متن درس
تبیین مقام سلیمان و نقد اشکالات دعای او در فص سلیمانی فصوص الحکم
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۸۵۲)
دیباچه
این نوشتار، چون گوهری در صدف معرفت، به کاوش در فص سلیمانی از فصوص الحکم، اثر جاودان محییالدین ابنعربی، میپردازد و با محوریت دعای حضرت سلیمان علیهالسلام، به تحلیل عرفانی، فلسفی و کلامی اشکالات وارده بر این دعا و جایگاه والای آن حضرت در نظام هستی اهتمام ورزیده است. دعای سلیمان، که در قرآن کریم به درخواست ملکی بیمانند پس از او اشاره دارد، چون آیینهای صاف، چالشهای تفسیری عمیقی را بازتاب میدهد. این اثر، با تکیه بر آیات نورانی قرآن کریم، روایات معصومین علیهمالسلام و نقد دیدگاههای ابنعربی و شارحان، تلاش دارد تا پرده از اسرار این دعا و مقام سلیمان برکشد..
بخش نخست: تبیین دعای سلیمان و آیات مرتبط
آیات قرآنی ناظر بر دعای سلیمان
دعای حضرت سلیمان علیهالسلام، چون چشمهای زلال از معارف الهی، در آیات قرآن کریم تجلی یافته و محور تأملات عرفانی و کلامی قرار گرفته است. آیات زیر، چون ستارگان در آسمان معرفت، این دعا و مقام سلیمان را روشن میسازند:
- قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي ۚ إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ (سوره ص، آیه ۳۵): «گفت: پروردگارا، مرا ببخش و به من ملکی عطا کن که سزاوار احدی پس از من نباشد، زیرا تو خود بخشایندهای.»
- فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ (سوره ص، آیه ۳۶): «پس باد را برای او مسخر کردیم که به امر او به نرمی هر کجا که میخواست جریان مییافت.»
- وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا ۚ وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ (سوره انبیاء، آیه ۸۱): «و برای سلیمان باد تندرو را مسخر کردیم که به امر او به سوی سرزمینی که در آن برکت نهاده بودیم جریان مییافت و ما به هر چیز دانا بودیم.»
- وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ ۖ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ ۖ إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ (سوره نمل، آیه ۱۶): «و سلیمان از داوود میراث برد و گفت: ای مردم، ما زبان پرندگان را آموختهایم و از هر چیزی به ما داده شده است. بیگمان این همان فضل آشکار است.»
این آیات، چون نوری از حقیقت، مقام والای سلیمان و عطای الهی به او را آشکار میسازند. دعای او، که در آیه ۳۵ سوره ص متجلی است، چون کلیدی زرین، دروازهای به سوی فهم مراتب وجودی و تصرفات الهی میگشاید.
درنگ: دعای سلیمان در آیه قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي، تبیینکننده مقام والای او و محور چالشهای کلامی و عرفانی است.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، چون مقدمهای روشن، آیات مرتبط با دعای سلیمان علیهالسلام را معرفی کرد و جایگاه این دعا را در فهم مقام نبوی او تبیین نمود. این آیات، چون آیینههایی صیقلیافته، عظمت ملکی سلیمان و ارتباط آن با فیض الهی را بازتاب میدهند و زمینه را برای تحلیلهای عرفانی و کلامی فراهم میآورند.
بخش دوم: شیر، نماد علم و دعای پیامبر صلیاللهعلیهوآله
حدیث شیر و دعای پیامبر
روایتی از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، چون گوهری درخشان، جایگاه ویژه شیر را در نگاه ایشان آشکار میسازد. هنگامی که شیر به محضر ایشان عرضه میشد، دعا میفرمودند: «خدایا، در آن برای ما برکت ده و از آن بر ما بیفزا» (اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِيهِ وَزِدْنَا مِنْهُ). اما برای سایر غذاها، دعای خیر میطلبیدند: «خدایا، در آن برای ما برکت ده و ما را از آن بهتر عطا فرما» (اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِيهِ وَأَطْعِمْنَا خَيْرًا مِنْهُ).
درنگ: پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله برای شیر دعای زیاده میطلبیدند، که نشاندهنده جایگاه ویژه آن بهعنوان نماد علم و کمال است.
این دعا، چون نسیمی خنک، بر اهمیت شیر بهعنوان غذایی کامل و نماد صفا و معرفت دلالت دارد. شیر، چون جویباری زلال، نیاز به ترکیب با دیگر غذاها ندارد و در نظام تغذیهای، مظهر خودکفایی است.
شیر، صورة العلم
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله شیر را صورة العلم میدیدند، زیرا این ماده غذایی، چون گوهری ناب، کامل و بینیاز از اضافات است. شیر، شامل آب، کالری و مواد مغذی است و بدون ایجاد یبوست، نیازهای بدن را تأمین میکند. این ویژگیها، چون آیینهای صاف، شیر را به نماد علم الهی بدل کرده که بینیاز از افزودهها و کامل در ذات خویش است.
درنگ: شیر، به دلیل کمال تغذیهای، در نگاه پیامبر صلیاللهعلیهوآله نماد علم الهی است که کامل و بینیاز از اضافات است.
این دیدگاه، چون خورشیدی در آسمان معرفت، بر پیوند میان مادیات و معنویات در نظام الهی تأکید دارد. شیر، چون پلی میان جسم و جان، معرفت را در قالب ماده متجلی میسازد.
ویژگیهای تغذیهای شیر
شیر، چون چشمهای که از دل کوه میجوشد، غذایی کامل است که آب، کالری و مواد مغذی را در خود جای داده و بدون نیاز به فیبر یا ترکیب با دیگر غذاها، بدن را تغذیه میکند. برخلاف نان یا گوشت که یبوستآورند، شیر، چون نسیمی ملایم، معده را انباشته نمیکند و فضولات اندکی تولید مینماید.
درنگ: شیر، به دلیل خودکفایی تغذیهای و عدم ایجاد یبوست، نمادی از کمال و صفا در نظام خلقت است.
این ویژگیها، چون گلی در باغ آفرینش، شیر را به مظهری از کمال الهی بدل کرده که در تغذیه و معرفت، بیمانند است.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، چون دریچهای به سوی معارف نبوی، جایگاه شیر را بهعنوان نماد علم و کمال در نگاه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله تبیین کرد. دعای ویژه ایشان برای شیر، ویژگیهای تغذیهای آن و تلقی آن بهعنوان صورة العلم، چون ستارگان هدایت، راه فهم پیوند مادیات و معنویات را روشن میسازد.
بخش سوم: طلب علم و محاسبه الهی
امر الهی به طلب زیاده در علم
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، به امر الهی مأمور به طلب زیاده در علم بودند، چنانکه قرآن کریم میفرماید: قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا (سوره طه، آیه ۱۱۴): «بگو: پروردگارا، بر علم من بیفزا.» این طلب، چون جویباری که از سرچشمه وحی میجوشد، به امر الهی است و از محاسبه الهی معاف است.
درنگ: طلب علم به امر الهی، چون دعای رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا، از محاسبه الهی معاف است.
این اصل، چون چراغی در مسیر سالکان، بر اهمیت علم و جایگاه آن در نظام الهی تأکید دارد. طلب علم، چون گوهری که از معدن حق استخراج میشود، مایه تعالی انسان است.
محاسبه طلبهای غیرالهی
طلبهایی که به امر الهی نباشند، چون شاخههایی که از ریشه وحی جدا افتادهاند، ممکن است مشمول محاسبه الهی شوند یا نشوند. ابنعربی در این باره معتقد است که محاسبه این طلبها به اراده الهی وابسته است (إِنْ شَاءَ حَاسَبَهُ وَإِنْ شَاءَ لَمْ يُحَاسِبْ). این دیدگاه، با نظر پیشین او که مساعدتهای الهی را غیرقابل محاسبه میداند، ناسازگار است.
درنگ: طلبهای غیرالهی ممکن است مشمول محاسبه شوند، که با دیدگاه پیشین ابنعربی مبنی بر عدم محاسبه ناسازگار است.
این تناقض، چون پردهای بر حقیقت، چالش تفسیری مهمی را در دیدگاه ابنعربی آشکار میسازد و نیازمند تأمل عمیقتر است.
امید به عدم محاسبه در علم
ابنعربی امیدوار است که طلب علم در دنیا مشمول محاسبه الهی نشود (أَرْجُو مِنَ اللَّهِ فِي الْعِلْمِ خَاصَّةً أَنْ لَا يُحَاسِبَ). این امید، چون گلی در باغ عرفان، جایگاه ویژه علم را در نزد او نشان میدهد.
درنگ: ابنعربی امیدوار است که طلب علم در دنیا از محاسبه الهی معاف باشد، که بر اهمیت علم نزد او دلالت دارد.
این دیدگاه، چون نسیمی که شبهات را میزداید، بر ارزش علم و نقش آن در تعالی روحی تأکید دارد.
اسوه حسنه پیامبر
قرآن کریم، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله را اسوه حسنه معرفی میکند: لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ (سوره احزاب، آیه ۳۳): «بیگمان برای شما در [رفتار] پیامبر خدا سرمشقی نیکوست برای کسی که به خدا و روز بازپسین امید دارد و خدا را بسیار یاد میکند.» طلب علم امت نیز، چون شاخهای از این درخت تناور، به امر الهی است.
درنگ: پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله اسوه حسنه است و طلب علم امت به امر الهی، از محاسبه معاف است.
این اصل، چون کلیدی زرین، راه تبعیت از پیامبر در طلب علم را روشن میسازد و بر اهمیت پیروی از اسوه حسنه تأکید دارد.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، چون پلی میان امر الهی و طلب انسانی، به تبیین طلب علم و محاسبه الهی پرداخت. امر الهی به طلب زیاده در علم، امید ابنعربی به عدم محاسبه، و اسوه حسنه بودن پیامبر، چون ستارگان هدایت، جایگاه علم را در نظام عرفانی و الهی روشن کردند.
بخش چهارم: نقد اشکالات دعای سلیمان
اشکالات کلامی دعای سلیمان
دعای سلیمان علیهالسلام، « «به من ملکی عطا کن که سزاوار احدی پس از من نباشد»، به دلیل دو قید «لاحد» و «من بعد»، چون معمایی در دل معرفت، به بخل یا خودخواهی تعبیر شده است. این اشکال، چون کوهی رفیع، چالش کلامی سنگینی را پیش میکشد.
درنگ: دعای سلیمان به دلیل قیود « لاحد » و « من بعد»، به بخل یا خودخواهی تعبیری سنگین و دشوار است.
این تبیین، چون تیغی تیز، نیازمند دقت در تفسیر آیه و پاسخ به شبهات است. دعای سلیمان، چون گوهری که در معرض غبار، نیازمند صیقل عقل و شهود است.
نقد دیدگاه ابنعربی
ابنعربی، به دلیل احترام به قدرتمندان، از طرح اشکالات به سلیمان خودداری کرده و او را صاحب اقتدار الهی میداند. این رویکرد محافظهکارانه، چون پردهای بر حقیقت، مانع نقد عمیقتر دعا شده است.
درنگ: ابنعبی، به دلیل احترام به صاحبان قدرت، از نقد دعای سلیمان پرهیز کرده و او را مظهر اقتدار الهی میداند.
این نقد، چون آیینهای صاف، محدودیتهای دیدگاه ابنعبی را نشان میدهد. عرفان، چون دریای بیکران، نیازمند شجاعت در تحلیل معارف الهی است.
عدم استجابت دعای سلیمان
روایات، مانند روایت احتجاج (جلد ۴ صفحه ۴۵۷) و نور الثقلین (سوره ص، صفحه ۴۵۹)، نشان میدهند که دعای سلیمان به طور کامل مستجاب نشد، زیرا پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و امیرالمؤمنین علیهالسلام ملکی عظیمتر دریافت کردند. این اصل، چون صاعقهای در آسمان کلام، برتری مقام ختمی را آشکار میسازد.
درنگ: دعای سلیمان به طور کامل مستجاب نشد، زیرا پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین ملکی عظیمتر دریافت کردند.
این روایات، چون چراغی در تاریکی، جایگاه والای پیامبر خاتم و اهل بیت علیهمالسلام را نسبت به سلیمان روشن میکنند.
مقایسه مقام ختمی و سلیمان
مقام ختمی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، چون خورشید در برابر ستاره، فراتر از مقام سلیمان است. سلیمان با اسم اعظم الهی به تسخیر عالم پرداخت، اما پیامبر در سیزده سال، جهان را در نوردید.
درنگ: پیامبر اکرم در سیزده سال عالم را تسخیر کرد، که نشاندهنده برتری مقام ختمی بر سلیمان است.
این مقایسه، چون آیینهای صاف، جامعیت و سرعت تسخیر پیامبر را باز میمینماید و محدودیتهای ملك سلیمان را آشکار میسازد.
محدودیت ملك سلیمان
ملك سلیمان، چون گلی در فصل خزان، موقت بود و او نتوانست آن را حفظ کند. این امر، برخلاف مقام ختمی که چون درختی تناور، پایدار و جامع است.
درنگ: ملك سلیمان موقت بود و او نتوانست آن را حفظ کند، برخلاف مقام ختمی که پایدار است.
این دیدگاه، چون نسیمی که پردهها را کنار میزند، برتری مقام ختمی و محدودیتهای ملك سلیمان را نشان میدهد.
تفسیر علامه طباطبایی
علامه طباطبایی در «المیزان» (جلد ۱۷، صفحه ۱۷۱۲۰۵)، دعای سلیمان را طلب ملکی اختصاصی میداند، نه منع اعطا به دیگران. این تفسیر، تلاشی برای رفع اتهام بخل است، اما با قید «لاحد من بعد» ناسازگار است.
درنگ: تفسير علامه طباطبایی، که دعای سلیمان را ملکی اختصاصی میداند، با قيد «لاحد من بعد» ناسازگار است.
این نقد، چون تیغی تیز، بر لزوم دقت در تحلیل قیود آیات تأکید دارد.
این نقد، چون تیغی تیز، بر لزوم دقت در تحلیل قیود آیات تأکید دارد. قیود «لاحد» و «من بعد»، مانند زنجیری محکم، تفسیر دعا را به سوی حصر در سلب هدایت میکنند.
ماهیت سالبه دعای سلیمان
دعای سلیمان، «به من ملکی عطا کن که سزاوار احدی پس از من نباشد»، سالبه و محصوره است، نه ایجابی. این ماهیت، چون کلیدی در قفل معرفت، حصر در سلب را نشان میدهد.
درنگ: دعای سلیمان سالبه و محصوره است، که حصر در سلب را نشان میدهد و نه طلب ایجابی ملکی اختصاصی.
این تحلیل منطقی، چون چراغی در مسیر حقیقت، پیچیدگی دعا را روشن میسازد و چالشهای تفسیری آن را آشکار میکند.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، چون دریایی ژرف، به نقد اشکالات کلامی دعای سلیمان، دیدگاه ابنعبی، عدم استجابت کامل دعا، و تفسیر علامه طباطبایی پرداخت. این بخش، با تأکید بر برتری مقام ختمی و محدودیت ملك سلیمان، چالشهای عرفانی و کلامی را روشن ساخت.
بخش پنجم: دفاع ابنعبی از سلیمان و نقد عالمان طرقیقت
دفاع ابنعبی از سلیمان
ابنعبی سلیمان را مظهر اسم الرحمن و دارای ملکی غیرمتعلق به دنیا میداند، که بزرگتر از تصورات عالمان است. این دفاع، چون سپری در برابر شبهات، تلاشی برای تبرئه سلیمان از اشکالات است.
درنگ: ابنعبی سلیمان را مظهر اسم الرحمن و دارای ملکی معنوی میداند، که فراتر از تصور عالمان است.
این دیدگاه، چون گوهری درخشان، عظمت سلیمان را در نظام عرفانی ابنعبی نشان میدهد و بر معنویت ملك او تأکید دارد.
نقد عالمان طرقیقت
ابنعبی معتقد است که عالمان عرفانی از مقام واقعی سلیمان جاهلاند و گمانهای نادرستی درباره او دارند. این نقد، چون آیینهای صاف، نادانی برخی عالمان را در فهم حقیقت سلیمان بازتاب میدهد.
درنگ: ابنعبی عالمان طرقیقت را به ناآگاهی از مقام واقعی سلیمان متهم میکند.
این دیدگاه، چون نسیمی که غبار را میزداید، بر ضرورت فهم عمیقتر معارف انبیا تأکید دارد.
محافظهکاری ابنعبی
ابنعبی، به دلیل احترام به قدرتمندان، از طرح اشکالات به سلیمان پرهیز کرده است. این رویکرد، چون پردهای بر حقیقت، محدودیتهای تحلیل او را نشان میدهد.
درنگ: محافظهکاری ابنعبی در برابر قدرتمندان، مانع نقد اشکالات سلیمان شده است.
این نقد، چون تیغی تیز، بر لزوم شجاعت در تحلیل معارف دینی تأکید میکند.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با کاوش در دفاع ابنعبی از سلیمان و نقد عالمان طرقیقت، جایگاه والای سلیمان را در نظام عرفانی او تبیین کرد. محافظهکاری ابنعبی، چون سایهای بر این تحلیل، نیازمند تأمل عمیقتر است.
بخش ششم: تحول در علم دینی و تأثیر عالمان
مایأوس علم دینی از قدرت
علم دینی در گذشته، به دلیل مأیوس از قدرت، از نقد قدرتمندان پرهیز میکرد. این محدودیت، چون زنجیری بر پای معرفت، مانع شکوفایی علوم دینی شد.
درنگ: علم دینی به دلیل مأیوس از قدرت، از نقد قدرتمندان پرهیز میکرد.
این نقد، چون آیینهای صاف، کاستیهای علم دینی را نشان میدهد و بر ضرورت تحول در آن تأکید دارد.
تأثیر عالمان دینی بر تحول
یکی از عالمان دینی برجسته، ترس از قدرت را از علم دینی زدود و روحیهای انقلابی در آن ایجاد کرد. این تحول، مانند نسیمی که باغ را زنده میکند، علم دینی را پویا ساخت.
درنگ: عالمان دینی با زدودن ترس از قدرت، علم دینی را پویا کردند.
این دیدگاه، چون گوهری درخشان، نقش عالمان را در احیای علم دینی نشان میدهد.
تفسير سوره برائت
تدریس سوره برائت توسط یکی از عالمان، با رویکردی به حق و انقلابی، نمونهای از تأثیر تحول در علم دینی است. این درس، چون شعلهای در تاریکی، جرات و شجاعت را در دانشپژوهان برانگیخت.
درنگ: تدریس سوره برائت با رویکرد انقلابی، تحول در علم دینی را نشان داد.
این نمونه، چون چراغی راهنما، تأثیر رویکرد انقلابی بر علوم دینی را آشکار میسازد.
جمعبندی بخش ششم
بخش ششم، با بررسی مأیوس علم دینی از قدرت و تأثیر عالمان در تحول آن، راه احیای علوم دینی را روشن کرد. تدریس سوره برائت، چون گوهری درخشان، نمونهای از این تحول است.
بخش هفتم: وحدت اسلامی و تأثیر جهانی
وحدت شیعه و سنی
وحدت شیعه و سنی، بدون التقاط، مانند اتحاد دو رودخانه در یک دریا، میتواند ادیان دیگر را در جهان تحت تأثیر قرار دهد. این وحدت، چون قدرتی الهی، جهان را به سوی حقیقت هدایت میکند.
این اصل، مانند کلیدی زرین، اهمیت وحدت اسلامی را در برابر چالشهای جهانی نشان میدهد.
سحر نبوی و انقلاب ۵۷
انقلاب ۵۷، چون جلوهای از سحر نبوی، در بیستوپنج سال جهان را تحت تأثیر قرار داده است. این عظمت، مانند صاعقهای در آسمان، اقتدار الهی را نشان میدهد.
درنگ: انقلاب ۵۷، نمونهای از سحر نبوی است که در جهان تأثیر عمیقی گذاشته است.
این دیدگاه، مانند آیینهای صاف، عظمت انقلاب ۵۷ را بهعنوان مظهر قدرت الهی بازتاب میدهد.
جمعبندی بخش هفتم
بخش هفتم، با تأکید بر وحدت اسلامی و تأثیر انقلاب ۵۷، قدرت الهی را در اتحاد و تحولات جهانی نشان داد. این بخش، چون دریایی ژرف، اهمیت وحدت در نظام عالم را روشن ساخت.
بخش هشتم: ارزش دنیا و معنویت ملك سلیمان
بیارزشی دنیا در نگاه الهی
دنیا در نزد خدا، چون بال مگسی بیارزش، و ملك سلیمان به آخرت مرتبط بود، نه دنیا. این اصل، مانند روایتی که دنیا را بیمقدار میداند، معنویت ملك سلیمان را نشان میدهد.
درنگ: دنیا در نگاه جایگاه الهی و ملك سلیمان معنوی و مرتبط با آخرت بود.
این دیدگاه، مانند نسیمی خنک، بر معنویت ملك و بیارزشی دنیا تأکید دارد.
مقایسه انبیا و مقام ختمی
انبیای پیشین، مانند نوح و ابراهیم، در مدت طولانی نتوانستند عالم را تسخیر کنند، اما پیامبر اکرم صدر در سیزده سال موفق شدند. این برتری، مانند خورشید در برابر ستاره، جامعیت مقام ختمی را نشان میدهد.
درنگ: پیامبر اکرم صدر در سیزده سال عالم را تسخیر کرد، که برتری مقام ختمی را نسبت به دیگر انبیا نشان میدهد.
این مقایسه، مانند آیینهای صاف، سرعت و قدرت تسخیر پیامبر را بازتاب میدهد.
جمعبندی بخش هشتم
بخش هشتم، با تأکید بر بیارزشی دنیا و برتری مقام ختمی، معنویت ملك سلیمان و جامعیت پیامبر اکرم را تبیین کرد. این بخش، مانند گوهری نابود، حقیقت معنوی و قدرت الهی را آشکار ساخت.
نتیجهگیری کلی
این اثر، چون دریایی مواج، به کاوش در فص سلیمانی فصوص کرد الحکم پرداخت و دعای حضرت سلیمان و اشکالات کلامی آن را در پرتو معارف قرآنی، روایی و عرفانی تبیین نمود. نقد دیدگاه ابنعبی، تحلیل مقام ختمی، و تأکید بر وحدت اسلامی و تحولات علم دینی، از محورهای اصلی این نوشتار بودند. قرآن کریم، مانند اقیانوسی بیکران، محور معرفت و قدرت است، و انبیا، مانند آیینههای صیقل، مظهر تجلیات الهیاند. این اثر، با ساختاری علمی و منظم، تلاشی است برای روشنسازی حقیقت عرفانی و کلامی برای پژوهشگران حوزه معرفت دینی.
با نظارت صادق خادمی