متن درس
تبیین عرفانی مفهوم سؤال و عبودیت در فصوص الحکم ابنعربی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قد(قدسسره) (جلسه ۲۴۰)
مقدمه: درآمدی بر مفهوم سؤال و عبودیت در عرفان اسلامی
کتاب فصوص الحکم، اثر جاودانه شیخ اکبر محییالدین ابنعربی، چونان گوهری درخشان در آسمان عرفان اسلامی، مفاهیم ژرف و پیچیدهای را در خود جای داده است. در این میان، مفهوم سؤال و جایگاه آن در مسیر سلوک عرفانی و تحقق عبودیت، از اهمیتی والا برخوردار است. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره در جلسه ۲۴۰، به تبیین عرفانی مفهوم سؤال، اقسام سائلین، و جایگاه عبد محض در امتثال امر الهی میپردازد. محور اصلی بحث، تحلیل آیه شریفه ﴿ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ﴾ (غافر: ۶۰) به معنای «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم» و نسبت آن با عبودیت، نفی حظوظ نفسانی، و نقش اقتضای حال در سؤال عرفانی است. این بررسی، با نگاهی عمیق و روشمند، تلاش میکند تا با بهرهگیری از تمثیلات ادبی و تحلیلهای عقلی و نقلی، این مفاهیم را برای مخاطبان متخصص روشن سازد. ساختار متن، با عناوین و زیرعناوین منظم، به گونهای سامان یافته که تمامی جزئیات درسگفتار را با شرح و تفصیل منتقل کند، و با رعایت انضباط علمی، از پراکندهگویی پرهیز نماید.
بخش یکم: تقسیمبندی سائلین و جایگاه سؤال در عرفان اسلامی
اقسام سائلین در فصوص الحکم
در فصوص الحکم (صفحه ۱۰۰، سطرهای ۱ و ۱۲)، شیخ اکبر سائلین را به سه دسته تقسیم میکند: سائلین به قصد استعجال، سائلین به قصد احتیاط، و سائلین به قصد امتثال امر الهی. دو دسته نخست، در سؤال خود به دنبال مطلوب خویشاند و همتشان بر طلب حاجت متمرکز است. اما دسته سوم، که از منظر عرفانی جایگاه ویژهای دارند، سؤالشان نه از سر طمع، بلکه برای امتثال امر الهی است. این تقسیمبندی، چونان آیینهای است که تمایز میان انگیزههای نفسانی و عبودی را در سؤال عرفانی بازتاب میدهد.
سؤال امتثالی و نفی طمع
سائلین دسته سوم، سؤالی لفظی دارند، اما این سؤال نه برای استعجال (طلب رزق آینده در امروز) و نه برای احتیاط (امکان مشروط بودن حاجت به سؤال) است، بلکه صرفاً برای امتثال امر الهی است: «وَمِنْ هَذَا الصِّنْفِ مَنْ يَسْأَلُ لَا لِلِاسْتِعْجَالِ وَلَا لِلْإِمْكَانِ وَإِنَّمَا يَسْأَلُ امْتِثَالًا لِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى». این سائلین، هیچ طمعی به مسئول عنه ندارند و سؤالشان از باب عبودیت و بندگى است. استاد فرزانه قدسسره این سؤال را چونان بذری میدانند که در خاک عبودیت کاشته شده و ثمره آن، کمال انسانی است.
درنگ: سؤال امتثالی، برخاسته از عبودیت محض و عاری از هرگونه طمع نفسانی است، و این ویژگی، سائل را به مقام عبد محض رهنمون میسازد.
جمعبندی بخش یکم
بخش یکم نشان داد که سؤال در عرفان اسلامی به سه قسم استعجالی، احتیاطی، و امتثالی تقسیم میشود. سؤال امتثالی، که از طمع نفسانی مبراست، جایگاه ویژهای در سلوک عرفانی دارد و انسان را به سوی عبودیت محض هدایت میکند. این تقسیمبندی، چونان نقشهای است که مسیرهای مختلف سؤال را در برابر سالک عرفانی ترسیم مینماید.
بخش دوم: عبد محض و ویژگیهای عبودیت تام
عبد محض و نفی حظوظ نفسانی
سائل امتثالی، که در فصوص الحکم «عبد محض» نامیده شده، به دلیل سؤال از باب عبودیت و نفی حظوظ نفسانی، در عبودیت تام است: «فَهُوَ الْعَبْدُ الْمَحْضُ». این عبد، هیچ طمعی به جلب منافع یا دفع ضرر ندارد و سؤالش صرفاً برای امتثال امر مولاست. استاد فرزانه قدسسره این مقام را چونان قلهای میدانند که سالک پس از گذر از سه منزل طمع (طمع از غیر، طمع از خود، و طمع از حق) بدان میرسد.
شاهد قرآنی سؤال امتثالی
آیه شریفه ﴿ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ﴾ (غافر: ۶۰) به معنای «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم»، مبنای سؤال امتثالی است. این آیه، با اطلاق خود، امر به دعا را بدون قید زمان، مکان، یا شخص شامل میشود. استاد فرزانه قدسسره این اطلاق را چونان دریایی بیکران توصیف میکنند که همه مراتب وجودی را در بر میگیرد.
درنگ: آیه «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ» با اطلاق خود، بر وجوب امتثال امر الهی در سؤال تأکید دارد و سائل امتثالی را به سوی عبودیت محض رهنمون میسازد.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم نشان داد که عبد محض، به دلیل نفی حظوظ نفسانی و سؤال برای امتثال امر الهی، در مرتبه عبودیت تام قرار دارد. آیه «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ» مبنای قرآنی این سؤال است و با اطلاق خود، همه مراتب وجودی را در بر میگیرد. این بخش، چونان آیینهای، جایگاه والای عبد محض را در سلوک عرفانی بازتاب میدهد.
بخش سوم: اولیای الهی و سؤال امتثالی
سؤال اولیا و نفی انگیزههای نفسانی
اولیای الهی و ائمه معصومین علیهمالسلام، سؤالشان امتثالی است، حتی اگر مسئول عنه کوچک باشد. این سؤال، نه از ترس بلا، خستگی از مصیبت، یا ناراحتی از بیماری، بلکه برای امتثال امر الهی است. استاد فرزانه قدسسره این سؤال را چونان نوری میدانند که مسیر سلوک را برای همه، از نیکوکاران تا گناهکاران، روشن میسازد.
مثال ایوب و انبیا در سؤال امتثالی
جناب ایوب و دیگر انبیا، تا زمانی که امتثال در تحمل بلا بود، درخواست خلاص نکردند: «فَقَدِ ابْتُلِيَ أَيُّوبُ وَغَيْرُهُ وَمَا سَأَلُوا رَفْعَ مُبْتَلَاهُمْ». اما هنگامی که اقتضای حال، رفع بلا بود، سؤال کردند و خداوند آن را برطرف نمود. این مثال، چونان پلی است که پذیرش قضای الهی و سؤال امتثالی را به هم متصل میسازد.
سیره موسی بن جعفر علیهالسلام
حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام در زندان امتثال کردند و در اقتضای رفع بلا، «خلّصنی» گفتند، که هر دو از باب امتثال بود. استاد فرزانه قدسسره این سیره را چونان گواهی بر خلوص و سعه امتثال ائمه میدانند، که سؤال یا سکوتشان، هر دو برای امتثال امر الهی بود.
درنگ: اولیای الهی، مانند ایوب و ائمه معصومین، سؤال یا سکوتشان امتثالی بود و بر اساس اقتضای حال، با خلوص کامل انجام میشد.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم نشان داد که سؤال اولیای الهی، از جمله ایوب و ائمه معصومین، امتثالی و عاری از حظوظ نفسانی بود. آنها در ابتلا صبر کردند و در اقتضای رفع بلا سؤال نمودند، که هر دو جلوهای از عبودیت محض است. این بخش، چونان چراغی، سیره اولیا را در مسیر امتثال روشن میسازد.
بخش چهارم: اطلاق استجابت دعا و اقتضای حال
اطلاق آیه «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»
آیه شریفه ﴿ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ﴾ (غافر: ۶۰) بر استجابت مطلق دعا دلالت دارد، بدون قید زمان، مکان، یا شخص. استاد فرزانه قدسسره این اطلاق را چونان آسمانی بیکران توصیف میکنند که هیچ دعایی را بیاجابت نمیگذارد، هرچند ظرف وقوع استجابت متفاوت باشد.
تفاوت ظرف حال و قال
گاه ظرف حال سائل (سؤال) با ظرف قال (استجابت) متفاوت است. استجابت دعا فعلی است، اما وقوع آن ممکن است در آینده، در برزخ، یا در آخرت محقق شود. استاد فرزانه قدسسره این مفهوم را با قیاس به وجوب فعلی و واجب استقبالی (مانند وجوب حج که وقوعش در آینده است) تبیین میکنند.
استجابت فعلی و وقوع استقبالی
استجابت دعا، فعلی است، اما وقوع آن ممکن است استقبالی باشد، مانند وجوب فعلی و واجب استقبالی. این قیاس، چونان خطکشی دقیق، بر حکمت الهی در تعیین ظرف استجابت تأکید میورزد.
درنگ: آیه «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ» بر استجابت مطلق دعا دلالت دارد، اما وقوع آن تابع حکمت الهی و قدر معین است.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم نشان داد که استجابت دعا، طبق آیه «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»، مطلق است، اما وقوع آن ممکن است در ظرفهای مختلف (دنیا، برزخ، یا آخرت) محقق شود. این مفهوم، بر حکمت الهی و هماهنگی با استعداد سائل تأکید دارد.
بخش پنجم: سعه امتثال و نقد تعلیم صوری
سعه امتثال در اولیای کامل
اولیای کامل، نه صرفاً برای امتثال، بلکه برای سعه امتثال سؤال میکنند. سؤالهای ائمه معصومین علیهمالسلام، در همه زمینهها و اشکال، از باب سعه امتثال بود، نه برای تعلیم دیگران یا تظاهر. استاد فرزانه قدسسره این سعه را چونان دریایی بیکران توصیف میکنند که عبودیت را در همه مراتب در بر میگیرد.
نقد سؤال برای تعلیم
فرض اینکه ائمه برای تعلیم دیگران سؤال کردند، نادرست است. سؤال آنها برای امتثال خودشان بود، نه شوخی یا تعلیم صوری. این نقد، چونان آینهای، بر اصالت و جدیت سیره ائمه تأکید میورزد.
نقد تعلیم ناپخته در علم دینی
تعلیم ناپخته در علم دینی، به دلیل فقدان کمال علمی، از منظر شرعی اشکال دارد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که تعلیم باید از سر کمال باشد، نه ناپختگی یا خودآموزی، تا مسئولیت شرعی به دنبال نداشته باشد.
نقد نظام ارزیابی در علم دینی
ارزیابیهای علمی، بدون صلاحیت کامل استاد، از منظر شرعی معتبر نیست. اگر استاد ناقص باشد، ارزیابی شاگرد نادرست است و مسئولیت شرعی دارد. این نقد، چونان خطکشی دقیق، بر ضرورت اصلاح نظام آموزشی در علم دینی تأکید میورزد.
درنگ: سؤال اولیای کامل، از باب سعه امتثال است، و تعلیم یا ارزیابی ناپخته در علم دینی، از منظر شرعی اشکال دارد.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم نشان داد که سؤال اولیای کامل، از باب سعه امتثال و نه برای تعلیم صوری بود. نقد تعلیم و ارزیابی ناپخته در علم دینی، بر لزوم صلاحیت علمی و شرعی تأکید دارد. این بخش، چونان چراغی، مسیر اصالت در سلوک و تعلیم را روشن میسازد.
بخش ششم: عبد محض و مقام علم کامل
عبد محض و علم کامل
عبد محض، به دلیل حضور دائمی در محضر حق، از علم کامل برخوردار است: «لِأَنَّهُ بِحَضُورِهِ دَائِمًا يَعْرِفُ اسْتِعْدَادَهُ». او استعداد خود و تجلیات الهی را میشناسد و به کمال فیض حق اطمینان دارد. استاد فرزانه قدسسره این علم را چونان نوری میدانند که شک و تردید را از دل عبد محض میزداید.
نفی سؤال در علم کامل
با علم کامل به فیض الهی، سؤال جز برای امتثال بیمعنا میشود: «فَيَكُونُ سُؤَالُهُ لَفْظًا امْتِثَالًا لِأَمْرِهِ تَعَالَى». عبد محض، به دلیل اطمینان به فیض حق، جز برای امتثال سؤال نمیکند.
درنگ: عبد محض، با علم کامل به فیض الهی، جز برای امتثال سؤال نمیکند، که این نشاندهنده توکل کامل و نفی شک به حق است.
جمعبندی بخش ششم
بخش ششم نشان داد که عبد محض، به دلیل حضور دائمی در محضر حق و علم کامل به استعداد خود و فیض الهی، جز برای امتثال سؤال نمیکند. این مقام، چونان قلهای است که سالک را به توکل کامل و نفی هرگونه شک رهنمون میسازد.
بخش هفتم: نظر عبد محض به حق و اقتضای حال
نظر عبد محض به حق
عبد محض، منزه از طلب غیر حق است: «لِأَنَّهُ مُنَزَّهٌ عَنْ طَلَبِ غَيْرِ الْحَقِّ». او به حق نظر دارد، جمعاً در مقام وحدت و تفصیلاً در مظاهر: «بَلْ نَظَرُهُ عَلَى الْحَقِّ جَمْعًا فِي مَقَامِ وَحْدَتِهِ وَتَفْصِيلًا فِي مَظَاهِرِهِ». این نظر، چونان آیینهای است که وحدت در کثرت و کثرت در وحدت را بازتاب میدهد.
اقتضای حال و سؤال عبودی
اگر حال اقتضای سؤال کند، عبد محض به عبودیت سؤال میکند: «فَإِذَا اقْتَضَى الْحَالُ السُّؤَالَ يَسْأَلُ عُبُودِيَّةً». اما اگر اقتضای تفویض یا سکوت باشد، سؤال نمیکند: «وَإِذَا اقْتَضَى غَيْرَ السُّؤَالِ اقْتَضَى أَيْ الْحَالَ التَّفْوِيضَ وَالسُّكُوتَ». استاد فرزانه قدسسره تفویض و سکوت را چونان دو بال میدانند که عبد را در مسیر امتثال به پرواز درمیآورند.
امتثال و نفی استکبار
عدم امتثال امر الهی، استکبار میآورد، اما امتثال، حالت عبودیت را تقویت میکند. سؤال امتثالی، به دلیل تبعیت از امر الهی، مانع استکبار و موجب تعمیق عبودیت است.
درنگ: عبد محض، با نظر به حق جمعاً و تفصیلاً، و سؤال یا سکوت بر اساس اقتضای حال، به عبودیت کامل دست مییابد.
جمعبندی بخش هفتم
بخش هفتم نشان داد که عبد محض، با نظر به حق در مقام وحدت و مظاهر، و سؤال یا سکوت بر اساس اقتضای حال، به عبودیت کامل میرسد. امتثال امر الهی، او را از استکبار بازمیدارد و به سوی کمال عبودیت هدایت میکند.
بخش هشتم: کلام امیرالمؤمنین و مرتبه اعلای عبودیت
کلام امیرالمؤمنین علیهالسلام
کلام حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام: «نه از ترس آتش تو و نه از طمع بهشت تو، بلکه تو را شایسته عبادت یافتم»، نمونه اعلای عبودیت محض است. این کلام، نفی هرگونه طمع (جهان، آخرت، یا حق) و عبادت برای استحقاق الهی را نشان میدهد. استاد فرزانه قدسسره این کلام را چونان گوهری بیهمتا در عرفان اسلامی توصیف میکنند.
نقد تفوق حب بر وجدان
ادعای برتری «وجدتك حباً لك» بر «وجدتك أهلاً للعبادة» نادرست است. در عرفان، وجدان (یافتن حق به استحقاق عبادت) بالاتر از حب است، زیرا حب ممکن است نفسانی باشد. این نقد، چونان خطکشی دقیق، بر دقت در مراتب عرفانی تأکید میورزد.
درنگ: کلام امیرالمؤمنین علیهالسلام، نمونه اعلای عبودیت محض است که عبادت را برای استحقاق حق میداند، و وجدان بر حب نفسانی برتری دارد.
جمعبندی بخش هشتم
بخش هشتم نشان داد که کلام امیرالمؤمنین علیهالسلام، بالاترین مرتبه عبودیت را تبیین میکند. نقد برتری حب بر وجدان، بر لزوم دقت در مراتب عرفانی و تمایز میان حب نفسانی و عبودیت محض تأکید دارد.
بخش نهم: قدر معین و حکمت الهی در استجابت
استجابت و قدر معین
استجابت دعا، طبق قدر معین الهی است: «وَالْإِبْتَاعُ لِلْقَدَرِ الْمُعَيَّنِ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ». دعا، تابع تدبیر عبد است، اما استجابت، به تقدیر رب بستگی دارد. استاد فرزانه قدسسره این مفهوم را با تمثیل متر و قیچی تبیین میکنند: «العبد یدبر والرب یقدر»؛ عبد تدبیر میکند و حق تقدیر مینماید.
تمثیل متر و قیچی
استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: همانگونه که شاگرد متر میکند و استاد هر کجا بخواهد قیچی میزند، عبد دعا میکند و حق طبق حکمت خود استجابت مینماید. این تمثیل، چونان آیینهای، رابطه میان تدبیر عبد و تقدیر الهی را بازتاب میدهد.
درنگ: استجابت دعا، تابع قدر معین الهی است، و عبد با تدبیر خود دعا میکند، اما حق طبق حکمت خود تقدیر مینماید.
جمعبندی بخش نهم
بخش نهم نشان داد که استجابت دعا، طبق قدر معین الهی و حکمت حق است. تمثیل متر و قیچی، رابطه میان تدبیر عبد و تقدیر الهی را به زیبایی تبیین میکند.
نتیجهگیری کل
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به تبیین مفهوم سؤال و عبودیت در فصوص الحکم پرداخت. سؤال در عرفان اسلامی به سه قسم استعجالی، احتیاطی، و امتثالی تقسیم میشود. عبد محض، که سؤالش امتثالاً لأمر الله است، فاقد حظوظ نفسانی و در عبودیت تام است. آیه ﴿ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ﴾ بر اطلاق استجابت دلالت دارد، اما وقوع آن تابع قدر الهی است. اولیای الهی، مانند ایوب و ائمه معصومین، سؤال یا سکوتشان امتثالی و مبتنی بر اقتضای حال بود. کلام امیرالمؤمنین علیهالسلام، نمونه اعلای عبودیت محض است که عبادت را برای استحقاق حق میداند. عبد محض، با علم کامل و حضور دائمی در محضر حق، جز برای امتثال سؤال نمیکند. نقد تعلیم و ارزیابی ناپخته در علم دینی، بر لزوم صلاحیت علمی و شرعی تأکید دارد. این تبیین، چونان نوری درخشان، مسیر سلوک عرفانی را روشن میکند و انسان را به تأمل در جایگاه خویش در برابر حق دعوت مینماید.
با نظارت صادق خادمی