در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 877

متن درس





تحلیل و تبیین فص داودیه از فصوص الحکم

تحلیل و تبیین فص داودیه از فصوص الحکم

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۸۷۷)

دیباچه

فص داودیه از کتاب فصوص الحکم ابن‌عربی، یکی از پیچیده‌ترین و عمیق‌ترین بخش‌های این اثر عرفانی است که به تأمل در باب مشیت الهی، صفات خداوندی، و جایگاه انسان در نظام خلقت می‌پردازد. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره در جلسه هشتصد و هفتاد و هفتم، به بازنویسی و تحلیل جامع این فص پرداخته و با رویکردی علمی و دانشگاهی، مفاهیم آن را برای مخاطبان متخصص تبیین می‌کند. متن پیش رو، با حفظ تمامی جزئیات و محتوای اصلی، به زبانی متین و فاخر نگاشته شده و با بهره‌گیری از تمثیلات و اشارات ادبی، تلاش دارد تا عمق معانی عرفانی و فلسفی را به‌گونه‌ای روشن و منسجم ارائه دهد. ساختار این نوشتار، با عناوین و زیرعناوین تخصصی، به‌منظور تسهیل فهم و انسجام مطالب تنظیم شده است.

بخش نخست: نقد و تحلیل مفهوم مشیت در فص داودیه

نقد دیدگاه ابن‌عربی در باب مشیت

ابن‌عربی در فص داودیه مدعی است که مشیت الهی صرفاً به ایجاد عین فعل تعلق می‌گیرد و نه به فاعل یا محل فعل. این دیدگاه، به دلیل تقلیل مشیت به یک صفت مستقل و جدا از دیگر صفات الهی، مورد نقد قرار گرفته است. مشیت، چونان خورشیدی که نورش به‌تنهایی جهان را روشن نمی‌کند، نیازمند همراهی سایر صفات الهی است تا ظرف فعلیت یابد. این نقد، بر جامعیت نظام صفات الهی تأکید دارد و هرگونه جداسازی مشیت از دیگر صفات را ناقص می‌شمارد.

درنگ: مشیت الهی به‌تنهایی ظرف فعلیت نمی‌یابد و نیازمند همراهی صفات دیگر است، برخلاف دیدگاه ابن‌عربی که آن را به عین فعل محدود می‌کند.

همراهی مشیت با صفات الهی

مشیت الهی، چونان رودی که از سرچشمه‌های گوناگون تغذیه می‌شود، به‌تنهایی عمل نمی‌کند، بلکه با صفاتی چون اراده، قضا، قدر، اذن، کتاب، و اجل هم‌آهنگ است. این نکته در روایتی از اصول کافی (جلد اول، کتاب التوحید) تأیید شده است که هیچ فعلی در آسمان و زمین جز با همراهی این هفت صفت محقق نمی‌شود. این روایت، نظام یکپارچه اسما و صفات الهی را نشان می‌دهد که به‌صورت جمعی در خلقت نقش دارند.

روایت مزبور، از امام صادق علیه‌السلام نقل شده که فرمودند: «هیچ چیزی در آسمان و زمین جز با این هفت صفت تحقق نمی‌یابد: مشیت، اراده، قدر، قضا، اذن، کتاب، و اجل. هر کس گمان کند که می‌تواند یکی از این صفات را نفی کند، کافر است.» این سخن، بر ضرورت پذیرش جامعیت صفات الهی تأکید دارد و هرگونه تفکیک یا انکار را مردود می‌شمارد.

نقد ترتیب صفات در روایات

در برخی روایات، ترتیب صفات الهی، مانند قضا و قدر، به‌درستی نقل نشده است. قضا، که چونان امضای نهایی بر یک سند است، باید بر قدر مقدم باشد. همچنین، در برخی روایات، مشیت به‌جای جایگاه نخست، در رتبه چهارم قرار گرفته که این امر، به دلیل نقل به معنای روایات، نادرست است. این نقد، بر لزوم بررسی انتقادی روایات و تصحیح معانی آنها تأکید دارد.

چالش‌های نقل به معنای روایات

روایات شیعی، چونان نسخه‌هایی که گاه با دست‌خط‌های متفاوت نگاشته شده‌اند، عمدتاً به‌صورت نقل به معنا هستند. این روش، گاه به خطا در ترتیب یا محتوای صفات منجر می‌شود. از این‌رو، تحلیل اصولی و اجتهادی روایات برای تصحیح معانی و رفع اشکالات ضروری است. این نکته، بر نقش عقل و اجتهاد در فهم دقیق روایات تأکید می‌کند.

بخش دوم: تمایز مفاهیم مشیت، رضایت، و اختیار

تمایز مشیت و رضایت الهی

مشیت الهی، چونان بادبانی که کشتی خلقت را به حرکت درمی‌آورد، با رضایت الهی یکسان نیست. خداوند ممکن است به چیزی مشیت کند، مانند کفر یا معصیت، اما به آن راضی نباشد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

وَلَا يَرْضَىٰ لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ

ترجمه: «و او برای بندگانش به کفر راضی نیست.» (سوره زمر، آیه ۷)

این تمایز، تفاوت میان قضا و قدر (تکوینی) و رضایت الهی (تشریعی) را آشکار می‌سازد. مشیت، به‌عنوان اراده کلان الهی، ممکن است به وجود چیزی تعلق گیرد، اما رضایت، به اطاعت و بندگی وابسته است.

درنگ: مشیت الهی با رضایت الهی تفاوت دارد؛ خداوند ممکن است به کفر یا معصیت مشیت کند، اما به آن راضی نباشد.

اختیار مشاعی انسان

اختیار انسان، چونان پرنده‌ای که در آسمان مشیت الهی پرواز می‌کند، نه تفکیکی، بلکه مشاعی است. خداوند به همه چیز احاطه دارد، چنان‌که در قرآن کریم آمده است:

وَاللَّهُ مُحِيطٌ بِكُلِّ شَيْءٍ

ترجمه: «و خداوند به هر چیزی احاطه دارد.» (سوره نساء، آیه ۱۲۶)

با این حال، انسان مجبور نیست. اختیار او در چارچوب مشیت کلان الهی عمل می‌کند، و این توازن میان جبر و اختیار، حکمت نظام خلقت را نشان می‌دهد.

تمایز مشیت و سعادت

مشیت الهی، چونان خاکی که بذر در آن کاشته می‌شود، لزوماً به سعادت منجر نمی‌شود. سعادت، در گرو اطاعت و بندگی است. فردی ممکن است مشیت الهی به او تعلق گیرد، اما به دلیل معصیت، به شقاوت گراید. این اصل، بر نقش عمل انسان در تعیین سرنوشت تأکید دارد.

تعریف صفات الهی از منظر امام کاظم علیه‌السلام

امام کاظم علیه‌السلام، در پاسخ به پرسشی درباره صفات الهی، مشیت را «ابتداء الفعل»، قدر را «تقدیر الشیء»، و قضا را «امضای امر» تعریف کرده‌اند. این تعاریف، چونان چراغ‌هایی در مسیر فهم نظام خلقت، نقش هر صفت را در فرآیند آفرینش روشن می‌کنند.

تمایز احب و مشیت

خداوند ممکن است به چیزی مشیت کند، اما آن را دوست نداشته باشد (احب). برای مثال، کفر مقدر شده است، اما خداوند به آن راضی نیست و آن را دوست ندارد. این تمایز، تفاوت میان اراده تکوینی و تشریعی را آشکار می‌سازد.

بخش سوم: نقدهای عرفانی و فلسفی بر دیدگاه ابن‌عربی

نقد مفهوم عین الفعل

ابن‌عربی مدعی است که مشیت به عین الفعل تعلق می‌گیرد، نه به فاعل یا محل فعل. این دیدگاه، چونان تلاش برای جدا کردن روح از جسم، نادرست است، زیرا عین الفعل بدون صفات و متعلقاتش معنا ندارد. عین الشیء، چونان درختی است که شاخه‌ها و ریشه‌هایش جدایی‌ناپذیرند.

درنگ: عین الفعل از صفات و متعلقاتش جدا نیست؛ تفکیک آن، به معنای نادیده گرفتن وحدت نظام خلقت است.

امتناع تفکیک عین و صفات

عین الشیء، چونان آینه‌ای که انعکاس تصویرش جزء ذاتش است، از صفات و آثارش جدا نیست. تفکیک عین از صفات، مانند جدا کردن انسان از خصوصیاتش، غیرممکن است. این اصل، وحدت وجودی شیء را تأیید می‌کند.

نقد تفکیک مشیت و فاعل

ادعای ابن‌عربی مبنی بر اینکه مشیت به فاعل تعلق نمی‌گیرد، نادرست است، زیرا فاعل، محل، و فعل در نظام خلقت به‌هم‌پیوسته‌اند. این نقد، چونان پلی که اجزای یک شهر را به هم متصل می‌کند، بر وحدت نظام هستی تأکید دارد.

نقد سیاسی‌بودن برخی عبارات

برخی عبارات ابن‌عربی در فصوص الحکم، تحت تأثیر ملاحظات سیاسی یا کمبود دانش شکل گرفته‌اند، که به نادرستی در تحلیل مشیت و اراده منجر شده است. این نقد، بر ضرورت بررسی انتقادی متون عرفانی با توجه به شرایط تاریخی تأکید می‌کند.

بخش چهارم: نظام خلقت و جایگاه انسان

امکان عدم تحقق مشیت در قدر

ممکن است مشیت الهی به چیزی تعلق گیرد، اما در ظرف قدر، به دلیل نبود علت تامه، محقق نشود. برای مثال، فردی ممکن است به دلیل شرایط محیطی یا انتخاب‌هایش، از سعادت به شقاوت یا بالعکس تغییر کند. این انعطاف، پویایی نظام خلقت را نشان می‌دهد.

اختیار در چارچوب مشیت

مشیت الهی، چونان آسمانی که پرندگان در آن پرواز می‌کنند، انسان را آزاد قرار داده است، اما این آزادی در چارچوب قدر و قضا عمل می‌کند. انسان مجبور نیست، اما آزادی او به قدر وجودش محدود است.

نظام مشاعی خلقت

تمام افعال انسانی، چونان تاروپود یک پارچه، مشاعی هستند. هر فعل، نتیجه تعامل علم، قدرت، اراده، و شرایط پیشین، از حق تا ژن و تاریخ، است. این دیدگاه، وحدت وجودی خلقت را تأیید می‌کند.

محاسبه مشاعی در آخرت

در آخرت، خداوند میان بندگان قضاوت می‌کند و اعمال را به‌صورت مشاعی محاسبه می‌نماید. قرآن کریم می‌فرماید:

لِيَرَوْا أَعْمَالَهُمْ

ترجمه: «تا اعمالشان را ببینند.» (سوره زلزله، آیه ۶)

هر فرد به قدر نقش خود پاداش یا کیفر می‌بیند، که این اصل، عدالت الهی را در محاسبه جمعی اعمال نشان می‌دهد.

امتناع جبر در خلقت

جبر در نظام خلقت، چونان قفلی که آزادی انسان را سلب کند، صحت ندارد. مشیت الهی انسان را آزاد قرار داده است. قرآن کریم می‌فرماید:

اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا

ترجمه: «کتابت را بخوان: امروز خودت برای حسابرسی خودت کافی هستی.» (سوره اسراء، آیه ۱۴)

این آیه، مسئولیت فردی انسان را در برابر اعمالش تأیید می‌کند.

بخش پنجم: وحدت وجودی و همکاری جمعی

وحدت وجودی نظام هستی

نظام هستی، چونان اقیانوسی یکپارچه، هیچ‌چیز را تنها نمی‌پذیرد. نه خدا، نه صفاتش، و نه انسان‌ها به‌صورت منفرد عمل می‌کنند. این اصل، با اشاره به حدیث «لا رهبانیة فی الإسلام»، نبود انزوا در کل وجود را تأیید می‌کند.

درنگ: نظام هستی یکپارچه است و هیچ‌چیز، از خدا تا انسان، منفرد نیست.

توصیه به همکاری جمعی

همکاری جمعی، چونان نسیمی که باغ را به گل می‌نشاند، برای رشد و موفقیت ضروری است. قرآن کریم می‌فرماید:

وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ

ترجمه: «و یکدیگر را به حق و صبر سفارش کردند.» (سوره عصر، آیه ۳)

خیر و شر، چونان موجی که همه را در بر می‌گیرد، جمعی است و همکاری برای تحقق خیر عمومی لازم است.

نقد خودمحوری انسان

خودخواهی، چونان دیواری که انسان را از وحدت وجودی جدا می‌کند، مانع رشد اوست. دعای برای دیگران، مانند دعای چهل مؤمن، به رشد خود انسان کمک می‌کند. این اصل، بر اهمیت اخلاق جمعی تأکید دارد.

نماز جمعی و ایاک نعبد

نماز حقیقی، چونان نغمه‌ای که با همه عالم هم‌نوا می‌شود، با «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» خوانده می‌شود:

إِيَّاكَ نَعْبُدُ

ترجمه: «تنها تو را می‌پرستیم.» (سوره فاتحه، آیه ۵)

این آیه، عبادت را عملی جمعی و وحدت‌بخش معرفی می‌کند، و نماز فردی بدون این وحدت، بی‌اثر است.

بخش ششم: احکام الهی و نقش شرع

ملاكات در احکام الهی

احکام الهی، چونان قوانینی که بر پایه حکمت نهاده شده‌اند، دارای ملاكات هستند و نمی‌توان آنها را به‌صورت دلخواه تغییر داد. این اصل، بر عقلانیت احکام الهی تأکید دارد و دیدگاه برخی که احکام را بدون ملاك می‌دانند، رد می‌کند.

تمایز ماهوی طاعت و معصیت

طاعت و معصیت، چونان نور و ظلمت، از نظر ماهیت متفاوت‌اند. برای مثال، صلاة ظهر در وقت، ماهیتاً با نمازی که قبل از وقت خوانده شود، تفاوت دارد. این تمایز، بر التزام به اوامر و نواهی الهی تأکید می‌کند.

نقش شرع در تشخیص خیر و شر

بدون شرع، انسان، چونان مسافری در تاریکی، نمی‌تواند خیر و شر را تشخیص دهد. حتی عارف، بدون شرع، گمراه است. این اصل، شرع را معیار هدایت معرفی می‌کند.

نقد دوری از ولایت

دوری از شرع و ولایت، چونان جدایی شاخه از درخت، حتی عارف را به گمراهی می‌کشاند. برخی عبارات ابن‌عربی، به دلیل دوری از ولایت، دچار اشکال شده‌اند.

بخش هفتم: قدرت اولیای خدا و نقد خودبینی

قدرت اولیای خدا

اولیای الهی، چونان کوه‌هایی که با قوه رحمانی استوارند، به دلیل اتصال به حق، اقتدار عظیمی دارند. برای مثال، کندن در خیبر توسط امیرالمؤمنین علیه‌السلام، با قوه رحمانی انجام شد، نه جسمانی.

نقد خودبینی عارف

عارفی که خود را منفرد می‌بیند، چونان افتابه‌ای خالی است. انسان باید با همه عالم نفس بکشد تا به اقتدار حقیقی برسد. این نقد، بر ضرورت وحدت وجودی در سلوک عرفانی تأکید دارد.

بخش هشتم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

فص داودیه از فصوص الحکم، با تمرکز بر مفهوم مشیت الهی، دریچه‌ای به سوی فهم نظام خلقت می‌گشاید. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به تحلیل و تبیین این فص پرداخت و با نقد دیدگاه‌های ابن‌عربی، بر جامعیت صفات الهی، تمایز مشیت و رضایت، وحدت وجودی نظام خلقت، و ضرورت التزام به شرع و ولایت تأکید کرد. مشیت الهی، چونان رودی که با دیگر نهرها درهم می‌آمیزد، به‌تنهایی عمل نمی‌کند و با صفات دیگر همراه است. نظام هستی، چونان تابلویی یکپارچه، هیچ‌چیز را منفرد نمی‌پذیرد. نقد عبارات ابن‌عربی، تأثیر شرایط تاریخی و دوری از ولایت را بر آثار عرفانی نشان می‌دهد. این تحلیل، با زبانی متین و ساختاری منسجم، تلاش کرد تا مفاهیم عمیق عرفانی را برای مخاطبان متخصص روشن سازد.

با نظارت صادق خادمی