متن درس
تحلیل فص حکمت مهیمیه: تأملی در مقام جمع و حقیقت عشق الهی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه چهارصد و دوم)
مقدمه: درآمدی بر حکمت مهیمیه در ساحت ابراهیمی
فص حکمت مهیمیه در کلمه ابراهیمیه، از فصول برجسته فصوص الحکم ابنعربی، چونان گوهری تابناک در گنجینه عرفان نظری، به تبیین مقام جمع اسما و صفات الهی و حقیقت عشق در ساحت وجودی حضرت ابراهیم علیهالسلام میپردازد. این فص، با تمرکز بر مفهوم هیمان و مراتب عشق، دریچهای به سوی فهم عمیق وحدت وجود و ظهورات آن در قالب عشق الهی میگشاید. درسگفتار استاد فرزانه قدسسره در جلسه چهارصد و دوم، با رویکردی عمیق و عرفانی، به تحلیل دقیق این فص پرداخته و با نقد تأویلات و ارائه توضیحات تکمیلی، مفاهیم آن را در قالبی منسجم و علمی عرضه میدارد. این نوشتار، با تجمیع محتوای درسگفتار و تحلیلهای ارائهشده، میکوشد تا با بهرهگیری از تمثیلات ادبی و پیوندهای معنایی، مفاهیم عرفانی و فلسفی فص مهیمیه را به زبانی متین و دانشگاهی ارائه دهد، تا هم حقیقت عشق الهی را روشن سازد و هم راه را برای پژوهشهای عمیقتر در عرفان نظری هموار کند.
بخش اول: مفهوم حکمت مهیمیه و مقام ابراهیمی
معنای مهیمیه و ریشهشناسی آن
عنوان «فص حکمت مهیمیه فی کلمه ابراهیمیه» به حکمت مهیمیه در ساحت وجودی حضرت ابراهیم علیهالسلام اشاره دارد. واژه «مهیم» از ریشه «تهیم» به معنای شوریدگی و حیرت عاشقانه است، گویی سالک در دریای بیکران عشق الهی غرق شده و در حیرت و شیدایی فرو میرود. این واژه میتواند به دو صورت قرائت شود: به عنوان اسم مفعول (مَهیم)، به معنای کسی که در اثر شدت عشق، حیران و شوریده شده است؛ و به عنوان اسم فاعل (مُهیم)، به کسی که دیگران را در هیمان و حیرت فرو میبرد. این دوگانگی، چونان دو روی یک سکه، رابطه دوسویه عاشق و معشوق را در ساحت عشق الهی نشان میدهد.
| درنگ: مهیمیه، بیانگر شوریدگی عاشقانه در ساحت عشق الهی است که هم به حیرت عاشق (مهیم) و هم به تأثیر معشوق در ایجاد حیرت (مُهیم) دلالت دارد. |
مقام ابراهیمی: ظرف جمع اسما و صفات
حضرت ابراهیم علیهالسلام، به عنوان ظرف جمع اسما و صفات الهی، چونان آیینهای زلال، هم تنزیه (برائت از شرک) و هم تشبیه (تجلی صفات الهی در خلق) را در خود متجلی میسازد. این مقام، گویی پلی است که دو ساحل تنزیه و تشبیه را به هم پیوند میدهد. برخلاف انبیای دیگر که هر یک مظهر وجهی خاصاند، مانند حضرت عیسی علیهالسلام (مظهر تشبیه) یا حضرت موسی علیهالسلام (مظهر تنزیه)، ابراهیم علیهالسلام، شیخالانبیا و جامع هر دو وجه است. با این حال، این مقام جمع، از تمامیت که مختص ختم نبوت است، متمایز است. تمامیت، چونان قلهای رفیع، در حدیث شریف «لأتمم مکارم الأخلاق» متجلی میشود و مختص مقام ختمی است.
| درنگ: مقام ابراهیمی، ظرف جمع تنزیه و تشبیه است، اما تمامیت، مختص مقام ختمی نبوت است که به کمال نهایی اسما و صفات الهی اشاره دارد. |
تمایز مقام ابراهیمی با سایر انبیا
حضرت ابراهیم علیهالسلام، به عنوان شیخالانبیا، از دیگر پیامبران مانند حضرت آدم، ادریس، موسی یا عیسی علیهمالسلام متمایز است، زیرا مقام او فراتر از تخصیص به یک وجه خاص بوده و جامعیت تنزیه و تشبیه را در بر دارد. این جامعیت، چونان دریایی ژرف، ابراهیم را به ظرفی برای ظهور عشق الهی تبدیل کرده است که مراتب هیمان و عشق در آن به تجلی میرسد. این ویژگی، او را در جایگاهی یگانه قرار میدهد که هم مظهر توحید است و هم ظرف ظهور عشق الهی.
| درنگ: ابراهیم علیهالسلام، به عنوان شیخالانبیا، جامع تنزیه و تشبیه است و این جامعیت، او را به ظرف ظهور عشق الهی تبدیل کرده است. |
جمعبندی بخش اول
بخش نخست، با تبیین مفهوم حکمت مهیمیه و جایگاه حضرت ابراهیم علیهالسلام به عنوان ظرف جمع اسما و صفات، بنیانهای عرفانی این فص را روشن ساخت. معنای دوگانه مهیم (مفعول و فاعل)، جامعیت مقام ابراهیمی، و تمایز آن با مقام سایر انبیا، چونان ستارگانی در آسمان معرفت، راه را برای فهم عمیقتر حقیقت عشق الهی هموار میکنند. این تحلیل، زمینه را برای بررسی مراتب عشق و هیمان در بخش بعدی فراهم میسازد.
بخش دوم: مراتب عشق و هیمان در ساحت عرفانی
مراتب هفتگانه عشق
مراتب عشق، چونان منازلی در مسیر سلوک عرفانی، به ترتیب ذات، میل، شوق، حب، عشق، هیمان و هویت تعریف میشوند. این مراتب، گویی پلههایی هستند که سالک را از مبدأ وجودی به مقصد نهایی رهنمون میسازند:
- ذات: مبدأ ظهور عشق و استعداد فعلیت الهی، گویی سرچشمهای است که همه رودهای معرفت از آن جاری میشوند.
- میل: تعین اولیه ذات در حرکت به سوی مطلوب، مانند نسیمی که سالک را به سوی مقصد فرا میخواند.
- شوق: توجه به مطلوب پس از میل، چونان شعلهای که در دل عاشق زبانه میکشد.
- حب: ظرف بدوی عشق، که در مرتبه حقیقی به عشق تبدیل میشود، گویی آیینهای است که نور معشوق را بازمیتاباند.
- عشق: ظهور جلالی حب، مانند خورشیدی که با نور خود همه چیز را روشن میسازد.
- هیمان: جبروت عشق و شدت شوریدگی، گویی طوفانی است که سالک را در حیرت و شیدایی فرو میبرد.
- هویت: قرار و آرامش نهایی عشق، مانند ساحلی آرام که سالک پس از سفری پرتلاطم به آن میرسد.
این هفت منزل، کل سیر سالک را در بر میگیرد. ذات، مبدأ بدوی و هویت، مقصد ختمی است. هیمان، به عنوان جبروت عشق، مرتبهای است که سالک در آن از شدت عشق، حیران و شیدا میشود.
| درنگ: مراتب هفتگانه عشق (ذات، میل، شوق، حب، عشق، هیمان، هویت) سیر سالک را از مبدأ ذاتی به مقصد هویتی ترسیم میکنند، و هیمان، جبروت عشق است. |
تمایز ظرف بدوی و ختمی
در ظرف بدوی، ذات مبدأ ظهور عشق است و در ظرف ختمی، هویت مقصد نهایی آن. ذات، استعداد ظهور عشق را دارد، گویی بذری است که در خاک وجود کاشته شده است. هویت، فعلیت نهایی این عشق است، مانند درختی که به بار نشسته و میوههای معرفت را به بار آورده است. این تمایز، چونان حرکت از سرچشمه به دریا، نشاندهنده سیر وجودی سالک از مبدأ به مقصد است.
| درنگ: ذات، مبدأ استعداد عشق و هویت، مقصد فعلیت آن است، و این تمایز، سیر وجودی سالک را از مبدأ به مقصد نشان میدهد. |
انواع سالک: مجذوب سالک و سالک مجذوب
سالکان در مسیر عرفانی به دو دسته تقسیم میشوند: مجذوب سالک و سالک مجذوب. مجذوب سالک، کسی است که ابتدا جذبه الهی او را به حرکت وامیدارد و سپس سلوک میکند، گویی پرندهای است که با نسیم الهی به پرواز درمیآید. سالک مجذوب، با سلوک به جذبه میرسد، مانند کوهنوردی که با تلاش به قله معرفت صعود میکند. این تمایز، چونان دو مسیر در یک جنگل، نشاندهنده تنوع در سیر عرفانی است.
| درنگ: مجذوب سالک از جذبه به سلوک و سالک مجذوب از سلوک به جذبه میرسد، و این دو مسیر، تنوع سیر عرفانی را نشان میدهند. |
محبوبین و محبین
محبوبین، مجذوب سالکاند که حرکتشان از جذبه الهی آغاز میشود، گویی ستارگانی هستند که با نور حق روشن شدهاند. محبین، سالک مجذوباند که با سلوک به کمال میرسند، مانند رودهایی که با جریان مداوم به دریا میپیوندند. این تقسیمبندی، چونان دو شاخه از یک درخت، مراتب متفاوت عرفانی را نشان میدهد که هر یک، به حسب استعداد، به عشق الهی متصل میشوند.
| درنگ: محبوبین، مجذوب سالک و محبین، سالک مجذوباند، و هر یک به حسب استعداد، به عشق الهی متصل میشوند. |
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تبیین مراتب هفتگانه عشق، تمایز ظرف بدوی و ختمی، و انواع سالکان، بنیانهای عرفانی فص حکمت مهیمیه را روشن ساخت. این مراتب، چونان منازلی در مسیر سلوک، سالک را از ذات به هویت رهنمون میسازند. تمایز مجذوب سالک و سالک مجذوب، تنوع در مسیرهای عرفانی را نشان میدهد، و محبوبین و محبین، مراتب متفاوت اتصال به عشق الهی را تبیین میکنند. این تحلیل، زمینه را برای بررسی فاعلیت حق و عشق الهی در بخش بعدی فراهم میکند.
بخش سوم: فاعلیت حق و ظهور عشق الهی
فاعلیت حق بالعشق
فاعلیت حق، نه به معنای فلسفی (تجلی، رضا، عنایت)، بلکه بالعشق است، گویی عشق، موتور محرک خلقت و حقیقت ظهور عالم است. قرآن کریم در سوره ذاریات، آیه ۵۶، میفرماید:
وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ
و جن و انس را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند.
همچنین، حدیث قدسی «کنت کنزاً مخفیاً فأحببت أن أعرف فخلقت الخلق لکی أعرف» (من گنجی نهان بودم، پس دوست داشتم شناخته شوم، لذا خلق را آفریدم تا شناخته شوم) به ظهور عشق الهی اشاره دارد. عشق، حقیقت ساریه در ذات حق و خلق است، مانند نوری که از خورشید وجود ساطع شده و همه چیز را روشن میسازد.
| درنگ: فاعلیت حق بالعشق است، و عشق، حقیقت ظهور عالم و موتور محرک خلقت است که در ذات حق و خلق جاری است. |
شدت حب در مؤمنان
قرآن کریم در سوره بقره، آیه ۱۶۵، میفرماید:
وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ
و کسانی که ایمان آوردهاند، به خدا محبت شدیدتری دارند.
شدت حب، به معنای عشق است که در اولیای خدا به صورت «شدة الحب» متجلی میشود. این شدت، چونان شعلهای فروزان، فراتر از حب عادی، به مراتب هیمان و هویت میرسد. استاد فرزانه قدسسره تأکید میورزد که این شدت، مرتبهای از عشق است که اولیای کامل را در حیرت الهی فرو میبرد.
| درنگ: شدت حب مؤمنان، به معنای عشق است که در اولیای خدا به مراتب هیمان و هویت میرسد. |
عشق الهی و ظهور عالم
حقیقت عالم، بالعشق است. قرآن کریم در سوره مؤمنون، آیه ۱۴، میفرماید:
تَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ
بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است.
این حسنی، از عشق الهی سرچشمه میگیرد، گویی خلقت، تابلویی است که با قلم عشق الهی نگاشته شده است. عشق، نه اختیاری و نه ارادی، بلکه ذاتی است و در همه موجودات، از انسان تا ملائکه، ظهور دارد. حتی کافر و معاند نیز بیعشق نیستند، زیرا عشق، حقیقت ساریه در همه هستی است.
| درنگ: عشق، حقیقت ساریه در عالم است که در همه موجودات، از انسان تا ملائکه، به شکلی خاص ظهور مییابد. |
هیمان: جبروت عشق
هیمان، جبروت عشق است که برخی به آن میرسند و برخی در مراتب پایینتر (حب، شوق، میل) میمانند. این مرتبه، چونان طوفانی عظیم، سالک را در حیرت و شوریدگی فرو میبرد. استاد فرزانه قدسسره تأکید میورزد که هیمان، خاص اولیای کاملی است که از شدت عشق، به جبروت الهی متصل میشوند.
| درنگ: هیمان، جبروت عشق است که اولیای کامل را در حیرت و شوریدگی فرو میبرد. |
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با بررسی فاعلیت حق بالعشق و ظهور عشق الهی در عالم، حقیقت ساریه عشق را تبیین کرد. شدت حب در مؤمنان، ظهور عالم بالعشق، و هیمان به عنوان جبروت عشق، چونان ستارگانی در آسمان معرفت، راه را برای فهم عمیقتر عشق الهی روشن میسازند. این تحلیل، زمینه را برای بررسی توحید ابراهیمی و شهادت در بخش بعدی فراهم میکند.
بخش چهارم: توحید ابراهیمی و شهادت
ابراهیم و توحید
حضرت ابراهیم علیهالسلام، صاحب توحید است و با انبیای متقدم متفاوت است. قرآن کریم در سوره نساء، آیه ۱۲۵، میفرماید:
وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا
و خدا ابراهیم را به دوستی خود برگزید.
توحید ابراهیمی، چونان گوهری درخشان، جامع تنزیه و تشبیه است و مبنای عشق الهی را تشکیل میدهد. این مقام، ابراهیم را به خلیلالله تبدیل کرده که در آن، عشق الهی به اوج خود میرسد.
| درنگ: توحید ابراهیمی، جامع تنزیه و تشبیه، مبنای عشق الهی است و ابراهیم را به مقام خلیلاللهی میرساند. |
شهادت و ارزش نیت
شهادت، به ارزش نیت و غایت فاعل بستگی دارد. شهدا، بر اساس نیتشان، در مراتب مختلف قرار میگیرند. حتی کافر، اگر برای خیر عمل کند، مأجور است، زیرا عدل الهی، نیت را ملاک قرار میدهد. شهادت، چونان ظرفی زلال، ظهور توبه و عفو الهی است. استاد فرزانه قدسسره تأکید میورزد که شهدا، به قدر نیتشان، در مراتب متفاوت قرار میگیرند، گویی هر یک در آسمان معرفت، ستارهای با درخشش خاص خود هستند.
| درنگ: شهادت، به ارزش نیت و غایت فاعل بستگی دارد، و عدل الهی، نیت را ملاک قرار میدهد. |
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با تبیین توحید ابراهیمی و ارزش نیت در شهادت، جایگاه حضرت ابراهیم علیهالسلام به عنوان خلیلالله و اهمیت نیت در اعمال را روشن ساخت. توحید ابراهیمی، مبنای عشق الهی است، و شهادت، ظرفی برای ظهور توبه و عفو الهی. این تحلیل، زمینه را برای بررسی تمایز مهیم و مهیمون و نقد مفهوم افراط در بخش بعدی فراهم میکند.
بخش پنجم: نقد تأویلات و تبیین مفاهیم عرفانی
تمایز مهیم و مهیمون
مهیمون (به فتح یاء)، کسانیاند که حق در آنها ظهور کرده و مهیم (به کسر یاء)، کسانیاند که حق آنها را حیران کرده است. این تمایز، چونان دو شاخه از یک درخت، به دو حالت مجذوب سالک و سالک مجذوب بازمیگردد. مهیمون، فاعل هیماناند و مهیم، مفعول آن، گویی یکی نور میافشاند و دیگری در نور غرق میشود.
| درنگ: مهیمون، فاعل هیمان و مهیم، مفعول آناند، و این تمایز، به دو حالت مجذوب سالک و سالک مجذوب اشاره دارد. |
نقد مفهوم افراط در عشق
استاد فرزانه قدسسره با نقدی دقیق، بر نادرستی استفاده از واژه «افراط» در عشق تأکید میورزد. هیمان، از شدت عشق است، نه افراط، زیرا افراط و تفريط، صفات مذموماند و در عشق الهی جایی ندارند. شدت عشق، چونان موجی عظیم در اقیانوس معرفت، مرتبهای از ظهور حب است. این نقد، گویی صیقلی بر آینه حقیقت، تأویلات نادرست را پالایش میدهد.
| درنگ: هیمان، از شدت عشق است، نه افراط، زیرا افراط و تفريط در عشق الهی جایی ندارند. |
حب و تجلیات جمالی
محبت، از تجلیات جمالی حق ناشی میشود و هیمان، از جلال او. حدیث قدسی «کنت کنزاً مخفیاً فأحببت أن أعرف» به حب ذاتی حق اشاره دارد. حب، ظهور جمال و هیمان، ظهور جلال است، گویی یکی گلستان معرفت را میآراید و دیگری طوفان حیرت را برمیانگیزد. این دو، مکمل یکدیگر در سیر عرفانیاند.
| درنگ: حب، از تجلیات جمالی و هیمان، از جلال حق ناشی میشود، و این دو، مکمل یکدیگر در سیر عرفانیاند. |
عشق و زبانهای مختلف
عشق، در هر عصر و زبان، به شکلی متفاوت ظهور میکند. واژه «هو» در قرآن کریم، به عشق الهی اشاره دارد، گویی نغمهای است که در هر فرهنگ و زبان به آهنگی خاص نواخته میشود. تفاوت زبانی، مانع از درک حقیقت عشق نیست، زیرا همه موجودات، به زبان خود، عاشقاند.
| درنگ: عشق، در هر عصر و زبان به شکلی متفاوت ظهور میکند، اما حقیقت آن در همه موجودات یکسان است. |
عشق و وجدان
عشق، حفظ موجود است، برخلاف شوق که کسب مفقود است. عشق، وجدان و حضور است، گویی گنجی است که در دل عاشق نهان است. شوق، فقدان و طلب است، مانند طالب گنجی که در جستوجوی آن است. این تمایز، چونان تفاوت میان دریا و رود، مراتب وجودی عشق را نشان میدهد.
| درنگ: عشق، حفظ موجود و وجدان است، در حالی که شوق، کسب مفقود و طلب است. |
عشق و خلقت
همه هستی، ظهور عشق است. از عرش تا ثری، همه چیز عشق است، گویی تار و پود عالم با نخ عشق بافته شده است. حتی کافر و معاند، بیعشق نیستند، زیرا عشق، حقیقت ساریه در همه موجودات است. استاد فرزانه قدسسره تأکید میورزد که عشق، در هر موجود، به شکلی خاص ظهور مییابد.
| درنگ: همه هستی، ظهور عشق است، و حتی کافر و معاند، از عشق بیبهره نیستند. |
جذبه و سلوک
جذبه، یا در ابتدای سلوک یا در انتهای آن ظهور میکند. مجذوب سالک، از جذبه به سلوک میرسد و سالک مجذوب، از سلوک به جذبه. این دو مسیر، چونان دو شاخه از یک رود، تنوع سیر عرفانی و استعدادهای متفاوت سالکان را نشان میدهند.
| درنگ: جذبه، یا در ابتدای سلوک یا در انتهای آن ظهور میکند، و این دو مسیر، تنوع سیر عرفانی را نشان میدهند. |
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با تبیین تمایز مهیم و مهیمون، نقد مفهوم افراط، و بررسی حب، عشق، و خلقت، مفاهیم عرفانی فص حکمت مهیمیه را پالایش کرد. عشق، حقیقت ساریه در عالم است که در زبانها و فرهنگهای مختلف به شکلی متفاوت ظهور مییابد. هیمان، جبروت عشق و حب، تجلی جمال حق است. این تحلیل، زمینه را برای نتیجهگیری کلان فراهم میکند.
نتیجهگیری: بازخوانی فص حکمت مهیمیه در پرتو عشق الهی
فص حکمت مهیمیه در کلمه ابراهیمیه، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، دریچهای است به سوی فهم عمیق مقام جمع و حقیقت عشق الهی. مراتب هفتگانه عشق، از ذات تا هویت، سیر سالک را از مبدأ به مقصد ترسیم میکنند. تمایز مجذوب سالک و سالک مجذوب، تنوع در مسیرهای عرفانی را نشان میدهد. عشق، به عنوان حقیقت ساریه در عالم، در همه موجودات ظهور دارد و هیمان، جبروت این عشق است که اولیای کامل را در حیرت فرو میبرد. توحید ابراهیمی، مبنای این عشق است و شهادت، ظرفی برای ظهور نیت و توبه. نقد مفهوم افراط و تأکید بر شدت عشق، بر ضرورت پالایش تأویلات عرفانی تأکید دارد. این متن، با ارائه محتوایی منسجم و علمی، راه را برای پژوهشهای آتی در عرفان نظری و فلسفه الهی هموار میسازد.
| با نظارت صادق خادمی |