متن درس
تبیین عرفانی و فلسفی همت و قوت در فصوص الحکم
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۶۷۲)
مقدمه: درآمدی بر همت و قوت در عرفان اسلامی
عرفان اسلامی، چونان آیینهای صیقلیافته، حقیقت وجود و مراتب آن را در ظهورات الهی بازمیتاباند. در این میان، فصوص الحکم ابنعربی، بهسان گوهری تابناک، مفاهیم همت، قوت و جایگاه انبیا را در بستر عرفان نظری کاوش میکند. این نوشتار، با تأمل در درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره در جلسه ۶۷۲، به تبیین و تحلیل این مفاهیم میپردازد. محور این بررسی، تمایز همت جسمانی و روحانی، نقد خلط فاعل و قابل، و تأکید بر عصمت انبیا بهعنوان اصل بنیادین عرفان اسلامی است. با بهرهگیری از تمثیلات و اشارات فاخر، این متن میکوشد تا معانی ژرف عرفانی را در قالبی علمی و منسجم به مخاطبان منتقل نماید، در حالی که روح و پیام اصلی درسگفتارها را بهدقت حفظ میکند.
بخش یکم: همت و قوت در آیینه عرفان
حدیث نبوی و جایگاه حضرت لوط
در حدیثی منسوب به رسول اکرم (ص)، آمده است: «یرحم الله أخي لوط لقد كان يأوي إلى ركن شديد» (رحمت خدا بر برادرم لوط؛ او به رکنی استوار پناه میبرد). این حدیث، عزت و همت والای حضرت لوط (ع) را نشان میدهد، که چونان ستارهای درخشان در آسمان نبوت میدرخشد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این بیان، جایگاه معنوی و عظمت روحی لوط (ع) را در نزد پیامبر (ص) آشکار میسازد. رکن شدید، در باطن به ذات حق و در ظاهر به قبیلهای نیرومند اشاره دارد، که پناهگاه مادی و معنوی پیامبر است.
درنگ: حدیث نبوی، عزت و همت والای حضرت لوط (ع) را نشان میدهد که به رکنی استوار، در باطن حق و در ظاهر قبیله، پناه میبرد.
تمایز همت جسمانی و روحانی
همت، چونان جریانی دوگانه، گاه در مرتبه جسمانی و گاه در ساحت روحانی ظهور مییابد. همت جسمانی، ارادهای است که در جسم متجلی میشود، مانند پهلوانی که با نیروی بدنی، مانعی را از پیش رو برمیدارد. اما همت روحانی، چونان نسیمی الهی، در معارف و کمالات متعالی تجلی مییابد. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «همت یک وقت جسمانی و یک وقت نفسانی است و امر نفسانی قویتر از زمینه جسمانی است.» این تمایز، مانند تفاوت میان خاک و گوهری است که از آن استخراج میشود؛ همت روحانی، جوهر وجود آدمی است که در ساحت معرفت الهی پرواز میکند.
درنگ: همت، در مرتبه جسمانی در جسم و در مرتبه روحانی در معارف و کمالات ظهور مییابد، و همت روحانی، به دلیل تأثیرگذاری عمیقتر، افضل است.
نقد خلط همت و قوت
یکی از اشکالات شارحان فصوص الحکم، خلط میان همت و قوت است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند: «قوت اعم از همت است.» قوت، چونان سرچشمهای است که همت، یکی از شاخههای آن به شمار میرود. همت، ارادهای قوی است که از قوت سرچشمه میگیرد، اما قوت، اعم از همت، شامل قدرت اجتماعی و مادی نیز میشود. این نقد، مانند جداسازی آب زلال از جویبارهای متفرق است؛ هر یک جایگاه خود را دارند و نباید خلط شوند.
درنگ: قوت، اعم از همت است و خلط این دو مفهوم، تبیین عرفانی را مخدوش میسازد.
بخش دوم: جایگاه انبیا و عصمت الهی
دعای حضرت لوط و همراهی انبیا
استاد فرزانه قدسسره اشاره دارند که دعای حضرت لوط (ع) برای همراهی، پس از او برای هر پیامبری مستجاب شد: «دعا حضرت لوط برآورده شد که بعد از آن هر پیامبری دیگر تنها نماند و برای خود همراهانی داشت.» این مفهوم، مانند بذری است که در زمین نبوت کاشته شد و برای دیگر انبیا به بار نشست. با این حال، ایشان نقد میکنند که این دیدگاه، مبنای محکمی ندارد، زیرا روایات نبوی، از جمله در کتاب سلیم القيس طوسی، نشان میدهد که هیچ پیامبری بدون امت و طرفدار نبوده است، حتی پیش از لوط (ع).
درنگ: دعای حضرت لوط (ع) برای همراهی، اگرچه مستجاب شد، اما روایات نشان میدهند که همه انبیا، حتی پیش از لوط، دارای امت و طرفدار بودهاند.
عصمت انبیا و نقد نسبت ضعف
انبیا، چونان ستونهای استوار الهی، از هرگونه ضعف و خلل مصوناند. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «انبیا مصون از خللاند؛ ضعف، با مقام نبوت منافات دارد.» این دیدگاه، با آیه قرآن کریم همخوانی دارد: ﴿فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ﴾ (ما برخی را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ بقره: ۲۵۳). این آیه، بر کمال انبیا و تفاوت مراتبشان دلالت دارد، نه نقصانشان. نسبت دادن ضعف یا بیهمت به لوط (ع)، مانند فروکاستن خورشید به سایهای کمنور است و با عصمت انبیا ناسازگار است.
درنگ: انبیا از ضعف و خلل مصوناند و نسبت دادن بیهمت به لوط (ع)، با عصمت و مقام نبوت ناسازگار است.
نقد دیدگاه اهل سنت
استاد فرزانه قدسسره، دیدگاه برخی از اهل سنت را که به دلیل عدم توجه به عصمت انبیا، دچار خطا شدهاند، نقد میکنند: «اهل سنت، به دلیل عدم توجه به عصمت، دچار خطا شدهاند.» عصمت، چونان سپری الهی، شرط اساسی نبوت است و هرگونه نقصان را از انبیا دور میسازد. این نقد، مانند یادآوری این است که گوهر نبوت را نمیتوان با عیوب بشری آلود.
درنگ: عصمت، شرط اساسی نبوت است و عدم توجه به آن، به خطا در فهم جایگاه انبیا منجر میشود.
بخش سوم: رکن شدید و قوت در قرآن کریم
رکن شدید و قبیله
رکن شدید در حدیث نبوی، در ظاهر به قبیلهای نیرومند اشاره دارد که پناهگاه مادی پیامبر است. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «رکن شدید، در ظاهر قبیله است.» حضرت لوط (ع)، به دلیل مهاجرت، از حمایت قبیلهای قوی محروم بود، مانند عالمی که در غربت، تنها به خدا پناه میبرد. این محرومیت، زمینهساز تقرب او به ذات الهی شد، چنانکه غربت، چونان کورهای، دل عارف را برای پذیرش نور الهی آماده میسازد.
درنگ: رکن شدید، در ظاهر به قبیلهای نیرومند اشاره دارد، اما محرومیت لوط (ع) از آن، او را به تقرب الهی رهنمون ساخت.
قوت در آیه قرآنی
آیه قرآن کریم: ﴿لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً﴾ (کاش مرا بر شما نیرویی بود؛ هود: ۸۰) به قوت اجتماعی و مادی، مانند داشتن پسرانی نیرومند، اشاره دارد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند: «قوت، به پسران و قدرت اجتماعی دلالت دارد.» این قوت، در جامعه مردسالار قوم لوط، به مردان و نه زنان نسبت داده میشد، مانند عرفی که در جوامع باستانی، مردان را محور قدرت میدانست.
درنگ: قوت در آیه قرآن کریم، به قدرت اجتماعی و خانوادگی، بهویژه داشتن پسران، اشاره دارد.
نقد نسبت شدت به خدا
استاد فرزانه قدسسره، نسبت دادن شدت به خدا را نادرست میدانند: «اینکه لوط (ع) با خدا بود چون خدا شدید است، نادرست است.» معرفت، مبنای معیت با خداست، نه شدت. شدت، عارض بر قوت است، مانند حرارتی که از خورشید ساطع میشود، اما قوت، اعم از شدت و لطافت است. این نقد، مانند صیقل دادن آیینهای است تا حقیقت الهی را بیغبار نشان دهد.
درنگ: معرفت، مبنای معیت با خداست، نه شدت؛ شدت، عارض بر قوت است و نباید مبنای التجا قرار گیرد.
بخش چهارم: عبودیت و رسالت
عبودیت، علت رسالت
عبودیت، چونان ریشهای است که رسالت از آن میروید. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «عبودیت، ظرف علت و رسالت، ظرف معلول است.» عبودیت، به دلیل تقدم و افضلیت، شأنی برتر از رسالت دارد، مانند سرچشمهای که رود از آن جاری میشود. این مفهوم، با عرفان اسلامی همخوانی دارد که عبودیت را کلید تقرب به خدا میداند.
درنگ: عبودیت، علت رسالت است و به دلیل تقدم، افضل از آن به شمار میرود.
غلبه اجباری بر اختیاری
در روایات، ایمان اجباری بر ایمان اختیاری غالب شده است. استاد فرزانه قدسسره این امر را از اسرار الهی میدانند: «کسانی که به اجبار ایمان آوردند، بر کسانی که به اختیار ایمان آوردند، غالب شدند.» این غلبه، مانند سیلی است که مسیر رود را تغییر میدهد، اما راز آن در حکمت الهی نهفته است.
درنگ: غلبه ایمان اجباری بر اختیاری، از اسرار الهی است که در تاریخ امتها تجلی یافته است.
بخش پنجم: نقد ادبیات عرفانی
ضعف سند احادیث عرفانی
استاد فرزانه قدسسره، به ضعف سندی برخی احادیث عرفانی اشاره دارند: «احادیث عرفانی، به دلیل ضعف سندی، قابل اعتماد کامل نیستند.» این احادیث، فاقد درایت و سند معتبرند، مانند کاغذی که بدون مهر اصالت، ارزشی ندارد. این نقد، بر ضرورت بررسی رجالی و دقت علمی در استنادات تأکید دارد.
درنگ: احادیث عرفانی، به دلیل ضعف سندی، نیازمند بررسی رجالی و دقت علمیاند.
نقد ادبیات عرفانی
ادبیات عرفانی، به دلیل عدم دقت علمی، گاه دچار خطاست. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «ادبیات عرفانی، فاقد پشتوانه منطقی است.» این نقد، مانند هشداری است به باغبانی که بدون نقشه، باغی را طراحی میکند؛ عرفان، نیازمند پشتوانه منطقی و علمی است تا از انحراف مصون ماند.
درنگ: ادبیات عرفانی، به دلیل فقدان پشتوانه منطقی، نیازمند اصلاح و دقت علمی است.
بخش ششم: اثرگذاری و تمایز فاعل و قابل
همت و اثرگذاری
همت، چونان نیرویی فاعلی، مستقل از پذیرش قابل است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند: «همت، ظرف فاعلی است؛ اثرگذاری، به قابل بستگی دارد.» این تمایز، مانند جدایی بذر از خاک است؛ بذر، توان رویش دارد، اما رویش، به آمادگی خاک وابسته است. امیرمؤمنان (ع)، با همت والا، در برخی نفوس اثر گذاشت و در برخی خیر، مانند نوری که بر آیینهای میتابد، اما در سنگ بازتاب نمییابد.
درنگ: همت، ظرف فاعلی است و اثرگذاری، به آمادگی قابل بستگی دارد.
نقد خلط فاعل و قابل
شارحان فصوص الحکم، گاه فاعل و قابل را خلط کردهاند. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «فاعل و قابل را در بحث همت خلط کردهاند.» این خلط، مانند آمیختن آب و آتش است که هر یک ماهیت خاص خود را دارد. اثرگذاری، به قابل مربوط است، نه فاعل، و این تمایز، کلید فهم دقیق عرفانی است.
درنگ: خلط فاعل و قابل در بحث همت، تبیین عرفانی را مخدوش میسازد.
قرآن کریم و اثرگذاری
قرآن کریم، چونان دارویی شفابخش، برای مؤمنان شفا و برای ظالمان خسران است: ﴿شِفَاءٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا﴾ (شفایی برای مؤمنان است و بر زیان ستمگران جز زیان نمیافزاید؛ اسراء: ۸۲). استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که اثر قرآن، به آمادگی قابل بستگی دارد. استخاره با نیت ناصاف، مانند کاشتن بذر در خاک شورهزار، به گمراهی منجر میشود.
درنگ: اثر قرآن کریم، به آمادگی قابل بستگی دارد و نیت ناصاف، به گمراهی در استخاره منجر میشود.
بخش هفتم: التجا به خدا و معرفت
التجای لوط به خدا
التجای حضرت لوط (ع) به خدا، از سر معرفت بود، نه قوت الهی. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «التجای لوط (ع) به خدا، از معرفت بود، نه قوت الهی.» این معرفت، مانند چراغی است که سالک را در تاریکی غربت به سوی حق رهنمون میشود. نسبت دادن التجا به قوت یا شدت، مانند فروکاستن پرواز پرنده به بالهایش است؛ معرفت، جوهر التجاست.
درنگ: التجای لوط (ع) به خدا، از سر معرفت بود، نه قوت یا شدت الهی.
غربت و تقرب به خدا
اهل علم، در غربت، به خدا متوسل میشوند، مانند پرندهای که در طوفان، به آشیانه امن الهی پناه میبرد. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «غربت، زمینهساز تقرب به خداست.» حضرت لوط (ع)، به دلیل مهاجرت، از حمایت قبیله محروم بود، اما این غربت، او را به سوی خدا رهنمون ساخت.
درنگ: غربت، زمینهساز تقرب به خدا و التجای اهل علم به ذات الهی است.
جمعبندی
این نوشتار، با تأمل در درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به تبیین مفاهیم همت، قوت و جایگاه انبیا در فصوص الحکم پرداخت. همت، در مراتب جسمانی و روحانی، از قوت سرچشمه میگیرد، اما خلط این دو، تبیین عرفانی را مخدوش میسازد. عصمت انبیا، بهعنوان اصلی بنیادین، هرگونه ضعف یا بیهمت را از آنان نفی میکند. رکن شدید، در ظاهر قبیله و در باطن ذات حق است، و التجای لوط (ع) به خدا، از معرفت سرچشمه گرفته است. قرآن کریم، بر اساس آمادگی قابل، شفا یا خسران میآورد، و ادبیات عرفانی، نیازمند پشتوانه منطقی و علمی است. این تبیین، راه را برای فهم عمیقتر عرفان اسلامی و اصلاح خلطهای مفهومی هموار میسازد.
با نظارت صادق خادمی