در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 751

متن درس





شرح فصوص الحکم: تأملاتی در فص عیسویه

شرح فصوص الحکم: تأملاتی در فص عیسویه

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۷۵۱)

مقدمه

کتاب فصوص الحکم، اثر سترگ محی‌الدین ابن‌عربی، از برجسته‌ترین متون عرفان نظری است که به تبیین مراتب وجود، تجلیات الهی، و رابطه انسان با حق می‌پردازد. فص عیسویه، یکی از فصول این اثر جاودانه، با تمرکز بر خلقت حضرت عیسی (ع) و نقش جبرئیل (ع) در انشاء وجود او از طریق حضرت مریم (س)، دریچه‌ای به سوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی می‌گشاید. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره در جلسه ۷۵۱، با رویکردی عرفانی و فلسفی، به تحلیل چگونگی القاء الهی و انشاء صور بدون نیاز به اسباب مادی پرداخته و با استناد به آیات قرآن کریم، بر تمایز این خلقت از فرآیندهای طبیعی تأکید دارد. متن پیش‌رو، با ساختاری علمی و دانشگاهی، تمامی جزئیات درس‌گفتار و تحلیل‌های مرتبط را در بر گرفته و با بهره‌گیری از زبانی متین و تمثیلات ادبی، مفاهیم پیچیده عرفانی را تبیین می‌کند..

بخش اول: تجلی جبرئیل و خلقت عیسی (ع)

تمثل روح‌الأمین در برابر حضرت مریم

بر اساس آیه شریفه فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا (مریم: ۱۷)، جبرئیل (ع) به صورت بشری کامل در برابر حضرت مریم (س) ظاهر شد. این تمثل، نه تجسم مادی، بلکه تجلی معنوی و الهی است که در قالبی بشری برای ادراک مریم (س) صورت گرفت. این ظهور، چونان آینه‌ای است که نور الهی را در قالب ادراک انسانی بازمی‌تاباند و بر تفاوت میان تجلی ملکی و فرآیندهای مادی تأکید دارد.

درنگ: تمثل جبرئیل به صورت بشر سوّی، تجلی الهی در قالبی انسانی است که محدودیت ادراک بشری را به سوی فهم حقیقت ملکی هدایت می‌کند.

تصور اولیه مریم (س) از جبرئیل

حضرت مریم (س)، به دلیل ظهور جبرئیل در قالب بشری، ابتدا گمان کرد که او قصد مواقعه دارد. این تصور، ناشی از محدودیت ادراک انسانی در مواجهه با تجلیات ملکی است، گویی سالکی که در آغاز سلوک، نور حقیقت را با ظواهر مادی اشتباه می‌گیرد. این سوءتفاهم، نه از واقعیت قصد جبرئیل، بلکه از عدم آگاهی اولیه مریم از ماهیت ملکوتی او سرچشمه می‌گیرد.

استعاذه مریم (س) به خداوند

در واکنش به این تصور، مریم (س) به خداوند پناه برد: قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا (مریم: ۱۸). این استعاذه، نشانه طهارت و عفت مریم (س) و تمسک کامل او به خداوند در مواجهه با ناشناخته‌هاست. استعاذه با جمعیه همم، یعنی با تمام قوای روحانی و جسمانی، چونان سپری است که سالک را در برابر تردیدها و ناشناخته‌ها حفظ می‌کند.

درنگ: استعاذه مریم (س) با جمعیه همم، نشانه حضور تام معنوی اوست که در مواجهه با ناشناخته‌ها، به نور الهی پناه می‌برد.

القاء الهی در خلقت عیسی (ع)

القاء عیسی (ع) به مریم (س)، مشابه القاء وحی از جبرئیل به پیامبران است، با این تفاوت که وحی، کلمه‌ای الهی و معنوی است، در حالی که عیسی (ع)، کلمه طبیعی و تجلی الهی در عالم ماده است. این القاء، بدون دخالت اسباب مادی مانند نطفه یا مواقعه صورت گرفته و جبرئیل صرفاً انشاء صور کرده است، گویی نقشی است که قلم الهی بر لوح وجود نگاشته است.

درنگ: القاء عیسی (ع) به مریم (س)، چونان نفخه‌ای الهی است که بدون اسباب مادی، وجود کلمه الهی را در عالم ماده متجلی می‌سازد.

رد مواقعه جبرئیل با مریم (س)

آیه شریفه وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ (مریم: ۲۰) هرگونه دخالت شهوانی یا مادی جبرئیل در خلقت عیسی (ع) را رد می‌کند. جبرئیل، به عنوان موجودی ملکوتی، فاقد شهوت یا نیاز به اسباب مادی است. این خلقت، چونان گلی است که بدون خاک و آب، به امر الهی شکوفا می‌شود.

انشاء صور توسط جبرئیل

جبرئیل، به عنوان مظهر انشاء الهی، نیازی به آب، گل یا نطفه برای خلق ندارد. این انشاء، در مورد حضرت یحیی (ع) و زکریا (ع) نیز صدق می‌کند، جایی که زکریا به دلیل کهولت و همسرش به دلیل عقیم بودن، از اسباب مادی محروم بودند. جبرئیل، چونان نقاشی است که با قلم الهی، صور وجود را بر لوح هستی ترسیم می‌کند.

درنگ: انشاء صور توسط جبرئیل، تجلی قدرت الهی است که فراتر از محدودیت‌های مادی، وجود را خلق می‌کند.

مقایسه خلقت عیسی (ع) با آدم (ع)

خلقت عیسی (ع)، مشابه خلقت آدم (ع) است: فَنَفَخْنَا فِيهِ مِنْ رُوحِنَا (سجده: ۹). این مقایسه، نشان‌دهنده آن است که خداوند برای خلق، محدود به اسباب مادی نیست. خلقت عیسی (ع)، چونان نسیمی است که از روح الهی برمی‌خیزد و بدون نیاز به ماده، وجود را متجلی می‌سازد.

نقد نگاه مادی به خلقت عیسی (ع)

تفاسیر مادی‌گرایانه که خلقت عیسی (ع) را به فرآیندهای طبیعی مانند نطفه یا بارداری متعارف نسبت می‌دهند، از حقیقت عرفانی این خلقت دور است. این خلقت، بدون نطفه و مدت زمان طبیعی (نه ماه) صورت گرفته و برتری عالم تجرد بر عالم ماده را نشان می‌دهد، گویی نوری است که از افق الهی بر زمین ماده ساطع شده است.

درنگ: خلقت عیسی (ع)، چونان تجلی نور الهی است که از محدودیت‌های مادی فراتر رفته و حقیقت عرفانی را آشکار می‌سازد.

بشارت الهی به مریم (س)

بر اساس آیه إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ (آل‌عمران: ۴۵)، خداوند پیش از ظهور جبرئیل، مریم (س) را به ولادت عیسی (ع) بشارت داد. این بشارت، چونان نسیمی است که روح مریم را به انبساط و آرامش رهنمون ساخت.

نقش انبساط روحی مریم (س)

هنگامی که جبرئیل به مریم (س) گفت: إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا (مریم: ۱۹)، اضطراب مریم به انبساط تبدیل شد. این انبساط روحی، زمینه‌ساز نفخ جبرئیل و خلقت عیسی (ع) با خلق و خوی نیکو شد. حال مادر، چونان خاکی است که بذر وجود فرزند را بارور می‌سازد.

درنگ: انبساط روحی مریم (س)، چونان بستری است که خلقت عیسی (ع) را با خلق نیکو به ظهور رساند.

جمع‌بندی بخش اول

بخش نخست، با تبیین تجلی جبرئیل، استعاذه مریم (س)، و خلقت عیسی (ع) بدون اسباب مادی، برتری عالم تجرد بر عالم ماده را روشن ساخت. تمثل جبرئیل، القاء الهی، و انبساط روحی مریم (س)، چونان مراحلی است که سالک را از ادراک ظاهری به حقیقت باطنی هدایت می‌کند. نقد تفاسیر مادی‌گرایانه، بر اهمیت فهم عرفانی این خلقت تأکید دارد.

بخش دوم: طهارت، حضور، و نقد روش‌های علمی

طهارت و حضور در خلقت عیسی (ع)

حضور معنوی مریم (س) در لحظه تمثل جبرئیل، به مثابه روح صلات است. طهارت، چه ظاهری (وضو، غسل) و چه باطنی (پاکی از حرام و کثرت)، شرط این حضور معنوی است. طهارت مریم (س)، چونان جامی است که شراب الهی را در خود جای داده و خلقت عیسی (ع) را متجلی ساخته است.

درنگ: طهارت مریم (س)، چونان نوری است که حضور معنوی را در لحظه خلقت عیسی (ع) به کمال رساند.

نقد نگاه فقهی صرف به طهارت و حضور

با استناد به حدیث «لا صلاة إلا بطهور» (نماز جز با طهارت نیست) و «لا صلاة إلا بفاتحة الکتاب» (نماز جز با فاتحه نیست)، طهارت شرط صحت نماز است، اما حضور، کمال آن است. ادعای اینکه نماز بدون حضور مرده است، از نظر فقهی نادرست است. حضور، چونان گلی است که بر شاخسار صحت نماز می‌روید، اما بدون آن نیز نماز زنده است.

درنگ: طهارت، شرط صحت نماز است، اما حضور، کمال آن است و فقدان حضور، حیات نماز را سلب نمی‌کند.

نقد روش‌های فلسفی و عرفانی بدون پایه طبیعی

روش ارسطو، که از علوم طبیعی (فیزیک، ریاضیات) به سوی الهیات پیش می‌رود، بر روش افلاطون، که از الهیات آغاز می‌شود، برتری دارد. علوم طبیعی، چونان بنیانی است که فلسفه و عرفان بر آن استوار می‌گردد. بدون این علوم، فهم عرفان و فلسفه ناقص می‌ماند، گویی بنایی است که بدون شالوده ساخته شده است.

درنگ: علوم طبیعی، چونان نردبانی است که سالک را به سوی فهم دقیق‌تر فلسفه و عرفان هدایت می‌کند.

خلافت الهی و توانایی خلق انسان

انسان، به عنوان خلیفه‌الله، توانایی خلق و انشاء مشابه خداوند را دارد، مشروط بر بهره‌گیری از اسباب غیبی یا علوم طبیعی. این توانایی، در آینده ممکن است به خلق بدون نطفه منجر شود، گویی انسان، چونان آیینه‌ای است که نور خلاقیت الهی را بازمی‌تاباند.

درنگ: خلافت الهی، انسان را به خلق و انشاء توانمند می‌سازد، مشروط بر بهره‌گیری از علوم طبیعی یا اسباب غیبی.

نقد نگاه عوامانه به اولیاء‌الله

نسبت دادن مقام اولیاء‌الله به افراد غیرمتخصص، مانند خیاط یا قصاب، از حقیقت عرفانی دور است. اولیاء‌الله، عالمان ربانی هستند که با تسلط بر قرآن کریم و سنت، به کمالات الهی دست می‌یابند. این عالمان، چونان ستارگانی هستند که در آسمان معرفت می‌درخشند.

درنگ: اولیاء‌الله، عالمان ربانی هستند که با علم و معرفت، نور هدایت الهی را به خلق می‌رسانند.

نقد علم دینی بدون علوم طبیعی

علم دینی، بدون تسلط بر علوم طبیعی مانند فیزیک و ریاضیات، به فهم ناقص می‌انجامد. این علوم، چونان کلیدهایی هستند که درهای معرفت عرفانی و فلسفی را می‌گشایند. تأکید بر آموزش این علوم، لازمه رشد علم دینی است.

درنگ: علوم طبیعی، چونان شالوده‌ای است که علم دینی را به سوی کمال هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تمرکز بر طهارت، حضور، و نقد روش‌های علمی، جایگاه علوم طبیعی در فهم عرفان و فلسفه را روشن ساخت. طهارت و حضور، چونان دو بال سالک در پرواز به سوی حقیقت‌اند. نقد نگاه عوامانه به اولیاء‌الله و تأکید بر نقش عالمان ربانی، بر اهمیت علم و معرفت در سلوک عرفانی دلالت دارد.

بخش سوم: خلقت الهی و نقد مفاهیم مادی

نقد مفهوم خلق از عدم

مفهوم خلق از عدم، نادرست است، زیرا عدم، چیزی نیست که بتوان از آن خلق کرد. خلقت، انشاء وجود است و در زمینه حقیقت و وجود صورت می‌گیرد. این انشاء، چونان نوری است که از منبع الهی بر لوح هستی ساطع می‌شود.

درنگ: خلقت، انشاء وجود است و عدم، فاقد حقیقت است تا مبدأ خلق قرار گیرد.

تأثیر حالات والدین بر فرزندان

حالات روحی و جسمی والدین، به‌ویژه مادر، بر خلق و خوی فرزند تأثیر می‌گذارد. انبساط روحی مریم (س) در لحظه نفخ جبرئیل، به خلقت عیسی (ع) با خلق نیکو منجر شد، گویی حال مادر، چونان رنگی است که بر بوم وجود فرزند نقش می‌بندد.

درنگ: حالات روحی مادر، چونان بستری است که خلق و خوی فرزند را شکل می‌دهد.

نقش بشارت در آرامش مریم (س)

بشارت الهی به مریم (س)، پیش از ظهور جبرئیل، زمینه‌ساز آرامش او شد. این بشارت، چونان کلیدی است که قفل اضطراب را گشود و مریم (س) را برای پذیرش خلقت الهی آماده ساخت.

عظمت جبرئیل

جبرئیل، به عنوان موجودی ملکوتی، فراتر از عالم ماده است و نیازی به تماس فیزیکی یا مواقعه ندارد. عظمت او، چونان اقیانوسی است که در برابر محدودیت‌های مادی، بی‌کران می‌نماید.

درنگ: عظمت جبرئیل، چونان نوری است که محدودیت‌های مادی را در هم می‌شکند و خلقت الهی را متجلی می‌سازد.

تنوع خلقت الهی

خلقت عیسی (ع)، یحیی (ع)، و آدم (ع)، هر یک به شیوه‌ای متفاوت، نشان‌دهنده تنوع و عدم محدودیت در خلقت الهی است. خداوند، چونان نقاشی است که با قلم بی‌نهایت خویش، صور گوناگون را خلق می‌کند.

درنگ: تنوع خلقت الهی، چونان تابلویی است که بی‌نهایت رنگ و نقش را در خود جای داده است.

امکان خلقت بدون ماده در آینده

انسان، به عنوان خلیفه‌الله، در آینده ممکن است به خلقت بدون نطفه دست یابد، مشابه انشاء جبرئیل. این امکان، چونان افقی است که در آن، توانایی‌های انسانی با نور الهی هم‌نوا می‌شود.

جمع‌بندی آیات قرآنی

آیات مرتبط، مانند فَنَفَخْنَا فِيهَا مِنْ رُوحِنَا (تحریم: ۱۲)، بر نفخ روح الهی در مریم (س) و خلقت عیسی (ع) بدون اسباب مادی تأکید دارند. این آیات، چونان چراغ‌هایی هستند که مسیر حقیقت عرفانی را روشن می‌سازند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با نقد مفهوم خلق از عدم و تأکید بر تنوع خلقت الهی، حقیقت انشاء صور را روشن ساخت. تأثیر حالات والدین، عظمت جبرئیل، و امکان خلقت بدون ماده، چونان مراحلی است که عظمت خلقت الهی را به نمایش می‌گذارد.

نتیجه‌گیری کلی

شرح فص عیسویه، با تمرکز بر خلقت حضرت عیسی (ع) به عنوان کلمه الهی و انشاء صور توسط جبرئیل، یکی از عمیق‌ترین مباحث عرفان نظری را ارائه می‌دهد. تجلی جبرئیل، استعاذه مریم (س)، و انبساط روحی او، چونان مراحلی است که سالک را از ظاهر به باطن وجود هدایت می‌کند. نقد تفاسیر مادی‌گرایانه، تأکید بر علوم طبیعی، و نقش عالمان ربانی، بر اهمیت فهم عرفانی و علمی این خلقت دلالت دارد. فصوص الحکم، چونان گنجی است که نور عرفان را به جهانیان عرضه می‌کند.

با نظارت صادق خادمی