در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 606

متن درس

 

شرح فصوص الحکم: تبیین عرفانی و فلسفی نسبت میان ذات الهی، تجلیات و تعینات

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۶۰۶)

مقدمه

کتاب فصوص الحکم، اثر گران‌سنگ محیی‌الدین ابن‌عربی، از برجسته‌ترین آثار عرفان نظری در سنت اسلامی است که به تبیین نسبت میان ذات الهی، اسماء و صفات، تجلیات و تعینات می‌پردازد. این اثر، با نگاهی عمیق و شهودی، به کاوش در حقیقت الهی و نحوه ظهور آن در عالم کثرت پرداخته و چارچوبی برای فهم وحدت در عین کثرت ارائه می‌دهد. شرح حاضر، برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به بازخوانی این اثر با رویکردی علمی، دقیق و منسجم پرداخته و با ساختاری دانشگاهی، مفاهیم پیچیده عرفانی و فلسفی را برای مخاطبان ژرف‌اندیش روشن می‌سازد. این نوشتار، با حفظ امانت به محتوای اصلی، به تبیین تمایز میان مقام ذات و تجلیات، نقد اختلافات میان مکاتب فکری، و تأکید بر انصاف و خلوص در معرفت الهی می‌پردازد. آیات قرآن کریم با دقت و احترام، همراه با ترجمه‌ای روان، در متن گنجانده شده و تحلیل‌های عمیق با تمثیلات و اشارات ادبی غنی‌سازی شده‌اند تا متنی وزین و در عین حال دل‌انگیز ارائه گردد.

بخش یکم: ذات الهی و نسبت آن با تجلیات و تعینات

تبیین مقام ذات و مقام تجلی

در عرفان نظری ابن‌عربی، ذات الهی در مقام تنزیه، منزه از هرگونه تعین و تقید است و در این مرتبت، هیچ صفت یا کیفیتی به آن نسبت داده نمی‌شود. این مقام، چونان آینه‌ای بی‌غبار است که هیچ صورتی در آن منعکس نمی‌گردد، بلکه صرف وجود مطلق است. اما در مقام اسماء و صفات، خداوند در صور گوناگون تجلی می‌یابد و در قالب مظاهر متکثر ظهور می‌کند.

درنگ: ذات الهی، در مقام تنزیه، منزه از تعین و تقید است، اما در مقام تجلی، در صور و مظاهر گوناگون ظهور می‌یابد. این تمایز، بنیان عرفان نظری ابن‌عربی را تشکیل می‌دهد.

فَإِنَّ الإِلَهَ مِنْ حَیْثُ ذَاتِهِ مُنَزَّهٌ مِنَ التَّعْیِینِ وَالتَّقْیِیدِ وَبِحَسَبِ أَسْمَائِهِ وَصِفَاتِهِ وَتَجَلِّیَاتِهِ لَهُ ظُهُورَاتٌ فِی صُوَرٍ مُخْتَلِفَةٍ

ترجمه: خداوند از حیث ذات خویش منزه از تعین و تقید است، اما به حسب اسماء و صفات و تجلیاتش، ظهوراتی در صور گوناگون دارد.

این تمایز، چونان تفکیک میان دریای بی‌کران حقیقت و امواجی است که بر سطح آن پدیدار می‌شوند. ذات، حقیقت مطلق و بی‌حد است، اما تجلیات، چونان انعکاس نور خورشید در آینه‌های گوناگون، در مظاهر عالم کثرت ظهور می‌یابند. این دیدگاه، نه تنها بنیان عرفان نظری را تشکیل می‌دهد، بلکه مبنای تمایز میان رویکردهای عرفانی و فلسفی در شناخت حقیقت الهی است.

تحلیل مفهوم تجلی و تعین

تجلی الهی، به معنای ظهور ذات در قالب اسماء و صفات است که در مراتب مختلف، از عرفای مقید تا عرفای مطلق، رخ می‌نماید. عارف مقید، خداوند را در قالب تعینات اسمائی و صفاتی می‌بیند، در حالی که عارف کامل، تجلیات مطلقه الهی را شهود می‌کند. این تفاوت، چونان تفاوت میان دیدن انعکاس نور در آینه‌ای کوچک و نظاره نور بی‌واسطه خورشید است.

جمع‌بندی بخش یکم

بخش نخست، به تبیین مقام ذات و مقام تجلی پرداخت و نشان داد که ذات الهی، در عین تنزیه از هرگونه تعین، در قالب اسماء و صفات در عالم کثرت ظهور می‌یابد. این تمایز، نه تنها بنیان عرفان نظری است، بلکه چارچوبی برای فهم نسبت میان وحدت و کثرت در عالم هستی ارائه می‌دهد.

بخش دوم: اختلافات فکری و تأثیرات آن بر معرفت الهی

ریشه‌های اختلاف میان مکاتب فکری

اختلافات میان گروه‌های فکری، اعم از عرفا، فلاسفه و متکلمان، ریشه در تعصبات و عنادهای بی‌جا دارد. این اختلافات، چونان غباری بر آینه معرفت، مانع از دستیابی به حقیقت می‌شوند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این نزاع‌ها، که اغلب از جهل و نادانی سرچشمه می‌گیرند، نه تنها در حوزه عرفان و فلسفه، بلکه در دیگر ساحت‌ها، مانند تقابل میان شیعه و سنی یا اخباری و اصولی، به عقب‌ماندگی فکری و اجتماعی بشر انجامیده است.

درنگ: اختلافات میان مکاتب فکری، اغلب ریشه در جهل و تعصب دارد و به جای تعالی معرفت، به نزاع و عقب‌ماندگی منجر می‌شود.

این اختلافات، چونان شاخه‌های درختی هستند که به جای باروری، در هم تنیده و مانع رشد یکدیگر شده‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره، با اشاره به تاریخ تفکر اسلامی، خاطرنشان می‌سازند که فلاسفه، به دلیل تکیه بر عقل و برهان، در برابر عرفا، که بر شهود و تجلی تأکید داشتند، موضع‌گیری می‌کردند. عرفا، به‌ویژه آنانی که متکلم نیز بودند، فلاسفه را به فقدان شهود و تکیه صرف بر ذهنیت متهم می‌کردند، در حالی که فلاسفه، عرفا را به خیال‌پردازی و فقدان استدلال نقد می‌نمودند.

نقد تعصب و عناد در علم دینی

تعصب و عناد در علم دینی، چونان سدی در برابر جریان زلال حقیقت است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که نود درصد اختلافات، از سر نادانی و جهل است و به جای حل مسائل بنیادین، به نزاع‌های بی‌حاصل منجر شده است. این نقد، ضرورت بازنگری در رویکردهای علمی و دوری از تعصبات قشری را برجسته می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، به بررسی ریشه‌های اختلافات میان مکاتب فکری و تأثیرات مخرب آن بر معرفت الهی پرداخت. تعصب و عناد، به جای هم‌افزایی، به جدال‌های بی‌ثمر منجر شده و ضرورت انصاف و گشودگی فکری را در علم دینی آشکار می‌سازد.

بخش سوم: تمایز میان عارف، فیلسوف و کافر

تقسیم‌بندی موجودات انسانی در معرفت

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به شارح فصوص الحکم، موجودات انسانی را در شناخت حقیقت الهی به چهار دسته تقسیم می‌کنند:

  1. عرفای کامل: که تجلیات مطلقه الهی را شهود می‌کنند و در مرتبه اکمل قرار دارند.
  2. عرفای مقید: که خداوند در قالب اسماء و صفات بر آن‌ها تجلی می‌کند.
  3. فلاسفه: که به دلیل تکیه بر تصورات ذهنی و تقیدات ناقص، معرفتشان محدود است.
  4. کفار: که به دلیل گرایش به مظاهر مادی، از حقیقت الهی دورند.

درنگ: معرفت عرفانی، به دلیل ریشه داشتن در تجلیات الهی، از معرفت فلسفی، که مبتنی بر تصورات ذهنی است، اصیل‌تر و کامل‌تر است.

این تقسیم‌بندی، چونان نردبانی است که مراتب معرفت را از نازل‌ترین (شرک) تا کامل‌ترین (عرفان مطلق) نشان می‌دهد. عارف کامل، چونان پرنده‌ای است که در آسمان بی‌کران حقیقت پرواز می‌کند، در حالی که فیلسوف، در قفس ذهن خویش محبوس است.

نقد تطبیق فلاسفه با کفار

استاد فرزانه قدس‌سره، تطبیق فلاسفه با کفار را به دلیل فقدان انصاف و یک‌جانبه‌نگری مورد نقد قرار می‌دهند. این دیدگاه، که فلاسفه را به دلیل تکیه بر تصورات ذهنی در مرتبه‌ای مشابه مشرکان قرار می‌دهد، با معیارهای دینی و عرفانی سازگار نیست. انصاف، چونان ترازویی است که حقیقت را از تعصب جدا می‌سازد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تبیین مراتب معرفت انسانی، برتری شهود عرفانی بر استدلال فلسفی را نشان داد و در عین حال، بر ضرورت انصاف در قضاوت درباره مکاتب فکری تأکید کرد. عرفان، به دلیل ریشه داشتن در تجلیات الهی، راهی اصیل‌تر به سوی حقیقت ارائه می‌دهد.

بخش چهارم: توحید و ضرورت خلوص در معرفت

توحید و تفاوت میان حاکى و محکى

توحید، زمانی محقق می‌شود که معرفت انسان، حاکى از محکى الهی باشد. اگر محکى، امری غیرالهی مانند بت یا مظاهر مادی باشد، این شرک است، چه معرفت مقید باشد و چه مطلق.

وَاتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ

ترجمه: و هوای نفس خود را خدای خویش قرار داد.

درنگ: توحید، در گرو خلوص در معرفت است و شرک، در گرایش به غیر خدا به عنوان محکى نهفته است.

این تمایز، چونان تفکیک میان آب زلال و آب گل‌آلود است. معرفتی که به خداوند منتهی شود، توحید است، اما گرایش به مظاهر مادی، چونان بت‌پرستی، شرک را در پی دارد.

وحدت مقصد در رویکردهای معرفتی

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که فلسفه، عرفان و کلام، سه علم مستقل نیستند، بلکه سه روش متفاوت برای درک حقیقت‌اند. متکلم به نقل، فیلسوف به برهان و عارف به شهود تکیه دارد، اما همه در پی حقیقت واحدی هستند.

درنگ: فلسفه، عرفان و کلام، روش‌های متفاوتی برای درک حقیقت واحدند و هدف همه، دستیابی به حقیقت الهی است.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، بر اهمیت خلوص در معرفت و وحدت مقصد در رویکردهای مختلف تأکید کرد. توحید، هدف مشترک همه علوم دینی است و انصاف و خلوص، شروط اساسی برای دستیابی به آن هستند.

بخش پنجم: نقش حکمت متعالیه در تلفیق علوم

تلاش ملاصدرا در کاهش اختلافات

ملاصدرا، با تأسیس حکمت متعالیه، تلاش کرد تا با تلفیق کلام، فلسفه (مشایی و اشراقی) و عرفان، اختلافات میان این رویکردها را کاهش دهد. او، چونان باغبانی است که شاخه‌های پراکنده علوم را به یک درخت واحد پیوند زد.

درنگ: ملاصدرا، با تلفیق علوم، راهی برای هم‌افزایی میان کلام، فلسفه و عرفان گشود و نشان داد که حقیقت، مقصد مشترک همه علوم است.

این تلاش، نه تنها به کاهش نزاع‌های فکری کمک کرد، بلکه چارچوبی جامع برای فهم حقیقت الهی ارائه داد.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، نقش ملاصدرا در تلفیق علوم دینی را بررسی کرد و نشان داد که حکمت متعالیه، با گردآوری بهترین عناصر هر رویکرد، راهی برای وحدت معرفتی گشوده است.

بخش ششم: صفا و انصاف در معرفت الهی

اهمیت صفا و خلوص

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که عارف حقیقی، کسی است که دلش از کینه و آلودگی پاک باشد و با صفا و خلوص، حقیقت را منعکس کند. این صفا، چونان آینه‌ای است که نور الهی را بی‌هیچ تحریفی بازمی‌تاباند.

درنگ: صفا و خلوص در معرفت، شرط اساسی برای انعکاس حقیقت الهی است.

انسان عارف، چونان چشمه‌ای زلال است که از هرگونه کدورت و تیرگی به دور است و تنها نور حقیقت را در خود جای می‌دهد.

نقد تعصب و خودبرتربینی

تعصب و خودبرتربینی، چونان زنجیرهایی هستند که انسان را از حقیقت دور می‌سازند. انسان حقیقی، کسی است که با انصاف و جوانمردی، حتی با مخالفان خود با یک معیار رفتار کند.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، بر اهمیت صفا، خلوص و انصاف در معرفت تأکید کرد و نشان داد که بدون این ویژگی‌ها، هیچ رویکردی به حقیقت منتهی نمی‌شود.

جمع‌بندی نهایی

این شرح، با تکیه بر فصوص الحکم ابن‌عربی و درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به تبیین نسبت میان ذات الهی، اسماء و صفات، و تجلیات الهی پرداخت. تمایز میان مقام ذات و مقام تجلی، به عنوان بنیان عرفان نظری، راهی برای فهم وحدت در عین کثرت گشود. اختلافات میان مکاتب فکری، که اغلب ریشه در جهل و تعصب دارند، مانع از دستیابی به حقیقت شده و ضرورت انصاف و گشودگی فکری را آشکار ساخت. عرفان، به دلیل ریشه داشتن در تجلیات الهی، از فلسفه و کلام اصیل‌تر است، اما همه این رویکردها در پی حقیقت واحدی هستند. ملاصدرا، با تلفیق علوم، راهی برای هم‌افزایی گشود و صفا و خلوص، به عنوان شروط اساسی معرفت، مورد تأکید قرار گرفت. این نوشتار، با حفظ امانت به محتوای اصلی، در قالبی علمی و دل‌انگیز، به تبیین این مفاهیم پرداخت و چارچوبی جامع برای فهم عرفان نظری ارائه داد.

با نظارت صادق خادمی