در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 405

متن درس




تبیین عرفانی فص ابراهیمی در فصوص الحکم

تبیین عرفانی فص ابراهیمی در فصوص الحکم

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۴۰۵)

دیباچه: درآمدی بر مقام خلت و ظهورات توحیدی

فص ابراهیمی در کتاب شریف فصوص الحکم، تألیف محی‌الدین ابن‌عربی، چون گوهری درخشان در منظومه عرفان نظری می‌درخشد. این فص، که به مقام خلت حضرت ابراهیم علیه‌السلام و پیوند آن با ظهورات توحیدی و مقام ختمی اختصاص دارد، دریچه‌ای است به سوی فهم عمیق وحدت وجود و تجلیات الهی. در این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتار جلسه ۴۰۵، کوشیده‌ایم تا این مباحث عمیق را با زبانی روشن، علمی و نظام‌مند تبیین نماییم. ساختار این اثر، با عناوین و زیرعناوین تخصصی، به گونه‌ای طراحی شده که هم اصالت عرفانی متن حفظ شود و هم برای مخاطبان آشنا با علوم دینی و عرفانی، قابل فهم و جذاب باشد. همانند رودی که از سرچشمه وحدت جاری شده و به دریای معرفت می‌پیوندد، این نوشتار می‌کوشد تا جریان معانی عرفانی را به ساحل فهم خواننده برساند.

بخش نخست: مقام ختمی، مظهر احدیت و منشأ ظهورات

جایگاه مقام ختمی در عرفان نظری

مقام ختمی، چون خورشیدی در آسمان معرفت، منشأ تمامی ظهورات عالم است. این مقام، نقطه‌ای است که حق‌تعالی از ظرف لاتعین به تعین تنزل یافته و در مرتبه واحدیت، تمامی مظاهر وجود را در بر می‌گیرد. انبیا، امت‌ها و سایر ظهورات، همگی چون شعاع‌های نور از این خورشید الهی ساطع می‌شوند. در این نگاه، مقام ختمی، مظهر احدیت است که در ظرف افعال الهی متجلی شده و تمامی کثرات عالم را در خود جمع می‌کند.

درنگ: مقام ختمی، به‌عنوان مظهر احدیت، منشأ تمامی ظهورات عالم است. انبیا و امت‌ها، جلوه‌هایی از این مقام‌اند که در ظرف افعال الهی ظهور می‌یابند.

نقد اصطلاح ابوالارواح

اطلاق «ابوالارواح» (پدر ارواح) به مقام ختمی، از منظر عرفانی دقیق نیست. ارواح، به‌عنوان تجلیات نور الهی، از مرتبه جبروت یا ملکوت نشأت می‌گیرند و رابطه‌ای مظهری با مقام ختمی دارند، نه رابطه‌ای پدری-فرزندی. این اصطلاح، که در حوزه کثرت و ناسوت معنا می‌یابد، نمی‌تواند حقیقت وحدت ارواح را در مرتبه غیب بازتاب دهد. همانند گلی که از ریشه‌ای واحد می‌روید، ارواح نیز از مقام ختمی ظهور یافته و نیازی به استعاره پدری ندارند.

انواع ابوت و محدودیت‌های آن

ابوت (پدری) در سه گونه تعریف می‌شود: ابوت ولدی (پدر فرزندی)، ابوت زوجی (پدر همسری) و ابوت علمی (پدر علمی). این تقسیم‌بندی، در ظرف ناسوت و کثرت معنا دارد و به نشأت تربیتی و ظهورات ظاهری اشاره می‌کند. حدیث شریف «أنا و علی أبوا هذه الأمة» (من و علی پدران این امت هستیم) نیز به رابطه تربیتی و هدایتی پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و امیرالمؤمنین علیه‌السلام با امت اشاره دارد. اما در مرتبه ارواح، که وحدت غالب است، این اصطلاحات کاربرد خود را از دست می‌دهند. این تقسیم‌بندی، چونان شاخه‌هایی است که از تنه درخت وجود سر برآورده‌اند، اما در ریشه وحدت، همه یکی می‌شوند.

جمع‌بندی بخش نخست

مقام ختمی، به‌عنوان مظهر احدیت، سرچشمه تمامی ظهورات عالم است. نقد اصطلاحاتی چون ابوالارواح و ابوت، نشان‌دهنده ضرورت استفاده از مفاهیم عرفانی دقیق مانند ظهور و مظهریت است. این بخش، با تأکید بر وحدت وجود، بنیان‌های نظری فص ابراهیمی را روشن ساخت.

بخش دوم: مقام خلت ابراهیم علیه‌السلام و پیوند آن با توحید

خلت، سرّ قرب الهی

خلت ابراهیم علیه‌السلام، چونان گوهری است که در صدف قلب او جای گرفته و او را به مقام سرّ و قرب الهی رسانده است. این مقام، نتیجه سريان فی الحق است که ابراهیم را صاحب اسرار الهی کرده و او را در مرتبه‌ای از وحدت با حق قرار داده است. قرآن کریم در سوره نساء، آیه ۱۲۵، این مقام را چنین توصیف می‌کند:

وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا

«و خداوند ابراهیم را به دوستی خود برگزید.» این دوستی، چونان نسیمی است که از باغستان الهی وزیده و قلب ابراهیم را به عطر معرفت معطر ساخته است.

درنگ: خلت ابراهیم علیه‌السلام، مقام سرّ و قرب الهی است که از سريان فی الحق نشأت گرفته و او را صاحب اسرار الهی کرده است.

رابطه ولایت و توحید

ولایت ابراهیم علیه‌السلام، تجلی توحید اوست. هرچه توحید قوی‌تر باشد، ولایت نیز شدیدتر می‌شود. این رابطه، چونان آینه‌ای است که نور توحید را در ظرف ولایت بازتاب می‌دهد. توحید ابراهیم، که در امتحانات الهی مانند قربانی کردن فرزند و پرتاب در آتش متجلی شد، قوت ولایت او را به نمایش گذاشت. ولایت، به‌عنوان ظهور عملی توحید، در مراتب وجودی از اسلام تا ایمان و احسان شدت می‌یابد.

مراتب اسلام، ایمان و احسان

مراتب سه‌گانه اسلام، ایمان و احسان، چونان پله‌هایی هستند که سالک را به سوی قله معرفت الهی هدایت می‌کنند. اسلام، مرتبه تسلیم ظاهری است که ممکن است ضعف ولایت داشته باشد. ایمان، با تصدیق قلبی، این ضعف را جبران می‌کند و احسان، چونان اوج این سیر، ولایت را به کمال می‌رساند. این تقسیم‌بندی، مبتنی بر حدیث جبرئیل است که در آن، پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، احسان را عبادت با حضور قلب تعریف می‌کنند. احسان، چونان گلی است که در باغستان قلب مؤمن شکوفا می‌شود و عطر آن، مقام خلت ابراهیم را یادآور است.

جمع‌بندی بخش دوم

مقام خلت ابراهیم علیه‌السلام، به‌عنوان تجلی قرب الهی، با توحید و ولایت او پیوندی ناگسستنی دارد. مراتب اسلام، ایمان و احسان، درجات مختلف این ولایت را نشان می‌دهند و خلت را به اوج می‌رسانند. این بخش، با تبیین این پیوند، عمق عرفانی فص ابراهیمی را روشن ساخت.

بخش سوم: نقد اصطلاحات فلسفی و ضرورت دقت در استنادات

نقد اصطلاحات ذاتی و عرضی

کاربرد اصطلاحات فلسفی مانند «ذاتی» و «عرضی» در تبیین خلت ابراهیم علیه‌السلام، چونان لباسی است که بر قامت عرفان تنگ می‌نماید. خلت، به‌عنوان محبت الهی، نه زائل‌شدنی (عرضی) است و نه مختص به ذات فرد (ذاتی). تمامی محبت‌ها در هستی، حق‌محور و حقیقی‌اند و از مقام ختمی نشأت می‌گیرند. عرفان، به‌جای این اصطلاحات، از مفاهیم ظهور و مظهریت بهره می‌گیرد که با وحدت وجود سازگارترند.

درنگ: خلت ابراهیم علیه‌السلام، نه ذاتی است و نه عرضی، بلکه ظهوری حق‌محور است که از مقام ختمی نشأت می‌گیرد.

ظهورات انبیا و مقام ختمی

تمامی صفات، اعمال و کمالات انبیا، از جمله ابراهیم علیه‌السلام، چونان شاخه‌هایی از درخت مقام ختمی‌اند. این مقام، به‌عنوان مظهر احدیت، منشأ تمامی کمالات نبوی، امتی و محبتی است. ابراهیم علیه‌السلام، به‌عنوان یکی از انبیای اولوالعزم، چونان آیینه‌ای است که نور این مقام را بازتاب می‌دهد.

نقد استنادات و ضرورت سندیت

نسبت‌دادن سخن «انما كنت خليلا من وراء وراء» به ابراهیم علیه‌السلام، بدون سند معتبر، چونان کاشتن نهالی بدون ریشه است. این عبارت، هرچند از نظر معنایی با اصل ظهور خلت از مقام ختمی سازگار است، اما بدون سند، نمی‌توان آن را به ابراهیم علیه‌السلام نسبت داد. استناد به روایات، نیازمند بررسی دقیق سند، صدور، دلالت و غایت است. این تأکید، چونان نگهبانی است که از دروازه حقیقت پاسداری می‌کند.

درنگ: استناد به روایات، نیازمند سند معتبر است. سخنان نیکو، بدون سند، نباید به انبیا یا اولیا نسبت داده شوند.

نقد تسامح در ادله دینی

تسامح در پذیرش ادله دینی، به‌ویژه در روایات، چونان راهی است که به بیراهه می‌انجامد. هر ادعای دینی باید با سند و بررسی دقیق معتبر شود. این نقد، با روش‌شناسی علم دینی سازگار است که بررسی اسناد روایات را از اصول اولیه پژوهش می‌داند. تسامح، در مباحث اعتقادی و عرفانی، جایگاهی ندارد و دقت علمی، چونان مشعلی است که مسیر حقیقت را روشن می‌سازد.

جمع‌بندی بخش سوم

نقد اصطلاحات فلسفی و تأکید بر سندیت روایات، نشان‌دهنده ضرورت استفاده از زبان عرفانی دقیق و روش‌شناسی علمی در تبیین مفاهیم دینی است. این بخش، با بررسی این نقدها، بنیان‌های روش‌شناختی فص ابراهیمی را استوار ساخت.

بخش چهارم: وحدت ظهورات و قیامت بالفعل

وحدت ظهورات در مراتب وجود

تمامی مراتب وجود، از جمادات تا حق‌تعالی، چونان موج‌هایی هستند که از اقیانوس وحدت برخاسته‌اند. این وحدت ظهوری، نشان‌دهنده آن است که تمامی موجودات، در نهایت، مظهر حق‌تعالی و از طریق مقام ختمی‌اند. مقام ختمی، چونان مرکز دایره‌ای است که همه موجودات در محیط آن جای دارند.

درنگ: تمامی مراتب وجود، از حجر تا حق، ظهورات یکدیگرند و از طریق مقام ختمی، مظهر حق‌تعالی هستند.

قیامت، واقعیتی بالفعل

قیامت، چونان جریانی است که در تمامی مراتب وجود، به‌صورت بالفعل جاری است. این واقعیت، محدود به ناسوت یا زمان خاص نیست. حق‌تعالی، در هر لحظه، سعید و شقی را تقسیم می‌کند. قرآن کریم در سوره تکویر، آیه ۱، این حقیقت را چنین توصیف می‌کند:

إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ

«آنگاه که خورشید درهم پیچیده شود.» این آیه، قیامت را فراتر از محدودیت‌های ناسوتی توصیف می‌کند و آن را چونان تجلی حق در مراتب غیب و شهادت نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش چهارم

وحدت ظهورات و قیامت بالفعل، دو رکن اساسی در فهم عرفانی فص ابراهیمی‌اند. این بخش، با تبیین این مفاهیم، نشان داد که تمامی موجودات، در نهایت، جلوه‌های وحدت الهی‌اند و قیامت، واقعیتی است که در هر لحظه از وجود جریان دارد.

نتیجه‌گیری: بازتاب خلت در آیینه توحید

فص ابراهیمی، چونان آیینه‌ای است که نور توحید و خلت را در خود بازتاب می‌دهد. مقام ختمی، به‌عنوان مظهر احدیت، منشأ تمامی ظهورات است و خلت ابراهیم علیه‌السلام، تجلی این مقام در مرتبه قرب الهی است. نقد اصطلاحات فلسفی و تأکید بر سندیت روایات، نشان‌دهنده ضرورت دقت علمی در تبیین مفاهیم عرفانی است. وحدت ظهورات و قیامت بالفعل، این فص را به گوهری بی‌بدیل در منظومه عرفان نظری تبدیل کرده است. این نوشتار، با حفظ اصالت محتوای درس‌گفتار، کوشید تا این معانی را در قالبی علمی و نظام‌مند ارائه نماید تا چونان چراغی، مسیر معرفت را برای خوانندگان روشن سازد.

با نظارت صادق خادمی