متن درس
کاوش در فص عیسویه فصوص الحکم: احیای موجودات و نقش اذن الهی در تصرفات عرفانی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۷۵۸)
مقدمه
فص عیسویه از کتاب شریف فصوص الحکم، اثر جاودان محییالدین ابنعربی، چون نگینی درخشان در گنجینه عرفان نظری، به تبیین احیای موجودات و نقش بیبدیل اولیای الهی در این فرآیند میپردازد. این فص، با تمرکز بر مفاهیم احیا، اعجاز، کرامت، و تفاوت میان محبوبین و محبین، دریچهای به سوی فهم عمیق ارتباط میان اراده الهی و تصرفات عرفانی میگشاید. درسگفتار شماره ۷۵۸ استاد فرزانه قدسسره، که این نوشتار بر آن استوار است، با نگاهی نقادانه و عمیق، این مفاهیم را با استناد به آیات قرآنی و اصول عرفانی تحلیل کرده و حقایق باطنی آنها را آشکار میسازد. این کتاب، با بازنویسی محتوای درسگفتار و سند مکمل، بهسان بنایی منسجم و مهندسیشده، تمامی جزییات و معانی را با زبانی متین، علمی، و فاخر به مخاطبان عرضه میکند. با بهرهگیری از تمثیلات و استعارات فاخر، متن حاضر تلاش دارد تا روح و پیام اصلی فص عیسویه را چون جریانی زلال به خوانندگان منتقل نماید.
بخش نخست: گستردگی احیای موجودات
شمول احیا بر تمامی مراتب وجود
فص عیسویه، با نگاهی ژرف به مفهوم احیا، بر این حقیقت تأکید دارد که احیای موجودات محدود به انسان یا حیوان نیست، بلکه تمامی مراتب وجود، از نباتات گرفته تا جمادات، را در بر میگیرد. رویش گیاه در غیر فصل، سخن گفتن سنگ، یا احیای حیوان و انسان، همگی جلوههایی از احیای الهیاند که به واسطه انبیا و اولیا، به اذن خداوند، تحقق مییابند. این دیدگاه، بهسان آیینهای که نور حقیقت را بازمیتاباند، بر گستردگی فیض الهی در تمامی عوالم وجود دلالت دارد.
نمونههای احیا در عالم طبیعت
استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی بدیع، احیای گیاه در غیر فصل یا سخن گفتن سنگ را بهعنوان مصادیقی از احیای الهی معرفی میکنند. این امور، نهتنها در حوزه انسان و حیوان، بلکه در عالم نباتات و جمادات نیز رخ میدهند. برای مثال، رویش میوهای در زمستان یا سخن گفتن سنگی که به اراده الهی جان میگیرد، نشاندهنده شمول این فیض در تمامی مراتب خلقت است.
جمعبندی بخش نخست
این بخش، با بررسی مفهوم احیا و شمول آن بر مراتب مختلف وجود، نشان داد که این فرآیند، از انسان و حیوان تا نبات و جماد، به اراده الهی و به واسطه انبیا و اولیا تحقق مییابد. این دیدگاه، چون ستونهایی استوار، جایگاه والای احیا را در نظام عرفانی تبیین میکند.
بخش دوم: حقیقت احیا و رد وهم
حقیقت عینی احیا
احیای موجودات، چه در داستان گوساله سامری و چه در احیای مردگان توسط اولیا، دارای حقیقتی عینی است و هیچگونه وهمی در آن راه ندارد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این احیا، برخلاف شعبده یا تردستی، نتیجه فیض الهی و اراده اولیاست. قرآن کریم، در اشاره به احیای پرنده توسط حضرت عیسی (ع)، این حقیقت را تأیید میکند:
وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي
و هنگامی که به اذن من از گل [چیزی] به شکل پرنده میساختی.
این آیه، بهسان گواهی روشن، بر حقیقت عینی احیا و نقش اذن الهی در این فرآیند تأکید دارد. احیا، نه وهم و خیال، بلکه تجلی اراده الهی در عالم ناسوت است.
نقش اذن الهی در احیا
اذن الهی، بهسان کلیدی که قفل حقیقت را میگشاید، حاکی از وابستگی احیا به اراده خداوند است، نه عامل مستقیم آن. حضرت عیسی (ع) بهصورت مستقیم مردگان را احیا میکند، اما «بِإِذْنِي» برای رفع شبهه استقلال و دفع شرک آمده است. قرآن کریم این مفهوم را در آیهای دیگر نیز تأیید میکند:
وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ
و تو [ای پیامبر] هنگامی که تیر انداختی، تیر نینداختی، بلکه خدا تیر انداخت.
این آیه، بهسان آیینهای که حقیقت را بازمیتاباند، نشان میدهد که فاعل حقیقی، خداوند است و اذن الهی برای تأکید بر عدم استقلال فاعل ظاهری آمده است.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تأکید بر حقیقت عینی احیا و نقش اذن الهی، نشان داد که احیای موجودات، چه توسط انبیا و چه اولیا، نتیجه فیض الهی است و هیچگونه وهمی در آن راه ندارد. این مفاهیم، چون ستونهایی استوار، جایگاه احیا را در نظام عرفانی وحدت وجود تبیین میکنند.
بخش سوم: تفاوت سحر، شعبده، و اعجاز
حقیقت سحر و مغلوبیت آن در برابر اعجاز
سحر و جادو، برخلاف تصور برخی، دارای حقیقتی عینیاند، اما در برابر اعجاز انبیا و کرامت اولیا مغلوب میشوند. استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی بدیع، اعجاز را به آبلیمو تشبیه میکنند که چربی سحر را میزداید. این مغلوبیت، نشاندهنده برتری مرتبه اعجاز و کرامت بر سحر است.
تفاوت شعبده با سحر و اعجاز
شعبده و تردستی، برخلاف سحر و اعجاز، فاقد حقیقت عینیاند و صرفاً وهمی هستند. این امور، از نظر ماهیت، مقوله، و موقعیت با سحر و اعجاز متفاوتاند. شعبده، بهسان سایهای که بر دیوار میافتد، تنها ترفندی حسی است و نمیتواند با حقیقت عرفانی اعجاز و کرامت هممرتبه باشد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با بررسی حقیقت سحر و تفاوت آن با شعبده و اعجاز، نشان داد که سحر، هرچند واقعی است، در برابر اعجاز و کرامت مغلوب میشود. این تمایز، چون نوری که مراتب حقیقت را روشن میکند، جایگاه والای اعجاز و کرامت را در نظام عرفانی تبیین میکند.
بخش چهارم: تقسیمبندی قدرت احیا و تفاوت محبوبین و محبین
قدرت ذاتی و عرضی احیا
قدرت احیا به دو نوع ذاتی و عرضی تقسیم میشود. قدرت ذاتی، مختص محبوبین است که از عالم ازل در عین ثابتشان مقدر شده و نیازی به زمان یا مکان ندارد. این اقتدار، بهسان نوری که از ازل میدرخشد، در طفولیت نیز ظهور مییابد. قدرت عرضی، مربوط به محبین است که از طریق ریاضت، بلا، یا خدمت به ولی خدا کسب میشود.
محبوبین و اقتدار ذاتی
محبوبین، بهسان ستارگانی که از ازل در آسمان علم الهی میدرخشند، از طفولیت دارای اقتدار عرفانیاند. این اقتدار، نیازی به زمان یا مکان ندارد و در عین ثابت آنها مقدر شده است. برای مثال، کودکی که در طفولیت از حقایق غیبی آگاه است، نشاندهنده این اقتدار ذاتی است.
محبین و اقتدار اکتسابی
محبین، بهسان مسافرانی که در مسیر سلوک به مقصد میرسند، از طریق عواملی مانند ریاضت، تحمل بلا، خدمت به ولی خدا، یا تجربه درد، به اقتدار عرفانی دست مییابند. این عوامل، بهسان کلیدی که قفل باطن را میگشاید، زمینهساز تحول معنوی در آنها میشوند.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با بررسی تقسیمبندی قدرت احیا و تفاوت میان محبوبین و محبین، نشان داد که اقتدار ذاتی محبوبین از ازل مقدر شده، در حالی که محبین از طریق سلوک به این مقام میرسند. این تمایز، چون ستونهایی که بنای عرفان را استوار میسازند، مراتب اولیای الهی را تبیین میکند.
بخش پنجم: نقد دیدگاههای نظری و تأکید بر تجربه عرفانی
نقد تبیینهای نظری شارحان
استاد فرزانه قدسسره، با نگاهی نقادانه، تبیینهای نظری شارحان فصوص الحکم، از جمله شیخ محییالدین، را به دلیل فقدان تجربه عینی در حوزه کرامت و احیا مورد نقد قرار میدهند. این شارحان، بهسان قلمبهدستانی که تنها از کتابها آموختهاند، نتوانستهاند عمق مفاهیم عرفانی را بهدرستی تبیین کنند. تجربه عینی، بهسان نوری که حقیقت را روشن میکند، برای فهم کامل این مفاهیم ضروری است.
اهمیت تجربه عرفانی
عرفان، بهسان دریایی ژرف، تنها با غواصی در اعماق آن فهمیده میشود. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که دانش نظری بدون تجربه عینی، مانند درختی بدون ریشه است. شارحان، به دلیل عدم حضور در مسیر عملی عرفان، گاه در تبیین مفاهیم عمیق عرفانی دچار کاستی شدهاند.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با نقد دیدگاههای نظری شارحان و تأکید بر اهمیت تجربه عرفانی، نشان داد که فهم کامل مفاهیم عرفانی، نیازمند پیوند دانش نظری با تجربه عملی است. این دیدگاه، چون ستونهایی استوار، جایگاه تجربه را در عرفان نظری تبیین میکند.
بخش ششم: فیض اقدس و مقدس در احیا
فیض اقدس و محبوبین
فیض اقدس، بهسان نوری که از حقیقت احدیت ساطع میشود، مختص محبوبین است و به تجلی عین ثابت در علم ازلی منجر میگردد. این فیض، اقتدار ذاتی محبوبین را فراهم میکند و آنها را از طفولیت برای تصرفات عرفانی آماده میسازد.
فیض مقدس و محبین
فیض مقدس، بهسان جریانی که از تجلیات وحدانی سرچشمه میگیرد، مختص محبین است و اقتدار اکتسابی آنها را از طریق ریاضت، بلا، یا خدمت به ولی خدا فراهم میکند. این فیض، بهسان خاکی که به بلور تبدیل میشود، محبین را به مراتب بالاتر هدایت میکند.
جمعبندی بخش ششم
این بخش، با بررسی فیض اقدس و مقدس، نشان داد که این دو فیض، مراتب مختلف اقتدار عرفانی را در محبوبین و محبین فراهم میکنند. این مفاهیم، چون ستونهایی که بنای عرفان را استوار میسازند، جایگاه والای فیض الهی را در نظام هستی تبیین میکنند.
بخش هفتم: تمکین و الهام قلبی
تمکین و اقتدار عرفانی
تمکین، بهسان اقتداری که خداوند به بنده عطا میکند، زمینهساز تصرفات عرفانی در محبین است. این اقتدار، از طریق الهام قلبی در زمان مقدر به محبین اعطا میشود. قرآن کریم، نمونهای از این الهام را در نزول وحی بر پیامبر (ص) نشان میدهد:
اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ
بخوان به نام پروردگارت که آفرید.
این آیه، بهسان گواهی الهی، بر نزول الهام در زمان مقدر تأکید دارد و تمکین را بهعنوان اقتداری عرفانی معرفی میکند.
نقش زمان مقدر در الهام
الهام قلبی، بهسان بارانی که در زمان مناسب بر زمین میبارد، در وقت مقدر به محبین عطا میشود. این الهام، مانند شعری که ناگهان در ذهن شاعر جاری میشود، زمینهساز تصرفات عرفانی است و محبین را به مراتب بالاتر هدایت میکند.
جمعبندی بخش هفتم
این بخش، با بررسی تمکین و الهام قلبی، نشان داد که این دو، چون کلیدهایی که قفل باطن را میگشایند، محبین را برای تصرفات عرفانی آماده میکنند. این مفاهیم، جایگاه والای الهام الهی را در نظام عرفانی تبیین میکنند.
بخش هشتم: وحدت حقیقت افعال
وحدت افعال در مرجعیت الهی
افعال انسانی، از خوردن و آشامیدن گرفته تا احیای موجودات، در حقیقت از خداوند سرچشمه میگیرند، هرچند در ظاهر به انسان نسبت داده میشوند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که احیا، مانند خوردن، در اصل به خدا منسوب است، اما به واسطه انسان ظهور مییابد. این دیدگاه، بهسان نوری که تمامی افعال را به حقیقت الهی پیوند میدهد، بر وحدت حقیقت افعال تأکید دارد.
عدم تفاوت در احیای مخلوقات
در احیای مخلوقات، تفاوتی میان انسان، حیوان، نبات، یا جماد وجود ندارد. این احیا، بهسان جریانی زلال از فیض الهی، به اذن خداوند تحقق مییابد و در تمامی مراتب وجود یکسان است.
عمر احیاشده و استقلال از فاعل
طول عمر موجود احیاشده، به فاعل احیا (خدا یا ولی خدا) وابسته نیست. خداوند یا ولی او میتواند موجودی را با عمر کوتاه یا بلند احیا کند، و این امر، بهسان مشیتی که در نظام هستی جاری است، به اراده الهی بستگی دارد.
جمعبندی بخش هشتم
این بخش، با بررسی وحدت حقیقت افعال و شمول احیا در مراتب مختلف، نشان داد که تمامی افعال، از خوردن تا احیا، در حقیقت از خداوند سرچشمه میگیرند. این دیدگاه، جایگاه والای اراده الهی را در نظام هستی تبیین میکند.
بخش نهم: کرامت و ولایت الهی
ضرورت کرامت در اولیا
کرامت و احیا، بهسان نشانههایی از اتصال به فیض الهی، از ویژگیهای ضروری اولیای الهیاند. ولی خدا بدون این اقتدار، نمیتواند به مقام ولایت واقعی دست یابد. این کرامت، بهسان نوری که از قلب ولی ساطع میشود، نشانهای از اتصال او به حقیقت الهی است.
اثر کرامت در آینده
دعا یا کرامت اولیا میتواند اثری در آینده دور داشته باشد، مانند تولد ولیای در نسلهای بعدی. این اثر، بهسان بذری که در خاک کاشته میشود و در زمان مناسب جوانه میزند، نتیجه اتصال عرفانی ولی به فیض الهی است.
نقد دیدگاههای فقهی در کرامت
برخی دیدگاههای فقهی، اتصال زمانی را شرط کرامت میدانند، اما کرامت، بهسان جریانی که از زمان و مکان فراتر میرود، نیازی به اتصال زمانی ندارد. این دیدگاه، با نقد محدودیتهای علم دینی، بر انعطافپذیری کرامت تأکید دارد.
جمعبندی بخش نهم
این بخش، با بررسی ضرورت کرامت در ولایت و تأثیرات بلندمدت آن، نشان داد که کرامت، نشانهای از اتصال ولی به فیض الهی است. نقد دیدگاههای فقهی، چون نوری که تاریکی محدودیتها را میزداید، جایگاه والای کرامت را تبیین میکند.
بخش دهم: استعداد ذاتی و نقش سلوک
استعداد ذاتی و پرورش آن
برخی افراد، بهسان شاعری که طبع شعر دارد، دارای استعداد ذاتی برای کراماتاند، اما بدون سلوک و عمل، این استعداد به فعل درنمیآید. محبین، با پرورش این استعداد از طریق ریاضت یا بلا، به اقتدار عرفانی دست مییابند.
خروج روح و اقتدار عرفانی
خروج روح، بهسان پدیدهای که در محبوبین بهصورت ذاتی و آسان رخ میدهد، در محبین نیازمند شرایط خاصی است. این پدیده، برخلاف خروج ریح که امری همگانی است، نشانهای از اقتدار عرفانی است و در مراتب بالاتر ظهور مییابد.
جمعبندی بخش دهم
این بخش، با بررسی استعداد ذاتی و نقش سلوک در پرورش آن، نشان داد که اقتدار عرفانی، نتیجه ترکیبی از استعداد ذاتی و تلاش اکتسابی است. این مفاهیم، چون ستونهایی که بنای عرفان را استوار میسازند، جایگاه سلوک را در نظام هستی تبیین میکنند.
جمعبندی
فص عیسویه در فصوص الحکم، بهسان گوهری درخشان، به تبیین احیای موجودات، نقش اذن الهی، و تفاوت میان محبوبین و محبین میپردازد. این فص، با بررسی حقیقت احیا، تفاوت سحر و اعجاز، و نقش فیض اقدس و مقدس، نظام وحدت وجود را روشن میسازد. استاد فرزانه قدسسره، با نقد دیدگاههای نظری و تأکید بر تجربه عرفانی، معارف عرفانی را با استدلال قرآنی تقویت کردهاند. ضرورت کرامت در ولایت و تأثیرات بلندمدت آن، از دیگر محورهای این نوشتار است. این کتاب، با حفظ تمامی جزییات درسگفتار و سند مکمل، تلاش دارد تا این مفاهیم را با زبانی متین و علمی به پژوهشگران حوزه عرفان و فلسفه اسلامی عرضه نماید.
با نظارت صادق خادمی