در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 225

متن درس





تأملات در فصوص الحکم: رابطه رب و مربوب در عرفان نظری ابن‌عربی

تأملات در فصوص الحکم: رابطه رب و مربوب در عرفان نظری ابن‌عربی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۲۲۵)

دیباچه

فصوص الحکم ابن‌عربی، چونان گوهری درخشان در گستره عرفان اسلامی، دریچه‌ای به سوی فهم رابطه میان رب و مربوب، ظهور و مظهر، و غنا و افتقار می‌گشاید. این اثر، با ژرفای بی‌مانند خود، از دیرباز محور تأملات عرفا و حکمای اسلامی بوده است. درس‌گفتار حاضر، برگرفته از جلسه دویست و بیست و پنجم شرح استاد فرزانه قدس‌سره، به کاوش در مفهوم رابطه رب و مربوب در عرفان نظری ابن‌عربی می‌پردازد و با نقدی دقیق بر تفاسیر عرفانی و کلامی، بر ضرورت فهمی اصیل و مبتنی بر معارف قرآنی و شیعی تأکید می‌ورزد. این نوشتار، با حفظ امانت به محتوای اصلی و افزودن توضیحات تبیینی، مفاهیم پیچیده عرفانی را با زبانی متین، روشن و علمی، چونان جویباری زلال، به ذهن خوانندگان جاری می‌سازد. ساختار متن، با بخش‌بندی‌های دقیق، عناوین تخصصی و استعارات فاخر، به گونه‌ای طراحی شده که هم راهنمای پژوهشگران باشد و هم جذابیتی معنوی و علمی را به ارمغان آورد.

بخش یکم: افتقار و استغنا در رابطه رب و مربوب

افتقار متقابل رب و مربوب در نگاه ابن‌عربی

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به فصوص الحکم، به بیتی از ابن‌عربی اشاره می‌کنند: «فَالْكُلُّ مُفْتَقِرٌ مَا الْكُلُّ مُسْتَغْنٍ». این بیت، به ظاهر، به افتقار متقابل رب و مربوب دلالت دارد: عالم (مربوب) در وجود و کمالاتش به رب محتاج است و رب در ظهور اسما و صفاتش به عالم نیازمند است. این دیدگاه، ریشه در نظریه وحدت وجود ابن‌عربی دارد که عالم را مظهر اسما و صفات الهی می‌داند و ظهور این اسما را وابسته به عالم می‌شمارد. با این حال، استاد فرزانه قدس‌سره این تفسیر را نادرست می‌دانند و بر غنای مطلق حق تأکید می‌ورزد.

درنگ: رابطه رب و مربوب، در نگاه ابن‌عربی، چونان آینه و نور است که مظهر (عالم) تنها بازتاب‌دهنده ظهورات الهی است، اما این ظهور، نیازی به عالم ایجاد نمی‌کند.

نقد وجود مستقل عالم

استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: عالم، وجود مستقلی ندارد که محتاج رب باشد، بلکه صرفاً ظهور اسما و صفات الهی است. افتقار عالم به رب، در مرتبه ظهور است، نه وجود. این دیدگاه با آیه شریفه «وَلِلَّهِ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ» (خداوند از جهانیان بی‌نیاز است) هم‌خوانی دارد. عالم، چونان سایه‌ای است که از نور حق پدید آمده و وجودش جز در پرتو فیض الهی معنا ندارد.

درنگ: عالم، چونان سایه‌ای بر دیوار وجود، فاقد استقلال است و تنها در پرتو نور رب ظهور می‌یابد.

نقد افتقار اسما و صفات

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که اسما و صفات الهی، عین ذات و واجب‌الوجودند و نمی‌توانند محتاج عالم باشند. فقر و حاجت در ظرف وجوب معنا ندارد. این دیدگاه، با تفاسیر کلامی که اسما را از ذات جدا می‌دانند، در تضاد است. آیه شریفه «وَلِلَّهِ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ» (خداوند از جهانیان بی‌نیاز است) بر غنای مطلق اسما و صفات دلالت دارد، زیرا این‌ها عین ذات‌اند.

درنگ: اسما و صفات الهی، چونان نور ذات، از هرگونه فقر و نیاز مبرا هستند و در ظرف وجوب، حاجت معنا ندارد.

جمع‌بندی بخش یکم

این بخش، با بررسی مفهوم افتقار و استغنا در رابطه رب و مربوب، بر غنای مطلق حق و فقدان وجود مستقل عالم تأکید کرد. نقد تفسیر ابن‌عربی در باب افتقار متقابل، نشان‌دهنده ضرورت فهمی دقیق و مبتنی بر معارف قرآنی است. عالم، تنها مظهر ظهورات الهی است و هیچ نیازی در مرتبه ذات یا اسما ایجاد نمی‌کند.

بخش دوم: نقد تفکیک ذات و اسما

ناسازگاری تفکیک رب و ذات

استاد فرزانه قدس‌سره به تفکیک رب (به‌عنوان اسما و صفات) از ذات و نسبت دادن افتقار به رب و استغنا به ذات انتقاد می‌کنند. در قرآن کریم، «الله» و «رب» هر دو به اسما و صفات الهی اشاره دارند و تفکیک آن‌ها برای توجیه افتقار، نادرست است. آیه شریفه «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» (سپاس خدایی را که پروردگار جهانیان است) و «وَلِلَّهِ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ» (خداوند از جهانیان بی‌نیاز است) هر دو بر غنای مطلق اسما و صفات دلالت دارند. این نقد، چونان تیغی است که پرده‌های تفسیر نادرست را می‌درد.

درنگ: تفکیک رب و ذات، چونان خطایی است که حقیقت وحدت ذات و اسما را در پس پرده ابهام پنهان می‌سازد.

نقد شوق الهی

استاد فرزانه قدس‌سره شوق الهی را، به دلیل دلالت بر فقدان، با غنای مطلق حق ناسازگار می‌دانند. شوق، به معنای طلب چیزی که فاقد آن است، با آیه «وَلِلَّهِ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ» (خداوند از جهانیان بی‌نیاز است) تعارض دارد. حق تعالی، چونان اقیانوسی بی‌کران، از هرگونه شوق یا نیاز مبراست.

درنگ: شوق الهی، چونان نسیمی که بر اقیانوس غنای حق می‌وزد، با حقیقت وجوب و استغنا ناسازگار است.

نقد شعر حافظ

استاد فرزانه قدس‌سره بیت حافظ («ما به او محتاج، او به ما مشتاق») را به دلیل دلالت بر شوق الهی مورد نقد قرار می‌دهند. این بیت، هرچند در ادبیات عرفانی رایج است، اما از منظر دقیق عرفانی، به دلیل نسبت دادن شوق به حق، با غنای الهی ناسازگار است. این نقد، چونان چراغی است که مسیر فهم صحیح عرفانی را روشن می‌سازد.

درنگ: شعر حافظ، اگرچه در ظاهر عاشقانه است، اما نسبت دادن شوق به حق، چونان خطایی است که غنای الهی را مخدوش می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با نقد تفکیک ذات و اسما و رد شوق الهی، بر وحدت ذات و اسما و غنای مطلق حق تأکید کرد. آیات قرآن کریم، چونان مشعلی فروزان، هرگونه افتقار یا شوق را از حق نفی می‌کنند و رابطه رب و مربوب را در چارچوب ظهور و مظهریت تبیین می‌نمایند.

بخش سوم: عالم به مثابه مظهر اسما و صفات

عالم، ظهور اسما و صفات

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که عالم، صرفاً ظهور اسما و صفات الهی است و وجود مستقلی ندارد. افتقار عالم به حق، در مرتبه ظهور است، نه وجود. این دیدگاه، با آیه شریفه «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» (سپاس خدایی را که پروردگار جهانیان است) هم‌خوانی دارد، که رب را به‌عنوان مبدأ ظهور عالم معرفی می‌کند. عالم، چونان آینه‌ای است که نور اسما و صفات را بازمی‌تاباند.

درنگ: عالم، چونان آینه‌ای شفاف، تنها بازتاب‌دهنده نور اسما و صفات الهی است و وجودش جز در پرتو فیض رب معنا ندارد.

ظهورات الهی، از بالا به پایین

استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: ظهورات الهی از ذات به اسما، از اسما به اعیان، و از اعیان به عالم جریان دارد. این جریان، یک‌طرفه و از بالا به پایین است و نیازی به عالم ایجاد نمی‌کند. اسما، خود عالم را پدید می‌آورند و محتاج آن نیستند. این فرآیند، چونان فواره‌ای است که از مبدأ ذات سرچشمه گرفته و عالم را سیراب می‌سازد.

درنگ: ظهورات الهی، چونان فواره‌ای از ذات به عالم، بدون نیاز یا فقدان، عالم را پدید می‌آورند.

نقد طلب اسما

استاد فرزانه قدس‌سره ادعای طلب اسما برای عالم را نادرست می‌دانند. اسما، خود عالم را ایجاد می‌کنند و نیازی به طلب یا جست‌وجوی آن ندارند. این دیدگاه، با تفسیر ابن‌عربی که اسما را تشنه ظهور در عالم می‌داند، در تضاد است. اسما، چونان چشمه‌هایی جوشان، عالم را از وجود خود سیراب می‌کنند، نه اینکه محتاج آن باشند.

درنگ: اسما، چونان چشمه‌های جوشان ذات، عالم را پدید می‌آورند و از طلب یا نیاز به آن مبرا هستند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تأکید بر مظهریت عالم و جریان یک‌طرفه ظهورات الهی، هرگونه نیاز یا طلب را از اسما نفی کرد. عالم، تنها جلوه‌ای از اسما و صفات است و وجودش وابسته به فیض الهی است. این دیدگاه، بنیانی برای فهم دقیق‌تر رابطه رب و مربوب در عرفان نظری فراهم می‌آورد.

بخش چهارم: عشق، جوهره ظهورات الهی

رابطه عشقی حق و عالم

استاد فرزانه قدس‌سره رابطه حق و عالم را رابطه‌ای عاشقانه می‌دانند که در آن حق، ظهورات خود را به‌صورت عشقی و بدون فقدان ایجاد می‌کند. این عشق، جوهره خلقت است و عالم را بدون نیاز یا طلب پدید می‌آورد. این دیدگاه، چونان نغمه‌ای عاشقانه، رابطه میان حق و عالم را در قالبی متعالی ترسیم می‌کند.

درنگ: عشق الهی، چونان نغمه‌ای جاودانه، عالم را بدون نیاز یا فقدان از چشمه ذات پدید می‌آورد.

نقد شعر ابن‌عربی

استاد فرزانه قدس‌سره به شعر ابن‌عربی («فَالْكُلُّ مُفْتَقِرٌ مَا الْكُلُّ مُسْتَغْنٍ») انتقاد می‌کنند، زیرا نسبت دادن افتقار به کل (رب و مربوب) با غنای مطلق الهی ناسازگار است. معنای صحیح این شعر، به ملازمت ظهوری رب و مربوب اشاره دارد، نه افتقار متقابل. این نقد، چونان آینه‌ای است که حقیقت را از خطا جدا می‌سازد.

درنگ: شعر ابن‌عربی، اگر به ملازمت ظهوری تفسیر شود، چونان کلیدی است که قفل رابطه رب و مربوب را می‌گشاید.

معنای صحیح رابطه رب و مربوب

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که رابطه رب و مربوب، رابطه‌ای از نوع لزوم و ملازمت است، نه افتقار. عالم، مظهر رب است و رب، ظاهر در عالم، بدون نیاز متقابل. این دیدگاه، با آیه «وَلِلَّهِ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ» (خداوند از جهانیان بی‌نیاز است) هم‌خوانی دارد و هرگونه فقر را از حق نفی می‌کند.

درنگ: رابطه رب و مربوب، چونان رقص نور و آینه، ملازمت ظهوری است، نه افتقار متقابل.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با تبیین رابطه عشقی حق و عالم و نقد تفسیرهای نادرست ابن‌عربی، بر لزوم و ملازمت ظهوری تأکید کرد. عشق الهی، جوهره خلقت است و عالم را بدون نیاز یا فقدان پدید می‌آورد. این دیدگاه، بنیانی برای فهم عمیق‌تر عرفان نظری فراهم می‌آورد.

بخش پنجم: نقد تفاسیر عرفانی و کلامی

نقد نسبت فقر به اسما

استاد فرزانه قدس‌سره نسبت دادن فقر به اسما و صفات را، به دلیل عین بودن آن‌ها با ذات و وجوب، نادرست می‌دانند. اسما، چونان جلوه‌های ذات، از هرگونه فقر مبرا هستند. این دیدگاه، با تفسیرهایی که اسما را محتاج عالم می‌دانند، در تضاد است و با آیه «وَلِلَّهِ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ» (خداوند از جهانیان بی‌نیاز است) هم‌خوانی دارد.

درنگ: اسما و صفات، چونان نور ذات، از فقر و نیاز مبرا هستند و هرگونه نسبت فقر به آن‌ها، خطایی در فهم عرفانی است.

نقد تفسیر «تطلب العالم بذاتها»

استاد فرزانه قدس‌سره ادعای اینکه اسما با ذات خود عالم را طلب می‌کنند را نادرست می‌دانند. اسما، خود عالم را پدید می‌آورند و نیازی به طلب آن ندارند. این نقد، با تأکید بر جریان ظهورات از بالا به پایین، هرگونه نیاز یا عطش را از اسما نفی می‌کند. اسما، چونان چشمه‌هایی جوشان، عالم را از فیض خود سیراب می‌سازند.

درنگ: اسما، چونان چشمه‌های فیاض، عالم را بدون طلب یا نیاز پدید می‌آورند.

نقد عرفان سطحی

استاد فرزانه قدس‌سره نسبت دادن فقر به اسما و صفات را به عرفان سطحی منجر می‌دانند که با معارف قرآنی و شیعی ناسازگار است. عرفان اصیل، بر غنای مطلق حق تأکید دارد و هرگونه فقر یا نیاز را از حق نفی می‌کند. این نقد، چونان نسیمی است که غبار تفاسیر نادرست را از چهره حقیقت می‌زداید.

درنگ: عرفان سطحی، چونان ابری است که نور حقیقت غنای الهی را پنهان می‌سازد.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با نقد تفاسیر نادرست در باب فقر اسما و طلب آن‌ها، بر غنای مطلق حق و وحدت ذات و اسما تأکید کرد. این نقدها، راه را برای فهمی اصیل و مبتنی بر معارف قرآنی و شیعی هموار می‌سازد.

بخش ششم: عالم در اسما و صفات

وجود عالم در اسما و صفات

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که عالم، چه در حالت عدم و چه در حالت وجود، در اسما و صفات الهی است و هیچ‌گاه از آن‌ها جدا نیست. عالم، چونان جلوه‌ای از اسما، همواره در آن‌ها موجود است و جدایی از آن‌ها معنا ندارد. این دیدگاه، با نظریه وحدت وجود هم‌خوانی دارد که عالم را مظهر اسما می‌داند.

درنگ: عالم، چونان موجی بر سطح اقیانوس اسما، همواره در آن‌ها موجود است و جدایی از آن‌ها معنا ندارد.

نقد افتقار متقابل

استاد فرزانه قدس‌سره افتقار متقابل رب و مربوب را، به دلیل غنای مطلق حق و عین بودن اسما با ذات، نادرست می‌دانند. آیه «وَلِلَّهِ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ» (خداوند از جهانیان بی‌نیاز است) هرگونه افتقار را از حق نفی می‌کند. این نقد، چونان تیغی است که ریشه‌های تفسیر نادرست را قطع می‌کند.

درنگ: افتقار متقابل، چونان خطایی است که غنای مطلق حق را در پس پرده ابهام پنهان می‌سازد.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، با تأکید بر وجود عالم در اسما و صفات و نقد افتقار متقابل، بر غنای مطلق حق و وحدت ذات و اسما تأکید کرد. عالم، تنها مظهر اسما است و هیچ‌گاه از آن‌ها جدا نیست. این دیدگاه، بنیانی برای فهم عمیق‌تر رابطه رب و مربوب فراهم می‌آورد.

بخش هفتم: نقد معنای «له» و «عنه» در شعر ابن‌عربی

نقد تفسیر ضمایر در شعر

استاد فرزانه قدس‌سره به تفسیر ضمیر «له» به عالم و «عنه» به حق در بیت «وَلَيْسَ لَهُ عَنْهُ انْفِكَاكٌ» انتقاد می‌کنند. این تفسیر، با مصراع اول شعر («فَالْكُلُّ بِالْكُلِّ مَرْبُوطٌ») که به کل (رب و مربوب) اشاره دارد، ناسازگار است. معنای صحیح، به ملازمت دوطرفه رب و مربوب دلالت دارد: هیچ‌یک از رب و مربوب از دیگری جدا نیست. این تفسیر، چونان کلیدی است که قفل فهم صحیح شعر را می‌گشاید.

درنگ: ضمایر «له» و «عنه»، چونان دو سوی یک حقیقت، به ملازمت دوطرفه رب و مربوب اشاره دارند، نه جدایی یک‌طرفه.

معنای صحیح ملازمت رب و مربوب

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که شعر ابن‌عربی، به ملازمت ظهوری رب و مربوب اشاره دارد، نه افتقار. رب و مربوب، چونان نور و آینه، به یکدیگر وابسته‌اند، اما این وابستگی، نیازی در حق ایجاد نمی‌کند. این دیدگاه، با آیه «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» (سپاس خدایی را که پروردگار جهانیان است) هم‌خوانی دارد که رب را مبدأ ظهور عالم می‌داند.

درنگ: ملازمت رب و مربوب، چونان رقص نور و آینه، ظهورات الهی را بدون نیاز یا فقدان ترسیم می‌کند.

جمع‌بندی بخش هفتم

این بخش، با نقد تفسیر نادرست ضمایر در شعر ابن‌عربی و تبیین معنای صحیح ملازمت رب و مربوب، بر غنای مطلق حق و رابطه ظهوری میان رب و عالم تأکید کرد. این نقد، راه را برای فهمی اصیل و دقیق از مفاهیم عرفانی هموار می‌سازد.

بخش هشتم: نقد تعابیر عرفانی نادرست

نقد نسبت فقر به حق

استاد فرزانه قدس‌سره نسبت دادن فقر به حق، حتی در مرتبه اسما و صفات، را با غنای مطلق الهی ناسازگار می‌دانند. قرآن کریم، در آیاتی مانند «وَلِلَّهِ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ» (خداوند از جهانیان بی‌نیاز است)، هیچ مصداقی برای فقر در مرتبه ذات یا اسما ارائه نمی‌دهد. این نقد، چونان تیغی است که ریشه‌های تفاسیر نادرست را قطع می‌کند.

درنگ: نسبت دادن فقر به حق، چونان خطایی است که نور غنای الهی را در پس ابرهای ابهام پنهان می‌سازد.

نقد تعابیر «فقر حق» و «شوق اسما»

استاد فرزانه قدس‌سره تعابیری مانند «فقر حق» یا «شوق اسما» را نادرست و منجر به عرفان سطحی می‌دانند. این تعابیر، با معارف قرآنی و شیعی که بر غنای مطلق حق تأکید دارند، تعارض دارند. حق، چونان خورشیدی بی‌حجاب، از هرگونه فقر یا شوق مبراست.

درنگ: تعابیر «فقر حق» و «شوق اسما»، چونان ابرهایی هستند که نور حقیقت غنای الهی را تیره می‌سازند.

جمع‌بندی بخش هشتم

این بخش، با نقد تعابیر نادرست عرفانی و تأکید بر غنای مطلق حق، بر ضرورت فهمی دقیق و مبتنی بر معارف قرآنی و شیعی تأکید کرد. این نقدها، راه را برای عرفانی اصیل و عمیق هموار می‌سازد.

بخش نهم: حقیقت ظهورات الهی

ظهورات بدون فقدان

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که ظهورات الهی، از ذات به عالم، بدون فقدان یا نیاز جریان دارد. حق، همه هستی را دارد و چیزی از آن کم نمی‌شود. این فرآیند، چونان فواره‌ای است که از چشمه ذات سرچشمه گرفته و عالم را بدون نیاز سیراب می‌سازد.

درنگ: ظهورات الهی، چونان فواره‌ای از چشمه ذات، بدون فقدان یا نیاز، عالم را پدید می‌آورند.

عشق، جوهره خلقت

استاد فرزانه قدس‌سره خلقت عالم را نتیجه عشق الهی می‌دانند که بدون فقدان یا نیاز، از ذات به عالم جریان می‌یابد. این عشق، جوهره خلقت است و عالم را به‌عنوان مظهر خود، بدون طلب یا فقدان، پدید می‌آورد. این دیدگاه، چونان نغمه‌ای عاشقانه، رابطه میان حق و عالم را متعالی می‌سازد.

درنگ: عشق الهی، چونان نغمه‌ای جاودانه، عالم را از چشمه ذات بدون نیاز یا فقدان پدید می‌آورد.

جمع‌بندی بخش نهم

این بخش، با تأکید بر جریان ظهورات الهی بدون فقدان و نقش عشق به‌عنوان جوهره خلقت، رابطه میان حق و عالم را در قالبی متعالی تبیین کرد. این دیدگاه، بنیانی برای فهم عمیق‌تر عرفان نظری و رابطه رب و مربوب فراهم می‌آورد.

جمع‌بندی نهایی

این تأملات، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به کاوش در رابطه رب و مربوب در عرفان نظری ابن‌عربی پرداخت و با نقد تفاسیر نادرست، حقیقت عرفانی را روشن ساخت. عالم، تنها مظهر اسما و صفات الهی است و وجودش جز در پرتو فیض الهی معنا ندارد. حق، عین غناست و هرگونه فقر یا شوق از او نفی می‌شود. نقد تفکیک ذات و اسما، شوق الهی، و تعابیر نادرست عرفانی، بر ضرورت فهمی دقیق و مبتنی بر معارف قرآنی و شیعی تأکید دارد. این نوشتار، با بهره‌گیری از تمثیلات فاخر و استناد به آیات قرآن کریم، تلاش دارد تا مفاهیم عمیق عرفانی را با زبانی متین و علمی به خوانندگان عرضه کند.

با نظارت صادق خادمی