در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 451

متن درس





شرح فصوص الحکم: فص اسحاقیه، جلسه چهارصد و پنجاه و یکم

شرح فصوص الحکم: فص اسحاقیه

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۴۵۱)

مقدمه: کاوش در تجلیات الهی و نقش عقل در تعبیر رؤیا

فص اسحاقیه از فصوص الحکم ابن‌عربی، چونان گوهری درخشان در گنجینه عرفان نظری، به تبیین مفاهیم عمیق تجلیات الهی، رؤیاهای صادقه و کاذبه، و پیوند میان عقل و شرع می‌پردازد. این فص، با محوریت تحلیل رؤیاها و نقش عقل مشروع در تعبیر آنها، دریچه‌ای به سوی فهم رابطه میان عقل، شرع، و عرفان می‌گشاید. استاد فرزانه قدس‌سره در این درس‌گفتار، با نگاهی عمیق و عرفانی، به بررسی تجلی حق در صور مثالی و حسی، تقسیم‌بندی رؤیاها، و نقد دیدگاه‌های غیرعقلانی در فقه و کلام پرداخته‌اند. این نوشتار، با ساختاری علمی و زبانی متین، تمامی مفاهیم مطرح‌شده را به‌گونه‌ای بازنویسی کرده است که چونان آیینه‌ای صیقل‌یافته، حقیقت عرفانی و فلسفی فص اسحاقیه را در برابر دیدگان پژوهندگان قرار دهد. نکات کلیدی با دقت استخراج شده و با توضیحات تکمیلی، در قالب ساختاری دانشگاهی و با بهره‌گیری از تمثیلات فاخر، ارائه گردیده است.

بخش اول: تجلی حق و تعبیر رؤیاها

مفهوم تجلی در فص اسحاقیه

ابن‌عربی در فص اسحاقیه، با استناد به عبارت: قوله لما جواب لما و قوله هما معآ أی نعبرها بالحق المشروع فی حق الرائی و المکان الذی رآه فیه معآ و معناه أن الحق إذا تجلی لنا، به تبیین چگونگی تعبیر رؤیاها با توجه به حق مشروع، حال رائی، و مکان رؤیا می‌پردازد. تجلی حق در صور مثالی یا حسی، به شرایط رائی، مکان، و زمان رؤیا وابسته است و باید با عقل مشروع، یعنی عقلی هماهنگ با شرع، تعبیر شود. این دیدگاه، چونان نوری که از میان ظلمات می‌تابد، بر ضرورت تعبیر رؤیاها در چارچوبی عقلانی و شرعی تأکید دارد و از تعابیر خودسرانه و غیرمستدل پرهیز می‌دهد.

درنگ: تجلی حق در رؤیاها، به شرایط رائی، مکان، و زمان وابسته است و تعبیر آن باید با عقل مشروع، هماهنگ با شرع، انجام گیرد تا از انحرافات نفسانی و وهمی مصون ماند.

تقسیم‌بندی رؤیاها

رؤیاها به دو دسته اصلی تقسیم می‌شوند: نخست، رؤیاهایی که از مشکلات مزاجی یا عوامل جسمانی ناشی می‌شوند، موسوم به اضغاث احلام، که به حوزه روان‌شناسی و پزشکی تعلق دارند و فاقد ارتباط عمیق با روح و نفس‌اند. دوم، رؤیاهایی که گرچه ممکن است تحت تأثیر جسم باشند، به روح و نفس مرتبط‌اند و نیازمند تعبیر عرفانی و شرعی‌اند. عوامل محیطی مانند غذا، مکان، و زمان نیز بر کیفیت رؤیاها تأثیر می‌گذارند. برای مثال، رؤیایی که در شب جمعه یا لیله‌القدر دیده شود، به دلیل شرافت زمان، از ارزش معنوی بیشتری برخوردار است. همچنین، مکان‌های متبرکه، چونان حرم‌های مقدس، بر کیفیت رؤیا اثر می‌گذارند.

تنوع صور در رؤیاها

رؤیاها ممکن است صور متفاوتی را دربر گیرند: از امور معنوی و تجردی مانند دیدن خدا یا پیامبر، تا امور مادی مانند دیدن پدر یا اشیاء ملموس. دیدن خدا در خواب، به دلیل تجرد ذات الهی، نیازمند تعبیری دقیق است که تحت تأثیر حالات نفسانی، اعتقادی، و عملی رائی قرار دارد. این تنوع، چونان باغی پر از گل‌های گوناگون، نشان‌دهنده پیچیدگی رؤیاها و ضرورت تحلیل دقیق آنهاست.

درنگ: رؤیاها، به دلیل تنوع صور و تأثیر عوامل جسمانی و معنوی، نیازمند تعبیری دقیق و مبتنی بر عقل مشروع‌اند که حالات رائی و شرایط زمان و مکان را در نظر گیرد.

نقش معبر در تعبیر رؤیا

معبر، چونان راهنمایی که از میان خطوط پیچیده عبور می‌کند، وظیفه دارد بدون تغییر در ماهیت رؤیا، به حقیقت آن دست یابد. تعبیر او ممکن است مطابق واقع باشد یا به خطا رود، مشابه اجتهاد در فقه که گاه صواب و گاه خطاست. معبر، ناظر و تحلیل‌گر است و دخالتی در ماهیت رؤیا ندارد. این اصل، چونان کلیدی که قفل حقیقت را می‌گشاید، بر دقت و سلامت در تعبیر تأکید دارد و از تغییر خودسرانه رؤیا پرهیز می‌دهد.

بخش دوم: عقل، شرع، و نقد دیدگاه‌های غیرعقلانی

نقش عقل در تأیید شرع

عقل، چونان مشعلی که راه شرع را روشن می‌کند، شرع را تأیید و معجزه پیامبر را امضا می‌کند. بدون عقل، شرع ارزش خود را از دست می‌دهد، زیرا عقل است که صغری‌های شرعی را با کبرای عقلانی تأیید یا رد می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که اعتبار شرع به عقل وابسته است، نه برعکس. این دیدگاه، چونان پلی است که عقل و شرع را به هم متصل می‌سازد و از پذیرش بی‌چون‌وچرای احادیث بدون سند معتبر پرهیز می‌دهد.

درنگ: عقل، حاكم بر شرع است و شرع را تأیید می‌کند. اعتبار شرع به عقل وابسته است و بدون عقل، ارزش شرع مخدوش می‌شود.

نقد عقل فلسفی مشوب به وهم

استاد فرزانه قدس‌سره، عقل فلسفی مشوب به وهم را نقد می‌کنند و معتقدند عقل معتبر شرعی، عقلی خالص از وهم است که با شرع هماهنگ است. عقل مشوب، چونان آیینه‌ای غبارگرفته، حقیقت را به‌درستی بازنمی‌تاباند. این نقد، بر ضرورت خلوص عقل در تحلیل مسائل دینی تأکید دارد و از تعصبات فلسفی که ممکن است حقیقت را تحریف کنند، پرهیز می‌دهد.

نقد پذیرش بی‌چون‌وچرای احادیث

پذیرش احادیث بدون بررسی سند، به‌ویژه حدیث تحول که ادعا می‌کند خداوند در قیامت به صورت ناقص و سپس کامل ظاهر می‌شود، مورد نقد قرار می‌گیرد. این حدیث، با اعتقاد به کمال الهی و عدالت قیامت منافات دارد، زیرا قیامت محل ظهور حقیقت اعمال است، نه امتحان الهی. این نقد، چونان تیغی بر زواید فکری، از پذیرش روایات غیرمعتبر برحذر می‌دارد و بر ضرورت سنجش احادیث با عقل و شرع تأکید دارد.

درنگ: احادیث باید با عقل و شرع سنجیده شوند. پذیرش بی‌چون‌وچرای روایات، به‌ویژه حدیث تحول، با اصول عقلانی و شرعی ناسازگار است.

نقد تعصب میان عرفا و فلاسفه

تعصب میان عرفا و فلاسفه، که گاه به جدایی علوم دینی و عقلانی منجر می‌شود، مورد نقد قرار می‌گیرد. همه علوم، چونان شاخه‌های درختی واحد، در پی حقیقت‌اند و نباید میان آنها جدایی ایجاد شود. این دیدگاه، چونان نسیمی که غبار تعصب را می‌زداید، به وحدت علوم دینی و عقلانی دعوت می‌کند و از تعصبات رشته‌ای پرهیز می‌دهد.

بخش سوم: تشبیه و تنزیه در شرع و عرفان

هماهنگی تشبیه و تنزیه

استاد فرزانه قدس‌سره با استناد به آیات قرآن کریم، به هماهنگی میان تشبیه و تنزیه اشاره می‌کنند. آیه يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ (حشر: ۱)، «آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، برای خدا تسبیح می‌گویند»، به تنزیه اشاره دارد، و آیه هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ (شوری: ۱۱)، «او شنوای بیناست»، به تشبیه دلالت می‌کند. تشبیه در شرع، باید به‌گونه‌ای تفسیر شود که با تجرد الهی منافات نداشته باشد و عوارض مادی به خدا نسبت داده نشود. این هماهنگی، چونان رقصی موزون میان دو بال عرفان، تشبیه و تنزیه را در کنار هم قرار می‌دهد.

درنگ: تشبیه و تنزیه در شرع و عرفان، چونان دو بال پرواز، در هماهنگی کامل‌اند و باید به‌گونه‌ای تفسیر شوند که با تجرد الهی سازگار باشند.

تفسیر آیات تشبیه بدون ماده

آیاتی مانند وَعَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ (اعراف: ۵۴)، «و بر عرش استوا کرد»، باید بدون نسبت دادن ماده به خدا تفسیر شوند. این تفسیر، چونان کلیدی که قفل پیچیدگی‌های کلامی را می‌گشاید، بر حفظ تنزیه الهی در کنار پذیرش تشبیه شرعی تأکید دارد.

پذیرش تجلیات توسط عارفان

عارفان، برخلاف محجوبان که به دلیل اعتقاد به کمال مطلق، تجلیات ناقص را رد می‌کنند، همه صور تجلی حق را می‌پذیرند. آیه مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا (بقره: ۲۴۵)، «کیست که به خدا وامی نیکو دهد؟»، به لسان تنازل و تشبیه اشاره دارد و نشان می‌دهد که تجلیات الهی در صور ناقص مانند فقر یا بیماری، ظرف ظهور صفات مؤمن‌اند. این دیدگاه، چونان آیینه‌ای که همه چهره‌های حقیقت را بازمی‌تاباند، بر عمق عرفانی در فهم تجلیات تأکید دارد.

درنگ: عارفان، همه صور تجلی حق، حتی در قالب‌های ناقص، را به‌عنوان مظاهر الهی می‌پذیرند، در حالی که محجوبان به دلیل اعتقاد به کمال مطلق، این صور را رد می‌کنند.

بخش چهارم: تجلیات الهی و استعداد متجلی‌له

تجلی حق بر اساس استعداد

تجلی حق، چونان جویباری که به قدر ظرفیت هر ظرف جاری می‌شود، بر اساس استعداد متجلی‌له تحقق می‌یابد. هر فرد، حق را به قدر ظرفیت وجودی خود ادراک می‌کند. این اصل، به تفاوت در مراتب ادراک افراد اشاره دارد و نشان می‌دهد که رؤیاها و تجلیات، تحت تأثیر حالات نفسانی، اعتقادی، و عملی رائی‌اند.

نقد برداشت‌های نادرست از تجلی

برداشت‌های نادرست، مانند تقدیس شیطان یا دیدن ظالم به‌صورت مثبت، نتیجه تربیت نادرست و انحراف در استعداد متجلی‌له است. به عنوان مثال، کسی که تحت تأثیر تربیت نادرست، شیطان را مقدس می‌بیند، یا ظالمی را به‌صورت خیرخواه ادراک می‌کند، از حقیقت دور افتاده است. این نقد، چونان تیغی که زواید فکری را می‌زداید، بر ضرورت تربیت صحیح در فهم حقیقت تأکید دارد.

درنگ: تجلی حق، به قدر استعداد متجلی‌له است. برداشت‌های نادرست از تجلیات، نتیجه انحراف در تربیت و استعداد فرد است.

تضاد در ادراک صور

تفاوت در ادراک صور توسط افراد، به حالات نفسانی و مراتب وجودی آنها بستگی دارد. برای مثال، یک ظالم ممکن است توسط کودکی به‌صورت خیرخواه و توسط مظلومی به‌صورت ستمگر دیده شود. این تضاد، چونان رنگ‌های گوناگون در یک نقاشی، نشان‌دهنده پیچیدگی ادراک انسانی در عرفان است.

تحول وجودی انسان

وجود انسان، چونان موجی که لحظه‌به‌لحظه در حرکت است، در هر دم تحول می‌یابد. این تحول، با دعای «بارالها، مرا حتی لحظه‌ای به خودم وامگذار» هم‌خوانی دارد و بر پویایی وجود انسانی و تأثیر عوامل محیطی و معنوی تأکید می‌کند.

بخش پنجم: تجلیات نوری و صفات الهی

تجلی در صور نوری

تجلی حق در صور نوری، مانند خورشید یا نور سفید، به دلیل کمالشان، مستقیماً پذیرفته می‌شود و نیازی به تعبیر ندارد. این صور، چونان شعاع‌های نور که تاریکی را می‌شکافند، حقیقت الهی را بی‌واسطه نشان می‌دهند.

درنگ: صور نوری، به دلیل کمالشان، مستقیماً پذیرفته می‌شوند و نیازی به تعبیر ندارند، زیرا حقیقت الهی را بی‌واسطه بازمی‌تابانند.

صفات سلبیه و ثبوتیه

تجلیات الهی به صفات سلبیه (مانند تنزیه) و ثبوتیه (مانند سمع و بصر) تقسیم می‌شوند. صفات سلبیه، چونان قله‌های رفیع که از عوارض مادی منزه‌اند، توسط عقول مجرده پذیرفته می‌شوند، اما صفات ثبوتیه ممکن است توسط برخی رد شوند. عارفان، با پذیرش هر دو، به جمع میان لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ (شوری: ۱۱)، «هیچ چیز مانند او نیست»، و هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ، جامعیت عرفانی را نشان می‌دهند.

تجلی در صور ناقص

تجلی حق در صور ناقص، مانند بیماری یا فقر، ظرف ظهور صفات مؤمن است. حدیث «مریض شدم و عیادتم نکردی» و آیه مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا، به لسان تنازل و تشبیه، این تجلیات را نشان می‌دهند. این صور، چونان ظرفی که گوهر ایمان را در خود جای می‌دهد، منافات با کمال الهی ندارند.

بخش ششم: تحلیل آیات و روایات

آیات قرآنی مرتبط

آیات متعددی با محتوای این شرح هم‌خوانی دارند. آیه يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَרْضِ (حشر: ۱)، بر تنزیه الهی تأکید دارد، و آیه هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ (شوری: ۱۱)، به تشبیه اشاره می‌کند. آیه وَعَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ (اعراف: ۵۴)، بر استوای الهی دلالت دارد که باید بدون نسبت ماده تفسیر شود. همچنین، آیه مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا (بقره: ۲۴۵)، به لسان تنازل، بر تجلی حق در صور ناقص اشاره دارد.

روایات و تبیین عرفانی

روایت «مریض شدم و عیادتم نکردی» و «گرسنه بودم و غذا به من ندادی»، به تجلی حق در ظرف مؤمن اشاره دارد. این روایات، به لسان تنازل، نشان می‌دهند که خدمت به مؤمن، خدمت به خداست. همچنین، نقد حدیث تحول، که ادعای تجلی ناقص در قیامت را مطرح می‌کند، بر حفظ تنزیه الهی و عدالت قیامت تأکید دارد.

بخش هفتم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

فص اسحاقیه در جلسه چهارصد و پنجاه و یکم، چونان سفری عرفانی در ژرفای تجلیات الهی، به بررسی رؤیاها، نقش عقل در تعبیر، و هماهنگی تشبیه و تنزیه پرداخته است. این شرح، با تبیین تجلی حق در صور مثالی و حسی، نقد دیدگاه‌های غیرعقلانی، و تأکید بر نقش عقل مشروع در تأیید شرع، به فهم جامعی از عرفان نظری دعوت می‌کند. نقد حدیث تحول و تعصبات رشته‌ای، بر ضرورت استدلال عقلانی و وحدت علوم دینی تأکید دارد. تجلیات نوری و صور ناقص، چونان آیینه‌هایی که حقیقت الهی را در مراتب گوناگون بازمی‌تابانند، نشان‌دهنده عمق و جامعیت عرفان ابن‌عربی‌اند. این نوشتار، با حفظ تمامی جزییات درس‌گفتار و افزودن توضیحات تکمیلی، چونان چشمه‌ای زلال، حقیقت عرفانی فص اسحاقیه را به پژوهندگان عرضه می‌دارد.

با نظارت صادق خادمی