متن درس
شرح فصوص الحکم: تأملاتی در معرفت موجودات و نقد برتری جمادات
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۴۴۱)
مقدمه: درآمدی بر فص اسحاقیه و معرفت موجودات
فص اسحاقیه در کتاب شریف فصوص الحکم، تألیف محیالدین ابنعربی، به مقام تسلیم و قربانی حضرت اسحاق علیهالسلام در برابر امر الهی میپردازد و از منظری عرفانی، مراتب معرفت موجودات را کاوش میکند. این بخش، با نگاهی ژرف به جایگاه معرفتی انسان، جن، حیوانات، نباتات و جمادات، به بررسی این پرسش اساسی میپردازد که آیا میتوان برای جمادات، برتری معرفتی نسبت به سایر موجودات قائل شد؟ در این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، این موضوع با دقتی عالمانه و رویکردی عقلانی و شرعی بررسی میشود. هدف آن است که با استناد به آیات قرآن کریم، روایات معتبر و براهین عقلی، تصویری روشن از مراتب وجودی و معرفتی موجودات ارائه گردد، در حالی که ادعاهای غیرمستدل، بهویژه برتری جمادات، نقد و تحلیل میشود. همانند رودی که از سرچشمه حقیقت جاری است، این نوشتار میکوشد تا ذهن خواننده را به سوی ادراکی عمیقتر از نظام هستی هدایت کند، بیآنکه از چارچوب عقل و شرع خارج شود.
بخش یکم: شمول خطاب قرآنی و معرفت موجودات
شمول جن و انس در خطاب تسبيح
قرآن کریم در آیهای نورانی میفرماید:
وَلَٰكِنْ لَا تُفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ
(اسراء: ۴۴؛ «ولی شما تسبیحشان را درنمییابید»). این خطاب الهی، جن و انس را بهعنوان ثقلین در بر میگیرد، زیرا هر دو از فهم تسبيح موجودات عاجزند. این شمول، نشاندهنده آن است که محدودیت معرفتی در فهم تسبيح، امری مشترک میان این دو گروه است و هیچیک بر دیگری برتری ندارد. همانند دو مسافر که در تاریکی شب، نغمههای طبیعت را نمیشنوند، جن و انس نیز از درک تسبيح موجودات محرومند، مگر آنکه نور الهی بر قلبشان بتابد.
محدودیت معرفتی جن در برابر غیب
ادعا شده است که جن به دلیل حجاب از حقایق، به غیوب موجودات دسترسی ندارد. این سخن، گرچه در نگاه نخست معقول مینماید، نیازمند استدلال است، زیرا انسان عادی نیز بهطور کلی از فهم غیب محجوب است. قرآن کریم در سوره سبا میفرماید:
فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ لَمْ يَدْلُهُمْ عَلَىٰ مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ… فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ
(«پس چون مرگ را بر او مقرر داشتیم، جز جنبندهای از زمین… و چون [سلیمان] بر زمین افتاد، برای جنها روشن شد که اگر غیب میدانستند، در آن عذاب خفتبار درنگ نمیکردند»؛ سبا: ۱۴). این آیه نشان میدهد که جن از مرگ حضرت سلیمان علیهالسلام بیخبر بود، اما نمیتوان از آن نتیجه گرفت که جن بهطور کلی از معرفت غیبی محروم است. همانند آینهای که تنها بخشی از حقیقت را بازمیتاباند، این آیه محدودیت جن را در یک مورد خاص نشان میدهد، نه نفی مطلق معرفت آنها.
نقد استدلال به آیه سبا
استناد به آیه سبا برای نفی معرفت غیبی جن، ناکافی است، زیرا انسان عادی نیز از مرگ سلیمان علیهالسلام آگاه نبود. این آیه، نه برتری معرفتی انسان را اثبات میکند و نه نفی معرفت جن را بهطور مطلق تأیید مینماید. همانند دو رهگذر که هر دو از مقصدی پنهان بیخبرند، انسان و جن در این مورد خاص، در نادانی برابرند. بنابراین، استدلال به این آیه برای اثبات تفاوت معرفتی میان جن و انس، نیازمند بررسی دقیقتر است.
تفاوت وجودی جن و انس
جن در توانمندیهای مادی و کمی از انسان عادی قویتر است، اما انسان در معرفت عرفانی و معنوی بر جن برتری دارد. این تمایز، ریشه در مراتب وجودی دارد که انسان را به دلیل مقام جمعیاش، در جایگاهی والا قرار میدهد. همانند خورشیدی که نورش بر ماه غالب است، معرفت انسانی در قیاس با جن، درخششی افزونتر دارد.
بخش دوم: نقد ادعای برتری جمادات
نقد ادعای افضلیت جماد بر نبات و حیوان
ادعای برتری جمادات بر نباتات، حیوانات و حتی انسان، فاقد دلیل عقلی و نقلی است. این ادعا که جمادات از نظر معرفتی یا وجودی بر سایر موجودات برتری دارند، نه با برهان عقلانی سازگار است و نه با شواهد شرعی تأیید میشود. همانند درختی که شاخههایش به آسمان نمیرسد، این ادعا ریشهای در حقیقت ندارد و از استدلال محروم است.
معرفت وجودی موجودات
هر موجودی به تناسب ظرف وجودی خود، از معرفتی برخوردار است. قرآن کریم میفرماید:
يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ
(«آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، برای خدا تسبیح میگویند»؛ جمعه: ۱). این آیه، گواهی بر معرفت عام موجودات است، اما این معرفت، متناسب با مرتبه وجودی هر موجود است و دلیلی بر برتری جمادات بر سایرین نیست. همانند نغمههای گوناگون یک ارکستر، هر موجود تسبيحی خاص خود دارد که با دیگری متفاوت است.
نقد برتری جماد بر انسان
ادعای برتری جمادات بر انسان، نه تنها منطقی نیست، بلکه با جایگاه انسان بهعنوان اشرف مخلوقات در تضاد است. انسان، به دلیل مقام جمعیاش، تمامی مراتب وجودی را در خود جمع کرده و از اینرو، از جمادات و سایر موجودات برتر است. همانند قلهای که بر فراز دشتها میایستد، انسان در مرتبه وجودی خویش، جایگاهی بیمانند دارد.
بخش سوم: رفتار موجودات در برابر اولیا
رفتار حیوانات در قربانی
روایاتی نقل شده که شتران در برابر پیامبر صلیاللهعلیهوآله برای قربانی سبقت میگرفتند. این رفتار، نه از معرفت ذاتی حیوانات، بلکه از اشراف و مقام والای پیامبر ناشی میشود. در حالت عادی، حیوانات از قربانی فرار میکنند، اما در حضور پیامبر، تحت تأثیر نور نبوی، رفتاری متفاوت نشان میدهند. همانند گلی که در برابر آفتاب میشکفد، حیوانات نیز در برابر نور نبوت، تسلیم و مطیع میگردند.
گفتوگوی جمادات با پیامبر
جماداتی چون سنگ و خشت که در روایات با پیامبر صلیاللهعلیهوآله سخن گفتهاند، این توانایی را از مقام والای نبوی کسب کردهاند، نه از ویژگی ذاتی خود. این گفتوگو، خاص اولیای الهی است و عمومیت ندارد. همانند آینهای که نور را بازمیتاباند، جمادات نیز در حضور پیامبر، جلوهای از معرفت الهی را نشان میدهند.
معرفت جمادات و محدودیت آن
جمادات، به تناسب ظرف وجودی خود، از معرفت برخوردارند، اما این معرفت، محدود و متناسب با مرتبه وجودی آنهاست. ادعای برتری معرفتی جمادات بر انسان یا حیوان، فاقد سند است و با نظام مراتب وجودی سازگار نیست. همانند جویباری که نمیتواند با رودخانهای پهناور رقابت کند، معرفت جمادات نیز در برابر معرفت انسانی، ناچیز است.
بخش چهارم: تسبيح و معرفت در نظام هستی
تسبيح، شاخصه معرفت
تسبيح موجودات، فرع بر معرفت آنهاست، زیرا بدون معرفت، تسبيح ممکن نیست. قرآن کریم میفرماید:
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ
(«آیا ندیدی که هر که در آسمانها و هر که در زمین است، برای خدا سجده میکند؟»؛ حج: ۱۸). این آیه، گواه آن است که هر موجودی، به تناسب وجودش، عبادت و تسبيحی خاص دارد. تسبيح، چونان نغمهای است که از قلب معرفت برمیخیزد.
نفس ناطقه و معرفت جمادات
جمادات، فاقد نفس ناطقه انسانیاند و معرفت آنها به قلب یا نفس ناطقه وابسته نیست. منظور از نفس ناطقه در جمادات، معرفت وجودی متناسب با مرتبه آنهاست، نه نفس ناطقهای که در انسان یافت میشود. همانند شعلهای که در چراغی کوچک میسوزد، معرفت جمادات نیز محدود و متناسب با وجودشان است.
نقد دیدگاه شیخ بهایی
شیخ بهایی در آثار خود، از نفس ناطقه در جمادات سخن گفته است، اما مراد او، معرفت وجودی جمادات است، نه نفس ناطقه انسانی. این تفسیر، نشاندهنده ضرورت فهم دقیق اصطلاحات عرفانی است تا از سوءتفاهم پرهیز شود. همانند کلیدی که قفلی خاص را میگشاید، اصطلاحات عرفانی نیز نیازمند تبیینی دقیقاند.
بخش پنجم: اولیای الهی و درک معرفت موجودات
گفتوگوی اولیا با جمادات
اولیای الهی، به دلیل مقام معنوی خویش، قادر به درک زبان جمادات و گفتوگو با آنها هستند. این توانایی، خاص اولیاست و در انسان عادی یافت نمیشود. همانند چشمهای که از دل سنگ میجوشد، اولیا نیز زبان پنهان موجودات را میشنوند و با آنها همسخن میشوند.
تفاوت زبان موجودات
انسان و جمادات، زبان یکدیگر را درنمییابند، زیرا مراتب وجودی آنها متفاوت است. همانند دو پرنده که نغمههایشان برای یکدیگر بیگانه است، انسان و جمادات نیز در فهم متقابل ناتواناند، مگر آنکه نور الهی این فاصله را پر کند.
سجده و عبادت موجودات
هر موجودی، سجده و عبادتی متناسب با مرتبه وجودی خود دارد. سجده انسان، با سجده سنگ متفاوت است، همانگونه که نغمه یک چنگ با نوای نی تفاوت دارد. این تنوع، نشانه حکمت الهی در نظام هستی است.
بخش ششم: مراتب وجودی و جایگاه انسان
سلسله مراتب وجودی
مراتب وجودی در نظام هستی، از جمادات آغاز شده و به نباتات، حیوانات و در نهایت انسان میرسد. انسان، به دلیل مقام جمعیاش، اشرف مخلوقات است و تمامی مراتب وجودی را در خود جمع کرده است. همانند دریایی که رودهای بسیار را در خود جای داده، انسان نیز ظرف تمامی مراتب وجودی است.
صعود و نزول انسان
قرآن کریم میفرماید:
إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا
(«یا سپاسگزار یا ناسپاس»؛ انسان: ۳). انسان در ظرف نزول، مقام جمعی دارد، اما در صعود، ممکن است شاکر یا کافر باشد. این دوگانگی، نشاندهنده آزادی و مسئولیت انسان در مسیر کمال است.
نقد هدر دادن سرمایه وجودی
انسان، اگر سرمایه وجودی خود را هدر دهد، خسر الدنیا والآخره میشود، اما این امر، برتری جمادات را اثبات نمیکند. جمادات، معرفت محدود خود را حفظ میکنند، اما انسان، به دلیل مقام والایش، مسئولیت سنگینتری دارد. همانند باغبانی که بذرهای گرانبها را به هدر میدهد، انسان نیز ممکن است سرمایه وجودی خود را تباه سازد.
بخش هفتم: مبانی عرفان و نقد کشفیات
مبانی عرفان
عرفان بر سه پایه استوار است: برهان کامل، شریعت بیپیرایه، و کشف معتبر. هر ادعایی که با این سه معیار سازگار نباشد، پذیرفتنی نیست. همانند بنایی که بر شالودهای استوار ساخته میشود، عرفان نیز بر این سه اصل استحکام مییابد.
نقد کشفیات غیرمستدل
کشفی که با عقل یا شریعت تعارض داشته باشد، وسوسه نفسانی است، نه حقیقت عرفانی. ادعاهایی مانند «دو به علاوه دو، سه میشود» در عالم کشف، نشانه اختلال ذهنی است، نه معرفت حقیقی. همانند ستارهای که در روز دیده نمیشود، کشف باطل نیز در برابر نور عقل و شرع محو میگردد.
عقل و نور الهی
عقل، هنگامی که به نور الهی منور شود، سريان وجود را در همه موجودات درک میکند و معرفت آنها را میشناسد. این تنویر، همانند مشعلی است که تاریکیهای جهل را میزداید و حقیقت را آشکار میسازد.
بخش هشتم: روایات و معرفت موجودات
روایت بخاری و صدای میت
روایت بخاری از ابوسعید خدری نقل میکند که پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: هنگامی که جنازه بر دوش مردان حمل میشود، اگر صالح باشد، میگوید: «مرا به پیش ببرید، مرا به پیش ببرید» و اگر غیرصالح باشد، میگوید: «وای بر من، مرا به کجا میبرید؟» این صدا را همه موجودات جز انسان میشنوند، زیرا اگر انسان آن را بشنود، از شدت تأثیر، غش میکند. این روایت، نشاندهنده معرفت وجودی موجودات است، اما دلیلی بر برتری جمادات نیست، زیرا جمادات، با وجود شنیدن این صدا، بیتفاوتاند.
امتنان الهی بر انسان
خداوند، به دلیل معرفت بالای انسان، مانعی در شنیدن برخی اصوات غیبی برای او قرار داده تا بتواند در عالم ناسوت زندگی کند. این امتنان، چونان سپری است که انسان را از تأثیرات سنگین معرفت غیبی حفظ میکند.
روایت ترمذی و درود موجودات
روایت ترمذی از ابوعمامه نقل میکند که پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: «فضیلت عالم بر عابد، مانند برتری من بر پایینترین شماست.» سپس فرمود: «خداوند، فرشتگان، اهل آسمانها و زمین، حتی مورچه در لانهاش و ماهی در آب، بر معلمان بشر درود میفرستند.» این روایت، نشاندهنده معرفت عمومی موجودات است، اما برتری آنها بر انسان را اثبات نمیکند.
عدالت الهی
خداوند، با اعطای درود موجودات به معلمان، عدالت خود را نشان میدهد. همانند باغی که هر گل آن به تناسب خود شکوفا میشود، پاداش معنوی معلمان نیز در آخرت متجلی میگردد.
روایت ابوداوود و استغفار موجودات
روایت ابوداوود از ابودرداء نقل میکند که همه موجودات، حتی ماهیان، برای عالم استغفار میکنند. این امر، نشاندهنده معرفت وجودی موجودات است، اما برتری آنها را اثبات نمیکند.
روایت سهل بن سعد و تلبيه
روایت سهل بن سعد نقل میکند که هر مسلمانی که تلبيه میگوید، سنگ و درخت با او همناله میشوند. این همنوایی، نشانه معرفت وجودی جمادات است، اما دلیلی بر برتری آنها نیست.
روایت سلیم بن قیس و سلام جمادات
روایت سلیم بن قیس نقل میکند که نخلستانها و جمادات به پیامبر صلیاللهعلیهوآله سلام میکردند. این رفتار، ناشی از اشراف نبوی است، نه برتری ذاتی جمادات.
بخش نهم: نقد رفتار حیوانات و استثناها
رفتار عمومی حیوانات
حیوانات، در حالت عادی، از قربانی فرار میکنند، مگر در حضور پیامبر صلیاللهعلیهوآله که تحت تأثیر اشراف نبوی، رفتار متفاوتی نشان میدهند. این امر، نشاندهنده تأثیر اولیا بر موجودات است، نه معرفت ذاتی آنها.
استثنای عقرب
عقرب، برخلاف سایر حیوانات، به دلیل طبیعت خاص خود، حتی در برابر پیامبر صلیاللهعلیهوآله بیمعرفت است. همانند ستارهای که در آسمان نمیدرخشد، عقرب نیز از معرفت نبوی بیبهره است.
بخش دهم: ملكوت و معرفت موجودات
ملكوت هر شيء
قرآن کریم میفرماید:
بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ
(«فرمانروایی هر چیز به دست اوست»؛ یس: ۸۳). هر موجودی، ملكوتی متناسب با وجود خود دارد و معرفت آن، جلوهای از این ملكوت است. همانند آیینهای که تصویر را به تناسب خود بازمیتاباند، معرفت هر موجود نیز متناسب با مرتبهاش است.
نفس ناطقه و ملكوت
نفس ناطقه در جمادات، به معنای معرفت وجودی آنهاست، نه نفس ناطقه انسانی. این معرفت، نصیبی از عالم ملكوت است که هر ذرهای به تناسب خود از آن بهرهمند است.
جمعبندی
شرح فص اسحاقیه، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به بررسی معرفت موجودات و نقد ادعای برتری جمادات پرداخته است. این نوشتار نشان داد که همه موجودات، از جمادات تا انسان، به تناسب ظرف وجودی خود از معرفت برخوردارند، اما انسان به دلیل مقام جمعی، اشرف مخلوقات است. ادعای برتری جمادات، فاقد دلیل عقلی و نقلی است و با نظام مراتب وجودی ناسازگار است. آیات قرآن کریم و روایات معتبر، بر معرفت وجودی موجودات دلالت دارند، اما این معرفت، دلیلی بر برتری جمادات نیست. عرفان، بر پایه برهان کامل، شریعت بیپیرایه و کشف معتبر استوار است و هر ادعایی که با این معیارها سازگار نباشد، پذیرفتنی نیست. این نوشتار، چونان مشعلی در تاریکی، راه را به سوی حقیقت عرفانی روشن میسازد و خواننده را به تأمل در نظام هستی دعوت میکند.