در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 818

متن درس




شرح فصوص الحکم: تأملاتی در نسبت اعمال انسانی با حقیقت الهی

شرح فصوص الحکم: تأملاتی در نسبت اعمال انسانی با حقیقت الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۸۱۸)

مقدمه: اعمال انسانی، آیینه تجلیات الهی

در نظام عرفانی ابن‌عربی، اعمال انسانی، نه‌تنها نمودهایی از جوارح و جوانح، بلکه مظاهری از اسماء و صفات الهی‌اند که در وجود عبد متجلی می‌شوند. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به تبیین ارتباط عمیق میان اعمال انسانی و حقیقت الهی می‌پردازد. با تقسیم‌بندی اعمال به هشت عضو و بررسی نقش هر یک در سلوک معنوی، این متن به تحلیل وحدت وجود و ظهورات الهی در مراتب خلقی و باطنی می‌نشیند. هدف، ارائه متنی جامع و علمی است که با بهره‌گیری از تمثیلات و تأملات عرفانی، رابطه حق و خلق را در چارچوبی دقیق و عاری از شبهات کلامی روشن سازد.

بخش نخست: تقسیم‌بندی و کارکرد اعضا در سلوک عرفانی

تقسیم‌بندی اعمال به هشت عضو

اعمال انسانی، به هشت عضو تقسیم می‌شوند: دو دست، دو پا، سمع، بصر، لسان و جبهه. این تقسیم‌بندی، مبنای تحلیل عرفانی کارکردهای جوارحی انسان در مسیر عبودیت و تقرب به حق است.

درنگ: تقسیم‌بندی اعمال به هشت عضو، ارتباط ظاهری و باطنی انسان با وظایف عبادی و تجلیات الهی را نشان می‌دهد.

این تقسیم‌بندی، چونان نقشه‌ای است که کارکرد هر عضو را در سفر معنوی به سوی حق ترسیم می‌کند، جایی که هر عضو، آیینه‌ای از فعل الهی است.

دست‌ها: ابزار طهارت و وضو

دست‌ها، ابزار وضو و طهارت‌اند که زمینه‌ساز پاکی ظاهری و باطنی برای ورود به ساحت قدسی عبادت می‌شوند.

درنگ: دست‌ها، با تطهیر ظاهری و باطنی، انسان را برای تقرب به حق آماده می‌سازند.

دست‌ها، چونان کلیدهایی‌اند که درهای طهارت را می‌گشایند و قلب را برای نیایش آماده می‌کنند.

پاها: نماد قیام و سعی

پاها در قیام نماز، سعی در مناسک حج و حرکت در مسیر الهی به کار می‌روند، که نشانه پویایی و استقامت در سلوک معنوی‌اند.

درنگ: پاها، با قیام و سعی، انسان را در مسیر سلوک به سوی مقاصد الهی هدایت می‌کنند.

این حرکت، چونان سفری است که سالک را از مراتب نفسانی به سوی قله‌های روحانی رهنمون می‌سازد.

سمع: دروازه دریافت کلام الهی

گوش، برای شنیدن کلام خدا و پیامبر به کار می‌رود و دریچه‌ای است برای ورود معارف الهی به قلب انسان.

درنگ: سمع، با دریافت کلام حق، قلب را به سوی فهم حقیقت الهی هدایت می‌کند.

سمع، چونان پلی است که کلام الهی را از عالم غیب به قلب مؤمن منتقل می‌سازد.

بصر: ابزار شهود تجلیات الهی

چشم، برای مشاهده اعمال و تجلیات الهی در همه امور به کار می‌رود و از ظاهر به باطن می‌رسد.

درنگ: بصر، با شهود باطنی، انسان را به درک تجلیات الهی در عالم رهنمون می‌سازد.

چشم، چونان چراغی است که تاریکی‌های ظاهر را شکافته و حقیقت باطن را نمایان می‌کند.

لسان: ابزار تسبیح و ثنای الهی

زبان، برای خواندن کلام خدا و تسبیح او به کار می‌رود و ابزار اظهار عبودیت و ستایش حق است.

درنگ: لسان، با تسبیح و ثنا، انسان را به ذکر دائمی و اتصال به حق رهنمون می‌سازد.

زبان، چونان قلمي است که با ذکر حق، نقش عبودیت را بر لوح قلب حک می‌کند.

جبهه: نماد خضوع در سجده

پیشانی، در سجده به کار می‌رود و عالی‌ترین مرتبه عبودیت را نشان می‌دهد، جایی که عبد در برابر حق محو می‌شود.

درنگ: جبهه، با سجده، نماد تسلیم مطلق و فنا در برابر حقیقت الهی است.

سجده، چونان دری است که عبد را به محضر حق وارد می‌سازد و او را از خودیت به حقیت می‌رساند.

وحدت و کثرت در کارکرد اعضا

سمع و بصر، به دلیل وحدت در ادراک، یک واحد شمرده می‌شوند، در حالی که دست‌ها و پاها، به دلیل عملکرد مستقل، کثرت دارند.

درنگ: وحدت سمع و بصر در ادراک، آن‌ها را از کثرت دست و پا متمایز می‌سازد.

این تمایز، چونان بازتابی از وحدت و کثرت در نظام هستی است، جایی که ادراکات به وحدت و اعمال به کثرت گرایش دارند.

تفاوت سرعت و اقتدار اعضا

سرعت و اقتدار چشم از گوش، و گوش از دست و پا بیشتر است، که نشان‌دهنده مراتب مختلف قوا در انسان است.

درنگ: چشم، به دلیل توانایی شهود باطنی، از گوش و دست و پا در مرتبه‌ای بالاتر قرار دارد.

این تفاوت، چونان مراتب نوری است که در هر عضو، به گونه‌ای متفاوت تجلی می‌یابد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با تقسیم‌بندی اعمال به هشت عضو، کارکرد هر یک را در سلوک عرفانی تبیین کرد. دست‌ها و پاها، ابزار طهارت و حرکت‌اند، سمع و بصر، دروازه‌های ادراک الهی، و لسان و جبهه، نمادهای تسبیح و خضوع. این تقسیم‌بندی، نشان‌دهنده پیوند عمیق جوارح با حقیقت الهی است.

بخش دوم: اعمال جوارحی و جوانحی در نظام عرفانی

اعمال جوارحی در برابر اعمال جوانحی

اعمال جوارحی، به دلیل ارتباط با جسم، محدود و قابل شمارش‌اند، در حالی که اعمال جوانحی، به دلیل پیوند با نفس و قلب، نامحدود و پیچیده‌ترند.

درنگ: اعمال جوانحی، به دلیل ارتباط با نفس و قلب، از اعمال جوارحی عمیق‌تر و نامحدودترند.

اعمال جوانحی، چونان اقیانوسی بی‌کران‌اند که در عمق خود، اسرار الهی را نهان دارند.

مفهوم غذا در نگاه عرفانی

غذا، فراتر از مواد مادی، شامل هر آن‌چه جذب بدن و نفس می‌شود، از جمله ادراکات حسی و باطنی است.

درنگ: غذا در عرفان، شامل ارتزاقات باطنی مانند معرفت و شهود است که نفس را تغذیه می‌کند.

غذا، چونان بارانی است که هم جسم را سیراب می‌کند و هم روح را به سوی کمال می‌برد.

تأثیر ادراکات حسی بر بدن

ادراکات حسی، مانند شنیدن صدای والو یا دیدن شعله، می‌توانند پیش از تأثیر مادی، دمای بدن را تغییر دهند.

درنگ: قوای باطنی، با تأثیر بر جسم، نشان‌دهنده سیطره نفس بر ماده‌اند.

این تأثیر، چونان شعله‌ای است که از قلب به جسم سرایت می‌کند و آن را دگرگون می‌سازد.

تفاوت ارتزاقات انسانی و حیوانی

انسان، علاوه بر ارتزاق مادی، از معرفت و شهود تغذیه می‌کند، در حالی که حیوانات عمدتاً به ارتزاق مادی وابسته‌اند.

درنگ: ارتزاقات باطنی، انسان را از مرتبه حیوانی به مقامات ملائکه نزدیک می‌سازد.

این تفاوت، چونان خطی است که انسان را از حیوان جدا کرده و به سوی آسمان معرفت می‌کشاند.

گناهان جوانحی: زناي چشم و نفس

زناي چشم و نفس، گناهانی باطنی‌اند که به دلیل تأثیر عمیق بر قلب و نفس، از گناهان ظاهری خطرناک‌ترند.

درنگ: گناهان جوانحی، به دلیل پیوند با نفس، مانع اصلی سلوک به سوی حق‌اند.

این گناهان، چونان سایه‌هایی‌اند که نور قلب را تیره می‌کنند و سالک را از مقصد بازمی‌دارند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تمایز میان اعمال جوارحی و جوانحی، نشان داد که اعمال باطنی، به دلیل عمق و نامحدودی، نقش کلیدی در سلوک عرفانی دارند. مفهوم غذا، ادراکات حسی و تفاوت ارتزاقات انسانی و حیوانی، همگی بر جایگاه والای انسان به‌عنوان موجودی با قوای باطنی تأکید دارند.

بخش سوم: وحدت وجود و ظهورات الهی

هویت الهی اعضا

هویت هر یک از اعضا، متعلق به حق است، اما صورت آن‌ها به عبد تعلق دارد، که نشان‌دهنده وحدت وجود است.

درنگ: اعمال انسانی، در حقیقت الهی‌اند، اما در صورت خلقی ظاهر می‌شوند.

این هویت، چونان نوری است که در آیینه عبد بازمی‌تابد و حقیقت الهی را نمایان می‌سازد.

اندراج هویت الهی در اسم عبد

هویت الهی در اسم عبد مندرج است، نه در خود عبد، تا از اتهام حلول و شرک پرهیز شود.

درنگ: اندراج هویت الهی در اسم عبد، از برداشت‌های حلول‌گرایانه جلوگیری می‌کند.

این اندراج، چونان ظهور نور در آیینه است که بدون اختلاط، حقیقت را نشان می‌دهد.

تعین به جای اندراج

به جای اندراج، باید از تعین استفاده کرد تا از سوء‌تفاهم‌های کلامی مانند حلول جلوگیری شود.

درنگ: تعین، ظهور حقیقت الهی در مظاهر خلقی را بدون دخول مادی تبیین می‌کند.

تعین، چونان کلیدی است که درهای فهم وحدت وجود را بدون افتادن به ورطه شرک می‌گشاید.

قرب نوافل و فرائض

قرب نوافل (حق الت عبد) و قرب فرائض (عبد الت حق)، دو مرتبه از تقرب به حق‌اند که در مراتب اولیا و عموم هستی صدق می‌کنند.

درنگ: قرب نوافل و فرائض، رابطه دوسویه حق و عبد را در مراتب سلوک نشان می‌دهند.

این مراتب، چونان پله‌هایی‌اند که سالک را از خودیت به سوی حقیت بالا می‌برند.

اسماء مظهري و مظهری

اسماء الهی، یا مظهري (به ضم میم) و یا مظهری (به فتح میم) هستند، که به ترتیب به خلق و حقیقت الهی اشاره دارند.

درنگ: تمایز اسماء مظهري و مظهری، دو جنبه ظهورات الهی را در خلق و حق تبیین می‌کند.

این تمایز، چونان دو روی یک سکه است که وحدت و کثرت را در نظام هستی نشان می‌دهد.

وحدت وجود در همه مراتب

همه هستی، حتی در سطح عموم، ظهور حق یا حق ظهور عبد است، نه فقط در مرتبه اولیا.

درنگ: وحدت وجود، همه مراتب هستی را در بر می‌گیرد و عالم را مظهر اسماء الهی می‌داند.

این دیدگاه، چونان آیینه‌ای است که کل عالم را بازتاب‌دهنده حقیقت الهی می‌بیند.

اجتناب از شرک و انکار

بیان رابطه حق و خلق باید به گونه‌ای باشد که به شرک یا انکار منجر نشود.

درنگ: تبیین عرفانی باید از شرک و انکار دور باشد تا حقیقت وحدت وجود روشن شود.

این دقت، چونان خط‌کشی است که مرزهای حقیقت را از باطل جدا می‌سازد.

تبیین داخل فی الاشیاء

عبارت «داخل فی الاشیاء لا بالممازجة» از امیرالمؤمنین (ع)، به معنای تعین اشیاء به حق است، نه دخول مادی.

درنگ: داخل فی الاشیاء، به معنای تعین اشیاء به حق است، نه دخول مادی.

این تبیین، چونان نوری است که تاریکی‌های سوء‌تفاهم را از میان می‌برد.

مفهوم مشاعی در عرفان

عالم، مشاعی است، به این معنا که هر جزء، کل را در بر دارد، مانند حبه‌ای که خرمن را نمایندگی می‌کند.

درنگ: مشاعی بودن عالم، نشان‌دهنده وحدت وجود است که هر جزء، آیینه کل حقیقت است.

این مفهوم، چونان خرمنی است که هر دانه‌اش، کل حقیقت را در خود نهان دارد.

محدودیت‌های زبانی و فرهنگی

معصومین، به دلیل محدودیت‌های زبانی و فرهنگی جامعه، گاهی حقایق را به‌صورت دخول و خروج بیان کرده‌اند.

درنگ: محدودیت‌های زبانی، معصومین را به بیان حقایق در قالب دخول و خروج واداشته است.

این محدودیت‌ها، چونان پرده‌ای‌اند که حقیقت را در قالب الفاظ قابل فهم برای مردم می‌پوشانند.

تبیین آیه مرتبط

در بحث وحدت وجود، آیه زیر از قرآن کریم مرتبط است:

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِينٍ

(سوره مؤمنون، آیه ۱۲): «و به‌راستی انسان را از چکیده‌ای از گل آفریدیم.»

این آیه، به خلقت انسان از ماده پست اشاره دارد، اما در عرفان، ماده (طین) به‌عنوان مظهر حق تفسیر می‌شود که حقیقت الهی در آن متعین شده است.

درنگ: ماده در خلقت انسان، مظهر حقیقت الهی است که انسان را به‌عنوان جامع اسماء الهی نشان می‌دهد.

این آیه، چونان کلیدی است که درهای فهم عرفانی خلقت انسان را می‌گشاید.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تمرکز بر وحدت وجود، نشان داد که اعمال انسانی، مظهر حقیقت الهی‌اند. مفاهیمی مانند تعین، قرب نوافل و فرائض، و مشاعی بودن عالم، همگی بر ظهور حق در همه مراتب هستی تأکید دارند. تبیین دقیق رابطه حق و خلق، از شبهات شرک و انکار جلوگیری می‌کند.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با تکیه بر مبانی عرفان نظری، ارتباط عمیق اعمال جوارحی و جوانحی انسان با حقیقت الهی را تبیین کرد. تقسیم‌بندی اعمال به هشت عضو، نقش هر یک را در سلوک معنوی روشن ساخت. تمایز میان وحدت و کثرت، ارتزاقات مادی و باطنی، و تبیین مفاهیمی مانند تعین و مشاعی بودن عالم، همگی بر وحدت وجود و ظهور حق در همه مراتب هستی تأکید دارند. این اثر، دریچه‌ای است به سوی فهم عمیق‌تر نظام عرفانی ابن‌عربی و جایگاه انسان به‌عنوان مظهر جامع اسماء الهی.

با نظارت صادق خادمی