در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 740

متن درس





شرح فصوص الحکم: تأملات عرفانی در فص عیسوی

شرح فصوص الحکم: تأملات عرفانی در فص عیسوی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۷۴۰)

دیباچه: درآمدی بر فص عیسوی

کتاب «فصوص الحکم» اثر جلیل‌القدر محی‌الدین ابن عربی، گوهری درخشان در آسمان عرفان نظری است که در فص عیسوی به تبیین مقام معنوی حضرت عیسی (ع) و چگونگی تکون وجودی ایشان از منظری عرفانی و قرآنی می‌پردازد. این نوشتار، با الهام از درس‌گفتار شماره ۷۴۰ استاد فرزانه قدس‌سره، کوششی است برای بازنویسی علمی و ساختارمند این فص، با نگاهی عمیق به آیات قرآن کریم، تحلیل‌های عرفانی و نقد تفاسیر پیشین. متن پیش‌رو، با حفظ تمامی جزئیات و محتوای اصلی، به زبانی فاخر و متناسب با فضای آکادمیک نگاشته شده و با بهره‌گیری از تمثیلات و استعارات، تلاش دارد تا مفاهیم پیچیده عرفانی را چون چشمه‌ای زلال برای مخاطبان فرهیخته روشن سازد.

بخش نخست: تکون وجودی حضرت عیسی (ع)

شعر آغازین و پرسش از تکون عیسوی

فص عیسوی با شعری از ابن عربی گشوده می‌شود که چون کلیدی زرین، دروازه تأملات عرفانی را می‌گشاید: «عن ماء مریم أو عن نفخ جبرین، فی صوره البشر الموجود من طین». این ابیات، پرسشی استفهامی را پیش می‌کشد: آیا وجود حضرت عیسی (ع) از «ماء مریم» (نطفه حضرت مریم) سرچشمه گرفته یا از «نفخ جبرین» (نفخه جبرئیل)، یا ترکیبی از این دو؟ واژه «جبرین» به جای «جبرئیل» نه از سر تغییر معنا، بلکه به اقتضای قافیه شعری به کار رفته است، که این خود نشان‌دهنده پیوند عمیق میان فرم ادبی و محتوای عرفانی در آثار ابن عربی است.

درنگ: شعر ابن عربی، با طرح پرسش از منشأ تکون عیسی (ع)، دعوتی است به تأمل در دوگانه ناسوتی و ملکوتی وجود ایشان، که از تعامل ماء مریم و نفخ جبرئیل شکل گرفته است.

«ماء مریم» به ماده حیاتی یا نطفه‌ای اشاره دارد که در وجود حضرت مریم (ع) نهفته بود، و «نفخ جبرین» به فعل الهی از طریق جبرئیل (ع) دلالت می‌کند. این دوگانه، مبنای بحث عرفانی در تمایز میان جنبه‌های مادی (ناسوتی) و روحانی (ملکوتی) در خلقت حضرت عیسی (ع) است. این پرسش، چون آینه‌ای، بازتاب‌دهنده پیچیدگی‌های وجودی است که در عرفان ابن عربی، همواره در پیوند با مراتب وجود بررسی می‌شود.

تمثل جبرئیل (ع) در قرآن کریم

قرآن کریم در آیه‌ای نورانی، به تمثل جبرئیل (ع) در قالب بشری اشاره دارد:
فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا (مریم: ۱۷).
ترجمه: پس [جبرئیل] برای او به‌صورت بشری خوش‌اندام و معتدل نمودار شد.

تمثل، به معنای تجسم جبرئیل در قالب بشری است، نه تبدیل ماهوی او به بشر. این فعل، چون نقشی بر آب، نمایانگر اقتدار جبرئیل در ایجاد صورت بشری بدون تغییر ذات ملکوتی اوست. برخی تفاسیر، مانند آنچه در تفسیر المیزان آمده، تمثل را به معنای تبدیل جبرئیل به بشر دانسته‌اند که این دیدگاه مورد نقد قرار گرفته است. تمثل، فعلی اقتداری است که جبرئیل از راه دور و با قدرت الهی، صورت بشری را خلق می‌کند، نه آنکه خود به بشر مبدل شود.

درنگ: تمثل جبرئیل، نه تبدیل به بشر، بلکه ایجاد صورت بشری با اقتدار ملکوتی است که نشان‌دهنده تمایز میان فعل الهی و فعل مادی است.

نقد برداشت‌های نادرست از تمثل

برخی برداشت‌های عامه، تمثل را به معنای مواقعه یا تبدیل جبرئیل به بشر تفسیر کرده‌اند. این سوءتفاهم، چون غباری بر آینه حقیقت، از عدم درک مراتب وجودی و اقتدار ملکوتی جبرئیل نشأت می‌گیرد. جبرئیل، به‌عنوان موجودی مجرد، نیازی به نزول فیزیکی یا تغییر ماهیت ندارد. ایجاد تمثل، چون خلق نوری در ظلمت، از راه دور و با اقتدار الهی ممکن است. این نقد، بر تمایز میان فعل الهی (تمثل) و فعل مادی (مواقعه) تأکید دارد و برداشت‌های مادی‌گرایانه را رد می‌کند.

نقش مریم (ع) و جبرئیل (ع) در تکون عیسی (ع)

تکون حضرت عیسی (ع) نتیجه تعامل فاعلیت جبرئیل (نفخ) و قابلیت مریم (ماء) است. مریم (ع)، به دلیل مزاج سالم و طهارت بی‌مانند، قابلیت پذیرش نطفه الهی را دارا بود و جبرئیل، چون باغبانی که بذری آسمانی را می‌کارد، فاعل ایجاد تمثل بود. این فرآیند، چون جویباری که از دو سرچشمه جاری می‌شود، طبیعی و بدون دخالت پدر بشری رخ داد. این تعامل، مشابه سایر موارد خلقت طبیعی است، با این تفاوت که فاعل آن جبرئیل و ماده اولیه، ماء مریم است. از این‌رو، عیسی (ع) به مریم منتسب می‌شود، نه صرفاً به‌عنوان ظرف خلقت.

رد شبهه مواقعه در خلقت عیسی (ع)

برخی شبهات، خلقت عیسی (ع) را به مواقعه جبرئیل با مریم نسبت داده‌اند. این دیدگاه، چون سایه‌ای گمراه‌کننده، از برداشت مادی تمثل سرچشمه می‌گیرد. قرآن کریم به صراحت این شبهه را نفی می‌کند:
قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ (آل‌عمران: ۴۷).
ترجمه: گفت: پروردگارا! چگونه مرا فرزندی باشد، حال آنکه بشری به من نزدیک نشده است؟

تمثل، ایجاد صورت بشری توسط جبرئیل است، نه عمل فیزیکی. مریم (ع) در این فرآیند، هیچ‌گونه تماس مادی نداشته و خلقت عیسی (ع)، چون گلی که در بادی بهاری می‌شکفد، از نفخه الهی شکل گرفته است.

درنگ: نفی هرگونه تماس بشری در خلقت عیسی (ع)، بر طهارت مریم (ع) و اقتدار ملکوتی جبرئیل تأکید دارد، که شبهات مادی را باطل می‌سازد.

کامیابی در عرفان: نگاهی فراتر از ماده

کامیابی در عرفان، چون ستاره‌ای در آسمان معنا، فراتر از لذات مادی است و به افعال تجردی و روحانی وابسته است. برداشت مادی از تمثل به‌عنوان کامیابی جسمانی، ریشه در فرهنگی دارد که چون خاک، به ماده محدود است. ابن‌سینا، حکیم بزرگ، معتقد است که کامیابی در افعال تجردی، مانند عشق به علم، چون جویباری زلال، از لذات مادی برتر است. مثال «وصف العیش فوق العیش» نشان می‌دهد که لذت معنوی (وصف) چون عطری ماندگار، از خود عیش مادی پایدارتر است. این دیدگاه، برداشت‌های مادی از خلقت عیسی (ع) را رد می‌کند.

بخش دوم: تأملات قرآنی و نقد تفاسیر

مدت حمل مریم (ع) و ابهام قرآنی

مدت حمل مریم (ع) و چگونگی تولد عیسی (ع)، چون رازی در دل قرآن کریم، محل تأمل است. آیا عیسی (ع) فوراً متولد شد یا دوره طبیعی بارداری را طی کرد؟ قرآن کریم به صراحت مدت حمل را مشخص نمی‌کند، اما فرآیند طبیعی محتمل‌تر است، زیرا مریم (ع) آثار بارداری را تجربه کرده است. این ابهام، چون دریچه‌ای به سوی تأملات عمیق‌تر، نیاز به بررسی آیات دیگر و تفاسیر دقیق‌تر دارد.

نقد تفسیر فخر رازی

فخر رازی، تمثل را به انقلاب ماهیت (تبدیل جبرئیل به بشر) تفسیر کرده که این دیدگاه، چون شاخه‌ای خشکیده، در فلسفه و عرفان مردود است. انقلاب ماهیت، در فلسفه محال است و جبرئیل، با اقتدار خود، صورت بشری ایجاد می‌کند، نه آنکه به بشر مبدل شود. این نقد، چون چراغی در تاریکی، بر اهمیت رویکرد عرفانی در برابر تفاسیر فلسفی سطحی تأکید دارد.

درنگ: نقد تفسیر فخر رازی نشان می‌دهد که تمثل جبرئیل، ایجاد صورت بشری است، نه تبدیل ماهوی، که این امر بر اقتدار ملکوتی او دلالت دارد.

تحلیل وزن شعری و نقد ادبی

تکرار واژه «عن» در مصراع «عن ماء مریم أو عن نفخ جبرین» به اقتضای وزن شعری است، اما این تکرار، چون باری بر دوش شعر، آن را سنگین کرده است. حذف «عن» دوم، شعر را چون جویباری روان‌تر می‌سازد، اما وزن مصراع اول با مصراع دوم همخوانی نخواهد داشت. این نکته، چون آینه‌ای، چالش‌های شاعر در حفظ توازن میان فرم و محتوا را نشان می‌دهد. دیوان ابن عربی، چون دریایی عمیق، از نظر عمق و گستردگی، گاه از مثنوی مولوی نیز فراتر می‌رود و جایگاه والای ادبی او را تأیید می‌کند.

ذات مطهر و مرجع آن

روح عیسی (ع) در ذات مطهر قرار دارد، که ممکن است به مریم (ع) یا خود عیسی (ع) اشاره داشته باشد. ذات مطهر، یا به طهارت مریم (ع) از طبیعت ناسوتی، یا به مقام عیسی (ع) به دلیل تعلق روح عیسوی دلالت دارد. «تکون الروح» به معنای ظهور روح در عیسی (ع) است، نه حدوث آن، که چون نوری در آیینه، در وجود او متجلی شده است.

بخش سوم: تأملات عرفانی و معرفت‌شناختی

نقد مفهوم طبیعت در عالم ملکوت

برخی، به خطا، برای عالم ملائکه طبیعت قائل شده‌اند. طبیعت، چون قفسی، مختص عالم ناسوت و ماده است. ملائکه، چون پرندگانی آزاد از قید ماده، فاقد طبیعت‌اند. ابن عربی، طبیعت را به عالم کون و فساد محدود می‌کند، در حالی که افلاک و ملائکه، چون ستارگانی در آسمان تجرد، فاقد طبیعت عنصری یا غیرعنصری‌اند.

درنگ: ملائکه، به‌عنوان موجودات مجرد، فاقد طبیعت‌اند و تمایز میان عالم ناسوت و ملکوت، کلید فهم مراتب وجودی است.

طهارت مریم (ع) از طبیعت ناسوتی

مریم (ع)، چون گوهری پاک، از احکام عالم تضاد و طبیعت ناسوتی رها شده است. غلبه نورانیت بر او، چون خورشیدی که سایه‌های ماده را می‌زداید، زمینه‌ساز پذیرش نفخ جبرئیل بوده است. قرآن کریم این طهارت را تأیید می‌کند:
إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ (آل‌عمران: ۴۲).
ترجمه: و آن‌گاه که فرشتگان گفتند: ای مریم، همانا خداوند تو را برگزید و پاکیزه‌ات کرد.

طول عمر عیسی (ع) و ارتباط با طهارت

طول عمر عیسی (ع)، چون درختی که ریشه در خاک پاک دارد، به طهارت او یا مریم (ع) وابسته است. عالم ناسوت، به دلیل محدودیت‌های مادی، عمر را کوتاه می‌کند، اما طهارت معنوی، چون جویباری جاویدان، این محدودیت را کاهش می‌دهد. این دیدگاه، پیوند میان طهارت معنوی و پایداری وجودی را نشان می‌دهد.

تمایز مفهوم و معنا در معرفت‌شناسی

تمایز میان مفهوم و معنا، چون دو بال برای پرواز در آسمان معرفت، برای فهم دقیق معارف الهی ضروری است. مفاهیمی مانند «آسمان چهارم» ممکن است فهم شوند، اما معنای واقعی آن‌ها، چون گنجی پنهان، نیازمند تجربه و شهود است. این تمایز، چون سپری در برابر گمراهی، از سوءتفاهم در تفسیر جلوگیری می‌کند.

درنگ: تمایز میان مفهوم و معنا، روش‌شناسی عرفانی را تقویت می‌کند و بر ضرورت تجربه مستقیم در کنار دانش نظری تأکید دارد.

نقد روش‌شناسی علم دینی

گاه در علم دینی، مفاهیم با معانی خلط می‌شوند، که چون آمیختن آب زلال با گل، به ادعای نادرست علم می‌انجامد. ثبت مفاهیم ناشناخته به‌عنوان جهل و معانی معلوم به‌عنوان علم، چون ترازویی دقیق، روشی برای خودآزمایی علمی است. این رویکرد، از خودفریبی علمی جلوگیری می‌کند و دعوتی است به بازنگری در روش‌شناسی علم دینی، تا معرفت حقیقی چون گوهری درخشان جایگزین مفاهیم صوری گردد.

جمع‌بندی

فص عیسوی در «فصوص الحکم»، چون آیینه‌ای زلال، تبیین عرفانی و قرآنی تکون حضرت عیسی (ع) را از منظر تعامل ماء مریم و نفخ جبرئیل به تصویر می‌کشد. این شرح، با تأکید بر اقتدار جبرئیل در ایجاد تمثل، طهارت مریم (ع) از طبیعت ناسوتی، و تمایز میان مراتب ناسوتی و ملکوتی، چارچوبی عمیق برای فهم مقام عیسی (ع) ارائه می‌دهد. نقد تفاسیر نادرست، مانند برداشت‌های مادی از تمثل یا نسبت دادن طبیعت به ملائکه، بر ضرورت رویکرد عرفانی دقیق و متکی به قرآن کریم تأکید دارد. تمایز مفهوم و معنا، چون مشعلی فروزان، راهنمایی برای پژوهشگران در فهم معارف الهی است. این نوشتار، با حفظ تمامی محتوای اصلی، تلاش کرده است تا این معانی را چون جویباری زلال، برای مخاطبان فرهیخته روشن سازد.

با نظارت صادق خادمی