متن درس
شرح فصوص الحکم: تبیین توحید و نقد اعتقادات مقید در عرفان نظری
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۶۴۶)
دیباچه
در گستره عرفان نظری، مفهوم توحید به مثابه نوری زلال، قلب عارف را روشن میسازد و او را از قیود اعتقادات مقید رهایی میبخشد. شرح فصوص الحکم ابنعربی، در جلسهای که پیشروست، به تبیین تفاوتهای بنیادین میان پرستش بتپرستان، فلاسفه، و عارفان در چارچوب توحید میپردازد و با نقدی دقیق بر دیدگاههای شیخ اکبر، به تصحیح پندارهای نادرست در باب اعتقادات ذهنی و مقید همت میگمارد. این نوشتار، برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، با نگاهی عمیق و علمی به مفاهیم مطلق وجود، مقید وجود، و ظهورات الهی، تلاش دارد تا این معانی را با زبانی متین و ساختارمند برای پژوهندگان حکمت و معرفت تبیین نماید. قلب این بحث، مانند آینهای صیقلی، بازتابدهنده حقیقت توحید است که در آن، خلق نه وهم و خیال، بلکه ظهورات حقاند. این اثر، با بهرهگیری از تمثیلات فاخر و استدلالهای دقیق، به نقد تعابیر نادرست و ارائه دیدگاهی منسجم در عرفان اسلامی میپردازد.
بخش یکم: تبیین مراتب پرستش و توحید
تفاوت پرستش در بتپرستان، فلاسفه، و عارفان
در منظومه عرفان نظری، پرستش در مراتب گوناگون، مانند جویبارهایی است که از سرچشمههای متفاوت سرچشمه میگیرند. استاد فرزانه قدسسره، با استناد به فصوص الحکم، مراتب پرستش را چنین تبیین میفرمایند: بتپرستان، اله مقید خارجی را میپرستند، مانند بتی که در عالم ماده متجلی است؛ فلاسفه، به اله مقید ذهنی قائلاند که در قالب وجود مطلق در ذهنشان شکل میگیرد؛ و عارفان، اله مطلق را میستایند که فراتر از هر قید و بندی است. این تمایز، مانند تفاوت میان سنگ، آینه، و نور است: بتپرست به سنگ دل میبندد، فیلسوف در آینه ذهن خود محصور میماند، و عارف در نور مطلق وجود غرق میشود.
بتپرستان، با پرستش مخلوقات خارجی، از توحید دور افتادهاند، زیرا مخلوق را به جای خالق مینشانند. فلاسفه، گرچه به خالق معتقدند، اما وجود مطلق را در تقابل با وجود مقید میبینند، و این تقابل، خود قیدی است که آنها را از حقیقت مطلق وجود بازمیدارد. عارفان، اما، مانند دریایی که همه امواج را در خود جای میدهد، مطلق وجود را میپرستند که در آن، خلق تنها ظهورات حقاند، نه موجوداتی مستقل.
| درنگ: بتپرستان به اله مقید خارجی، فلاسفه به اله مقید ذهنی، و عارفان به اله مطلق معتقدند. این تمایز، مانند تفاوت میان سنگ، آینه، و نور، مراتب توحید را آشکار میسازد. |
نقد دیدگاه شیخ به فلاسفه
استاد فرزانه قدسسره، دیدگاه شیخ اکبر را که فلاسفه را به پرستش معبود ذهنی متهم میکند، مورد نقد قرار میدهند. شیخ معتقد است که فلاسفه، به دلیل قائل بودن به وجود مطلق ذهنی، از حقیقت توحید دورند. اما این اشکال، مانند نشانهگیری به هدفی نادرست، وارد نیست. ذهن فیلسوف، مانند آینهای است که حکایت از حقیقت خالق میکند، نه صرفاً مفهومی ذهنی. فلاسفه، گرچه وجود مطلق را در تقابل با وجود مقید میبینند، اما این تقابل، به معنای پرستش مفهوم ذهنی نیست، بلکه تلاشی است برای فهم حقیقت الهی در چارچوب عقل.
این نقد، با استناد به آیه شریفه إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (فاتحه: ۵، ترجمه: «تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم») تقویت میشود که پرستش خالق مطلق را تأیید میکند. ذهن فیلسوف، مانند جویباری که از سرچشمه حقیقت جاری است، حکایت از خالق میکند، هرچند در قیود عقلانی محصور باشد.
تفاوت عارف و فیلسوف در مفهوم وجود
استاد فرزانه قدسسره، تفاوت بنیادین میان عارف و فیلسوف را در فهم مفهوم وجود تبیین میفرمایند. فیلسوف، وجود مطلق را در مقابل وجود مقید میبیند، مانند دو کفه ترازویی که یکی را در برابر دیگری قرار میدهد. اما عارف، مطلق وجود را میستاید که فراتر از هر قید و تقابلی است. این تفاوت، مانند تمایز میان مفعول مطلق و مطلق مفعول در ادبیات است: مفعول مطلق، واقعیتی عینی است، اما مطلق مفعول، مفهومی ذهنی است که وجود خارجی ندارد. به همین سان، عارف مطلق وجود را حقیقت حق میداند، در حالی که وجود مطلق فیلسوف، خود مقید به قید اطلاق است.
عارف، مانند پرندهای که در آسمان بیکران حقیقت پرواز میکند، خلق را ظهورات مطلق وجود میبیند، نه موجوداتی مستقل. این دیدگاه، با مفهوم وحدت وجود همخوانی دارد که همه موجودات را مظاهر حق میداند، نه وهم و خیال.
| درنگ: فیلسوف وجود مطلق را در تقابل با وجود مقید میبیند، اما عارف مطلق وجود را فراتر از هر قیدی میداند. خلق، مانند امواج اقیانوس حق، ظهورات مطلق وجودند. |
جمعبندی بخش یکم
پرستش در مراتب گوناگون، مانند جویبارهایی است که از سرچشمههای متفاوت سرچشمه میگیرند. بتپرستان در قیود خارجی، فلاسفه در قیود ذهنی، و عارفان در نور مطلق وجود محو میشوند. نقد استاد فرزانه قدسسره به دیدگاه شیخ اکبر، بر این اصل استوار است که ذهن فیلسوف حکایت از حقیقت خالق میکند، نه صرف مفهوم ذهنی. تفاوت عارف و فیلسوف، در فهم مطلق وجود و وجود مطلق، مانند تفاوت میان نور بیکران و آینهای محدود است. این بخش، با تبیین این مفاهیم، پایهای برای فهم عمیقتر توحید در عرفان نظری فراهم میآورد.
بخش دوم: نقد مفهوم اله مقید و اثرگذاری اعتقادات
عدم اثرگذاری اله مقید
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به عبارت «فَلَهٰذَا لَا يَكُونُ لَهُ أَثَرٌ فِي اعْتِقَادِ الْمُنَازِعِ لَهُ»، تبیین میفرمایند که اله مقید، چه ذهنی و چه خارجی، فاقد اثرگذاری در اعتقاد مدافع خود است و نمیتواند نصرت یا یاری برای او فراهم آورد. این مفهوم، مانند نوری کدر است که توان روشن ساختن قلب را ندارد. آیه شریفه وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ (شوری: ۸، ترجمه: «و برایشان یاورانی نیست») این حقیقت را تأیید میکند که اله مقید، از نصرت الهی بیبهره است.
با این حال، استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نقد میکنند و میفرمایند که هر اعتقادی، حتی اگر نادرست باشد، در ذهن صاحبش اثر میگذارد. تصور یک قاشق، یک خار، یا حتی یک محال، مانند موجی در دریاچه ذهن، اثری بر جای میگذارد. بنابراین، ادعای شیخ که اله مقید ذهنی بیاثر است، مانند ادعای محو شدن موج در آب، نادرست است. گرچه این اثر، الهی نیست، اما محال است که هیچ تأثیری در ذهن نداشته باشد.
| درنگ: هر اعتقادی، حتی اگر نادرست، مانند موجی در دریاچه ذهن، اثری بر جای میگذارد. اله مقید، گرچه از نصرت الهی بیبهره است، اما در ذهن صاحبش بیتأثیر نیست. |
نقد تعمیم آیه به فلاسفه
استاد فرزانه قدسسره، تعمیم آیه وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ به فلاسفه را تحریف معنوی میدانند. این آیه، به کفار و مشرکین با اله مقید خارجی اشاره دارد، نه فلاسفه که به حقیقت الهی، هرچند در قیود ذهنی، معتقدند. این تعمیم، مانند نسبت دادن تاریکی شب به روز روشن، نادرست است. فلاسفه، گرچه در قید اطلاق گرفتارند، اما به حقیقت خالق باور دارند، و این باور، مانند جویباری است که از سرچشمه حقیقت جاری میشود، هرچند در مسیر خود با موانعی روبرو باشد.
این نقد، با اصل تفسیر قرآنی همخوانی دارد که آیات باید در سیاق خود فهمیده شوند. تعمیم آیه به فلاسفه، مانند کاشتن نهالی در خاک نامناسب، به تحریف معنا منجر میشود و از دقت علمی به دور است.
ناتوانی اله مقید در نصرت
اله مقید، چه در قالب بت خارجی و چه در قالب مفهوم ذهنی، مانند چشمهای خشکیده است که توان سیراب کردن ندارد. استاد فرزانه قدسسره، با استناد به آیه وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ (شوری: ۹، ترجمه: «و برایشان جز خدا هیچ سرپرست و یاوری نیست»)، تبیین میفرمایند که اله مقید، از حقیقت الهی جدا است و قادر به نصرت مدافع خود نیست. این ناتوانی، مانند سایهای است که در برابر نور خورشید حق محو میشود.
با این حال، استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که نصرت الهی، از طریق مظاهر خلقی ظاهر میشود. خدا، مانند اقیانوسی بیکران، نصرت خود را از طریق امواج خلق به منصه ظهور میرساند. این دیدگاه، با آیه وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ (حج: ۴۰، ترجمه: «و خدا کسی را که او را یاری کند، یاری میدهد») همخوانی دارد که نصرت الهی را عام و فراگیر میداند.
| درنگ: اله مقید، مانند چشمهای خشکیده، از نصرت الهی بیبهره است، اما نصرت حق از طریق مظاهر خلقی، مانند امواج اقیانوس، متجلی میشود. |
جمعبندی بخش دوم
اله مقید، چه ذهنی و چه خارجی، مانند سایهای است که در برابر نور حق محو میشود و از نصرت الهی بیبهره است. با این حال، هر اعتقادی، مانند موجی در دریاچه ذهن، اثری بر جای میگذارد، و ادعای بیاثری اله مقید نادرست است. تعمیم آیه وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ به فلاسفه، تحریف معنوی است، زیرا این آیه به کفار اشاره دارد، نه به کسانی که به حقیقت الهی باور دارند. نصرت الهی، از طریق مظاهر خلقی، مانند نوری که از آینههای وجود بازتاب مییابد، متجلی میشود. این بخش، با نقد دیدگاههای شیخ اکبر، بر ضرورت دقت در تفسیر آیات و مفاهیم عرفانی تأکید دارد.
بخش سوم: مطلق وجود و ظهورات الهی
مطلق وجود در برابر وجود مطلق
استاد فرزانه قدسسره، مفهوم مطلق وجود را به مثابه اقیانوسی بیکران معرفی میکنند که خلق، امواج آناند. فیلسوف، وجود مطلق را در تقابل با وجود مقید میبیند، مانند دو کفه ترازویی که در برابر یکدیگر قرار دارند. اما عارف، مطلق وجود را فراتر از هر قیدی میداند، مانند نوری که همه رنگها را در خود جای داده، اما خود هیچ رنگی ندارد. این تفاوت، مانند تمایز میان مفعول مطلق و مطلق مفعول در ادبیات است: مفعول مطلق، واقعیتی عینی است، اما مطلق مفعول، مفهومی ذهنی است که وجود خارجی ندارد.
شیخ اکبر، خلق را وهم و خیال میداند، اما استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نقد میکنند و میفرمایند: «خلق، ظهورات مطلق وجودند، نه وهم و خیال.» این دیدگاه، با آیه كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ (قصص: ۸۸، ترجمه: «هر چیزی نابودشدنی است مگر وجه او») همخوانی دارد که خلق را مظهر وجه الهی میداند. خلق، مانند سایههایی نیستند که در برابر نور محو شوند، بلکه مانند موجهاییاند که از اقیانوس حق برمیخیزند.
| درنگ: مطلق وجود، مانند اقیانوسی بیکران، حقیقت حق است و خلق، امواج این اقیانوساند. دیدگاه شیخ که خلق را وهم میداند، مانند انکار موج در برابر اقیانوس است. |
قید اطلاق در وجود مطلق
استاد فرزانه قدسسره، وجود مطلق فیلسوف را مقید به قید اطلاق میدانند. وجود مطلق، مانند نوری است که در آینهای محدود بازتاب مییابد، در حالی که مطلق وجود، مانند خود خورشید، از هر قیدی آزاد است. این تمایز، با اصول فلسفی مطلق مقسمی (فراتر از قسیمها) و مطلق قسمی (مقید به اطلاق) همخوانی دارد. فیلسوف، با قرار دادن وجود مطلق در برابر وجود مقید، خود به قید اطلاق گرفتار میشود، مانند پرندهای که در قفس عقل محصور مانده است.
عارف، اما، مانند پرندهای که در آسمان بیکران پرواز میکند، مطلق وجود را میستاید که هیچ قیدی، حتی قید اطلاق، بر آن متصور نیست. این دیدگاه، مانند باز کردن گرهای از طناب معرفت، دوگانگی میان حق و خلق را نفی میکند.
نقد تعمیم فلاسفه و کفار
استاد فرزانه قدسسره، تعمیم فلاسفه و کفار به عنوان صاحبان اعتقادات جزییه را نادرست میدانند. شیخ اکبر، فلاسفه را با کفار همردیف میکند و هر دو را به پرستش اله مقید متهم میسازد. اما این تعمیم، مانند نسبت دادن سیاهی زغال به سفیدی برف، نادرست است. فلاسفه، گرچه در قید اطلاق گرفتارند، اما به حقیقت الهی معتقدند، در حالی که کفار، مخلوقات خارجی را میپرستند. این تمایز، مانند تفاوت میان خطای مفهومی و گمراهی عمدی است.
این نقد، مانند روشن کردن چراغی در تاریکی، بر ضرورت تمایز میان مراتب اعتقادی تأکید دارد. فلاسفه، مانند جویبارهایی هستند که از سرچشمه حقیقت جاریاند، هرچند در مسیر خود با موانعی روبرو باشند.
| درنگ: تعمیم فلاسفه و کفار، مانند نسبت دادن سیاهی زغال به سفیدی برف، نادرست است. فلاسفه به حقیقت الهی معتقدند، هرچند در قید اطلاق محصورند. |
جمعبندی بخش سوم
مطلق وجود، مانند اقیانوسی بیکران، حقیقت حق است و خلق، ظهورات این حقیقتاند، نه وهم و خیال. وجود مطلق فیلسوف، مانند نوری در آینه محدود، خود مقید به قید اطلاق است، در حالی که مطلق وجود عارف، از هر قیدی آزاد است. تعمیم فلاسفه و کفار به عنوان صاحبان اعتقادات جزییه، مانند کاشتن نهالی در خاک نامناسب، به تحریف معنا منجر میشود. این بخش، با تبیین این مفاهیم، بر ضرورت فهم دقیق وحدت وجود و نفی دوگانگی تأکید دارد.
بخش چهارم: مسئولیت عالمان و پرهیز از تعصب
مسئولیت کلام عالمان
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به آیه وَمَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ (قاف: ۱۸، ترجمه: «و هیچ سخنی بر زبان نمیآورد مگر اینکه نزد او نگهبان آمادهای است»)، بر مسئولیت عالمان در کلامشان تأکید میفرمایند. کلام عالم، مانند بذری است که در خاک ذهن مخاطبان کاشته میشود و میتواند باغ معرفت را بارور سازد یا به علفهای هرز تعصب آلوده کند. عالمان، مانند باغبانانی هستند که باید با دقت و دور از تعصب، نهال حقیقت را پرورش دهند.
سخنان عالمان، به ویژه در عرفان، مانند نوری است که میتواند راه را روشن کند یا در صورت تعصب، مانند غباری بر آینه حقیقت، مانع از دیدن واقعیت شود. این مسئولیت، مانند نگهبانی از گنجی گرانبهاست که نباید به دست تعصب سپرده شود.
| درنگ: کلام عالم، مانند بذری در خاک ذهن مخاطبان، باید با دقت و دور از تعصب نگاشته شود تا باغ معرفت را بارور سازد. |
پرهیز از استبداد فکری
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به آیه قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا (تحریم: ۶، ترجمه: «خود و خانوادهتان را از آتشی حفظ کنید»)، بر پرهیز از استبداد فکری تأکید میفرمایند. تعصب و استبداد، مانند دیوارهایی هستند که راه گفتوگو و تفاهم را سد میکنند. عالمان، مانند باغبانانی که در باغ معرفت گام میزنند، باید با گشادهرویی و حسن نیت به نقد و گفتوگو بپردازند.
این اصل، مانند جویباری زلال، بر ضرورت اصلاح خود و دیگران تأکید دارد. عالم متعصب، مانند پرندهای است که در قفس ذهن خود محصور مانده و از پرواز در آسمان حقیقت بازمانده است. گفتوگو و مباحثه، مانند نسیمی است که غبار تعصب را از آینه ذهن میزداید.
نقد شارحان شیخ
استاد فرزانه قدسسره، شارحان شیخ اکبر را به دلیل فقدان صبغه علمی کافی مورد نقد قرار میدهند. این شارحان، مانند کاتبانی که تنها نسخهای را بازنویسی میکنند، عبارات شیخ را بدون تحلیل انتقادی تکرار کردهاند. این امر، مانند کاشتن بذری بدون توجه به خاک مناسب، به تکرار خطاها منجر شده است. نقد علمی و دقیق، مانند باغبانی است که علفهای هرز را از باغ معرفت میزداید.
این نقد، مانند روشن کردن چراغی در تاریکی، بر ضرورت رویکرد علمی و انتقادی در شرح متون عرفانی تأکید دارد. شارحان، مانند آینههایی کدر، نتوانستهاند نور حقیقت را بهدرستی بازتاب دهند.
| درنگ: شارحان شیخ، مانند کاتبانی که نسخهای را بدون تأمل بازنویسی میکنند، از تحلیل انتقادی بازماندهاند. نقد علمی، مانند باغبانی است که علفهای هرز را میزداید. |
جمعبندی بخش چهارم
کلام عالمان، مانند بذری در خاک ذهن مخاطبان، باید با دقت و دور از تعصب نگاشته شود. استبداد فکری، مانند دیواری است که راه تفاهم را سد میکند، و عالمان باید با گشادهرویی به گفتوگو بپردازند. شارحان شیخ اکبر، به دلیل فقدان صبغه علمی، نتوانستهاند عبارات او را با دقت نقد کنند. این بخش، مانند نوری که راه را روشن میسازد، بر ضرورت رویکرد علمی و منصفانه در عرفان تأکید دارد.
بخش پنجم: نصرت الهی و حقیقت حق
نصرت الهی از طریق مظاهر
استاد فرزانه قدسسره، نصرت الهی را مانند نوری میدانند که از طریق مظاهر خلقی بازتاب مییابد. خدا، مانند اقیانوسی بیکران، نصرت خود را از طریق امواج خلق متجلی میسازد. این دیدگاه، با آیه وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَىٰ أَمْرِهِ (یوسف: ۲۱، ترجمه: «و خدا بر کارش چیره است») همخوانی دارد که تسلط الهی بر همه امور را تأیید میکند.
در نظام وحدت وجود، خلق و خدا، مانند موج و اقیانوس، متحدند. نصرت الهی، از طریق مظاهر خلقی، مانند نسیمی است که از جانب حق میوزد و قلب مؤمنان را نوازش میدهد. این مفهوم، مانند آینهای است که نور حق را در صور گوناگون بازتاب میدهد.
| درنگ: نصرت الهی، مانند نوری که از آینههای خلق بازتاب مییابد، از طریق مظاهر متجلی میشود. خلق و خدا، مانند موج و اقیانوس، در وحدت وجود متحدند. |
نقد دیدگاه شیخ به نصرت
استاد فرزانه قدسسره، دیدگاه شیخ اکبر مبنی بر نفی نصرت از اله اعتقادات جزییه را نقد میکنند. شیخ، نصرت را از اله مقید (ذهنی یا خارجی) نفی میکند، اما این نفی مطلق، مانند بستن دریچهای به سوی حقیقت، نادرست است. خدا، از طریق مظاهر خلقی، حتی به اعتقادات ناقص نصرت میدهد، مانند نوری که حتی از آینهای کدر بازتاب مییابد.
این نقد، با آیه وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ (حج: ۴۰، ترجمه: «و خدا کسی را که او را یاری کند، یاری میدهد») همخوانی دارد که نصرت الهی را عام و فراگیر میداند. نصرت، مانند جویباری است که از سرچشمه حق جاری میشود و همه را سیراب میکند.
حق نزد عارف
استاد فرزانه قدسسره، حق نزد عارف را معروف و مطلق میدانند، مانند نوری که در همه صور حاضر است. عارف، مانند پرندهای که در آسمان بیکران حقیقت پرواز میکند، حق را فراتر از قیود ذهنی و خارجی میبیند. این دیدگاه، با آیه فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ (بقره: ۱۱۵، ترجمه: «هر کجا رو کنید، آنجا وجه خداست») همخوانی دارد که حق را در همه صور حاضر میداند.
حق نزد عارف، مانند خورشیدی است که همه سایهها را محو میکند و خلق را به عنوان ظهورات خود متجلی میسازد. این مفهوم، مانند آینهای زلال، حقیقت وحدت وجود را بازتاب میدهد.
| درنگ: حق نزد عارف، مانند خورشیدی بیکران، فراتر از قیود ذهنی و خارجی است. خلق، ظهورات این حقیقتاند، نه وهم و خیال. |
جمعبندی بخش پنجم
نصرت الهی، مانند نوری که از آینههای خلق بازتاب مییابد، از طریق مظاهر متجلی میشود. نقد استاد فرزانه قدسسره به دیدگاه شیخ اکبر، بر این اصل استوار است که نصرت الهی، حتی به اعتقادات ناقص، از طریق مظاهر خلقی میرسد. حق نزد عارف، مانند خورشیدی بیکران، فراتر از قیود است و خلق را به عنوان ظهورات خود متجلی میسازد. این بخش، مانند چراغی در مسیر معرفت، حقیقت توحید و وحدت وجود را روشن میسازد.
نتیجهگیری کلی
در نظام عرفان نظری، توحید مانند نوری زلال، قلب عارف را روشن میسازد و او را از قیود اعتقادات مقید رهایی میبخشد. بتپرستان در قیود خارجی، فلاسفه در قیود ذهنی، و عارفان در نور مطلق وجود محو میشوند. استاد فرزانه قدسسره، با نقدی دقیق بر دیدگاههای شیخ اکبر، بر این اصل تأکید میکنند که خلق، ظهورات مطلق وجودند، نه وهم و خیال. تعمیم آیه وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ به فلاسفه، مانند کاشتن نهالی در خاک نامناسب، به تحریف معنا منجر میشود. نصرت الهی، مانند جویباری از سرچشمه حق، از طریق مظاهر خلقی متجلی میشود و حق نزد عارف، مانند خورشیدی بیکران، فراتر از هر قیدی است. کلام عالمان، مانند بذری در خاک ذهن مخاطبان، باید با دقت و دور از تعصب نگاشته شود تا باغ معرفت را بارور سازد. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، کوشید تا این مفاهیم را با دقتی علمی و زبانی متین تبیین نماید.
| با نظارت صادق خادمی |