در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 200

متن درس





تبیین استدلال از اثر به مؤثر و ظهور صفات الهی در فصوص الحکم

تبیین استدلال از اثر به مؤثر و ظهور صفات الهی در فصوص الحکم

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۲۰۰)

مقدمه: نگاهی به مظهریت صفات الهی

در منظومه فکری عرفان نظری، موضوع استدلال از اثر به مؤثر و تجلی صفات الهی در مخلوقات، از جمله انسان کامل، جایگاهی بنیادین دارد. این مبحث، که در شرح فصوص الحکم ابن‌عربی به تفصیل بررسی شده، رابطه وجودی میان خالق و مخلوق را از منظری وحدت‌محور تبیین می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره در درس‌گفتار شماره ۲۰۰، با نگاهی عمیق به این موضوع، به تبیین چگونگی ظهور صفات الهی در عالم و انسان پرداخته و با نقد تفاسیر نادرست احادیث و آیات، راه را برای فهمی دقیق‌تر از این رابطه هموار ساخته‌اند. این نوشتار، با تجمیع محتوای درس‌گفتار و تحلیل‌های ارائه‌شده، کوشیده است تا این مفاهیم را با زبانی علمی و متین، در قالبی منظم و دانشگاهی ارائه دهد. ساختار این متن، با بهره‌گیری از عناوین و زیرعناوین تخصصی، به گونه‌ای طراحی شده که تمامی جزئیات و نکات اصلی را با شرح و تفصیل منتقل کند، در حالی که با استعارات و تلویحات فاخر، زیبایی و عمق معنایی آن را ارتقا بخشد.

بخش نخست: استدلال از اثر به مؤثر

مفهوم استدلال از اثر به مؤثر

استدلال از اثر به مؤثر، روشی است که در آن از وجود مخلوقات به وجود خالق راه برده می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به عبارت «فاستد للنا بنا عليه كالاستدلال من الاثر الى المؤثر»، تأکید دارند که مخلوقات، به مثابه آیینه‌ای شفاف، بازتاب‌دهنده حقیقت الهی‌اند. این روش، که ریشه در حکمت اسلامی دارد، عالم را چون کتابی می‌بیند که هر حرف آن، اشاره‌ای به نویسنده‌اش دارد. مخلوقات، به عنوان آثار الهی، راهنمایی هستند که سالک را به سوی مبدأ هستی رهنمون می‌سازند.

درنگ: استدلال از اثر به مؤثر، روشی اثباتی است که مخلوقات را دلیل وجود خالق می‌داند، گویی هر موجود، نشانی از آفریننده خود بر پیشانی دارد.

اتصاف مخلوقات به صفات الهی

استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «فما وصفناه بوصف الاكنا نحن ذالك الوصف اى كنا نحن متصفاً بذالك الوصف». این سخن به این معناست که هر صفتی که به حق تعالی نسبت داده می‌شود، در مخلوقات نیز به نحوی متجلی است. انسان، به مثابه آیینه‌ای تمام‌نما، صفات الهی را در خود بازمی‌تاباند. این اتصاف، نه از سر استقلال، بلکه از سر مظهریت است؛ گویی مخلوقات، چون سایه‌هایی‌اند که نور حقیقت الهی را به نمایش می‌گذارند.

حکایت صفات مخلوق از خالق

هر صفتی که در مخلوق مشاهده می‌شود، حکایتی است از خالق. این مفهوم، که ریشه در وحدت وجود دارد، بیانگر آن است که صفات مخلوقات، چون شعاع‌هایی از خورشید الهی، از مبدأ خود خبر می‌دهند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این حکایت، نه به معنای تشبیه، بلکه به معنای تجلی است؛ گویی هر صفت، چون قطره‌ای است که از دریای بی‌کران الوهیت سرچشمه گرفته است.

بخش دوم: ظهور صفات الهی در عالم و انسان

ظهور صفات حق در مخلوقات

استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «هر وصفى كه حق داشته باشد در ما هست». این سخن، بر این حقیقت تأکید دارد که تمامی صفات الهی، در مخلوقات، به ویژه انسان، به ظهور می‌رسند. انسان، به مثابه خلیفه الهی، آیینه‌ای است که تمامی صفات حق را در خود متجلی می‌سازد. این ظهور، نه از سر استقلال، بلکه از سر وابستگی به مبدأ هستی است.

درنگ: انسان، به عنوان مظهر تام حق، تمامی صفات الهی را در خود بازمی‌تاباند، گویی آیینه‌ای است که چهره بی‌مانند الوهیت را به نمایش می‌گذارد.

مظهریت موجودات و عالم

عالم، به تمامی، ظهورات الهی است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که موجودات، مظاهر حق‌اند و از مظهرات الهی حکایت می‌کنند. این دیدگاه، عالم را چون باغی می‌بیند که هر گل آن، نشانه‌ای از باغبان الهی است. تمامی عالم، از ستارگان آسمان تا ذرات خاک، ظهورات حق‌اند و از صفات او سخن می‌گویند.

انسان کامل: مظهر تام الهی

انسان کامل، به تعبیر استاد فرزانه قدس‌سره، «ظهور كامل حضرت حق» است که تمامی حق را نشان می‌دهد. انسان کامل، چون خورشیدی است که تمامی پرتوهای الهی را در خود جمع کرده و به عالم می‌تاباند. این مرتبه، که خاص انسان کامل است، او را به خلیفه الهی بدل می‌سازد که تمامی اسما و صفات الهی را در خود متجلی می‌کند.

آفرینش بر صورت حق

استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «حق ظهوراتش را به چهره خودش آفريده است». این سخن، به این معناست که مخلوقات، به ویژه انسان، بر صورت و صفات الهی آفریده شده‌اند. گویی حق تعالی، چون نقاشی چیره‌دست، صورت خود را بر بوم مخلوقات نقش کرده است.

بخش سوم: نفی صفات نقص از حق تعالی

کمال مطلق حق

حق تعالی، به فرموده استاد فرزانه قدس‌سره، «كمال است و كل كمال است» و از هرگونه نقص مبراست. این کمال مطلق، ذاتی الوهیت است و هیچ صفت نقصی را برنمی‌تابد. گویی حق، چون اقیانوسی بی‌کران است که هیچ سایه‌ای از نقص در آن راه ندارد.

درنگ: حق تعالی، کمال مطلق است و هیچ صفت نقصی به او نسبت داده نمی‌شود، گویی خورشیدی است که هیچ تاریکی در آن راه ندارد.

نفی نسبت صفات نقص به حق

هر صفت نقصی که در مخلوقات مشاهده می‌شود، به حق تعالی نسبت داده نمی‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این صفات، از سر محدودیت مخلوقات است و نمی‌توان آن‌ها را به مبدأ کمال نسبت داد. این دیدگاه، حق را چون قله‌ای می‌بیند که هیچ کاستی به آن نزدیک نمی‌شود.

تأویل صفات نقص در آیات و روایات

استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «صفتى به حق نسبت داده شد كه صفت نقص است قهراً بايد توجيه شود». این سخن، بر ضرورت تأویل آیات و روایاتی تأکید دارد که به ظاهر، صفات نقص را به حق نسبت می‌دهند. تأویل، چون کلیدی است که قفل ابهامات را می‌گشاید و معنای حقیقی را آشکار می‌سازد.

بخش چهارم: بررسی حدیث «خلق الله آدم على صورته»

متن و زمینه حدیث

حدیث «خلق الله آدم على صورته»، که در بحارالانوار به صورت متعدد نقل شده، از مهم‌ترین روایاتی است که در این بحث بررسی شده است. استاد فرزانه قدس‌سره نقل می‌کنند که در این حدیث، پیامبر اکرم (ص) فردی را که به برادر دینی خود گفته بود «خدا صورتت را زشت کند»، نهی کردند و فرمودند: «به برادر دینی خود این‌گونه نگو، زیرا خداوند آدم را به صورت او آفرید». این حدیث، به معنای خلقت آدم بر صورت برادر دینی است، نه صورت ظاهری الهی.

درنگ: حدیث «خلق الله آدم على صورته» به خلقت انسان بر صورت برادر دینی اشاره دارد، نه صورت ظاهری الهی، و اهانت به انسان را جسارت به خلقت الهی می‌داند.

نقد نقل ناقص حدیث

استاد فرزانه قدس‌سره با تأکید بر نقل کامل حدیث، فرموده‌اند: «قاتلهم الله لقد حذفوا اول الحديث». حذف ابتدای حدیث، که زمینه اهانت به برادر دینی را روشن می‌سازد، به تفسیر نادرست منجر شده است. این نقد، چون هشداری است که امانت در نقل روایات را گوشزد می‌کند.

تأویل حدیث و نفی صورت ظاهری

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که در این حدیث، «على صورته» به «اخیک» بازمی‌گردد، نه به «الله». این دیدگاه، با نفی هرگونه شکل مادی برای حق تعالی، بر تنزیه الهی تأکید دارد. گویی عرفان، چون نسیمی پاک، هرگونه تشبیه را از ساحت الوهیت دور می‌سازد.

بخش پنجم: آیات آفاقی و انفسی در استدلال الهی

آیات آفاقی و وضوح آن‌ها

استاد فرزانه قدس‌سره آیات آفاقی، مانند خورشید و ماه، را به دلیل گستردگی و وضوح، غیرقابل انکار می‌دانند. حتی معاندان نمی‌توانند این آیات را رد کنند، گویی آسمان و زمین، چون کتابی گشوده، از وجود خالق سخن می‌گویند.

عظمت کیفی انسان

انسان، از حیث کیفیت، عظیم‌تر و دقیق‌تر از عالم است. استاد فرزانه قدس‌سره با استناد به عبارت «وفيك انطوى العالَم الاكبر»، انسان را عالم صغیر می‌دانند که تمامی عالم در او نهفته است. این دیدگاه، انسان را چون گوهری می‌بیند که تمامی هستی را در خود جای داده است.

درنگ: انسان، عالم صغیر است که عالم اکبر در او نهفته است، گویی گوهری است که تمامی هستی را در خود جای داده است.

شناخت نفس و عالم در نگاه عارف

استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند که شناخت نفس برای عارف، از شناخت عالم کثرات آسان‌تر است، هرچند لفظ «اهون» مناسب نیست، زیرا معرفت، چه در نفس و چه در عالم، دشوار است. عارف، چون کاوشگری که در اعماق وجود خویش غوص می‌کند، به حقیقت الهی دست می‌یابد.

بخش ششم: عینیت صفات و اعیان

عینیت صفات حقیقی با اعیان

استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «الصفات الحقيقة عين هذه الاعيان الحادثة». صفات حقیقی، مانند علم و قدرت، عین موجودات خارجی‌اند و اعتباری یا زائد بر ذات نیستند. این دیدگاه، صفات را چون رودی می‌بیند که با موجودات یکی شده و از مبدأ الهی سرچشمه گرفته است.

ذات، صفت و اسم

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که ذات با صفت، اسم الهی می‌شود؛ مثلاً ذات حق با صفت قدرت، «قادر» می‌گردد. این فرآیند، چون نقشی است که بر لوح ذات الهی حک می‌شود و اسمای حسنی را پدید می‌آورد.

عالم و اعراض عرفانی

عالم، از حیث کثرت، مجموعه‌ای از اعراض عرفانی است، نه اعراض فلسفی. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که تمامی موجودات، ظهورات حق‌اند و حق، ذاتی واحد دارد. این دیدگاه، عالم را چون پرده‌ای می‌بیند که تصاویر الهی بر آن نقش بسته است.

درنگ: عالم، مجموعه‌ای از اعراض عرفانی است که ظهورات حق را به نمایش می‌گذارند، گویی پرده‌ای است که تصاویر الهی بر آن نقش بسته است.

بخش هفتم: تأویل آیات و احادیث در نسبت صفات به حق

احادیث الهی و تأویل آن‌ها

استاد فرزانه قدس‌سره به احادیثی مانند «ان الله خلق آدم على صورته»، ﴿لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَىٰ عَقِبَيْهِ﴾ (تا بدانیم چه کسی از رسول پیروی می‌کند و چه کسی بازمی‌گردد)، و «مرضت فلم تعدنى» (بیمار شدم و به عیادتم نیامدی) اشاره دارند. این احادیث، صفات فعلی حق را نشان می‌دهند، نه ذاتی، و نیازمند تأویل‌اند.

آیات قرآنی و صفات فعلی

آیاتی چون ﴿وَاقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا﴾ (و به خدا وامی نیکو دهید) و ﴿اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ﴾ (خداوند آنان را به مسخره می‌گیرد و در طغیانشان سرگشته رهایشان می‌کند) به صفات فعلی حق اشاره دارند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این صفات، ظروف فعلی‌اند و عین ذات الهی نیستند.

درنگ: صفاتی چون قرض و استهزاء، ظروف فعلی حق‌اند و با تأویل، از ذات الهی متمایز می‌شوند، گویی آینه‌ای‌اند که فعل الهی را بازمی‌تابانند، نه ذات او را.

جمع‌بندی

این نوشتار، با تبیین استدلال از اثر به مؤثر، ظهور صفات الهی در مخلوقات، و نقد نسبت صفات نقص به حق، به فهم عمیق‌تری از نظام عرفانی فصوص الحکم کمک کرده است. انسان کامل، به عنوان مظهر تام الهی، تمامی صفات حق را در خود متجلی می‌سازد، در حالی که عالم، به مثابه مجموعه‌ای از اعراض عرفانی، ظهورات الهی را به نمایش می‌گذارد. تأویل احادیث و آیات، از جمله حدیث «خلق الله آدم على صورته»، بر تنزیه حق تأکید دارد و هرگونه تشبیه را نفی می‌کند. این مفاهیم، چون گوهری در صدف عرفان، راه را برای معرفت الهی هموار می‌سازند.

با نظارت صادق خادمی