در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 276

متن درس






ختم نبوت و ولایت در فصوص الحکم: نقد و تبیین عرفانی (جلسه دویست و هفتاد و ششم)

ختم نبوت و ولایت در فصوص الحکم: نقد و تبیین عرفانی (جلسه دویست و هفتاد و ششم)

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۲۷۶)

مقدمه: درآمدی بر نقد ختم نبوت و ولایت در عرفان نظری

در گستره عرفان نظری، فصوص الحکم ابن‌عربی چونان گوهری درخشان، مفاهیم عمیق ختم نبوت و ولایت را در آیینه وحدت وجود بازتاب می‌دهد. درس‌گفتار دویست و هفتاد و ششم از مجموعه درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، با تمرکز بر صفحه ۱۱۰ این اثر (سطرهای ۲ تا ۲۲)، به نقد و تبیین دو ادعای محوری ابن‌عربی می‌پردازد: نخست، ادعای دو حشر برای حضرت عیسی علیه‌السلام (یکی با اولیاء و دیگری با انبیاء و رسل)، و دوم، ادعای ختم ولایت محمدیه در شخصی عرب که ابن‌عربی مدعی ملاقات با او در سال ۵۶۵ هجری در شهر فاس است. این نوشتار، با وفاداری کامل به محتوای اصلی و تحلیل‌های ارائه‌شده، تمامی نکات را با ساختاری علمی و منسجم بازنویسی کرده و با بهره‌گیری از تمثیلات ادبی و استدلال‌های عقلی، به تشریح این معارف پرداخته است. هدف، ارائه متنی است که هم جامعیت علمی را حفظ کند و هم زیبایی معرفتی را در خدمت حقیقت قرار دهد، تا چونان چراغی فروزان، مسیر حق‌جویی در عرفان نظری را روشن سازد.

بخش نخست: نقد ادعای دو حشر برای حضرت عیسی علیه‌السلام

متن فصوص الحکم و ادعای دو حشر

ابن‌عربی در فصوص الحکم می‌فرماید: «و کان اول هذا الامر نبی و هو آدم علیه‌السلام و آخره نبی و هو عیسی اعنی نبوة الاختصاص و یکون له حشران حشر معنا و حشر مع الانبیاء و الرسل». این عبارت به ختم نبوت در حضرت عیسی علیه‌السلام اشاره دارد و ادعا می‌کند که ایشان دو حشر دارند: یکی در ظرف ولایت با اولیاء، و دیگری با انبیاء و رسل. استاد فرزانه قدس‌سره این ادعا را از اساس نادرست می‌دانند، زیرا هر موجودی تنها یک حشر واحد دارد، و تعدد جهات وجودی یک شخص نمی‌تواند به تعدد حشر منجر شود. حشر، به‌مثابه احیای نهایی در قیامت، یکپارچه است و تمامی حیثیات وجودی را در بر می‌گیرد.

درنگ: هر موجود تنها یک حشر دارد، و ادعای دو حشر برای حضرت عیسی علیه‌السلام با اصل وحدت حشر ناسازگار است.

تعدد جهات و وحدت حشر

در عرفان نظری، هر ذره از هستی، مظهر تمامی حیثیات و جهات حق است، گویی هر موجود چونان آیینه‌ای است که نور الهی را در هزار چهره بازتاب می‌دهد. با این حال، این تعدد جهات به معنای تعدد حشر نیست. حشر واحد، به تمامی جنبه‌های وجودی یک شخص رسیدگی می‌کند، و نیازی به حشرهای متعدد نیست. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که این دیدگاه با اصل وحدت وجود همخوانی دارد، زیرا وجود، یکپارچه است و حشر، تجلی نهایی این وحدت در قیامت است.

درنگ: تعدد جهات وجودی یک شخص به معنای تعدد حشر نیست؛ حشر واحد، تمامی حیثیات را در بر می‌گیرد.

اشعار به علیت در ادعای دو حشر

ادعای دو حشر برای حضرت عیسی علیه‌السلام، به نوعی اشعار به علیت دارد، گویی ایشان به دو جهت متمایز محشور می‌شوند. این دیدگاه، با وحدت حشر ناسازگار است، زیرا حشر، چونان جریانی یکپارچه، تمامی جنبه‌های وجودی را در خود جمع می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این ادعا را رد می‌کنند و تأکید دارند که چنین دوگانگی‌ای، گویی سایه‌ای است که بر حقیقت وحدت وجود می‌افتد و از شفافیت آن می‌کاهد.

درنگ: ادعای دو حشر، اشعار به علیت دارد و با وحدت حشر ناسازگار است.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست به نقد ادعای ابن‌عربی درباره دو حشر برای حضرت عیسی علیه‌السلام پرداخت. این ادعا، به دلیل ناسازگاری با اصل وحدت حشر و اشعار به علیت، نادرست است. هر موجود تنها یک حشر دارد که تمامی حیثیات وجودی را در بر می‌گیرد. این تبیین، گویی نوری است که حقیقت وحدت وجود را در قیامت روشن می‌سازد و هرگونه دوگانگی را از مفهوم حشر می‌زداید.

بخش دوم: نقد ادعای ختم ولایت محمدیه

ادعای ابن‌عربی درباره ختم ولایت محمدیه

ابن‌عربی در ادامه متن فصوص الحکم می‌فرماید: «و اما ختم الولایة المحمدیه و هو لرجل من العرب اکرمها اصلا و بدوا و هو فی زماننا الیوم موجود عرفت به سنة خمس و ستین و خمس مائة و رویت العلامة التی قد اخفیها الحق فیه عن عیون عباده و کشفها لی بمدینة الفارص». او ادعا می‌کند که ختم ولایت محمدیه به شخصی عرب تعلق دارد که در سال ۵۶۵ هجری در شهر فاس با او ملاقات کرده و علامت مخفی الهی را در او دیده است. استاد فرزانه قدس‌سره این ادعا را به دلیل فقدان سند قرآنی یا روایی معتبر و ناسازگاری با فرهنگ ولایی شیعه رد می‌کنند. این ادعا، گویی گلی است که در خاک حقیقت ریشه ندارد و نمی‌تواند در برابر باد نقد استوار بماند.

درنگ: ادعای ختم ولایت محمدیه در شخصی عرب، به دلیل فقدان سند معتبر و ناسازگاری با فرهنگ ولایی شیعه، نادرست است.

نقد ناسیونالیسم در ولایت

تأکید ابن‌عربی بر عربی بودن خاتم ولایت محمدیه، نشانه‌ای از ناسیونالیسم است که با فرهنگ ولایی شیعه، که ولایت را فراتر از قومیت می‌داند، ناسازگار است. ولایت، چونان اقیانوسی بی‌کران است که مرزهای قومی و جغرافیایی را درنوردیده و همه موجودات را در نور خود غرق می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که این تأکید بر قومیت، گویی پرده‌ای است که بر حقیقت جهان‌شمول ولایت می‌افتد.

درنگ: تأکید بر عربی بودن خاتم ولایت، نشانه ناسیونالیسم است و با جهان‌شمولی ولایت در فرهنگ شیعه ناسازگار است.

نقد ادعای شهود علامت مخفی

ابن‌عربی مدعی است که علامت مخفی الهی را در خاتم ولایت دیده است، اما این ادعا به دلیل ابهام در نوع شهود (خواب یا بیداری) و فقدان دلیل معتبر، قابل پذیرش نیست. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که ادعاهای عرفانی، گویی چونان ادعای زیارت سقاخانه‌ای است که بدون حضور در مشهد بیان شود؛ بدون تجربه مستقیم و سند معتبر، چنین ادعاهایی فاقد اعتبارند.

درنگ: ادعای شهود علامت مخفی، به دلیل فقدان سند و ابهام در نوع شهود، فاقد اعتبار است.

نقد ادعای ملاقات با خاتم ولایت

ابن‌عربی ادعا می‌کند که در سال ۵۶۵ هجری در فاس، خاتم ولایت محمدیه را ملاقات کرده است. این ادعا، به دلیل فقدان سند معتبر و ناسازگاری با اصول ولایی شیعه، مردود است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که چنین ادعاهایی، گویی چونان قصه‌ای است که بدون پشتوانه حقیقت، تنها در ذهن راوی شکل گرفته و نمی‌تواند در محک عقل و شرع استوار بماند.

درنگ: ادعای ملاقات با خاتم ولایت در فاس، به دلیل فقدان سند معتبر، مردود است.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم به نقد ادعای ابن‌عربی درباره ختم ولایت محمدیه پرداخت. این ادعا، به دلیل فقدان سند معتبر، تأکید نادرست بر قومیت، ابهام در شهود و ناسازگاری با فرهنگ ولایی شیعه، مردود است. ولایت، فراتر از مرزهای قومی، چونان نوری است که همه هستی را در بر می‌گیرد، و ادعاهای بدون پشتوانه، نمی‌توانند حقیقت آن را مخدوش کنند.

بخش سوم: نقد ختم نبوت و جایگاه انبیاء

نقد آدم علیه‌السلام به‌عنوان اولین نبی

ابن‌عربی، حضرت آدم علیه‌السلام را اولین نبی می‌داند، اما استاد فرزانه قدس‌سره این ادعا را مورد نقد قرار می‌دهند، زیرا ولایت و نبوت از مراتب وجودی پیشین برخوردارند. نبوت، گویی چونان جریانی است که از سرچشمه الهی در وجود جاری می‌شود و نمی‌توان آن را به یک نقطه آغازین در عالم ناسوت محدود کرد.

درنگ: ادعای آدم علیه‌السلام به‌عنوان اولین نبی، به دلیل تقدم وجودی ولایت و نبوت، نادرست است.

نقد عیسی علیه‌السلام به‌عنوان آخرین نبی

ابن‌عربی مدعی است که حضرت عیسی علیه‌السلام آخرین نبی با نبوت اختصاصی است، اما این ادعا نادرست است، زیرا نبوت تشریعی با پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله ختم شده است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که ختم نبوت تشریعی، چونان مهر الهی بر پایان قانون‌گذاری الهی است، و هیچ نبی‌ای پس از پیامبر اکرم نمی‌تواند این مقام را داشته باشد.

درنگ: نبوت تشریعی با پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله ختم شده، و ادعای عیسی علیه‌السلام به‌عنوان آخرین نبی نادرست است.

نقد زنده بودن عیسی علیه‌السلام

ادعای زنده بودن حضرت عیسی علیه‌السلام مورد اختلاف است و در قرآن کریم دلیلی بر آن یافت نمی‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که بدون استناد به آیات قرآن کریم، چنین ادعاهایی نمی‌توانند معتبر باشند، گویی چونان بنایی هستند که بر پایه سست استوار شده‌اند.

درنگ: ادعای زنده بودن عیسی علیه‌السلام، به دلیل فقدان دلیل قرآنی، مورد تردید است.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم به نقد ادعاهای ابن‌عربی درباره جایگاه انبیاء در ختم نبوت پرداخت. آدم علیه‌السلام به دلیل تقدم وجودی ولایت و نبوت، اولین نبی نیست، و عیسی علیه‌السلام نیز به دلیل ختم نبوت تشریعی با پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، آخرین نبی محسوب نمی‌شود. ادعای زنده بودن عیسی علیه‌السلام نیز فاقد پشتوانه قرآنی است. این تبیین، گویی نقشه‌ای است که جایگاه حقیقی انبیاء را در نظام عرفانی روشن می‌سازد.

بخش چهارم: تبیین ختم ولایت و مراتب آن

ختم ولایت در سه مرتبه

استاد فرزانه قدس‌سره ختم ولایت را در سه مرتبه تبیین می‌کنند: ختم نبوی با پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، ختم ولوی عامه با امیرالمؤمنین علیه‌السلام، و ختم ولوی خاصه با امام زمان علیه‌السلام. این سه مرتبه، چونان قله‌های رفیع در سلسله معرفت الهی‌اند که هیچ‌کس جز این سه مقام به ختم ولایت دست نیافته است.

درنگ: ختم ولایت در سه مرتبه است: نبوی (پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله)، ولوی عامه (امیرالمؤمنین علیه‌السلام)، و ولوی خاصه (امام زمان علیه‌السلام).

نقد ادعای ختم در دیگران

ابن‌عربی به‌طور ضمنی خود را خاتم ولایت معرفی می‌کند، اما این ادعا با فرهنگ ولایی شیعه ناسازگار است و فاقد سند معتبر است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که ختم ولایت، تنها به پیامبر اکرم، امیرالمؤمنین و امام زمان علیهم‌السلام تعلق دارد، و هیچ‌کس دیگر، نه عیسی علیه‌السلام و نه دیگران، نمی‌توانند این مقام را ادعا کنند.

درنگ: ختم ولایت تنها به پیامبر اکرم، امیرالمؤمنین و امام زمان علیهم‌السلام تعلق دارد، و ادعای دیگران مردود است.

نقد ولایت مقیده و مطلقه عیسی علیه‌السلام

ابن‌عربی ولایت عیسی علیه‌السلام را مقیده و ولایت محمدیه را خاصه می‌داند، اما این تقسیم‌بندی نادرست است، زیرا ولایت عیسی علیه‌السلام ختم ندارد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که ولایت، در ظرف تنزیل ختمی، از طریق مقام پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله افاضه می‌شود، و عیسی علیه‌السلام نمی‌تواند خاتم ولایت باشد.

درنگ: ولایت عیسی علیه‌السلام ختم ندارد، و تقسیم‌بندی ولایت مقیده و مطلقه در این مورد نادرست است.

نقد وراثت ولایت از انبیاء

ابن‌عربی مدعی است که اولیاء از ابراهیم، موسی و عیسی علیهم‌السلام ولایت می‌گیرند، اما این ادعا بدون تنزیل مقام ختمی ممکن نیست. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که هیچ ولایتی، چه تشریعی و چه تکوینی، بدون واسطه‌گری مقام ختمی افاضه نمی‌شود، گویی تمامی ولایت‌ها از چشمه پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله جاری می‌شوند.

درنگ: برای هیچ ولیّی جایز نیست که بدون وساطت خاتم نبوت، از انبیا ارث ببرد..

نقد ختم ولایت عامه در عیسی علیه‌السلام

ادعای ختم ولایت عامه در عیسی علیه‌السلام نادرست است، زیرا ختم ولایت تنها در سه مرتبه نبوی، ولوی عامه و ولوی خاصه محقق می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که عیسی علیه‌السلام نمی‌تواند خاتم ولایت عامه باشد، زیرا این مقام به امیرالمؤمنین علیه‌السلام تعلق دارد.

درنگ: ختم ولایت عامه در عیسی علیه‌السلام نادرست است، زیرا این مقام به امیرالمؤمنین علیه‌السلام تعلق دارد.

نقد ابتلای امام زمان به غیبت

ابن‌عربی مدعی است که خداوند امام زمان علیه‌السلام را به انکار امت مبتلا کرده است، اما این ادعا نادرست است. استاد فرزانه قدس‌سره با استناد به سخن خواجه نصیرالدین طوسی («وجوده لطف و غیبته منا»)، تأکید می‌کنند که غیبت، ابتلا به امت است، نه به امام. غیبت، گویی پرده‌ای است که امت بر حقیقت امام کشیده، نه آنکه امام به آن مبتلا شده باشد.

درنگ: غیبت، ابتلا به امت است، نه به امام زمان علیه‌السلام، و ادعای ابن‌عربی در این مورد نادرست است.

تمایز انکار و غیبت

انکار، ویژگی مشترک همه ائمه علیهم‌السلام بوده، اما غیبت مختص امام زمان علیه‌السلام است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که این دو مفهوم متمایزند و نمی‌توان غیبت را ابتلا به امام دانست. انکار، گویی سایه‌ای است که امت بر حقیقت ائمه می‌افکند، اما غیبت، ظرفی خاص برای امام زمان علیه‌السلام است که به امت مربوط می‌شود.

درنگ: انکار ویژگی مشترک ائمه است، اما غیبت مختص امام زمان علیه‌السلام است و ابتلا به امت است.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم به تبیین ختم ولایت و نقد ادعاهای مرتبط پرداخت. ختم ولایت در سه مرتبه نبوی، ولوی عامه و ولوی خاصه منحصر است، و هیچ‌کس جز پیامبر اکرم، امیرالمؤمنین و امام زمان علیهم‌السلام این مقام را ندارد. ادعاهای ابن‌عربی درباره وراثت ولایت از انبیاء، ختم ولایت عامه در عیسی علیه‌السلام، و ابتلای امام زمان به غیبت، نادرست‌اند. این تبیین، گویی آیینه‌ای است که حقیقت ولایت را در فرهنگ شیعه روشن می‌سازد.

بخش پنجم: نقد متون عرفانی و جایگاه علم دینی

لزوم جستجوی حق در مباحث عرفانی

در بررسی مباحث عرفانی، نباید به دنبال موافقت یا مخالفت بود، بلکه باید حق را جستجو کرد: «یدور حیث مادار الحق». استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که موافقت ناحق یا مخالفت حق‌مدار، هر دو بی‌ارزش‌اند. حق‌جویی، گویی چونان قطب‌نمایی است که سالک را در مسیر حقیقت هدایت می‌کند.

درنگ: در مباحث عرفانی، باید حق را جستجو کرد، نه موافقت یا مخالفت.

اشکالات فصوص الحکم و جایگاه ابن‌عربی

فصوص الحکم، با وجود عظمتش، دارای اشکالات متعددی است، اما این اشکالات از ارزش ابن‌عربی و کتاب او نمی‌کاهد، همان‌گونه که اشکالات عالمان بزرگ دینی از جایگاه آنها کم نمی‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که نقد علمی، گویی چونان صیقلی است که گوهر حقیقت را درخشان‌تر می‌سازد.

درنگ: اشکالات فصوص الحکم از عظمت ابن‌عربی نمی‌کاهد، و نقد علمی به ارتقای دانش عرفانی کمک می‌کند.

لزوم تصحیح متون عرفانی

تصحیح متون عرفانی مانند فصوص الحکم ضروری است، اما این تصحیح نباید به محاکمه مؤلف منجر شود. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که ممکن است ابن‌عربی ادعا کند متن او دستکاری شده است، گویی بنایی است که دست بیگانگان آن را مخدوش کرده است.

درنگ: تصحیح متون عرفانی ضروری است، اما نباید به محاکمه مؤلف منجر شود.

دستکاری متون توسط دیگران

برخی گروه‌ها با بودجه‌های کلان، متون شیعی را به‌عنوان تصحیح دستکاری می‌کنند تا عقاید خود را ترویج دهند. استاد فرزانه قدس‌سره هشدار می‌دهند که این متون قابل اعتماد نیستند و باید با نسخه‌های اصلی مقابله شوند، گویی باید آیینه حقیقت را از غبار تحریف پاک کرد.

درنگ: متون دستکاری‌شده توسط دیگران قابل اعتماد نیستند و باید با نسخه‌های اصلی مقابله شوند.

جایگاه علم دینی در فقه و اصول

علم دینی در فقه و اصول، به‌ویژه با آثار عالمان بزرگ، در میان ملل اسلامی جایگاه ممتازی دارد. طلاب در سال‌های اولیه تحصیل، متونی مانند مکاسب را بهتر از علمای دیگر مذاهب درک می‌کنند. این برتری، گویی چونان قله‌ای است که علم دینی شیعه بر آن ایستاده است.

درنگ: علم دینی در فقه و اصول، جایگاه ممتازی در میان ملل اسلامی دارد.

ضعف علم دینی در عرفان و فلسفه

علم دینی در عرفان و فلسفه، به دلیل مشکلات تاریخی و عدم سرمایه‌گذاری کافی، پیشرفت لازم را نداشته و گاه به متون دیگران وابسته شده است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که این ضعف، گویی سایه‌ای است که بر گستره معرفت عرفانی شیعه افتاده است.

درنگ: علم دینی در عرفان و فلسفه به دلیل مشکلات تاریخی دچار ضعف شده است.

دعوت به تولید متون عرفانی شیعی

علم دینی باید متون عرفانی مستقل تولید کند که خط‌به‌خط آن قابل دفاع باشد، نه صرفاً روضه یا داستان. استاد فرزانه قدس‌سره دعوت می‌کنند که علم دینی در عرفان، گویی چونان درختی تناور، میوه‌های معرفتی ناب به بار آورد.

درنگ: علم دینی باید متون عرفانی مستقل و قابل دفاع تولید کند.

قدرت ولایت شیعه

اگر ولایت شیعه به‌درستی تبیین شود، همه موجودات عالم را به رقص می‌آورد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که این ظرفیت، گویی گنجی است که هنوز به‌طور کامل از خاک معرفت بیرون نیامده است.

درنگ: ولایت شیعه، اگر تبیین شود، همه موجودات عالم را به رقص معرفت می‌آورد.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم به نقد متون عرفانی و جایگاه علم دینی پرداخت. حق‌جویی در مباحث عرفانی، اصل بنیادین است، و نقد علمی فصوص الحکم، به ارتقای دانش عرفانی کمک می‌کند. تصحیح متون و پرهیز از اعتماد به نسخه‌های دستکاری‌شده، ضروری است. علم دینی در فقه و اصول جایگاه ممتازی دارد، اما در عرفان و فلسفه نیازمند تقویت است. دعوت به تولید متون عرفانی شیعی و تبیین ولایت شیعه، گویی دعوتی است به برافروختن چراغ معرفت در گستره هستی.

جمع‌بندی نهایی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به تبیین و نقد مفاهیم ختم نبوت و ولایت در صفحه ۱۱۰ فصوص الحکم ابن‌عربی پرداخت. ادعای دو حشر برای عیسی علیه‌السلام، به دلیل ناسازگاری با وحدت حشر، مردود است. ادعای ختم ولایت محمدیه در شخصی عرب، به دلیل فقدان سند، تأکید نادرست بر قومیت و ابهام در شهود، نادرست است. ختم نبوت تشریعی با پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله محقق شده، و ختم ولایت در سه مرتبه نبوی، ولوی عامه و ولوی خاصه منحصر است. نقد متون عرفانی، ضرورت تصحیح علمی و تولید متون عرفانی شیعی، و قدرت بی‌نظیر ولایت شیعه، از نکات برجسته این تبیین‌اند. این نوشتار، گویی آیینه‌ای است که حقیقت عرفانی را در پرتو فرهنگ ولایی شیعه بازتاب می‌دهد و مسیر حق‌جویی را روشن می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی