متن درس
شرح فصوص الحکم: رابطه سالک و شیخ کامل در فص ادریسیه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۳۹۰)
دیباچه
این نوشتار، شرحی جامع و عمیق بر فص ادریسیه از کتاب شریف «فصوص الحکم» اثر شیخ اکبر محیالدین ابنعربی است که با استناد به درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره در تاریخ پنجم صفرالمظفر سال ۱۳۷۹ هجری قمری نگاشته شده است. محور این شرح، تبیین رابطه سالک و شیخ کامل، نقش اعتماد و جزم در سلوک عرفانی، و بررسی مفاهیم توحید و کثرت در چارچوب عرفان نظری و عملی است. این متن، با بهرهگیری از آیات قرآن کریم و اصول عرفانی، به نقد روشهای تربیتی ناقص پرداخته و بر ضرورت انسجام علمی و عملی در سلوک تأکید میورزد. همانگونه که نور حقیقت در آینه قلب سالک متجلی میشود، این نوشتار نیز میکوشد تا پرتوهای معرفت الهی را در قالبی روشن و نظاممند به خوانندگان عرضه دارد. محوریت این گفتار، استناد به قرآن کریم و سنتهای اصیل عرفانی است که چونان مشعلی فروزان، راه سلوک را روشن میسازد.
بخش نخست: رابطه سالک و شیخ کامل
تسلیم سالک در برابر شیخ کامل
فص ادریسیه، با استناد به آیه شریفه قرآن کریم، رابطه سالک و شیخ کامل را به رابطه فرزند و پدر تشبیه میکند:
قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ
گفت: ای پدر، آنچه را که مأموری انجام بده.
این آیه، به گفتوگوی حضرت اسماعیل علیهالسلام با حضرت ابراهیم علیهالسلام اشاره دارد که در آن، اسماعیل با تسلیم کامل به امر الهی از طریق واسطهگری پدرش، الگویی بینظیر از رابطه سالک با شیخ کامل ارائه میدهد. تسلیم سالک، نه به شخص شیخ، بلکه به امر الهی است که از طریق او منتقل میشود. این رابطه، چونان پلی میان سالک و حقیقت الهی، واسطهای است که قلب سالک را به نور معرفت متصل میسازد. شیخ کامل، چونان آیینهای صیقلی، نور حق را بازمیتاباند و سالک را به سوی مقصد اعلی هدایت میکند.
| درنگ: رابطه سالک با شیخ کامل، چونان رابطه فرزند با پدر، مبتنی بر تسلیم به امر الهی از طریق واسطهگری شیخ است، که این تسلیم، نشانه ایمان و یقین سالک به صحت مسیر است. |
اعتماد و جزم: ارکان سلوک عرفانی
اعتماد و جزم، دو رکن اساسی سلوک عرفانیاند که بدون آنها، سالک به مقصد نمیرسد. اعتماد، چونان نیروی محرکهای است که سالک را در مسیر سلوک به پیش میراند، و جزم، چونان ستونی استوار، از تزلزل و تردید جلوگیری میکند. سالک باید با اطمینان کامل به صحت مراد و مسیر خود، گام در راه نهد، وگرنه شبهات و تردیدها، چونان غباری بر آینه قلب، مانع از تجلی نور حقیقت میشوند. اعتماد به شیخ، به معنای اطمینان به هدایت الهی اوست، نه پیروی کورکورانه، و جزم، یقین به صحت مراد و غایت است که سالک را از تحیر و سرگردانی میرهاند.
| درنگ: اعتماد و جزم، ارکان سلوک عرفانیاند که نیروی محرکه و استواری مسیر را تضمین میکنند، و بدون آنها، سلوک بیاثر است. |
چالش جمع بین محذورین در سلوک
سالک در مسیر سلوک با دو چالش بنیادین مواجه است: تردید در صحت مسیر و مراد، که او را متزلزل میسازد، و فقدان جزم، که به تزلزل و توقف منجر میشود. این دوگانه، به «جمع بین محذورین» تعبیر شده است، زیرا سالک باید همزمان به صحت مسیر اطمینان یابد و با یقین حرکت کند. تردید، چونان سایهای تاریک، نور معرفت را کمفروغ میسازد، و فقدان جزم، چونان فقدان بادبان در کشتی، حرکت سالک را متوقف میکند. رفع این چالش، نیازمند تحقیق اولیه و تسلیم کامل به هدایت الهی است.
| درنگ: سالک باید با تحقیق اولیه، تردید در صحت مسیر را رفع کند و با جزم و یقین، از تزلزل در سلوک بپرهیزد. |
روش رهروان پیشین در رفع موانع
رهروان پیشین، پیش از آغاز سلوک، با تحقیق و بررسی، موانع ذهنی خود را نسبت به صحت مراد و غایت برطرف میکردند. این روش، چونان نقشهای دقیق، راه را از بیراهه بازمیشناساند و سالک را با اعتماد کامل به سوی مقصد هدایت میکند. تحقیق اولیه، مانند کندن خاشاک از زمین قلب، زمینه را برای رشد نهال معرفت فراهم میسازد. بدون این تحقیق، شبهات و تردیدها، چونان خارهایی بر مسیر، مانع از حرکت روان سالک میشوند.
| درنگ: تحقیق اولیه در صحت مراد و غایت، تضمینکننده موفقیت سلوک است، زیرا شبهات و تردیدها را رفع کرده و اعتماد کامل را به ارمغان میآورد. |
جمعبندی بخش نخست
این بخش، به تبیین رابطه سالک و شیخ کامل، اهمیت اعتماد و جزم، و چالش جمع بین محذورین در سلوک پرداخت. تسلیم سالک به شیخ، چونان تسلیم حضرت اسماعیل علیهالسلام به امر الهی از طریق حضرت ابراهیم علیهالسلام، نشانه ایمان و یقین به هدایت الهی است. اعتماد و جزم، ارکان سلوکاند که سالک را از تزلزل و تحیر میرهانند. روش رهروان پیشین در رفع موانع، بر ضرورت تحقیق اولیه تأکید دارد. این مباحث، چونان آیینههایی که نور حقیقت را بازمیتابانند، خواننده را به تأمل در اصول سلوک دعوت میکند.
بخش دوم: آداب تربیت و نقش مربی در سلوک
آداب المتعلمین: بنیان تربیت عرفانی
در نظام تربیتی سنتی، آداب المتعلمین بخشی از دروس اولیه بود که شامل اخلاق نظری و عملی، صرف، نحو، منطق و تربیت میشد. این نظام، چونان باغی پربار، علم و عمل را توأمان پرورش میداد و متعلم را برای تسلیم به مربی آماده میساخت. آداب المتعلمین، مانند کلیدی که درهای معرفت را میگشاید، بر اهمیت ادب و فروتنی در برابر مربی تأکید دارد. این اصل، در عرفان نیز به تسلیم سالک در برابر شیخ کامل تعمیم مییابد، که چونان خاک حاصلخیزی است که بذر معرفت در آن شکوفا میشود.
| درنگ: آداب المتعلمین، با پرورش علم و عمل، متعلم را برای تسلیم به مربی آماده میسازد و در عرفان، به تسلیم سالک در برابر شیخ کامل تعمیم مییابد. |
تفویض امر به حق و مراد
در حکمت نظری و عملی، ابتدا معرفت حق و سپس تفویض امر به اوست: «اول العلم معرفة الجبار و آخر العلم تفویض الأمر إلیه». معرفت، چونان مشعلی است که راه را روشن میسازد، و تفویض، چونان واگذاری کشتی به ناخدای دانا، سالک را به مقصد میرساند. این اصل، در سلوک عرفانی نیز جاری است، که سالک باید خود را به هدایت مراد و حق واگذار کند. تفویض، نشانه تسلیم کامل است که چونان پلی میان سالک و حقیقت الهی، او را به وصول هدایت میکند.
| درنگ: تفویض امر به حق و مراد، نشانه تسلیم کامل سالک است که در حکمت عملی، او را به وصول به حقیقت الهی هدایت میکند. |
تحقیق در تقلید و سلوک
در تقلید و سلوک، تحقیق اولیه ضروری است تا سالک با اطمینان به مراد یا مرجع خود عمل کند. تحقیق، چونان کندن علفهای هرز از باغ قلب، شبهات را رفع کرده و مانع تزلزل میشود. بدون تحقیق، تقلید یا سلوک، چونان بنایی بدون پی، فرو میریزد. در سنتهای تربیتی اسلامی، تحقیق به معنای بررسی صحت مراد یا مرجع است، نه تردید مداوم که به تحیر و سرگردانی منجر میشود.
| درنگ: تحقیق اولیه در صحت مراد یا مرجع، شبهات را رفع کرده و سلوک یا تقلید را از تزلزل و تحیر میرهاند. |
مشکلات تاریخی روشهای تربیتی
در طول تاریخ، روشهای تربیتی گاه از حالت اصیل خود خارج شده و به دلیل فقدان تحقیق یا جزم، بیاثر گشتهاند. این مشکل، چونان غباری بر آینه حقیقت، مانع از اثرگذاری تربیت و سلوک شده است. فقدان تحقیق، سالک را به گمراهی میکشاند، و فقدان جزم، او را در تحیر و توقف نگه میدارد. این کاستیها، در عرفان معاصر نیز مشهود است، جایی که بسیاری بدون تحقیق یا با تردید، وارد مسیرهای عرفانی میشوند و به نتیجه نمیرسند.
| درنگ: فقدان تحقیق یا جزم در روشهای تربیتی، به گمراهی یا توقف در سلوک منجر میشود و اثرگذاری تربیت را کاهش میدهد. |
تأثیر اعتماد بر اثرگذاری اعمال
اعتماد به عمل، چه در عبادت و چه در سلوک، شرط اثرگذاری آن است. بدون اعتماد، حتی عبادت، چونان بذری در خاک شورهزار، بیثمر میماند. اعتماد، اراده را تقویت کرده و عمل را به نتیجه میرساند، مشابه تأثیر ایمان به دارو در درمان. در عرفان، اعتماد به مراد و مسیر، مانند ایمان به عصمت معصومین علیهمالسلام است که بدون آن، اثر معنوی حاصل نمیشود.
| درنگ: اعتماد به عمل و مراد، شرط اثرگذاری اعمال و سلوک است و بدون آن، حتی عبادت بیثمر میماند. |
نقد رویکرد تماشاگری در یادگیری
بسیاری به جای یادگیری واقعی، با رویکرد تماشاگری به مطالعه یا حضور در محافل علمی میپردازند. این رویکرد، چونان نگریستن به آینه بدون دریافت نور، مانع کسب معرفت واقعی میشود. تماشاگری، که با قضاوت و داوری همراه است، سالک را در سطح ظاهری نگه میدارد و از تحول وجودی بازمیدارد. در عرفان، یادگیری نیازمند تسلیم و پذیرش است، نه داوری که مانع رشد معنوی میشود.
| درنگ: رویکرد تماشاگری در یادگیری، به دلیل فقدان تسلیم و پذیرش، مانع کسب معرفت واقعی و رشد معنوی میشود. |
جمعبندی بخش دوم
این بخش، به تبیین آداب تربیت و نقش مربی در سلوک پرداخت. آداب المتعلمین، تفویض امر به حق، و تحقیق در تقلید و سلوک، ارکان نظام تربیتی عرفانیاند که سالک را برای تسلیم به مربی آماده میسازند. مشکلات تاریخی روشهای تربیتی، تأثیر اعتماد بر اعمال، و نقد رویکرد تماشاگری، نشاندهنده ضرورت انسجام علمی و عملی در سلوک است. این مباحث، چونان گوهرهایی در تاج معرفت، خواننده را به تأمل در اصول تربیت عرفانی دعوت میکند.
بخش سوم: ولایت، عصمت و اصول توحید در سلوک
نقش ولایت و عصمت در سلوک
حدیث شریف «من مات ولم يعرف إمام زمانه مات ميتة جاهلية» (هرکس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است) بر اهمیت شناخت امام و اعتماد به ولایت او تأکید دارد. ولایت، چونان ستارهای راهنما، مسیر سلوک را روشن میسازد، و اعتماد به عصمت امام، چونان کلیدی است که درهای معرفت را میگشاید. بدون این اعتماد، اثر معنوی حاصل نمیشود، و سالک در تاریکی تحیر باقی میماند.
| درنگ: شناخت امام زمان و اعتماد به ولایت او، شرط سلوک موفق است، و بدون آن، اثر معنوی حاصل نمیشود. |
نقش مراد کامل در وصول
مراد کامل و اعتماد سالک، دو شرط اساسی وصول به حقاند. مراد کامل، چونان ناخدای کشتی معرفت، سالک را به ساحل حقیقت میرساند، و اعتماد، چونان بادبانی است که این کشتی را به حرکت درمیآورد. فقدان هر یک، سلوک را بیاثر میسازد. مراد کامل، کسی است که خود به حق رسیده و میتواند سالک را هدایت کند، و اعتماد، نیروی محرکهای است که این هدایت را به نتیجه میرساند.
| درنگ: مراد کامل، علت غایی و اعتماد سالک، علت فاعلی سلوک است، و هر دو برای وصول به حق ضروریاند. |
نمونههای تاریخی اعتماد کامل
اصحاب خاص پیامبر صلیاللهعلیهوآله و امیرالمؤمنین علیهالسلام، مانند مقداد، عمار و سلمان، نمونههای برجسته اعتماد کامل به مراد بودند. این اعتماد، چونان نوری که در تاریکی میدرخشد، آنها را به مقامات دستنیافتنی رساند. برای مثال، عمار چنان به امیرالمؤمنین علیهالسلام چشم دوخته بود که گویی دو چشم در یک حدقهاند، و این تسلیم کامل، او را به کمال رساند.
| درنگ: اعتماد کامل اصحاب خاص، مانند مقداد و عمار، به مراد، آنها را به کمال رساند و الگویی برای سلوک موفق ارائه داد. |
نقد روشهای ناقص معاصر
در عصر حاضر، بسیاری بدون تحقیق یا اعتماد، مسیرهای عرفانی را دنبال میکنند و به نتیجه نمیرسند. این رویکرد، چونان سفری بدون نقشه و مقصد، به گمراهی یا توقف منجر میشود. فقدان غایت سالم یا فاعل محکم، سلوک را بیاثر میسازد. عرفان معاصر نیازمند بازگشت به روشهای اصیل تربیتی، مانند تحقیق و تسلیم، است تا سالک به مقصد رسد.
| درنگ: روشهای ناقص معاصر، به دلیل فقدان تحقیق یا اعتماد، سلوک را بیاثر ساخته و نیازمند بازگشت به اصول اصیل تربیتی است. |
تبیین توحید و کثرت در عرفان
سالک باید وحدت و کثرت را به درستی درک کند: وحدت در ذات حق و کثرت در ظهورات خلق. دیدن تنها وحدت یا تنها کثرت، چونان نگریستن به یک سوی آینه، ناقص است. سالک کامل، وحدت را در کثرت و کثرت را در وحدت میبیند، مانند نوری که در آینههای متعدد متجلی میشود، اما واحد باقی میماند. این دیدگاه، اساس توحید عرفانی است که خلق را ظهور حق میداند، نه جدا از او.
| درنگ: توحید عرفانی، وحدت را در ذات حق و کثرت را در ظهورات خلق میبیند، و سالک کامل، این دو را در هماهنگی درک میکند. |
نقد دیدگاه اثنینیت
تصور اثنینیت، یعنی دوگانگی حق و خلق، نادرست است، زیرا خلق، ظهور حق است و جدایی ندارد. حق بدون آثار، حق نیست، و آثار خلق، نشانه وحدت اوست، نه کثرت مستقل. این دیدگاه، چونان آیینهای که نور و سایه را یکی میبیند، بر وحدت وجودی تأکید دارد و کثرت را در ذات وحدت تحلیل میکند.
| درنگ: اثنینیت حق و خلق نادرست است، زیرا خلق، ظهور حق است و کثرت، در ذات وحدت تحلیل میشود. |
ویژگیهای شیخ کامل
شیخ کامل، واصل به حق است و سخنش از رؤیت و شهود اوست، نه نقل از دیگران. او، چونان چشمهای زلال، معرفت را از سرچشمه حقیقت جاری میسازد و سالک را به سوی حق هدایت میکند. این ویژگی، شیخ را از دیگران متمایز کرده و او را قادر به دستگیری سالک میسازد، مانند مجتهدی که در فقه، واسطه امر الهی است.
| درنگ: شیخ کامل، واصل به حق است و سخنش از شهود اوست، که این ویژگی، او را قادر به هدایت سالک میسازد. |
تفاوت محب و محبوب در سلوک
محبوب، کسی است که بدون واسطه به حق رسیده، مانند انبیا و اولیا، و هدایت او، چونان نسیمی سبک، سالک را به مقصد میرساند. اما محب، با زحمت به معرفت دست یافته و هدایتش، گاه سنگین و دشوار است. محبوب، مانند نوری که بیواسطه میدرخشد، تأثیر عمیقتری دارد و سالک را با سهولت به حق متصل میکند.
| درنگ: محبوب، با اتصال مستقیم به حق، هدایت را آسان میسازد، در حالی که محب، با زحمت و سنگینی هدایت میکند. |
نقد ادعاهای کاذب در عرفان
ادعاهای کاذب برخی مدعیان عرفان، چونان علفهای هرز، مسیر سلوک را به هرجومرج کشانده است. این ادعاها، که اغلب از طمع دنیوی یا فقدان تحقیق نشأت میگیرند، مانع حقیقتجویی میشوند. عرفان اصیل، نیازمند صداقت و اخلاص است، و هرگونه انحراف، چونان سایهای تاریک، سالک را از نور حقیقت محروم میسازد.
| درنگ: ادعاهای کاذب در عرفان، به دلیل فقدان اخلاص و تحقیق، سلوک را به هرجومرج کشانده و مانع حقیقتجویی میشوند. |
رابطه تربیتی معلم و متعلم
رابطه معلم و متعلم، مانند رابطه پدر و فرزند، نیازمند اعتماد و اخوت دینی است. این رابطه، چونان خاکی حاصلخیز، زمینه تحول وجودی متعلم را فراهم میسازد. فقدان این رابطه، اثر تربیتی را کاهش داده و به سطح ظاهری محدود میکند. در سنت اسلامی، تربیت، فراتر از علمآموزی است و به تحول وجودی متعلم وابسته است.
| درنگ: رابطه معلم و متعلم، مبتنی بر اعتماد و اخوت دینی، فراتر از علمآموزی است و به تحول وجودی متعلم منجر میشود. |
نقش مربی در وصول
مربی، نه کتاب، سالک را به مقصد میرساند. حتی قرآن کریم، بدون مربی، ممکن است بیاثر باشد. مربی، چونان واسطهای الهی، سالک را با هدایت عملی به حق متصل میکند. این نقش، مانند ناخدایی است که کشتی را در طوفانهای مسیر به ساحل امن میرساند. در عرفان شیعی، مربی، مانند امام معصوم علیهالسلام، نقش حیاتی در سلوک دارد.
| درنگ: مربی، با هدایت عملی، سالک را به حق متصل میکند، و بدون او، حتی قرآن کریم ممکن است بیاثر باشد. |
تسلیم مرید به شیخ
تسلیم مرید به شیخ، به معنای اطاعت از امر الهی از طریق اوست، نه اطاعت از شخص شیخ. شیخ، چونان آیینهای که نور حق را بازمیتاباند، واسطه هدایت الهی است. این تسلیم، از شرک در سلوک جلوگیری کرده و سالک را به توحید عملی هدایت میکند. مانند حضرت اسماعیل علیهالسلام که به امر الهی از طریق ابراهیم علیهالسلام تسلیم شد، مرید نیز باید به امر حق از طریق شیخ گردن نهد.
| درنگ: تسلیم مرید به شیخ، اطاعت از امر الهی از طریق اوست، که سالک را به توحید عملی هدایت میکند. |
جمعبندی بخش سوم
این بخش، به تبیین نقش ولایت، عصمت، و اصول توحید در سلوک پرداخت. شناخت امام و اعتماد به ولایت او، مراد کامل و تسلیم به او، و درک صحیح توحید و کثرت، ارکان سلوک عرفانیاند. نقد ادعاهای کاذب، نقش مربی، و تسلیم مرید به شیخ، بر ضرورت انسجام علمی و عملی در عرفان تأکید دارد. این مباحث، چونان ستارگانی در آسمان معرفت، خواننده را به سوی حقیقت الهی هدایت میکند.
نتیجهگیری و جمعبندی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، شرحی جامع بر فص ادریسیه از فصوص الحکم ارائه داد. تبیین رابطه سالک و شیخ کامل، اهمیت اعتماد و جزم، و اصول توحید و کثرت، با استناد به آیات قرآن کریم و سنتهای عرفانی، نشاندهنده عمق معارف این فص است. نقد روشهای ناقص تربیتی، تأکید بر نقش مربی و ولایت، و تبیین تسلیم مرید به شیخ، راه را از بیراهه بازمیشناساند. این متن، چونان آیینهای که نور حقیقت را بازمیتاباند، خواننده را به تأمل در اصول سلوک عرفانی دعوت میکند. باشد که این تلاش، گامی در مسیر معرفت الهی باشد و مقبول درگاه حق افتد.
| با نظارت صادق خادمی |