متن درس
شرح فصوص الحکم – گفتار سیصد و سی و دوم
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۳۳۲)
مقدمه
کتاب فصوص الحکم، اثر گرانسنگ محیالدین ابنعربی، از برجستهترین آثار عرفان نظری است که به کاوش در اعماق معرفت الهی و پیوند انسان با حق تعالی میپردازد. گفتار سیصد و سی و دوم از شرح این اثر، برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به بررسی و نقد دیدگاه ابنعربی در فص نوحی پرداخته و با تمرکز بر دعوت حضرت نوح (ع) به مغفرت بهجای کشف حقیقت، و مقایسه آن با دعوت پیامبر اکرم (ص)، ناسازگاری این تفسیر با آیات قرآن کریم را تبیین میکند. این نوشتار، با ساختاری علمی و نظاممند، مفاهیم عرفانی را با دقتی شایسته و زبانی متین و روشن برای مخاطبان آکادمیک بازنویسی کرده و با افزودن توضیحات تکمیلی و تمثیلات ادبی، تلاش دارد تا حقایق عرفانی را بهگونهای ژرف و جذاب ارائه نماید. آیات قرآن کریم با رعایت احترام و با استفاده از فونت مناسب و ترجمهای دقیق ارائه شدهاند، و نقدهای مطرحشده با استناد به نصوص دینی، راه را برای فهمی عمیقتر از معارف عرفانی هموار میسازند.
بخش یکم: نقد تفسیر ابنعربی از دعوت حضرت نوح (ع)
دعوت حضرت نوح (ع) به مغفرت
ابنعربی در فص نوحی مدعی است که حضرت نوح (ع) قوم خود را نه برای کشف حقیقت، بلکه برای مغفرت الهی دعوت کرد. این مغفرت، در نگاه عرفانی او، به معنای ستر و پنهانی است. قوم نوح نیز، با فهم این مقصود، با قرار دادن انگشتان در گوشها و پوشاندن خود با لباس، به دعوت او پاسخ عملی دادند، هرچند این پاسخ از طریق مخالفت قولی بود، نه موافقت. این تفسیر، به مانند شاخهای است که از درخت حقیقت جدا شده و در مسیر باطنگرایی صرف، از معنای ظاهری قرآن کریم فاصله میگیرد.
درنگ: ابنعربی دعوت حضرت نوح (ع) را به مغفرت و ستر تفسیر میکند، نه کشف حقیقت، و پاسخ قوم را عملی اما در قالب مخالفت قولی میداند.
پاسخ قوم نوح به دعوت او
قوم نوح، در برابر دعوت او به مغفرت، با قرار دادن انگشتان در گوشها و پوشاندن خود با لباس، بهصورت عملی به ستر و کتمان روی آوردند. این اقدام، به زعم ابنعربی، اجابت دعوت نوح بود، اما نه از طریق گفتار و لبیک، بلکه از طریق عملی که در ظاهر با دعوت او ناسازگار به نظر میرسد. این پارادوکس عرفانی، به مانند آینهای است که حقیقت را در قالبی معکوس بازمیتاباند، اما با هدف هدایتی نوح همخوانی ندارد.
درنگ: قوم نوح با ستر عملی، به دعوت نوح پاسخ دادند، اما این پاسخ در قالب مخالفت قولی بود، نه موافقت گفتاری.
مخالفت قولی و موافقت فعلی
ابنعربی معتقد است که قوم نوح در عمل با دعوت او به ستر موافق بودند، اما در گفتار با او مخالفت کردند. این مخالفت قولی، به نفرین نوح، تجلی جلال الهی، و نهایتاً فنای قوم در ذات حق منجر شد. این فنا، در نگاه ابنعربی، همان ستر و پنهانی است که مقصود دعوت نوح بود. این دیدگاه، به مانند رودی است که در پیچوخمهای عرفانی، از مسیر اصلی هدایت انبیا فاصله میگیرد.
درنگ: مخالفت قولی قوم نوح به نفرین او، تجلی جلال الهی، و فنای آنها در ذات حق منجر شد، که ابنعربی آن را ستر میداند.
نقد تفسیر ابنعربی
این تفسیر ابنعربی با مقام والای حضرت نوح (ع) و تناسب آن با قومش سازگار نیست. هدف اصلی نوح، هدایت قوم به سوی حق و حقیقت بود، نه صرفاً ستر و مغفرت بدون کشف. این دیدگاه، با نصوص قرآنی که بر هدایت به عنوان مقصد اصلی انبیا تأکید دارند، ناسازگار است. تفسیر ابنعربی، به مانند نقشی است که بر بوم حقیقت کشیده شده، اما با رنگهای غیرمنطبق با نصوص دینی.
درنگ: تفسیر ابنعربی از دعوت نوح به ستر، با هدف هدایتی او و نصوص قرآنی ناسازگار است.
تفسیر آیات قرآن کریم
آیه «جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ»
«جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ» (هود: ۵)
ترجمه: «انگشتانشان را در گوشهایشان نهادند و جامههایشان را بر خود پیچیدند.»
این آیه، به مقاومت قوم نوح در برابر دعوت او اشاره دارد. آنها با بستن گوشها و پوشاندن خود با لباس، از شنیدن کلمات هدایتگر نوح امتناع کردند. این اقدام، نه اجابت دعوت او به مغفرت، بلکه تلاش برای دوری از حقیقت و هدایت بود. این آیه، به مانند هشداری است که پرده از نافرمانی قوم برمیدارد.
درنگ: آیه «جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ» به مقاومت قوم نوح در برابر هدایت او اشاره دارد، نه اجابت دعوت به ستر.
ستر به عنوان صورت سهوی
اقدامات قوم نوح، مانند بستن گوشها و پوشاندن خود با لباس، صورتی سهوی از ستر بود که با هدف هدایتی نوح سازگار نیست. این ستر، نه از سر فهم عمیق دعوت او، بلکه از سر مقاومت و دوری از حقیقت بود. این رفتار، به مانند سایهای است که در برابر نور هدایت قرار گرفته و مانع تابش آن میشود.
درنگ: ستر قوم نوح، صورتی سهوی و برخاسته از مقاومت در برابر هدایت بود، نه اجابت دعوت او.
هدف قوم از ستر
قوم نوح با استتار در لباس وجودات و حجاب انیات خود، به دنبال ظهور غیریت حق و فنای وجودی در ذات الهی بودند، اما این هدف با نیت هدایتی نوح ناسازگار بود. آنها، به جای پذیرش هدایت، در پی کتمان حقیقت و دوری از مغفرت الهی بودند. این رویکرد، به مانند پرندهای است که به جای پرواز به سوی آسمان، در تاریکی غار پناه میجوید.
درنگ: هدف قوم نوح از ستر، دوری از هدایت و مغفرت بود، نه تحقق مقصود نوح.
انگیزههای قوم در استتار
استتار قوم نوح یا از سر قصور در فهم اشاره نوح بود یا به قصد استهزای او با آگاهی از مقصودش. این دو انگیزه، نشاندهنده پیچیدگی رفتار قوم در برابر دعوت الهی است. این وضعیت، به مانند دو مسیر متضاد است که یکی به سوی جهل و دیگری به سوی تمسخر هدایت میشود، اما هر دو از حقیقت دورند.
درنگ: استتار قوم نوح یا از سر قصور فهم بود یا به قصد استهزای او، که هر دو با هدایت ناسازگارند.
نقد نسبتهای ناروا به قرآن کریم
نسبت دادن تفسیرهایی مانند ستر به عنوان اجابت دعوت نوح، بدون مستند قرآنی یا روایی، نادرست است و میتواند به تحریف معانی قرآنی منجر شود. این نقد، به مانند نگهبانی است که از حریم حقیقت قرآنی پاسداری میکند و از ورود تفسیرهای بیمستند جلوگیری مینماید.
درنگ: نسبت دادن تفسیرهای بیمستند به قرآن کریم، نادرست بوده و ممکن است به تحریف معانی آن منجر شود.
بخش دوم: مقایسه دعوت حضرت نوح (ع) و پیامبر اکرم (ص)
ادعای تفاوت در دعوت انبیا
ابنعربی مدعی است که دعوت حضرت نوح (ع) به صورت لَيْلًا وَنَهَارًا (شب و روز) بود، در حالی که دعوت پیامبر اکرم (ص) به صورت لَيْلًا فِي نَهَارٍ وَنَهَارًا فِي لَيْلٍ (شب در روز و روز در شب) بوده است. این ادعا، به مانند نسیمی است که در ظاهر نویدبخش به نظر میرسد، اما در برابر بادهای استوار نصوص قرآنی پایداری ندارد.
درنگ: ابنعربی دعوت نوح را لَيْلًا وَنَهَارًا و دعوت پیامبر (ص) را لَيْلًا فِي نَهَارٍ وَنَهَارًا فِي لَيْلٍ میداند، اما این ادعا مستند قرآنی ندارد.
نقد ادعای تفاوت دعوت
ادعای تفاوت در کیفیت دعوت حضرت نوح (ع) و پیامبر اکرم (ص) فاقد اساس قرآنی یا روایی است. عبارت لَيْلًا وَنَهَارًا معنای بسیطی دارد و به تلاش مستمر و بیوقفه انبیا برای هدایت قومشان اشاره میکند. این تفسیر، به مانند چشمهای زلال است که حقیقت را بدون پیچیدگیهای غیرضروری نمایان میسازد.
درنگ: ادعای تفاوت در دعوت نوح و پیامبر (ص) فاقد مستند قرآنی یا روایی است و لَيْلًا وَنَهَارًا به تلاش مستمر اشاره دارد.
تفسیر آیه لَيْلًا وَنَهَارًا
«قَالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلًا وَنَهَارًا» (نوح: ۵)
ترجمه: «پروردگارا، من قوم خود را شب و روز دعوت کردم.»
این آیه، به تلاش بیوقفه حضرت نوح (ع) برای هدایت قومش اشاره دارد. عبارت لَيْلًا وَنَهَارًا، به معنای کوشش شبانهروزی و بدون توقف است، نه تفاوت در کیفیت تبلیغ در شب و روز. این معنا، به مانند ستارهای است که در آسمان هدایت میدرخشد و مسیر انبیا را روشن میکند.
درنگ: آیه «لَيْلًا وَنَهَارًا» به تلاش مستمر و شبانهروزی حضرت نوح (ع) برای هدایت قومش اشاره دارد.
تقدم لیل بر نهار
تقدم لیل بر نهار در عبارت لَيْلًا وَنَهَارًا به دلیل احتمال اهمال و سستی بیشتر در شب است. نوح با ذکر شب پیش از روز، هرگونه کوتاهی در تبلیغ را نفی میکند. این ساختار، در زبان فارسی نیز با اصطلاح «شب و روز» همخوانی دارد و بر کوشش بیوقفه تأکید میورزد. این تقدم، به مانند طلوع خورشید پیش از ظهر است که تاریکی را پیش از روشنی از میان میبرد.
درنگ: تقدم لیل بر نهار در لَيْلًا وَنَهَارًا به دلیل احتمال اهمال در شب است و بر تلاش بیوقفه نوح تأکید دارد.
تلاش مشترک انبیا
همه انبیا، از جمله حضرت نوح (ع) و پیامبر اکرم (ص)، به صورت لَيْلًا وَنَهَارًا برای هدایت امت خود کوشیدند و هیچیک در این امر کوتاهی نکردند. این وحدت در روش تبلیغ، به مانند جریانی است که از سرچشمه وحی الهی سرچشمه گرفته و در مسیر هدایت جاری است.
درنگ: همه انبیا، از جمله نوح و پیامبر (ص)، به صورت لَيْلًا وَنَهَارًا برای هدایت امت خود تلاش کردند.
نقد عبارت لَيْلًا فِي نَهَارٍ
عبارت لَيْلًا فِي نَهَارٍ وَنَهَارًا فِي لَيْلٍ، که ابنعربی به پیامبر اکرم (ص) نسبت میدهد، فاقد مستند قرآنی یا روایی است. این ادعا، به مانند گلی است که در باغ عرفان کاشته شده، اما ریشهای در خاک نصوص دینی ندارد.
درنگ: عبارت لَيْلًا فِي نَهَارٍ وَنَهَارًا فِي لَيْلٍ فاقد مستند قرآنی یا روایی است و نمیتوان آن را به پیامبر (ص) نسبت داد.
شواهد قرآنی در توصیف پیامبر اکرم (ص)
آیات متعددی در قرآن کریم روش تبلیغ و صبر پیامبر اکرم (ص) را توصیف میکنند. از جمله:
«إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا» (بقره: ۱۱۹)
ترجمه: «ما تو را بهحق، بشارتدهنده و هشداردهنده فرستادیم.»
«وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ» (آلعمران: ۱۴۴)
ترجمه: «محمد جز رسولی نیست که پیش از او رسولانی بودهاند.»
«فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ» (احقاف: ۳۵)
ترجمه: «پس صبر کن چنانکه پیامبران اولوالعزم صبر کردند.»
این آیات، به جامعیت رسالت پیامبر (ص) و صبر او در تبلیغ اشاره دارند، اما هیچیک به عبارت لَيْلًا فِي نَهَارٍ اشاره نمیکنند. این آیات، به مانند چراغهایی هستند که مسیر رسالت پیامبر (ص) را روشن میسازند.
درنگ: آیات قرآنی روش تبلیغ و صبر پیامبر (ص) را توصیف میکنند، اما به لَيْلًا فِي نَهَارٍ اشارهای ندارند.
تفاوت پیامبر اکرم (ص) با انبیا
تفاوت پیامبر اکرم (ص) با دیگر انبیا، در جامعیت رسالت و ویژگیهای امت اوست، نه در تمایز شب و روز یا وحدت و کثرت. این جامعیت، به مانند دریایی است که همه رودهای هدایت را در خود جای داده و به سوی مقصد الهی جاری است.
درنگ: تفاوت پیامبر (ص) با انبیا در جامعیت رسالت و ویژگیهای امت اوست، نه در تمایز شب و روز.
نقد نسبتهای ناروا به دین
نسبت دادن ادعاهایی مانند لَيْلًا فِي نَهَارٍ به پیامبر اکرم (ص) بدون مستند، نادرست است و ممکن است به تحریف دین منجر شود. این نقد، به مانند سپری است که از حریم دین در برابر تفسیرهای بیمستند دفاع میکند.
درنگ: نسبت دادن ادعاهای بیمستند به پیامبر (ص) نادرست بوده و میتواند به تحریف دین منجر شود.
بخش سوم: جامعیت رسالت پیامبر اکرم (ص)
تفسیر آیه لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ
«لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ» (شوری: ۱۱)
ترجمه: «هیچچیز مانند او نیست.»
این آیه، به جمع بین تنزیه و تشبیه در توحید قرآنی اشاره دارد. اثبات مثل و نفی آن در این آیه، به مقام جمعی پیامبر اکرم (ص) اشاره میکند که در آن، همه حقایق الهی به صورت جامع گرد آمدهاند. این آیه، به مانند قلهای است که حقیقت توحید را در اوج خود نمایان میسازد.
درنگ: آیه «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ» به جمع بین تنزیه و تشبیه در توحید و مقام جمعی پیامبر (ص) اشاره دارد.
جوامع الکلم پیامبر اکرم (ص)
پیامبر اکرم (ص) به دلیل مقام جمعی خود، اوتی جوامع الکلم شد، یعنی جامعیت کلامی که همه حقایق تنزیه و تشبیه را در بر میگیرد. این جامعیت، به مانند گوهری است که در صدف رسالت او درخشیده و همه معارف الهی را در خود جای داده است.
درنگ: پیامبر (ص) به دلیل مقام جمعی، اوتی جوامع الکلم شد که شامل همه حقایق تنزیه و تشبیه است.
جامعیت قرآن کریم
قرآن کریم، به عنوان کتاب جامع الهی، همه معانی کتب انبیای پیشین را در خود جمع کرده و تمامی حقایق الهی را در بر دارد. این جامعیت، به مانند آسمانی است که همه ستارگان معرفت را در خود جای داده و نور هدایت را بر زمین میتاباند.
درنگ: قرآن کریم، همه معانی کتب انبیای پیشین را در خود جمع کرده و شامل تمام حقایق الهی است.
دعوت پیامبر به ظاهر و باطن
ابنعربی مدعی است که پیامبر اکرم (ص) قوم خود را به ظاهر در عین باطن و باطن در عین ظاهر دعوت کرد، که این به لَيْلًا فِي نَهَارٍ وَنَهَارًا فِي لَيْلٍ اشاره دارد. این تفسیر، به مانند پلی است که میان ظاهر و باطن پیوند برقرار میکند، اما بدون مستند قرآنی، استحکام لازم را ندارد.
درنگ: ابنعربی دعوت پیامبر (ص) را به ظاهر در عین باطن و باطن در عین ظاهر تفسیر میکند، اما این ادعا مستند قرآنی ندارد.
نقد دعوت به ظاهر و باطن
ادعای دعوت پیامبر اکرم (ص) به ظاهر در عین باطن و باطن در عین ظاهر، فاقد مستند قرآنی است و نمیتوان آن را به لَيْلًا فِي نَهَارٍ نسبت داد. این نقد، به مانند نگهبانی است که از حقیقت قرآنی در برابر تفسیرهای بیمستند محافظت میکند.
درنگ: ادعای دعوت پیامبر (ص) به ظاهر در عین باطن و بالعکس، فاقد مستند قرآنی است.
تفسیر لَيْلًا فِي نَهَارٍ به وحدت و کثرت
ابنعربی عبارت لَيْلًا فِي نَهَارٍ را به دعوت به وحدت در کثرت و کثرت در وحدت تفسیر میکند. این تفسیر، به مانند نقشی است که با رنگهای فلسفی کشیده شده، اما با معنای بسیط قرآنی همخوانی ندارد.
درنگ: تفسیر لَيْلًا فِي نَهَارٍ به وحدت و کثرت، فاقد مستند قرآنی است.
اشکال دعوت حضرت نوح (ع)
ابنعربی مدعی است که اشکال دعوت نوح، دعوت به غیب و وحدت بهتنهایی و شهادت و کثرت بهتنهایی بود، در حالی که پیامبر اکرم (ص) وحدت و کثرت را درهم آمیخت. این ادعا، به مانند شاخهای است که از درخت حقیقت جدا شده و با نصوص قرآنی سازگار نیست.
درنگ: ادعای دعوت نوح به غیب و شهادت بهتنهایی، با نصوص قرآنی و روش تبلیغ انبیا ناسازگار است.
نقد اشکال دعوت نوح
ادعای ابنعربی مبنی بر اینکه نوح به غیب و شهادت بهتنهایی دعوت کرد، نادرست است. حضرت نوح (ع)، مانند همه انبیا، به صورت لَيْلًا وَنَهَارًا برای هدایت قومش تلاش کرد. این نقد، به مانند چراغی است که تاریکی تفسیرهای بیمستند را روشن میسازد.
درنگ: حضرت نوح (ع) مانند همه انبیا به صورت لَيْلًا وَنَهَارًا برای هدایت قومش کوشید و دعوت او به غیب و شهادت بهتنهایی نبود.
بخش چهارم: ضرورت انضباط در تفسیر عرفانی
نقد تفسیرهای عرفانی غیرمنضبط
تفسیرهای عرفانی مانند لَيْلًا فِي نَهَارٍ، به دلیل فقدان استناد به نصوص قرآنی و روایی، از سوی فقها، مفسران، و حکما پذیرفته نمیشوند و مانع پیشرفت علم عرفان میگردند. این تفسیرها، به مانند شاخههای بیثمری هستند که از درخت معرفت جدا شده و به جای روشنی، تاریکی میآفرینند.
درنگ: تفسیرهای عرفانی غیرمنضبط، به دلیل فقدان استناد به نصوص، مانع پیشرفت علم عرفان میشوند.
لزوم دقت در تفسیر عرفانی
تفسیر عرفانی باید بهگونهای باشد که فقها، مفسران، و اهل ظاهر نتوانند به آن اشکال کنند. این دقت، به مانند پلی است که عرفان را با علوم دینی پیوند میدهد و از جدایی آن جلوگیری میکند.
درنگ: تفسیر عرفانی باید با دقت ارائه شود تا فقها، مفسران، و اهل ظاهر نتوانند به آن اشکال کنند.
نقد عرفان غیرمنضبط
عرفانی که با احساسات غیرشرعی و بیضابطه همراه باشد، مورد پذیرش عموم قرار نمیگیرد و باعث دوری مخاطبان از معارف عرفانی میشود. این عرفان، به مانند نسیمی است که به جای طراوت، آشوب به همراه میآورد.
درنگ: عرفان غیرمنضبط، به دلیل همراهی با احساسات غیرشرعی، مورد پذیرش عموم قرار نمیگیرد.
لسان تبلیغ عرفانی
لسان تبلیغ عرفانی باید بهگونهای باشد که حتی غیرمعتقدان نیز بتوانند آن را بپذیرند. این روش، به مانند جریانی زلال است که همه را به سوی حقیقت هدایت میکند، بدون آنکه به احساسات غیرمنضبط وابسته باشد.
درنگ: لسان تبلیغ عرفانی باید بهگونهای باشد که حتی غیرمعتقدان نیز بتوانند آن را بپذیرند.
معنای بسیط لَيْلًا وَنَهَارًا
عبارت لَيْلًا وَنَهَارًا، گرچه جملهای مرکب است، اما معنایی بسیط دارد و به تلاش مستمر و بیوقفه انبیا اشاره میکند. این معنا، به مانند خورشیدی است که بدون توقف بر زمین هدایت میتابد.
درنگ: لَيْلًا وَنَهَارًا معنای بسیطی دارد و به تلاش مستمر انبیا اشاره میکند.
نقد تفسیرهای فلسفی
تفسیر لَيْلًا وَنَهَارًا به مفاهیمی مانند تنزیه و تشبیه یا وحدت و کثرت، نادرست است، زیرا این آیه صرفاً گزارش تلاش بیوقفه حضرت نوح (ع) است. این نقد، به مانند آینهای است که حقیقت قرآنی را بدون تحریف بازمیتاباند.
درنگ: تفسیر لَيْلًا وَنَهَارًا به تنزیه و تشبیه یا وحدت و کثرت، نادرست است.
گزارش نوح از تلاش خود
حضرت نوح (ع) در آیه لَيْلًا وَنَهَارًا گزارش میدهد که یک لحظه از تبلیغ و هدایت قومش کوتاهی نکرد. این گزارش، با اصطلاح فارسی «شب و روز» همخوانی دارد و بر کوشش بیوقفه او تأکید میورزد. این کوشش، به مانند جریانی است که از سرچشمه ایمان سرچشمه گرفته و به سوی دریای هدایت جاری است.
درنگ: لَيْلًا وَنَهَارًا گزارش تلاش بیوقفه نوح است که با اصطلاح «شب و روز» همخوانی دارد.
تقدم شب بر روز در ادبیات
تقدم شب بر روز در اصطلاح «شب و روز» در زبان فارسی و عربی، به دلیل احتمال اهمال بیشتر در شب است. این ساختار، به مانند کلیدی است که قفل حقیقت را گشوده و بر کوشش بیوقفه انبیا تأکید میکند.
درنگ: تقدم شب بر روز در اصطلاح «شب و روز» به دلیل احتمال اهمال در شب است.
مثال اهمال در شب
در فعالیتهای شبانه، احتمال اهمال و سستی بیشتر است، زیرا روز زمان فعالیت عمومی است. حضرت نوح (ع) با تقدم شب بر روز، هرگونه سستی در تبلیغ را نفی میکند. این نکته، به مانند مشعلی است که تاریکی اهمال را روشن میسازد.
درنگ: تقدم شب بر روز در لَيْلًا وَنَهَارًا، به دلیل احتمال اهمال بیشتر در شب است.
معنای بسیط جمله مرکب
عبارت لَيْلًا وَنَهَارًا، گرچه مرکب است، اما معنایی بسیط دارد، مانند نام «بعلبک» که مرکب است، اما به یک مکان اشاره میکند. این معنا، به تلاش بیوقفه نوح اشاره دارد و از پیچیدگیهای فلسفی به دور است.
درنگ: لَيْلًا وَنَهَارًا جملهای مرکب با معنای بسیط است که به تلاش بیوقفه نوح اشاره دارد.
نقد اهمال در تفسیر
اهمال در تفسیر قرآن کریم، مانند نسبت دادن لَيْلًا فِي نَهَارٍ به پیامبر اکرم (ص)، ناپسند است و باید از آن پرهیز کرد. این نقد، به مانند هشداری است که از انحراف در مسیر حقیقت جلوگیری میکند.
درنگ: اهمال در تفسیر قرآن کریم، مانند نسبت دادن لَيْلًا فِي نَهَارٍ به پیامبر (ص)، ناپسند است.
جمعبندی
گفتار سیصد و سی و دوم از شرح فصوص الحکم، با تمرکز بر نقد تفسیر ابنعربی از دعوت حضرت نوح (ع) به مغفرت بهجای کشف حقیقت و مقایسه آن با دعوت پیامبر اکرم (ص)، به تبیین ناسازگاری این دیدگاهها با نصوص قرآنی پرداخته است. ابنعربی دعوت نوح را به ستر و کتمان تفسیر کرده و پاسخ قوم را اجابت عملی اما در قالب مخالفت قولی میداند، اما این تفسیر با هدف هدایتی نوح سازگار نیست. ادعای تفاوت دعوت نوح و پیامبر (ص) به صورت لَيْلًا وَنَهَارًا و لَيْلًا فِي نَهَارٍ نیز فاقد مستند قرآنی است. آیات قرآن کریم، مانند «جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ» و «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ»، بر هدایت انبیا و جامعیت رسالت پیامبر (ص) تأکید دارند. نقدهای مطرحشده، بر ضرورت استناد به نصوص دینی، پرهیز از تفسیرهای فلسفی بیمستند، و ارائه عرفان منضبط تأکید میورزند. این شرح، با زبانی متین و علمی، راه را برای فهمی عمیقتر از معارف عرفانی هموار کرده و با حفظ اصالت متن، به نیازهای فکری مخاطبان پاسخ میدهد.
با نظارت صادق خادمی