در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 720

متن درس




تبیین عرفانی و فلسفی فص عزوریه در فصوص الحکم

تبیین عرفانی و فلسفی فص عزوریه در فصوص الحکم

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۷۲۰)

مقدمه

فص عزوریه در کتاب فصوص الحکم، اثر جاودانه محی‌الدین ابن‌عربی، یکی از عمیق‌ترین تأملات عرفانی و فلسفی است که به بررسی مفاهیم بنیادین نبوت، رسالت، ولایت، عبودیت و ربوبیت می‌پردازد. این فص، با تکیه بر آیات قرآن کریم و تحلیل‌های منطقی و عرفانی، به تمایز میان مناصب الهی و حقایق وجودی پرداخته و با بهره‌گیری از مفاهیم منطقی مانند جهت و ماده قضیه، رابطه میان ظاهر و باطن را در نظام الهی و عرفی تشریح می‌کند. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره در جلسه هفتصد و بیستم، با رویکردی علمی و نظام‌مند، به بازنویسی و تحلیل محتوای این فص پرداخته و با افزودن توضیحات تفصیلی و سازمان‌دهی در قالب بخش‌های تخصصی، تلاش دارد تا مفاهیم پیچیده عرفانی را به‌گونه‌ای روشن و جامع برای پژوهشگران و جویندگان معرفت ارائه دهد.

بخش نخست: انقطاع نبوت تشریعی و تداوم ولایت

انقطاع نبوت تشریعی و رسالت

فص عزوریه با تأکید بر دیدگاه ابن‌عربی، به انقطاع نبوت تشریعی و رسالت پس از پیامبر اکرم (ص) اشاره دارد. این انقطاع، به معنای پایان یافتن تشریع شریعت جدید و ابلاغ وحی الهی است، زیرا شریعت محمدی به عنوان کامل‌ترین نظام تشریعی، تمامی نیازهای بشری را در بر می‌گیرد. این مفهوم با آیه شریفه قرآن کریم هم‌خوانی دارد: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾ (امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را برای شما به عنوان دین پسندیدم) (مائده: ۳). این آیه، به تکمیل و جامعیت شریعت اشاره دارد که نیاز به تشریع جدید را مرتفع می‌سازد.

درنگ: انقطاع نبوت تشریعی و رسالت با خاتمیت پیامبر اکرم (ص) به معنای تکمیل شریعت است، اما این امر مانع تداوم ولایت به عنوان حقیقتی باطنی و ابدی نیست.

تمایز میان مناصب و حقایق

فص عزوریه تمایز میان مناصب (مانند نبوت و رسالت) و حقایق (مانند عبودیت، ربوبیت و ولایت) را به روشنی تبیین می‌کند. مناصب، به مثابه عناوین ظاهری، دارای دو جنبه‌اند: جنبه ظاهری (حاکِی) که عنوان منصب است، و جنبه باطنی (محکَی) که به شایستگی و لیاقت اشاره دارد. در مقابل، حقایق، مانند ولایت و عبودیت، محتوای وجودی و باطنی دارند و از عناوین ظاهری فراتر می‌روند.

درنگ: مناصب الهی، مانند نبوت و رسالت، دارای دو جنبه ظاهری (حاکِی) و باطنی (محکَی) هستند، در حالی که حقایق مانند ولایت و عبودیت، محتوای وجودی و باطنی دارند.

تقسیم مناصب به حاکِی و محکَی

مناصب به دو قسم تقسیم می‌شوند: لحاظ حاکِی، که به عنوان ظاهری منصب اشاره دارد، و لحاظ محکَی، که محتوای حقیقی و شایستگی فرد برای آن منصب را نشان می‌دهد. اگر عنوان با شایستگی هماهنگ باشد، منصب به حقیقتی صادق تبدیل می‌شود؛ در غیر این صورت، کاذب خواهد بود.

درنگ: منصب در صورتی صادق است که عنوان ظاهری (حاکِی) با شایستگی باطنی (محکَی) هماهنگ باشد؛ در غیر این صورت، منصب کاذب و فاقد حقیقت است.

مثال مناصب عرفی

در مناصب عرفی، مانند عنوان «مدیرکل»، ممکن است فردی این عنوان را داشته باشد، اما فاقد لیاقت و شایستگی لازم باشد. در این صورت، منصب کاذب است و نمی‌توان آن را حقیقتی صادق دانست. اما اگر لیاقت با عنوان هماهنگ باشد، منصب صادق و شایسته خواهد بود.

درنگ: در مناصب عرفی، عدم هماهنگی میان عنوان و شایستگی، منصب را کاذب می‌سازد، در حالی که هماهنگی، آن را به حقیقتی صادق تبدیل می‌کند.

تمایز منطقی جهت و ماده قضیه

متن با بهره‌گیری از مفاهیم منطقی، تفاوت میان جهت و ماده قضیه را تبیین می‌کند. جهت قضیه، عنوان ظاهری است (مانند «بالضروره» یا «بالامکان»)، در حالی که ماده قضیه، رابطه واقعی میان موضوع و محمول در نفس‌الامر است. صدق یا کذب قضیه به تطابق جهت با ماده بستگی دارد.

درنگ: در منطق، صدق قضیه به تطابق جهت (عنوان ظاهری) با ماده (حقیقت نفس‌الامری) وابسته است؛ عدم تطابق، قضیه را کاذب می‌سازد.

صدق و کذب قضیه

صدق یا کذب قضیه به تطابق جهت با ماده بستگی دارد. به عنوان مثال، قضیه «الإنسان حیوان ناطق بالضروره» صادق است، زیرا جهت «بالضروره» با ماده (حقیقت انسان به عنوان حیوان ناطق) هماهنگ است. اما اگر جهت «بالامکان» باشد، قضیه کاذب خواهد بود، زیرا با نفس‌الامر ناسازگار است.

درنگ: قضیه‌ای صادق است که جهت آن با ماده هماهنگ باشد؛ در غیر این صورت، قضیه کاذب خواهد بود.

ماده قضیه به عنوان حقیقت محض

ماده قضیه، که نفس‌الامر و حقیقت واقعی است، فارغ از صدق و کذب است، زیرا صرفاً بیانگر واقعیت وجودی است. صدق یا کذب در جهت قضیه (حاکِی) پدید می‌آید که ممکن است با ماده هماهنگ یا ناهماهنگ باشد.

درنگ: ماده قضیه، حقیقت محض است و صدق یا کذب در آن راه ندارد؛ صدق یا کذب در جهت قضیه پدید می‌آید.

کاربرد مفاهیم منطقی در مناصب اجتماعی

مفاهیم منطقی جهت و ماده به مناصب اجتماعی نیز تعمیم داده می‌شود. عنوان «رئیس» به عنوان جهت قضیه، ممکن است صرفاً یک برچسب باشد. اما اگر فرد دارای لیاقت باشد، این عنوان با ماده (شایستگی) منطبق شده و منصب صادق می‌شود. در غیر این صورت، منصب کاذب و ظالمانه خواهد بود.

درنگ: در مناصب اجتماعی، انطباق عنوان (جهت) با شایستگی (ماده) منصب را صادق می‌سازد؛ عدم انطباق، آن را کاذب و ظالمانه می‌کند.

انطباق کامل در مناصب الهی

در مناصب الهی، مانند نبوت و امامت، جهت و ماده کاملاً منطبق‌اند. این انطباق به دلیل انتخاب الهی است که مبتنی بر حکمت و علم مطلق است. این امر با آیه شریفه قرآن کریم تأیید می‌شود: ﴿اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ﴾ (خداوند بهتر می‌داند رسالتش را کجا قرار دهد) (انعام: ۱۲۴).

درنگ: در مناصب الهی، جهت و ماده کاملاً منطبق‌اند، زیرا انتخاب الهی مبتنی بر حکمت و علم مطلق است.

نقد اتهامات به انبیا

اتهاماتی که به انبیا نسبت داده می‌شود، مانند کوتاهی یوسف (ع) نسبت به والدین یا خطای سلیمان (ع)، از نظر عرفانی و الهی باطل‌اند، زیرا انبیا معصوم‌اند و مناصب آنها با شایستگی کامل همراه است. این دیدگاه با آیه شریفه قرآن کریم هم‌خوانی دارد: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ﴾ (و هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر آنکه به اذن خدا از او اطاعت شود) (نساء: ۶۴).

درنگ: اتهامات به انبیا، مانند کوتاهی یا خطا، باطل‌اند، زیرا انبیا معصوم‌اند و مناصب آنها با شایستگی کامل همراه است.

تفاضل انبیا و نقد تنزیه غیرضروری

انبیا دارای مراتب متفاوتی هستند، اما این تفاضل به معنای نقص نیست. آیه شریفه قرآن کریم می‌فرماید: ﴿تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ﴾ (این پیامبرانند که برخی را بر برخی دیگر برتری دادیم) (بقره: ۲۵۳). تنزیه انبیا از اتهامات، به معنای پذیرش ضمنی نقص در آنهاست که نادرست است. به جای تنزیه، باید تفاضل انبیا تحلیل شود.

درنگ: تفاضل انبیا به معنای تفاوت مراتب است، نه نقص؛ تنزیه غیرضروری، پذیرش ضمنی اتهامات را به دنبال دارد.

امکان تخلف در مناصب عرفی

در مناصب عرفی، ممکن است عنوان بدون شایستگی باشد، که این امر منجر به ظلم و مسئولیت اخروی می‌شود. این برخلاف مناصب الهی است که همواره صادق و شایسته‌اند.

درنگ: در مناصب عرفی، عدم شایستگی منجر به کذب و ظلم می‌شود، در حالی که مناصب الهی همواره صادق و شایسته‌اند.

شایسته‌سالاری و نقد بدعت

حدیثی بیان می‌دارد: «هرکس مردم را به سوی خود دعوت کند در حالی که شایسته‌تر از او وجود دارد، بدعت‌گذار و گمراه است.» این حدیث بر اهمیت شایسته‌سالاری در پذیرش مناصب تأکید دارد.

درنگ: دعوت به منصب بدون شایستگی، بدعت و گمراهی است؛ شایسته‌سالاری در پذیرش مناصب، اصل بنیادین است.

رسالت و نیازهای ملکوتی

رسالت برای رفع نیازهای ملکوتی (ناسوتی) مانند سیاست، معاملات و عبادات است. با پایان دنیا، نیاز به رسالت نیز منقطع می‌شود. این دیدگاه با آیه شریفه قرآن کریم هم‌خوانی دارد: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ﴾ (و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم) (انبیاء: ۱۰۷).

درنگ: رسالت برای رفع نیازهای ناسوتی است و با پایان دنیا منقطع می‌شود، اما ولایت به دلیل ماهیت باطنی، ابدی است.

تداوم ولایت

ولایت، برخلاف رسالت، به دلیل وابستگی به قرب الهی و حقیقت باطنی، منقطع نمی‌شود. ولایت، حقیقتی وجودی است که فراتر از زمان و مکان عمل می‌کند.

درنگ: ولایت، به دلیل ماهیت باطنی و قرب الهی، حقیقتی ابدی است و برخلاف رسالت، منقطع نمی‌شود.

رابطه عبودیت، ربوبیت و ولایت

عبودیت، جوهره ربوبیت است و ولایت، ظهور عبودیت. عبودیت به عنوان حقیقت وجودی انسان، هم باطن ربوبیت (حقیقت الهی) و هم ظاهر ولایت (شایستگی باطنی) است.

درنگ: عبودیت، جوهره ربوبیت و مبنای ولایت است؛ ولایت، ظهور عبودیت در مقام باطنی است.

بخش دوم: نقد دیدگاه‌های ابن‌عربی و پالایش معارف عرفانی

نقد افضلیت ولایت بر عبودیت

ابن‌عربی ولایت را کامل‌تر از عبودیت می‌داند، اما این دیدگاه مورد نقد قرار می‌گیرد. عبودیت، به عنوان علت ولایت، افضل است، زیرا قانون کلی فلسفی می‌گوید: «علت افضل از معلول است.» ولایت، ظهور عبودیت است، نه برتر از آن.

درنگ: عبودیت، به عنوان علت ولایت، افضل از آن است؛ ولایت، ظهور عبودیت است، نه برتر از آن.

مثال طهارت و صلات

طهارت، به عنوان شرط صلات، علت آن است. بدون طهارت، صلات ممکن نیست، اما طهارت بدون صلات نیز ارزش ذاتی دارد. بنابراین، طهارت افضل از صلات است.

درنگ: طهارت، به عنوان علت صلات، افضل از آن است؛ عبودیت نیز، به عنوان علت رسالت، افضل از آن است.

نقد افنای عبودیت در ولایت تامه

ابن‌عربی معتقد است که ولایت تامه، رسوم عبودیت را افنا می‌کند. این دیدگاه رد می‌شود، زیرا ولایت تامه، ظهور عبودیت است، نه محو آن. افنای عبودیت توسط ربوبیت رخ می‌دهد، اما ولایت، به عنوان ظهور عبودیت، باقی می‌ماند.

درنگ: ولایت تامه، ظهور عبودیت است، نه افنای آن؛ افنای عبودیت توسط ربوبیت رخ می‌دهد.

روابط علّی در عرفان

عبودیت، به عنوان حقیقت وجودی انسان، مبنای رسالت و ولایت است. رسالت، معلول عبودیت است و بدون آن ممکن نیست. این رابطه علّی، اهمیت عبودیت را به عنوان جوهره وجودی انسان نشان می‌دهد.

درنگ: عبودیت، مبنای رسالت و ولایت است و به عنوان حقیقت وجودی انسان، از هر دو افضل است.

نقد اسرائیلیات و اتهامات به انبیا

روایات اسرائیلیات، که به انبیا اتهاماتی مانند خطا یا کوتاهی نسبت می‌دهند، بی‌اساس‌اند و باید کنار گذاشته شوند. این روایات، اغلب با هدف تحریف معانی قرآنی وارد تفاسیر شده‌اند.

درنگ: روایات اسرائیلیات، که به انبیا اتهام خطا می‌زنند، بی‌اساس‌اند و باید از متن قرآن کریم به عنوان مرجع اصلی بهره گرفت.

تفاضل انبیا و معصومان

انبیا و معصومان دارای مراتب متفاوتی هستند، اما این تفاوت به معنای نقص نیست. هر یک از ایشان جایگاه ویژه‌ای دارند و نمی‌توانند جایگزین یکدیگر شوند. این دیدگاه با آیه شریفه قرآن کریم تأیید می‌شود: ﴿وَلَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ﴾ (و میان هیچ یک از پیامبرانش فرق نمی‌گذاریم) (بقره: ۲۸۵).

درنگ: انبیا و معصومان، با وجود تفاضل در مراتب، جایگاه ویژه‌ای دارند و جایگزین یکدیگر نمی‌شوند.

نقد تنزیه غیرضروری

تنزیه انبیا از اتهامات، به معنای پذیرش ضمنی نقص در آنهاست. به جای تنزیه، باید مراتب و تفاضل انبیا تحلیل شود تا جایگاه واقعی ایشان روشن گردد.

درنگ: به جای تنزیه غیرضروری انبیا، باید تفاضل و مراتب ایشان تحلیل شود تا جایگاه واقعی آنها روشن گردد.

اهمیت شایسته‌سالاری در علم دینی

علم دینی باید شایسته‌سالاری را در پذیرش مناصب ترویج کند. پذیرش منصب بدون شایستگی، بدعت و گمراهی است و مسئولیت اخروی به دنبال دارد.

درنگ: شایسته‌سالاری در علم دینی، اصل بنیادین است و پذیرش منصب بدون شایستگی، بدعت و گمراهی به دنبال دارد.

بخش سوم: رسالت، ولایت و رابطه آن با نیازهای ناسوتی

رسالت و نیازهای ناسوتی

رسالت برای رفع نیازهای ناسوتی، مانند سیاست، معاملات و عبادات، طراحی شده است. با پایان دنیا، این نیازها مرتفع شده و رسالت منقطع می‌شود.

درنگ: رسالت برای رفع نیازهای ناسوتی است و با پایان دنیا منقطع می‌شود.

تداوم ولایت در برابر انقطاع رسالت

ولایت، به دلیل ماهیت باطنی و وابستگی به قرب الهی، از رسالت متمایز است و منقطع نمی‌شود. ولایت، حقیقتی ابدی است که در همه عوالم حضور دارد.

درنگ: ولایت، به دلیل ماهیت باطنی، حقیقتی ابدی است و برخلاف رسالت، منقطع نمی‌شود.

عبودیت به عنوان جوهره ربوبیت و ولایت

عبودیت، جوهره ربوبیت و مبنای ولایت است. ولایت، ظهور عبودیت در مقام باطنی است و رسالت، معلول عبودیت است.

درنگ: عبودیت، جوهره ربوبیت و مبنای ولایت و رسالت است؛ ولایت، ظهور عبودیت و رسالت، معلول آن است.

نقد دیدگاه‌های نادرست در علم دینی

برخی دیدگاه‌ها در علم دینی، مانند تأکید بر تنزیه غیرضروری یا پذیرش روایات بی‌اساس، مانع فهم دقیق معارف دینی می‌شوند. علم دینی باید با رویکردی علمی و نقادانه به تحلیل حقایق بپردازد.

درنگ: علم دینی باید با رویکردی علمی و نقادانه، از پذیرش دیدگاه‌های نادرست و روایات بی‌اساس پرهیز کند.

نقد فرهنگ خودسانسوری در علم دینی

فرهنگ احترام بیش از حد در علم دینی، گاه مانع نقد و اصلاح عیوب می‌شود. علم دینی باید فضایی برای نقد سازنده فراهم کند تا معارف دینی پالایش یابند.

درنگ: نقد سازنده در علم دینی، گامی ضروری برای پالایش معارف و رفع عیوب است.

بخش چهارم: دعا و ختام

دعای پایانی

دعا برای درود بر محمد و آل محمد، نشانه ارادت به اهل بیت و طلب خیر است. این دعا، به جایگاه والای اهل بیت در عرفان اسلامی اشاره دارد و به‌عنوان ختامی معنوی برای بحث مطرح شده است.

ترجمه دعا: خدایا، درود فرست بر محمد و خاندان محمد.

درنگ: دعای درود بر محمد و آل محمد، نشانه ارادت به اهل بیت و ختامی معنوی برای تأملات عرفانی است.

جمع‌بندی

فص عزوریه در فصوص الحکم، با تمرکز بر مفاهیم نبوت تشریعی، رسالت، ولایت، عبودیت و ربوبیت، یکی از عمیق‌ترین مباحث عرفانی است که رابطه میان مناصب و حقایق را بررسی می‌کند. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به تحلیل این مفاهیم پرداخته و با استفاده از ابزارهای منطقی مانند جهت و ماده قضیه، انطباق کامل مناصب الهی و تمایز آنها از مناصب عرفی را تبیین کرده است. نقد دیدگاه‌های ابن‌عربی، به‌ویژه در مورد افضلیت ولایت بر عبودیت، و تأکید بر شایسته‌سالاری و پالایش معارف دینی از روایات بی‌اساس، از محورهای اصلی این تحلیل است. این اثر، با دعوت به تأمل در حقیقت عبودیت و ولایت، انسان را به سوی فهم عمیق‌تر حقایق الهی هدایت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی