در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 311

متن درس





شرح فصوص الحکم: تأملی در حکمت عرفانی و نقد انحرافات

شرح فصوص الحکم: تأملی در حکمت عرفانی و نقد انحرافات

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۳۱۱)

مقدمه: تبیین عرفان حقیقی در پرتو عقل و شرع

این نوشتار، شرحی است عمیق و عالمانه بر بخشی از فصوص الحکم ابن‌عربی، که با رویکردی عرفانی و انتقادی، به بررسی مفاهیم والای جذب، محو، صحو، و صعق در عرفان نظری و عملی می‌پردازد. این شرح، با الهام از حکمت‌های عرفانی و با تکیه بر هماهنگی عرفان با عقل و شرع، به نقد انحرافات موجود در برخی متون عرفانی پرداخته و بر ضرورت پالایش این متون از خرافات تأکید دارد. همچنین، با تأمل بر وضعیت انسان‌های آخرالزمان و قیاس آنها با مجذوبین، جایگاه رفیع عرفان حقیقی را در برابر عرفان‌های کاذب روشن می‌سازد. متن حاضر، با ساختاری علمی و تحلیلی، تمامی جزئیات درس‌گفتار را به زبانی فصیح و متین بازنویسی کرده و با افزودن توضیحات تکمیلی، پیوندهای معنایی، و تمثیلات ادبی، به غنای محتوا افزوده است.

بخش نخست: انسان‌های آخرالزمان و قیامت صغری

توصیف انسان‌های آخرالزمان

انسان‌های آخرالزمان، به‌سان کسانی‌اند که در سیطره شهوت و غضب، بی‌توجه به حلال و حرام، در گرداب طبیعت فرو می‌روند. اینان، چنان در نفس خویش غرق‌اند که گویی هیچ نوری از عقل و شرع بر دل‌هایشان نتابیده است. در این حال، قیامت صغری بر آنها برپا می‌شود؛ قیامتی که نشانه پایان نظام ناسوتی و فروپاشی استعدادهای معنوی است.

درنگ: قیامت صغری، پایان دوره وجودی انسان در عالم ناسوت است که با انحطاط معنوی و اخلاقی او همراه می‌گردد، گویی انسان در این مرحله، از استعداد ترقی به مقامات معنوی محروم می‌شود.

این انحطاط، به‌سان فرو افتادن در ظلمتی است که نور معرفت را از دل می‌زداید. انسان آخرالزمان، گرفتار شهوت محض، از تمییز میان خیر و شر بازمی‌ماند و در مرتبه‌ای فروتر از حیوانات قرار می‌گیرد، چنان‌که قرآن کریم در توصیف این گروه می‌فرماید:
﴿أَوْلَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ﴾
«آنان مانند چارپایان‌اند، بلکه گمراه‌ترند» (اعراف: ۱۷۹).

تشبیه به مجذوبین و نقد آن

در برخی متون، انسان‌های آخرالزمان به مجذوبین تشبیه شده‌اند؛ کسانی که در حالت محو و صعق، از تمییز حرکات، سکنات، حلال، حرام، عریانی، و پوشش بازمی‌مانند. این تشبیه، به دلیل شباهت ظاهری در بی‌تمییزی، نادرست است، زیرا مجذوبین، در مرتبه‌ای والا از سلوک عرفانی قرار دارند و نباید با انحطاط اخلاقی انسان‌های آخرالزمان قیاس شوند. این قیاس، گویی گلی را با خار درهم آمیزد و حقیقت را با خرافه بیالاید.

درنگ: تشبیه انسان‌های آخرالزمان به مجذوبین، به دلیل تفاوت در مراتب وجودی و معنوی، قیاسی نادرست است که عرفان حقیقی را با انحطاط اخلاقی درهم می‌آمیزد.

بخش دوم: مفاهیم اصطلاحی در عرفان

محو، صحو، صعق، و جذب

عرفان نظری، با اصطلاحاتی چون محو، صحو، صعق، و جذب، مراتب سلوک را ترسیم می‌کند. محو، غیبت سالک از خود و توجه به حق است؛ صحو، بازگشت هوشیاری پس از این غیبت؛ صعق، بی‌خودی کامل در برابر عظمت الهی؛ و جذب، کشش الهی به سوی حق. هر یک از این اصطلاحات، منزلتی خاص در مسیر سلوک را نشان می‌دهد، گویی سالک در سفری از خویشتن به سوی حق، در مراحل گوناگون، گاه در جذبه حق غرق می‌شود و گاه به هوشیاری بازمی‌گردد.

درنگ: اصطلاحات محو، صحو، صعق، و جذب، مراتب سلوک عرفانی را مشخص می‌کنند که هر یک، منزلتی خاص در مسیر وصول به حق دارد.

نقد انحرافات در متون عرفانی

برخی متون عرفانی، حقایق والای عرفان را با خرافات و انحرافات درهم آمیخته‌اند. برای نمونه، ادعای برداشته شدن تکلیف از مجذوبین و بی‌تمییزی آنها در امور ظاهری، مانند عریانی یا پوشش، به‌عنوان انحرافی معرفی می‌شود که عرفان را از حقیقت خود دور می‌سازد. عرفان حقیقی، گویی گوهری است که باید از ناخالصی‌های خرافه پالایش یابد تا درخشش آن آشکار گردد.

درنگ: عرفان حقیقی، هماهنگ با عقل و شرع است و نمی‌تواند تکالیف شرعی یا عقلانی را نفی کند؛ لذا پالایش متون عرفانی از خرافات، ضرورتی عالمانه است.

بخش سوم: نقد دیدگاه برداشته شدن تکلیف از مجذوبین

تفاوت جذب الهی و نیروی غیرعاقلانه

ادعای برداشته شدن تکلیف از مجذوبین، با تمثیلی نقد می‌شود: جذب الهی، برخلاف نیروی غیرعاقلانه‌ای چون برق، که بی‌اختیار انسان را به سوی خود می‌کشد و به بی‌نظمی می‌انجامد، توسط عقل کل و حکمت الهی هدایت می‌شود. گویی سالک مجذوب، نه به بی‌خردی، بلکه به اراده حکیمانه حق متصل می‌شود، و این اتصال، او را از تکالیف شرعی و عقلانی معاف نمی‌سازد.

درنگ: جذب الهی، سالک را به اراده حکیمانه حق متصل می‌کند و نمی‌تواند به بی‌خردی یا نقض شرع منجر شود.

اصول سلوک عرفانی

در سلوک عرفانی، سه اصل بنیادین توصیه شده است: احتیاط در حرکت معنوی، همراهی با مربی عارف، و رعایت حد در نزدیکی به حق. این اصول، گویی چراغ‌هایی‌اند که سالک را از پرتگاه‌های انحراف حفظ می‌کنند و او را به سوی کمال هدایت می‌نمایند.

درنگ: احتیاط، مربی، و رعایت حد، سه اصل بنیادین در سلوک عرفانی‌اند که از انحرافات و افراط جلوگیری می‌کنند.

بخش چهارم: هماهنگی عرفان با عقل و شرع

عرفان به‌مثابه تکامل عقل و شرع

عرفان حقیقی، نه‌تنها با عقل و شرع منافاتی ندارد، بلکه به‌سان شکوفه‌ای است که بر شاخسار عقل و دین می‌روید. انبیا و اولیا، با وجود وصول به مراتب عالی عرفانی، هرگز عقل و شرع را نفی نکرده‌اند، بلکه بر آنها اشراف داشته‌اند. عرفان، گویی مرتبه‌ای متعالی است که عقل و شرع را در خود به کمال می‌رساند.

درنگ: عرفان حقیقی، تکامل عقل و شرع است و با اشراف بر آنها، مرتبه‌ای متعالی‌تر را نمایان می‌سازد.

نقد دیدگاه فراتر بودن عرفان از عقل

ادعای فراتر بودن عرفان از عقل، به جهل می‌انجامد، زیرا عقل، بالاترین مرتبه حقیقت است. تخطئه عقل، گویی تخطئه حقیقت است، و عرفان حقیقی، به‌سان صافی عقل، آن را به کمال می‌رساند، نه اینکه آن را نفی کند.

درنگ: عرفان، شکوفه عقل است و هر ادعایی که عقل را نفی کند، به جهل و انحراف منجر می‌شود.

بخش پنجم: تمایز میان مجذوبین و محجوبین

محبوبین و محبین

در عرفان، محبوبین کسانی‌اند که حق، بدون نیاز به ریاضت، آنها را به سوی خود جذب می‌کند، گویی نسیمی الهی آنها را به سوی حق می‌برد.
مسیر سلوک به سوی حق را می‌پیمایند. محبوبین، به دلیل انتخاب الهی، در مرتبه‌ای برتر از محبین قرار دارند.

درنگ: محبوبین، به دلیل جذب بی‌ریاضت الهی، در مرتبه‌ای برتر از محبین‌اند که با سلوک اختیاری به سوی حق حرکت می‌کنند.

محجوبین و مرتبه حیوانات

محجوبین، کسانی‌اند که به دلیل حجاب‌های وجودی، از درک حقایق محروم‌اند و در مرتبه‌ای فروتر از حیوانات باقی می‌مانند. اینان، برخلاف مجذوبین که به مراتب والای معنوی دست یافته‌اند، در جهل دائمی غوطه‌ورند.

درنگ: محجوبین، به دلیل محرومیت از علم و ختم، در مرتبه‌ای فروتر از حیوانات قرار دارند، در حالی که مجذوبین در مراتب والای عرفانی‌اند.

اصحاب صحو بعد از محو

اصحاب صحو بعد از محو، که به کمال رسیده‌اند، از مجذوبین عادی متمایزند. اینان، پس از فنا، به بقا می‌رسند و با هوشیاری کامل، از تأثیر شهوت محض و بی‌تمییزی مصون‌اند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:
﴿فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ﴾
«پس هر که در آسمان‌ها و زمین است بیهوش می‌افتد، مگر کسی که خدا بخواهد» (زمر: ۶۸). این آیه، استثنای اولیا و کاملین را از صعق نشان می‌دهد.

درنگ: اصحاب صحو بعد از محو، به دلیل بقا پس از فنا، در مرتبه‌ای بالاتر از مجذوبین عادی قرار دارند و از بی‌تمییزی مصون‌اند.

بخش ششم: نقد عرفان‌های کاذب و ضرورت رشد علمی

نقد عرفان‌های کاذب

عرفان‌های کاذب، که گاه در محافل غیرالهی به رقص و غفلت فرو می‌کاهند، از حقیقت عرفان به دورند. عرفان حقیقی، با عبادت، مجاهده، و شهادت همراه است، گویی گوهری است که در برابر لجن غفلت می‌درخشد.

درنگ: عرفان حقیقی، با حق و معرفت پیوند دارد و از غفلت و لذت‌جویی کاذب به دور است.

ضرورت رشد علمی علم دینی

علم دینی باید با رشد علمی و پالایش از خرافات همراه باشد. عرفان، عقل، و دین، سه چهره یک حقیقت‌اند که باید در هماهنگی کامل باشند. این هماهنگی، گویی هارمونی‌ای است که حقیقت را به سوی کمال می‌برد.

درنگ: علم دینی باید با رشد علمی و پالایش از خرافات، در هماهنگی با عرفان و عقل، به سوی حقیقت گام بردارد.

جمع‌بندی: عرفان حقیقی، پلی به سوی کمال

این شرح از فصوص الحکم، با تأمل بر مفاهیم جذب، محو، صحو، و صعق، عرفان را به‌سان پلی به سوی کمال معرفی می‌کند که در هماهنگی با عقل و شرع، انسان را به حقیقت رهنمون می‌شود. نقد انحرافات موجود در متون عرفانی، به‌ویژه ادعای نادرست برداشته شدن تکلیف از مجذوبین، بر ضرورت پالایش عرفان از خرافات تأکید دارد. تمایز میان مجذوبین، محجوبین، و اصحاب صحو بعد از محو، مراتب مختلف سلوک را روشن ساخته و جایگاه والای عرفان حقیقی را در برابر عرفان‌های کاذب نمایان می‌کند. این نوشتار، با حفظ تمامی جزئیات درس‌گفتار و افزودن توضیحات تکمیلی، گامی در جهت تبیین علمی و عرفانی این مفاهیم برداشته است.

با نظارت صادق خادمی