در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 693

متن درس




شرح فصوص الحکم: تبیین حکمت قدر و احیاء در مقام عزیر

شرح فصوص الحکم: تبیین حکمت قدر و احیاء در مقام عزیر

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۶۹۳)

دیباچه

کتاب فصوص الحکم اثر سترگ عارف نامدار، محی‌الدین ابن‌عربی، چون گوهری درخشان در آسمان معرفت اسلامی می‌درخشد. این اثر، که عصاره‌ای از حکمت عرفانی و فلسفی است، در این نوشتار با محوریت حکمت قدر و ارتباط آن با مقام حضرت عزیر مورد بازخوانی و تحلیل قرار گرفته است. شرح حاضر، بر پایه درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، با نگاهی نقادانه و علمی به بررسی مفاهیم عمیق این اثر پرداخته و کوشیده است تا با پالایش انحرافات مفهومی، گامی در راستای روشن‌سازی معارف عرفانی بردارد. این نوشتار، با تکیه بر آیات قرآن کریم و تحلیل‌های فلسفی و عرفانی، مفاهیم قضاء، قدر و احیاء را در چارچوبی علمی و نظام‌مند تبیین می‌کند. ساختار متن به گونه‌ای طراحی شده که با حفظ وفاداری به محتوای اصلی، توضیحات تکمیلی و تمثیلات ادبی را برای تعمیق فهم مخاطبان فرهیخته به کار گرفته است. هدف این شرح، نه تنها بازنمایی دقیق دیدگاه‌های ابن‌عربی، بلکه اصلاح سوء‌تفاهمات و ارائه نگاهی نو به حکمت قدر در پرتو قرآن کریم و عرفان اسلامی است.

بخش نخست: تبیین حکمت قدر و ارتباط آن با مقام عزیر

اختصاص حکمت قدر به حضرت عزیر

حکمت قدر، در فصوص الحکم، به حضرت عزیر نسبت داده شده است، زیرا استعداد ذاتی وی، طالب معرفت سرّ قدر و شهود احیاء دانسته شده است. این استعداد، به مثابه بذری است که در خاک وجود عزیر کاشته شده و زمینه‌ساز دریافت این حکمت را فراهم آورده است. با این حال، این ادعا نیازمند تأمل است، زیرا قرآن کریم شواهد روشنی برای پیوند مستقیم عزیر با حکمت قدر ارائه نمی‌دهد. داستان عزیر، چنان‌که در قرآن کریم آمده، بیش از هر چیز به احیاء و حیات‌بخشی الهی اشاره دارد و نه به مفهوم قدر.

درنگ: حکمت قدر به عزیر نسبت داده شده، اما این نسبت، به دلیل فقدان شواهد قرآنی، محل تأمل است. مقام عزیر بیش از آنکه به قدر مرتبط باشد، با احیاء پیوند دارد.

نقد پیوند قدر با عزیر

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که حکمت قدر به عزیر ارتباطی ندارد و مقام وی به احیاء اختصاص دارد. این دیدگاه، با تحلیل داستان عزیر در سوره بقره همخوانی دارد. قرآن کریم در آیه ۲۵۹ سوره بقره می‌فرماید:
أَنَّىٰ يُحْيِي هَٰذِهِ ٱللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا
(چگونه خداوند این [شهر] را پس از مرگش زنده می‌کند؟). این پرسش عزیر، به روشنی بر احیاء متمرکز است و نه بر مفهوم قدر یا قضاء. بدین ترتیب، نسبت دادن حکمت قدر به عزیر، به مثابه شاخه‌ای است که از تنه درخت حقیقت جدا افتاده و نیازمند بازنگری است.

برتری مقام احیاء بر قدر

مرتبه احیاء، که به حیات و قدرت بی‌کران الهی اشاره دارد، در سلسله‌مراتب وجودی، جایگاهی والاتر از قضاء و قدر دارد. قدر، به اندازه‌گیری و تعیین جزئیات اشیاء محدود می‌شود، حال آنکه احیاء، چونان نسیمی حیات‌بخش، روح زندگی را در کالبد موجودات می‌دمد. این دیدگاه، با مراتب وجود در عرفان اسلامی سازگار است و حکمت الهی را در حیات‌بخشی متجلی می‌سازد.

درنگ: احیاء، به دلیل ارتباط با حیات و قدرت الهی، مرتبه‌ای والاتر از قضاء و قدر دارد و از نظر عرفانی، جایگاهی متعالی‌تر را اشغال می‌کند.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست این نوشتار، به بررسی ارتباط حکمت قدر با مقام عزیر پرداخت و با نقدی علمی، نشان داد که این نسبت فاقد پشتوانه قرآنی است. احیاء، به عنوان محور اصلی داستان عزیر، از قدر و قضاء متمایز است و مرتبه‌ای والاتر دارد. این تحلیل، بر ضرورت بازنگری در تفاسیر عرفانی تأکید دارد و راه را برای فهمی دقیق‌تر از مفاهیم عرفانی هموار می‌سازد.

بخش دوم: نقد و پالایش متون عرفانی

ضعف در بخش عمده متون عرفانی

استاد فرزانه قدس‌سره بر این باورند که بخش عمده‌ای از متون عرفانی و دینی، به دلیل ضعف‌های علمی، نیازمند بازنگری و پالایش است. این متون، که گاه چون بناهایی سست‌بنیان در برابر باد نقد فرو می‌ریزند، از کارایی لازم برای هدایت علمی و معرفتی برخوردار نیستند. این نقد، نه به معنای نفی ارزش‌های دینی، بلکه دعوتی است به بازسازی و استحکام بنیان‌های معرفتی دین.

ارزش متون معتبر

در این میان، بخشی از متون عرفانی، که چون گنجینه‌ای ارزشمند در دل خاک معرفت نهفته‌اند، از اعتبار علمی و معرفتی برخوردارند. این متون، سرمایه‌ای گران‌بها برای توسعه علمی دین در آینده به شمار می‌روند و می‌توانند چون چراغی راهگشا، مسیر حقیقت‌جویی را روشن سازند.

درنگ: بخش معتبر متون عرفانی، که حدود سی درصد از کل را شامل می‌شود، سرمایه‌ای ارزشمند برای توسعه معرفت دینی است، مشروط بر آنکه از بخش‌های ضعیف پالایش شود.

ضرورت پالایش متون

بدون جداسازی بخش‌های ضعیف از متون معتبر، حتی گنجینه‌های معرفتی نیز در معرض فراموشی قرار می‌گیرند. پالایش متون، چونان جداکردن سره از ناسره در کیمیای معرفت، برای حفظ کارایی معارف دینی ضروری است. این پالایش، نه تنها اعتبار متون را حفظ می‌کند، بلکه راه را برای فهمی نوین و علمی از دین می‌گشاید.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با تأکید بر ضرورت نقد علمی و پالایش متون عرفانی، نشان داد که بخش عمده این متون نیازمند بازنگری است. در عین حال، متون معتبر، که چون ستارگانی درخشان در آسمان معرفت می‌درخشند، سرمایه‌ای ارزشمند برای آینده دین به شمار می‌روند. این پالایش، گامی اساسی در راستای حفظ و ارتقای معارف دینی است.

بخش سوم: مفاهیم قضاء و قدر در عرفان اسلامی

تعریف قضاء و قدر

قضاء، به احکام کلی و بلندمدت الهی اشاره دارد که چون نقشه‌ای جامع، مسیر وجود را ترسیم می‌کند. قدر، اما، به جزئیات و اراده‌های روزمره مربوط است که چون نگارگری ظریف، این نقشه را تکمیل می‌کند. این تمایز، با تحلیل عرفانی لوح محفوظ همخوانی دارد و نشان‌دهنده سلسله‌مراتب الهی در تحقق احکام است.

چینش علمی قضاء و قدر

قضاء و قدر، در لوح محفوظ، عرش و عوالم مجردات، چینشی علمی دارند. این چینش، چونان نظامی دقیق و منظم، از ذات الهی تا دل اولیا امتداد می‌یابد. ظروف علم الهی، شامل ذات، صفات، اعیان ثابته، عوالم تجردی و دل اولیا، بستری برای ظهور این احکام فراهم می‌آورند. این دیدگاه، با نظریه اعیان ثابته در عرفان ابن‌عربی همخوانی دارد.

درنگ: قضاء و قدر، در ظروف علم الهی، از ذات تا اولیا، چینشی علمی دارند که با نظریه اعیان ثابته سازگار است.

نقد اعیان ثابته و علم الهی

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که اعیان ثابته به خداوند علم نمی‌دهند، زیرا علم الهی، ذاتی و مستقل از معلومات است. این دیدگاه، با توحید در علم الهی در کلام شیعه همخوانی دارد و هرگونه انفعال در علم الهی را نفی می‌کند. علم الهی، چونان آفتابی بی‌غروب، از هرگونه تأثیرپذیری از اشیاء مبراست.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تبیین مفاهیم قضاء و قدر، نشان داد که این دو مفهوم در سلسله‌مراتب علم الهی جایگاهی ویژه دارند. نقد دیدگاه اعیان ثابته، بر استقلال علم الهی تأکید کرد و راه را برای فهمی دقیق‌تر از این مفاهیم در چارچوب عرفان اسلامی گشود.

بخش چهارم: احیاء و مقام عزیر در قرآن کریم

سؤال عزیر در قرآن کریم

حضرت عزیر، در مواجهه با قريه‌ای ویران، پرسید:
أَنَّىٰ يُحْيِي هَٰذِهِ ٱللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا
(چگونه خداوند این [شهر] را پس از مرگش زنده می‌کند؟). این پرسش، که چونان جرقه‌ای در تاریکی معرفت، به احیاء و حیات‌بخشی الهی اشاره دارد، محور داستان عزیر در قرآن کریم است. این سؤال، نه به قدر، بلکه به شهود احیاء مربوط است.

شهود احیاء توسط عزیر

خداوند، برای نشان‌دادن قدرت خویش بر احیاء، عزیر و حمارش را اماته و سپس احیاء کرد. این واقعه، چونان نمایشی الهی، قدرت بی‌کران خداوند در زنده‌کردن موجودات را به تصویر کشید. قرآن کریم می‌فرماید:
فَأَمَاتَهُ ٱللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ
(پس خداوند او را صد سال میراند، سپس برانگیخت).

درنگ: احیاء عزیر و حمارش، نمایشی از قدرت الهی بر حیات‌بخشی است که با شهود احیاء در قرآن کریم همخوانی دارد.

نقد اعاده معدوم

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که اعاده معدوم، محال و غیرعلمی است، زیرا موجود، معدوم نمی‌شود، بلکه به مرتبه‌ای دیگر منتقل می‌گردد. این دیدگاه، با فلسفه ملاصدرا و مفهوم حرکت جوهری همخوانی دارد و مرگ را به مثابه انتقالی از یک حالت وجودی به حالتی دیگر می‌داند.

موت و انتقال وجودی

موت، به معنای انتقال روح از بدن به مرتبه‌ای دیگر است، نه معدوم شدن. این مفهوم، چونان پلی میان عوالم وجود، مرگ را نه نابودی، بلکه تغییر حالت وجودی معرفی می‌کند. این دیدگاه، با آیات قرآنی مرتبط با برزخ و حیات پس از مرگ سازگار است.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با تمرکز بر داستان عزیر در قرآن کریم، نشان داد که احیاء محور اصلی این داستان است. نقد مفهوم اعاده معدوم و تأکید بر انتقال وجودی، دیدگاه علمی و فلسفی را در برابر ادبیات غیرعلمی متکلمان قرار داد و بر ضرورت فهمی قرآنی از احیاء تأکید کرد.

بخش پنجم: ادب قرآنی و نقد ادبیات شارح

ادب در کلام قرآنی

قرآن کریم، در بیان داستان عزیر، ادبی بی‌نظیر به کار برده و از یکسان‌سازی عزیر با حمارش پرهیز کرده است. آیه
وَٱنظُرْ إِلَىٰ حِمَارِكَ
(و به الاغت بنگر) نشان‌دهنده این ادب الهی است که عزیر را از حمارش متمایز می‌سازد. این دقت زبانی، چونان گوهری در کلام الهی، بر اهمیت ادب در بیان معارف تأکید دارد.

نقد ادبیات شارح

استاد فرزانه قدس‌سره عبارت «في نفسه و حماره» را در شرح فصوص الحکم غیرقرآنی و فاقد ادب می‌دانند. این عبارت، که عزیر را با حمارش در یک سطح قرار می‌دهد، با ادب قرآنی سازگار نیست و نیازمند اصلاح است. این نقد، چونان آینه‌ای، انحرافات زبانی را نمایان می‌سازد.

درنگ: ادب قرآنی، در تمایز عزیر از حمارش، نمونه‌ای از دقت و ظرافت کلام الهی است که در برابر ادبیات غیرقرآنی شارح قرار می‌گیرد.

عزیر، آیه‌ای برای مردم

قرآن کریم، عزیر را به عنوان نشانه‌ای برای مردم معرفی می‌کند:
وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ
(و تا تو را نشانه‌ای برای مردم قرار دهیم). این آیه، نقش عزیر را به عنوان نشانه‌ای الهی برجسته می‌سازد که با احیاء و نه قدر مرتبط است.

تجربی بودن قرآن کریم

قرآن کریم، کتابی تجربی و علمی است که به مشاهده و شهود دعوت می‌کند. این ویژگی، چونان چراغی در مسیر حقیقت‌جویی، از ذهنیت‌های فلسفی صرف متمایز است و معرفت را در تجربه و شهود متجلی می‌سازد.

نقد ذهنیت‌های فلسفی

فلسفه‌های ذهنی، که چون گل‌های پلاستیکی فاقد حیات و حقیقت‌اند، در برابر تجربه و شهود عرفانی رنگ می‌بازند. این نقد، بر ضرورت بازگشت به معرفت تجربی و قرآنی تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با تأکید بر ادب قرآنی و نقد ادبیات غیرقرآنی شارح، نشان داد که قرآن کریم کتابی تجربی و علمی است. داستان عزیر، به عنوان نشانه‌ای الهی، بر اهمیت احیاء و تجربه در معرفت دینی تأکید دارد و از ذهنیت‌های فلسفی صرف فاصله می‌گیرد.

بخش ششم: حکم و علم الهی

قضاء و حکم کلی الهی

قضاء، به احکام کلی الهی اشاره دارد که بر اساس اقتضائات اعیان شکل می‌گیرند. این احکام، چونان ستون‌های استوار، ساختار وجود را برپا می‌دارند و سعادت، شقاوت یا قدرت را تعیین می‌کنند.

قدر و جزئیات احکام

قدر، به احکام جزئی و مشخص در زمان‌های معین مربوط است که چونان نگارگری‌های ظریف، جزئیات احکام کلی را تکمیل می‌کنند. این تمایز، با تحلیل عرفانی لوح محفوظ همخوانی دارد.

حکم و علم الهی

حکم الهی، بر اساس علم خداوند به اشیاء است. این علم، که چونان آفتابی بی‌غروب بر همه چیز پرتو می‌افکند، مستقل از معلومات و غیرانفعالی است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که علم الهی، ذاتی و بی‌نیاز از تأثیرپذیری از اشیاء است.

درنگ: علم الهی، ذاتی و مستقل از معلومات است و هرگونه انفعال در آن نفی می‌شود.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، با تبیین رابطه حکم و علم الهی، نشان داد که قضاء و قدر در چارچوبی علمی و الهی تحقق می‌یابند. نقد علم انفعالی، بر استقلال علم الهی تأکید کرد و راه را برای فهمی عمیق‌تر از این مفاهیم گشود.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به تبیین حکمت قدر و احیاء در فصوص الحکم پرداخت و با نگاهی نقادانه، انحرافات مفهومی را اصلاح کرد. تمایز احیاء از قضاء و قدر، نقد ادبیات غیرعلمی متکلمان، و تأکید بر تجربی بودن قرآن کریم، از محورهای اصلی این شرح بود. عرفان اسلامی، برای تحقق معرفت الهی، نیازمند دقت علمی، وفاداری به قرآن کریم، و رد دیدگاه‌های جبری و غیرعلمی است. این شرح، چونان چراغی در مسیر معرفت، راه را برای فهمی نوین از حکمت عرفانی هموار ساخت.

با نظارت صادق خادمی