متن درس
تحلیل فص عزيري در فصوص الحکم: سر القدر، راحت و عذاب در نگاه عرفانی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۷۰۵)
دیباچه
فص عزيري در فصوص الحکم ابن عربی، چون مشکاتی نورانی، یکی از عمیقترین تأملات عرفانی-فلسفی را در باب سر القدر، پیوند آن با معرفت، و جایگاه عارف در مواجهه با راحت و عذاب به نمایش میگذارد. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به بازخوانی و تحلیل نقادانه این فص میپردازد و دیدگاههای ابن عربی و شارح او، قیصری، را با نگاهی علمی و دقیق مورد بررسی قرار میدهد. متن حاضر، چون جویباری زلال، تمامی جزئیات و مفاهیم را با دقتی فلسفی و زبانی متین و وزین در قالبی دانشگاهی و منسجم ارائه میدهد. هدف، روشن ساختن پیچیدگیهای عرفانی و فلسفی سر القدر، با حفظ اصالت محتوا و افزودن توضیحات تکمیلی، است تا خواننده را به سوی فهمی ژرفتر از حقیقت هدایت کند. ساختار این اثر، با عناوین و زیرعناوین منظم، چون نقشهای دقیق، مسیر معرفت را هموار میسازد.
بخش نخست: سر القدر و عذاب الیم در نگاه ابن عربی
اقتضای ذات و عذاب الیم
ابن عربی در فص عزيري، عذاب الیم را به اقتضای ذات عالم سر القدر نسبت میدهد. این اقتضا ممکن است اموری چون فقر، بیماری یا قلت استعداد را در بر گیرد که با نفس عارف ملایم نیست. این دیدگاه، چون آینهای که حقیقت وجودی انسان را بازمیتاباند، بر پیوند میان تقدیر الهی و وضعیت وجودی عارف تأکید دارد. با این حال، استاد فرزانه قدسسره این تبیین را به دلیل خلط میان عذاب الیم و مشکلات دنیوی، نارسا میدانند. عذاب الیم، در مفهوم قرآنی، به عالم دوزخ و اهل نار اختصاص دارد و در عالم ناسوت، تنها عذابهایی وجود دارند که الیم نیستند. این نقد، چون تیغی بر پردههای ابهام، بر ضرورت تمایز میان مفاهیم عرفانی و کلامی تأکید میورزد.
درنگ: عذاب الیم در مفهوم قرآنی، مختص عالم دوزخ است و در عالم ناسوت معنا ندارد؛ خلط این مفهوم با مشکلات دنیوی، تبیین ابن عربی را نارسا ساخته است.
راحت و عذاب در تجربه عارف
ابن عربی معتقد است عالم به سر القدر، هم به راحت میرسد، به دلیل آگاهی از تحقق اراده الهی، و هم به عذاب الیم، به سبب رویت آفات و مشکلات عالم ناسوت، چون مرگ خلق، کاستیها و غمها. این دوگانگی، چون سایه و روشن در یک تابلوی وجودی، تجربه عارف را در مواجهه با تقدیر الهی ترسیم میکند. با این حال، استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را به دلیل استفاده نادرست از اصطلاح عذاب الیم و خلط آن با تجارب دنیوی نقد میکنند. عارف، در پرتو معرفت به اراده الهی، نباید گرفتار عذاب الیم شود، بلکه آرامش او از توحید و اعتقاد به عدالت الهی سرچشمه میگیرد که شرور را ذیل خیرات میبیند.
درنگ: راحتی حقیقی عارف از توحید و ایمان به عدالت الهی ناشی میشود، نه صرفاً از علم به سر القدر، و عذاب الیم در عالم ناسوت معنا ندارد.
بخش دوم: نقد شارح در تبیین سر القدر
ضعف شارح در فهم ابن عربی
شارح فصوص الحکم، قیصری، به رغم فضل و دانش، در فهم دقیق کلام ابن عربی در باب سر القدر و اجتماع نقيضين دچار کاستی شده است. او نتوانسته معنای عمیق ابن عربی را در این فراز به درستی تبیین کند و به خلط اصطلاحات منطقی و فلسفی گرفتار آمده است. این ضعف، چون غباری بر آینه حقیقت، مانع از انعکاس کامل معانی عرفانی شده است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که شارح، به دلیل فقدان پشتوانه منطقی و فلسفی کافی، در تحلیل سر القدر و رابطه آن با راحت و عذاب ناکام مانده است.
خلط نقيضين و ضدين
ابن عربی عالم به سر القدر را صاحب نقيضين میداند، زیرا شرور (عذاب) را عدمي و خیرات (راحت) را وجودی میبیند. از این رو، راحت و عذاب به مثابه وجود و عدم، نقيضين تلقی میشوند. اما شارح، به اشتباه، اجتماع نقيضين را مجازی و معادل اجتماع ضدين (راحت و عذاب به عنوان اوصاف وجودی) میداند. این خلط، چون خطایی در ترسیم نقشه حقیقت، به ابهام در تبیین منجر شده است. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نقد میکنند و بر ضرورت دقت در اصطلاحات منطقی تأکید میورزند. برخلاف ابن عربی، خیرات و شرور هر دو وجودیاند، و از این رو، راحت و عذاب ضديناند، نه نقيضين.
درنگ: خیرات و شرور هر دو وجودیاند، و راحت و عذاب به عنوان اوصاف وجودی، ضديناند، نه نقيضين؛ خلط این اصطلاحات از سوی شارح، تبیین را مخدوش ساخته است.
نقد مبنای عدمي بودن شرور
ابن عربی، با پیروی از فلاسفهای چون ابن سینا، شرور را عدمي میداند و از این رو، عذاب را به مثابه عدم راحت و نقيض آن میبیند. اما استاد فرزانه قدسسره این مبنا را نادرست میدانند، زیرا شرور، مانند خیرات، وجودیاند. این نقد، چون نوری بر تاریکیهای فلسفی، بر ضرورت بازنگری در مبانی ابن عربی تأکید دارد. راحت و عذاب، به عنوان دو صفت وجودی، میتوانند در نفس انسانی جمع شوند، اما این جمع، اجتماع ضدين است، نه نقيضين. این تمایز، چون کلیدی است که درهای فهم دقیقتر را میگشاید.
بخش سوم: جایگاه علم در سلوک عرفانی
علم به مثابه مقدمه معرفت
استاد فرزانه قدسسره بر جایگاه محوری علم در سلوک عرفانی تأکید میورزند. علم، چون مشعلی است که مسیر زیارت بامعرفت را روشن میسازد. هیچ عملی، حتی زیارت و عبادت، نمیتواند جای تحصیل علم را بگیرد. این دیدگاه، با استناد به سخن یکی از عالمان دینی در مفاتیح الجنان، که تحصیل علم را در شب قدر افضل از عبادات میداند، تقویت میشود. علم، چون ریشهای است که درخت معرفت را بارور میکند، و زیارت بدون معرفت، چون گیاهی بیثمر است.
درنگ: علم، مقدمه زیارت بامعرفت و رشد معنوی است؛ هیچ عملی، حتی عبادات، نمیتواند جای تحصیل علم را بگیرد.
ضرورت آگاهی عالم از علوم انسانی
عالم دین باید به علوم اجتماعی و روانشناسی، مانند روانشناسی سرقت و قتل، آگاه باشد تا از سادهلوحی و فریبخوردن در امان ماند. این توصیه، چون سپری است که عالم را در برابر چالشهای اجتماعی حفظ میکند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که علم دینی، بدون بهرهمندی از علوم انسانی، چون کشتیای بیبادبان است که در طوفانهای روزگار سرگردان میماند.
درنگ: عالم دین باید به علوم انسانی، مانند روانشناسی و جامعهشناسی، مجهز باشد تا از سادهلوحی در امان ماند و چالشهای اجتماعی را تحلیل کند.
بخش چهارم: نقد جبرگرایی و جایگاه اولیا
رد جبرگرایی در سر القدر
شارح، با نسبت دادن فقر و بیماری به اقتضای ذات عالم سر القدر، به جبرگرایی تمایل یافته است. اما استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نادرست میدانند، زیرا راه کمال برای هیچکس بسته نیست. حتی کسی با شرایط نامناسب، مانند نطفه حرام، میتواند به مراتب عالی کمال دست یابد. این دیدگاه، چون مشعلی است که عدالت و رحمت الهی را در امکان کمال برای همه روشن میسازد.
درنگ: راه کمال برای هیچکس بسته نیست؛ جبرگرایی در سر القدر نادرست است، زیرا عدالت الهی امکان کمال را برای همه فراهم میکند.
عذاب اولیا و همدلی با خلق
عذاب اولیای خدا، نه از فقر یا بیماری خودشان، بلکه از مشاهده رنج دیگران، مانند مرگ یا پريشانی خلق، ناشی میشود. اولیا، چون آیینههایی شفاف، رنج خلقت را در خود منعکس میکنند و از این رو، عذابشان از همدلی با دیگران است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که عالم به سر القدر، به دلیل معرفت لدنی، از قلت استعداد مصون است و هرچه خدا به او اعطا کند، ملایم با وجودش خواهد بود.
درنگ: عذاب اولیای خدا از همدلی با رنج خلق ناشی میشود، نه از نقص ذاتی یا قلت استعداد، زیرا هرچه خدا به آنها اعطا کند، ملایم با وجودشان است.
سلوک اولیا در ناسوت
اولیای خدا، برای اجتناب از عذاب ناشی از مشاهده رنج خلق، از حرکت در ناسوت پرهیز میکنند و در مقام جمع سلوک مینمایند. این استراتژی، چون پلی است که آنها را از قبض ناشی از ناسوت به سوی بسط معرفتی رهنمون میشود. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که اولیا، با تکیه بر معرفت لدنی، از گرفتاری در کثرات ناسوت میرهند و در مقام وحدت سیر میکنند.
بخش پنجم: رضا و غضب الهی و ارتباط با سر القدر
رابطه رضا و غضب با سر القدر
شارح، رضا و غضب الهی را به عنوان نمونهای از اجتماع اوصاف متضاد در سر القدر مطرح میکند که به اسماء و اعیان ثابته بازمیگردد. اما استاد فرزانه قدسسره این بحث را حاشیهای و غیرمرتبط با سر القدر میدانند. غضب الهی، چون ظهور غیرت و عشق الهی است، و صفتی تابع، نه مطبوع، در ذات الهی به شمار میرود. این تبیین، چون نوری است که رابطه میان صفات الهی و تجلیات آنها را روشن میسازد، اما از موضوع اصلی سر القدر دور است.
درنگ: بحث رضا و غضب الهی، ارتباط مستقیمی با سر القدر ندارد و مطرح کردن آن از سوی شارح، حاشیهای و غیرضروری است.
غضب به مثابه ظهور عشق
غضب الهی، ظهور عشق و غیرت الهی است و از صفات تابع ذات به شمار میرود. این دیدگاه، چون جویباری است که از سرچشمه عشق الهی جاری میشود و به خلقت میریزد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این بحث، هرچند عمیق، در چارچوب سر القدر چندان مرتبط نیست و نباید از موضوع اصلی منحرف شود.
بخش ششم: روانشناسی و جامعهشناسی در تحلیل عرفانی
جمع لذت و درد در روان انسان
استاد فرزانه قدسسره به امکان جمع لذت و درد در روان انسان اشاره میکنند، مانند حالاتی که در روانشناسی به سادیسم تعبیر میشود. این جمع، چون دو روی یک سکه، امکان همزیستی اوصاف متضاد را در نفس انسانی نشان میدهد. با این حال، این بحث در حوزه عرفان حاشیهای است و بیشتر به تحلیل روانشناختی مربوط میشود.
نقد کمبود علوم انسانی در علم دینی
علم دینی، به دلیل فقدان بخشهای تخصصی روانشناسی و جامعهشناسی، در تحلیل پدیدههایی مانند سادیسم یا ترور ناکام مانده است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که توسعه علوم انسانی در علم دینی، چون کلیدی است که درهای تحلیل دقیقتر پدیدههای اجتماعی را میگشاید. این نقد، بر ضرورت بازسازی علم دینی با بهرهگیری از دانشهای روز تأکید دارد.
درنگ: علم دینی نیازمند توسعه بخشهای روانشناسی و جامعهشناسی است تا پدیدههای اجتماعی مانند سادیسم و ترور را تحلیل کند.
اهمیت اولویتبندی مسائل اجتماعی
یکی از عالمان دینی بر اهمیت اولویتبندی مسائل مهم در جامعه تأکید کرده و از توجه بیش از حد به امور کماهمیت انتقاد نموده است. این سخن، چون بادی است که پردههای غفلت را کنار میزند و بر ضرورت تمرکز بر مسائل اصلی، مانند پدیدههای اجتماعی و روانشناختی، تأکید میورزد.
بخش هفتم: بازسازی عرفان شیعه
نقد عرفان شیعه
عرفان شیعه، به دلیل فقدان پشتوانه عصمت و علوم سینهبهسینه، از غنای خود تهی شده و نیازمند احیاست. استاد فرزانه قدسسره این نقد را چون مشعلی برمیافروزند که ضرورت بازسازی عرفان شیعه را با تکیه بر معارف اهل بیت روشن میسازد. عرفان، بدون پشتوانه عصمت، چون درختی بیریشه است که در برابر طوفانهای زمانه تاب نمیآورد.
درنگ: عرفان شیعه نیازمند احیا با تکیه بر عصمت و معارف اهل بیت است تا از فقدان پشتوانه معنوی رهایی یابد.
نقد متون عرفانی
متون عرفانی مانند فصوص الحکم، به دلیل اشکالات منطقی و فلسفی، برای ارائه به جهان مناسب نیستند و نیاز به بازنگری دارند. این نقد، چون تیغی است که پردههای ابهام را میدرد و بر ضرورت اصلاح متون عرفانی برای هماهنگی با منطق و فلسفه تأکید میورزد.
بخش هشتم: تناقض وجودی انسان
انسان، موجودی متناقض
انسان، چون موجودی متناقض، گاه برای دیدن و گاه برای ندیدن تلاش میکند. اولیای خدا، برای اجتناب از عذاب ناشی از مشاهده رنج خلق، از ناسوت حرکت نمیکنند و در مقام جمع سلوک میکنند. این تناقض، چون دو بال است که انسان را گاه به سوی حقیقت و گاه به سوی غفلت پرواز میدهد.
درنگ: انسان موجودی متناقض است که گاه برای دیدن و گاه برای ندیدن تلاش میکند، و اولیا در مقام جمع از رنج ناسوت میرهند.
جمعبندی
فص عزيري در فصوص الحکم، چون گوهری در صدف عرفان نظری، به تبیین سر القدر، راحت و عذاب پرداخته است. استاد فرزانه قدسسره، با نگاهی نقادانه، دیدگاههای ابن عربی و شارح او، قیصری، را مورد بررسی قرار داده و اشکالات منطقی و فلسفی آنها را آشکار ساختهاند. عذاب الیم، مختص عالم دوزخ است و در ناسوت معنا ندارد؛ راحتی حقیقی از توحید ناشی میشود، نه صرفاً از علم به سر القدر. خیرات و شرور هر دو وجودیاند، و خلط نقيضين و ضدين از سوی شارح، تبیین را مخدوش ساخته است. اولیای خدا، با معرفت لدنی، از نقص استعداد مصوناند و عذابشان از همدلی با رنج خلق است. تأکید بر تحصیل علم، بازسازی عرفان شیعه با پشتوانه عصمت، و توسعه علوم انسانی در علم دینی، راهکارهایی برای احیای معارف عرفانی ارائه میدهد. این نوشتار، چون باغی پرشکوفه، مفاهیم عرفانی و فلسفی را در قالبی منسجم و علمی ارائه میدهد تا خواننده را به سوی حقیقت هدایت کند.
با نظارت صادق خادمی