در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 847

متن درس





شرح فصوص الحکم: تأملات عرفانی در تسخیر سلیمانی و تمایز محبین و محبوبین

شرح فصوص الحکم: تأملات عرفانی در تسخیر سلیمانی و تمایز محبین و محبوبین

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۸۴۷)

دیباچه

این نوشتار، بازنویسی و تدوینی است از درس‌گفتارهای عمیق استاد فرزانه قدس‌سره در شرح فص سلیمانی از فصوص الحکم ابن‌عربی، که به بررسی تسخیر خاص حضرت سلیمان علیه‌السلام و تمایز بنیادین میان محبین و محبوبین در عرفان اسلامی اختصاص دارد. محور این تأملات، تبیین تفاوت تسخیر امری و استعدادی، جایگاه بی‌مانند سلیمان در ملک الهی، و تفاوت سلوک محبین با جذبه محبوبین است. متن، با نگاهی عرفانی-فلسفی، به نقد تعابیر شیخ اکبر و شارحان وی پرداخته و بر ضرورت پایبندی به لسان قرآن کریم و اصلاح عرفان کنونی تأکید دارد. آیات قرآنی با دقت و احترام، همراه با ترجمه‌ای روشن ارائه شده‌اند تا اصالت و زیبایی کلام الهی حفظ گردد. این اثر، با ساختاری منظم و علمی، مفاهیم پیچیده را با تمثیلات ادبی و زبانی متین برای مخاطبان فرهیخته روشن می‌سازد، گویی چراغی است که در تاریکی معرفت، راه حقیقت را نمایان می‌کند.

بخش نخست: تسخیر خاص سلیمان و جایگاه بی‌مانند او

تبیین آیات قرآنی مرتبط

قرآن کریم در آیات متعدد، به تسخیر الهی برای حضرت سلیمان علیه‌السلام اشاره دارد:

فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ

ترجمه: «پس باد را برای او مسخر کردیم که به امر او به نرمی هر کجا که می‌خواست جریان می‌یافت.»

وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا ۚ وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ

ترجمه: «و برای سلیمان باد تندرو را مسخر کردیم که به امر او به سوی سرزمینی که در آن برکت نهاده بودیم جریان می‌یافت و ما به هر چیز دانا بودیم.»

این آیات، از تسخیر خاص باد برای سلیمان سخن می‌گویند که با امر او، به نرمی و به هر مقصدی که اراده کند، جریان می‌یابد.

درنگ: تسخیر باد برای سلیمان، چونان مرکبی نرم و مطیع، با امر او به هر مقصد جریان می‌یافت، گویی نوری درخشان در آسمان اقتدار الهی متجلی شد.

تسخیر خاص و ملک بی‌مانند سلیمان

حضرت سلیمان علیه‌السلام، به تسخیر خاص باد ممتاز شد که به امر او، بدون نیاز به ریاضت یا استجماع، جریان می‌یافت. این تسخیر، فراتر از تسخیر عام است که برای همه انسان‌ها، اعم از مؤمن و کافر، ممکن است. خداوند به سلیمان ملکی عطا کرد که برای احدی پس از او شایسته نیست، گویی این ملک، چونان تاجی زرین بر سر او نهاده شد تا عظمت اقتدار الهی را آشکار سازد.

درنگ: ملک سلیمان، چونان اقیانوسی بی‌کران، اقتدار الهی را متجلی ساخت و از هر انسانی پس از او ممتاز بود.

تسخیر امری در برابر تسخیر استعدادی

تسخیر عام، که در آیه «وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ» آمده، برای همه انسان‌ها با ریاضت، تمرین و همت ممکن است. اما تسخیر خاص سلیمان، امری است و بی‌نیاز از این فرآیندهای تدریجی. این تسخیر، در ظرف محبوبین است، گویی سلیمان، چونان ستاره‌ای درخشان، با امر الهی عالم را مسخر خویش ساخت.

وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِنْهُ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ

ترجمه: «و آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است همه را از سوی خود برای شما مسخر کرد. بی‌گمان در این برای مردمی که می‌اندیشند نشانه‌هایی است.»

درنگ: تسخیر عام، چونان راهی هموار برای همه انسان‌هاست، اما تسخیر امری سلیمان، چونان قله‌ای رفیع، تنها برای محبوبین الهی دست‌یافتنی است.

نقد نقل ناقص آیه توسط شیخ اکبر

شیخ اکبر، محی‌الدین ابن‌عربی، در نقل آیه «فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ»، از ذکر «رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ» غفلت کرده است. این غفلت، اهمیت جایگاه دردانه‌ای سلیمان را کمرنگ می‌سازد، زیرا «رخاء» و «حيث أصاب»، نرمی و اطاعت مطلق باد را نشان می‌دهند، گویی باد، چونان گهواره‌ای نرم، سلیمان را به هر مقصد می‌رساند.

درنگ: نقل کامل آیه، چونان آیینه‌ای روشن، عظمت تسخیر سلیمان را با نرمی و اطاعت مطلق باد آشکار می‌سازد.

تفویض امر الهی به سلیمان

امر سلیمان در تسخیر، قائم‌مقام امر الهی است، گویی خداوند، چونان پادشاهی حکیم، اختیار تصرف را به او تفویض کرده است. این تفویض، بدون نیاز به جمع قلب، همت، ارواح فلکی یا اسمای الهی، صرفاً با امر مجرد سلیمان محقق می‌شود.

درنگ: امر سلیمان، چونان نوری الهی، قائم‌مقام امر خداوند است و تسخیر او را از هر واسطه‌ای بی‌نیاز می‌سازد.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، به تبیین تسخیر خاص حضرت سلیمان علیه‌السلام و جایگاه بی‌مانند او در ملک الهی پرداخت. تسخیر باد برای سلیمان، امری و بی‌نیاز از ریاضت بود، برخلاف تسخیر عام که با همت و تمرین ممکن است. نقل ناقص آیه توسط شیخ اکبر، عظمت این تسخیر را کمرنگ ساخته، حال آنکه «رخاء» و «حيث أصاب»، نرمی و اطاعت مطلق باد را نشان می‌دهند. تفویض امر الهی به سلیمان، او را در مقامی والا قرار داده که با امر مجرد، عالم را مسخر خویش می‌سازد.

بخش دوم: تمایز محبین و محبوبین در سلوک عرفانی

محبین و سلوک تدریجی

محبین، با ریاضت، سلوک و همت به مقام وصول می‌رسند. این فرآیند، تدریجی و زمان‌مند است، گویی سالک، چونان مسافری در بیابان معرفت، با زحمت راه را می‌پیماید. عارف محب، با همت خویش می‌آفریند، چنانکه گفته‌اند: «العارف يخلق بهمته». این خلقت، نیازمند تمرین، استجماع و تمکین است.

درنگ: محبین، چونان مسافرانی خسته، با ریاضت و همت در مسیر معرفت گام برمی‌دارند تا به مقصد وصول برسند.

محبوبین و جذبه الهی

محبوبین، مانند سلیمان علیه‌السلام، بدون ریاضت و با جذبه الهی به مقام وصول نائل می‌شوند. این وصول، آنی و بی‌نیاز از حرکت است، گویی محبوب، چونان گلی در باغ الهی، بی‌تلاش شکوفا می‌شود. اعمال محبوبین، از حب جبلی و ذاتی سرچشمه می‌گیرد، نه برای کسب چیزی.

درنگ: محبوبین، چونان ستارگانی در آسمان الهی، با جذبه و حب ذاتی به مقام وصول می‌رسند.

تمایز فکر و حدس، سلوک و جذبه

در حکمت نظری، فکر حرکت تدریجی از مبادی به مرادی است، اما حدس، دفعي و بی‌نیاز از مبادی. در حکمت عملی نیز، سلوک حرکت تدریجی سالک است، اما جذبه، وصول آنی محبوب. این تمایز، مشابه تفاوت محبین و محبوبین است، گویی فکر و سلوک، راهی پرزحمت‌اند و حدس و جذبه، چونان نوری ناگهانی، قلب را روشن می‌کنند.

درنگ: فکر و سلوک، چونان راهی پرپیچ‌وخم، تدریجی‌اند، اما حدس و جذبه، چونان جرقه‌ای الهی، آنی و بی‌زحمت‌اند.

ویژگی‌های ذاتی محبوبین

محبوبین، پیش از تولد، در عالم نطفه، دارای معرفت و وصول‌اند. آنها، پیش از ورود به ناسوت، والدین خویش را می‌شناسند، گویی روحشان، چونان آیینه‌ای صافی، پیش از ظهور در عالم ماده، حقیقت را بازمی‌تاباند.

درنگ: محبوبین، چونان گوهرهایی نفیس، پیش از ظهور در ناسوت، معرفت الهی را در خود دارند.

تمایز خلقت محبین و محبوبین

خلقت عارف محب، با همت و تدریجی است، اما خلقت محبوبین، مانند ابراهیم علیه‌السلام، امری و بی‌نیاز از ریاضت. ابراهیم، با دعای «رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ»، حکمت محبوبین را طلب کرد، نه سلطنت ظاهری.

رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ

ترجمه: «پروردگارا، به من حکمت عطا کن و مرا به شایستگان ملحق گردان.»

درنگ: حکمت ابراهیم، چونان نوری الهی، از جنس محبوبین است و با سلطنت ظاهری بی‌نیاز است.

تطهیر اهل بیت و جایگاه غیرالحاقی

آیه «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ» نشان‌دهنده تطهیر کامل اهل بیت علیهم‌السلام و جایگاه غیرالحاقی آنهاست. این تطهیر، ذاتی و فراتر از وصول الحاقی ابراهیم است.

إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا

ترجمه: «جز این نیست که خدا می‌خواهد پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را پاکیزه گرداند، پاکیزگی کامل.»

درنگ: تطهیر اهل بیت، چونان گوهری ذاتی، فراتر از وصول الحاقی است و عصمت الهی را متجلی می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، به تمایز بنیادین میان محبین و محبوبین در سلوک عرفانی پرداخت. محبین، با ریاضت و سلوک تدریجی به وصول می‌رسند، اما محبوبین، با جذبه الهی و بی‌نیاز از زحمت، به مقامات عالی نائل می‌شوند. تمایز فکر و حدس، سلوک و جذبه، این تفاوت را روشن می‌سازد. محبوبین، پیش از ظهور در ناسوت، معرفت ذاتی دارند و خلقتشان امری است. تطهیر اهل بیت، جایگاه غیرالحاقی و عصمت ذاتی آنها را نشان می‌دهد.

بخش سوم: نقد عرفان محبینی و ضرورت عرفان محبوبین

نقد عرفان کنونی

عرفان کنونی، عمدتاً در ظرف محبین است و از معارف محبوبین فاصله دارد. تألیفات عرفانی موجود، مجموعه‌ای از اقتباسات و زحمات محبین است، نه معارف ذاتی محبوبین. این عرفان، گویی چونان جویباری کم‌عمق، از اقیانوس بی‌کران معرفت محبوبین دور افتاده است.

درنگ: عرفان کنونی، چونان جویباری کم‌عمق، از اقیانوس معرفت محبوبین فاصله دارد و نیازمند تحول است.

نقد جایگاه شیخ اکبر

محی‌الدین ابن‌عربی، با وجود عظمت، در ظرف محبین قرار دارد. ادعای او در «قد عاينا ذلك» نشان‌دهنده سلوک و زحمت اوست، نه جذبه ذاتی محبوبین. این نقد، بر ضرورت بازنگری در عرفان او تأکید دارد، گویی شیخ، چونان سالکی پرتلاش، در برابر محبوبین، که بی‌تلاش به وصول می‌رسند، جایگاهی متفاوت دارد.

درنگ: شیخ اکبر، چونان سالکی پرتلاش، در ظرف محبین است و از معرفت ذاتی محبوبین فاصله دارد.

صحیفه سجادیه و عرفان محبوبین

صحیفه سجادیه، رشحه‌ای از عرفان محبوبین است که بر عرفان محبینی کنونی برتری دارد. این متن، گویی چونان گوهری درخشان، معارف الهی را در خود نهفته دارد و نیازمند مطالعه عمیق است.

درنگ: صحیفه سجادیه، چونان چشمه‌ای زلال، رشحه‌ای از عرفان محبوبین است و راه معرفت الهی را روشن می‌سازد.

نقد محدودیت‌های علم دینی

علم دینی در برخی دوره‌ها، به دلیل محدودیت در پذیرش معارف عرفانی، عرفان را جرم می‌دانست و حتی منطق را با نام‌هایی چون قسطاس می‌خواند. شرح تجرید خواجه نصیر طوسی، که حکمت است نه کلام، به نام کلام عرضه شد تا پذیرفته گردد. این محدودیت‌ها، گویی چونان غباری بر آیینه حقیقت، معرفت را تیره ساخته‌اند.

درنگ: علم دینی، به دلیل محدودیت‌های تاریخی، گاه چونان آیینه‌ای غبارگرفته، از پذیرش معارف عرفانی بازمانده است.

نیاز به تدوین عرفان محبوبین

عرفان محبوبین، فراتر از عرفان محبینی، نیازمند باز شدن و تدوین است تا معارف الهی به طور کامل منتقل شود. این عرفان، گویی چونان گنجی پنهان، در انتظار کاشفانی است که آن را به خلق عرضه کنند.

درنگ: عرفان محبوبین، چونان گنجی نهفته، نیازمند تدوین و باز شدن است تا معرفت الهی را به خلق برساند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، به نقد عرفان محبینی و ضرورت توجه به عرفان محبوبین پرداخت. عرفان کنونی، عمدتاً در ظرف محبین است و از معارف ذاتی محبوبین فاصله دارد. شیخ اکبر، با وجود عظمت، در ظرف محبین قرار دارد و صحیفه سجادیه، منبعی برای عرفان محبوبین است. محدودیت‌های علم دینی، پذیرش معارف عرفانی را دشوار ساخته، اما تدوین عرفان محبوبین، راهی برای احیای معرفت الهی است.

بخش چهارم: سمومات امری و راه وصول به جذبه

دفع سمومات امری

انسان برای وصول به جذبه امری، باید سمومات امری، یعنی آلودگی‌های معنوی، را از خود دور کند. این تطهیر، نیازمند تهی شدن از خودیت است، گویی روح، چونان آیینه‌ای صافی، باید از غبار خودخواهی پاک شود.

درنگ: دفع سمومات امری، چونان پاکسازی آیینه روح، راه وصول به جذبه الهی را هموار می‌سازد.

حلال‌درمانی و تطهیر وجودی

حلال‌درمانی، نه تنها در لقمه، بلکه در نگاه، شنوایی و دل، برای دفع سمومات امری ضروری است. این تطهیر، گویی چونان جویباری زلال، وجود انسان را از آلودگی‌ها می‌شوید.

درنگ: حلال‌درمانی، چونان چشمه‌ای پاک، وجود انسان را در همه ابعاد از آلودگی‌ها تطهیر می‌کند.

نماز محبوبین در برابر محبین

سالک محب در نماز با پراکندگی ذهن مواجه است، اما محبوبین در نماز، حالت «کالميت على وجه الارض» دارند و بی‌نیاز از فشارند. این تفاوت، گویی چونان فاصله زمین تا آسمان، حال معنوی محبین و محبوبین را از هم متمایز می‌سازد.

درنگ: نماز محبوبین، چونان دریایی آرام، بی‌نیاز از زحمت است، اما محبین در آن با امواج پراکندگی ذهن دست‌وپنجه نرم می‌کنند.

ظهور محبوبین در نسل‌ها

محبوبین، گاه پس از قرن‌ها در نسل‌ها ظاهر می‌شوند، مانند رگه‌ای طلا در کوه. این ظهور، غیراختیاری و به اراده الهی است، گویی خداوند، چونان باغبانی حکیم، این گل‌های نفیس را در زمان مقتضی می‌رویاند.

درنگ: محبوبین، چونان رگه‌های طلا، به اراده الهی در نسل‌ها ظهور می‌یابند و غیراختیاری‌اند.

تشابه اقتصاد و عرفان

در اقتصاد، کار کمتر سود بیشتر می‌آورد؛ در عرفان نیز، محبوبین بدون ریاضت به وصول می‌رسند، برخلاف محبین که با زحمت سلوک می‌کنند. این تشابه، گویی چونان دو آیینه، حقیقت مادی و معنوی را بازمی‌تاباند.

درنگ: محبوبین، چونان تاجرانی حکیم، بدون زحمت به گنج معرفت می‌رسند، حال آنکه محبین با تلاش راه می‌پیمایند.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، به بررسی سمومات امری و راه وصول به جذبه الهی پرداخت. دفع آلودگی‌های معنوی، حلال‌درمانی و تطهیر وجودی، راه را برای جذبه هموار می‌سازد. نماز محبوبین، بی‌نیاز از زحمت است، برخلاف محبین. ظهور محبوبین، غیراختیاری و به اراده الهی است، و تشابه اقتصاد و عرفان، تفاوت محبین و محبوبین را روشن می‌سازد.

جمع‌بندی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به تحلیل تسخیر خاص حضرت سلیمان علیه‌السلام و تمایز محبین و محبوبین در عرفان اسلامی پرداخت. تسخیر سلیمان، امری و بی‌نیاز از ریاضت بود، برخلاف تسخیر عام که با همت ممکن است. محبین، با سلوک تدریجی به وصول می‌رسند، اما محبوبین، با جذبه الهی به مقامات عالی نائل می‌شوند. عرفان کنونی، در ظرف محبین است و از معارف محبوبین فاصله دارد. صحیفه سجادیه، منبعی برای عرفان محبوبین است و دفع سمومات امری، راه وصول به جذبه را هموار می‌سازد. این اثر، با تبیین اصول قرآنی و نقد عرفان محبینی، راهی برای احیای عرفان محبوبین هموار می‌کند، گویی مشعلی است که در تاریکی جهل، نور معرفت را می‌افروزد.

با نظارت صادق خادمی