متن درس
کتاب فصوص الحکم: بخش عیسویه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۷۶۵)
مقدمه: درآمدی بر فص عیسویه
بخش عیسویه از کتاب شریف فصوص الحکم ابنعربی، چونان نگینی در سپهر عرفان نظری، به کاوش در مفهوم «کلمات الله» و رابطه آن با خلقت و اراده الهی میپردازد. این بخش، با نگاهی عمیق و فلسفی، موجودات را به مثابه تجلیات کلام الهی معرفی کرده و تمایز میان کلمه قولی و وجودی را با دقتی عرفانی تبیین مینماید. استاد فرزانه قدسسره، با استناد به آیات قرآن کریم و نقد دیدگاههای شیخ ابنعربی و شارحان، به بازخوانی این مفاهیم پرداخته و بر حقیقی بودن اطلاق کلمه بر موجودات تأکید ورزیدهاند. متن حاضر، با حفظ تمامی نکات و معانی اصلی درسگفتار، در قالبی علمی و با زبانی متین و منسجم، به تبیین این مفاهیم پرداخته و با بهرهگیری از تمثیلات و اشارات ادبی، عمق معانی عرفانی را به گونهای روشن و دلانگیز برای مخاطبان متخصص ارائه میدهد.
بخش اول: موجودات به مثابه کلمات الله
کلمات الهی و پایانناپذیری آنها
جهان هستی، چونان کتابی الهی است که هر موجود در آن، جملهای از کلمات بیپایان حق تعالی است. استاد فرزانه قدسسره، با استناد به عبارت «فَالْمَوْجُودَاتُ كُلُّهَا كَلِمَاتُ اللَّهِ الَّتِي لَا تَنْفَدُ»، تأکید میورزند که موجودات، تجلیات کلام الهیاند که نه از عدم سرچشمه گرفتهاند و نه به عدم بازمیگردند. این دیدگاه، هستی را چونان آیینهای میداند که نور حق را در مراتب گوناگون منعکس میسازد.
| درنگ: موجودات، کلمات الهی پایانناپذیرند که از عدم سرچشمه نگرفته و به عدم بازنمیگردند، بلکه تجلیات نور حقاند. |
این اصل، ریشه در وحدت وجود دارد که هیچ ذرهای از هستی را فاقد حضور الهی نمیداند. موجودات، چونان حروفی از کتاب خلقت، در پیوند با یکدیگر، معانی الهی را آشکار میسازند. این مفهوم، با آیه شریفه قرآن کریم همخوانی دارد: «أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ» (سوره مؤمنون، آیه ۱۴؛ بهترین آفرینندگان است)، که خلقت الهی را بینقص و عاری از ضایعات معرفی میکند.
تمایز کلمات قولی و وجودی
کلمات الهی، چونان دو شاخه از یک درخت، به دو گونه قولی و وجودی تقسیم میشوند. کلمه قولی، مانند «کُن»، اراده الهی را در قالب کلام متجلی میسازد، و کلمه وجودی، موجودات عالماند که تجلی ذات حقاند. این تمایز، نشاندهنده عمق عرفانی مفهوم کلمه در نظام خلقت است.
| درنگ: کلمات الهی به دو نوع قولی (مانند «کُن») و وجودی (موجودات) تقسیم میشوند که هر یک، جلوهای از اراده و ذات الهیاند. |
کلمه، چونان کلیدی است که باطن الهی را اظهار میکند. در عرفان، کلمه اعم از لفظ است و به معنای اعراب عما فی الضمیر (اظهار باطن) تعریف میشود. این اظهار، گاه در قالب لفظ و گاه در قالب وجود تجلی مییابد، گویی که هستی، خود کتابی است که حق آن را نگاشته است.
بخش دوم: ماهیت «کُن» و نقد دیدگاههای سنتی
«کُن» به مثابه اراده الهی
کلمه «کُن»، نه لفظی تلفظشده، بلکه همت و اراده حق تعالی است که تحقق وجود را به دنبال دارد. استاد فرزانه قدسسره، با استناد به آیه شریفه قرآن کریم: «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» (سوره یس، آیه ۸۲؛ همانا فرمان او چون چیزی را اراده کند این است که به آن بگوید باش، پس میشود)، تأکید میورزند که «کُن» از اسماء فعلی است که پس از مشیت و اراده الهی تحقق مییابد.
| درنگ: «کُن» لفظ نیست، بلکه اراده و همت الهی است که تحقق وجود را بدون واسطه به دنبال دارد. |
این دیدگاه، «کُن» را چونان شعلهای از اراده الهی میداند که وجود را بینیاز از تلفظ یا آلت، متجلی میسازد. حدیث شریف «خَلَقَ الْأَشْيَاءَ بِالْمَشِيئَةِ وَالْمَشِيئَةُ بِنَفْسِهَا» (اشیاء را با مشیت آفرید و مشیت به ذات خود است) این معنا را تأیید میکند که خلقت، نتیجه اراده بیواسطه حق است.
نقد اطلاق مجازی کلمه بر موجودات
شیخ ابنعربی، موجودات را به طور مجازی کلمه مینامد، زیرا کلمه در معنای اصلی به لفظ اشاره دارد. اما استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نقد کرده و اطلاق کلمه بر موجودات را حقیقی میدانند، زیرا کلمه اعم از لفظ بوده و اظهار باطن الهی است.
| درنگ: اطلاق کلمه بر موجودات، حقیقی است، نه مجازی، زیرا موجودات، تجلیات باطن الهیاند. |
این نقد، چونان نسیمی است که غبار تعابیر نادرست را از چهره حقیقت میزداید. موجودات، چونان جملاتی از کتاب خلقت، حقیقت الهی را اظهار میکنند و نیازی به اطلاق مجازی ندارند.
نقد لفظی بودن «کُن»
برخلاف دیدگاه برخی شارحان، «کُن» لفظی نیست که تلفظ شود، بلکه نشانهای از همت الهی است. استاد فرزانه قدسسره، با رد تفسیر لفظی «کُن»، تأکید میورزند که این کلمه، خود تحقق وجود است و فاصلهای میان اراده و فعل الهی وجود ندارد.
| درنگ: «کُن» لفظ نیست، بلکه تحقق اراده الهی است که بیواسطه وجود را متجلی میسازد. |
فاء در «فَيَكُونُ»، تفريع ادبی است، نه وجودی. این تبیین، چونان کلیدی است که قفل سوءتفاهمهای لفظی را میگشاید، و نشان میدهد که اراده الهی، بینیاز از قول یا تلفظ، وجود را خلق میکند.
بخش سوم: نقد علم دینی و تبیین خلقت
نقد تفاسیر متکلمان
استاد فرزانه قدسسره، با نقدی دقیق بر تفاسیر متکلمان، ضعف در اصول فلسفی و کلامی را دلیل تفاسیر نادرست، مانند لفظی دانستن «کُن» یا مجازی انگاشتن کلمات الهی، میدانند. این ضعف، به محدودیتهای علمی بازمیگردد که مانع درک حقیقت خلقت شده است.
| درنگ: ضعف در اصول فلسفی و کلامی، منجر به تفاسیر نادرست از «کُن» و کلمات الهی شده است. |
این نقد، چونان مشعلی است که تاریکیهای تعابیر غیرمستند را روشن میسازد. علم دینی، نیازمند استدلال و ژرفنگری است تا از افتادن به ورطه خطا مصون ماند.
رد خلق از عدم و پایانناپذیری کلمات
کلمات الهی، چونان جویباری بیپایان، هیچگاه به عدم منتهی نمیشوند. استاد فرزانه قدسسره، با رد مفهوم خلق از عدم، تأکید میورزند که خلقت الهی، بینقص و عاری از ضایعات است، برخلاف خلقت انسانی که همراه با اضافات است.
| درنگ: خلقت الهی، عاری از عدم و ضایعات است و کلمات الله پایانناپذیرند. |
این دیدگاه، با آیه شریفه قرآن کریم همخوانی دارد: «أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ» (سوره مؤمنون، آیه ۱۴؛ بهترین آفرینندگان است). خلقت الهی، چونان نگینی بیعیب، هیچ زباله یا نقصی ندارد.
بقای موجودات به بقای الله
موجودات، چونان شعاعهایی از نور حق، باقی به بقای اللهاند، نه به ابقای او. استاد فرزانه قدسسره، با نقد دیدگاه متکلمان که بقای موجودات را به ابقای الهی وابسته میدانند، تأکید میورزند که این بقا، نشانه کمال الهی است.
| درنگ: موجودات، باقی به بقای ذاتی اللهاند که نشانه کمال الهی است، نه به ابقای او که نقص را نتیجه میدهد. |
این تبیین، چونان آیینهای است که کمال الهی را در بقای موجودات منعکس میسازد. دیدگاه متکلمان، که بقا را وابسته به اراده الهی میداند، با کمال ذاتی حق ناسازگار است.
بخش چهارم: عالم به مثابه کتاب حق
عالم، کتاب حق تعالی
جهان هستی، چونان کتابی است که حق تعالی آن را نگاشته و هر موجود، جملهای از جملات الهی است. این جملات، به هم پیوسته و مرتبط، تجلیات حقیقت الهیاند که نیازی به لفظ ندارند.
| درنگ: عالم، کتاب حق تعالی است و موجودات، جملات الهیاند که به هم پیوسته، حقیقت الهی را اظهار میکنند. |
این دیدگاه، هستی را چونان تابلویی میداند که هر جزء آن، نقشی از قلم الهی است. این جملات، در نظم دقیق خود، امکان اخبار از مغیبات را فراهم میکنند، گویی که منجم، با خواندن این کتاب، آینده را پیشبینی میکند.
تمایز نفس انسانی و رحمانی
کلمات قولی، تعینات واقع بر نفس انسانیاند، و کلمات وجودی، تعینات واقع بر نفس رحمانی. نفس رحمانی، ظرف صفات الهی است، در حالی که نفس انسانی، محدود به اظهار کلام است.
| درنگ: کلمات قولی بر نفس انسانی و کلمات وجودی بر نفس رحمانی واقع میشوند که ظرف صفات الهی است. |
نفس انسانی، چونان چشمهای است که کلام را جاری میسازد، اما نفس رحمانی، چونان اقیانوسی است که هستی را در خود جای داده است. این تمایز، تفاوت خلقت الهی و انسانی را نشان میدهد.
بخش پنجم: سالک و مقام کون مطلق
همت اولیای خدا
اولیای خدا، چونان باغبانانی هستند که با همت خویش، بدون نیاز به قول یا آلت، خلق میکنند. این همت، به ندرت به کار گرفته میشود، زیرا اولیا از تصرف غیرضروری پرهیز دارند.
| درنگ: اولیای خدا، با همت خویش، بدون نیاز به آلت، خلق میکنند، اما از تصرف غیرضروری پرهیز دارند. |
این پرهیز، چونان نشانهای از کمال است که اولیا را از اهل دنیا متمایز میسازد. برخلاف عرف عام که استفاده از قدرت را ارزش میداند، در عرفان، عدم استفاده از قدرت، نشانه کمال است.
مقام کون مطلق سالک
سالک کامل، چونان پرندهای که از قفس تعینات رها شده، به مقام کون مطلق میرسد. در این مقام، خیر و شر تفاوتی ندارد و سالک، به بقای الله وابسته است.
| درنگ: سالک در مقام کون مطلق، از تعینات آزاد شده و در هر مرتبه خیر میبیند. |
این مقام، چونان قلهای است که سالک در آن، از بند تعلقات نفسانی رها شده و در نور بقای الله غرق میشود.
اقتدار اولیای خدا
اقتدار اولیا، مانند برداشتن در خیبر توسط امیرالمؤمنین (ع)، ناشی از قوه رحمانی است، نه جسمانی. این اقتدار، با همت یا تکنیک از قدرت پهلوانی متمایز است.
| درنگ: اقتدار اولیا، ناشی از قوه رحمانی است که با همت یا تکنیک، از قدرت جسمانی متمایز میشود. |
این اقتدار، چونان نوری است که از قوه رحمانی ساطع شده و با قدرت ظاهری پهلوانان متفاوت است. استاد فرزانه قدسسره، با اشاره به این نمونه، بر تفاوت میان همت الهی و نیروی جسمانی تأکید میورزند.
بخش ششم: ادراک ذات و تنزل حق
ادراک نسبی ذات الهی
ذات الهی، گرچه اکتناه ندارد، اما ادراک نسبی آن ممکن است. استاد فرزانه قدسسره، با نقد دیدگاه عرفانی که ذات را غیرقابل ادراک میداند، تأکید میورزند که ادراک نسبی ذات، در دسترس سالک است.
| درنگ: ذات الهی، گرچه اکتناه ندارد، اما ادراک نسبی آن برای سالک ممکن است. |
این دیدگاه، چونان دریچهای است که به سوی ادراک حقیقت گشوده میشود، گویی که سالک، در سایه نور الهی، گوشهای از ذات را مشاهده میکند.
تنزل حق به مراتب ظهور
حق تعالی، به معنای حضور در مراتب وجود با هویت ساریه، به مرتبه ظهورات خود تنزل میکند. این تنزل، نه جابهجایی مکانی، بلکه حضور قیومی در تمامی مراتب است.
| درنگ: حق تعالی، با معیت قیومیه، در مراتب وجود حضور دارد و هستی را بیواسطه اداره میکند. |
این حضور، چونان جریانی است که هستی را در تمامی مراتب سیراب میسازد. حق، با هویت ساریه، در دل هر ذره حضور دارد و نیازی به واسطه یا قول ندارد.
جمعبندی
بخش عیسویه از فصوص الحکم، چونان مشعلی در تاریکی تعینات، به تبیین مفهوم کلمات الله و نقش «کُن» در خلقت پرداخته و با نقدی عمیق بر دیدگاههای سنتی، اراده الهی را مبنای تحقق وجود معرفی میکند. استاد فرزانه قدسسره، با رد تفاسیر لفظی و مجازی، موجودات را تجلیات حقیقی کلام الهی دانسته و بر پایانناپذیری کلمات الله و بقای موجودات به بقای ذاتی حق تأکید ورزیدهاند. تبیین مقام کون مطلق سالک، نقد ضعفهای علم دینی، و تأکید بر اقتدار رحمانی اولیا، از ویژگیهای برجسته این بخش است. این نوشتار، چونان آیینهای است که نور حقیقت را در کثرت موجودات منعکس کرده و خواننده را به تأمل در ژرفای خلقت و سیر به سوی حق تعالی دعوت میکند.
| با نظارت صادق خادمی |