متن درس
شرح فصوص الحکم: تأملات عرفانی و اخلاقی در فص عیسوی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۷۵۹)
دیباچه: درآمدی بر فص عیسوی
کتاب «فصوص الحکم» اثر گرانسنگ محیالدین ابن عربی، چون گوهری درخشان در آسمان عرفان نظری، به تبیین مقامات معنوی انبیا میپردازد. فص عیسوی این اثر، با تمرکز بر مقام حضرت عیسی (ع)، به بررسی ویژگیهای اخلاقی، جایگاه معنوی و چگونگی خلقت ایشان از منظری عرفانی، قرآنی و فلسفی مینشیند. این نوشتار، با الهام از درسگفتار شماره ۷۵۹ استاد فرزانه قدسسره، شرحی جامع و ساختارمند از این فص ارائه میدهد. متن پیشرو، با حفظ تمامی جزئیات و محتوای اصلی، به زبانی فاخر و متناسب با فضای آکادمیک نگاشته شده و با بهرهگیری از تمثیلات و استعارات، مفاهیم عمیق عرفانی را چون چشمهای زلال برای مخاطبان فرهیخته روشن میسازد. این شرح، ضمن تحلیل ویژگیهای اخلاقی حضرت عیسی (ع)، به نقد برداشتهای نادرست از تواضع، جزیه و جایگاه زنان پرداخته و با استناد به آیات قرآن کریم، چارچوبی علمی و اخلاقی برای فهم این فص ارائه میدهد.
بخش نخست: ویژگیهای اخلاقی حضرت عیسی (ع) و نقد برداشتهای نادرست
تواضع حضرت عیسی (ع): صفتی الهی و کمالی
حضرت عیسی (ع)، چون ستارهای درخشان در آسمان رسالت، از ویژگی تواضع برخوردار بود. این تواضع، صفتی الهی و کمالی است که در همه انبیا بهسان گوهری تابناک دیده میشود. تواضع، برخلاف برداشتهای نادرست، نه نشانه خواری است و نه ذلت، بلکه چون جویباری زلال از شجاعت، معرفت و اقتدار معنوی سرچشمه میگیرد. این صفت، در وجود حضرت عیسی (ع) بهعنوان یکی از انبیای اولوالعزم، نمود بارزی داشت و نباید با ضعف یا ناتوانی خلط شود.
درنگ: تواضع حضرت عیسی (ع)، صفتی کمالی است که از معرفت و شجاعت نشأت گرفته و بههیچوجه با ذلت یا خواری هممعنا نیست.
نقد نسبت تواضع به ریشه مادری
برخی دیدگاهها، تواضع حضرت عیسی (ع) را به ریشه مادری ایشان، یعنی حضرت مریم (ع)، و فقدان پدر نسبت دادهاند. این برداشت، چون سایهای گمراهکننده، نهتنها غیرعقلانی است، بلکه با مقام والای حضرت عیسی (ع) بهعنوان نبی اولوالعزم ناسازگار است. نسبت دادن تواضع به جنسیت مادر، چون باری بر دوش حقیقت، از اساس مردود است و با اصول اخلاقی و دینی مغایرت دارد.
درنگ: تواضع حضرت عیسی (ع) نتیجه مقام معنوی و الهی ایشان است، نه تأثیر جنسیت مادر یا فقدان پدر، و هرگونه نسبت غیرعقلانی در این زمینه مردود است.
نقد تحقیر زنان در خلقت عیسی (ع)
نسبت دادن پست بودن به زنان به دلیل جنسیت و تأثیر آن بر خلقت حضرت عیسی (ع)، سخنی ناپسند و غیراخلاقی است که چون غباری بر آینه حقیقت، شأن والای حضرت مریم (ع) و عیسی (ع) را مخدوش میکند. قرآن کریم، زنان را چون گوهری گرانبها در نظام خلقت معرفی میکند و هرگونه تحقیر مبتنی بر جنسیت را نفی مینماید. این دیدگاه، ریشه در فرهنگهای منحط و برداشتهای نادرست از متون دینی دارد، نه در معارف الهی.
درنگ: تحقیر زنان به دلیل جنسیت، با اصول عقلانی، اخلاقی و قرآنی مغایر است و نسبت دادن آن به خلقت حضرت عیسی (ع) باطل است.
نقد جزیه و تحقیر امت عیسی (ع)
ادعای اینکه حضرت عیسی (ع) به امت خود دستور داده تا جزیه دهند و در برابر ضربات تحقیرآمیز صبور باشند، چون ادعایی بیریشه، با عدالت الهی و شریعت عیسوی ناسازگار است. جزیه در شریعت اسلامی، مالیاتی است برای حفظ حقوق اهل کتاب و تأمین امنیت ایشان، نه ابزاری برای تحقیر. این برداشت، چون شاخهای خشکیده، از حقیقت دین به دور است و با آیات قرآن کریم، مانند آیه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ (نساء: ۵۹)، که بر مقاومت در برابر ظلم تأکید دارد، مغایرت دارد.
درنگ: جزیه در اسلام، ابزاری برای تأمین امنیت اهل کتاب است، نه تحقیر، و نسبت دادن تحقیر به امت عیسی (ع) با عدالت الهی ناسازگار است.
تواضع در برابر ظلم: نقدی بر برداشتهای نادرست
برداشت نادرست از تواضع بهعنوان پذیرش ظلم، مانند گذاشتن گونه دیگر برای سیلی خوردن، چون سایهای تاریک، شریعت عیسوی را تحریف میکند. چنین دیدگاهی، ظلمپروری را ترویج میدهد و با اصول ادیان الهی، که بر عدالت و مقاومت در برابر ظلم تأکید دارند، ناسازگار است. تواضع، چون گلی شکوفا در باغ معرفت، از شجاعت و کرامت سرچشمه میگیرد، نه از پذیرش خواری.
درنگ: تواضع به معنای پذیرش ظلم نیست، بلکه صفتی است که از شجاعت و معرفت نشأت میگیرد و با ذلت و خواری متفاوت است.
نقد تحقیر امت عیسی (ع)
نسبت دادن سستی و خواری به امت حضرت عیسی (ع) به دلیل ریشه مادری ایشان، چون ادعایی بیریشه، با جایگاه والای این امت در ادیان الهی ناسازگار است. امت عیسی (ع)، چون درختی تنومند در باغ رسالت، از اقتدار معنوی برخوردار است و چنین نسبتهایی، ریشه در برداشتهای نادرست و القائات غیرعقلانی دارد.
درنگ: امت حضرت عیسی (ع)، بهعنوان بخشی از ادیان الهی، از اقتدار معنوی برخوردار است و نسبت دادن سستی به آنها بیاساس است.
جزیه در شریعت اسلامی
جزیه، چون مالیاتی عادلانه در شریعت اسلامی، برای حفظ حقوق اهل کتاب و تأمین امنیت ایشان وضع شده است، نه برای تحقیر یا خورد کردن آنها. این حکم، توسط شریعت محمدی (ص) وضع شده و نه حضرت عیسی (ع). روایات اسلامی، چون چراغی روشن، نشان میدهند که عیسی (ع) در بازگشت، شریعت محمدی را تأیید خواهد کرد و این هماهنگی میان ادیان الهی را نشان میدهد.
درنگ: جزیه، مالیاتی برای حفظ حقوق اهل کتاب در شریعت اسلامی است و نسبت دادن آن به تحقیر امت عیسی (ع) نادرست است.
نقد نماد ناقوس
منع ناقوس در کلیساها در جامعه اسلامی، چون تدبیری برای حفظ اقتدار جامعه اسلامی، به معنای تحقیر اهل کتاب نیست. ناقوس، بهعنوان نمادی از استقلال غیرمسلمانان، در چارچوب احکام شرعی محدود شده است تا نظم اجتماعی حفظ گردد. این حکم، نشاندهنده احترام به اهل کتاب در عین حفظ اقتدار اسلامی است.
درنگ: منع ناقوس در جامعه اسلامی، برای حفظ اقتدار اجتماعی است، نه تحقیر اهل کتاب، و با احترام به حقوق آنها سازگار است.
نقد القائات استعماری
نسبت دادن تحقیر و خواری به دین حضرت عیسی (ع) و امت ایشان، چون سایهای گمراهکننده، از القائات استعماری سرچشمه میگیرد که برای تضعیف ادیان الهی طراحی شدهاند. این برداشتها، چون غباری بر آینه حقیقت، نیازمند پالایش و بازنگری در متون دینی هستند تا معارف الهی بهصورت زلال و بیآلایش ارائه شوند.
درنگ: القائات استعماری، با نسبت دادن تحقیر به ادیان الهی، در پی تضعیف معارف دینی هستند و نیازمند پالایش علمی و عرفانیاند.
بخش دوم: تأملات قرآنی و عرفانی در خلقت عیسی (ع)
کنایه در «بإذن الله»
عبارت «بإذن الله» در قرآن کریم، چون کلیدی زرین، به اذن الهی برای نفخ حضرت عیسی (ع) اشاره دارد که خلقت طیر را ممکن میسازد. آیه وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي (مائده: ۱۱۰) نشان میدهد که خلقت طیر توسط عیسی (ع)، با اذن الهی صورت گرفته است. این کنایه، چون نوری در ظلمت، بر فاعلیت بالذات خداوند و فاعلیت بالظهور عیسی (ع) تأکید دارد.
درنگ: عبارت «بإذن الله» بر فاعلیت الهی در خلقت طیر توسط عیسی (ع) تأکید دارد و نقش ایشان را بهعنوان فاعل بالظهور نشان میدهد.
نقش عیسی (ع) در خلقت طیر
حضرت عیسی (ع)، چون باغبانی که بذری آسمانی میکارد، با اذن الهی نافخ است و طیر از نفخ او پدید میآید. اما خلقت بالذات، چون نوری که از خورشید حقیقت ساطع میشود، از خداوند است. این تمایز، بر نقش عیسی (ع) بهعنوان واسطه الهی و فاعلیت خداوند بهعنوان مبدأ خلقت تأکید دارد.
درنگ: خلقت طیر توسط عیسی (ع)، با اذن الهی و بهعنوان فاعل بالظهور صورت میگیرد، در حالی که فاعلیت بالذات از خداوند است.
نقد دوجهتی بودن خلقت عیسی (ع)
ادعای دوجهتی بودن خلقت حضرت عیسی (ع) به جهت محقق (مریم) و متوهم (جبرئیل)، چون ادعایی بیریشه، مردود است. خلقت عیسی (ع)، چون گلی شکوفا در باغ حقیقت، کاملاً حقیقی است و هرگونه نسبت وهمی به آن، با معارف عرفانی و قرآنی ناسازگار است. این دیدگاه، ریشه در برداشتهای نادرست از مراتب وجودی دارد.
درنگ: خلقت حضرت عیسی (ع) کاملاً حقیقی است و نسبت دادن وهم به آن، با حقیقت الهی و عرفانی ناسازگار است.
مثال مرغ ماشینی
مرغ ماشینی، هرچند با روشهای غیرطبیعی تولید شود، چون گوهری که از دل سنگ استخراج میشود، موجودی حقیقی است و نه وهمی. این مثال، بر واقعیت خلقت الهی، صرفنظر از روش خلقت، تأکید دارد و نشان میدهد که خلقت عیسی (ع) نیز، چون درختی تنومند، کاملاً حقیقی و عاری از وهم است.
درنگ: خلقت، حتی با روشهای غیرطبیعی، حقیقی است و مثال مرغ ماشینی بر واقعیت خلقت عیسی (ع) تأکید دارد.
نقد تأثیر مادر بر سستی امت
ادعای اینکه سستی امت عیسی (ع) ناشی از ریشه مادری ایشان است، چون سایهای گمراهکننده، غیرعقلانی و غیراخلاقی است. امت عیسی (ع)، چون ستارگانی در آسمان هدایت، از اقتدار معنوی برخوردار است و چنین نسبتهایی، با جایگاه والای این امت در ادیان الهی ناسازگار است.
درنگ: نسبت دادن سستی به امت عیسی (ع) به دلیل ریشه مادری، غیرعقلانی و با جایگاه والای این امت ناسازگار است.
مسیحیت و اقتدار معنوی
مسیحیت، چون درختی تنومند در باغ ادیان الهی، از اقتدار معنوی برخوردار است و ادعای سستی آن، چون ادعایی بیریشه، مردود است. این دین، بهعنوان یکی از ادیان بزرگ الهی، امتی قوی و ریشهدار دارد که در تاریخ بشری نقش بسزایی ایفا کرده است.
درنگ: مسیحیت، بهعنوان دینی الهی، از اقتدار معنوی برخوردار است و نسبت دادن سستی به آن بیاساس است.
بخش سوم: تأملات عرفانی و اخلاقی در تواضع و جایگاه زنان
تمایز تواضع و ذلت
تواضع، چون گلی شکوفا در باغ معرفت، با ذلت و خواری متفاوت است. تواضع، صفتی کمالی است که از شجاعت و معرفت سرچشمه میگیرد، در حالی که ذلت، نشانه ضعف و ناتوانی است. این تمایز، چون چراغی در تاریکی، از سوءتفاهم در فهم صفات انبیا جلوگیری میکند.
درنگ: تواضع، صفتی کمالی و ناشی از شجاعت و معرفت است، در حالی که ذلت، نشانه ضعف و ناتوانی است.
جزیه و شریعت محمدی (ص)
جزیه، چون مالیاتی عادلانه، توسط شریعت محمدی (ص) وضع شده است و نه حضرت عیسی (ع). روایات اسلامی، چون نوری در ظلمت، نشان میدهند که عیسی (ع) در بازگشت، شریعت محمدی را تأیید خواهد کرد و این هماهنگی میان ادیان الهی را نشان میدهد.
درنگ: جزیه، حکمی از شریعت محمدی (ص) است و عیسی (ع) در بازگشت، آن را تأیید خواهد کرد، نه اینکه خود وضع کرده باشد.
افعال ماضی و محقق الوقوع
افعال ماضی در قرآن کریم، مانند وَنَادَىٰ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ (اعراف: ۴۶)، به معنای قطعیت در علم الهی و محقق الوقوع بودن است. این کاربرد، چون کلیدی زرین، بر قطعیت احکام الهی تأکید دارد و نشاندهنده علم پیشین خداوند به وقایع است.
درنگ: افعال ماضی در قرآن کریم، مانند «نادى»، به معنای قطعیت در علم الهی و محقق الوقوع بودن است.
کمال و فهم احکام
فهم احکام کمال، چون گنجی پنهان، تنها برای کاملان ممکن است. نسبت دادن تحقیر به حضرت عیسی (ع) یا امت ایشان، نشانه نافهمی از حقیقت معارف الهی است و نیازمند بازنگری در روششناسی علم دینی است.
درنگ: فهم احکام کمال، نیازمند معرفت و شهود است و نسبت دادن تحقیر به عیسی (ع) نشانه نافهمی است.
نقد برتری مرد بر زن
ادعای برتری مرد بر زن، چه از نظر حکمی و چه حسی، چون سایهای گمراهکننده، غیرعقلانی و غیراخلاقی است. آیاتی مانند الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ (نساء: ۳۴) به وظایف خاص مردان اشاره دارد، نه برتری ذاتی. این دیدگاه، بر برابری ارزشی زن و مرد در نظام الهی تأکید دارد.
درنگ: برتری مرد بر زن، چه حکمی و چه حسی، با اصول قرآنی و عقلانی ناسازگار است و آیات به وظایف خاص اشاره دارند.
نقش زنان در جامعه
زنان، چون ستونهای استوار جامعه، نقش محوری در مدیریت و حیات اجتماعی دارند. آیه لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا (روم: ۲۱) بر نقش زنان در ایجاد سکون و آرامش تأکید دارد. تحقیر زنان، با این جایگاه والا مغایر است و ریشه در فرهنگهای منحط دارد.
درنگ: زنان، با نقش محوری در جامعه و ایجاد سکون، از جایگاه والایی برخوردارند و تحقیر آنها با قرآن کریم ناسازگار است.
نقد خلقت عیسی (ع) از ماء مریم
ادعای خلقت عیسی (ع) از ماء مریم و فقدان پدر بهعنوان عامل سستی، چون ادعایی بیریشه، با حقیقت خلقت الهی ناسازگار است. خلقت عیسی (ع)، چون گلی شکوفا در باغ حقیقت، نتیجه فاعلیت الهی است و نه عامل سستی.
درنگ: خلقت عیسی (ع) نتیجه فاعلیت الهی است و نسبت دادن سستی به آن به دلیل ریشه مادری، غیرعقلانی است.
تواضع و شجاعت
تواضع، چون جویباری زلال، از شجاعت و معرفت سرچشمه میگیرد. در روانشناسی عرفانی، انسانهای قوی و شجاع، چون شیر در جنگل، متواضعاند، زیرا از خطر نمیهراسند. این دیدگاه، تواضع را نشانه اقتدار و متانت میداند.
درنگ: تواضع، صفتی است که از شجاعت و معرفت نشأت میگیرد و نشانه اقتدار و متانت است.
مثال رستم و تواضع
رستم در شاهنامه، چون کوهی استوار، به دلیل قدرت و شجاعت، متواضع بود و در برابر خطر بیاعتنا. این مثال، چون آینهای روشن، نشان میدهد که تواضع از اقتدار و شجاعت سرچشمه میگیرد و نه از ضعف.
درنگ: تواضع رستم، نتیجه شجاعت و اقتدار اوست و نشاندهنده پیوند تواضع با قدرت است.
اقتدار و تواضع در جامعه
جامعهای که از اقتدار برخوردار است، چون درختی تنومند، متواضع است و نیازی به سرکوب ندارد. اما جامعه ضعیف، چون شاخهای شکننده، به ابزارهای سرکوب متوسل میشود. این دیدگاه، پیوند میان اقتدار و تواضع را در نظام اجتماعی نشان میدهد.
درنگ: اقتدار اجتماعی، تواضع را به دنبال دارد، در حالی که ضعف، به سرکوب و خشونت میانجامد.
نقد تحقیر زنان در فرهنگ
تحقیر زنان به دلیل جنسیت، چون سایهای تاریک، ریشه در استبداد مردانه و فرهنگهای منحط دارد، نه در دین. این دیدگاه، با اصول قرآنی و عقلانی ناسازگار است و نیازمند اصلاح فرهنگی و بازگشت به معارف الهی است.
درنگ: تحقیر زنان، نتیجه فرهنگهای منحط است و با اصول دینی و قرآنی ناسازگار است.
خاک و تواضع
خاک، چون گوهری استوار در میان عناصر، نماد تواضع است، نه ضعف. در برابر آب، باد و آتش که ناپایدارند، خاک به دلیل اقتدار و استحکام، چون مادری مهربان، امانتدار و متواضع است. این دیدگاه، بر ویژگیهای عرفانی خاک تأکید دارد.
درنگ: خاک، به دلیل اقتدار و استحکام، نماد تواضع و امانتداری است و نه نشانه ضعف.
نقد نسبتهای غیراخلاقی به دین
نسبت دادن تحقیر و خواری به دین، بهویژه به حضرت عیسی (ع) و زنان، چون لکهای بر آینه حقیقت، دین را مخدوش میکند. این نسبتها، ریشه در القائات غیرعقلانی و فرهنگهای منحط دارند و نیازمند پالایش علمی و عرفانیاند.
درنگ: نسبت دادن تحقیر به دین، نتیجه برداشتهای نادرست است و نیازمند پالایش معارف دینی است.
مثال شیر و اقتدار
شیر در جنگل، چون سلطانی باوقار، به دلیل اقتدار و شجاعت، متواضع است و برخلاف گرگ، زیادهروی در آزار نمیکند. این مثال، تواضع را نشانه قدرت و متانت معرفی میکند.
درنگ: شیر، به دلیل اقتدار، متواضع است و این نشاندهنده پیوند تواضع با قدرت و متانت است.
دشمن قوی و ضعیف
دشمن قوی، چون کوهی استوار، به دلیل اقتدار، آزاد میگذارد، اما دشمن ضعیف، از ترس آزار میرساند. این دیدگاه، تأثیر قدرت بر رفتار اخلاقی را نشان میدهد و بر ضرورت اقتدار در تواضع تأکید دارد.
درنگ: دشمن قوی، به دلیل اقتدار، تواضع دارد، در حالی که دشمن ضعیف، از ترس آزار میرساند.
نقد ادبیات تحقیرآمیز
استفاده از ادبیات تحقیرآمیز، مانند بهکار بردن واژه حقارت به جای تواضع، نتیجه ناآگاهی از معانی واژگان است. تواضع، چون گلی شکوفا، با حقارت متفاوت است و نیازمند دقت در کاربرد واژگان عرفانی و اخلاقی است.
درنگ: تواضع با حقارت متفاوت است و استفاده نادرست از واژگان، نتیجه ناآگاهی از معانی عرفانی است.
اقتصاد و نقش زنان
زنان، چون ستونهای استوار اقتصاد جامعه، گاه درآمد بیشتری از مردان کسب میکنند. این نقش محوری، نیازمند بازنگری در احکام اقتصادی و کنار گذاشتن دیدگاههای سنتی مبتنی بر تحقیر است.
درنگ: زنان، با نقش محوری در اقتصاد جامعه، از جایگاه والایی برخوردارند و نیازمند بازنگری در احکام اقتصادیاند.
نقد تصرف مرد در زن
تشبیه زن به ملک یا چهارپا، چون ادعایی ناپسند، غیراخلاقی و مغایر با اصول دینی است. این دیدگاه، ریشه در استبداد مردانه دارد و با معارف قرآنی ناسازگار است.
درنگ: تشبیه زن به اموال یا چهارپا، غیراخلاقی و با اصول قرآنی ناسازگار است.
نقد احکام نادرست
احکام مبتنی بر تحقیر زنان، مانند تشبیه آنها به اموال، چون لکهای بر آینه دین، نیازمند اصلاح و بازنگری است. این دیدگاهها، با اصول عقلانی و اخلاقی ناسازگارند و دین را مخدوش میکنند.
درنگ: احکام مبتنی بر تحقیر زنان، با اصول دینی ناسازگارند و نیازمند اصلاح علمی و عرفانیاند.
جمعبندی
فص عیسوی در «فصوص الحکم»، چون آیینهای زلال، مقام معنوی حضرت عیسی (ع) و ویژگیهای اخلاقی ایشان را به تصویر میکشد. این شرح، با تأکید بر تواضع بهعنوان صفتی کمالی، نقد برداشتهای نادرست از جزیه، جایگاه زنان و خلقت عیسی (ع)، چارچوبی علمی و عرفانی برای فهم این فص ارائه میدهد. تواضع، چون جویباری زلال، از شجاعت و معرفت سرچشمه میگیرد و با ذلت و خواری متفاوت است. جزیه، حکمی عادلانه در شریعت اسلامی است و نسبت دادن تحقیر به امت عیسی (ع) یا زنان، با معارف الهی ناسازگار است. خلقت عیسی (ع)، چون گلی شکوفا در باغ حقیقت، کاملاً حقیقی است و هرگونه نسبت وهمی به آن مردود است. این نوشتار، با پالایش برداشتهای نادرست و تأکید بر معارف قرآنی، راهنمایی برای پژوهشگران در فهم دقیقتر معارف عرفانی است.
با نظارت صادق خادمی