متن درس
تبیین نزاع ظاهری و باطنی در حکمت عرفانی: بازخوانی فصوص الحکم
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۶۸۲)
دیباچه
کتاب فصوص الحکم، اثر گرانسنگ محیالدین ابنعربی، از برجستهترین آثار عرفان نظری در سنت اسلامی است که به کاوش در مفاهیم وجود، ظهور، و نسبت میان حق و خلق میپردازد. این اثر، با تکیه بر آیات قرآن کریم و تأملات عرفانی، اسما و صفات الهی را در قالب حکمتهای گوناگون تبیین میکند. در این نوشتار، با استناد به درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره در جلسه ۶۸۲، به بررسی مقاصد بعثت انبیا، نزاع ظاهری و باطنی، و مفاهیم عرفانی مرتبط با غفلت و غلاف پرداختهایم. این بررسی، با نگاهی انتقادی به دیدگاههای ابنعربی، بهویژه در زمینه تحریف معنوی آیات قرآنی و جبرگرایی، به تبیین تفاوتهای ظاهری و باطنی میان مومنان و کافران میپردازد. متن حاضر، با حفظ تمامی محتوای اصلی و افزودن توضیحات تکمیلی، به گونهای نگاشته شده که هم وفادار به درسگفتارهای استاد باشد و هم ساختاری علمی و دانشگاهی داشته باشد. تمثیلات و استعارات فاخر، به غنای ادبی و مفهومی متن افزودهاند تا برای پژوهشگران حوزه عرفان، فلسفه، و الهیات، منبعی جامع و معتبر ارائه شود.
بخش نخست: مقاصد بعثت انبیا و دعوت الهی
امر انبیا به دعوت و مقاصد الهی
انبیا علیهمالسلام، چه از سرّ قدر آگاه باشند و چه نباشند، مأمور به دعوت خلق به سوی حقاند. این دعوت، برای تحقق مقاصدی الهی صورت میگیرد که در سه محور اصلی خلاصه میشود: تمییز نیک و بد، رساندن هر فرد به کمال مقتضای حقیقت خویش، و اقامه حجت بر مومن و کافر. این امر، با آیه وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَسُولًا (اسراء: ۱۵، ترجمه: و ما عذابکنندگان نبودیم مگر آنکه پیامبری برانگیزیم) همخوانی دارد، که بر ضرورت ابلاغ رسالت الهی پیش از عذاب تأکید میکند.
استاد فرزانه قدسسره، این دعوت را به جویباری تشبیه میکنند که از سرچشمه حکمت الهی جاری شده و زمین تشنه خلق را سیراب میسازد. این جویبار، با هدایت الهی، مسیر کمال را برای هر فرد هموار میکند، اما پذیرش آن به اختیار خلق وابسته است. این دیدگاه، بر وظیفهمحوری انبیا تأکید دارد و نشان میدهد که رسالت آنها، مستقل از نتیجه ظاهری دعوت، برای تحقق مقاصد الهی است.
درنگ: انبیا علیهمالسلام مأمور به دعوت خلق به سوی حقاند، چه از سرّ قدر آگاه باشند و چه نباشند، و این دعوت برای تمییز نیک و بد، رساندن هر فرد به کمال، و اقامه حجت الهی است.
مقاصد سهگانه بعثت
مقاصد دعوت انبیا، شامل تمییز نیک و بد، رساندن هر فرد به کمال مقتضای حقیقتش، و اقامه حجت بر خلق است. تمییز نیک و بد، به مثابه جداسازی گندم از کاه در خرمن وجود است، که خلق را به سوی حقیقت هدایت میکند. رساندن هر فرد به کمال، مانند باغبانی است که هر نهال را بر اساس استعداد ذاتیاش پرورش میدهد. اقامه حجت، چونان آینهای است که خلق در برابر آن، مسئولیت اعمال خویش را میبینند. این سه مقصد، جامعیت رسالت انبیا را نشان میدهند و بر نقش آنها در اصلاح و هدایت جامعه تأکید دارند.
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این مقاصد، نه تنها به هدایت ظاهری، بلکه به تحقق باطنی حقیقت در عالم خلق میپردازند. این دیدگاه، با آیات قرآن کریم، مانند لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَيَحْيَىٰ مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ (انفال: ۴۲، ترجمه: تا آنکه هلاک میشود، با دلیل روشن هلاک شود و آنکه زنده میماند، با دلیل روشن زنده بماند)، همخوانی دارد.
نقد نسبت عدم علم به انبیا
ابنعربی در فصوص الحکم، به انبیا نسبتی میدهد که چه سرّ قدر را بدانند یا ندانند، مأمور به دعوتاند. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نادرست میدانند، زیرا نسبت دادن عدم علم به انبیا، با مقام والای آنها در قرآن کریم در تعارض است. انبیا، به مثابه قلههای رفیع معرفت الهی، از علوم باطنی آگاهاند و دعوتشان از سر حکمت و علم الهی است. این نقد، به مانند اصلاح خطایی است که نور را با سایه اشتباه میگیرد و جایگاه رفیع انبیا را کمرنگ میسازد.
درنگ: نسبت دادن عدم علم به انبیا علیهمالسلام، با مقام والای آنها در قرآن کریم در تعارض است، زیرا انبیا از علوم باطنی آگاهاند و دعوتشان از سر حکمت الهی است.
جمعبندی بخش نخست
این بخش، به تبیین مقاصد بعثت انبیا، شامل تمییز نیک و بد، رساندن هر فرد به کمال، و اقامه حجت الهی پرداخت. استاد فرزانه قدسسره، با استناد به آیات قرآن کریم، بر وظیفهمحوری انبیا و نقد نسبت دادن عدم علم به آنها تأکید کردند. این تحلیل، زمینهساز بررسی نزاع ظاهری و باطنی و نقد دیدگاههای ابنعربی است.
بخش دوم: نزاع ظاهری و باطنی در عرفان ابنعربی
ارضی بودن تفاوتها و نزاعها
ابنعربی در فصوص الحکم، تفاوتها و نزاعها میان خلق (مومن و کافر) را ارضی و ظاهری میداند و معتقد است که حقیقتاً همه ظهور احدیت الهیاند و نزاع حقیقی وجود ندارد. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را به نقد میکشند و آن را با نقش اصلاحی انبیا در تعارض میدانند. نزاعهای ظاهری، به مثابه امواجی بر سطح اقیانوس وجودند که در عمق، آرامش و وحدت حاکم است، اما این دیدگاه، مسئولیت انبیا در اصلاح جامعه را کمرنگ میسازد.
استاد تأکید دارند که نزاعهای ظاهری، اگرچه در مرتبه وجودی ارضیاند، اما در ساحت تکلیف الهی، واقعی و جدیاند. این دیدگاه، با آیه وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ (نساء: ۶۴، ترجمه: و هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر آنکه به اذن خدا اطاعت شود) همخوانی دارد، که بر جدیت رسالت انبیا تأکید میکند.
درنگ: تفاوتها و نزاعها میان خلق، اگرچه در مرتبه وجودی ارضیاند، در ساحت تکلیف الهی واقعی و جدیاند و با نقش اصلاحی انبیا همخوانی دارند.
انفعال صاحب معرفت در برابر نزاعها
ابنعربی معتقد است که صاحب معرفت، به دلیل آگاهی از ارضی بودن نزاعها، همت چندانی برای مداخله در آنها ندارد. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نادرست میدانند، زیرا انبیا، به عنوان صاحبان معرفت الهی، مأمور به اصلاح جامعهاند و نمیتوانند در برابر نزاعها منفعل باشند. این انفعال، به مانند باغبانی است که در برابر هجوم آفات به باغ، بیتفاوت میماند و از وظیفه خود شانه خالی میکند.
استاد تأکید دارند که انبیا، با مسئولیت سنگین دعوت، موظف به مبارزه با انحرافات و هدایت خلقاند. این دیدگاه، با آیه يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ (توبه: ۷۳، ترجمه: ای پیامبر، با کافران و منافقان جهاد کن) سازگار است.
نقد نزاع صوری و تکلفی
ابنعربی نزاعها را صوری، تکلفی، و غیرحقیقی میداند و معتقد است که این نزاعها ناشی از عدم پذیرش تکلیف ظاهری است، نه تکلیف تکوینی. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نقد میکنند و آن را با جدیت رسالت انبیا در تعارض میدانند. نزاع صوری، به مانند نمایشی بیمحتواست که حقیقت را پنهان میکند، اما رسالت انبیا، نمایشی نیست، بلکه دعوتی واقعی برای اصلاح خلق است.
استاد تأکید دارند که تکلیف ظاهری، بخشی از رسالت الهی است و نمیتوان آن را به صوری بودن تقلیل داد. این دیدگاه، با آیه وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ (مائده: ۹۲، ترجمه: و از خدا و پیامبر اطاعت کنید) همخوانی دارد.
درنگ: نزاعهای ظاهری، در ساحت تکلیف الهی واقعیاند و نمیتوان آنها را به صوری بودن تقلیل داد، زیرا رسالت انبیا دعوتی جدی برای اصلاح خلق است.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، به بررسی نزاع ظاهری و باطنی در دیدگاه ابنعربی و نقد آن از منظر استاد فرزانه قدسسره پرداخت. استاد، با استناد به آیات قرآن کریم، بر جدیت نزاعها در ساحت تکلیف الهی و رد انفعال عرفانی تأکید کردند. این تحلیل، زمینهساز بررسی مفاهیم غفلت و غلاف و نقد تحریفات عرفانی است.
بخش سوم: غفلت، غلاف، و تحریف معنوی
تفاوت غفلت و غلاف
ابنعربی غفلت را به غلاف (غلف) نسبت میدهد و نزاع ظاهری را نتیجه حجاب قلب میداند. استاد فرزانه قدسسره این اشتقاق را نادرست میدانند، زیرا غفلت، سطحی و قابل رفع است، اما غلاف، عمیق و ریشهای است. غفلت، به مانند غباری است که با نسیمی پراکنده میشود، اما غلاف، چونان پوستهای سخت است که قلب را از نور حقیقت محروم میسازد.
این تمایز، با آیات قرآن کریم، مانند خَتَمَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَعَلَىٰ سَمْعِهِمْ وَعَلَىٰ أَبْصَارِهِمْ (بقره: ۷، ترجمه: خدا بر دلها و گوشها و چشمانشان مهر زده است) و وَلَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا (اعراف: ۱۷۹، ترجمه: و دلهایی دارند که با آن نمیفهمند) همخوانی دارد. استاد تأکید دارند که غفلت، با نصیحت و ذکر قابل رفع است، اما غلاف، نشانه گمراهی عمیق است.
درنگ: غفلت، سطحی و قابل رفع است، اما غلاف، عمیق و ریشهای است و اشتقاق نادرست غفل از غلف، به تحریف معنوی آیات قرآن کریم منجر میشود.
نقد تحریف معنوی آیات
استاد فرزانه قدسسره، تبیین ابنعربی از غفلت و غلاف را بیاساس و تحریفآمیز میدانند، زیرا بدون دست زدن به الفاظ آیات، معانی آنها را وارونه میسازد. این تحریف معنوی، به مانند زرگری است که طلای حقیقت را با مس ظاهری جایگزین میکند و فهم اصیل قرآنی را مخدوش میسازد. استاد، این رویکرد را خطرناک میدانند، زیرا دین را از اصالت خود دور میکند و به سوءتفاهمهای عرفانی منجر میشود.
این نقد، با آیه وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ (بقره: ۴۲، ترجمه: و حق را با باطل نیامیزید و حق را کتمان نکنید) همخوانی دارد، که بر حفظ اصالت حقیقت تأکید میکند.
نقد قلب معنوی و لفظی
ابنعربی مفهوم قلب را در دو بعد معنوی و لفظی به کار میبرد: قلب معنوی، به تحریف حقیقت نزاع اشاره دارد، و قلب لفظی، به اشتقاق نادرست غفل از غلف. استاد فرزانه قدسسره این تمایز را نقد میکنند و معتقدند که هر دو نوع قلب، به تحریف حقیقت منجر میشوند. قلب معنوی، مانند وارونه کردن آینه حقیقت است که تصویر را تحریف میکند، و قلب لفظی، چونان بازی با واژگان است که معنا را از مسیر اصلی منحرف میسازد.
استاد، این تحریف را به زبانی زرگری تشبیه میکنند که با ظاهری فریبنده، حقیقت را وارونه جلوه میدهد و خلق را از فهم اصیل محروم میسازد.
درنگ: قلب معنوی و لفظی در دیدگاه ابنعربی، به تحریف حقیقت نزاع و اشتقاق نادرست غفل از غلف منجر میشود و فهم اصیل قرآنی را مخدوش میسازد.
نقد غلبه اهل حجاب
ابنعربی معتقد است که اهل حجاب، حقیقت نزاع را تحریف کرده و آن را صوری جلوه میدهند. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نقد میکنند و تأکید دارند که نزاع، در ساحت تکلیف الهی، واقعی است و نمیتوان آن را به حجاب و صوری بودن تقلیل داد. اهل حجاب، به مانند کسانیاند که در تاریکی غفلت، حقیقت را وارونه میبینند و نزاع را از جایگاه واقعیاش خارج میکنند.
این نقد، با آیه وَمَنْ كَانَ فِي هَٰذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَىٰ (اسراء: ۷۲، ترجمه: و هر که در این جهان کور باشد، در آخرت نیز کور است) همخوانی دارد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، به بررسی مفاهیم غفلت و غلاف، نقد تحریف معنوی آیات، و قلب معنوی و لفظی در دیدگاه ابنعربی پرداخت. استاد فرزانه قدسسره، با استناد به آیات قرآن کریم، بر تفاوت غفلت و غلاف و خطر تحریفات عرفانی تأکید کردند. این تحلیل، زمینهساز بررسی جبرگرایی و نقدهای اجتماعی است.
بخش چهارم: نقد جبرگرایی و مسئولیت الهی
نقد جبرگرایی در رفتار کافران
ابنعربی معتقد است که کافران به مقتضای طبع خود عمل میکنند و نزاع ظاهری از عدم پذیرش تکلیف الهی ناشی میشود. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را به دلیل ترویج جبرگرایی نقد میکنند و معتقدند که این رویکرد، با اختیار و مسئولیت انسانی در برابر تکلیف الهی در تعارض است. کافران، به مانند مسافرانیاند که در مسیر تاریکی گام برمیدارند، اما این تاریکی، نتیجه انتخاب خودشان است، نه جبر الهی.
این نقد، با آیه إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا (انسان: ۳، ترجمه: ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس) همخوانی دارد، که بر اختیار انسان تأکید میکند.
درنگ: رفتار کافران، نتیجه اختیار آنهاست، نه جبر الهی، و دیدگاه جبرگرایانه ابنعربی با مسئولیت انسانی در برابر تکلیف الهی در تعارض است.
نقد لعن کافران در قرآن کریم
ابنعربی لعن کافران در قرآن کریم را با جبرگرایی خود در تناقض میداند و معتقد است که اگر کافران به مقتضای طبع خود عمل میکنند، لعن آنها بیمعناست. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را رد میکنند و تأکید دارند که لعن کافران، نتیجه نافرمانی آگاهانه آنهاست. این لعن، به مانند صاعقهای است که تاریکی نافرمانی را در هم میشکند و عدالت الهی را آشکار میسازد.
این دیدگاه، با آیه بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ (بقره: ۸۸، ترجمه: بلکه خدا به سبب کفرشان لعنتشان کرد) همخوانی دارد.
مسئولیت سنگین انبیا
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که انبیا مسئولیت سنگین دعوت را بر عهده دارند و نمیتوانند در برابر نزاعها منفعل باشند. این مسئولیت، به مانند بار امانتی است که بر دوش انبیا نهاده شده و آنها را به اصلاح و هدایت خلق ملزم میسازد. این دیدگاه، با آیه إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (احزاب: ۷۲، ترجمه: ما امانت را بر آسمانها و زمین عرضه کردیم) سازگار است.
درنگ: انبیا علیهمالسلام مسئولیت سنگین دعوت را بر عهده دارند و نمیتوانند در برابر نزاعها منفعل باشند، زیرا رسالت آنها اصلاح و هدایت خلق است.
نقد تضاد اسما و اعیان
ابنعربی تضاد میان اسما و اعیان ثابته را منشأ نزاع ارضی میان خلق میداند. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نقد میکنند و معتقدند که این رویکرد، نقش تکلیف الهی را کمرنگ میسازد. تضاد اسما، به مانند سایههایی است که در آینه وجود خلق میافتد، اما این سایهها نمیتوانند مسئولیت انسان در برابر تکلیف الهی را نفی کنند.
استاد تأکید دارند که نزاعها، در ساحت تکلیف، واقعیاند و نمیتوان آنها را به تضاد اسما تقلیل داد. این دیدگاه، با آیه وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا (بقره: ۱۴۸، ترجمه: و برای هر کس جهتی است که به سوی آن رو میکند) همخوانی دارد.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، به نقد جبرگرایی ابنعربی، لعن کافران، مسئولیت سنگین انبیا، و تضاد اسما و اعیان پرداخت. استاد فرزانه قدسسره، با استناد به آیات قرآن کریم، بر اختیار انسانی و جدیت رسالت انبیا تأکید کردند. این تحلیل، زمینهساز بررسی نقدهای اجتماعی و علمی است.
بخش پنجم: نقدهای اجتماعی و علمی در حوزه عرفان
نقد تکیه بر سنتهای غیرعلمی
استاد فرزانه قدسسره، تکیه بر سنتهای غیرعلمی در علم دینی را مورد نقد قرار میدهند و معتقدند که این رویکرد، دین را از اصالت خود دور میکند. این سنتها، به مانند خاکی خشکاند که بذر معرفت در آن نمیروید و نیاز به پالایش و نوآوری دارد. استاد، بر ضرورت بازنگری در روشهای سنتی علم دینی تأکید دارند تا عالمان بتوانند با پویایی به تربیت جامعه بپردازند.
درنگ: تکیه بر سنتهای غیرعلمی در علم دینی، دین را از اصالت خود دور میکند و نیاز به پالایش و نوآوری دارد.
نقد مردهپرستی و تکیه بر متون کهن
استاد فرزانه قدسسره، تکیه بر متون کهن و مردهپرستی را مانع پیشرفت علمی و عرفانی میدانند. این رویکرد، به مانند زنجیری است که پای معرفت را میبندد و از پرواز به سوی حقیقت بازمیدارد. استاد، بر ضرورت نوگرایی در فهم عرفان و دین تأکید دارند تا جامعه از قید سنتهای غیرضروری آزاد شود.
نقد شکلکهای دینی و محاسن ظاهری
استاد تأکید دارند که اعمال ظاهری بدون محتوا، مانند شکلکهای دینی، فاقد ارزش واقعیاند. محاسن ظاهری بدون ایمان، به مانند پوستهای توخالی است که حقیقت را پنهان میکند و ممکن است به تحریف دین منجر شود. این دیدگاه، بر اولویت سیرت بر صورت در دینداری تأکید دارد و با آیه إِنَّ اللَّهَ لَا يَنْظُرُ إِلَىٰ صُوَرِكُمْ وَأَمْوَالِكُمْ (حدیث: خدا به صورتها و اموال شما نگاه نمیکند، بلکه به دلها و اعمال شما مینگرد) همخوانی دارد.
درنگ: اعمال ظاهری بدون محتوا و محاسن ظاهری بدون ایمان، فاقد ارزش واقعیاند و ممکن است به تحریف دین منجر شوند.
نقد سوءاستفاده از متون عرفانی
استاد فرزانه قدسسره، سوءاستفاده از متون عرفانی مانند فصوص الحکم و قرار دادن آنها در جایگاه قرآن کریم را نادرست میدانند. این رویکرد، به مانند قرار دادن سنگی معمولی در جایگاه گوهر است که ارزش حقیقت را کاهش میدهد. استاد، بر حفظ جایگاه رفیع قرآن کریم و نقد تحریفات عرفانی تأکید دارند.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، به نقد سنتهای غیرعلمی، مردهپرستی، شکلکهای دینی، و سوءاستفاده از متون عرفانی پرداخت. استاد فرزانه قدسسره، با تأکید بر ضرورت نوگرایی و حفظ اصالت دینی، راه را برای تربیت جامعهای پویا و آگاه هموار کردند.
جمعبندی نهایی
این نوشتار، با بازخوانی درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره در جلسه ۶۸۲، به تبیین مقاصد بعثت انبیا، نزاع ظاهری و باطنی، و مفاهیم غفلت و غلاف در فصوص الحکم پرداخت. محور این بررسی، نقد دیدگاههای جبرگرایانه ابنعربی، تحریف معنوی آیات قرآن کریم، و انفعال عرفانی در برابر نزاعها بود. استاد، با استناد به آیات قرآن کریم، بر وظیفهمحوری انبیا، اختیار انسانی، و جدیت رسالت تأکید کردند. نقدهای عرفانی، قرآنی، و اجتماعی، همراه با تحلیلهای علمی و تمثیلات ادبی، به غنای این بررسی افزودند. این متن، با حفظ تمامی محتوای اصلی و ارائه توضیحات تکمیلی، به مثابه منبعی جامع برای پژوهشگران حوزه عرفان و الهیات ارائه شده است.
با نظارت صادق خادمی