در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 842

متن درس




تبیین عرفانی و الهیاتی فصوص الحکم: جایگاه امت محمدی و نقد عصمت انبیا

تبیین عرفانی و الهیاتی فصوص الحکم: جایگاه امت محمدی و نقد عصمت انبیا

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۸۴۲)

مقدمه: فصوص الحکم و چالش‌های تبیین عرفانی

کتاب «فصوص الحکم» ابن‌عربی، اثری است که در قلمرو عرفان نظری و الهیات اسلامی، به مثابه گوهری گران‌قدر می‌درخشد، اما پیچیدگی‌های مفهومی و گستردگی معنایی آن، نیازمند شرح و تفسیری دقیق و مبتنی بر مبانی الهیاتی است. این نوشتار، با استناد به درس‌گفتار استاد فرزانه قدس‌سره، به تحلیل مباحث مطرح‌شده در فصوص الحکم، به‌ویژه جایگاه امت محمدی، عصمت انبیا، و داستان بلقیس در قرآن کریم می‌پردازد. متن با ساختاری منظم و علمی، به نقد برخی ادعاهای فصوص، تبیین آیات قرآنی، و بررسی مسائل اجتماعی و فرهنگی مرتبط با احکام اسلامی می‌نشیند. هدف، ارائه تفسیری است که در عین وفاداری به محتوای اصلی، با زبانی روشن و متین، راه را برای فهم عمیق‌تر این اثر عرفانی هموار سازد، گویی چونان چراغی که تاریکی‌های سوءتعبیر را زایل و حقیقت را آشکار می‌کند.

بخش نخست: جایگاه امت محمدی در نظام عرفانی

امت محمدی و مراتب حکمی سلیمان و داودی

در فصوص الحکم، امت محمدی به دلیل برخورداری از مراتب حکمی سلیمان و داود، به عنوان افضل‌الامم معرفی شده است. مرتبه سلیمانی، نمایانگر حکمی است که با علم الهی مطابق است و به اصطلاح «اصابت در حکم» نامیده می‌شود. مرتبه داودی، به اجتهادی اشاره دارد که ممکن است با علم الهی مغایرت داشته باشد.

تحلیل تفصیلی: این دیدگاه عرفانی، امت محمدی را به دلیل اتصال به دو نوع حکمت الهی، یعنی حکمت شهودی (سلیمانی) و حکمت اجتهادی (داودی)، از سایر امت‌ها متمایز می‌سازد. حکمت سلیمانی، چونان نوری است که مستقیماً از سرچشمه حقیقت الهی ساطع می‌شود، در حالی که حکمت داودی، به تلاش عقل بشری برای نیل به حقیقت اشاره دارد. با این حال، استاد فرزانه این ادعا را که اجتهاد داود به خطا منجر شده است، به دلیل ناسازگاری با عصمت انبیا رد می‌کند.

درنگ: امت محمدی به دلیل اتصال به حکمتان سلیمانی و داودی، در فصوص الحکم افضل‌الامم دانسته شده، اما ادعای خطای داود با عصمت انبیا ناسازگار است.

توضیح تکمیلی: در الهیات اسلامی، به‌ویژه در مکتب تشیع، عصمت انبیا اصلی بنیادین است که هرگونه خطا یا اجتهاد مغایر با علم الهی را از ایشان نفی می‌کند. این نقد، به برخی تفاسیر عرفانی که به تضعیف عصمت انبیا می‌پردازند، اشاره دارد.

خیر امت محمدی و وابستگی به ائمه

استاد فرزانه با استناد به آیه شریفه قرآن کریم:

كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ

(سوره آل‌عمران، آیه ۱۱۰): «شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شده‌اید، به نیکی فرمان می‌دهید و از ناشایست بازمی‌دارید»، تأکید می‌کنند که خیر امت محمدی به امر به معروف، نهی از منکر، و تبعیت از ائمه معصومین علیهم‌السلام وابسته است.

تحلیل تفصیلی: این دیدگاه، ادعای فصوص مبنی بر افضلیت مطلق امت محمدی را نقد می‌کند. خیر امت، نه در عملکرد کلی آن، بلکه در پیروی از هدایت معصومین نهفته است. امت بدون محوریت ائمه، به گمراهی و انحراف دچار شده، چنان‌که تاریخ پس از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله گواه این مدعاست.

درنگ: خیر امت محمدی به تبعیت از ائمه معصومین و امر به معروف و نهی از منکر وابسته است، نه به افضلیت ذاتی امت.

توضیح تکمیلی: روایات شیعی تأکید دارند که امت محمدی پس از رحلت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله دچار ارتداد و انحراف شد. خیر امت، چونان گوهری است که در سایه هدایت ائمه معصومین می‌درخشد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، جایگاه امت محمدی در فصوص الحکم را بررسی کرد و نشان داد که افضلیت این امت، به حکمت سلیمانی و داودی وابسته است، اما ادعای خطای داود با عصمت انبیا ناسازگار است. خیر امت، در تبعیت از ائمه و عمل به امر به معروف و نهی از منکر نهفته است، گویی چونان آیینه‌ای که نور حقیقت را تنها در سایه هدایت معصومین بازمی‌تاباند.

بخش دوم: عصمت انبیا و نقد ادعای خطای داود

نقد ادعای اجتهاد و خطای داود

فصوص الحکم ادعا می‌کند که داود در حکمی اجتهاد کرده و این اجتهاد برخلاف علم الهی بوده است. استاد فرزانه این ادعا را باطل می‌دانند و تأکید می‌کنند که انبیا اجتهاد نمی‌کنند و داود مرتکب خطا نشده است.

تحلیل تفصیلی: در الهیات شیعی، عصمت انبیا اصلی بنیادین است که هرگونه خطا یا اجتهاد مغایر با علم الهی را از ایشان نفی می‌کند. ادعای خطای داود، به تلاش برخی عرفا و عالمان برای هم‌سطح‌سازی انبیا با غیرمعصومان اشاره دارد، که با مبانی شیعی ناسازگار است.

درنگ: انبیا اجتهاد نمی‌کنند و ادعای خطای داود با عصمت الهی ایشان ناسازگار است.

توضیح تکمیلی: این نقد، ریشه در اختلافات کلامی میان شیعه و برخی عالمان اهل سنت دارد که عصمت را تنها در تبلیغ وحی ضروری می‌دانند، در حالی که شیعه عصمت را شرط نبوت و امامت می‌داند.

استناد به آیات قرآنی درباره داود و سلیمان

استاد فرزانه با استناد به آیه شریفه قرآن کریم:

وَدَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ

(سوره انبیاء، آیه ۷۸): «و داود و سلیمان را [یاد کن] هنگامی که درباره کشتزاری که گوسفندان قومی شب‌هنگام در آن چریده و [به آن] آسیب رسانده بودند، داوری می‌کردند، و ما بر داوری آنها شاهد بودیم»، تأکید می‌کنند که این آیه حکایت از حکمیت مشترک داود و سلیمان دارد، بدون اشاره به خطا یا اختلاف.

تحلیل تفصیلی: عبارت «يَحْكُمَانِ» در آیه، به صورت مثنی، نشان‌دهنده همکاری و هماهنگی در حکم است، نه تضاد یا تفاوت. تفسیر «فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ» (ما آن را به سلیمان فهماندیم) به معنای فهم جزئی و موردی است، نه برتری ذاتی سلیمان بر داود.

درنگ: آیه ۷۸ سوره انبیاء حکایت از حکمیت مشترک داود و سلیمان دارد و هیچ اشاره‌ای به خطای داود ندارد.

توضیح تکمیلی: فهم سلیمان در این آیه، به حل مسئله‌ای خاص اشاره دارد، نه به علم ذاتی یا برتری کلی. این تفسیر، ادعای فصوص مبنی بر خطای داود را رد می‌کند.

تفوق داود بر سلیمان در فضایل

استاد فرزانه با استناد به ترتیب ذکر داود و سلیمان در آیات قرآنی، داود را در فضایل مقدم بر سلیمان می‌دانند. سلیمان به عنوان «رشحه‌ای از رشحات داود» توصیف می‌شود.

تحلیل تفصیلی: تقدم ذکر داود بر سلیمان در آیات قرآن کریم، نشانه برتری فضایل اوست. آیات مربوط به داود (سوره انبیاء، آیات ۷۹-۸۰) بر عظمت او در تسخیر جبال و پرندگان تأکید دارند، در حالی که آیات سلیمان (آیات ۸۱-۸۲) به تسخیر باد و جن اشاره می‌کنند.

درنگ: داود در فضایل بر سلیمان مقدم است و سلیمان رشحه‌ای از رشحات اوست.

توضیح تکمیلی: این تحلیل، مبتنی بر ساختار آیات قرآنی است که عظمت داود را در مرتبه‌ای والا توصیف می‌کند، گویی چونان خورشیدی که نورش بر ماه تابان می‌تابد.

نقد مفهوم اجتهاد در انبیا

استاد فرزانه تأکید می‌کنند که انبیا اجتهاد نمی‌کنند، زیرا احکام ایشان مبتنی بر علم الهی است، نه استنباط شخصی. اجتهاد در زمان غیبت برای غیرمعصومان جایز است، اما اطاعت مطلق تنها از معصوم پذیرفته می‌شود.

تحلیل تفصیلی: در الهیات شیعی، اطاعت مطلق از خدا، رسول، و اولی‌الامر (معصومان) واجب است. اجتهاد مجتهدان در زمان غیبت، به دلیل ضرورت حفظ دین پذیرفته می‌شود، اما با احکام انبیا قابل‌مقایسه نیست.

درنگ: انبیا اجتهاد نمی‌کنند و اطاعت مطلق تنها از معصوم واجب است.

توضیح تکمیلی: آیه اطاعت (سوره نساء، آیه ۵۹) بر اطاعت مطلق از معصومان تأکید دارد. اطاعت از مجتهدان، به دلیل تنزیل اولی‌الامر است و مشروط به احتمال خطاست.

اختلاف شیعه و اهل سنت در عصمت

استاد فرزانه اختلاف شیعه و برخی عالمان اهل سنت در مسئله عصمت را تبیین می‌کنند. شیعه بر عصمت انبیا و ائمه تأکید دارد، در حالی که برخی عالمان اهل سنت، برای توجیه فقدان عصمت خلفا، عصمت انبیا را نیز انکار می‌کنند.

تحلیل تفصیلی: این رویکرد، ریشه در تفاوت‌های کلامی دارد. برخی عالمان اهل سنت، عصمت را تنها در تبلیغ وحی ضروری می‌دانند، در حالی که شیعه آن را شرط نبوت و امامت می‌داند. این اختلاف، در آثار ابن‌عربی، از جمله فصوص و فتوحات، مشهود است.

درنگ: شیعه عصمت را شرط نبوت و امامت می‌داند، در حالی که برخی عالمان اهل سنت آن را تنها در تبلیغ وحی ضروری می‌دانند.

توضیح تکمیلی: این اختلاف، به تلاش برخی عالمان برای هم‌سطح‌سازی انبیا با غیرمعصومان بازمی‌گردد، که با مبانی شیعی ناسازگار است، گویی چونان تلاشی برای خاموش کردن نور حقیقت با سایه‌های کثرت.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با نقد ادعای خطای داود در فصوص الحکم، بر عصمت انبیا تأکید کرد. آیات قرآنی، حکایت از حکمیت مشترک داود و سلیمان دارند و هیچ اشاره‌ای به خطا ندارند. اختلاف شیعه و اهل سنت در عصمت، ریشه در تفاوت‌های کلامی دارد. داود در فضایل بر سلیمان مقدم است و انبیا از اجتهاد و خطا مبرا هستند، گویی چونان ستارگانی که در آسمان حقیقت، بی‌غبار می‌درخشند.

بخش سوم: داستان بلقیس و حکمت سلیمانی

تبیین داستان بلقیس در قرآن کریم

استاد فرزانه داستان بلقیس در قرآن کریم (سوره نمل، آیات ۲۰-۴۴) را به عنوان نمونه‌ای از تعامل عادلانه و حکیمانه سلیمان بررسی می‌کنند. بلقیس با دیدن عرش خود در دربار سلیمان، آن را مشابه عرش خود می‌داند:

قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ ۖ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَكَشَفَتْ عَنْ سَاقَيْهَا ۚ قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوَارِيرَ ۚ قَالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ

(سوره نمل، آیه ۴۴): «به او گفته شد: به کاخ درآی. چون آن را دید، پنداشت که آبگینه‌ای است و ساق‌هایش را نمایان کرد. [سلیمان] گفت: این کاخی است از بلور صاف. [بلقیس] گفت: پروردگارا، من به خود ستم کردم و با سلیمان به الله، پروردگار جهانیان، تسلیم شدم.»

تحلیل تفصیلی: بلقیس با گفتن «كَأَنَّهُ هُوَ» (شبیه آن است)، از شتاب در قضاوت پرهیز کرده و فراست و دقت خود را نشان می‌دهد. این عبارت، به معنای تشبیه با حفظ مغایرت است، نه هویت کامل.

درنگ: بلقیس با گفتن «كَأَنَّهُ هُوَ»، فراست و عقلانیت خود را نشان می‌دهد و از قضاوت شتاب‌زده پرهیز می‌کند.

توضیح تکمیلی: مفهوم تشبیه در فلسفه و عرفان اسلامی، به وجود شباهت میان دو چیز متمایز اشاره دارد. بلقیس با این بیان، عقلانیت خود را به نمایش می‌گذارد، گویی چونان حکیمی که با دیده بصیرت، حقیقت را از شبهه تمییز می‌دهد.

ایمان بلقیس و معیت با سلیمان

بلقیس با گفتن «أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ»، ایمانی طوعی و محتوایی ابراز می‌کند. این معیت، به معنای همراهی در محتوای ایمان است، نه صرف زمان.

تحلیل تفصیلی: این ایمان، نتیجه اقتدار سالم و صداقت سلیمان است. بلقیس با فراست، ایمان خود را به ایمان سلیمان گره می‌زند تا از نقص احتمالی در معرفت خود جلوگیری کند، گویی چونان سالکی که در سایه هدایت نبی، به سوی حقیقت گام برمی‌دارد.

درنگ: ایمان بلقیس، طوعی و محتوایی است و معیت با سلیمان، به وحدت در محتوای ایمان اشاره دارد.

توضیح تکمیلی: این تحلیل، با استناد به آیات دیگر (مانند سوره فتح، آیه ۱۰) نشان می‌دهد که معیت با پیامبر یا معصوم، وحدت در محتوای ایمان را نشان می‌دهد، نه صرف همراهی زمانی.

نقد دیدگاه‌های اسطوره‌ای درباره بلقیس

برخی روایات، از جمله اسرائیلیات، بلقیس را به جن نسبت می‌دهند و ادعا می‌کنند که سلیمان با نمایان کردن ساق‌های او قصد اثبات جن بودنش را داشته است. استاد فرزانه این روایات را باطل و ساخته استعمار می‌دانند.

تحلیل تفصیلی: این روایات، با هدف تحقیر زنان و انکار توانایی‌های ایشان ساخته شده‌اند. بلقیس انسانی عادی و ملکه‌ای مقتدر بوده، نه موجودی غیرطبیعی.

درنگ: بلقیس ملکه‌ای انسانی و مقتدر بوده و روایات اسرائیلی مبنی بر جن بودن او باطل است.

توضیح تکمیلی: تفاوت‌های فیزیولوژیکی میان انسان و جن (مانند ساختار ساق پا) در این تحلیل، نشانه‌ای از غیرواقعی بودن این روایات است. این نقد، ریشه در تحلیل تاریخی و کلامی دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، داستان بلقیس را به عنوان نمونه‌ای از حکمت سلیمانی بررسی کرد. بلقیس با فراست و عقلانیت، ایمانی طوعی و محتوایی ابراز کرد. نقد روایات اسطوره‌ای، بر انسانیت و اقتدار بلقیس تأکید داشت. این داستان، چونان آیینه‌ای است که عقلانیت، عدالت، و ایمان را در تعامل سلیمان و بلقیس بازمی‌تاباند.

بخش چهارم: فرهنگ اجتماعی و پوشش زنان در جوابی

پوشش بلقیس و فرهنگ اجتماعی

استادبا استناد به آیه «وَكَشَفَتْ عَنْ سَاقَيْهَا»، نتیجه می‌گیرند که بلقیس پوشش داشته، اما چادر یا جوراب نداشته است. این نشان‌دهنده آزادی و راحتی در پوشش زنان در جوامع دینی آن زمان است.

تحلیل تفصیلی: این تحلیل، نقدی است بر محدودیت‌های سخت‌گیرانه در پوشش زنان در برخی جوامع اسلامی کنونی. در زمان انبیا، زنان در عین حفظ عفت، از آزادی عمل برخوردار بودند، گویی چونان گلی که در باغ عفت، آزادانه می‌شکفد.

درنگ: بلقیس پوشش داشته، اما بدون چادر و جوراب، که نشان‌دهنده آزادی در پوشش زنان در جوامع دینی است.

توضیح تکمیلی: مقایسه با زندگی زنان صدر اسلام، مانند عائشه، نشان می‌دهد که زنان در آن دوره نقش‌های اجتماعی فعال داشتند و محدودیت‌های کنونی بعدهم به دین افزوده شده‌اند.

نقد بیماری‌های اجتماعی در جوامع اسلامی

استادمان مشکلات نفسانی و شهوانی در جوامع اسلامی را ناشی از عدم اجرای احکام مانند متعه و نکاح می‌دانند. این امر منجر به عقده‌ها و بیماری‌های روانی شده است.

تحلیل تفصیلی: این نقد، ریشه در جامعه‌شناسی دینی دارد.

درنگ: عدم اجرای احکام اسلامی مانند متعه و نکاح، عامل بیماری‌های نفسانی و روانی در جوامع اسلامی است.

توضیح تکمیلی: این دیدگاه، با استناد به روان‌شناسی اجتماعی, حساسیت بیش از حد به مسائل جنسیتی را نتیجه محدودیت‌های غیرطبیعی می‌داند. اجرای کامل علوم دینی، راه‌حلی برای این چالش‌هاست.

آزادی زنان در صدر اسلام

استاد فرزانه با اشاره به زندگی زنان صدر اسلام، مانند عائشه و ماریه قبطیه، تأکید می‌کنند که زنان در آن زمان، در عین حفظ عفت، نقش‌های اجتماعی فعالی داشتند و از آزادی عمل برخوردار بودند.

تحلیل تفصیلی: زنان صدر اسلام، چونان ستارگانی در آسمان جامعه دینی، در عرصه‌های اجتماعی و حتی نظامی درخشیدند. محدودیت‌های کنونی، افزونه‌هایی است که بعدها به دین الحاق شده‌اند.

درنگ: زنان در صدر اسلام، در عین حفظ عفت، از آزادی عمل و نقش اجتماعی برخوردار بودند.

توضیح تکمیلی: نمونه‌هایی مانند مدیریت عائشه بر گروه‌های صنعتی در صدر اسلام، نشان‌دهنده اقتدار و آزادی زنان در آن زمان است، گویی چونان نسیمی که در باغ دین، آزادانه می‌وزد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با بررسی پوشش بلقیس و فرهنگ اجتماعی جوامع دینی، نشان داد که زنان در زمان انبیا از آزادی عمل در عین حفظ عفت برخوردار بودند. نقد علم دینی کنونی، بر ضرورت اجرای احکام اسلامی برای رفع بیماری‌های اجتماعی تأکید کرد. زنان صدر اسلام، نمونه‌هایی از اقتدار و آزادی در سایه دین هستند، گویی چونان گل‌هایی که در باغ عفت، آزادانه شکوفا می‌شوند.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به تبیین عرفانی و الهیاتی فصوص الحکم پرداخت. جایگاه امت محمدی، به تبعیت از ائمه و امر به معروف وابسته است، نه افضلیت ذاتی. عصمت انبیا، اصلی بنیادین است که ادعای خطای داود را باطل می‌کند. داستان بلقیس، نمونه‌ای از حکمت سلیمانی و ایمان عقلانی است. نقد فرهنگ اجتماعی کنونی، بر ضرورت اجرای احکام اسلامی تأکید دارد. این اثر، چون دریچه‌ای است به سوی فهم عمیق‌تر نظام عرفانی و الهیاتی، که حقیقت را در سایه هدایت معصومین آشکار می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی