در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 603

متن درس

 

شرح فصوص‌الحکم: تبیین وحدت وجود و مراتب ظهور الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۶۰۳)

مقدمه

این نوشتار، شرح و تبیینی است عمیق و نظام‌مند از بخشی از فصوص‌الحکم ابن‌عربی که با رویکردی عرفانی و فلسفی، به کاوش در مبانی توحید و وحدت وجود می‌پردازد. محور اصلی این شرح، بررسی رابطه خالق و مخلوق، تعینات الهی، و ظهورات حق در صور گوناگون است که با نگاهی ژرف به معارف توحیدی، راهی به سوی فهم حقیقت هستی می‌گشاید. این متن، با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم و تبیین‌های عرفانی، کوشیده است تا مفاهیم پیچیده وحدت وجود را به گونه‌ای روشن و منسجم برای مخاطبان آشنا با عرفان نظری و فلسفه اسلامی ارائه نماید. ساختار این کتاب، با تقسیم‌بندی موضوعی و شماره‌گذاری نکات کلیدی، به گونه‌ای طراحی شده که هم جنبه آموزشی داشته باشد و هم زمینه‌ساز تأملات عمیق عرفانی گردد. تمثیلات و استعارات فاخر، به منظور پروراندن معانی و جلب توجه مخاطب به کار رفته‌اند، اما در عین حال، روح علمی و آکادمیک متن حفظ شده است.

بخش نخست: ظهور مراتب وجود و تعینات الهی

مفهوم تعین و نقش آن در شناخت حق

شرح فصوص‌الحکم با این عبارت آغاز می‌شود: «فقد بانت المطالع بتعينك المراتب»، که به ظهور مراتب وجود از طریق تعینات الهی اشاره دارد. تعین، به مثابه قالبی است که حق در آن محدود شده و در صور مخلوقات تجلی می‌یابد. این محدودیت، نه تنها مانع شناخت حق نیست، بلکه زمینه‌ساز ادراک مراتب وجود توسط مخلوقات است. همان‌گونه که نور در بلورهای رنگین می‌شکند و هر رنگ، جلوه‌ای از همان نور واحد را نمایان می‌سازد، حق نیز در تعینات گوناگون، خود را به نمایش می‌گذارد. بدون این تعینات، امکان شناخت حق برای موجودات محدود فراهم نمی‌گردید، چرا که ذات بی‌کران الهی، در غیاب قالب‌های محدود، از دسترس فهم بشری خارج است.

درنگ: تعینات الهی، چونان آینه‌هایی هستند که نور ذات حق را در صور گوناگون بازمی‌تابانند و امکان شناخت مراتب وجود را برای مخلوقات فراهم می‌سازند.

تحدید و اخبار انبیا

عبارت «ولو لا التحديد ما اخبرت الرسل بتحول الحق فى الصور» بر نقش اساسی تحدید در رسالت انبیا تأکید دارد. تحدید، که همان تعین و محدودیت است، امکان می‌دهد تا انبیا از تحولات حق در صور مختلف سخن گویند. این تحولات، به مثابه رقص نور الهی در قالب‌های خلقی است که هر یک، جلوه‌ای از حقیقت واحد را نمایان می‌کنند. انبیا، با بهره‌گیری از این تعینات، راه هدایت را به سوی حق می‌گشایند، چنان‌که ستارگان در شب، راه را به گمشدگان نشان می‌دهند. بدون تحدید، این اخبار ممکن نبود، زیرا ذهن بشری نیازمند قالب‌های ملموس برای فهم حقیقت بی‌کران است.

خلع صور و تنزیه ذات الهی

عبارت «ولا وصفته بخلع الصور عن نفسه» به تنزیه ذات الهی اشاره دارد. حق، خود را از صور خلقی جدا می‌سازد تا ذاتش به صورت غیرمشروط و منزه از هرگونه محدودیت شناخته شود. این تنزیه، چونان نسیمی است که پرده‌های تشبیه را کنار می‌زند و حقیقت بی‌صورت الهی را آشکار می‌سازد. با این حال، تشبیه و تجلی حق در صور خلقی نیز بخشی از حقیقت است که در کنار تنزیه، توازنی عرفانی ایجاد می‌کند. این دوگانگی ظاهری، در حقیقت، دو روی یک سکه‌اند که هر دو به وحدت ذات الهی بازمی‌گردند.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با تبیین مفاهیم تعین، تحدید، و تنزیه، بنیان‌های وحدت وجود را در عرفان نظری ابن‌عربی روشن می‌سازد. تعینات الهی، به مثابه پلی میان ذات بی‌کران حق و فهم محدود مخلوقات، امکان شناخت و معرفت توحیدی را فراهم می‌کنند. انبیا با بهره‌گیری از این تعینات، حقیقت الهی را در قالب‌های قابل فهم برای بشر ارائه می‌دهند، و تنزیه، ذات حق را از هرگونه محدودیت و تشبیه مبرا می‌دارد. این مفاهیم، چونان نردبانی هستند که سالک را به سوی قله معرفت توحیدی رهنمون می‌شوند.

بخش دوم: وحدت وجود و نفی دوگانگی خالق و مخلوق

پرسش بنیادین: خالق و مخلوق، یکی یا دو؟

یکی از پرسش‌های بنیادین عرفان نظری این است که آیا خالق و مخلوق دو موجود متمایزند یا یکی‌اند. فلسفه و کلام سنتی، با تمایز میان واجب و ممکن، صانع و مصنوع، بر دوگانگی تأکید دارند. اما عرفان نظری، با نگاهی ژرف‌تر، این دوگانگی را نفی کرده و بر وحدت وجود تأکید می‌ورزد. مخلوق، در این نگاه، تعینی از خالق است، نه موجودی جداگانه. همان‌گونه که امواج دریا از آب جدا نیستند، مخلوقات نیز از وجود حق جدایی ندارند. این دیدگاه، چونان کلیدی است که قفل دوگانگی ظاهری را می‌گشاید و حقیقت وحدت را آشکار می‌سازد.

درنگ: در عرفان نظری، مخلوق تعینی از خالق است، نه موجودی مستقل. این وحدت وجود، دوگانگی خالق و مخلوق را به وحدتی الهی تبدیل می‌کند.

وحدت وجود و ظهورات حق

متن با تأکید بر «دو نداريم و دو در كار نيست» به وحدت وجود اشاره دارد. حق، خود در تعینات گوناگون ظهور می‌یابد، و نزول و صعود او در صور خلقی، همان تجلیات اوست. این تجلیات، چونان نقش‌های رنگارنگ بر بوم وجودند که همگی از یک حقیقت سرچشمه می‌گیرند. مثال خمیر و آب، که در متن ذکر شده، به زیبایی این وحدت را نشان می‌دهد: خمیر، هرچند در قالب‌های گوناگون شکل می‌گیرد، در ذات خود یکتاست. حق نیز در ظرف علو، دنو، و بی‌تعین، همان حقیقت واحد است که در صور مختلف ظهور می‌یابد.

مراتب توحید در عبارات قرآنی

عبارت «بحول الله اقوم و اقعد» در سطح ظاهری به قیام و قعود انسان اشاره دارد، اما در مراتب عالی‌تر، به «لا حول و لا قوة الا بالله» و نهایتاً «لا اله الا الله» می‌رسد. این سیر، از توحید افعالی به توحید ذاتی است، چنان‌که گویی سالک از کرانه‌های ظاهر به عمق اقیانوس توحید سفر می‌کند. این عبارات، مراتب توحید را نشان می‌دهند که از تخاطب ظاهری به معرفتی عمیق و شهودی می‌رسند.

نقد دیدگاه وحدت شخصی ابن‌عربی

استاد فرزانه قدس‌سره، دیدگاه ابن‌عربی را در وحدت شخصی وجود نقد می‌کنند که تعینات را خیال می‌داند. در مقابل، ایشان تأکید دارند که همه تعینات، حقیقت و ظهور حق‌اند. این نقد، چونان چراغی است که مسیر حقیقت را از انحرافات خیالی روشن می‌سازد. تعینات، نه خیال، بلکه جلوه‌های واقعی حق‌اند که در ظرف‌های گوناگون ظهور می‌یابند. این دیدگاه، وحدت وجود را با حفظ حقیقت تعینات پیوند می‌زند و از نفی واقعیت خلق اجتناب می‌ورزد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تبیین وحدت وجود، دوگانگی ظاهری خالق و مخلوق را نفی کرده و بر یگانگی حقیقت هستی تأکید دارد. تعینات، به مثابه ظهورات حق، کثرت ظاهری را به وحدت ذاتی بازمی‌گردانند. نقد دیدگاه ابن‌عربی، بر حقیقت تعینات تأکید کرده و از نگرش خیالی به خلق پرهیز می‌دهد. این بخش، با استعارات و تمثیلات، راه را برای فهم عمیق‌تر توحید هموار می‌سازد.

بخش سوم: معیت قیومیه و حضور دائمی حق

آیات قرآنی و تبیین وحدت

قرآن کریم، با آیاتی چون «وَهُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ ۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» (حدید: ۳؛ اوست اول و آخر و آشکار و نهان، و او به هر چیزی داناست)، وحدت وجود و معیت قیومیه حق را تأیید می‌کند. این آیه، چونان آینه‌ای است که حقیقت الهی را در همه تعینات و مراتب وجود بازمی‌تاباند. حق، در همه صور و حالات، حاضر و ناظر است و هیچ کثرتی در ذات او راه ندارد.

درنگ: آیه «وَهُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ» گواهی است بر حضور حق در همه تعینات، که وحدت ذاتی او را در کثرت ظاهری آشکار می‌سازد.

معیت قیومیه و نفی جبر

آیه «وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ» (حدید: ۴؛ او با شماست هر کجا که باشید) به معیت قیومیه حق اشاره دارد. این معیت، چونان سایه‌ای است که هرگز از موجودات جدا نمی‌گردد. استاد فرزانه قدس‌سره، جبر را نفی می‌کنند، زیرا جبر نیازمند جابری ضعیف است، حال آنکه حق، عین قدرت است. این دیدگاه، چونان نسیمی است که غبار جبر را از آیینه توحید می‌زداید و اختیار الهی را در همه تعینات آشکار می‌سازد.

تنزیه و تشبیه در توحید

حق، هم منزه است و هم موصوف. او در صور محدود ظهور می‌یابد و همزمان از آن‌ها منزه است. این توازن، چونان رقص نور و سایه است که هر دو به یک حقیقت اشاره دارند. تنزیه، ذات الهی را از هرگونه محدودیت مبرا می‌دارد، و تشبیه، جلوه‌های او را در صور خلقی نمایان می‌سازد. این دوگانگی ظاهری، در حقیقت، وحدتی است که در مراتب توحید متجلی می‌شود.

نقد احادیث جعلی

استاد فرزانه قدس‌سره، حدیثی را که ادعا می‌کند حق در قیامت در صور منکره تجلی می‌کند، جعلی دانسته و رد می‌کنند. این نقد، چونان تیغی است که پرده‌های تحریف را می‌درد و حقیقت را از باطل جدا می‌سازد. حق، معرفه است و نه منکره، و تجلیات او همواره در صور ملیحه و شایسته است. این تأکید، بر اهمیت رجوع به منابع معتبر و پرهیز از احادیث ساختگی دلالت دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تکیه بر آیات قرآن کریم و نقد احادیث جعلی، معیت قیومیه حق و وحدت ذاتی او را تبیین می‌کند. نفی جبر و تأکید بر قدرت مطلق الهی، همراه با توازن میان تنزیه و تشبیه، بنیان‌های توحید را استوار می‌سازد. این بخش، با استعارات و تمثیلات، حقیقت حضور دائمی حق در همه صور را به زیبایی به تصویر می‌کشد.

بخش چهارم: توحید و تأثیرات عملی آن

غایت عرفان و معرفت توحیدی

فهم رابطه خالق و مخلوق، غایت عرفان و منتهای معرفت توحیدی است. این فهم، چونان قله‌ای است که تنها اوحدی از عارفان به آن دست می‌یابند. سالک با درک این حقیقت که جز حق چیزی نیست، به منتهای قرب الهی می‌رسد. این معرفت، چونان سپری است که اولیای خدا را در برابر سختی‌ها استوار می‌دارد و شجاعت و استقامت آنان را از ایمان به وحدت وجود سرچشمه می‌دهد.

درنگ: معرفت توحیدی، اولیای خدا را در برابر سختی‌ها استوار می‌سازد و از ایمان به وحدت وجود، شجاعت و استقامت سرچشمه می‌گیرد.

توحید و مقابله با کفر

توحید واقعی، مانع معصیت و طغیان است. هنگامی که توحید در دل نشیند، کفر و شرک از میان می‌روند. این توحید، چونان آتشی است که زنگار شرک را از آیینه قلب می‌زداید و راه را برای اصلاح فرد و جامعه هموار می‌سازد. اگر توحید در جامعه‌ای ریشه ندواند، اعمال ظاهری، هرچند بسیار، نتیجه‌ای در پی نخواهند داشت.

چالش‌های فهم معارف توحیدی در علم دینی

استاد فرزانه قدس‌سره هشدار می‌دهند که معارف توحیدی گاه در علم دینی به کفر تعبیر می‌شوند. این سوءتفاهم، از نادانی یا فهم نادرست برخی از عالمان دینی ناشی می‌شود. این چالش، چونان ابری است که حقیقت خورشید توحید را می‌پوشاند، اما با تبیین دقیق و روشن، می‌توان این ابرها را کنار زد و نور حقیقت را آشکار ساخت. ضرورت دارد که معارف توحیدی با دقت و روشنی ارائه شوند تا از سوءبرداشت‌ها جلوگیری گردد.

ضرورت پیوند حکمت نظری و عملی

برای تحقق مسلمانی حقیقی، باید معارف توحیدی را صاف و زلال کرد. حکمت عملی، بدون پیوند با حکمت نظری، به گمراهی می‌انجامد. این پیوند، چونان ریشه‌ای است که درخت ایمان را استوار می‌سازد. بدون این معرفت، اعمال ظاهری، مانند نقشی بر آب، بی‌ثمر خواهند بود. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که توحید، اگر در جان و جامعه نشیند، توانی بی‌کران برای تحول و اصلاح به ارمغان می‌آورد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با تأکید بر غایت عرفان و نقش توحید در اصلاح فرد و جامعه، اهمیت معرفت توحیدی را برجسته می‌سازد. این معرفت، نه تنها راه قرب الهی را هموار می‌کند، بلکه مانع کفر و معصیت می‌شود. چالش‌های فهم معارف توحیدی در علم دینی، ضرورت تبیین دقیق و پیوند حکمت نظری و عملی را نشان می‌دهد. این بخش، با تمثیلات فاخر، راه را برای سلوک عرفانی و تحقق توحید حقیقی روشن می‌سازد.

نتیجه‌گیری کلی

این شرح از فصوص‌الحکم، با تبیین عمیق وحدت وجود و رابطه خالق و مخلوق، نقشه راهی برای فهم توحید و سلوک عرفانی ارائه می‌دهد. تعینات الهی، چونان آینه‌هایی هستند که حقیقت حق را در صور گوناگون بازمی‌تابانند، و معیت قیومیه او، حضور دائمی‌اش را در همه مراتب وجود تأیید می‌کند. نقد دیدگاه ابن‌عربی و تأکید بر حقیقت تعینات، همراه با رد احادیث جعلی، این شرح را به اثری ممتاز در عرفان نظری تبدیل کرده است. آیات قرآن کریم، چونان ستارگانی در آسمان معرفت، راه را به سوی حقیقت روشن می‌سازند. این نوشتار، با پیوند حکمت نظری و عملی، مخاطب را به تأمل در عمق توحید و سلوک عرفانی دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی