در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 768

متن درس





شرح فصوص الحکم: فص عیسویه

شرح فصوص الحکم: فص عیسویه

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۷۶۸)

مقدمه

فص عیسویه از کتاب فصوص الحکم، اثر گران‌سنگ شیخ محیی‌الدین ابن‌عربی، یکی از عمیق‌ترین و ژرف‌ترین مباحث عرفان نظری است که به کاوش در مفاهیم حیات الهی، علم ذاتی، و احیای انسانی می‌پردازد. این بخش، با تکیه بر آیات نورانی قرآن کریم و تحلیل‌های عرفانی، به تبیین رابطه میان علم، حیات، و اسماء الهی پرداخته و جایگاه ویژه انسان را در نظام آفرینش روشن می‌سازد. شرح حاضر، که برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره در جلسه ۷۶۸ است، با نگاهی عمیق و دقیق به این فص، مفاهیم کلیدی آن را با زبانی علمی و ساختارمند ارائه می‌دهد. در این نوشتار، تمامی نکات اصلی با حفظ امانت و جامعیت، در قالبی دانشگاهی و با بهره‌گیری از تمثیلات و اشارات ادبی بازنویسی شده است تا برای مخاطبان متخصص و پژوهشگران عرفان اسلامی، منبعی جامع و روشنگر باشد.

این شرح، با تمرکز بر سه محور اصلی شامل حیات الهی ناشی از علم، تمایز میان احیای انسانی و تعلیم، و تفاوت میان علم الحق و علم به حق، به تحلیل آیات قرآنی سوره‌های رحمان و بقره پرداخته و نقدهایی بر دیدگاه‌های شارحان فصوص ارائه می‌دهد. همچنین، جایگاه علم اسماء در عرفان اسلامی و نقش رحمان به‌عنوان معلم اصلی آفرینش، از دیگر محورهای مورد بحث است.

بخش اول: حیات الهی و پیوند آن با علم و اسماء

حیات ذاتی الهی و علم

حیات الهی، که در مرتبه احدیت عین ذات حق است، با علم و اسماء الهی پیوندی ناگسستنی دارد. این حیات، فراتر از حیات حسی و مادی است و به حقیقت ذاتی پروردگار وابسته است. استاد فرزانه قدس‌سره در این باره می‌فرمایند: «إنما جعلت الحیاة الحاصلة بالعلم حیاة إلهیة ذاتیة». این کلام، بر این حقیقت دلالت دارد که حیات ناشی از علم، نه تنها حسی نیست، بلکه در مرتبه‌ای متعالی، با ذات الهی یکی است.

درنگ: حیات الهی، برخاسته از علم ذاتی و اسماء الهی است و در مرتبه احدیت، با ذات حق عینیت دارد. این حیات، از حیات حسی متمایز بوده و به حقیقت الهی وابسته است.

این دیدگاه، بر پیوند عمیق میان علم و حیات در مرتبه احدیت تأکید دارد. علم الهی، به‌سان نوری است که از ذات حق ساطع شده و حیات را در تمامی مراتب وجودی متجلی می‌سازد. این حیات، مانند جویباری زلال از سرچشمه ذات الهی جاری می‌شود و تمامی موجودات را در پرتو خود زنده می‌دارد.

عینیت صفات الهی با ذات

در مرتبه احدیت، تمامی صفات الهی، از جمله علم، حیات، قدرت، و اراده، عین ذات حق‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که: «همه صفات پروردگار عین ذاتشان است». این عینیت، برخلاف دیدگاه‌های کلامی که گاه صفات را از ذات متمایز می‌دانند، بر وحدت کامل صفات و ذات دلالت دارد.

درنگ: در مرتبه احدیت، هیچ صفتی از ذات الهی جدا نیست و همه صفات، از جمله علم و حیات، یک حقیقت واحدند که با ذات حق یکی است.

این نگاه، مانند آینه‌ای است که نور ذات را در تمامی صفات بازمی‌تاباند و جدایی میان آن‌ها را نفی می‌کند. این وحدت، بنیان عرفان اسلامی است و هرگونه خلط یا تمایز نادرست میان صفات و ذات را مردود می‌شمارد.

نقد تقدم علم بر حیات

استاد فرزانه قدس‌سره با نقدی دقیق بر دیدگاه‌های برخی شارحان فصوص، تقدم دادن علم بر حیات را نادرست می‌دانند و می‌فرمایند: «چرا علم را جلو انداختی؟ حیات را باید جلو بیندازی». حیات، به‌سان ریشه‌ای است که درخت وجود را استوار می‌دارد و علم، شاخه‌ای است که از این ریشه تغذیه می‌کند. تقدم حیات بر علم، به معنای تقدم اصل حقیقت وجود بر تجلیات آن است.

درنگ: حیات، به‌عنوان ریشه حقیقت وجود، بر علم تقدم دارد و نباید در تبیین صفات الهی، علم را مقدم بر حیات دانست.

این نقد، مانند مشعلی است که مسیر فهم صحیح صفات الهی را روشن می‌سازد و از گمراهی در تحلیل‌های عرفانی جلوگیری می‌کند.

بخش دوم: احیای انسانی و تمایز آن با تعلیم

احیای حضرت عیسی (ع) و ماهیت آن

احیای حضرت عیسی (ع)، به‌عنوان یکی از اولیای الهی، فراتر از احیای حسی و جسمانی است. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «احیایی که حضرت عیسی داشته… صرف احیای حسی نیست». این احیا، شامل زنده کردن انسان در ابعاد جسمانی و روحانی است و با تعلیم، که صرفاً انتقال دانش است، متفاوت است.

درنگ: احیای حضرت عیسی (ع)، نه تنها احیای جسم، بلکه اعطای حیات روحانی و معنوی است که با قدرت الهی انجام می‌شود.

این احیا، مانند نفخه‌ای الهی است که روح را در کالبد انسان دمیده و او را به سوی حقیقت متعالی هدایت می‌کند. برخلاف تعلیم، که به‌سان آبی است که در ظرف ذهن جاری می‌شود، احیا، آفرینشی نوین است که انسان را از مرگ جسمانی و روحانی نجات می‌دهد.

برتری احیای انسانی بر تعلیم

احیای انسانی، به دلیل نیاز به قدرت الهی و تأثیر عمیق آن بر جسم و روح، از تعلیم و انتقال دانش برتر است. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «احیاء الانسان از تعلیم الناس بالاتر است». تعلیم، امری عمومی و در دسترس است، اما احیا، قدرتی ویژه است که تنها به اولیای الهی عطا شده است.

درنگ: احیای انسانی، به دلیل تأثیر عمیق بر جسم و روح و نیاز به قدرت الهی، از تعلیم، که صرفاً انتقال دانش است، شرافت بیشتری دارد.

این برتری، مانند تفاوت میان آفرینش یک اثر هنری بی‌نظیر و آموزش اصول نقاشی است. احیا، خلقتی است که انسان را به حیات حقیقی بازمی‌گرداند، در حالی که تعلیم، تنها ابزاری برای فهم است.

تمایز احیا و درمان پزشکی

استاد فرزانه قدس‌سره با نقدی دقیق، احیای حضرت عیسی (ع) را از درمان پزشکی متمایز می‌دانند و می‌فرمایند: «عیسی دارو نداد، احیاء کرد». احیا، بدون واسطه و با قدرت الهی انجام می‌شود، در حالی که درمان پزشکی، به دارو و تشخیص وابسته است.

درنگ: احیای الهی، که بدون واسطه و با قدرت حق انجام می‌شود، از درمان پزشکی، که به ابزار و تشخیص وابسته است، متمایز و برتر است.

این تمایز، مانند تفاوت میان نور خورشید و پرتو چراغ است. احیا، نوری است که مستقیم از ذات الهی ساطع می‌شود، در حالی که درمان، پرتوی است که از ابزار مادی نشأت می‌گیرد.

بخش سوم: علم الحق، علم به حق، و علم اسماء

تمایز علم الحق و علم به حق

یکی از کلیدی‌ترین مباحث فص عیسویه، تمایز میان علم الحق و علم به حق است. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «علم الحق ظرف وجوب است… علم به حق علم خلقی است». علم الحق، عین ذات الهی و متعلق به مرتبه وجوب است، در حالی که علم به حق، خلقی و دارای مراتب اطمینانی، ظنی، یا گمانی است.

درنگ: علم الحق، عین ذات الهی و متعلق به مرتبه وجوب است، در حالی که علم به حق، خلقی و وابسته به مراتب وجودی مخلوقات است.

این تمایز، مانند تفاوت میان اقیانوس بی‌کران حقیقت و قطره‌ای از آن است که در ظرف وجود مخلوقات جای می‌گیرد. خلط این دو، به سوءتفاهم در فهم حقیقت الهی منجر می‌شود.

علم اسماء و جایگاه والای آن

علم اسماء، به‌عنوان اعظم و اشرف علوم، به حقیقت ذات و صفات الهی مرتبط است. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «علم اسماء که اعظم العلوم و اشرف العلوم است». این علم، فراتر از علوم خلقی است و نیازمند فهم عمیق عرفانی است.

درنگ: علم اسماء، به دلیل ارتباط با حقیقت الهی، جایگاهی والا در عرفان اسلامی دارد و از علوم متعارف متمایز است.

علم اسماء، مانند کلیدی است که درهای معرفت الهی را می‌گشاید و انسان را به سوی فهم اسرار آفرینش رهنمون می‌شود. این علم، از فیض اقدس الهی سرچشمه می‌گیرد و تنها به اولیای خاص عطا می‌شود.

نقد خلط علم الحق و علم به حق

استاد فرزانه قدس‌سره با تأکید بر لزوم دقت در تمایز مراتب علم، می‌فرمایند: «خلط بین علم الحق با علم به حق را نباید داشت». علم الحق، عین ذات است، در حالی که علم به حق، فعل الهی و در مرتبه‌ای پایین‌تر قرار دارد.

درنگ: خلط میان علم الحق و علم به حق، به سوءتفاهم در فهم حقیقت الهی منجر می‌شود و باید با دقت از آن پرهیز کرد.

این نقد، مانند هشداری است که پژوهشگر را از افتادن در دام مغالطه‌های عرفانی بازمی‌دارد و او را به سوی فهمی دقیق‌تر هدایت می‌کند.

بخش چهارم: تحلیل آیات قرآنی و نقش رحمان

آیات سوره رحمان و تقدم تعلیم قرآن

در سوره رحمان، آیات نورانی بر تقدم تعلیم قرآن بر خلقت انسان و اعطای بیان به او دلالت دارند:

الرَّحْمَٰنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ * خَلَقَ الْإِنْسَانَ * عَلَّمَهُ الْبَيَانَ

خدا رحمان * قرآن کریم را تعلیم داد * انسان را آفرید * به او بیان آموخت.

استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «الرحمان علم القرآن بعدا خلق الانسان». این ترتیب، نشان‌دهنده وجود علمی پیش از خلقت انسان است که به غیر انسان و غیر ملائکه تعلق دارد.

درنگ: تعلیم قرآن کریم توسط رحمان، پیش از خلقت انسان و بدون واسطه ملائکه صورت گرفته و نشان‌دهنده وجود شاگرد اولیه‌ای فراتر از انسان و ملائکه است.

این آیات، مانند نوری هستند که از سرچشمه رحمانیت ساطع شده و مسیر آفرینش را روشن می‌سازد. تقدم تعلیم قرآن، نشان از اهمیت بی‌همتای آن در نظام هستی دارد.

علم اسماء و آدم

در سوره بقره، خداوند به آدم اسماء کل را آموخت و سپس آن‌ها را بر ملائکه عرضه کرد:

وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَٰؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ

و به آدم همه نام‌ها را آموخت، سپس آن‌ها را بر فرشتگان عرضه کرد و فرمود: اگر راست می‌گویید، به من از نام‌های این‌ها خبر دهید.

استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «علم آدم الاسماء کلها ثم عرضهم على الملائکة». این تعلیم، ویژگی خاص آدم است که او را به‌عنوان خلیفه الهی متمایز می‌کند.

درنگ: علم اسماء، ویژگی انحصاری آدم است که او را از ملائکه متمایز کرده و نشان‌دهنده مقام خلافت الهی اوست.

این علم، مانند گوهری است که در قلب آدم جای گرفته و او را به سوی مراتب عالی وجود رهنمون می‌سازد. ملائکه، در برابر این علم، به ناآگاهی خود اعتراف می‌کنند.

ناآگاهی ملائکه از اسماء

ملائکه در پاسخ به خداوند اظهار داشتند:

قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا

گفتند: منزهی تو! ما جز آنچه به ما آموخته‌ای، علمی نداریم.

استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «سبحانک لا علم لنا الا ما علمتنا». این آیه، بر محدودیت علم ملائکه و وابستگی آن‌ها به تعلیم الهی تأکید دارد.

درنگ: ملائکه، جز آنچه خداوند به آن‌ها آموخته، علمی ندارند و علم اسماء، به‌صورت انحصاری به آدم عطا شده است.

این اعتراف، مانند آینه‌ای است که ناتوانی ملائکه را در برابر عظمت علم الهی و مقام آدم بازمی‌تاباند.

بخش پنجم: علم محبت‌آور و علم قساوت‌آور

دو نوع علم: محبت‌آور و قساوت‌آور

علم، به دو نوع تقسیم می‌شود: علمی که محبت و مهر الهی می‌آورد و علمی که به قساوت و دوری از حقیقت منجر می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «یک علمی که محبت می‌آورد و یک علمی که قساوت می‌آورد». علم محبت‌آور، مانند شیری است که از سینه مادر به قلب متعلم جاری می‌شود و او را به سوی حقیقت هدایت می‌کند.

درنگ: علم محبت‌آور، انسان را به سوی تقرب الهی سوق می‌دهد، در حالی که علم قساوت‌آور، او را از حقیقت دور می‌سازد.

این تمایز، مانند تفاوت میان چشمه زلال و آب راکد است. علم محبت‌آور، قلب را زنده می‌کند، در حالی که علم قساوت‌آور، مانند زالویی است که خون حیات معنوی را می‌مکد.

نقد علم سودجویانه

استاد فرزانه قدس‌سره با نقدی ظریف بر برخی رویکردها در علم دینی، می‌فرمایند: «عین زالو است… خون‌ها را می‌مکد». علمی که به قصد سودجویی و بدون اخلاص کسب شود، به قساوت قلب منجر می‌شود. علمای بزرگی چون شیخ انصاری و ملاصدرا، علم را برای تقرب به خدا جست‌وجو می‌کردند.

درنگ: علم دینی باید با اخلاص و برای تقرب به خدا کسب شود، وگرنه مانند زالویی است که قلب را از محبت الهی تهی می‌کند.

این نقد، مانند هشداری است که طالبان علم را از افتادن در دام منفعت‌طلبی بازمی‌دارد و آن‌ها را به سوی اخلاص و محبت الهی فرا می‌خواند.

بخش ششم: نقش رحمان و تعلیم الهی

رحمان، معلم اصلی آفرینش

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که: «آنی که معلم اول آفرینش است، پروردگار است». رحمان، به‌عنوان اسم اعظم، پیش از خلقت انسان به تعلیم قرآن پرداخته و این تعلیم، بدون واسطه ملائکه یا انسان صورت گرفته است.

اتَّقُوا اللَّهَ يُعَلِّمْكُمُ اللَّهُ

از خدا پروا کنید که خدا به شما می‌آموزد.

درنگ: رحمان، معلم اصلی آفرینش است که پیش از خلقت انسان، به تعلیم قرآن کریم پرداخته و این تعلیم، بدون واسطه صورت گرفته است.

رحمان، مانند چشمه‌ای بی‌پایان است که علم و معرفت را بر تمامی موجودات جاری می‌سازد و انسان را به سوی فهم حقیقت هدایت می‌کند.

نقش رحمان در جامعیت اسماء

اسم رحمان، به‌عنوان اسم اعظم، ظرف امداد تمامی اسماء الهی است. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «الرحمان مقدم بر علم است و بر عالم می‌شود». این جامعیت، در آیه زیر نیز مشهود است:

قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَٰنَ

بگو خدا را بخوانید یا رحمان را بخوانید.

درنگ: اسم رحمان، به‌عنوان اسم اعظم، جامع تمامی اسماء الهی است و منبع تمامی صفات و افعال الهی است.

این جامعیت، مانند آسمانی است که تمامی ستارگان اسماء الهی را در برگرفته و نور آن‌ها را در خود متجلی می‌سازد.

بخش هفتم: نور الهی و علوم لدنی

نور الهی و حرکت اولیا

نور الهی، در اولیای خدا به‌صورت حرکتی معنوی در میان مردم ظهور می‌یابد. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «این نوری است که یمشی به فی الناس… نظر به نور الله». این نور، اولیا را از پرسه زدن در امور زمینی بازمی‌دارد و به سوی مراتب عالی هدایت می‌کند.

درنگ: نور الهی، اولیای خدا را به سوی حقیقت هدایت می‌کند و آن‌ها را از امور زمینی به مراتب متعالی سوق می‌دهد.

این نور، مانند مشعلی است که مسیر اولیا را در تاریکی‌های عالم ماده روشن می‌سازد و آن‌ها را به سوی مقصد اعلی رهنمون می‌شود.

علم قرآن و اسماء، علوم لدنی

علم قرآن و علم اسماء، از علوم لدنی هستند که از فیض الهی سرچشمه می‌گیرند. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «علم قرآن و علم اسماء… از علوم لدنی است». این علوم، فراتر از تجزیه و ترکیب و علوم اکتسابی‌اند و نیازمند عنایت ویژه الهی هستند.

درنگ: علم قرآن و علم اسماء، به دلیل ارتباط مستقیم با حقیقت الهی، از علوم لدنی بوده و فراتر از علوم اکتسابی‌اند.

این علوم، مانند گنجی الهی‌اند که تنها با کلید عنایت حق گشوده می‌شوند و طالبان را به سوی معرفت متعالی رهنمون می‌سازند.

بخش هشتم: نقد دیدگاه‌های شارحان فصوص

نقد دقت شارحان

استاد فرزانه قدس‌سره با نقدی دقیق بر دیدگاه‌های شیخ محیی‌الدین و شارحان فصوص، می‌فرمایند: «این‌ها خیلی توانا نبودند… خیلی دقیق هم نبودند». این نقد، بر ضرورت تجربه عرفانی و دقت علمی در تبیین مفاهیم عرفانی تأکید دارد.

درنگ: تبیین مفاهیم عرفانی نیازمند تجربه عمیق و دقت علمی است و فقدان آن، به سوءتفاهم در فهم حقایق الهی منجر می‌شود.

این نقد، مانند زنگ بیداری است که پژوهشگران را به سوی فهمی عمیق‌تر و دقیق‌تر از عرفان اسلامی فرا می‌خواند.

جمع‌بندی

شرح فص عیسویه، برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به تبیین عمیق مفاهیم حیات الهی، علم الحق، علم اسماء، و احیای انسانی پرداخته و با استناد به آیات نورانی قرآن کریم، جایگاه انسان و رحمانیت الهی را در نظام آفرینش روشن ساخته است. این شرح، با نقد دیدگاه‌های شارحان فصوص و تأکید بر تمایز میان علم محبت‌آور و قساوت‌آور، بر اهمیت اخلاص در طلب علم و تقرب به حقیقت الهی تأکید دارد. تمامی نکات و تحلیل‌های ارائه‌شده، در قالبی علمی و ساختارمند، با بهره‌گیری از تمثیلات و اشارات ادبی، به مخاطبان متخصص عرضه شده تا منبعی جامع برای پژوهش‌های عرفانی باشد.

با نظارت صادق خادمی