در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 303

متن درس





تبیین عرفانی و کلامی فصوص الحکم: مشیت، اراده و مراتب وجود

تبیین عرفانی و کلامی فصوص الحکم: مشیت، اراده و مراتب وجود

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۳۰۳)

دیباچه

این نوشتار، بازنویسی و تدوینی است علمی و تخصصی از شرح فصوص الحکم ابن‌عربی، که با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به تبیین مفاهیم عمیق عرفانی و کلامی چون مشیت، اراده، فیض اقدس و مقدس، و مقولات وجودشناختی واجب، ممکن، و ممتنع می‌پردازد. این اثر، با نگاهی عمیق و تحلیلی، به کاوش در مراتب وجود و ظهورات الهی پرداخته و با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم و روایات، به روشنی و با زبانی فاخر، این مفاهیم را برای مخاطبان آکادمیک تشریح می‌کند. ساختار این نوشتار به گونه‌ای طراحی شده که با حفظ تمامی جزئیات متن اصلی، از طریق عناوین و زیرعناوین منظم، توضیحات تکمیلی، و تمثیلات ادبی، محتوایی منسجم و جذاب ارائه دهد. هدف، نه تنها انتقال دقیق محتوای اصلی، بلکه غنی‌سازی آن با پیوندهای معنایی و تحلیل‌های عمیق است تا فهمی ژرف از حکمت عرفانی ابن‌عربی فراهم آید.

بخش نخست: مشیت و اراده در نسبت با فیض الهی

ارتباط مشیت با فیض اقدس

مباحث این بخش با استناد به آیه شریفه ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ﴾ (فرقان: ۴۵)، به معنای «آیا به پروردگارت ننگریستی که چگونه سایه را گسترده است؟»، آغاز می‌شود. در این تفسیر، «ظل» به وجود خارجی تعبیر شده و مشیت الهی در نسبت با فیض اقدس قرار گرفته است. فیض اقدس، در عرفان نظری ابن‌عربی، به ظهورات علمی الهی در مرتبه احدیت اشاره دارد، در حالی که فیض مقدس، به وجود خارجی موجودات مربوط است. این تمایز، شالوده‌ای است برای فهم مراتب وجودی و نقش مشیت در فرآیند خلقت.

درنگ: مشیت الهی، به مثابه کلیدی است که درهای فیض اقدس را می‌گشاید و ظهورات علمی الهی را در مرتبه احدیت به سوی وجود خارجی هدایت می‌کند.

تمایز کلامی و فلسفی در تحلیل مشیت و اراده

مباحث این بخش از فصوص الحکم، بیش از آنکه فلسفی باشند، رنگ و بوی کلامی دارند و از منظر عقل دلایلی، فاقد دقت فلسفی‌اند. مشیت و اراده در اینجا به صورت کلامی تحلیل شده و به فیض اقدس و مقدس، و مفاهیم ازل و ابد پیوند خورده‌اند. با این حال، این نسبت‌ها از منظر فلسفی، فاقد صحت دقیق‌اند، زیرا در فلسفه، اراده و مشیت به عنوان صفات ذاتی یا فعلی الهی بررسی می‌شوند، در حالی که در کلام، گاه به صورت کلی و بدون تحلیل عقلانی مطرح می‌گردند.

تمایز اراده و مشیت در نسبت با ذات و فعل

اگر اراده به عنوان اسم ذات الهی در نظر گرفته شود، با مشیت همسان است، اما اگر به عنوان اسم فعل باشد، از مشیت متمایز می‌شود. این تمایز در روایت «خلق الله الأشیاء بالمشية والمشية بنفسها» نیز بازتاب یافته است، که نشان می‌دهد مشیت در مرتبه ذات، مقدم بر فعل است. مشیت، به مثابه نوری است که از ذات الهی ساطع شده و اعیان ثابته را در علم الهی رقم می‌زند، در حالی که اراده، چون جریانی است که این اعیان را به سوی وجود خارجی هدایت می‌کند.

درنگ: تمایز میان مشیت و اراده، چون تفاوت میان سرچشمه و رود است؛ مشیت، سرچشمه ذاتی خلقت است و اراده، جریانی است که این خلقت را به سوی ظهور خارجی می‌برد.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، با تبیین ارتباط مشیت و اراده با فیض اقدس و مقدس، بنیان‌های عرفانی و کلامی فصوص الحکم را روشن ساخت. مشیت، به مثابه ریشه‌ای است که در علم الهی کاشته شده و فیض اقدس، شاخسار آن است که به سوی اعیان ثابته امتداد می‌یابد. اراده، چون نسیمی است که این شاخسار را به سوی ظهور خارجی هدایت می‌کند. این تحلیل، زمینه‌ساز فهم دقیق‌تر مراتب وجود در بخش‌های بعدی است.

بخش دوم: فیض اقدس و مقدس و مراتب وجود

فیض اقدس و اعیان ثابته

فیض اقدس به اعیان ثابته، یعنی وجودات علمی در مرتبه علم الهی، نسبت داده شده است. این اعیان، چون آیینه‌هایی هستند که اسماء و صفات الهی را در مرتبه علم منعکس می‌کنند. فیض مقدس، اما، این اعیان را به وجود خارجی منتقل می‌سازد، چون نقاشی است که طرح‌های ذهنی را بر بوم واقعیت نقش می‌بندد.

فیض مقدس و موجودات خارجی

فیض مقدس، به مثابه پلی است که اعیان ثابته را از مرتبه علم به عالم خارج متصل می‌کند. موجودات خارجی، مظاهر این اعیان‌اند که در قالب خلقت ظهور می‌یابند. این فرآیند، حکمت الهی را آشکار می‌سازد، که چون نوری است که در ظلمات وجود، راه را روشن می‌کند.

درنگ: فیض اقدس و مقدس، چون دو بال پرنده وجودند که اعیان ثابته را از آسمان علم الهی به زمین واقعیت منتقل می‌کنند.

نقد دیدگاه اشاعره در اطلاق مشیت

اشاعره معتقدند که مشیت الهی مطلق است و حکمت و عدل، آن را محدود نمی‌کنند. این دیدگاه، چون ادعای بی‌ریشه‌ای است که در برابر هماهنگی صفات الهی رنگ می‌بازد. متن، با استناد به آیه شریفه ﴿لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ﴾ (آل‌عمران: ۱۸۲)، به معنای «[خدا] به بندگان [خود] ستمگر نیست»، تأکید می‌کند که علم، حکمت، قدرت، عدل، و رحمت الهی به صورت هماهنگ عمل می‌کنند و هیچ‌یک در ظرف ظلم قرار نمی‌گیرند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با تبیین فیض اقدس و مقدس، به مثابه دو مرحله اساسی در فرآیند خلقت، و نقد دیدگاه اشاعره، بر هماهنگی صفات الهی تأکید کرد. اعیان ثابته، چون بذرهایی در علم الهی‌اند که با فیض مقدس به درختان وجود در عالم خارج تبدیل می‌شوند. این هماهنگی، مانع هرگونه ظلم در افعال الهی است و حکمت را به عنوان محور خلقت تثبیت می‌کند.

بخش سوم: مقولات وجودشناختی: واجب، ممکن، و ممتنع

مواد ثلاث در فلسفه و عرفان

در فلسفه اسلامی، مواد ثلاث شامل واجب (آنچه نمی‌تواند نباشد)، ممتنع (آنچه نمی‌تواند باشد)، و ممکن (آنچه می‌تواند باشد یا نباشد) است. در عرفان ابن‌عربی، این مقولات به حضرات ثلاث تبدیل می‌شوند که به صورت «لاموجوده و لامعدومه» تعریف شده و فهم آنها را دشوار و مختص علمای بالله می‌داند. این حضرات، چون سایه‌هایی‌اند که در مرز میان وجود و عدم، رقصان و ناپیدا، حقیقت وجود را نمایان می‌کنند.

درنگ: حضرات ثلاث، چون آیینه‌های متعالی‌اند که در مرتبه‌ای فراتر از وجود و عدم، حقیقت الهی را در خود منعکس می‌کنند.

نقد انکار امکان ممتنع

برخی متکلمان، با انکار امکان ممتنع، موجودات را به واجب بالذات (خدا) و واجب بالغیر (مخلوقات) تقسیم کرده‌اند. این دیدگاه، چون ساختمانی است که یکی از ستون‌های اصلی آن فرو ریخته است. متن، با تأکید بر وجود حضرت ممتنع به عنوان واقعیتی متمایز، این دیدگاه را نقد کرده و امکان را به عنوان حضرتی مستقل تثبیت می‌کند.

تفاوت ممکن و واجب بالغیر

ممکن، با واجب بالغیر متفاوت است و فهم این تمایز، چون گشودن گره‌ای پیچیده است که تنها به دست علمای بالله گشوده می‌شود. ممکن، به مثابه موجودی است که در مرتبه «حال» قرار دارد، نه موجود است و نه معدوم، بلکه در میانه این دو، چون ستاره‌ای در آسمان معرفت می‌درخشد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تبیین مواد ثلاث و حضرات ثلاث، به تحلیل دقیق مقولات وجودشناختی پرداخت. ممکن، ممتنع، و واجب، چون سه وجه از یک حقیقت‌اند که در عرفان ابن‌عربی، به مراتب متعالی تبدیل می‌شوند. نقد دیدگاه‌های کلامی و تأکید بر امکان به عنوان حضرتی مستقل، فهمی نوین از وجود ارائه می‌دهد.

بخش چهارم: چالش‌های فهم معقولات و نقد علم دینی

چالش فهم معقولات اولی و ثانی

فهم معقولات اولی (مفاهیم مستقل خارجی مانند انسان) و ثانی (مفاهیم ذهنی مانند امکان) از چالش‌های دیرین فلسفه است. معقول اولی، چون تصویری است که از خارج به ذهن منعکس می‌شود، و معقول ثانی، چون صفتی است که بر این تصویر عارض می‌گردد. این تمایز، چون خطی است که مرز میان واقعیت و ذهن را ترسیم می‌کند.

امکان به عنوان معقول ثانی فلسفی

امکان، به عنوان معقول ثانی فلسفی، در ذهن شکل می‌گیرد و به موجودات خارجی اتصاف می‌یابد. این مفهوم، چون پرتویی است که بر موجودات می‌تابد و آنها را در مرتبه‌ای میان وجود و عدم قرار می‌دهد. متن تأکید دارد که امکان، نه موجود است و نه معدوم، بلکه در «حال» است، چون نسیمی که نه از مبدأ می‌آید و نه به مقصد می‌رسد.

درنگ: امکان، چون سایه‌ای است که نه در نور وجود غرق است و نه در ظلمت عدم گم شده، بلکه در میانه، حقیقت متعالی خود را نمایان می‌سازد.

نقد وضعیت علم دینی

متن، با تأسف، به توقف رشد علمی در حوزه‌های علمیه به دلیل گرفتاری‌های اجتماعی اشاره می‌کند. علم دینی، چون درختی است که به دلیل طوفان‌های روزگار، از شکوفایی بازمانده است. ضرورت احیای حیات علمی و جدایی علم از مسائل مادی، چون آبی است که باید به ریشه‌های این درخت رسانده شود تا دوباره بارور گردد.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با کاوش در چالش‌های فهم معقولات و نقد وضعیت علم دینی، بر لزوم احیای علمی تأکید کرد. معقولات اولی و ثانی، چون دو بال اندیشه‌اند که فیلسوف را به سوی حقیقت پرواز می‌دهند، و احیای علم دینی، چون بازسازی باغی است که میوه‌های معرفت را به ارمغان می‌آورد.

بخش پنجم: حکمت الهی و هماهنگی اسماء

اراده و مشیت در نسبت با فیض مقدس

اراده الهی، به فیض مقدس و ایجاد ممکنات، و مشیت، به اعیان ثابته و وجودات علمی مرتبط است. این تمایز، با استناد به آیه شریفه ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾ (یس: ۸۲)، به معنای «فرمان او چون به چیزی تعلق گیرد، این است که می‌فرماید: باش، پس می‌شود»، تبیین شده است. اراده، چون دست الهی است که موجودات را از عدم به وجود می‌کشاند.

حکمت الهی در مشیت و اراده

مشیت و اراده الهی، مقتضای حکمت و اسماء و صفات الهی‌اند. این دیدگاه، با آیه شریفه ﴿فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ﴾ (نحل: ۹)، به معنای «اگر [خدا] می‌خواست، همه شما را هدایت می‌کرد»، پشتیبانی می‌شود. حکمت الهی، چون مشعلی است که مسیر خلقت را روشن می‌سازد.

درنگ: حکمت الهی، چون نخی است که مهره‌های اسماء و صفات را به هم پیوند داده و نظمی هماهنگ در خلقت پدید می‌آورد.

عنایت الهی و هماهنگی صفات

عنایت الهی، ترکیبی از علم، قدرت، و حکمت الهی است که ظهورات الهی را در موجودات به صورت محکم و حکیمانه تضمین می‌کند. این عنایت، چون جریانی است که از سرچشمه ذات الهی جاری شده و تمامی موجودات را سیراب می‌سازد.

استعداد اشیاء در ظهورات الهی

افعال الهی، از جمله رحمت و انتقام، بر اساس استعداد اشیاء و اعیان ثابته شکل می‌گیرند. خداوند در موضع انتقام، رحمت نمی‌کند و در موضع رحمت، انتقام نمی‌گیرد، مگر به مقتضای حکمت. این استعداد، چون ظرفی است که محتوای الهی را در خود جای می‌دهد.

نقد دیدگاه اشاعره در رحمت و انتقام

دیدگاه اشاعره، که امکان رحمت در موضع انتقام یا بالعکس را جایز می‌داند، رد شده و تأکید می‌شود که رحمت و انتقام الهی، بر اساس عدل و فضل تنظیم می‌شوند. در روایات آمده است: «خداوند به فضل خود رحمت و به عدل خود انتقام می‌کند.» این هماهنگی، چون ترازویی است که عدالت و رحمت را در تعادل نگه می‌دارد.

شفاعت ارحم‌الراحمین

شفاعت ارحم‌الراحمین در ظرف انتقام، به معنای مداخله رحمت در عدل است. این شفاعت، بر اساس استعداد و استحقاق عبد صورت می‌گیرد و مقتضای حکمت الهی است. شفاعت، چون نسیمی است که در میان طوفان عدل، آرامش رحمت را به ارمغان می‌آورد.

درنگ: شفاعت، چون پلی است که از دریای عدل به ساحل رحمت می‌رسد و بندگان را به سوی لطف الهی هدایت می‌کند.

تفاوت رحمت، انتقام، و شفاعت

رحمت به فضل، انتقام به عدل، و شفاعت ارحم‌الراحمین، سه مفهوم متمایزند. رحمت و انتقام با فضل و عدل سازگارند، اما شفاعت با انتقام تنافی دارد، زیرا مانع اجرای انتقام می‌شود. این تمایز، چون سه رنگ در تابلوی خلقت است که هر یک، جلوه‌ای خاص از حکمت الهی را نمایان می‌سازد.

هماهنگی اسماء در ظهورات الهی

اسماء الهی، مانند عدل و رحمان، به صورت هماهنگ عمل می‌کنند. اگر عدل غالب شود، انتقام محقق می‌گردد، و اگر رحمان غالب شود، شفاعت ظهور می‌یابد. این هماهنگی، چون ارکستری است که هر نغمه‌اش، جلوه‌ای از حقیقت الهی را به گوش می‌رساند.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با تبیین حکمت الهی و هماهنگی اسماء، نشان داد که افعال الهی، چون جریانی از حکمت و رحمت‌اند که بر اساس استعداد اشیاء شکل می‌گیرند. شفاعت، رحمت، و انتقام، هر یک در جای خود، جلوه‌ای از نظم الهی‌اند که در هماهنگی کامل با حکمت الهی عمل می‌کنند.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به تبیین عرفانی و کلامی فصوص الحکم پرداخت و مفاهیمی چون مشیت، اراده، فیض اقدس و مقدس، و مقولات وجودشناختی را با دقتی علمی و زبانی فاخر تشریح کرد. مشیت و اراده، چون دو بال خلقت‌اند که اعیان ثابته را از علم الهی به وجود خارجی می‌رسانند. فیض اقدس و مقدس، چون دو مرحله از ظهور الهی‌اند که حکمت خلقت را آشکار می‌سازند. نقد دیدگاه‌های اشاعره و تأکید بر هماهنگی اسماء و صفات الهی، نشان‌دهنده عمق عرفانی ابن‌عربی است. همچنین، تأکید بر احیای علم دینی، چون فراخوانی است به سوی بازسازی باغ معرفت که میوه‌های حکمت را به ارمغان می‌آورد. این اثر، با حفظ تمامی جزئیات متن اصلی، گامی است در راستای فهم ژرف‌تر حکمت عرفانی و کلامی.

با نظارت صادق خادمی