متن درس
شرح فصوص الحکم: تبیین دعای حضرت نوح علیهالسلام و نقد تأویلات عرفانی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۳۶۱)
مقدمه
کتاب حاضر، شرحی جامع و عمیق بر فص نوحی از فصوص الحکم ابنعربی است که به تبیین دعای حضرت نوح علیهالسلام در آیه شریفه رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِنًا وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ (سوره نوح: ۲۸؛ پروردگارا، مرا و پدر و مادرم و هر که را با ایمان به خانهام درآید و همه مؤمنان و مؤمنات را بیامرز) میپردازد. این شرح، با نگاهی نقادانه به تأویلات عرفانی که از معنای ظاهری قرآن کریم فاصله گرفتهاند، بر حفظ مصونیت لفظی و معنوی کلام الهی تأکید دارد. متن با رویکردی علمی و دانشگاهی، به تبیین حکمت دعای حضرت نوح، نقد تأویلات ناسازگار با قرآن کریم، و تبیین اهمیت تقوای عرفانی پرداخته است. ساختار این اثر، با عناوین و زیرعناوین منظم، به گونهای تنظیم شده که برای مخاطبان متخصص در حوزه عرفان نظری و علوم قرآنی، منبعی جامع و ارزشمند باشد. در این مسیر، از تمثیلات و استعارات فاخر فارسی بهره گرفته شده تا مفاهیم عمیق عرفانی با بیانی روشن و دلنشین ارائه گردد.
بخش اول: تبیین دعای حضرت نوح علیهالسلام
متن آیه و معنای ظاهری آن
دعای حضرت نوح علیهالسلام، چنانکه در قرآن کریم آمده، درخواست مغفرت برای خود، والدین، مؤمنانی که با ایمان به بیت او وارد شدهاند، و همه مؤمنان و مؤمنات تا روز قیامت است:
رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِنًا وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ
(پروردگارا، مرا و پدر و مادرم و هر که را با ایمان به خانهام درآید و همه مؤمنان و مؤمنات را بیامرز).
این دعا، جلوهای از تواضع و مسئولیتپذیری حضرت نوح علیهالسلام در برابر امت خویش است که پس از هزار سال تلاش برای هدایت قوم، به دلیل عناد برخی از آنان، احساس ناکامی کرده و از خداوند متعال طلب مغفرت مینماید. این درخواست، نه از سر گناه، بلکه به دلیل احساس کمبود در تحقق کامل رسالت هدایت است.
حکمت دعای مغفرت
حکمت این دعا در آن است که حضرت نوح علیهالسلام، پس از سالها تلاش بیوقفه، به دلیل موانعی که ظالمان در مسیر هدایت امت ایجاد کردهاند، احساس میکند که به تمامی مقصود الهی دست نیافته است. این احساس، نه از نقص در رسالت ایشان، بلکه از شدت عناد قوم و موانع بیرونی ناشی میشود. از اینرو، دعای رَبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا (پروردگارا، هیچ یک از کافران را بر روی زمین باقی مگذار) نیز از همین شدت عناد سرچشمه میگیرد. این دعا، نه از سر خشم شخصی، بلکه به دلیل مانعتراشی کافران در مسیر هدایت امت است.
معنای مغفرت در دعای معصوم
مغفرت در مورد انبیای معصوم، به معنای بخشش گناهان نیست، زیرا ایشان از گناه مصوناند. بلکه این مغفرت، به نواقص غیرمرتبط با عصمت اشاره دارد که ممکن است در ساحت فعل و نه ذات ایشان رخ دهد. به تعبیری، این دعا، درخواست کمال بیشتر و رفع هرگونه نقص احتمالی در مسیر رسالت است. این معنا، مانند باغبانی است که با وجود کوشش بیوقفه، به دلیل سنگلاخ بودن زمین، از محصول کامل محروم مانده و از صاحب باغ طلب بخشش میکند.
بخش دوم: نقد تأویلات عرفانی
ناسازگاری تأویلات با معنای قرآنی
برخی تأویلات عرفانی، مانند تفسیر واژه «اغفر» به «پنهان کن»، «والدین» به عقل و نفس ناطقه، و «بیت» به قلب، از معنای ظاهری و قرآنی آیه فاصله گرفته و به تحریف معنوی منجر شدهاند. این تأویلات، که در برخی شروح فصوص الحکم دیده میشود، با روح و لسان قرآن کریم سازگار نیست. معنای ظاهری «والدین» به پدر و مادر، و «بیت» به خانه یا همراهان مؤمن اشاره دارد، و هرگونه تفسیر ذهنی و دور از متن، به مثابه جداکردن شاخهای از درخت تنومند قرآن کریم است که به خشک شدن معنا میانجامد.
تفاوت «اغفر» و «استر»
ادعای ترادف بین «اغفر» و «استر» نادرست است، زیرا این دو واژه از نظر معنایی و متعلق متفاوتاند. «اغفر» به معنای بخشش گناهان و نواقص است و متعلق آن، غیرذاتی (افعال و نواقص) است، در حالی که «استر» میتواند متعلق نفسی یا غیرنفسی داشته باشد. به عنوان مثال، گفتن «استر لی» (مرا پنهان کن) از نظر ادبی ممکن است، اما «اغفر لی» نمیتواند به معنای «ذاتم را ببخش» باشد، زیرا ذات از موضوع مغفرت خارج است. این تمایز، مانند تفاوت میان آب زلال و شراب گوارا است که هر یک طعم و خاصیتی متفاوت دارد.
تحریف معنوی و لفظی
تحریف معنوی، که در تاریخ اسلام بیش از تحریف لفظی رخ داده، خطرناکتر است، زیرا به هویت معنوی قرآن کریم آسیب میرساند. تحریف معنوی، مانند تغییر مقصود الهی آیه است که به مثابه تغییر مسیر رودخانهای زلال است که حیاتبخش دشتهای معرفت است. عالمان دینی وظیفه دارند از حرمت قرآن کریم در برابر این تحریفات دفاع کنند و با عذرخواهی از کلام الهی، قصد تصحیح این تأویلات را داشته باشند.
بخش سوم: تقوای عرفانی و پنهان ماندن کمالات
ارزش پنهان ماندن کمالات
درخواست پنهان ماندن کمالات برای آخرت، نشانهای از تقوای عرفانی و بینیازی به شهرت دنیوی است. مؤمن واقعی، مانند درختی است که میوههایش در سایه الهی بارور میشود و به دنبال نمایش آن در بازار دنیا نیست. این دیدگاه، بر اولویت آخرت بر دنیا تأکید دارد و نشان میدهد که کمالات اولیا و انبیا اغلب در عالم برزخ و آخرت بهصورت کامل ظهور مییابد.
نقد تصور دنیوی کمالات
تصور اینکه کمالات باید در دنیا مورد استفاده قرار گیرند، نشانه ضعف معرفتی و وابستگی به دنیاست. مؤمن، مانند مسافری است که بار گرانقدرش را برای مقصد نهایی حفظ میکند و از نمایش آن در راه پرهیز مینماید. نگرانی از عدم استفاده کمالات در دنیا، نشانه نقص ایمان و هوس دنیوی است که با حکمت الهی سازگار نیست.
فرصتهای برزخ و آخرت
عالم برزخ و آخرت، مانند باغی بیکران است که فرصتهای فراوانی برای بهرهمندی از کمالات فراهم میکند. در این عوالم، علم و کمالات معنوی، بدون موانع دنیوی مانند عناد و جدال، شکوفا میشوند. روایتی بیان میکند که فرزندی که در دنیا فوت کرده، در قیامت والدین را یافته و خیر آنها را افزایش میدهد، که نشاندهنده تأثیر خیر آخرتی حتی در امور ظاهراً بیثمر است.
بخش چهارم: تشخیص واردات قلبی رحمانی و شیطانی
روشهای تشخیص
انسان باید بتواند واردات قلبی رحمانی را از هواجس شیطانی تشخیص دهد. دو روش برای این تشخیص وجود دارد: نخست، تطابق واردات با حقایق شرعی، عقلی و علمی، که مانند ترازویی است که حقیقت را از باطل جدا میکند. دوم، اولیه بودن واردات، که از فطرت پاک سرچشمه میگیرد و پیش از دخالت نفس و قوا، رحمانی است. در مقابل، واردات ثانویه که با تأملات نفسانی درآمیخته، ممکن است شیطانی باشد.
تمایز در خواب و بیداری
تشخیص رحمانی یا شیطانی بودن واردات، چه در خواب و چه در بیداری، به اولیه یا ثانویه بودن آنها بستگی دارد. رؤیت اولیه، مانند جرقهای است که از آتش فطرت الهی برمیخیزد و معادل سالها تحقیق است. معبر آگاه، از نوع بیان خواب، رحمانی یا شیطانی بودن آن را تشخیص میدهد، مانند باغبانی که از رنگ و عطر گل، سلامت آن را میشناسد.
بخش پنجم: دفاع از حرمت قرآن کریم
وظیفه عالمان در برابر تحریف
عالمان دینی، مانند نگهبانانی هستند که از حریم قرآن کریم در برابر تحریفات لفظی و معنوی دفاع میکنند. مصونیت قرآن کریم، نهتنها در حفظ الفاظ، بلکه در صیانت از معانی آن نیز نهفته است. خواندن تأویلات نادرست، نیازمند عذرخواهی از کلام الهی و قصد تصحیح است، مانند پزشکی که زخمی را برای درمان میگشاید.
نقد تأویلات نادرست در فصوص الحکم
تأویلات مطرحشده در فصوص الحکم، که ارتباطی با متن قرآنی ندارند، به جای تبیین، به تحریف معنوی منجر شدهاند. این تأویلات، مانند شاخههای جداافتاده از درخت حقیقتاند که به جای تغذیه از ریشه قرآن کریم، به سوی وهم و خیال میروند. دفاع از حرمت قرآن کریم، وظیفهای شرعی و علمی است که بر دوش عالمان دینی سنگینی میکند.
جمعبندی
این اثر، با تبیین دقیق دعای حضرت نوح علیهالسلام در آیه شریفه رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِنًا وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ، به نقد تأویلات عرفانی ناسازگار با معنای قرآنی پرداخت. این دعا، از تواضع و احساس مسئولیت حضرت نوح علیهالسلام در برابر امت ناشی شده و مغفرت را برای نواقص غیرمرتبط با عصمت طلب میکند. تأویلات عرفانی، مانند تفسیر «اغفر» به «استر» یا «بیت» به قلب، به تحریف معنوی منجر شده و با لسان قرآن کریم ناسازگارند. تأکید بر تقوای عرفانی، بینیازی به شهرت دنیوی، و بهرهمندی از کمالات در برزخ و آخرت، از محورهای اصلی این شرح است. آیه شریفه وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ (و اما نعمت پروردگارت را بازگو کن) بر شکر نعمت کمال و انفاق آن به خلق تأکید دارد. این متن، با بیانی فاخر و ساختاری علمی، منبعی ارزشمند برای فهم عمیقتر دعای حضرت نوح، نقد تأویلات، و اهمیت تقوای عرفانی ارائه میدهد.