متن درس
بررسی فص ادریسی در فصوص الحکم: تأملی در ذات و صفات الهی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۳۸۱)
مقدمه
فص ادریسی در اثر جاودانه ابنعربی، فصوص الحکم، دریچهای است به سوی تأمل در مقامات معنوی حضرت ادریس علیهالسلام و مفاهیم عمیق عرفانی مرتبط با ظهور حق در مظاهر گوناگون. این بخش از اثر، با تمرکز بر عبارت «هُوَ لَا هُوَ أَنْتَ لَا أَنْتَ»، به کاوش در رابطه میان ذات و صفات الهی میپردازد و با نگاهی نقادانه، آرای کلامی و عرفانی را در این باب مورد بررسی قرار میدهد. این نوشتار، با رویکردی علمی و دانشگاهی، به تحلیل دقیق این مفاهیم پرداخته و بر ضرورت وفاداری به مبانی شرعی، عقلی و شهودی در عرفان تأکید میورزد. با بهرهگیری از تمثیلات فاخر و استدلالهای منسجم، تلاش شده تا این مباحث برای مخاطبان متخصص و پژوهشگران عرفان نظری به گونهای روشن و عمیق ارائه گردد.
بخش نخست: تحلیل عبارت «هُوَ لَا هُوَ أَنْتَ لَا أَنْتَ»
تبیین مفهوم ظهور و تقید
عبارت «هُوَ لَا هُوَ أَنْتَ لَا أَنْتَ» به ظهور واحد حق در مظاهر گوناگون اشاره دارد. مظهر، به اعتبار ظهور حق، «هُوَ» (اوست) و به اعتبار تقید خود، «لَا هُوَ» (او نیست). این بیان، به مثابه آینهای است که نور حقیقت را بازمیتاباند، اما خود به سبب محدودیتهایش، عین آن حقیقت نیست. این تحلیل، وحدت وجود را با حفظ تمایز میان مطلق (حق) و مقید (مظهر) تبیین میکند و بر رابطه عمیق میان حق و خلق تأکید میورزد.
درنگ: عبارت «هُوَ لَا هُوَ أَنْتَ لَا أَنْتَ» به ظهور حق در مظاهر اشاره دارد، اما تمایز میان مطلق و مقید را حفظ میکند، که این خود گواهی بر وحدت وجود در عرفان ابنعربی است.
حمل مواطات و نقد خلط با حمل ذو
در تبیین این عبارت، ابنعربی از مفهوم «حمل مواطات» بهره میجوید، به این معنا که مظهر به اعتبار ظهور حق، «هُوَ هُوَ» است، اما به سبب تقید، «هُوَ لَا هُوَ». برخی شارحان این حمل را با «حمل ذو» خلط کردهاند، که این خلط نادرست است، زیرا حمل مواطات بر ظهور حق در مظهر دلالت دارد، نه بر ذات مظهر. این تمایز، به مثابه جداسازی نور از آینه است که نور را بازمیتاباند، اما آینه خود نور نیست.
بخش دوم: سعه اسماء و صفات الهی
اهمیت صفات در الهیات اسلامی
بحث سعه اسماء و صفات الهی، یکی از بنیادیترین مسائل در عرفان و کلام اسلامی است. این موضوع، میان فرق اسلامی محل اختلاف بوده و هریک دیدگاه متفاوتی درباره چیستی و نحوه ارتباط صفات با ذات الهی ارائه کردهاند. این اختلافات، به مثابه شاخههای درختی است که ریشه در فهم توحید دارد و هر شاخه، منظری خاص به این حقیقت بیکران میگشاید.
آرای کلامی درباره صفات
فرق اسلامی در باب صفات الهی به سه دسته اصلی تقسیم میشوند:
- معتزله: این گروه معتقدند خداوند فاقد صفات است، اما کار صفات (مانند علم و قدرت) را انجام میدهد. این دیدگاه، به مثابه انکار رنگهای رنگینکمان در نور سفید است، که به تناقض منطقی منجر میشود.
- اهل سنت: این گروه صفات را زائد و لازم بر ذات میدانند، گویی ذات خداوند ظرفی است که صفات به آن افزوده شدهاند. این تصور، ذات را فاقد کمالات میسازد و به تشبیهی ناپسند میانجامد.
- شیعه: شیعه معتقد است صفات الهی عین ذاتاند، اما تبیین این عینیت نیازمند دقت و ژرفنگری است. این دیدگاه، به مثابه وحدت نور و رنگهای آن در یک حقیقت است، که هم وحدت را حفظ میکند و هم کثرت را تبیین مینماید.
درنگ: دیدگاه شیعه مبنی بر عینیت صفات با ذات، وحدت حقیقت الهی را حفظ میکند، اما تبیین دقیق این عینیت، چالشی عمیق در الهیات اسلامی است.
نقد دیدگاه معتزله
معتزله با نفی صفات الهی، خداوند را فاقد کمالات میدانند، اما مدعیاند که او کار صفات را انجام میدهد. این دیدگاه، به دلیل تناقض با اصل عقلی «فاقد شیء لا یعطی»، باطل است. چگونه ممکن است موجودی فاقد کمال، فاعل آن باشد؟ این ادعا، مانند آن است که آینهای بدون نور، بازتاب نور دهد.
نقد دیدگاه اهل سنت
اهل سنت صفات را زائد و لازم بر ذات میدانند، گویی ذات خداوند ظرفی است که صفات به آن افزوده شدهاند. این دیدگاه، ذات را فاقد کمالات فرض میکند و صفات را عارضی میانگارد. استاد فرزانه قدسسره این تصور را به قوطیای تشبیه میکنند که سنگهایی در آن تکان میخورند و صدا میدهند، تشبیهی که نارسایی این دیدگاه را با طنزی انتقادی آشکار میسازد.
نقد صفات حادث
برخی از اهل سنت، برای اجتناب از تعدد قدما، صفات را حادث دانستهاند. این دیدگاه نیز نادرست است، زیرا ذات را پیش از حدوث صفات، فاقد کمالات میسازد و وجود ذات بیصفات را بیمعنا میکند. این تصور، به چوب خشکی میماند که حتی به کار هیزم نیز نمیآید، و چنین توصیفی از خداوند ناشایست است.
دیدگاه شیعه و چالش تبیین عینیت
شیعه معتقد است صفات الهی عین ذاتاند، اما این دیدگاه نیازمند تبیینی دقیق است. استاد فرزانه قدسسره هشدار میدهند که بسنده کردن به عبارت «عین ذات» کافی نیست، زیرا تبیین چگونگی عینیت هزار صفت با یک حقیقت، مانند قالی بزرگی است که از آب درنمیآید. این تمثیل، به دشواری فهم این مفهوم و لزوم روشنگری علمی اشاره دارد.
درنگ: دیدگاه شیعه مبنی بر عینیت صفات با ذات، نیازمند تبیینی عمیق و علمی است تا از سادهانگاری و ابهام پرهیز شود.
بخش سوم: جمع اضداد و نقد آن
دیدگاه ابوسعید خراز
ابنعربی با استناد به ابوسعید خراز، عارف قرن سوم هجری، خداوند را جامع اضداد معرفی میکند. خراز معتقد است خداوند به جمع اضداد شناخته میشود، چنانکه در قرآن کریم آمده است:
هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ
(اوست اول و آخر و آشکار و نهان). این دیدگاه، به مثابه اقیانوسی است که امواج متضاد را در خود جمع میکند، اما فهم آن فراتر از عقل ظاهری مینماید.
نقد جمع اضداد
استاد فرزانه قدسسره جمع اضداد را به دلیل ناسازگاری با توحید رد میکنند، زیرا توحید اقتضا میکند که «لَيْسَ فِي الدَّارِ غَيْرُهُ» (در خانه جز او کسی نیست). اضداد متفرع بر تعدد است، و در توحید، تعددی وجود ندارد. این نقد، مانند نوری است که تاریکی ابهام را میزداید و بر وحدت ذات تأکید میورزد.
نقد جمع نقایض
برخی شارحان، فراتر از جمع اضداد، به جمع نقایض (وجود و عدم) اشاره کردهاند، که استاد فرزانه قدسسره آن را محال میدانند، زیرا عدم نمیتواند با وجود یکی شود. این ادعا، مانند تلاش برای آشتی دادن نور و تاریکی است که ذاتاً ناسازگارند.
درنگ: ادعای جمع اضداد و نقایض با توحید و عقل ناسازگار است، زیرا توحید تعدد را نفی میکند و جمع نقایض محال است.
تبیین آیه قرآنی
آیه
هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ
به وحدت صفات الهی اشاره دارد، اما نه به معنای جمع اضداد، بلکه به معنای عینیت صفات با ذات بدون تعدد. این تفسیر، مانند کلیدی است که قفل معمای صفات را میگشاید و وحدت مصداقی را آشکار میسازد.
بخش چهارم: نقش عقل و شرع در عرفان
اصول عرفان معتبر
عرفان معتبر بر دو اصل استوار است: نخست، عدم تعارض با عقل، شرع و شهود؛ دوم، ضرورت تبیین دقیق و قابلفهم ادعاها. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که عرفان نمیتواند خلاف عقل باشد، زیرا عقل، موهبت الهی و ابزار اصلی فهم حقیقت است. این اصل، مانند ستونی است که بنای عرفان را استوار میسازد.
نقد عقلستیزی
تخطئه عقل در عرفان ناپسند است، زیرا عقل، همراه با شرع و شهود، سه رکن اساسی عرفان شیعی را تشکیل میدهد. ادعای فراتر از عقل بودن برخی مفاهیم، مانند جمع اضداد، به ابهام میانجامد و از اعتبار عرفان میکاهد. این نقد، مانند هشداری است که عارفان را به مسیر روشنی رهنمون میشود.
درنگ: عرفان معتبر باید با عقل، شرع و شهود سازگار باشد و ادعاهای غیرمستند و خلاف عقل را نمیتوان پذیرفت.
تبیین کلام امام سجاد علیهالسلام
کلام امام سجاد علیهالسلام: «هُوَ الْأَوَّلُ بِلَا أَوَّلٍ كَانَ قَبْلَهُ وَالْآخِرُ بِلَا آخِرٍ يَكُونُ بَعْدَهُ» (اوست اول بدون اولی پیش از او و آخر بدون آخری پس از او)، به وحدت ذات و صفات اشاره دارد. این کلام، مانند گوهری است که در ژرفای اقیانوس معرفت نهفته و فهم آن نیازمند شهود و عقل است.
بخش پنجم: نقد فرهنگ شیعی و جایگاه عرفا
نقد کمتوجهی به عرفای شیعه
استاد فرزانه قدسسره با تأسف خاطرنشان میکنند که فرهنگ شیعی، برخلاف اهل سنت که چهرههای خود را حفظ میکنند، گاه به تخریب عرفای خود، مانند حاجی سبزواری، میپردازد. این رفتار، مانند کندن ریشههای درختی تنومند است که میتواند سایهسار معرفت باشد.
مثال حاجی سبزواری
حاجی سبزواری، با وجود عظمت معنوی، گاه مورد بیمهری قرار گرفته و به اتهامات نادرست متهم شده است. داستان دیدار ناصرالدین شاه با او، که با تواضع و بیاعتنایی به مقام شاهی همراه بود، نشاندهنده استقلال معنوی اوست. این ماجرا، مانند آینهای است که عظمت روحی عارفان را بازمیتاباند.
درنگ: بیتوجهی به عرفای شیعه و تخریب چهرههای معنوی، مانند حاجی سبزواری، به کاهش اعتبار علمی و معنوی شیعه میانجامد.
برتری کلام معصومین
استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که معصومین علیهمالسلام، وجه اعظم حقاند و سخنان عرفایی مانند خراز، هرچند ارزشمند، نمیتواند با کلام معصومین برابری کند. این دیدگاه، مانند ستارهای است که در آسمان معرفت میدرخشد و راه را به سوی حقیقت ناب رهنمون میشود.
بخش ششم: ضرورت استناد به منابع معتبر
نقد پذیرش غیرمستند
پذیرش سخنان عرفا بدون سند و بررسی انتقادی ناپسند است. استاد فرزانه قدسسره هشدار میدهند که عرفان باید به قرآن کریم و کلام معصومین مستند باشد. این اصل، مانند مشعلی است که مسیر حقیقت را روشن میکند و از گمراهی در وادی ابهام جلوگیری مینماید.
تبیین آیه «أَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ»
آیه
أَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ
(هر کجا رو کنید، آنجا وجه خداست) به ظهور حق در همه مظاهر اشاره دارد، اما این ظهور مراتب دارد و معصومین علیهمالسلام در رأس آناند. این تفسیر، مانند کلیدی است که درهای معرفت را به سوی وحدت وجود میگشاید.
درنگ: آیه «أَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» بر وحدت وجود و مراتب ظهور حق تأکید دارد، با محوریت معصومین علیهمالسلام به عنوان وجه اعظم حق.
هشدار درباره بیاهتمامی به دین
استاد فرزانه قدسسره با تأسف از بیاهتمامی برخی به مسائل دینی و عرفانی سخن میگویند و بر ضرورت دفاع علمی و تبیین دقیق این مباحث تأکید میورزند. این هشدار، مانند بانگ بیدارباشی است که جامعه دینی را به اهتمام و تحقیق دعوت میکند.
جمعبندی
این نوشتار، با بررسی فص ادریسی در فصوص الحکم، به تحلیل رابطه ذات و صفات الهی، نقد آرای کلامی و عرفانی، و تبیین مفاهیم عمیق عرفانی پرداخت. با رد دیدگاههای معتزله و اهل سنت، بر دیدگاه شیعی مبنی بر عینیت صفات با ذات تأکید شد، اما چالش تبیین این عینیت برجسته گردید. نقد جمع اضداد و نقایض، تأکید بر مبانی عرفان شیعی (شرع، عقل، شهود)، و هشدار درباره پذیرش غیرمستند، از محورهای اصلی این بررسی بود. همچنین، با اشاره به کمتوجهی به عرفای شیعه و برتری کلام معصومین، چارچوبی علمی و انتقادی برای فهم متون عرفانی ارائه شد. این نوشتار، مانند نقشهای است که پژوهشگران را به سوی ژرفای معرفت عرفانی رهنمون میشود و بر ضرورت تحقیق و استناد به منابع معتبر تأکید میورزد.
با نظارت صادق خادمی