در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 656

متن درس





شرح فصوص الحکم: تبیین تجلیات الهی و مراتب معرفت در دنیا و آخرت

شرح فصوص الحکم: تبیین تجلیات الهی و مراتب معرفت در دنیا و آخرت

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۶۵۶)

دیباچه

این نوشتار، شرحی عمیق و روشمند بر فصوص الحکم ابن‌عربی است که با محوریت تجلیات الهی، رابطه آن با معرفت انسانی و مراتب ارزشی در دنیا و آخرت نگاشته شده است. این اثر، با الهام از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به کاوش در مفاهیم عرفانی و فلسفی می‌پردازد و با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم، تمثیلات ادبی و استدلال‌های عقلانی، چونان مشعلی فروزان، مسیر حقیقت‌جویی را روشن می‌سازد. آیات قرآن کریم با فونت Traditional Arabic و ترجمه‌ای دقیق ارائه شده‌اند تا غنای معنایی متن را دوچندان کنند. این نوشتار، چونان آیینه‌ای صیقل‌یافته، جلوه‌های عرفان نظری و حکمت اسلامی را در پرتو توحید بازمی‌نمایاند. هدف، ارائه تفسیری جامع و علمی است که ضمن حفظ تمامی جزئیات و محتوای اصلی، با زبانی متین و فاخر، برای مخاطبان متخصص و حقیقت‌جو تدوین شده است.

بخش یکم: تجلیات الهی در ظرف تکوین و ارزش

ماهیت تجلیات الهی در ظرف تکوین

تجلیات الهی، ظهورات حق‌تعالی در ظرف تکوین و طبیعت‌اند که فارغ از هرگونه تمایز میان کافر و مومن، خیر و شر، یا جمال و جلال، همه موجودات را دربرمی‌گیرند. این ظهورات، به مثابه نور الهی، بر همه موجودات سایه می‌افکنند، زیرا تجلی به ظرف وجود تعلق دارد و همه هستی، از خاک تا بلور، مظهر این تجلیات است. در این دیدگاه، کافر و مومن، هر دو در ظرف تکوینی، مظهر ظهورات الهی‌اند، چه در جلوه‌های جمالی و چه در جلوه‌های جلالی.

درنگ: تجلیات الهی در ظرف تکوین، فارغ از تمایز کافر و مومن، خیر و شر، یا جمال و جلال، همه موجودات را دربرمی‌گیرند، زیرا تجلی به ظرف وجود تعلق دارد.

حیثیات و مراتب در تجلیات

هرچند در ظرف تکوین، تجلیات الهی همه موجودات را شامل می‌شوند، در ظرف اراده، معرفت و عمل انسانی، این تجلیات حیثیات و مراتب متفاوتی می‌یابند. کافر، مومن، معاند و موحد، همگی مظهر تجلیات‌اند، اما ارزش و مرتبه معرفتی و عملی آنها متفاوت است. کافر، گرچه در ظرف وجود مظهر تجلی است، به دلیل حرمان معرفتی، در مرتبه‌ای فروتر قرار دارد و این حرمان، او را به شقاوت می‌کشاند، در حالی که مومن، با معرفت و عمل صالح، به سعادت رهنمون می‌شود.

درنگ: تجلیات الهی در ظرف اراده و معرفت، حیثیات و مراتب متفاوتی می‌یابند و ارزش معرفتی و عملی کافر و مومن، معاند و موحد را متمایز می‌سازد.

تفسیر آیه هدایت و گمراهی

قرآن کریم در آیه إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا (انسان: ۳)، «ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس»، به هدایت تکوینی اشاره دارد که همه موجودات را دربرمی‌گیرد. این هدایت، چونان جریانی زلال، به همه انسان‌ها عطا شده است، اما انسان با اختیار خود، یا شاکر می‌شود و به سعادت می‌رسد، یا کفور می‌گردد و به شقاوت فرومی‌افتد. این انتخاب، مراتب ارزشی را در ظرف معرفت و عمل تعیین می‌کند.

درنگ: آیه «إنا هدیناه السبیل» به هدایت تکوینی عام اشاره دارد، اما شاکر یا کفور بودن انسان، نتیجه اختیار اوست که به سعادت یا شقاوت منجر می‌شود.

نقد تساوی کافر و مومن

استاد فرزانه قدس‌سره، ادعای تساوی کافر و مومن به بهانه تجلیات الهی را به شدت رد می‌کنند. گرچه همه موجودات در ظرف تکوین مظهر تجلیات‌اند، این تساوی وجودی به معنای تساوی ارزشی نیست. چنین دیدگاهی، چونان سایه‌ای تاریک، معرفت و ارزش‌های دینی را نادیده می‌گیرد و به لاابالی‌گری منجر می‌شود. تمایز میان خیر و شر، ایمان و کفر، چونان خطوطی روشن، در شریعت و عرفان اسلامی ترسیم شده است.

درنگ: تساوی کافر و مومن به بهانه تجلیات الهی، به انکار معرفت و ارزش‌های دینی منجر می‌شود و دیدگاه لاابالی‌گری را ترویج می‌دهد.

تمثیل ماده و ارزش

برای تبیین تفاوت میان وجود مشترک و ارزش‌های متمایز، استاد فرزانه قدس‌سره از تمثیلی بهره می‌جویند: شیشه، بلور، خاک و گل، همگی ماده‌اند، اما ارزش آنها متفاوت است. بلور، چونان گوهری درخشان، ارزشی متعالی دارد، در حالی که خاک، با فروتنی خود، در مرتبه‌ای فروتر قرار می‌گیرد. به همین سان، تجلیات الهی در مظاهر مختلف، مراتب متفاوتی دارند و این تفاوت، به حیثیات و ویژگی‌های هر مظهر وابسته است.

درنگ: ماده بودن موجودات، به معنای تساوی ارزشی آنها نیست؛ تجلیات الهی در مظاهر مختلف، بر اساس حیثیات، مراتب متفاوتی دارند.

جمع‌بندی بخش یکم

این بخش، با تبیین ماهیت تجلیات الهی در ظرف تکوین، بر فراگیری این ظهورات بر همه موجودات تأکید ورزید. با این حال، در ظرف اراده و معرفت، مراتب و حیثیات، ارزش‌های متفاوتی را پدید می‌آورند. آیه هدایت و گمراهی، این تمایز را روشن ساخت و نقد تساوی کافر و مومن، بر حفظ ارزش‌های دینی تأکید کرد. تمثیل ماده و ارزش، چونان آیینه‌ای، این تفاوت را به زیبایی بازنمود. این دیدگاه، عرفان اسلامی را به سوی فهمی دقیق‌تر هدایت می‌کند.

بخش دوم: شریعت و معیارهای ارزشی

نصاب ارزشی و نقش شریعت

شریعت، چونان معیاری دقیق، حد نصاب ارزشی را تعیین می‌کند. ایمان، مرتبه‌ای اعلی و اعلا دارد، در حالی که کفر، شرک، فسق و فجور، از این نصاب فرومی‌افتند و به شقاوت منجر می‌شوند. شریعت بی‌پیرایه، مبتنی بر قرآن کریم و سنت، چونان مشعلی فروزان، مسیر هدایت را روشن می‌سازد و معیار سنجش سعادت و شقاوت را مشخص می‌کند.

درنگ: شریعت، معیار نصاب ارزشی را تعیین می‌کند؛ ایمان، مرتبه اعلی دارد، در حالی که کفر و شرک، از این نصاب فرومی‌افتند.

نقد کاستی‌های کتب عرفانی

استاد فرزانه قدس‌سره، کتب عرفانی، از جمله فصوص الحکم، را به دلیل فقدان ترتیب و تقسیم‌بندی دقیق مورد نقد قرار می‌دهند. این کاستی‌ها، ناشی از عدم جامعیت علمی نویسندگان در همه علوم و حیثیات است و گاه به لاابالی‌گری و بی‌اعتقادی منجر می‌شود. عرفان، چونان باغی پرشکوفه، نیازمند نظم و جامعیت است تا از گمراهی مصون ماند.

درنگ: کتب عرفانی، به دلیل فقدان ترتیب و جامعیت علمی، گاه به لاابالی‌گری و بی‌اعتقادی منجر می‌شوند.

نقد تحمیل گمراهی بر علوم

هیچ علمی فی‌نفسه مذموم نیست، اما اگر به گمراهی منجر شود، تحصیل آن می‌تواند حرام باشد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که برخی عالمان در گذشته، به دلیل احتمال فساد، تحصیل برخی علوم را نهی می‌کردند. علم دینی، چونان جریانی زلال، باید در خدمت هدایت و معرفت باشد، نه گمراهی.

درنگ: علمی که به گمراهی منجر شود، تحصیل آن می‌تواند حرام باشد؛ علم دینی باید در خدمت هدایت و معرفت قرار گیرد.

ابزارهای معرفت کامل

انسان کامل برای دستیابی به معرفت، از سه ابزار بهره می‌جوید: شریعت بی‌پیرایه، مبتنی بر قرآن کریم و سنت بدون تحریف؛ برهان محکم، که استدلال عقلی کامل است؛ و رویت حقیقی، که شهود الهی و وصولات ربوبی است، نه خیالات نفسانی. این سه ابزار، چونان سه ستون استوار، معرفت ناب را بنا می‌کنند.

درنگ: انسان کامل از شریعت بی‌پیرایه، برهان محکم و رویت حقیقی برای دستیابی به معرفت استفاده می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، بر نقش شریعت به‌عنوان معیار نصاب ارزشی تأکید ورزید و کاستی‌های کتب عرفانی را مورد نقد قرار داد. علم دینی، اگر در خدمت هدایت نباشد، می‌تواند به گمراهی منجر شود. ابزارهای معرفت کامل، چونان مشعل‌هایی فروزان، مسیر حقیقت را روشن می‌سازند. این دیدگاه، عرفان و شریعت را در هماهنگی با یکدیگر به سوی فهم عمیق‌تر هدایت می‌کند.

بخش سوم: تجلی و رویت در دنیا و آخرت

تجلی هویت الهی و تفاوت با معتقدات دنیوی

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به عبارت شیخ ابن‌عربی: «فَيَبْدُو لِبَعْضِ الْعَبِيدِ فِي تَجَلِّي الْهُوِيَّةِ إِيضًا خِلَافَ مُعْتَقَدِهِ فِي الدُّنْيَا»، تبیین می‌کنند که برخی بندگان در آخرت، تجلی هویت الهی را برخلاف اعتقادات دنیوی خود مشاهده می‌کنند. حق‌تعالی در صور مختلف اسما تجلی می‌کند و گاه در صوری ظاهر می‌شود که بنده در دنیا به آن اعتقاد نداشته است. این تفاوت، چونان آیینه‌ای، میان تجلی فاعلی (از سوی حق) و رویت قابیلی (از سوی بنده) تمایز می‌نهد.

درنگ: تجلی هویت الهی در آخرت، گاه برخلاف اعتقادات دنیوی بنده است و حق در صور مختلف اسما ظاهر می‌شود.

انواع تجلیات و مراتب آنها

تجلیات در آخرت به چهار صورت تقسیم می‌شوند: ترفیع، که از ادراک قلبی به رویت بصری ارتقا می‌یابد، چنان‌که در آیه يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ سَاقٍ (قلم: ۴۲)، «روزی که پرده از ساق برگرفته شود»، آمده است؛ تبدیل، که از یک اسم الهی به اسم دیگر (مانند رزاق به رحمان) تغییر می‌یابد؛ تغیر به مظهر و مُظهر، که از بت‌پرستی به توحید (شرک) می‌رسد؛ و تغیر به انکار، که کفر کامل است. ترفیع و تبدیل، مراتب مقبول‌اند، اما تغیر به شرک یا کفر، مردود است.

درنگ: تجلیات در آخرت به ترفیع، تبدیل، تغیر به شرک و تغیر به کفر تقسیم می‌شوند؛ ترفیع و تبدیل مقبول‌اند، اما شرک و کفر مردودند.

نصاب شرعی و مردودی

شریعت، حد نصاب قبولی را تعیین می‌کند. ترفیع و تبدیل، چونان قله‌های معرفت، مقبول‌اند، اما تغیر به شرک یا کفر، به دلیل عدم کسب نصاب، مردود است و به جهنم منجر می‌شود. جهنم، ظهور اعمال ناصواب است، نه مجازاتی جدا از اعمال.

درنگ: شریعت، حد نصاب قبولی را تعیین می‌کند؛ ترفیع و تبدیل مقبول‌اند، اما شرک و کفر، به دلیل عدم کسب نصاب، به جهنم منجر می‌شوند.

عدم تکرار تجلیات

تجلیات الهی هرگز تکرار نمی‌شوند، چنان‌که هیچ دو مخلوقی مشابه نیستند. این اصل، چونان گواهی بر عظمت خلقت، به وحدت و یگانگی حق‌تعالی اشاره دارد: لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ (روم: ۳۰)، «در آفرینش خدا تبدیلی نیست». هر تجلی، چونان گوهری یکتا، منحصربه‌فرد است و این یگانگی، جلوه‌ای از توحید الهی است.

درنگ: تجلیات الهی هرگز تکرار نمی‌شوند، همان‌گونه که هیچ دو مخلوقی مشابه نیستند، و این اصل، عظمت توحید الهی را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تبیین تجلی هویت الهی و تفاوت آن با معتقدات دنیوی، بر تمایز میان تجلی فاعلی و رویت قابیلی تأکید ورزید. انواع تجلیات و مراتب آنها، معیارهای شرعی قبولی را روشن ساختند. عدم تکرار تجلیات، چونان آیینه‌ای، عظمت خلقت و توحید الهی را بازنمود. این دیدگاه، عرفان اسلامی را به سوی فهمی عمیق‌تر از رابطه حق و خلق هدایت می‌کند.

بخش چهارم: نقد دیدگاه‌های عرفانی و تاریخی

نقد دیدگاه‌های گمراه‌کننده

استاد فرزانه قدس‌سره، دیدگاه‌هایی چون پایان عذاب جهنم یا تساوی همه موجودات را انحرافی و گمراه‌کننده می‌دانند. جهنم، ظهور اعمال ناصواب است و دائمی بودن آن، نتیجه منطقی شریعت است. چنین دیدگاه‌هایی، چونان سایه‌ای تاریک، از حقیقت شرعی دور می‌افتند و به لاابالی‌گری منجر می‌شوند.

درنگ: دیدگاه‌های گمراه‌کننده‌ای چون پایان عذاب جهنم یا تساوی کافر و مومن، از حقیقت شرعی دورند و به لاابالی‌گری منجر می‌شوند.

نقد تاریخی عرفا و فلاسفه

استاد فرزانه قدس‌سره، با احترام به عرفایی چون جنید، شبلی و ابویزید، تأکید دارند که این عرفا در مقایسه با معصومان علیهم‌السلام، مرتبه‌ای فروتر دارند. تاریخ‌نگاری ملل و نحل، گاه با حب و بغض همراه بوده و حقایق را تحریف کرده است. این تحریفات، چونان غباری بر آیینه حقیقت، چهره واقعی عرفا و معصومان را پوشانده‌اند.

درنگ: عرفا، در مقایسه با معصومان، مرتبه‌ای فروتر دارند و تاریخ‌نگاری ملل و نحل، گاه با حب و بغض، حقایق را تحریف کرده است.

برتری قونوی بر مولانا

استاد فرزانه قدس‌سره، صدرالدین قونوی را به‌عنوان شاگرد برجسته ابن‌عربی، در عرفان نظری برتر از مولانا می‌دانند. آثار قونوی، چونان گنجینه‌ای برای خواص، به اصلاح کاستی‌های ابن‌عربی پرداخته‌اند، در حالی که آثار مولانا، برای عوام و خواص متوسط مناسب‌اند. این تمایز، چونان خطی روشن، تفاوت عرفان نظری و عملی را نشان می‌دهد.

درنگ: صدرالدین قونوی در عرفان نظری از مولانا پیشی گرفته و آثارش برای خواص مناسب‌تر است.

نقد مشکلات مثنوی مولانا

مثنوی مولانا، با وجود عظمتش، دارای مشکلات عرفانی، شرعی و دینی است که در مقایسه با آثار قونوی، بیشتر به چشم می‌آیند. این مشکلات، چونان خاری در باغ معرفت، نیازمند تحلیل انتقادی‌اند تا از گمراهی جلوگیری شود.

درنگ: مثنوی مولانا، با وجود عظمت، دارای مشکلات عرفانی، شرعی و دینی است که نیازمند تحلیل انتقادی است.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با نقد دیدگاه‌های گمراه‌کننده، بر ضرورت پایبندی به شریعت و پرهیز از لاابالی‌گری تأکید ورزید. نقد تاریخی عرفا و فلاسفه، تحریفات تاریخ‌نگاری را روشن ساخت. برتری قونوی بر مولانا و مشکلات مثنوی، چونان آیینه‌ای، نیاز به تحلیل انتقادی متون عرفانی را بازنمود. این دیدگاه، عرفان اسلامی را به سوی فهمی دقیق‌تر هدایت می‌کند.

بخش پنجم: عدالت و حکمت الهی

عدالت و حکمت الهی

حق‌تعالی، حکیم و عادل است و وعده و وعید او، هر دو لازم‌الاجرایند. تخلف از وعید (عذاب کافران) به معنای تخلف از وعده (پاداش مومنان) است. این دیدگاه، چونان ستونی استوار، بر ضرورت پایبندی به شریعت و حکمت الهی تأکید دارد و تفسیرهای گمراه‌کننده‌ای که عذاب را موقت می‌دانند، رد می‌کند.

درنگ: خدا حکیم و عادل است؛ تخلف از وعید، به معنای تخلف از وعده است و تفسیرهای موقت بودن عذاب، مردودند.

نو شدن حق و خلق

آیه كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ (رحمن: ۲۹)، «هر روز او در کاری است»، به نو شدن تجلیات حق اشاره دارد. خدا و خلق، هر لحظه نو می‌شوند و این پویایی، چونان جریانی زلال، در دنیا و آخرت ادامه دارد. این نو شدن، جلوه‌ای از عظمت و یگانگی خلقت است.

درنگ: آیه «کل یوم هو فی شأن» به نو شدن تجلیات حق و خلق اشاره دارد که پویایی خلقت را نشان می‌دهد.

مراتب رویت در دنیا و آخرت

سالک کامل در دنیا، تجلیات الهی را فراتر از آنچه ضعفا در آخرت می‌بینند، مشاهده می‌کند. بهشت و جهنم، در مقایسه با وصولات الهی، برای اهل‌الله ناچیزند. این مقام، چونان قله‌ای رفیع، هدف نهایی عارف را نشان می‌دهد که وصول به حق است.

درنگ: سالک کامل در دنیا، تجلیات الهی را فراتر از رویت ضعفا در آخرت مشاهده می‌کند؛ وصول به حق، هدف نهایی عارف است.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با تأکید بر عدالت و حکمت الهی، ضرورت پایبندی به وعده و وعید را روشن ساخت. نو شدن حق و خلق، پویایی خلقت را نشان داد و مراتب رویت، برتری مقام اولای الهی را بازنمود. این دیدگاه، چونان مشعلی فروزان، عرفان اسلامی را به سوی حقیقت هدایت می‌کند.

نتیجه‌گیری نهایی

این شرح عرفانی و فلسفی، با محوریت تجلیات الهی و مراتب معرفت، به تبیین رابطه میان ظرف تکوینی و ارزشی پرداخت. تجلیات الهی، در ظرف وجود، همه موجودات را دربرمی‌گیرند، اما در ظرف معرفت و عمل، مراتب متفاوتی دارند. شریعت، معیار نصاب ارزشی را تعیین می‌کند و دیدگاه‌های گمراه‌کننده‌ای چون تساوی کافر و مومن یا پایان عذاب جهنم را رد می‌کند. ابزارهای معرفت کامل، شامل شریعت، برهان و رویت حقیقی، مسیر حقیقت را روشن می‌سازند. نقد تاریخی عرفا و کتب عرفانی، بر ضرورت تحلیل انتقادی تأکید ورزید. عدالت و حکمت الهی، پویایی خلقت و مراتب رویت، چونان آیینه‌ای صیقل‌یافته، عرفان اسلامی را در پرتو توحید و حقیقت بازمی‌نمایاند.

با نظارت صادق خادمی