در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 911

متن درس





تبیین عرفانی فص حکمت غیبیه در کلام ایوبیه: تأمل در رضا و غضب الهی

تبیین عرفانی فص حکمت غیبیه در کلام ایوبیه: تأمل در رضا و غضب الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۹۱۱)

مقدمه: دریچه‌ای به حکمت غیبیه در کلام ایوبیه

فص حکمت غیبیه در کلام ایوبیه از فصوص الحکم ابن‌عربی، چونان آیینه‌ای زلال در سپهر عرفان نظری، به تأمل در تجربه معنوی حضرت ایوب علیه‌السلام و پیوند آن با اسما و صفات الهی می‌پردازد. این فص، با تمرکز بر مفاهیم رضا و غضب الهی، به بررسی تقابل این دو صفت و جایگاه آن‌ها در نظام خلقت و نسبت آن با رحمت بی‌کران الهی می‌نشیند. محور این نوشتار، تحلیل دقیق این مفاهیم و نقد دیدگاه‌های عرفانی در باب انحراف، اعتدال، و خلود در عذاب است که با تکیه بر آیات قرآن کریم، روایات، و استدلال‌های عقلی و شرعی تبیین می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره، با نگاهی عمیق و روش‌مند، این مسائل را در قالبی نظام‌مند و علمی ارائه کرده‌اند و با بهره‌گیری از تمثیلات و پیوندهای معنایی، به روشن‌سازی حقیقت نظام الهی دعوت می‌کنند. هدف این متن، ارائه تبیینی جامع و دانشگاهی از این فص است که ضمن حفظ امانت به محتوای اصلی، با زبانی فاخر و متین، مخاطبان را به فهمی ژرف‌تر از حکمت الهی رهنمون می‌سازد.

بخش یکم: اسما و صفات الهی در نسبت با رضا و غضب

تقابل رضا و غضب در مقام الهی

در فص حکمت غیبیه، ابن‌عربی خداوند متعال را به یکی از دو حکم رضا یا غضب متصف می‌داند، به‌گونه‌ای که این دو صفت، چونان دو کفه ترازو، متقابل یکدیگرند و نمی‌توانند در یک موضوع جمع شوند. اگر خداوند از موجودی راضی باشد، غضب بر او روا نمی‌دارد، و اگر بر او غضب کند، رضا از او سلب می‌شود. این تقابل، در ظرف ظهورات خلقی معنا می‌یابد، نه در ذات الهی که محل جمع جمیع کمالات است.

درنگ: رضا و غضب الهی، به‌عنوان اسمای متقابل، در ظرف ظهورات خلقی معنا می‌یابند و در ذات الهی جمع می‌شوند.

این دیدگاه، چونان نوری که دو سوی یک گوهر را روشن کند، بر تمایز میان مقام ذات و مقام ظهور تأکید دارد. در مقام ذات، اسما و صفات الهی در تعادل کامل‌اند و هیچ تقابلی میان آن‌ها راه ندارد، اما در ظرف خلقت، این تقابل به‌صورت رضا یا غضب ظهور می‌یابد.

رحمت الهی به‌عنوان اصل حاکم

گرچه رضا و غضب متقابل‌اند، هر دو در دولت رحمت الهی جای دارند. رحمت، چونان دریایی بی‌کران، همه موجودات، حتی مغضوب علیهم را در بر می‌گیرد. خداوند، حتی در غضب، رحمت خود را از بندگانش دریغ نمی‌دارد، و این رحمت، اصل حاکم بر نظام خلقت است.

درنگ: رحمت الهی، به‌عنوان فیض عام، همگان را در بر می‌گیرد و رضا و غضب در ظرف آن ظهور می‌یابند.

این اصل، چونان خورشیدی که بر همه کس و همه چیز پرتو می‌افکند، جامعیت رحمت الهی را نشان می‌دهد. غضب الهی، نه به معنای سلب رحمت، بلکه به‌منزله ابزاری برای تربیت و اصلاح خلق است.

جمع‌بندی بخش یکم

رضا و غضب الهی، به‌عنوان اسمای متقابل، در ظرف ظهورات خلقی معنا می‌یابند، اما در مقام ذات، در تعادل کامل‌اند. رحمت الهی، به‌عنوان اصل حاکم، همه موجودات را در بر می‌گیرد و غضب را نیز در چهارچوب خود جای می‌دهد. این بخش، انسان را به تأمل در جامعیت رحمت الهی و نقش آن در نظام خلقت دعوت می‌کند.

بخش دوم: نقد مفهوم انحراف در نظام الهی

انحراف در ظرف خلقت، نه در مقام الهی

ابن‌عربی تحقق موجودات در خارج را به انحراف و میل نسبت می‌دهد، اما در مقام الهی، این انحراف را نفی می‌کند و همه‌چیز را در اعتدال می‌داند. این دیدگاه مورد نقد است، زیرا انحراف اساساً در مقام الهی قابل تصور نیست. اسما و صفات الهی، چونان گوهرهایی در تاج کمال، در مقام جمع متعادل‌اند و انحراف تنها در ظرف اراده و اختیار خلقی ظهور می‌یابد.

درنگ: انحراف در مقام الهی قابل تصور نیست و تنها در ظرف اراده و اختیار خلقی ظهور می‌یابد.

این نقد، چونان صیقلی که زنگار از آینه بزداید، بر ضرورت تمایز میان مقام ذات و ظهورات خلقی تأکید دارد. انحراف، نتیجه انتخاب‌های اختیاری موجودات است، نه نقص در نظام الهی.

اعتدال در نظام احسن خلقت

عالم هستی، به‌عنوان نظام احسن، چونان باغی منظم، در کلیت خود متعادل است. با این حال، در ظرف اراده و اختیار، امکان افراط، تفریط، عصيان، و گناه وجود دارد. این انحرافات، نه به نقص نظام الهی، بلکه به انتخاب‌های انسانی بازمی‌گردند.

درنگ: عالم هستی در کلیت خود متعادل است، اما انحراف در ظرف اراده و اختیار انسانی ظهور می‌یابد.

این دیدگاه، چونان ترازویی که تعادل را نشان دهد، بر حکمت الهی در نظام خلقت تأکید دارد. اختیار انسانی، چونان بذری در خاک، می‌تواند به خیر یا شر بیانجامد، اما نظام کلی خلقت همواره در اعتدال است.

نقد ضعف روش‌شناختی در تحلیل‌های عرفانی

ابن‌عربی و شارحانش، به دلیل عدم آشنایی کافی با روش‌های علمی دقیق، در تحلیل مفاهیمی چون انحراف و اعتدال دچار خطا شده‌اند. این نقد، بر ضرورت پیوند عرفان با روش‌های تحقیقی و پایبندی به نصوص دینی تأکید دارد.

درنگ: عرفان اسلامی نیازمند روش‌شناسی علمی و پایبندی به نصوص دینی است تا از خطاهای مفهومی پرهیز شود.

این اصل، چونان مشعلی که راه را روشن کند، عرفان را به سوی تحلیل‌های دقیق و نظام‌مند هدایت می‌کند. فقدان روش علمی، گاه به ابهام و گمراهی در تبیین مفاهیم عرفانی می‌انجامد.

جمع‌بندی بخش دوم

انحراف در مقام الهی قابل تصور نیست و تنها در ظرف اراده خلقی ظهور می‌یابد. عالم هستی، به‌عنوان نظام احسن، در کلیت خود متعادل است، اما اختیار انسانی می‌تواند به انحراف منجر شود. ضعف روش‌شناختی در تحلیل‌های عرفانی، ضرورت پیوند عرفان با نصوص دینی و روش‌های علمی را نشان می‌دهد. این بخش، بر اهمیت پایبندی به حکمت الهی و پرهیز از خطاهای مفهومی تأکید دارد.

بخش سوم: اختیار و هدایت الهی در نظام خلقت

هدایت الهی و نقش اختیار

قرآن کریم در آیه شریفه إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا (انسان: ۳، «ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس») بر هدایت عام الهی و نقش اختیار انسان تأکید دارد. هر انسانی، چه شاکر و چه کافر، در مسیر هدایت الهی حرکت می‌کند، اما نتیجه اعمالش به انتخاب او بستگی دارد.

درنگ: هدایت الهی عام است، اما نتیجه اعمال انسان به اختیار او در انتخاب شکر یا کفر بستگی دارد.

این آیه، چونان نقشه‌ای که راه را نشان دهد، بر جامعیت هدایت الهی و مسئولیت انسان در قبال انتخاب‌هایش تأکید دارد. شاکر و کافر، هر دو در مسیر الهی‌اند، اما مقصدشان به اراده و عملشان وابسته است.

اعتدال در انتخاب و اراده

انتخاب انسان، چونان سنجش ترازویی دقیق، در چهارچوب اعتدال صورت می‌گیرد. انسان با سبک و سنگین کردن گزینه‌ها، یکی را برمی‌گزیند، و این ترجیح، نه انحراف، بلکه نتیجه تعادل درونی است.

درنگ: انتخاب انسان در چهارچوب اعتدال صورت می‌گیرد و ترجیح، نتیجه سنجش عقلانی و ارادی است.

این اصل، چونان جریانی زلال، بر نقش عقل و اراده در حفظ تعادل اعمال انسانی تأکید دارد. انسان، با اختیار خود، مسیر سعادت یا شقاوت را برمی‌گزیند، اما این انتخاب در نظام متعادل الهی رخ می‌دهد.

کمال اول و کمال ثانی

کمال اول، فعلیت یافتن موجودات در نظام خلقت است که همه، حتی کافران، به آن می‌رسند. کمال ثانی، سعادت است که به اعمال و انتخاب‌های انسان بستگی دارد. این تمایز، بر جامعیت فیض الهی و نقش اختیار در تعیین سرنوشت تأکید دارد.

درنگ: کمال اول، فیض عام الهی است که همگان به آن می‌رسند، اما کمال ثانی، سعادت، به اعمال اختیاری بستگی دارد.

این دیدگاه، چونان درختی که میوه‌های متفاوت دهد، بر تفاوت میان فیض عام و خاص الهی تأکید دارد. همه موجودات به کمال اول می‌رسند، اما سعادت، میوه‌ای است که تنها با کوشش اختیاری به دست می‌آید.

جمع‌بندی بخش سوم

هدایت الهی عام است و همه موجودات را در بر می‌گیرد، اما نتیجه اعمال به اختیار انسان بستگی دارد. انتخاب انسان در چهارچوب اعتدال صورت می‌گیرد، و کمال ثانی، نتیجه اعمال اختیاری است. این بخش، بر نقش اختیار در تعیین سرنوشت و جامعیت هدایت الهی تأکید دارد.

بخش چهارم: نقد مفهوم عذاب و خلود در نظام الهی

عذاب به‌عنوان نتیجه اعمال اختیاری

عذاب، چونان میوه‌ای که از درخت اعمال روییده باشد، نتیجه انتخاب‌های اختیاری انسان است، نه انحراف در نظام الهی. عالم، به‌عنوان نظام احسن، متعادل است، و عذاب، بخشی از عدالت الهی برای اصلاح و تربیت خلق است.

درنگ: عذاب، نتیجه اعمال اختیاری است و به‌عنوان ابزار عدالت و تربیت الهی، با نظام احسن هم‌خوانی دارد.

این دیدگاه، چونان آینه‌ای که حقیقت را بازتاب دهد، عذاب را نه نقص، بلکه بخشی از حکمت الهی می‌داند. عذاب، راهی است برای بازگرداندن انسان به مسیر کمال.

نقد خلود دائم در جهنم

برخی معتقدند اهل نار برای همیشه تحت غضب الهی باقی می‌مانند و از رضا محروم‌اند. این دیدگاه، به دلیل ناسازگاری با رحمت عام الهی، مورد نقد است. رحمت الهی، حتی در جهنم، به زوال آلام و اصلاح خلق می‌انجامد.

درنگ: خلود دائم در جهنم با رحمت عام الهی ناسازگار است، زیرا عذاب به اصلاح و زوال آلام منجر می‌شود.

این نقد، چونان نسیمی که ابرهای تردید را بزداید، بر جامعیت رحمت الهی تأکید دارد. عذاب، ابزاری برای تربیت است، نه محرومیت ابدی از رحمت.

نقد معادل دانستن الم و غضب

برخی شارحان، الم (درد) را عین غضب الهی می‌دانند، اما این دیدگاه نادرست است. الم، چونان امتحانی الهی، گاه نشانه لطف و رحمت است، مانند بیماری که به بخشش گناهان و قرب به خدا می‌انجامد.

درنگ: الم، گاه نشانه لطف الهی است و با غضب برابر نیست، زیرا می‌تواند به اصلاح و قرب منجر شود.

این اصل، چونان جریانی زلال، بر تفاوت میان الم و غضب تأکید دارد. بیماری و سختی، گاه پلی است به سوی رحمت و کمال، نه صرفاً غضب.

جمع‌بندی بخش چهارم

عذاب، نتیجه اعمال اختیاری است و بخشی از عدالت و تربیت الهی است. خلود دائم در جهنم، با رحمت عام الهی ناسازگار است، و الم، گاه نشانه لطف الهی است، نه غضب. این بخش، بر حکمت الهی در عذاب و نقش آن در اصلاح خلق تأکید دارد.

بخش پنجم: عدالت و تربیت الهی در نظام خلقت

ضرورت آخرت برای اجرای عدالت

وجود آخرت و جهنم، چونان صخره‌ای استوار، برای اجرای عدالت الهی ضروری است. بدون آخرت، ظلم به بندگان باقی می‌ماند و نظام خلقت ناقص می‌شود. قرآن کریم در آیه وَٱللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَ ٱلْعِبَادِ (غافر: ۴۸، «و خداوند میان بندگان داوری می‌کند») بر این حقیقت تأکید دارد.

درنگ: آخرت، ظرف اجرای عدالت الهی است و بدون آن، نظام خلقت ناقص می‌ماند.

این اصل، چونان ستونی که بنای عدالت را نگه دارد، بر ضرورت آخرت برای استیفای حقوق بندگان تأکید دارد. عدالت الهی، ظلم را بی‌پاسخ نمی‌گذارد.

نقد نظام‌های تربیتی مدرن

نظام‌های تربیتی مدرن، با حذف تنبیه، چونان باغی که علف‌های هرز در آن بتازد، به اختلال در تربیت و افزایش ناهنجاری‌ها منجر شده‌اند. تنبیه و تشویق، دو بال تربیت‌اند که باید در تعادل باشند.

درنگ: تنبیه و تشویق، دو رکن تربیت‌اند و حذف تنبیه، به اختلال در نظام تربیتی می‌انجامد.

این نقد، چونان آینه‌ای که کاستی‌ها را نشان دهد، بر ضرورت بازنگری در نظام‌های تربیتی با تکیه بر اصول اسلامی تأکید دارد. تعادل میان تنبیه و تشویق، کلید تربیت صحیح است.

غلبه رحمت الهی بر غضب

رحمت الهی، چونان خورشیدی که بر همه پرتو افکند، بر غضب سبقت دارد. این سبقت، نه به معنای غلبه یک صفت بر دیگری، بلکه به معنای جامعیت رحمت است که همه صفات را در بر می‌گیرد.

درنگ: سبقت رحمت بر غضب، به معنای جامعیت رحمت الهی است که همه صفات را در بر می‌گیرد.

این اصل، چونان دریایی که همه رودها به آن ریزند، بر اولویت فیض عام الهی تأکید دارد. رحمت، بنیان نظام خلقت است و غضب را نیز در خود جای می‌دهد.

جمع‌بندی بخش پنجم

آخرت، ظرف اجرای عدالت الهی است و بدون آن، نظام خلقت ناقص می‌ماند. نظام‌های تربیتی مدرن، با حذف تنبیه، به اختلال دچار شده‌اند، و تعادل میان تنبیه و تشویق ضروری است. رحمت الهی، به‌عنوان اصل حاکم، بر غضب سبقت دارد و همه صفات را در بر می‌گیرد. این بخش، بر حکمت الهی در تربیت و عدالت تأکید دارد.

بخش ششم: نقد تأویلات عرفانی و پایبندی به نصوص دینی

نقد تأویلات نادرست شارحان

شارحان فصوص الحکم، گاه با تکرار و بسط غیرضروری عبارات، چونان نقاشانی که بوم را با رنگ‌های پراکنده بیارایند، به ابهام و خطا در تحلیل‌ها دامن زده‌اند. این نقد، بر ضرورت ایجاز و دقت در تبیین‌های عرفانی تأکید دارد.

درنگ: تأویلات غیرضروری شارحان، به ابهام و خطا در تحلیل‌های عرفانی منجر شده و ایجاز و دقت ضروری است.

این اصل، چونان صیقلی که گوهر حقیقت را جلا دهد، عرفان را به سوی تبیین‌های روشن و دقیق هدایت می‌کند. تکرار و پیچیدگی غیرضروری، از ارزش تحلیل‌های عرفانی می‌کاهد.

استناد به سخنان اولیای الهی

استناد به شعری منسوب به امیرالمؤمنین علیه‌السلام، که در آن منجم و طبیب مورد نقد قرار گرفته‌اند، بر ضرورت جدال احسن با دیدگاه‌های نادرست تأکید دارد. این شعر، به نیاز تحلیل دقیق و علمی سخنان اولیا اشاره می‌کند.

درنگ: استناد به سخنان اولیای الهی، نیازمند تحلیل دقیق و علمی است تا از سوءتفاهم پرهیز شود.

این دیدگاه، چونان مشعلی که تاریکی جهل را بزداید، بر اهمیت تبیین دقیق و روش‌مند سخنان اولیا تأکید دارد. تحلیل نادرست، گاه به گمراهی می‌انجامد.

نقد نسبت دادن انحراف به ذات الهی

نسبت دادن انحراف به اسما و صفات الهی، چونان خطی که در آب کشیده شود، نادرست است. ذات الهی، محل جمع جمیع کمالات است و انحراف در آن راه ندارد.

درنگ: انحراف در ذات الهی قابل تصور نیست، زیرا ذات، محل جمع جمیع کمالات است.

این نقد، چونان صخره‌ای استوار، هرگونه نسبت نادرست به ذات الهی را نفی می‌کند. عرفان، باید از مفاهیم خلقی در توصیف ذات پرهیز کند.

جمع‌بندی بخش ششم

تأویلات غیرضروری شارحان، به ابهام و خطا در تحلیل‌های عرفانی منجر شده و ایجاز و دقت ضروری است. استناد به سخنان اولیای الهی، نیازمند تحلیل علمی است، و نسبت دادن انحراف به ذات الهی نادرست است. این بخش، بر ضرورت پایبندی به نصوص دینی و روش‌های علمی در عرفان تأکید دارد.

نتیجه‌گیری کلی

فص حکمت غیبیه در کلام ایوبیه، چونان گوهری در صدف عرفان نظری، به بررسی مفاهیم رضا و غضب الهی، اعتدال و انحراف در نظام خلقت، و نقش اختیار انسانی می‌پردازد. رضا و غضب، در ظرف ظهورات خلقی متقابل‌اند، اما در دولت رحمت الهی جای دارند. انحراف، تنها در ظرف اراده خلقی ظهور می‌یابد و در مقام الهی راه ندارد. عالم، به‌عنوان نظام احسن، متعادل است، اما اختیار انسانی می‌تواند به انحراف منجر شود. هدایت الهی عام است، و کمال ثانی، نتیجه اعمال اختیاری است. عذاب، بخشی از عدالت و تربیت الهی است، و خلود دائم با رحمت عام ناسازگار است. نظام‌های تربیتی مدرن، با حذف تنبیه، به اختلال دچار شده‌اند، و رحمت الهی بر غضب سبقت دارد. تأویلات نادرست شارحان و نسبت دادن انحراف به ذات الهی، مورد نقد است، و عرفان نیازمند روش‌شناسی علمی و پایبندی به نصوص دینی است. این تبیین، دریچه‌ای به فهم عمیق‌تر حکمت الهی می‌گشاید و بر ضرورت تعادل در نظام خلقت و تربیت تأکید دارد.

با نظارت صادق خادمی