در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 897

متن درس






تجلیات الهی در فص یونسی فصوص الحکم

تجلیات الهی در فص یونسی فصوص الحکم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۸۹۷)

مقدمه: تجلیات الهی و دوگانگی خیر و شر در عرفان اسلامی

فص یونسی فصوص الحکم، اثری گران‌سنگ از شیخ محی‌الدین ابن‌عربی، به تبیین حکمت نبوی حضرت یونس علیه‌السلام اختصاص دارد. این فص، با تمرکز بر تجلیات الهی و تأثیر استعدادهای انسانی، به کاوش در مفاهیم عمیق عرفانی و الهیاتی می‌پردازد. درس‌گفتار حاضر، با محوریت تحلیل آتش حضرت ابراهیم علیه‌السلام و رابطه آن با عذاب و نعیم، به بررسی تفاوت‌های تجلیات الهی و نقش استعدادها در ادراک این تجلیات پرداخته است. این نوشتار، با نگاهی دقیق و علمی، می‌کوشد محتوای درس‌گفتار را در قالبی منسجم، دانشگاهی و فاخر ارائه دهد. با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم، روایات شیعی و تمثیلات ادبی، این متن به تبیین وحدت در تجلیات الهی، نقد دیدگاه‌های ناسازگار با عقل و شرع، و روشن‌سازی نقش استعدادهای انسانی در ادراک حقیقت می‌پردازد. هدف، ارائه تحلیلی عمیق و جامع است که چون چراغی در مسیر حقیقت‌جویی، راه را برای طالبان معرفت روشن سازد.

بخش اول: تجلیات الهی و آتش حضرت ابراهیم

آگاهی حضرت ابراهیم از مراد الهی

حضرت ابراهیم علیه‌السلام، به دلیل مقام شامخ شیخ‌الانبیا، از مراد الهی در آتش آگاه بود و ادعای جهل او به این مراد، نادرست و با حقیقت مقامش ناسازگار است. این آگاهی، ریشه در رویت ملکوت الهی دارد که خداوند به او عطا فرموده است.

وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ

ترجمه: و این‌گونه ملکوت آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم.

این آیه، چون آیینه‌ای درخشان، آگاهی حضرت ابراهیم از حقایق ملکوتی را نشان می‌دهد. او، با شهود ملکوت، از حقیقت آتش و مراد الهی در آن آگاه بود و هرگز در برابر آن دچار ترس یا ناله نشد. ادعای جهل او، مانند نسیمی که بخواهد کوهی را بلرزاند، بی‌اساس و ناپایدار است.

درنگ: حضرت ابراهیم، به دلیل رویت ملکوت، از مراد الهی در آتش آگاه بود و ادعای جهل او نادرست است.

آتش ابراهیم: برد و سلام

آتش برای حضرت ابراهیم علیه‌السلام، از ابتدا برد و سلام بود و نه عذاب. این حقیقت، نتیجه تجلی خاص الهی بر اساس استعداد والای اوست.

قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ

ترجمه: گفتیم: ای آتش، بر ابراهیم سرد و ایمن باش.

این آیه، چون گوهری درخشان، بر تبدیل ذاتی آتش به برد و سلام برای ابراهیم تأکید دارد. آتش برای او، نه عذاب که نعیمی بود که در آن آرامش یافت، مانند جویباری زلال که تشنه‌ای را سیراب می‌سازد.

درنگ: آتش برای حضرت ابراهیم، از ابتدا برد و سلام بود و نه عذاب، به دلیل تجلی خاص الهی.

نقد ادعای عذاب در آتش ابراهیم

برخلاف برخی ادعاها، حضرت ابراهیم در آتش عذاب یا الم احساس نکرد، بلکه از همان لحظه ورود، برد و سلام بر او بود. این دیدگاه، با عصمت و مقام والای او سازگار است و هرگونه تصور سوختن یا جزغاله شدن او را باطل می‌داند.

درنگ: حضرت ابراهیم در آتش عذاب ندید، بلکه از ابتدا برد و سلام بر او بود.

تفاوت آتش ابراهیم و آتش جهنم

آتش حضرت ابراهیم با آتش جهنم تفاوت ذاتی دارد. برای او، آتش برد و سلام بود، اما برای اهل جهنم، عذاب است. این تفاوت، نتیجه تجلیات الهی و استعدادهای متفاوتی است که در متجلی‌له وجود دارد.

درنگ: آتش ابراهیم، به دلیل تجلی الهی، برد و سلام بود، اما آتش جهنم برای اهل آن عذاب است.

امتحانات عظیم ابراهیم

حضرت ابراهیم علیه‌السلام، با گذراندن امتحانات عظیم الهی، مانند قربانی کردن فرزند، از هرگونه عذاب در آتش مصون بود. این امتحانات، چون کوهی استوار، مقام والای او را نشان می‌دهند.

درنگ: امتحانات عظیم ابراهیم، او را از عذاب در آتش مصون ساخت و مقامش را متعالی کرد.

نقد مقایسه ابراهیم با اهل جهنم

مقایسه حضرت ابراهیم، شیخ‌الانبیا، با اهل جهنم و آتش او با آتش دوزخ، نادرست و دور از حقیقت است. مقام والای او، مانند خورشیدی درخشان، با وضعیت اهل خلود در جهنم قابل قیاس نیست.

درنگ: مقایسه ابراهیم با اهل جهنم و آتش او با آتش دوزخ، به دلیل تفاوت مقام و تجلی، نادرست است.

رویت صورت ناریه

حضرت ابراهیم صورت ناریه را مشاهده کرد، اما این صورت برای او برد و سلام بود، نه عذاب. این شهود، مانند آیینه‌ای است که حقیقت تجلی الهی را در استعداد والای او بازتاب می‌دهد.

درنگ: ابراهیم صورت ناریه را دید، اما به دلیل تجلی الهی، آن را برد و سلام یافت.

توکل ابراهیم و جبرئیل

هنگامی که جبرئیل علیه‌السلام به حضرت ابراهیم پیشنهاد کمک داد، او به دلیل توکل کامل بر خداوند، اعلام بی‌نیازی کرد. این توکل، مانند ستونی استوار، نشان‌دهنده ایمان راسخ او به مراد الهی بود.

ترجمه روایت: جبرئیل گفت: آیا نیازی داری؟ ابراهیم پاسخ داد: به تو نیازی ندارم.

درنگ: توکل ابراهیم بر خدا، او را از نیاز به جبرئیل بی‌نیاز ساخت.

نقد انکار عصمت ابراهیم

برخی، برای توجیه نادانی خود، عصمت حضرت ابراهیم را انکار می‌کنند. این دیدگاه، مانند تلاش برای خاموش کردن خورشید با نسیمی ضعیف، باطل و گمراه‌کننده است.

درنگ: انکار عصمت ابراهیم، برای هم‌سطح کردن او با دیگران، نادرست و با حقیقت مقامش ناسازگار است.

جمع‌بندی بخش اول

این بخش به بررسی آتش حضرت ابراهیم علیه‌السلام و رابطه آن با تجلیات الهی پرداخت. آتش برای او، به دلیل استعداد والا و تجلی خاص الهی، برد و سلام بود، نه عذاب. نقد دیدگاه‌های نادرست، مانند ادعای جهل ابراهیم یا مقایسه او با اهل جهنم، نشان داد که مقام شامخ او با چنین قیاس‌هایی سازگار نیست. آیات قرآن کریم و روایات، چون مشعلی فروزان، حقیقت این تجلیات را روشن می‌سازند.

بخش دوم: تجلیات الهی و نقش استعدادها

تفاوت استعدادها و آثار تجلیات

تجلیات الهی، بر اساس استعدادهای متجلی‌له، آثار متفاوتی ایجاد می‌کنند. آتش واحد برای ابراهیم برد بود و برای دیگران عذاب، مانند بارانی که در باغ گل می‌رویاند و در شوره‌زار شوره می‌افزاید.

درنگ: تجلیات الهی، بر اساس استعدادهای متجلی‌له، آثار متفاوتی ایجاد می‌کنند، مانند آتش که برای ابراهیم برد و برای دیگران عذاب بود.

تمثیل باران

باران واحد است، اما در شوره‌زار شوره می‌رویاند و در باغ گل می‌پروراند. این تمثیل، مانند آیینه‌ای، نشان‌دهنده نقش شرایط و استعدادها در آثار تجلیات الهی است. باران، به تنهایی عامل نیست، بلکه با شرایط محیطی، آثار متفاوتی ایجاد می‌کند.

درنگ: باران واحد، بر اساس شرایط محیطی، آثار متفاوتی ایجاد می‌کند، مانند تجلیات الهی که به استعدادها وابسته‌اند.

نقد تنوع در ذات شیء

یک شیء واحد، مانند آتش، در ذات خود متنوع نیست، بلکه آثار آن به دلیل تفاوت استعدادها متفاوت است. این دیدگاه، با فلسفه وحدت وجود سازگار است و ادعای تنوع در ذات شیء را باطل می‌داند.

درنگ: آتش ذاتاً واحد است و آثار متفاوت آن به دلیل تفاوت استعدادهای متجلی‌له است.

تجلیات نفسی در فص یونسی

فص یونسی بر تجلیات نفسی و رابطه آن با ذکر و قدرت عارف تأکید دارد. این تجلیات، مانند جویبارهایی زلال، به واسطه ذکر و استعداد عارف، آثار متفاوتی در نفوس ایجاد می‌کنند.

درنگ: تجلیات نفسی در فص یونسی، به ذکر و قدرت عارف وابسته‌اند و آثار متفاوتی ایجاد می‌کنند.

مزاج‌های روحانی و جسمانی

تجلیات الهی، بر اساس مزاج‌های روحانی و جسمانی متجلی‌له، متفاوت ظاهر می‌شوند. این مزاج‌ها، مانند ظرفی هستند که نحوه پذیرش تجلی حق را تعیین می‌کنند.

درنگ: مزاج‌های روحانی و جسمانی، نحوه پذیرش تجلیات الهی را تعیین می‌کنند.

غلبه تجلی یا استعداد

اگر تجلی الهی غالب باشد، احکام وحدت بر کثرت چیره می‌شود؛ اما اگر استعداد خلق غالب باشد، احکام کثرت غالب می‌گردد. این اصل، مانند ترازویی است که تعادل بین فاعلیت حق و قابلیت خلق را نشان می‌دهد.

درنگ: غلبه تجلی الهی، احکام وحدت را تقویت می‌کند، و غلبه استعداد خلق، احکام کثرت را غالب می‌سازد.

تجلی غیب و شهادت

حق دارای دو تجلی غیبی (ذاتی) و شهادتی (فعلی) است. تجلی غیبی، استعداد خلق را آماده می‌کند و تجلی شهادتی، بر اساس آن استعداد ظاهر می‌شود، مانند نطفه‌ای که برای رشد آماده می‌گردد.

درنگ: تجلی غیبی، استعداد خلق را آماده می‌کند و تجلی شهادتی بر اساس آن ظاهر می‌شود.

استعداد اشیا

هر شیء، مانند آب و آتش، استعداد آثار متفاوتی دارد. آب، در سیل بی‌رحم‌تر از آتش است، و آتش، در برخی موارد، ترحم را در خود نهفته دارد. این استعدادها، مانند لایه‌های پنهان در گوهر خلقت، با شرایط خاص آشکار می‌شوند.

درنگ: هر شیء استعداد آثار متفاوتی دارد، مانند آب که در سیل بی‌رحم و در آرامش نرم و لطیف است.

نقد شرایط اشیا

هیچ شیء بدون شرایط خاص خود اثر نمی‌کند. آثار آتش و آب، به شرایط محیطی و استعدادها وابسته‌اند، مانند گلی که تنها در خاک مناسب می‌روید.

درنگ: آثار اشیا به شرایط محیطی و استعدادها وابسته‌اند و بدون شرایط خاص، اثری ندارند.

نقد دیدگاه ملاصدرا

ادعای برخی فیلسوفان، مانند ملاصدرا، مبنی بر شخصی بودن آتش جهنم، با حقیقت عذاب و آیات قرآن کریم ناسازگار است. آتش جهنم، نوعی و عام است، نه شخصی و متغیر.

درنگ: آتش جهنم نوعی و عام است و ادعای شخصی بودن آن با آیات قرآن کریم ناسازگار است.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش به بررسی نقش استعدادها و تجلیات الهی در ایجاد آثار متفاوت پرداخت. آتش واحد برای ابراهیم برد و برای دیگران عذاب بود، به دلیل تفاوت در استعدادها. تمثیل باران و نقد تنوع در ذات شیء، حقیقت وحدت وجود را روشن ساخت. تجلیات نفسی، مزاج‌های روحانی و جسمانی، و نقش فاعلیت حق و قابلیت خلق، چون ستارگانی در آسمان عرفان، مسیر حقیقت را روشن می‌کنند.

بخش سوم: نقد علوم دینی و ضرورت انسجام

علوم دینی و پراکندگی

علوم دینی، مانند توبره‌ای پر از اقلام درهم، از منابع پراکنده و بدون انسجام جمع‌آوری شده‌اند. این پراکندگی، مانند آشوبی در باغ معرفت، مانع از دستیابی به حقیقت منسجم می‌شود.

درنگ: علوم دینی، به دلیل پراکندگی و فقدان انسجام، نیازمند جداسازی و تدوین علمی‌اند.

تمثیل توبره گدایی

علوم دینی، مانند توبره گدایی، شامل اقلام درهم و پراکنده‌ای چون قند، نخود و چای است که نیازمند جداسازی و نظم هستند. این تمثیل، مانند آیینه‌ای، آشفتگی علوم دینی را نشان می‌دهد.

درنگ: علوم دینی، مانند توبره گدایی، پراکنده و درهم‌اند و نیاز به نظم و جداسازی دارند.

نقد نقل‌گرایی در علوم دینی

علوم دینی بیش از حد به نقل وابسته‌اند و عقل در آن‌ها کمتر به کار رفته است. این وابستگی، مانند بندی بر پای عقل، مانع از پرواز آن در آسمان معرفت می‌شود.

درنگ: وابستگی بیش از حد به نقل، عقل را در علوم دینی محدود کرده و نیاز به تعقل بیشتر دارد.

نقد وابستگی به عرفا

وابستگی به دیدگاه‌های عرفا پس از شش سده، نشانه ضعف علمی است. عرفا، مانند شیخ محی‌الدین، مردان بزرگی بودند، اما دیدگاه‌هایشان نیازمند نقد و اصلاح است، مانند گوهری که نیاز به تراش دارد.

درنگ: وابستگی به دیدگاه‌های عرفا بدون نقد و اصلاح، نشانه ضعف علمی است.

عظمت و اشتباهات عرفا

عرفا، مانند شیخ محی‌الدین، مردان بزرگی بودند، اما اشتباهاتشان نیز بزرگ است. این اشتباهات، مانند سایه‌ای بر خورشید، مانع از درخشش کامل حقیقت نمی‌شوند، اما نیازمند اصلاح‌اند.

درنگ: عرفا، با وجود عظمت، اشتباهاتی دارند که نیازمند نقد و اصلاح است.

مظلومیت قرآن کریم

با وجود دو هزار آیه درباره قیامت در قرآن کریم، همچنان اختلافاتی در مسائل تجلی و عذاب وجود دارد. این مظلومیت، مانند گوهری پنهان در خاک، نیازمند کشف و تبیین دقیق است.

درنگ: با وجود آیات متعدد قرآن کریم درباره قیامت، اختلافات در مسائل تجلی و عذاب ادامه دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش به نقد پراکندگی و نقل‌گرایی در علوم دینی پرداخت. تمثیل توبره گدایی، آشفتگی این علوم را نشان داد و ضرورت انسجام و تعقل را برجسته ساخت. نقد وابستگی به عرفا و تأکید بر اصلاح اشتباهات، مانند مشعلی فروزان، مسیر تدوین علمی علوم دینی را روشن می‌کند.

بخش چهارم: احکام مالی و خدمت عالمان دینی

خمس و زکات در خدمت عالمان

عالمان دینی، به دلیل خدمت در راه خدا، مستحق دریافت فی سبیل الله‌اند، نه زکات که برای فقراست. این اصل، مانند جویباری زلال، شأن عالمان را از گدایی جدا می‌سازد.

درنگ: عالمان دینی، به دلیل خدمت، مستحق فی سبیل الله‌اند، نه زکات که برای فقراست.

مالکیت فی سبیل الله

آنچه از فی سبیل الله به عالمان داده می‌شود، مالکیت ایجاد می‌کند و ارث‌پذیر است، برخلاف زکات که مالکیت ندارد. این تفاوت، مانند خطی روشن، مرز بین این دو را مشخص می‌کند.

درنگ: فی سبیل الله برای عالمان، مالکیت و حق ارث ایجاد می‌کند، برخلاف زکات.

خدمت عالمان و استحقاق

عالمان، حتی اگر غنی باشند، به دلیل خدمت در راه خدا، مستحق فی سبیل الله‌اند. این خدمت، مانند گوهری درخشان، ارزش والای آن‌ها را نشان می‌دهد.

درنگ: خدمت عالمان در راه خدا، معیار استحقاق فی سبیل الله است، نه فقر آن‌ها.

نقد دریافت از منابع نامناسب

دریافت کمک از منابع نامناسب، شأن علوم دینی را تنزل می‌دهد. نان طیب و طاهر، مانند گوهری پاک، نباید از دست‌های ناپاک دریافت شود.

درنگ: دریافت کمک از منابع نامناسب، شأن علوم دینی را تنزل می‌دهد.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش به بررسی احکام مالی مرتبط با عالمان دینی پرداخت. تأکید بر فی سبیل الله به جای زکات، و نقد دریافت از منابع نامناسب، شأن والای عالمان را حفظ می‌کند. این اصول، مانند ستون‌هایی استوار، جایگاه خدمت دینی را در نظام الهی تبیین می‌کنند.

نتیجه‌گیری

فص یونسی فصوص الحکم، با تمرکز بر تجلیات الهی و نقش استعدادها، به تبیین عمیق آتش حضرت ابراهیم علیه‌السلام و تفاوت آن با آتش جهنم پرداخته است. این درس‌گفتار نشان داد که آتش برای ابراهیم، به دلیل تجلی خاص الهی، برد و سلام بود، نه عذاب. نقد دیدگاه‌های نادرست، مانند ادعای جهل ابراهیم یا شخصی بودن آتش جهنم، و تأکید بر انسجام علوم دینی، از محورهای کلیدی این تحلیل است. تمثیلات فاخر، مانند باران و توبره گدایی، مفاهیم پیچیده را روشن ساختند. این نوشتار، با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم و روایات، چون مشعلی فروزان، حقیقت تجلیات الهی و نقش استعدادها را در مسیر معرفت آشکار می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی