در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 252

متن درس






تبیین علم الهی و مراتب معرفت سالک در فصوص الحکم: جلسه دویست و پنجاه و دوم

تبیین علم الهی و مراتب معرفت سالک در فصوص الحکم: جلسه دویست و پنجاه و دوم

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۲۵۲)

مقدمه: درآمدی بر علم الهی و مراتب معرفت در عرفان نظری

در گستره عرفان نظری، مفهوم علم الهی و مراتب معرفت سالک، چونان گوهری درخشان، در مرکز تأملات عارفان و حکیمان جای دارد. فصوص الحکم ابن‌عربی، به‌سان آیینه‌ای صاف، این معارف را در پرتو وحدت وجود و ظهورات ربوبی بازتاب می‌دهد. درس‌گفتار دویست و پنجاه و دوم از مجموعه درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، با تمرکز بر صفحه ۱۰۴ فصوص الحکم، به تبیین عمیق علم الهی، مراتب معرفت سالک و اختلاف‌نظرهای شارحان برجسته‌ای چون عبدالرزاق کاشانی (کمال‌الدین) و داود قیصری می‌پردازد. این نوشتار، با وفاداری کامل به محتوای اصلی، تمامی نکات و تحلیل‌های ارائه‌شده را در قالبی علمی، منسجم و متین بازنویسی کرده و با بهره‌گیری از تمثیلات ادبی و استدلال‌های عقلی، به تشریح دقیق این مفاهیم پرداخته است. هدف، ارائه متنی است که هم جامعیت علمی را حفظ کند و هم زیبایی معرفتی را در خدمت حقیقت قرار دهد.

بخش نخست: عنایت الهی و مساوات در افاده علم

نقش عنایت الهی در معرفت سالک

عنایت الهی، گویی جریانی زلال از چشمه حکمت بی‌کران حق است که معرفت سالک را سیراب می‌سازد. این عنایت، با مساواتی حکیمانه، علم را متناسب با ظرفیت و استعداد سالک افاضه می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که این مساوات، نه تساوی صرف، بلکه تناسبی است که مراتب وجود و عدم را در برابر دیدگان سالک آشکار می‌سازد. سالک، به مدد این عنایت، به درک اعیان ثابته و مراتب وجودی هدایت می‌شود، گویی راهرویی است که با نور الهی، مسیر معرفت را می‌پیماید.

درنگ: عنایت الهی، با مساواتی حکیمانه، علم را متناسب با ظرفیت سالک افاضه می‌کند و او را به درک مراتب وجود و اعیان ثابته هدایت می‌نماید.

پیچیدگی عبارت و اختلاف شارحان

عبارت شیخ اکبر در صفحه ۱۰۴ فصوص الحکم، به دلیل عمق و پیچیدگی، برای شارحان برجسته‌ای چون کمال‌الدین و قیصری دشواری‌هایی در فهم و تفسیر ایجاد کرده است. این دشواری، گویی پرده‌ای است که حقیقت علم الهی را در پس خود نهان داشته و اختلاف‌نظرها را به وجود آورده است. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند که این اختلافات، ریشه در تفاوت برداشت‌ها از اعیان ثابته و نسب ذاتیه دارد، و حتی متن اصلی نیز گاه در برابر فهم شارحان مقاومت نشان داده است.

درنگ: پیچیدگی عبارت شیخ اکبر در فصوص الحکم، به دلیل عمق مفهوم علم الهی و مراتب آن، اختلافاتی میان شارحان ایجاد کرده است.

پیشرفت در تبیین علم الهی پس از صدرالمتألهین

پس از صدرالمتألهین و نگارش اسفار اربعه، مباحث علم الهی، گویی به افقی نو گشوده شده و با دقت و روشنی بیشتری تبیین گشته است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که صدرا، با نظام فلسفی خود، رویکردهای پیشین را ارتقا بخشیده، هرچند ممکن است دیدگاه‌های برتر از او نیز وجود داشته باشد. این پیشرفت، به‌سان پلی است که عرفان نظری و فلسفه اسلامی را به هم پیوند داده و فهم علم الهی را ژرف‌تر ساخته است.

درنگ: تبیین علم الهی پس از صدرالمتألهین و اسفار اربعه، با روشنی و قوت بیشتری صورت گرفته و مباحث عرفانی و فلسفی را ارتقا بخشیده است.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، به بررسی نقش عنایت الهی در افاضه علم به سالک و پیچیدگی‌های فهم علم الهی در فصوص الحکم پرداخت. عنایت الهی، معرفت را متناسب با ظرفیت سالک افاضه می‌کند و او را به مراتب وجود و اعیان ثابته رهنمون می‌سازد. پیچیدگی عبارات شیخ اکبر، اختلافاتی میان شارحان ایجاد کرده، اما پیشرفت‌های فلسفی پس از صدرالمتألهین، این مباحث را روشن‌تر ساخته است. این تبیین، گویی نوری است که مسیر معرفت را در برابر سالک روشن می‌سازد.

بخش دوم: اختلاف‌نظر شارحان در مراتب علم سالک

دیدگاه کمال‌الدین: محدودیت علم سالک به وجود خارجی

کمال‌الدین عبدالرزاق کاشانی، در شرح خود بر فصوص الحکم (صفحه ۳۸)، معتقد است که علم سالک به موجودات خارجی محدود است و به اعیان ثابته، که در حال عدم خارجی‌اند، نمی‌رسد. او می‌فرماید: لَيْسَ فِي وُسْعِ الْمَخْلُوقِ أَنْ يَطَّلِعَ عَلَى أَحْوَالِ عَيْنِهِ الثَّابِتَةِ التِي يَقَعُ صُورَةُ الْوُجُودِ عَلَيْهَا. به باور او، اعیان ثابته، به دلیل ماهیت نسب ذاتیه و فقدان صورت در خارج، از دسترس علم سالک خارج‌اند. این دیدگاه، گویی سالک را در دایره وجود خارجی محصور می‌سازد، گویی او را از پرواز در آسمان معرفت اعیان بازمی‌دارد.

درنگ: کمال‌الدین معتقد است علم سالک به موجودات خارجی محدود است و به اعیان ثابته، که فاقد صورت در خارج‌اند، نمی‌رسد.

نقد قیصری بر کمال‌الدین

داود قیصری، با استناد به عبارات شیخ اکبر، دیدگاه کمال‌الدین را نقد کرده و تأکید می‌کند که اعیان ثابته در ظرف عدم خارجی نیستند، بلکه در مرتبه علمی و واحدیت قرار دارند. او می‌فرماید که ضمیر در عبارت کمال‌الدین (لَأَنَّهَا) به اطلاع، یعنی نسبت ذات به اعیان، بازمی‌گردد، نه خود اعیان ثابته. این نقد، گویی نوری است که خطای کمال‌الدین را در تحلیل نحوی و معنایی آشکار می‌سازد و بر جامعیت علم سالک تأکید دارد.

درنگ: قیصری با استناد به عبارات شیخ، نقد می‌کند که اعیان ثابته در مرتبه علمی‌اند و علم سالک به آن‌ها می‌رسد.

رد انحصار علم سالک به وجود خارجی

قیصری تأکید می‌کند که نباید تصور شود علم سالک مطلقاً از اعیان ثابته در حال عدم محروم است، زیرا شیخ اکبر می‌فرماید که سالک به مراتب اعیان نیز آگاه است. این دیدگاه، گویی دریچه‌ای است که افق معرفت سالک را به سوی مراتب وجودی، از جمله اعیان ثابته، می‌گشاید و انحصار علم او به وجود خارجی را رد می‌کند.

درنگ: علم سالک، به مراتب اعیان ثابته نیز می‌رسد و نباید به وجود خارجی محدود شود.

لزوم علم به اعیان ثابته برای قطبیت

شیخ اکبر می‌فرماید که سالک برای احراز مقام قطبیت، باید به مراتب اعیان ثابته آگاه باشد، زیرا این مقام والا، نیازمند معرفت کامل به ظهورات الهی است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که این معرفت، گویی کلیدی است که درهای قطبیت را به روی سالک می‌گشاید، و بدون اطلاع بر اعیان، این مقام دست‌نیافتنی است.

درنگ: برای احراز مقام قطبیت، علم به مراتب اعیان ثابته ضروری است و بدون آن، این مقام دست‌نیافتنی است.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، به بررسی اختلاف‌نظر کمال‌الدین و قیصری در مراتب علم سالک پرداخت. کمال‌الدین، علم سالک را به وجود خارجی محدود می‌کند، در حالی که قیصری، با استناد به عبارات شیخ، بر دسترسی سالک به اعیان ثابته تأکید دارد. این اختلاف، ریشه در تفاوت برداشت از مراتب وجودی دارد، و علم به اعیان ثابته، شرط لازم برای مقام قطبیت است. این تبیین، گویی نقشه‌ای است که مسیر معرفت سالک را در مراتب وجود روشن می‌سازد.

بخش سوم: مراتب علم الهی و تمایز آن با علم سالک

سه ظرف ظهور علم الهی

علم الهی، گویی دریایی بی‌کران است که در سه ظرف ظهور می‌یابد: نسب ذاتیه (در احدیت، لوازم ذات)، اعیان ثابته (در واحدیت، ظهورات اسمایی)، و علم عینی (در خارج، وجودات خارجی). استاد فرزانه قدس‌سره این تقسیم‌بندی را نظام‌مند می‌دانند، گویی هر ظرف، جلوه‌ای از علم بی‌نهایت حق را در مرتبه‌ای خاص آشکار می‌سازد.

درنگ: علم الهی در سه ظرف ظهور دارد: نسب ذاتیه (احدیت)، اعیان ثابته (واحدیت)، و علم عینی (خارج).

تمایز نسب ذاتیه و اعیان ثابته

نسب ذاتیه، لوازم ذاتی حق در ظرف احدیت‌اند، که فاقد صورت و تعین‌اند، در حالی که اعیان ثابته، ظهورات اسماء و صفات در ظرف واحدیت‌اند و صورتی علمی دارند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که خلط میان این دو، گویی گمراهی در مسیر معرفت است که فهم مراتب وجودی را مخدوش می‌سازد.

درنگ: نسب ذاتیه، لوازم ذات در احدیت و فاقد صورت‌اند، در حالی که اعیان ثابته، ظهورات واحدیت و دارای صورت علمی‌اند.

خلط شارحان در مراتب علم

کمال‌الدین، میان وجود خارجی و اعیان ثابته خلط کرده و علم سالک را به خارج محدود می‌داند. قیصری نیز، با یکی دانستن نسب ذاتیه و اعیان ثابته، میان مراتب احدیت و واحدیت خلط کرده است. استاد فرزانه قدس‌سره این خلط‌ها را ناشی‌گری می‌خوانند، گویی این خطاها، پرده‌ای بر حقیقت مراتب علم الهی کشیده‌اند.

درنگ: کمال‌الدین میان وجود خارجی و اعیان ثابته، و قیصری میان نسب ذاتیه و اعیان ثابته خلط کرده‌اند، که ناشی از ضعف تصور است.

دسترسی سالک به مراتب علم

سالک، به مدد عنایت الهی، به علم عینی (خارج) و علمی (اعیان ثابته) می‌رسد، اما دسترسی به نسب ذاتیه (احدیت) جز در ظرف ختمی، که خاص خاتم اولیاء است، ممکن نیست. استاد فرزانه قدس‌سره این محدودیت را نشانه تفاوت میان علم محدود بشری و علم بی‌نهایت الهی می‌دانند، گویی سالک در برابر دریای احدیت، تنها قطره‌ای از معرفت را دریافت می‌کند.

درنگ: سالک به علم عینی و اعیان ثابته می‌رسد، اما دسترسی به نسب ذاتیه جز در ظرف ختمی ممکن نیست.

تمایز علم الهی و علم سالک

علم الهی، ذاتی، ازلی و بی‌نهایت است، در حالی که علم سالک، از طریق عنایت الهی و در مراتب محدود حاصل می‌شود. این تمایز، گویی فاصله میان آینه محدود بشری و نور بی‌کران الهی را نشان می‌دهد، که سالک تنها به مدد عنایت، بخشی از آن نور را بازتاب می‌دهد.

درنگ: علم الهی ذاتی و ازلی است، اما علم سالک، محدود و از طریق عنایت الهی حاصل می‌شود.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، به تبیین مراتب علم الهی و تمایز آن با علم سالک پرداخت. علم الهی در سه ظرف نسب ذاتیه، اعیان ثابته و علم عینی ظهور دارد. شارحان، به دلیل ناشی‌گری، میان این مراتب خلط کرده‌اند. سالک، به علم عینی و اعیان ثابته دسترسی دارد، اما نسب ذاتیه جز در ظرف ختمی دست‌یافتنی نیست. این تبیین، گویی نقشه‌ای است که جایگاه علم بشری را در برابر علم بی‌نهایت الهی روشن می‌سازد.

بخش چهارم: علم فعلی حق و شواهد قرآنی

آیه لاَ تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا یَعْلَمُهَا

قرآن کریم در آیه شریفه لاَ تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا یَعْلَمُهَا (انعام: ۵۹) می‌فرماید: «هیچ برگی نمی‌افتد مگر اینکه او آن را می‌داند». این آیه، بر جامعیت علم فعلی حق به جزئیات تأکید دارد. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند که ضمیر «ها» به «ورقه» یا سقوط آن بازمی‌گردد، و هرچند «سقوط» مذکر است، به دلیل تأنیث لفظی «ورقه»، مؤنث آمده است. این آیه، گویی آیینه‌ای است که علم بی‌کران حق را در برابر جزئیات عالم بازتاب می‌دهد.

درنگ: آیه لاَ تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا یَعْلَمُهَا بر جامعیت علم فعلی حق به جزئیات تأکید دارد.

نقد دیدگاه ابن‌سینا در علم الهی

ابن‌سینا معتقد است که حق تعالی به جزئیات به نحو جزئی علم ندارد، زیرا علم جزئی، حادث و متغیر است، و علم الهی را کلی می‌داند. این دیدگاه، گویی علم الهی را در قفس محدودیت محصور می‌سازد و با آیات قرآنی مانند لاَ تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا یَعْلَمُهَا تعارض دارد. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نارسا می‌دانند، زیرا علم حق، به جزئیات نیز به نحو ازلی تعلق دارد.

درنگ: ابن‌سینا علم الهی را به کلیات محدود می‌کند، که با جامعیت علم فعلی حق به جزئیات تعارض دارد.

اشکال غزالی به ابن‌سینا

غزالی در تحافت الفلاسفه، ابن‌سینا را به تناقض متهم کرده و تأکید می‌کند که انکار علم جزئی، با آیات قرآنی مانند لاَ تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا یَعْلَمُهَا ناسازگار است. این نقد، گویی شمشیری است که پرده‌های محدودیت را از علم الهی کنار می‌زند و بر جامعیت آن تأکید می‌ورزد.

درنگ: غزالی، با استناد به آیات قرآنی، انکار علم جزئی توسط ابن‌سینا را نقد کرده و بر جامعیت علم الهی تأکید دارد.

تبیین علم فعلی حق در سه ظرف

علم فعلی حق، در سه ظرف ذاتی (احدیت)، اعیانی (واحدیت) و عینی (خارج) ظهور دارد. در ظرف خارج، علم حق به جزئیات تعلق دارد، بدون کثرت و تعین، زیرا کثرت و تغییر خاص ظرف تعدد است. استاد فرزانه قدس‌سره این تبیین را نظام‌مند می‌دانند، گویی علم حق، چونان نوری است که در ظروف مختلف، بدون تغییر ماهیت، تجلی می‌یابد.

درنگ: علم فعلی حق در سه ظرف ذاتی، اعیانی و عینی ظهور دارد و در ظرف خارج، به جزئیات بدون کثرت و تعین تعلق دارد.

نقد تابع بودن علم الهی

برخی شارحان قدیم معتقدند علم حق تابع معلوم است و با تحقق معلوم، علم حاصل می‌شود. اما استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که تعلق علم به معلوم، ازلی است و حدوث، به تعلق نسبت داده می‌شود، نه به ذات علم. این دیدگاه، گویی علم الهی را از قید وابستگی رها می‌سازد و آن را ذاتی و مستقل می‌داند.

درنگ: علم الهی ذاتی و ازلی است و تعلق آن به معلوم، حادث نیست، برخلاف دیدگاه شارحان قدیم.

نقد وابستگی علم به اعیان ثابته

برخی معتقدند حق تعالی از طریق اعیان ثابته به خارج علم دارد، اما این دیدگاه، علم فعلی را محدود کرده و با وحدت الهی ناسازگار است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که علم حق، مستقیماً به خارج تعلق دارد و نیازی به واسطه ندارد، گویی نور الهی، بدون حجاب، همه عالم را در بر می‌گیرد.

درنگ: علم الهی مستقیماً به خارج تعلق دارد و نیازی به واسطه اعیان ثابته ندارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، به بررسی علم فعلی حق و شواهد قرآنی آن پرداخت. آیات قرآنی مانند لاَ تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا یَعْلَمُهَا بر جامعیت علم الهی به جزئیات تأکید دارند. دیدگاه ابن‌سینا، که علم حق را کلی می‌داند، با نقد غزالی و شواهد قرآنی رد می‌شود. علم فعلی حق، در سه ظرف ذاتی، اعیانی و عینی ظهور دارد و از کثرت و تغییر مبراست. این تبیین، گویی نوری است که حقیقت علم الهی را در برابر محدودیت‌های بشری آشکار می‌سازد.

بخش پنجم: وحدت علم الهی و نقد خلط‌های فلسفی

وحدت علم الهی در ظرف خارج

علم فعلی حق، در ظرف خارج، از کثرت و تعین مبراست، زیرا کثرت و تغییر خاص ظرف تعدد است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که حق تعالی، با وحدت ذاتی، همه چیز را به نحو واحد می‌داند، گویی از فراز بلند احدیت، عالم را در یک نگاه جامع می‌نگرد.

درنگ: علم فعلی حق در ظرف خارج، از کثرت و تعین مبراست و همه چیز را به نحو واحد می‌داند.

مثال پشت‌بام برای وحدت علم

استاد فرزانه قدس‌سره مثالی زیبا ارائه می‌دهند: اگر کسی جلوی در نشسته باشد، با تغییر افراد، علمش تغییر می‌کند، اما از بالای پشت‌بام، همه را یک‌جا می‌بیند و علمش ثابت می‌ماند. این مثال، گویی منظری است که تفاوت علم محدود بشری و علم وحدانی الهی را به تصویر می‌کشد. علم حق، مانند دید از فراز پشت‌بام، جامع و بی‌تغییر است.

درنگ: علم وحدانی حق، مانند دید از پشت‌بام، جامع و بی‌تغییر است، برخلاف علم محدود بشری که با تعدد معلومات تغییر می‌کند.

تعدد و تغییر در علم محدود

علم محدود بشری، به دلیل تعدد معلومات، تغییر می‌کند، اما علم وحدانی، به دلیل فقدان تعدد، ثابت است. استاد فرزانه قدس‌سره این تمایز را ریشه در محدودیت علم بشری و نامحدودی علم الهی می‌دانند، گویی علم بشری، چونان سایه‌ای است که با حرکت معلومات تغییر می‌یابد، اما علم الهی، نوری ثابت و بی‌کران است.

درنگ: علم محدود بشری با تعدد معلومات تغییر می‌کند، اما علم وحدانی الهی به دلیل فقدان تعدد، ثابت است.

آیه لاَ یَعْزُبُ عَنْ عَعْلِمِهِ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ

قرآن کریم در آیه شریفه لاَ یَعْزُبُ عَنْ عَعْلِمِهِ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ (سبأ: ۳) می‌فرماید: «هیچ ذره‌ای از علم او پنهان نمی‌ماند». این آیه، بر لایتناهی بودن علم الهی و شمول آن بر کوچک‌ترین جزئیات تأکید دارد، گویی هیچ ذره‌ای از گستره علم حق بیرون نیست.

درنگ: آیه لاَ یَعْزُبُ عَنْ عَعْلِمِهِ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ بر لایتناهی بودن علم الهی و شمول آن بر کوچک‌ترین جزئیات تأکید دارد.

نقد خلط ابن‌سینا میان علم حق و بشر

ابن‌سینا، با مقایسه علم حق با علم بشر، علم الهی را کلی دانسته و از شمول آن بر جزئیات غفلت ورزیده است. این خلط، گویی پرده‌ای است که حقیقت علم بی‌نهایت الهی را از دیدگان او پنهان داشته است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که علم حق، به جزئیات به نحو ازلی تعلق دارد.

درنگ: ابن‌سینا با مقایسه علم حق با علم بشر، علم الهی را کلی دانسته و از شمول آن بر جزئیات غفلت ورزیده است.

مثال آب و ظروف برای وحدت علم

استاد فرزانه قدس‌سره مثالی دیگر ارائه می‌دهند: آب در لیوان، کوزه یا دریا، یک آب است و تعدد ظروف، تعدد مظروف را ایجاد نمی‌کند. علم حق نیز، در ظروف مختلف، واحد است و کثرت ظاهری، به وحدت ذاتی آن خللی وارد نمی‌سازد. این مثال، گویی آیینه‌ای است که وحدت علم الهی را در برابر کثرت ظاهری عالم بازتاب می‌دهد.

درنگ: علم حق، مانند آب در ظروف مختلف، ذاتاً واحد است و کثرت ظروف، به وحدت آن خللی وارد نمی‌کند.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، به بررسی وحدت علم الهی و نقد خلط‌های فلسفی پرداخت. علم فعلی حق، در ظرف خارج، از کثرت و تعین مبراست و به همه چیز به نحو واحد تعلق دارد. مثال‌های پشت‌بام و آب و ظروف، وحدت و لایتناهی بودن علم الهی را به زیبایی تصویر می‌کنند. آیات قرآنی مانند لاَ یَعْزُبُ عَنْ عَعْلِمِهِ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ بر جامعیت علم حق تأکید دارند، و دیدگاه ابن‌سینا، به دلیل خلط با علم بشری، نارساست. این تبیین، گویی نوری است که حقیقت علم الهی را در برابر محدودیت‌های بشری روشن می‌سازد.

بخش ششم: لایتناهی بودن علم الهی و تجلیات آن

طرق لایتناهی علم حق

علم حق، لایتناهی است و بیش از پانصد تا ششصد طریق علمی از قرآن کریم استخراج شده که هر یک، جلوه‌ای از این علم بی‌کران را نشان می‌دهد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که این تنوع، گویی شاخه‌های درختی است که از ریشه واحد علم الهی تغذیه می‌کنند و جامعیت آن را آشکار می‌سازند.

درنگ: علم حق لایتناهی است و بیش از پانصد تا ششصد طریق علمی از قرآن کریم استخراج شده که جامعیت آن را نشان می‌دهد.

مثال خانه زلیخا برای علم الهی

استاد فرزانه قدس‌سره علم حق را به خانه زلیخا تشبیه می‌کنند که در هر آینه، جلوه‌ای از حقیقت دیده می‌شود. حق تعالی، خود را از هر مظهر و در هر مظهر می‌بیند، گویی در بازاری از آینه‌ها، نور واحد ذات در همه جهات متجلی است.

درنگ: علم حق، مانند خانه زلیخا، در هر مظهر و آینه تجلی می‌یابد و همه چیز را در وحدت ذاتی خود می‌بیند.

نقد وابستگی علم به صور مرتسمه

ابن‌سینا معتقد بود حق تعالی از طریق صور مرتسمه به مخلوقات علم دارد، اما این دیدگاه، علم را انفصالی و وابسته می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نارسا می‌دانند، زیرا علم حق، مستقیم و بی‌واسطه به همه چیز تعلق دارد، گویی نور الهی، بدون حجاب، عالم را در بر می‌گیرد.

درنگ: علم حق مستقیم و بی‌واسطه به همه چیز تعلق دارد و وابستگی به صور مرتسمه، با وحدت الهی ناسازگار است.

تبیین مرصاد در علم الهی

قرآن کریم در آیه شریفه إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ (فجر: ۱۴) می‌فرماید: «پروردگارت در کمینگاه است». این آیه، بر حضور کامل علم الهی در همه مراتب هستی دلالت دارد. استاد فرزانه قدس‌سره مرصاد را به معنای ظرف علم حق می‌دانند که هیچ‌چیز از آن پنهان نیست، گویی همه هستی در برابر دیدگان حق، چونان کتابی گشوده است.

درنگ: مرصاد، به معنای حضور کامل علم الهی در همه مراتب هستی است که هیچ‌چیز از آن پنهان نمی‌ماند.

نقد تشبیه علم الهی به علم منجم

ابن‌سینا علم الهی را به علم منجم تشبیه کرده که کلی و پیشینی است، اما این تشبیه، علم فعلی حق را محدود می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که علم حق، به جزئیات به نحو فعلی و مستقیم تعلق دارد، گویی نور الهی، بدون واسطه، همه عالم را در بر می‌گیرد.

درنگ: علم حق، برخلاف علم منجم، به جزئیات به نحو فعلی و مستقیم تعلق دارد، نه کلی و پیشینی.

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم، به تبیین لایتناهی بودن علم الهی و تجلیات آن پرداخت. علم حق، با طرق لایتناهی، در همه مظاهر تجلی می‌یابد، و مثال خانه زلیخا، این وحدت را به زیبایی تصویر می‌کند. آیات قرآنی مانند إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ بر حضور کامل علم حق در همه مر
اتب هستی تأکید دارند. دیدگاه ابن‌سینا، که علم را به صور مرتسمه یا علم منجم وابسته می‌کند، با حقیقت علم الهی ناسازگار است. این تبیین، گویی آیینه‌ای است که نور بی‌کران علم حق را بازتاب می‌دهد.

بخش هفتم: سلوک عرفانی و تهذیب نفس

اهمیت ماه‌های رجب، شعبان و رمضان

اولیای الهی، ماه‌های رجب و شعبان را روزه می‌گرفتند تا برای رمضان آماده شوند، گویی این ماه‌ها، چونان اذان و اقامه برای نماز، مقدمه‌ای برای تهذیب نفس‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که این آمادگی، نفس را برای اطاعت و ورود به رمضان مطیع می‌سازد، مانند ورزشکاری که پیش از مسابقه، خود را آماده می‌کند.

درنگ: ماه‌های رجب و شعبان، مانند اذان و اقامه، مقدمه‌ای برای تهذیب نفس و آمادگی برای رمضان‌اند.

اذان و اقامه برای خودشناسی

اذان و اقامه، گویی آواهایی‌اند که سالک را به سوی خودشناسی و حضور در برابر حق فرا می‌خوانند. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند که این اعمال، انسان را از غفلت رها کرده و به یافتن خویش در برابر حق هدایت می‌کنند. ورود به حرم یا رمضان نیز نیازمند این آمادگی است، گویی سالک با هر تکبیر، خود را در برابر حقیقت بازمی‌یابد.

درنگ: اذان و اقامه، برای یافتن خود در برابر حق و آمادگی برای ورود به رمضان یا حرم الهی‌اند.

جمع‌بندی بخش هفتم

بخش هفتم، به اهمیت تهذیب نفس و آمادگی معنوی برای سلوک عرفانی پرداخت. ماه‌های رجب و شعبان، مقدمه‌ای برای ورود به رمضان‌اند و اذان و اقامه، سالک را به خودشناسی و حضور در برابر حق هدایت می‌کنند. این اعمال، گویی پلی است که نفس را از غفلت به سوی اطاعت و قرب الهی رهنمون می‌سازد.

بخش هشتم: علم الهی و مصاحبت با معلوم

مصاحبت علم الهی با معلوم

علم الهی، گویی همراهی است که با هر ذره از هستی، با همه اسماء و صفات حاضر است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که این مصاحبت، حضور کامل حق در همه مراتب عالم را نشان می‌دهد، گویی حق، با هر نفسی که مخلوق می‌کشد، با تمامی کمالات خود حاضر است.

درنگ: علم الهی با هر ذره از هستی مصاحب است و حق با همه اسماء و صفات در همه مراتب حاضر است.

دخول و خروج حق در اشیاء

حق تعالی، داخل اشیاء است بدون ممازجت و خارج از آن‌ها بدون مفارقت، زیرا محدودیت و تعدد ندارد. استاد فرزانه قدس‌سره این بیان را نشانه وحدت و اطلاق ذات الهی می‌دانند، گویی حق، چونان نوری است که در همه چیز نفوذ دارد، بدون آنکه با آن‌ها آمیخته شود یا از آن‌ها جدا گردد.

درنگ: حق داخل اشیاء است بدون ممازجت و خارج از آن‌ها بدون مفارقت، به دلیل وحدت و اطلاق ذاتی.

تفاوت علم بشری و الهی

علم بشری، با وسعت یافتن، از تغییر مصون می‌شود، اما علم الهی، ذاتاً وحدانی و بی‌تغییر است. استاد فرزانه قدس‌سره این تمایز را نشانه محدودیت علم بشری و نامحدودی علم الهی می‌دانند، گویی علم بشری، چونان جویباری است که با گسترش، به دریا می‌پیوندد، اما علم حق، خود دریای بی‌کران است.

درنگ: علم بشری با وسعت از تغییر مصون می‌شود، اما علم الهی ذاتاً وحدانی و بی‌تغییر است.

جمع‌بندی بخش هشتم

بخش هشتم، به تبیین مصاحبت علم الهی با معلوم و وحدت ذاتی آن پرداخت. علم حق، با هر ذره از هستی مصاحب است و بدون ممازجت یا مفارقت، در همه چیز حاضر است. تفاوت علم بشری و الهی، در محدودیت و تغییرپذیری اولی و وحدت و ثبات دومی آشکار است. این تبیین، گویی نوری است که حضور بی‌کران حق را در همه مراتب عالم روشن می‌سازد.

جمع‌بندی نهایی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به تبیین عمیق و انتقادی مفاهیم علم الهی و مراتب معرفت سالک در فصوص الحکم ابن‌عربی پرداخت. عنایت الهی، معرفت را متناسب با ظرفیت سالک افاضه می‌کند و او را به درک اعیان ثابته هدایت می‌نماید. اختلاف‌نظر شارحان، مانند کمال‌الدین و قیصری، ناشی از خلط میان مراتب وجودی است، و نقد این خلط‌ها، بر اهمیت دقت در مفاهیم عرفانی تأکید دارد. علم الهی، در سه ظرف نسب ذاتیه، اعیان ثابته و علم عینی ظهور دارد و از کثرت و تغییر مبراست. آیات قرآنی مانند لاَ تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا یَعْلَمُهَا و لاَ یَعْزُبُ عَنْ عَعْلِمِهِ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ جامعیت علم حق را تأیید می‌کنند. مثال‌های پشت‌بام، آب و ظروف، و خانه زلیخا، وحدت و لایتناهی بودن علم الهی را به زیبایی تصویر می‌کنند. تهذیب نفس در ماه‌های رجب و شعبان، سالک را برای سلوک عرفانی آماده می‌سازد، و علم حق، با مصاحبت با معلوم و حضور بی‌کران، همه هستی را در بر می‌گیرد. این تبیین، گویی چراغی است که راه معرفت الهی را در پرتو عرفان نظری روشن می‌سازد و سالک را به سوی کمال عرفانی دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی