در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 608

متن درس

 

شرح فصوص الحکم: تأملاتی در عرفان نظری و عملی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۶۰۸)

مقدمه: درآمدی بر عرفان فصوص الحکم

کتاب فصوص الحکم، اثر سترگ محیی‌الدین ابن‌عربی، دریچه‌ای است به سوی اقیانوس بی‌کران عرفان نظری و عملی که در آن، حقیقت توحید، تجلیات الهی و مراتب سلوک عارفان با بیانی ژرف و عمیق کاوش شده است. این اثر، نه‌تنها نقشه‌ای برای سالکان راه حقیقت است، بلکه با پیوند دادن شریعت، طریقت و حقیقت، چارچوبی جامع برای فهم وحدت وجود و ظهورات الهی در عالم ارائه می‌دهد. شرح حاضر، برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، با رویکردی عرفانی و معرفتی به تبیین مفاهیم بنیادین این اثر می‌پردازد. این نوشتار، با ساختاری علمی و متین، درصدد است تا با بهره‌گیری از زبانی فصیح و استعارات دل‌انگیز، مفاهیم عمیق عرفانی را برای مخاطبان فرهیخته روشن سازد. هدف، نه‌تنها انتقال دقیق معانی، بلکه تعمیق فهم از رابطه شریعت و عرفان، وحدت وجود و التزام به احکام الهی است..

بخش نخست: حقیقت وجه الله و دعوت به استحضار

آیه شریفه وجه الله: دریچه‌ای به وحدت وجود

یکی از محورهای بنیادین فصوص الحکم، تأمل در آیه شریفه فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ (بقره: ۱۱۵) است که می‌فرماید: «به هر سو رو کنید، آنجا وجه خداست». این آیه، عارفان را به سوی فهم حقیقت وجه الشیء، یعنی جوهره و تجلی هر موجود، رهنمون می‌سازد. وجه الشیء، حقیقت آن است که در نهایت، به وجه الله بازمی‌گردد، چنان‌که هر ذره‌ای از هستی، آینه‌ای است برای ظهور نور الهی.

درنگ: آیه «فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» دعوتی است به عارفان که در همه شئون هستی، حضور الهی را استحضار کنند و از شواغل دنیوی که چون حجابی بر قلب می‌افتد، غافل نمانند.

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این آیه، قلوب عارفان را بیدار می‌کند تا در گیرودار عوارض حیات دنیوی، از استحضار وجه الله غافل نشوند. این استحضار، گویی شمعی است که در تاریکی‌های دنیا، راه سالک را روشن می‌سازد و او را از غرق شدن در ظواهر بازمی‌دارد.

مراتب معرفتی عارفان: از توحید مقید تا جامعیت

در عرفان، سالکان به دو مرتبه معرفتی تقسیم می‌شوند: نخست، عارف موحد مقید که در چارچوب یک اسم یا صفت الهی، به توحید پایبند است و تحت حاکمیت تعین و تشخص قرار دارد. دوم، عارف کامل که به مقام جامعیت نائل آمده و حق را با تمام وجود، فارغ از قیود تنزیه یا تشبیه، می‌پرستد. این عارف، وحدت حق را در تمامی مراتب هستی درک می‌کند، گویی در اقیانوسی بی‌کران غوطه‌ور است که هر موج آن، جلوه‌ای از حقیقت الهی است.

درنگ: عارف کامل، از دوگانه‌های تنزیه و تشبیه فراتر می‌رود و در وحدت وجود، حق را در همه مراتب هستی مشاهده می‌کند، در حالی که عارف مقید، در مرتبه‌ای خاص از توحید محدود می‌ماند.

این تقسیم‌بندی، مراتب سلوک را از توحید مقید تا توحید مطلق ترسیم می‌کند. عارف کامل، چون خورشیدی است که نورش همه‌جا را فرا می‌گیرد، در حالی که عارف مقید، چون ستاره‌ای است که در آسمان یک صفت الهی می‌درخشد.

استقلال عرفان از استدلال نقلی

عرفان، به عنوان صبغه حقیقت و چهره واقعیت، نیازی به ادله نقلی نظیر آیات و روایات ندارد، زیرا بر شهود باطنی و تجربه مستقیم حقیقت استوار است. انسان‌ها بر اساس مراتب وجودی خود، تعینات و ظهورات خاصی را درک می‌کنند، بدون آنکه محتاج استدلال‌های منطقی یا نقلی باشند. این استقلال، عرفان را چون رودی جاری می‌سازد که از چشمه شهود می‌جوشد و به دریای حقیقت می‌ریزد.

درنگ: عرفان، معرفتی شهودی است که از استدلال‌های نقلی بی‌نیاز است، اما این استقلال، هرگز به معنای نفی شریعت نیست، بلکه مکمل آن است.

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که نباید سلوک عرفانی را با ادله نقلی درآمیخت، زیرا عرفان، راهی است که سالک با قلب خود می‌پیماید، نه با استدلال ذهن.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با تمرکز بر آیه شریفه وجه الله، بنیان‌های عرفان نظری را در فهم وحدت وجود و ظهورات الهی در هستی ترسیم کرد. این بخش، با تبیین مراتب معرفتی عارفان و استقلال عرفان از استدلال نقلی، بر اهمیت شهود و استحضار حضور الهی تأکید ورزید. عارف، چون باغبانی است که در هر گل و گیاه، جلوه‌ای از زیبایی حق را می‌بیند و از غفلت در برابر شواغل دنیوی پرهیز می‌کند.

بخش دوم: شریعت و عرفان: هماهنگی ظاهر و باطن

نقش شریعت در تعیین نصاب توحید

در امور شرعی، مانند نصاب توحید، دلیل نقلی ضروری است. خداوند در شریعت، کفر و شرک را غیرقابل بخشش دانسته و توحید ربوبی را شرط لازم عبودیت قرار داده است. بدون این دلیل، هر پرستشی، حتی پرستش سنگ یا بت، می‌توانست به عنوان توحید تلقی شود. شریعت، چون سدی است که راه را از بیراهه جدا می‌سازد و سالک را به سوی توحید حقیقی هدایت می‌کند.

درنگ: شریعت، با تعیین نصاب توحید، از انحراف در پرستش جلوگیری می‌کند و توحید ربوبی را به عنوان معیار عبودیت معرفی می‌نماید.

استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند که اگر خداوند کفر و شرک را نبخشیده و توحید را شرط قرار نداده بود، هر پرستشی می‌توانست توحید خوانده شود، اما شریعت، این مرز را روشن ساخته است.

دو چهره آیه وجه الله: ظاهر و باطن

آیه شریفه فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ (بقره: ۱۱۵) دو بُعد دارد: بُعد ظاهری که در فقه، جواز خواندن نوافل به هر جهت را نشان می‌دهد، و بُعد عرفانی که ظهور حق تعالی در همه هستی را بیان می‌کند. در فقه، این آیه برای نوافل به کار می‌رود، اما برای نماز واجب، آیه فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ (بقره: ۱۴۴) می‌فرماید: «روی خود را به سوی مسجدالحرام کن». این دو آیه، چون دو بال پرنده‌ای هستند که سالک را در آسمان شریعت و عرفان به پرواز درمی‌آورند.

درنگ: آیه وجه الله، در ظاهر به احکام فقهی نوافل اشاره دارد و در باطن، وحدت وجود و ظهور حق در همه جهات را نشان می‌دهد.

این دوگانگی، نشان‌دهنده هماهنگی بین ظاهر و باطن شریعت است. عارف، با درک حقیقت باطنی، همچنان به احکام ظاهری پایبند است.

اطاعت از مولا: محور احکام شرعی

احکام شرعی، از جمله جهت قبله در نماز، بر امر مولا استوار است. اگر خداوند برای نماز واجب یا مستحب قیدی تعیین می‌کرد یا نمی‌کرد، اطاعت از آن واجب بود. این اطاعت، چون ریسمانی است که سالک را به سوی مقصد الهی می‌کشاند و او را از گمراهی بازمی‌دارد.

درنگ: اطاعت از مولا، جوهره عبودیت است و عارف، با التزام به احکام شرعی، تسلیم امر الهی را به نمایش می‌گذارد.

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که اگر مولا فرمانی دیگر صادر می‌کرد، عارف و مؤمن، بی‌چون‌وچرا آن را می‌پذیرفتند، زیرا عبودیت، در تسلیم محض نهفته است.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تکیه بر رابطه شریعت و عرفان، نشان داد که شریعت، چون ستونی است که طریقت و حقیقت بر آن استوارند. آیه وجه الله، با دو چهره ظاهری و باطنی، هماهنگی بین فقه و عرفان را به تصویر می‌کشد. عارف، با التزام به احکام شرعی، نشان می‌دهد که حقیقت باطنی، تنها در سایه شریعت به کمال می‌رسد.

بخش سوم: عرفان و محدودیت‌های معرفت بشری

نیاز عارف به عصمت

عرفان، برخلاف شریعت که بر وحی و عصمت استوار است، ممکن است به خطا رود. عارف، حتی در اوج کمال، به دلیل فقدان عصمت، به هدایت معصوم محتاج است. این نیاز، چون چراغی است که در تاریکی‌های سلوک، راه را روشن می‌سازد.

درنگ: عارف، هرچند به مراتب بالای معرفتی برسد، به دلیل نبود عصمت، به هدایت معصوم نیاز دارد تا از انحراف مصون بماند.

استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند که هرچه مرتبه عارف بالاتر باشد، نیاز او به عصمت بیشتر است، زیرا خطاهایش ظریف‌تر و خطرناک‌تر می‌شوند.

خطر انحراف در مراتب بالای سلوک

هرچه برد معرفتی عارف بلندتر باشد، خطر انحراف او بیشتر است، زیرا خطاهایش عمیق‌تر و پنهان‌ترند. عوام، به دلیل سادگی، کمتر در معرض انحرافات عمیق قرار دارند، اما عارف، چون کوه‌نوردی است که در قله‌های بلند، با یک لغزش کوچک ممکن است به پرتگاه افتد.

درنگ: عارفان در مراتب بالا، به دلیل ظرافت و عمق معرفتشان، بیش از دیگران در معرض انحرافات معرفتی قرار دارند.

این هشدار، بر لزوم هوشیاری عارف در برابر خطاهای معرفتی تأکید دارد و نشان می‌دهد که سلوک عرفانی، مسیری پرمخاطره است که نیاز به مراقبت دائم دارد.

نقش شریعت در هدایت عرفان

عرفان نمی‌تواند مسیر دین را تعیین کند، بلکه شریعت است که هدایت‌گر عرفان است. شریعت، چون سکان کشتی است که عارف را در دریای طریقت و حقیقت به ساحل امن می‌رساند.

درنگ: شریعت، سند طریقت و حقیقت است و عرفان، تنها در چارچوب شریعت به کمال می‌رسد.

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که بدون شریعت، عرفان به گمراهی می‌انجامد و عارف، باید همواره در چارچوب شریعت حرکت کند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، بر محدودیت‌های معرفت بشری و نیاز عارف به عصمت تأکید کرد. عرفان، هرچند مسیری شهودی است، اما بدون هدایت شریعت و عصمت، در معرض انحراف قرار دارد. عارف، چون مسافری است که در راه حقیقت، به راهنمایی معصوم و چارچوب شریعت محتاج است.

بخش چهارم: اعتقادات و هویت وجودی انسان

اعتقادات: معیار ارزش انسان

ارزش هر موجود، به اعتقادات او وابسته است. انسان، فرشته یا حتی خداوند (به معنای تجلیات الهی)، در چارچوب اعتقادات تعریف می‌شوند. اعتقادات، چون ریشه درختی هستند که هویت وجودی انسان را استوار می‌سازند.

درنگ: ارزش انسان به اعتقادات و پایبندی عملی به آنهاست، چرا که اعتقادات، هویت وجودی و معنوی او را شکل می‌دهند.

استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند که هرچه هست، اعتقادات است و انسان، بر اساس جزم و قوت در اعتقاداتش سنجیده می‌شود.

تمایز مؤمن، کافر و منافق

قرآن کریم، سه گروه مؤمن، کافر و منافق را متمایز کرده است. مؤمن، بر اعتقادات توحیدی خود استوار است؛ کافر، به کفر خود اعتقاد دارد و مشرک، به پرستش غیر خدا پایبند است؛ اما منافق، فاقد اعتقاد ثابت است و به منافع خود عمل می‌کند. منافق، چون بیدی است که با هر باد می‌لرزد، در حالی که مؤمن، چون کوهی است که در برابر طوفان‌ها استوار می‌ماند.

درنگ: منافق، به دلیل نبود جزم و ثبات در اعتقادات، پست‌ترین مرتبه را دارد و از کافر و مشرک متمایز است.

این تمایز، نشان‌دهنده تفاوت‌های عمیق معرفتی و عملی است. منافق، به دلیل نبود پایبندی به اعتقادات، در عرفان نظری، پست‌ترین جایگاه را دارد.

عارف کامل و التزام به شریعت

عارف کامل، با وجود آگاهی به حقیقت فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ، در ظاهر به احکام شریعت، مانند رو به قبله نماز خواندن، پایبند است. او خداوند را در قبله می‌بیند، اما حق را به قبله محدود نمی‌کند، گویی در هر جهت، جلوه‌ای از حق را مشاهده می‌کند.

درنگ: عارف کامل، با درک وحدت وجود، همچنان به احکام شریعت پایبند است و حق را در همه جهات، از جمله قبله، مشاهده می‌کند.

این التزام، نشان‌دهنده هماهنگی کامل بین عرفان و شریعت است. عارف، چون پرنده‌ای است که با بال‌های شریعت و عرفان، به سوی حقیقت پرواز می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با تأکید بر نقش اعتقادات در تعیین هویت وجودی انسان، نشان داد که ارزش هر فرد به پایبندی او به اعتقاداتش وابسته است. تمایز مؤمن، کافر و منافق، بر تفاوت‌های عمیق معرفتی و عملی دلالت دارد. عارف کامل، با التزام به شریعت، نشان می‌دهد که حقیقت باطنی، تنها در سایه شریعت به کمال می‌رسد.

بخش پنجم: عرفان عملی و چالش‌های زندگی مدرن

هشدار به غفلت در برابر شواغل دنیوی

قرآن کریم، عارفان را هشدار می‌دهد که در گیرودار عوارض دنیوی، از توجه به حق و وجوه او غافل نشوند. عارف، باید در همه حال، حق و تجلیاتش را مشاهده کند، گویی در هر لحظه، در محضر الهی است.

درنگ: عارف باید در همه شرایط، از جمله در مواجهه با شواغل دنیوی، حضور قلب و استحضار وجه الله را حفظ کند.

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که عرفان عملی، در حفظ این حضور در تمامی شئون زندگی متجلی می‌شود.

خطر غفلت در لحظه مرگ

انسان نمی‌داند در چه لحظه‌ای جان می‌سپارد. اگر در لحظه غفلت از حق بمیرد، با غفلت محشور می‌شود و از حق دور می‌افتد، اما اگر با حضور و توجه به حق بمیرد، به سوی او محشور می‌شود. این لحظه، چون پلی است که انسان را از دنیا به برزخ می‌رساند.

درنگ: لحظه مرگ، تعیین‌کننده سرنوشت انسان است؛ حضور قلب در این لحظه، او را به سوی حق محشور می‌کند.

این هشدار، بر اهمیت استحضار دائم وجه الله در تمام لحظات زندگی تأکید دارد.

عرفان عملی در بستر اجتماعی

انقلاب ۵۷، به عنوان مصداقی از عرفان عملی در بستر اجتماعی، چهره حقیقی قدرت‌های جهانی را آشکار کرد. اما برخی از انقلابیون، در مواجهه با دنیای مدرن، از حقیقت عرفانی خود دور شدند و به کاسبی و تجارت روی آوردند. عارف واقعی، در هر شرایطی، چه در خاکی و چه در آسفالت، به حقیقت وفادار می‌ماند، گویی چون درختی است که در هر خاکی ریشه می‌دواند.

درنگ: عارف واقعی، در مواجهه با چالش‌های مدرنیته، وفاداری به حقیقت را حفظ می‌کند و از غفلت در برابر شواغل دنیوی مصون می‌ماند.

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که عرفان عملی، در حفظ حقیقت در تمامی شرایط اجتماعی و سیاسی متجلی می‌شود.

فالکل مصیب: رستگاری در اعتقادات

عبارت «فالکل مصیب» به معنای رستگاری همه در چارچوب اعتقاداتشان است. هر کس بر اساس اعتقادات و اعمال خود محشور می‌شود، اما این رستگاری، به معنای یکسان بودن همه نیست، بلکه تحقق حقیقت وجودی هر فرد است.

درنگ: رستگاری هر فرد، به اعتقادات و پایبندی عملی او وابسته است و هر کس بر اساس حقیقت وجودی خود محشور می‌شود.

این نکته، بر فلسفه اخلاق و عرفان نظری دلالت دارد که ارزش انسان، در گرو جزم و عمل به اعتقادات اوست.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با تأکید بر عرفان عملی، نشان داد که عارف باید در همه شرایط، از جمله در مواجهه با مدرنیته و شواغل دنیوی، حضور قلب و استحضار وجه الله را حفظ کند. لحظه مرگ، به عنوان نقطه عطف سلوک، اهمیت این حضور را دوچندان می‌سازد. انقلاب ۵۷، به عنوان مصداقی از عرفان عملی، نشان‌دهنده چالش‌های حفظ حقیقت در بستر اجتماعی است.

نتیجه‌گیری: هماهنگی شریعت، طریقت و حقیقت

شرح فصوص الحکم، با تکیه بر آیه شریفه فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ، منظومه‌ای هماهنگ از شریعت، طریقت و حقیقت را به تصویر می‌کشد. عارف کامل، با درک وحدت وجود، همچنان به احکام شریعت پایبند است و از غفلت در برابر شواغل دنیوی پرهیز می‌کند. شریعت، چون سدی است که سالک را از انحراف مصون می‌دارد و عصمت، چون چراغی است که راه او را روشن می‌سازد. اعتقادات، معیار ارزش انسان‌اند و عارف، با پایبندی به آنها، به سوی کمال می‌شتابد. این شرح، با تأمل در مراتب سلوک، نقش شریعت در هدایت عرفان و چالش‌های زندگی مدرن، نقشه‌ای جامع برای سالکان راه حقیقت ارائه می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی