در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 413

متن درس





فصوص الحکم: شرح فص ابراهیمی

فصوص الحکم: شرح فص ابراهیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۴۱۳)

مقدمه

فص ابراهیمی از کتاب شریف فصوص الحکم، تألیف محیی‌الدین ابن‌عربی، به تبیین مقام خلّت حضرت ابراهیم علیه‌السلام و نسبت او با حق تعالی می‌پردازد. این فص، با تمرکز بر مفهوم نسب و رابطه میان حق و مظاهرش، دریچه‌ای عرفانی و فلسفی به سوی فهم حقیقت وجود و ظهورات آن می‌گشاید. درس‌گفتار حاضر، که در جلسه چهارصد و سیزدهم از سلسله درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره در تاریخ ۱۶ رجب ۱۴۲۱ هجری قمری (مطابق با ۱۲ اسفند ۱۳۷۹) ارائه شده، به شرح و تحلیل این فص اختصاص دارد. این نوشتار، با بازنویسی دقیق و علمی محتوای درس‌گفتار و تحلیل‌های تکمیلی، به گونه‌ای تنظیم شده که برای مخاطبان متخصص در حوزه عرفان اسلامی و فلسفه، منبعی جامع و عمیق ارائه نماید. ساختار این متن، با تقسیم‌بندی موضوعی و افزودن توضیحات تکمیلی، ضمن حفظ تمامی جزئیات اصلی، به شیوه‌ای آکادمیک و منسجم عرضه شده است. آیات قرآن کریم، با رعایت احترام و با استفاده از ترجمه‌ای معتبر، در فونت “Traditional Arabic” ارائه می‌شوند تا بر زیبایی و معنویت متن بیفزایند.

بخش نخست: تبیین عرفانی مفهوم نسب در فص ابراهیمی

آغاز با نام حق

شرح فص ابراهیمی با ذکر شریف بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ آغاز می‌شود که نشانه‌ای از توکل بر حق و رویکرد عرفانی در تبیین حکمت ابراهیمی است. این ذکر، همچون کلیدی معنوی، دروازه ورود به معارف عمیق عرفان اسلامی را می‌گشاید و ذهن را برای دریافت حقایق متعالی آماده می‌سازد. استاد فرزانه قدس‌سره، با تکیه بر این ذکر، بر پیوند عمیق میان معرفت عرفانی و توحید تأکید می‌ورزند.

مفهوم نسب و ظهورات الهی

ابن‌عربی در فص ابراهیمی، مفهوم نسب را به زیبایی تبیین می‌کند:

«فَتُلْحَقُ هَذِهِ النِّسَبُ إِلَيْهِ تَعَالَى بِنَا كَمَا تُلْحَقُ النِّسَبُ لِلْوَاحِدِ بِالنَّظَرِ إِلَى الْأَعْدَادِ وَهِيَ كَوْنُهُ نِصْفَ الْإِثْنَيْنِ وَثُلُثَ الثَّلَاثَةِ وَرُبْعَ الْأَرْبَعَةِ».

این عبارت، به رابطه وجودی میان حق و خلق اشاره دارد، جایی که نسب الهی به واسطه مظاهر خلقی به حق ملحق می‌شود، همان‌گونه که واحد در نسبت با اعداد (دو، سه، چهار) به صورت نصف، ثلث یا ربع ظهور می‌یابد. این تشبیه، چون آیینه‌ای زلال، حقیقت ظهور حق در مظاهر را بازتاب می‌دهد و نشان می‌دهد که حق، در مقام واحدیت، در نسبت با خلق، به اشکال گوناگون متجلی می‌شود.

درنگ: نسب الهی، به مثابه رابطه واحد با اعداد، بیانگر ظهور حق در مظاهر خلقی است. این رابطه، نه از جنس تعدد وجود، بلکه از سنخ ظهور وحدانی حق در کثرات است.

پیوند با آیات قرآن کریم

این مفهوم، با آیه شریفه هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ (حدید: ۳؛ «اوست اول و آخر و ظاهر و باطن») هم‌راستاست. این آیه، چون مشعلی فروزان، حقیقت وحدت وجود را روشن می‌کند و نشان می‌دهد که حق تعالی، در عین احاطه بر همه چیز، در مظاهر خلقی ظهور می‌یابد، بی‌آنکه ذاتش متکثر گردد.

بخش دوم: تمایز میان اضافه حقیقی و مشهوری

مفهوم اضافه حقیقی

استاد فرزانه قدس‌سره، با دقت در تمایز میان اضافه حقیقی و مشهوری، به تبیین رابطه میان حق و خلق می‌پردازند. اضافه حقیقی، به معیت مرتبه‌ای میان دو طرف اشاره دارد، مانند ابوت (پدری) و بنوت (فرزندی)، که در آن تقدم و تأخر وجود ندارد. در این مرتبه، پدر و پسر به صورت همزمان در وجود معیت دارند، گویی دو روی یک سکه‌اند که بدون یکدیگر تحقق نمی‌یابند. این معیت، از خلط میان مراتب وجودی و عنوانی جلوگیری می‌کند و با دیدگاه عرفانی وحدت وجود هم‌خوانی دارد.

اضافه مشهوری و محدودیت‌های آن

در مقابل، اضافه مشهوری، مانند رابطه اب و ابن، به امور ذهنی و منطقی محدود است. ابوت در خارج وجود ندارد و صرفاً عنوانی ذهنی است که از رابطه میان پدر و فرزند انتزاع می‌شود. این تمایز، چون خط‌کشی دقیق، مرز میان مفاهیم منطقی و حقیقت عرفانی را مشخص می‌سازد و بر ضرورت دقت در تبیین مفاهیم عرفانی تأکید می‌ورزد.

درنگ: اضافه حقیقی، معیت مرتبه‌ای میان حق و خلق را نشان می‌دهد، در حالی که اضافه مشهوری، به امور ذهنی و منطقی محدود است و از حقیقت وجودی فاصله دارد.

بخش سوم: رابطه علّیت و تضايف

معیت در علّیت و تضايف

استاد فرزانه قدس‌سره، با نگاهی عمیق، به تمایز میان علّیت و تضايف می‌پردازند. در علّیت، مانند رابطه پدر و پسر، پدر علت پسر است، اما پسر علت پدر نیست. با این حال، در مرتبه تضايف، ابوت و بنوت معیت دارند و هیچ‌یک بر دیگری تقدم ندارد. این معیت، چون دو کفه ترازو، تعادل میان مراتب وجودی و عنوانی را حفظ می‌کند. در ظرف خلقت نیز، خالقیت و مخلوقیت، رازقیت و مرزوقیت، معیت مرتبه‌ای دارند، به‌گونه‌ای که بدون مخلوق، خالقیت تحقق نمی‌یابد.

احاطه حق بر همه چیز

حق تعالی، حتی بر عنوان مخلوقیت نیز احاطه دارد، چنان‌که در آیه شریفه وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ (فصلت: ۵۴؛ «و او به همه چیز احاطه دارد») آمده است. این احاطه، چون اقیانوسی بی‌کران، همه مظاهر و عناوین را در بر می‌گیرد و نشان می‌دهد که حتی مفهوم مخلوقیت نیز مخلوق حق است.

درنگ: خالقیت حق، به مخلوق وابسته است، اما این وابستگی در مرتبه عنوانی است، نه علّیت وجودی، و حق تعالی بر همه چیز، حتی عنوان مخلوقیت، احاطه دارد.

بخش چهارم: ظهور صفات الهی و نقش اعیان ثابته

ظهور صفات به واسطه اعیان

اعیان ثابته، به مثابه آیینه‌های وجود، نسب‌ها و صفات الهی را اظهار می‌کنند. این اعیان، مظاهر واحدیت‌اند و صفاتی چون خالقیت، رازقیت و ربوبیت به واسطه آن‌ها ظهور می‌یابد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌ورزند که احداث در اینجا به معنای جعل یا ایجاد نیست، بلکه ظهور جلایی است. این ظهور، چون نور خورشید که در آیینه‌ها بازتاب می‌یابد، حقیقت صفات الهی را در مظاهر خلقی متجلی می‌سازد.

نقد مفهوم احداث

استاد فرزانه قدس‌سره، با نقدی عالمانه، مفهوم احداث را از معنای جعل و ایجاد متمایز می‌کنند. اعیان ثابته، خود مخلوق صفات حق‌اند و نمی‌توانند علت آن‌ها باشند. این نقد، چون شمشیری تیز، از خلط میان ظهور و علّیت جلوگیری می‌کند و با دیدگاه عرفانی وحدت وجود هم‌راستاست.

درنگ: اعیان ثابته، مظاهر علم الهی‌اند و صفات حق به واسطه آن‌ها ظهور می‌یابد، اما این ظهور، جلایی است و نه علّیت وجودی.

بخش پنجم: مألوهیت و عبودیت

تبیین عرفانی مألوهیت

استاد فرزانه قدس‌سره، مألوهیت را به معنای عبودیت و بندگی تبیین می‌کنند، نه معبودیت (اله). این تمایز، چون تفکیک گوهر از صدف، حقیقت عرفانی را از تفسیرهای ادبی جدا می‌سازد. مألوهیت، به مرتبه مخلوقیت اشاره دارد و با آیه شریفه وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ (بینه: ۵؛ «و به آنان جز این فرمان داده نشده که خدا را بپرستند») هم‌خوانی دارد.

نقد تفسیر ادبی مألوهیت

برخی مفسران، مألوه را به معنای معبود گرفته‌اند، اما در عرفان، مألوه به معنای بنده است. این نقد، بر اهمیت اصطلاحات عرفانی در برابر تفسیرهای ادبی تأکید می‌ورزد و نشان می‌دهد که فهم دقیق مفاهیم، کلید ورود به معارف عمیق عرفانی است.

درنگ: مألوهیت در عرفان، به معنای بندگی و مخلوقیت است، نه معبودیت، و این تمایز، حقیقت رابطه میان حق و خلق را روشن می‌سازد.

بخش ششم: خلقت به عنوان ظهور عشق الهی

خلقت، جلوه عشق ذاتی حق

استاد فرزانه قدس‌سره، با بیانی عمیق، خلقت را ظهور عشق ذاتی حق می‌دانند، نه جعل یا ایجاد با غایت. خلقت، چون رودی جاری از چشمه عشق الهی، نه برای خودنمایی یا سودجویی، بلکه به اقتضای ذات ظاهر حق است. این دیدگاه، با حدیث شریف «كُنْتُ كَنْزًا مَخْفِيًّا فَأَحْبَبْتُ أَنْ أُعْرَفَ» (من گنجی پنهان بودم و دوست داشتم شناخته شوم) هم‌راستاست، اما لام آن را بیانی، نه تعلیلی، می‌داند.

نقد دیدگاه غایت‌محور خلقت

استاد فرزانه قدس‌سره، دیدگاه غایت‌محور خلقت (ظهور الوهیت برای خودنمایی) را ناقص می‌دانند و تأکید می‌ورزند که خلقت، ظهور ذاتی عشق الهی است. این نقد، چون بادبانی بر کشتی معرفت، از فروکاستن خلقت به مفاهیم نازل جلوگیری می‌کند و بر حقیقت عرفانی آن تأکید می‌ورزد.

درنگ: خلقت، ظهور عشق ذاتی حق است، نه جعل یا ایجاد با غایت، و همه مظاهر، از نعیم تا جهیم، جلوه‌های این عشق‌اند.

تبیین عبودیت به عنوان ظهور عشق

در آیه شریفه وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ (ذاریات: ۵۶؛ «و جن و انس را جز برای پرستش نیافریدم»)، لام «لِيَعْبُدُونِ» بیانی است، نه تعلیلی. عبودیت، وجود ذاتی خلق است و معرفت، اثر وضعی آن. این تفسیر، چون نوری در تاریکی، حقیقت عبودیت را به عنوان تجلی عشق الهی روشن می‌سازد.

بخش هفتم: نقد خلط علّیت و تضايف

تمایز علّیت و تضايف

استاد فرزانه قدس‌سره، با نقدی دقیق، از خلط میان علّیت و تضايف پرهیز می‌دهند. در تضايف، معیت میان خالق و مخلوق وجود دارد، اما در علّیت، حق علت و خلق معلول است. این تمایز، چون خطی روشن میان دو ساحل، از اختلاط مراتب وجودی و عنوانی جلوگیری می‌کند.

نقد فلسفه غربی

استاد فرزانه قدس‌سره، با اشاره به ضعف منطق در فلسفه غربی، تأکید می‌ورزند که فلاسفه غربی، به دلیل ناآشنایی کافی با منطق اسلامی، علّیت و تضايف را خلط کرده‌اند. این نقد، برتری منطق اسلامی را در تبیین روابط وجودی نشان می‌دهد و بر ضرورت دقت در مفاهیم منطقی تأکید می‌ورزد.

درنگ: علّیت و تضايف، دو مرتبه متمایزند که در منطق اسلامی به دقت تفکیک شده‌اند، و خلط آن‌ها در فلسفه غربی، از ضعف منطقی سرچشمه می‌گیرد.

نتیجه‌گیری

شرح فص ابراهیمی، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به تبیین عمیق رابطه میان حق و مظاهرش پرداخته و مفهوم نسب را در چارچوبی عرفانی و فلسفی بررسی کرده است. تمایز میان اضافه حقیقی و مشهوری، معیت در تضايف، و نقد دیدگاه‌های غایت‌محور و جعل‌محور، از نکات برجسته این شرح است. تأکید بر خلقت به عنوان ظهور عشق ذاتی حق، این شرح را به یکی از عمیق‌ترین تبیین‌های عرفانی فصوص الحکم تبدیل می‌کند. این متن، با حفظ تمامی جزئیات درس‌گفتار و تحلیل‌های تکمیلی، به گونه‌ای منسجم و آکادمیک ارائه شده تا برای مخاطبان متخصص، منبعی جامع و ارزشمند باشد. خلقت، چون آیینه‌ای زلال، جلوه عشق الهی را بازتاب می‌دهد و همه مظاهر، از نعیم تا جهیم، تجلیات این عشق بی‌کران‌اند.

با نظارت صادق خادمی