در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 542

متن درس





تبیین فص یوسفیه: درآمدی بر ظهورات الهی و اعیان ثابته

تبیین فص یوسفیه: درآمدی بر ظهورات الهی و اعیان ثابته

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۵۴۲)

دیباچه

فص یوسفیه، از فصول گران‌سنگ فصوص الحکم ابن‌عربی، دریچه‌ای است به سوی فهم عمیق رابطه میان حق و خلق، اعیان ثابته و ظهورات الهی. این فص، با تمثیلاتی چون نور و ظل، به تبیین نظام وجودی عالم پرداخته و پرسش‌های بنیادین عرفان نظری را در قالب گفتاری عمیق و تأمل‌برانگیز مطرح می‌سازد. در این نوشتار، درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره در جلسه ۵۴۲، که به شرح و تحلیل این فص اختصاص دارد، با دقتی علمی و نگاهی نقادانه بازنویسی شده است. هدف، ارائه متنی منسجم، دقیق و دانشگاهی است که ضمن حفظ تمامی جزئیات و عمق محتوای اصلی، با زبانی متین و فاخر، برای مخاطبان متخصص و پژوهندگان عرفان اسلامی قابل استفاده باشد. این اثر، با بهره‌گیری از تمثیلات و استعارات بدیع، می‌کوشد مفاهیم پیچیده عرفانی را چون نوری در آینه ذهن خواننده بازتاب دهد، بی‌آنکه از چارچوب علمی و آکادمیک خارج گردد.

بخش یکم: مبانی نظری ظهورات الهی و اعیان ثابته

ظهور ممکنات و طلب وجود

در عرفان ابن‌عربی، تمامی ممکنات، که طالب وجود عینی‌اند، در علم الهی ظاهرند، اما برخی در کتم عدم می‌مانند. این مفهوم، به طلب ذاتی اعیان ثابته برای ظهور در ظرف وجود اشاره دارد. اعیان ثابته، چون آینه‌هایی که جمال حق را بازتاب می‌دهند، در علم الهی حاضرند، اما ظهور عینی آنها در ظرف خارج، به شرایط و قیود مادی وابسته است.

درنگ: تمامی ممکنات طالب وجود عینی‌اند، اما محدودیت‌های ظرف مادی، ظهور برخی از آنها را به تأخیر می‌اندازد.

پرسش از کتم عدم

پرسشی بنیادین در این باره مطرح است: چگونه ممکن است برخی اعیان ثابته، با وجود طلب وجود، در کتم عدم باقی بمانند؟ این پرسش، به تناقض ظاهری میان طلب ذاتی وجود و عدم ظهور عینی اشاره دارد. پاسخ ابن‌عربی، تمایز میان کلیات و جزئیات است؛ بدین معنا که ظهور ممکنات، به‌صورت کلی رخ می‌دهد، نه در جزئیات.

درنگ: تمایز میان کلیات و جزئیات در طلب وجود، به‌عنوان پاسخی به مسئله کتم عدم، مورد نقد قرار گرفته، زیرا همه اعیان ثابته، اعم از کلی و جزئی، طالب ظهورند.

نقد پاسخ ابن‌عربی

استاد فرزانه قدس‌سره، پاسخ ابن‌عربی را ناکافی می‌دانند، زیرا تمایز میان کلیات و جزئیات، با اصل طلب وجود در همه مراتب اعیان سازگار نیست. همه اعیان ثابته، اعم از کلی و جزئی، طالب ظهورند و این تمایز، به‌مثابه جداسازی مصنوعی، با حقیقت وحدت وجود ناسازگار است.

تبیین درست این مسئله، بر نقش تدرج در ظرف خارج تأکید دارد. ظرف خارج، به دلیل محدودیت‌های مادی، تنها می‌تواند ظهورات را به‌صورت تدریجی محقق سازد. این تدرج، نه از ناحیه فاعل (حق)، بلکه از محدودیت‌های قابل (ظرف مادی) ناشی می‌شود.

درنگ: ظهور اعیان ثابته در ظرف خارج، به دلیل محدودیت‌های مادی، تدریجی است و این تدرج، از قابل ناشی می‌شود، نه از فاعل الهی.

فعلیت وجود حق

وجود حق، فاعلی و فعلی است و هیچ‌گاه در حالت انتظار یا تعلیق نیست. این فعلیت دائمی، به معنای پویایی و تجدید مستمر ظهورات الهی است. آیه شریفه كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ (الرحمن: ۲۹، «هر روز او در کاری است») به این حقیقت اشاره دارد که حق تعالی، در هر لحظه، در شأن و فعلیتی نوظهور است.

درنگ: وجود حق، فاعلی و فعلی است و آیه كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ به پویایی و تجدید مستمر شئون الهی دلالت دارد.

رد انقطاع ظهورات

ظهورات علمی حق، پایان‌ناپذیرند و به تعینات محدود نمی‌شوند. این دیدگاه، ازلی و ابدی بودن ظهورات الهی را تأیید می‌کند و هرگونه انقطاع یا ماندگاری در کتم عدم را نفی می‌نماید. ظهورات، چون جویباری جاری، در ظرف تدرج، به‌تدریج ظاهر می‌شوند و هیچ‌یک در پرده عدم پنهان نمی‌مانند.

درنگ: ظهورات الهی، ازلی و ابدی‌اند و هیچ‌یک در کتم عدم باقی نمی‌مانند، زیرا این امر با عدالت الهی ناسازگار است.

بخش دوم: نقد مفاهیم و اصطلاحات عرفانی

نقد اصطلاحات وهم و خیال

استفاده از اصطلاحات «وهم» و «خیال» برای توصیف ظهورات الهی، نارسا و گمراه‌کننده است. عالم، در همه مراتب خود، حقیقت است و هیچ‌یک از مظاهر آن، وهم یا خیال نیست. این نقد، بر ضرورت استفاده از اصطلاحات دقیق و علمی در عرفان تأکید دارد، تا از تحریف حقیقت وجودی عالم جلوگیری شود.

درنگ: عالم، از خلق تا حق، حقیقت است و اصطلاحات وهم و خیال در عرفان جایگاهی ندارند.

نقد دوگانگی و سه‌ضلعی بودن

برخی دیدگاه‌ها، عالم را به‌صورت سه‌ضلعی (نور، شخص، محل) تصور می‌کنند، اما این تصور، با حقیقت وحدت وجود ناسازگار است. عالم، دوضلعی است: حق و ظهورات. این دوگانگی، نه به معنای جدایی، بلکه به مثابه بازتاب نور حق در آینه خلق است.

درنگ: عالم، دوضلعی (حق و ظهورات) است و تصور سه‌ضلعی بودن، با وحدت وجود ناسازگار است.

نقد مفهوم عین ذات

گفتن اینکه موجودات، عین ذات حق‌اند، نادرست است. موجودات، ظهورات و مظاهر الهی‌اند، نه عین ذات حق. این تمایز، برای حفظ جدایی میان ذات و فعل الهی ضروری است. ظهورات، چون سایه‌هایی از نور حق، از ظرف اعیان ثابته سرچشمه می‌گیرند، اما عین ذات نیستند.

درنگ: ظهورات، فعل حق‌اند، نه عین ذات حق، و از ظرف اعیان ثابته، به‌عنوان مظاهر الهی، ظاهر می‌شوند.

نقد مفهوم عدم

مفهوم عدم، در نظام عرفانی جایگاهی ندارد. همه عالم، اعم از ظهورات علمی یا عینی، از حق سرچشمه می‌گیرد. فرض عدم، چون پرده‌ای تاریک، حقیقت نورانی عالم را مخدوش می‌کند و با عدالت الهی ناسازگار است.

درنگ: عدم در عرفان جایگاهی ندارد؛ همه عالم، ظهورات علمی یا عینی حق‌اند.

بخش سوم: خیر و شر در نظام وجودی

وجودی بودن خیر و شر

خیر و شر، هر دو وجودی‌اند و از حق تعالی سرچشمه می‌گیرند. آیه شریفه كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ (نساء: ۷۸، «همه از جانب خداست») بر این حقیقت تأکید دارد. خیر و شر، چون دو روی یک سکه، از صفات جمالی و جلالی حق ناشی می‌شوند.

درنگ: خیر و شر، هر دو وجودی‌اند و از صفات جمالی و جلالی حق سرچشمه می‌گیرند.

نقد دوگانگی فاعل

فرض دو فاعل برای خیر و شر (خدا و اهرمن)، به شرک منجر می‌شود. حق تعالی، با صفات جمال، هدایت می‌کند و با صفات جلال، اضلال می‌نماید، اما همه اینها در چارچوب وحدت فاعلیت الهی قرار دارند.

درنگ: فرض دو فاعل برای خیر و شر، به شرک می‌انجامد؛ فاعلیت الهی واحد است و همه مظاهر از اوست.

نسبی بودن نجاست مخلوقات

نجاست مخلوقات، امری نسبی است و همه موجودات، حتی آنهایی که در احکام شرعی نجس شمرده می‌شوند، ظهورات الهی‌اند. این دیدگاه، به جامعیت ظهورات حق در همه موجودات تأکید دارد و نجاست را امری ظاهری و مشروط به احکام شرعی می‌داند.

درنگ: نجاست مخلوقات، نسبی است و همه موجودات، به‌عنوان ظهورات الهی، از حقیقت برخوردارند.

بخش چهارم: مراتب ادراک و وحدت‌نگری

مراتب ادراک

ادراک انسانی، در مراتب قلبی، عقلی و حسی شکل می‌گیرد. هر یک از این مراتب، به ظهورات الهی وابسته‌اند و در مواجهه با حقیقت وجود، نقشی مکمل ایفا می‌کنند. قلب، چون آینه‌ای صیقلی، جمال حق را بازتاب می‌دهد؛ عقل، چون چراغی روشن، معانی را تحلیل می‌کند؛ و حس، چون دریچه‌ای به عالم ناسوت، ظهورات را ادراک می‌نماید.

درنگ: ادراک، در مراتب قلبی، عقلی و حسی، به ظهورات الهی وابسته است و هر مرتبه، نقشی مکمل در فهم حقیقت دارد.

مشرب موحد

موحد، عالم را چون ظهوری از حق می‌بیند و عدم را نفی می‌کند. این مشرب یک‌چشمی، که همه چیز را در پرتو نور حق می‌نگرد، با مشرب دوچشمی، که میان حق و خلق تمایز قائل است، متفاوت است. موحد، چون عاشقی که معشوق را در همه چیز می‌بیند، عالم را مظهر جمال حق می‌داند.

درنگ: مشرب موحد، عالم را ظهور حق می‌بیند و با نفی عدم، وحدت وجود را تأیید می‌کند.

ولایت امیرالمؤمنین (ع)

امیرالمؤمنین (ع)، چون خورشیدی در عالم وجود، امیر همه موجودات است، حتی آنهایی که در ظاهر تخلف می‌ورزند. این ولایت، چون جویباری که همه را سیراب می‌کند، جامعیت الهی را در بر دارد و همه موجودات را تحت فرمان خود قرار می‌دهد.

درنگ: امیرالمؤمنین (ع)، امیر همه موجودات است و ولایت او، جامعیت الهی را در همه مراتب وجود نشان می‌دهد.

بخش پنجم: بازنگری در عرفان و فلسفه

لزوم عرفان علمی

عرفان، برای آنکه از آفات سلیقه‌ای بودن در امان ماند، باید بر سه پایه استوار باشد: برهان قطعی، شرع بی‌پیرایه، یا رویت سالم. عرفان سلیقه‌ای، چون گلی بی‌ریشه، فاقد اعتبار و سند است و نمی‌تواند حقیقت را بازتاب دهد.

درنگ: عرفان باید بر برهان قطعی، شرع بی‌پیرایه یا رویت سالم استوار باشد تا از سلیقه‌ای بودن در امان ماند.

نقد کاستی‌های علم دینی

علم دینی، در برخی رویکردها، گرفتار تکرار و ایستایی شده و نیازمند بازنگری و نوآوری است. این نقد، نه به اشخاص، بلکه به روش‌های کهنه و غیرمستدل در تبیین مسائل عرفانی و فلسفی معطوف است. علم دینی، چون درختی که نیازمند هرس و آبیاری است، باید با استدلال‌های نوین و برهانی احیا شود.

درنگ: علم دینی نیازمند بازنگری و نوآوری است تا از ایستایی و تکرار رهایی یابد.

جمع‌بندی

درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره در فص یوسفیه، با نگاهی نقادانه و عمیق، به تبیین رابطه میان اعیان ثابته، ظهورات الهی و عالم به‌مثابه ظل حق پرداخته است. این اثر، با نقد مفاهیمی چون کتم عدم، تمایز کلیات و جزئیات، و اصطلاحات وهم و خیال، بر ضرورت ارائه عرفان با زبانی علمی و دقیق تأکید دارد. عالم، چون آینه‌ای که نور حق را بازتاب می‌دهد، در همه مراتب خود حقیقت است و هیچ‌یک از مظاهر آن، در پرده عدم یا وهم پنهان نیست. این متن، با ارائه دیدگاهی نوآورانه و برهانی، راه را برای بازنگری در علم دینی و عرفان نظری هموار می‌سازد و منبعی ارزشمند برای پژوهشگران و متخصصان عرفان اسلامی است.

با نظارت صادق خادمی