در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 529

متن درس





کرامت یعقوب و نقد کید در فص یوسفیه: بازخوانی فصوص الحکم

کرامت یعقوب و نقد کید در فص یوسفیه: بازخوانی فصوص الحکم

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۵۲۹)

مقدمه: فص یوسفیه و چالش‌های عرفانی در نسبت کید

کتاب شریف فصوص الحکم، اثر جاودانه محی‌الدین ابن‌عربی، چون گوهری درخشان در عرفان نظری می‌درخشد و با کاوش در رابطه میان حق‌تعالی و ممکنات، حقایق وجودی را تبیین می‌کند. فص یوسفیه، یکی از فصول این اثر گران‌سنگ، به تحلیل داستان حضرت یوسف(ع) و نسبت کید در آیات سوره یوسف می‌پردازد. این فص، با بررسی حدیث «الناس نیام» و آیاتی چون يَا بُنَيَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَىٰ إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْدًا («ای پسرکم، رؤیایت را برای برادرانت بازگو مکن که برایت کید می‌کنند»، سوره یوسف، آیه ۵)، چالش‌های عرفانی را در بستری قرآنی مطرح می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره، در درس‌گفتار جلسه ۵۲۹، با نگاهی نقادانه و عالمانه، دیدگاه‌های شارحان این فص، به‌ویژه قیصری، را بررسی کرده و با استناد به آیات قرآن کریم و روایات، به تحلیل دقیق نسبت کید، تبرئه برادران یعقوب، و مدیریت حکیمانه حضرت یعقوب(ع) پرداخته‌اند. این نوشتار، با ساختاری منظم و زبانی فاخر، تمامی نکات درس‌گفتار را با توضیحات تکمیلی و تمثیلات ادبی بازنویسی کرده تا متنی جامع، علمی و متناسب با فضای دانشگاهی ارائه دهد.

بخش نخست: نقد نسبت کید به شیطان و خدا

نسبت کید به برادران یعقوب در قرآن کریم

شارح فصوص الحکم مدعی است که حضرت یعقوب(ع) کید را به شیطان نسبت داد تا فرزندانش را از این فعل تبرئه کند و این خود نوعی کید تربیتی برای ادب‌آموزی یوسف(ع) بود. این دیدگاه، مانند ابری که نور حقیقت را می‌پوشاند، با صراحت آیات قرآن کریم ناسازگار است. آیه شریفه يَا بُنَيَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَىٰ إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْدًا («ای پسرکم، رؤیایت را برای برادرانت بازگو مکن که برایت کید می‌کنند»، سوره یوسف، آیه ۵) به‌وضوح کید را به برادران یوسف نسبت می‌دهد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این آیه، هرگونه تبرئه برادران یا نسبت کید به شیطان را نفی می‌کند، زیرا یعقوب(ع) صراحتاً کید را به فرزندانش نسبت داده و از یوسف خواست رؤیایش را از ایشان پنهان دارد.

درنگ: آیه يَا بُنَيَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَىٰ إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْدًا کید را صراحتاً به برادران یوسف نسبت می‌دهد و هیچ تبرئه‌ای از سوی یعقوب(ع) در قرآن کریم دیده نمی‌شود.

نقد نسبت کید به شیطان

شارح مدعی است که یعقوب(ع) کید را به شیطان نسبت داد و شیطان را مظهر اسم «مضل» دانست. این ادعا، مانند نسیمی که گرد و غبار را برمی‌انگیزد، با متن قرآن کریم ناسازگار است. یعقوب(ع) در ادامه آیه ۵ سوره یوسف می‌فرماید: إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ («شیطان برای انسان دشمنی آشکار است»). این عبارت، شیطان را محرک کید معرفی می‌کند، نه فاعل آن. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این تمایز، مسئولیت برادران را در کید تأیید کرده و نقش شیطان را به تحریک محدود می‌سازد، نه اینکه کید را به او نسبت دهد.

درنگ: یعقوب(ع) شیطان را محرک کید خواند، نه فاعل آن، و کید را صراحتاً به برادران نسبت داد.

نقد نسبت کید به خدا

شارح فصوص الحکم، با استناد به این ادعا که همه افعال از خداست، کید را ابتدا به شیطان و سپس به خدا نسبت می‌دهد. این دیدگاه، مانند سایه‌ای که بر نور حقیقت می‌افتد، با آیات قرآن کریم و اصل اختیار انسانی در تعارض است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که نسبت دادن کید به خدا، به جبرگرایی افراطی منجر می‌شود که با مسئولیت‌پذیری انسان در برابر اعمالش ناسازگار است. قرآن کریم، کید را به برادران یوسف نسبت می‌دهد و هیچ اشاره‌ای به خدا یا شیطان به‌عنوان فاعل کید ندارد.

درنگ: نسبت دادن کید به خدا، با آیات قرآن کریم و اصل اختیار انسانی ناسازگار است و به تحریف معنوی منجر می‌شود.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با بررسی نسبت کید در فص یوسفیه، نشان داد که دیدگاه شارح مبنی بر تبرئه برادران یعقوب و نسبت کید به شیطان یا خدا، با صراحت آیات قرآن کریم ناسازگار است. آیه يَا بُنَيَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَىٰ إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْدًا کید را به برادران نسبت می‌دهد و نقش شیطان را به تحریک محدود می‌کند. این نقد، مانند چراغی که تاریکی را می‌زداید، بر اهمیت التزام به ظاهر و باطن آیات تأکید دارد و عرفان را به سوی معرفت اصیل هدایت می‌کند.

بخش دوم: کرامت یعقوب و مدیریت حکیمانه

کرامت یعقوب در مواجهه با گناه فرزندان

حضرت یعقوب(ع)، با کرامتی بی‌نظیر، گناه فرزندانش را بزرگ نکرد و از مطرح کردن غائله قتل و سرقت اجتناب ورزید. آیه أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ («مگر به شما نگفتم که من از خدا چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید»، سوره یوسف، آیه ۹۶) نشان‌دهنده مدیریت حکیمانه یعقوب(ع) در حفظ وحدت خانواده است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این کرامت، مانند جویباری زلال، فرزندان را به سوی توبه و رستگاری هدایت کرد، بدون آنکه تحقیر شوند.

درنگ: یعقوب(ع) با کرامت و بزرگواری، از بزرگ کردن گناه فرزندان اجتناب کرد و آن‌ها را به سوی رستگاری هدایت نمود.

اعتراف فرزندان به گناه

فرزندان یعقوب، با دیدن کرامت پدر، به گناه خود اعتراف کردند و گفتند: يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ («ای پدر، برای گناهانمان آمرزش بخواه که ما خطاکار بودیم»، سوره یوسف، آیه ۹۷). این اعتراف، مانند گلی که در خاک کرامت شکوفا می‌شود، نشان‌دهنده تأثیر رفتار حکیمانه یعقوب(ع) در بیداری وجدان فرزندان است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این رفتار، الگویی برای هدایت بدون تحقیر در عرفان و اخلاق اسلامی است.

درنگ: اعتراف فرزندان به گناه، نتیجه کرامت و مدیریت حکیمانه یعقوب(ع) در هدایت آن‌ها بدون تحقیر بود.

پاسخ یعقوب به درخواست استغفار

یعقوب(ع) در پاسخ به درخواست فرزندان، فرمود: سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي ۖ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ («به‌زودی برای شما از پروردگارم آمرزش می‌طلبم، که او آمرزنده مهربان است»، سوره یوسف، آیه ۹۸). استفاده از «سوف» نشان‌دهنده بزرگی گناه و نیاز به آمادگی برای استغفار است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این پاسخ، مانند نسیمی که آرامش را به ارمغان می‌آورد، تواضع یعقوب(ع) و ارجاع امر به خدا را نشان می‌دهد، نه تبرئه یا لوث کردن گناه.

درنگ: پاسخ یعقوب(ع) با «سوف» نشان‌دهنده بزرگی گناه و ارجاع امر به خدا برای استغفار است، نه تبرئه فرزندان.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با بررسی کرامت یعقوب(ع) در مواجهه با گناه فرزندان، نشان داد که ایشان با مدیریت حکیمانه، وحدت خانواده را حفظ کرده و فرزندان را به سوی توبه و رستگاری هدایت نمود. اعتراف فرزندان به گناه و پاسخ یعقوب با تواضع، مانند چراغی که مسیر حقیقت را روشن می‌کند، الگویی برای هدایت عرفانی و اخلاقی ارائه می‌دهد. این بخش، بر اهمیت کرامت و بزرگواری در مدیریت خانواده و جامعه تأکید دارد.

بخش سوم: گناه برادران و تمایز نیت‌ها

گناه برادران یعقوب و نیت غیرمغرضانه

فرزندان یعقوب(ع)، هرچند مرتکب گناه شدند، قصد قتل نداشتند، بلکه به دنبال رفع مشکل خود بودند. آیه إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ («ما خطاکار بودیم»، سوره یوسف، آیه ۹۷) نشان‌دهنده اعتراف آن‌ها به خطاست. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این گناه، از سر مشکل بود، نه مرض یا کینه. این تمایز، مانند جداسازی سره از ناسره، نشان می‌دهد که برادران، با وجود خطا، از نجابت و صفا برخوردار بودند.

درنگ: گناه برادران یعقوب از سر مشکل بود، نه مرض یا کینه، و این تمایز، نجابت آن‌ها را تأیید می‌کند.

مدیریت یعقوب در رستگاری فرزندان

یعقوب(ع)، با کرامت و حکمت، همه فرزندانش را، حتی کسانی که قصد کید داشتند، به رستگاری رساند. این مدیریت، مانند طبیبی ماهر که بیماری نفسانی را درمان می‌کند، الگویی برای هدایت عرفانی است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این رفتار، تفاوت مراتب ولایت انبیا را نشان می‌دهد، چنان‌که آیه فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ («برخی را بر برخی برتری دادیم»، سوره بقره، آیه ۲۵۳) بر این تفاوت دلالت دارد.

درنگ: یعقوب(ع) با مدیریت حکیمانه، همه فرزندانش را به رستگاری رساند و الگویی برای هدایت عرفانی ارائه داد.

تفاوت یعقوب با دیگر انبیا

یعقوب(ع)، برخلاف برخی انبیا مانند یونس(ع) که با نفرین قومش به عذاب منجر شد، با کرامت و بدون تندی، فرزندانش را هدایت کرد. استاد فرزانه قدس‌سره این تفاوت را مانند دو رودخانه با سرچشمه‌های متفاوت توصیف می‌کنند که هرکدام مسیر خاص خود را در ولایت طی می‌کنند. این کرامت، رستگاری همه فرزندان، از یوسف(ع) تا برادر خطاکار، را رقم زد.

درنگ: یعقوب(ع) با کرامت و بدون تندی، برخلاف برخی انبیا مانند یونس(ع)، فرزندانش را به رستگاری هدایت کرد.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با بررسی گناه برادران یعقوب و مدیریت حکیمانه ایشان، نشان داد که گناه آن‌ها از سر مشکل بود، نه کینه، و یعقوب(ع) با کرامت، همه را به رستگاری رساند. این رفتار، مانند گوهری در عرفان اسلامی، تفاوت مراتب ولایت انبیا را آشکار می‌سازد و الگویی برای هدایت بدون تحقیر ارائه می‌دهد.

بخش چهارم: نقد تحریف معنوی و عرفان من‌درآوردی

تحریف معنوی قرآن کریم

نسبت دادن کید به شیطان یا خدا، تحریف معنوی قرآن کریم است که بدتر از تحریف لفظی است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این تحریف، مانند خاری که در قلب حقیقت فرو می‌رود، به گمراهی دینی و لوث شدن احکام الهی منجر می‌شود. التزام به ظاهر و باطن آیات، مانند سپری است که از انحراف در تفسیر محافظت می‌کند.

درنگ: نسبت دادن کید به شیطان یا خدا، تحریف معنوی قرآن کریم است که به گمراهی دینی منجر می‌شود.

نقد عرفان من‌درآوردی

دیدگاه شارح، نمونه‌ای از عرفان من‌درآوردی است که با آیات قرآن کریم در تضاد است. استاد فرزانه قدس‌سره این عرفان را مانند نسیمی بی‌سامان توصیف می‌کنند که به جای هدایت، به گمراهی می‌انجامد. عرفان اصیل، باید به حقیقت‌شناسی و التزام به قرآن کریم متکی باشد، نه تأویل‌های بی‌مبنا.

درنگ: عرفان من‌درآوردی، با تأویل‌های بی‌مبنا، از حقیقت قرآن کریم دور شده و به گمراهی منجر می‌شود.

شکوای قرآن در قیامت

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که قرآن کریم در قیامت از تحریف‌ها شکایت خواهد کرد، مانند بنده‌ای که از بی‌حرمتی به حرمتش گله‌مند است. این مسئولیت، مانند بار سنگینی بر دوش مفسران است که باید امانت‌داری در تفسیر را حفظ کنند.

درنگ: قرآن کریم در قیامت از تحریف‌های معنوی شکایت خواهد کرد و مفسران مسئول امانت‌داری در تفسیرند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با نقد تحریف معنوی و عرفان من‌درآوردی، نشان داد که نسبت دادن کید به شیطان یا خدا، انحرافی است که به لوث شدن دین می‌انجامد. تأکید بر التزام به قرآن کریم و امانت‌داری در تفسیر، مانند چراغی است که مسیر حقیقت را روشن می‌کند و عرفان را به سوی معرفت اصیل هدایت می‌نماید.

بخش پنجم: رؤیای یوسف و منشأ الهی آن

منشأ رؤیای یوسف

رؤیای یوسف(ع)، مانند گوهری که در ظرف خیال می‌درخشد، نه از اراده او، نه از برادران، و نه از یعقوب(ع) بود، بلکه به استعداد خیالی او وابسته بود. آیه قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا («پروردگارم آن را حق قرار داد»، سوره یوسف، آیه ۱۰۰) منشأ الهی این رؤیا را تأیید می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این رؤیا، در ظرف خیال یوسف(ع) ظهور یافت، اما علم به آن پس از وقوعش حاصل شد.

درنگ: رؤیای یوسف(ع) از منشأ الهی بود و در ظرف استعداد خیالی او ظهور یافت، نه از اراده او یا دیگران.

نقد حدیث «الناس نیام»

حدیث «الناس نیام» («مردم در خواب‌اند») به غفلت انسان‌ها اشاره دارد، اما استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این حدیث، مانند شاخه‌ای بی‌ربط به درخت بحث، ارتباطی با تعبیر رؤیای یوسف ندارد. این نقد، بر لزوم تناسب استدلال‌ها با موضوع تأکید دارد.

درنگ: حدیث «الناس نیام» به غفلت انسان‌ها اشاره دارد، اما ارتباطی با تعبیر رؤیای یوسف ندارد.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با بررسی منشأ رؤیای یوسف(ع)، نشان داد که این رؤیا از استعداد خیالی او و اراده الهی نشئت گرفته است. نقد کاربرد بی‌ربط حدیث «الناس نیام»، مانند نسیمی که غبار را می‌زداید، بر اهمیت تناسب در استدلال‌های عرفانی تأکید دارد و عرفان را به سوی فهم دقیق‌تر هدایت می‌کند.

بخش ششم: کرامت دینی و نقد رفتارهای خشن

کرامت و تسامح در دین اسلام

دین اسلام، مانند دریایی که همه را در بر می‌گیرد، بر کرامت، بزرگواری و تسامح استوار است، نه دگم‌گرایی و خشونت. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که رفتار یعقوب(ع)، مانند آینه‌ای شفاف، این کرامت را بازتاب می‌دهد. این دیدگاه، با آیه وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ («به کسانی که غیر خدا را می‌خوانند دشنام ندهید»، سوره انعام، آیه ۱۰۸) هم‌راستاست.

درنگ: دین اسلام بر کرامت و تسامح استوار است و از دگم‌گرایی و خشونت پرهیز می‌کند.

نقد رفتارهای خشن

رفتارهای خشن، مانند داستان نقل‌شده از یکی از رجال سیاسی که با خشونت به مجازات پرداخت، با کرامت دینی در تضاد است. استاد فرزانه قدس‌سره این رفتار را مانند طوفانی ویرانگر توصیف می‌کنند که به جای اصلاح، به تخریب می‌انجامد. در مقابل، یعقوب(ع) با کرامت، فرزندانش را به رستگاری هدایت کرد.

درنگ: رفتارهای خشن، با کرامت دینی ناسازگار است و یعقوب(ع) الگویی برای مدیریت بدون خشونت ارائه داد.

محبت خدا به بندگان

خداوند، مانند پدری مهربان، همه بندگانش را، حتی کافر و ملحد، دوست دارد و بی‌حرمتی به آن‌ها خشم الهی را برمی‌انگیزد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این محبت، مانند خورشیدی است که بر همه می‌تابد و انبیا را از بی‌حرمتی به بندگان بازمی‌دارد.

درنگ: خداوند همه بندگانش را دوست دارد و بی‌حرمتی به آن‌ها، حتی کافر و ملحد، خشم الهی را برمی‌انگیزد.

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم، با تأکید بر کرامت و تسامح در دین اسلام، نشان داد که رفتار یعقوب(ع) الگویی برای هدایت بدون خشونت است. نقد رفتارهای خشن و تأکید بر محبت خدا به بندگان، مانند گوهری در عرفان اسلامی، بر ضرورت احترام به کرامت انسانی تأکید دارد.

بخش هفتم: نقد علم دینی و ضرورت اصلاح

نقد بدبینی به علم دینی

برخی از عالمان دینی، به دلیل ناسازگاری برخی متون عرفانی با فرهنگ شیعه، به آن‌ها بدبین‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که راه‌حل، نه تعطیلی مطالعه این متون، بلکه نقد علمی و تصحیح آن‌هاست. این دیدگاه، مانند پلی که شکاف میان عرفان و کلام را پر می‌کند، به اصلاح علم دینی دعوت می‌کند.

درنگ: راه‌حل ناسازگاری متون عرفانی با فرهنگ شیعه، نقد علمی و تصحیح آن‌هاست، نه تعطیلی مطالعه.

محاسبه نفس و صداقت

انسان باید با صداقت گناهانش را محاسبه کند، نه اینکه آن‌ها را پنهان یا لوث کند. آیه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ («ای مؤمنان، از خدا بترسید و هر کس بنگرد که برای فردایش چه پیش فرستاده»، سوره حشر، آیه ۱۸) بر این محاسبه تأکید دارد. استاد فرزانه قدس‌سره این صداقت را مانند آینه‌ای می‌دانند که حقیقت نفس را بازتاب می‌دهد.

درنگ: محاسبه نفس با صداقت، انسان را از لوث کردن گناه بازمی‌دارد و به سوی توبه هدایت می‌کند.

نقد شبهه کربلا

شبهه‌ای که شهادت امام حسین(ع) را نتیجه کشتار بزرگان قریش در بدر و احد می‌داند، مردود است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که اولیای خدا، مانند انبیا و ائمه، به اذن الهی عمل می‌کنند و اعمالشان از هوس نیست. این نقد، مانند نسیمی که غبار شبهه را می‌زداید، بر حکمت الهی در اعمال اولیا تأکید دارد.

درنگ: اعمال اولیای خدا به اذن الهی است و شبهه نسبت دادن شهادت امام حسین(ع) به کشتار بدر و احد مردود است.

جمع‌بندی بخش هفتم

بخش هفتم، با نقد بدبینی به علم دینی و تأکید بر محاسبه نفس، نشان داد که اصلاح متون عرفانی و التزام به صداقت، مانند بذری است که در خاک معرفت شکوفا می‌شود. نقد شبهه کربلا، بر حکمت الهی در اعمال اولیا تأکید دارد و عرفان را به سوی حقیقت‌شناسی هدایت می‌کند.

جمع‌بندی

فص یوسفیه از فصوص الحکم، با کاوش در داستان یوسف(ع) و نسبت کید، به تبیین مفاهیم عرفانی و قرآنی می‌پردازد. نقدهای استاد فرزانه قدس‌سره بر دیدگاه شارح، به‌ویژه نسبت دادن کید به شیطان یا خدا، بر التزام به آیات قرآن کریم تأکید دارد. کرامت یعقوب(ع) در هدایت فرزندان، مانند گوهری در عرفان اسلامی، الگویی برای مدیریت حکیمانه و بدون تحقیر ارائه می‌دهد. نقد تحریف معنوی و عرفان من‌درآوردی، بر ضرورت امانت‌داری در تفسیر قرآن کریم تأکید دارد. این بازنویسی، با حفظ تمامی محتوای درس‌گفتار و تحلیل‌های آن، متنی منسجم و علمی ارائه داد که راه را برای گفت‌وگوی عرفانی و فلسفی عمیق‌تر هموار می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی