متن درس
تبیین فص ادریسی در فصوص الحکم: وجود، عدم، خیر و شر در عرفان نظری
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۳۹۹)
مقدمه: درآمدی بر فص ادریسی و مفاهیم وجود و عدم
فص ادریسی در کتاب شریف فصوص الحکم، اثر جاودان محیالدین ابنعربی، چونان دریچهای است که به سوی فهم عمیق مقامات معنوی حضرت ادریس علیهالسلام و تبیین مفاهیم بنیادین عرفانی گشوده میشود. این بخش، با تمرکز بر مفاهیم وجود و عدم، خیر و شر، و رابطه آنها با ذات، اسما، صفات و مظاهر الهی، به تحلیل عمیق این موضوعات در چارچوب عرفان نظری میپردازد. استاد فرزانه قدسسره، با رویکردی انتقادی و مبتنی بر مبانی عقلی، شرعی و شهودی، به تبیین این مفاهیم پرداخته و با نقد دیدگاههای فلسفی و عرفانی رایج، راه را برای فهمی نوین و دقیق از این مقولات هموار ساختهاند. این نوشتار، چونان جویباری زلال از سرچشمه معرفت، میکوشد با ساختاری منظم و علمی، مفاهیم عرفانی را روشن سازد و با بهرهگیری از تمثیلات و اشارات ادبی، عمق و زیبایی معانی را به نمایش بگذارد، در حالی که چارچوبی علمی و دانشگاهی را حفظ میکند.
بخش نخست: وجود و عدم در نسبت با خیر و شر
وجود بهمثابه خیر محض و عدم بهمثابه شر محض
در عرفان نظری، وجود بهعنوان خیر محض و عدم بهعنوان شر محض تعریف میشود. هر امر وجودی، از آن حیث که وجود دارد، خیر است و هرچه به فقدان وجود بازمیگردد، شر تلقی میگردد. این دیدگاه، ریشه در حکمت اسلامی دارد که وجود را نمود کمال و خیر میداند، در حالی که شر را به فقدان وجود نسبت میدهد. شر، بهمثابه امری عدمی، فاقد حقیقت مستقل است و تنها در نسبت با وجود معنا مییابد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که وجود، تجلی ذات الهی است و خیر، نمود کمال وجودی. شر، مانند تاریکی که فقدان نور است، تنها در نبود خیر معنا مییابد و فاقد حقیقت ذاتی است.
| درنگ: وجود، خیر محض است و شر، فقدان وجود و عدمی است؛ خیر به کمال وجودی و شر به فقدان آن بازمیگردد. |
شر بهمثابه عدم خیر
شر، بهعنوان فقدان خیر، فاقد حقیقت وجودی است و تنها در مقایسه با خیر معنا مییابد. این تعریف، شر را از حوزه وجود خارج کرده و بهعنوان امری غیرواقعی معرفی میکند. استاد فرزانه قدسسره تبیین میکنند که شر، مانند سایهای است که در غیاب نور پدیدار میشود و ذاتاً وجود ندارد. این دیدگاه، شر را از ذات الهی دور میسازد و آن را به نقصان در مراتب خلقی نسبت میدهد. در این چارچوب، شر، چونان غیاب نور در ظلمات، تنها در نسبت با خیر فهمیده میشود و فاقد استقلال وجودی است.
| درنگ: شر، فقدان خیر و عدمی است؛ مانند تاریکی که در نبود نور پدید میآید، شر فاقد حقیقت مستقل است. |
مثال زنا و تحلیل خیر و شر
برای تبیین رابطه خیر و شر، استاد فرزانه قدسسره به مثال زنا اشاره میکنند. از منظر قوه شهویه، زنا خیر است، زیرا نمود کمال قوه طبیعی انسان است. اما از منظر عوارض آن، مانند انقطاع نسل یا فتنه، شر محسوب میشود. این تمایز، دو حیثیت وجودی و عدمی را در یک فعل نشان میدهد. با این حال، استاد فرزانه قدسسره این تحلیل را ناکافی میدانند، زیرا خلط میان مبادی (قوه شهویه)، خود عمل زنا، و آثار آن، تبیین را مخدوش میسازد. زنا، بهعنوان یک فعل خاص، باید از حیث خودش بررسی شود، نه از منظر مبادی یا آثار. این نقد، چونان مشعلی است که ابهامات تحلیلهای رایج را روشن میسازد و بر ضرورت دقت در تفکیک این عناصر تأکید دارد.
| درنگ: مثال زنا، به دلیل خلط میان مبادی، عمل و آثار، در تبیین خیر و شر ناکارآمد است؛ زنا باید از حیث خود تحلیل شود. |
بخش دوم: نقد تحلیلهای فلسفی و عرفانی خیر و شر
نقد تعریف شر بهعنوان عدم
استاد فرزانه قدسسره به نقد تعریف شر بهعنوان عدم میپردازند و آن را مشکلساز میدانند. شر، بهعنوان یک مفهوم یا مصداق، دارای وجود ذهنی یا خارجی است و نمیتوان آن را صرفاً عدمی دانست. برای مثال، در افعال انسانی مانند سیلی زدن، شر وجودی است و به اراده، انرژی و خباثت نفس وابسته است. این نقد، چونان تیغی تیز، پرده از ضعف تحلیلهای عدمی شر برمیدارد. شر، در تجربه انسانی، واقعیتی ملموس دارد و نمیتوان آن را به فقدان محض فروکاست. این دیدگاه، بر ضرورت بازنگری در مبانی فلسفی و عرفانی تأکید دارد تا با فطرت و تجربه انسانی همخوانی داشته باشد.
| درنگ: شر، بهعنوان مفهوم یا مصداق، وجودی است و تعریف آن بهعنوان عدم، با تجربه انسانی و عقلانیت ناسازگار است. |
مشکلات فلسفی در تحلیل خیر و شر
تحلیل خیر و شر در فلسفه، به دلیل تقلیدی بودن و فقدان استدلال دقیق، دچار اشکال است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که علم دینی، بهویژه در این موضوع، اغلب به بداهت اکتفا کرده و از استدلال عقلی عمیق غفلت ورزیده است. ادعای خیر محض بودن وجود، فاقد دلیل محکم است و با تجربه شر در وجود تعارض دارد. این نقد، چونان بادی است که غبار از سطح معرفت میزداید و بر نیاز به استدلالهای عقلی محکم تأکید میورزد. فلسفه، در مقایسه با دیگر علوم، گاه به تعبد و تقلید نزدیک شده و از ارائه دلایل روشن عاجز مانده است.
| درنگ: تحلیل خیر و شر در علم دینی، به دلیل تقلیدی بودن و فقدان استدلال دقیق، نیازمند بازنگری است. |
تعارض تحلیل خیر و شر با فطرت و عقل
هر سخن دینی یا فلسفی، از جمله در باب خیر و شر، باید با فطرت، عقل و عواطف طبیعی سازگار باشد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که دین، مبتنی بر فطرت است و نمیتواند با وجدان عقلانی یا عاطفی تعارض داشته باشد. تحلیل خیر و شر باید این معیار را رعایت کند. برای مثال، ادعای خیر محض بودن وجود، با تجربه شر در افعال انسانی مانند سیلی زدن یا گناه، ناسازگار است. این دیدگاه، بر ضرورت همخوانی نظریههای عرفانی و فلسفی با فطرت و تجربه انسانی تأکید دارد.
| درنگ: تحلیل خیر و شر باید با فطرت، عقل و عواطف طبیعی سازگار باشد؛ ادعای خیر محض بودن وجود، با تجربه انسانی ناسازگار است. |
بخش سوم: خیر و شر در رابطه با ذات، اسما و صفات الهی
کمال الهی و شمول همه کمالات
ذات الهی، جامع همه کمالات است، حتی کمالات مذموم. استاد فرزانه قدسسره تبیین میکنند که کمالات مذموم، از حیث وجودشان خیر و از حیث فقدان، شر تلقی میشوند. این دیدگاه، چونان آیینهای است که جامعیت ذات الهی را بازمیتاباند. حتی صفات مذموم در مخلوقات، در ذات الهی به صورت خیر محض ظهور مییابد. برای مثال، قوه شهویه، بهعنوان یک کمال طبیعی، در ذات الهی به صورت خیر محض وجود دارد، اما در مخلوقات، به دلیل نقصان، ممکن است به شر منجر شود.
| درنگ: ذات الهی، جامع همه کمالات است؛ حتی صفات مذموم، در ذات الهی به صورت خیر محض ظهور مییابد. |
تفاوت اسما و صفات در ظرف ذات و آثار
اسما و صفات الهی، در ظرف ذات، عین یکدیگرند، اما در آثار و مظاهر، به دلیل تعینات خاص، متفاوت ظاهر میشوند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این تمایز، به وحدت ذات و کثرت مظاهر اشاره دارد. اسما، در ذات، خیر را بهصورت مطلق دارند، اما در مظاهر، به حد و تعین خاص خود ظهور مییابد. این دیدگاه، چونان پلی است که وحدت ذاتی و کثرت مرتبهای را به هم پیوند میدهد، و نشان میدهد که تفاوت آثار، ناشی از تعینات مظاهر است، نه ذات.
| درنگ: اسما و صفات در ذات، عیناند، اما در آثار، به دلیل تعینات، متفاوت ظهور مییابد. |
ظهورات الهی و شمول خیر و شر
همه ظهورات، از جمله خیر و خبث، به ذات الهی منتهی میشوند، زیرا حق، مظهر جلال و جمال است. استاد فرزانه قدسسره تبیین میکنند که خیر و شر، هر دو ظهورات الهیاند، اما شر، در نسبت با مخلوقات، به فقدان خیر نسبت داده میشود. این دیدگاه، چونان خورشیدی است که همه مراتب خلقت را روشن میسازد. خیر، ذاتی موجودات و شر، عرضی یا عدمی است. حتی افعال مذموم، از حیث وجودشان، به حق متصلاند و ذم آنها به عوارضشان بازمیگردد.
| درنگ: خیر و شر، ظهورات الهیاند؛ خیر ذاتی است و شر، عرضی یا عدمی، اما هر دو به ذات الهی منتهی میشوند. |
بخش چهارم: نقد الحاق به حق و رابطه اسما و مظاهر
نقد الحاق به حق در مقابل نزول از حق
استاد فرزانه قدسسره به نقد تعبیر الحاق صفات و مظاهر به حق میپردازند و آن را نادرست میدانند. صفات و مظاهر، از حق نازل میشوند، نه آنکه به او ملحق شوند. الحاق، به جدایی میان حق و خلق فرض میکند، در حالی که عالم، نزولی و تجلی ذات است. این نقد، چونان نسیمی است که غبار از حقیقت تجلی حق میزداید. نزول، به معنای ظهور حق در مظاهر است، و این دیدگاه، بر وحدت وجودی تأکید دارد که همه ظهورات، از عین واحد صادرند.
| درنگ: صفات و مظاهر، از حق نازل میشوند، نه ملحق به او؛ عالم، نزولی و تجلی ذات است. |
کمال مستغرق در ذات احدیت
کمال مستغرق همه کمالات، تنها در ذات احدیت و مسمای الله محقق است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که غیر مسمای الله، تنها نصیبی از این کمال دارد. ذات احدیت، مرتبه وحدت مطلق است که همه اسما و صفات در آن عیناند. این دیدگاه، چونان اقیانوسی بیکران، جامعیت ذات الهی را نشان میدهد که همه کمالات را در خود مستغرق ساخته است.
| درنگ: کمال مستغرق همه کمالات، تنها در ذات احدیت محقق است؛ غیر مسمای الله، تنها نصیبی از آن دارد. |
تمایز مجلی و صورت در غیر مسمای الله
غیر مسمای الله، یا مجلی (مظهر) حق است یا صورت (اسما و صفات) او. استاد فرزانه قدسسره تبیین میکنند که مجلی، به مخلوقات و صورت، به اسما و صفات اشاره دارد. در مظاهر، تفاضل مراتب وجود دارد، اما در اسما و صفات، به دلیل عینیت با ذات، تفاضل نیست. این تمایز، چونان نقشهای است که وحدت ذات و کثرت ظهورات را نشان میدهد.
| درنگ: غیر مسمای الله، یا مجلی (مظهر) است یا صورت (اسما و صفات)؛ در مظاهر تفاضل است، اما در اسما، به دلیل عینیت با ذات، تفاضل نیست. |
بخش پنجم: اسما و صفات و رابطه آنها با ذات
اسما بهمثابه حجاب ذات
اسما، به دلیل اختفای ذات در آنها، حجاب ذاتاند. استاد فرزانه قدسسره تبیین میکنند که ذات، در اسما مستتر است و اسما، بهعنوان صورت، معنای ذات را پنهان میکنند. این دیدگاه، چونان پردهای است که زیبایی ذات را در عین آشکارگی، نهان میسازد. اسما، هم تجلی ذاتاند و هم حجاب، زیرا ذات، فراتر از تعینات اسماست.
| درنگ: اسما، به دلیل اختفای ذات، حجاب ذاتاند؛ هم تجلی ذاتاند و هم معنای آن را نهان میکنند. |
نقد نسبت ماهیت به اسما و صفات
نسبت دادن ماهیت به اسما و صفات، نادرست است، زیرا اسما، عین ذاتاند و ماهیت، به اعیان ثابته یا مظاهر مربوط است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که ذات، به لحاظ صفت، اسم میشود و مظاهر آن، اعیان ثابتهاند. این نقد، چونان مشعلی است که ابهامات اصطلاحات عرفانی را روشن میسازد و بر ضرورت دقت در تفکیک اسما، صفات و مظاهر تأکید دارد.
| درنگ: اسما و صفات، عین ذاتاند و نسبت دادن ماهیت به آنها نادرست است؛ ماهیت، به اعیان ثابته یا مظاهر مربوط است. |
نه هو و نه غیره در اسما
اسما، نه عین ذاتاند و نه غیر آن. استاد فرزانه قدسسره تبیین میکنند که اسما، به دلیل عینیت و غیریت نسبی با ذات، فراتر از دوگانه عینیت و غیریتاند. این دیدگاه، چونان آیینهای است که پیچیدگی رابطه اسما و ذات را بازمیتاباند. اسما، هم عین ذاتاند و هم تعینات آن، و این پارادوکس، اساس عرفان ابنعربی را تشکیل میدهد.
| درنگ: اسما، نه عین ذاتاند و نه غیر آن؛ رابطه اسما با ذات، فراتر از دوگانه عینیت و غیریت است. |
نقد اختلافات در فهم اسما
اختلافات در فهم اسما، ناشی از عدم تمایز میان اسم و اسمالاسم (مفهوم اسم) است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که اسم، به معنای ذات به لحاظ صفت، عین مسماست، اما اسمالاسم، حاکی از مسما و غیر عین است. این نقد، بر ضرورت وضوح مفهومی در مباحث عرفانی تأکید دارد و چونان بادی است که غبار سوءتفاهم را از معرفت میزداید.
| درنگ: اختلافات در فهم اسما، ناشی از خلط میان اسم (عین مسما) و اسمالاسم (حاکی از مسما) است. |
بخش ششم: سنتهای تربیتی و روش امتحان شاگردان
روش امتحان شاگردان در سنتهای تربیتی
در سنتهای تربیتی پیشین، شاگردان پیش از آموزش امتحان میشدند تا صلاحیت آنها سنجیده شود. استاد فرزانه قدسسره تبیین میکنند که این روش، چونان غربالگری است که شاگردان مستعد را از غیرمستعد جدا میساخت. استادان، با طرح سخنان نادرست در میان مطالب صحیح، ذهن شاگرد را میآزمودند تا ظرفیت فهم و نقد او را بسنجند. این سنت، چونان مشعلی است که مسیر تربیت را روشن میسازد و بر اهمیت انتخاب شاگردانی با ظرفیت فهم عمیق تأکید دارد.
| درنگ: در سنتهای تربیتی، امتحان شاگردان پیش از آموزش، صلاحیت آنها را برای فهم عمیق میسنجید. |
جمعبندی و نتیجهگیری
فص ادریسی در فصوص الحکم، با تبیین مفاهیم وجود و عدم، خیر و شر، و رابطه اسما، صفات و مظاهر با ذات الهی، دریچهای به سوی فهم عمیق عرفان نظری گشوده است. خیر، بهعنوان ذاتی وجود و شر، بهعنوان عدمی یا عرضی، در این چارچوب بررسی شده، اما نقدهای استاد فرزانه قدسسره، ضعف استدلالی تحلیلهای فلسفی و تعارض آنها با فطرت و تجربه انسانی را روشن ساخته است. تمایز میان اسما (عین ذات) و مظاهر (متفاوت در مراتب)، به وحدت ذات و کثرت ظهورات تأکید دارد. نقد تعابیر نادرست، مانند الحاق به حق یا نسبت ماهیت به اسما، بر ضرورت دقت در اصطلاحات عرفانی دلالت دارد. این متن، با تحلیلهای انتقادی و علمی، برای پژوهشگران عرفان اسلامی منبعی غنی و قابلتأمل ارائه میدهد تا مفاهیم عرفانی را با عمق و دقت بیشتری بکاوند.
| با نظارت صادق خادمی |