در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 930

متن درس




تحلیل فص یحیویه در فصوص الحکم: حیات، وحدت اسم و صفت، و احیای ذکر الهی

تحلیل فص یحیویه در فصوص الحکم: حیات، وحدت اسم و صفت، و احیای ذکر الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۹۳۰)

مقدمه: فص یحیویه و تبیین مقام حیات در عرفان

فص یحیویه در فصوص الحکم ابن‌عربی، چون گوهری درخشان در دیباچه عرفان، به تبیین مقام حضرت یحیی علیه‌السلام می‌پردازد و مفاهیمی چون حیات، وحدت اسم و صفت، و نقش انبیا در احیای ذکر الهی را با ژرف‌نگری عرفانی و فلسفی بررسی می‌کند. این فص، مانند آیینه‌ای که نور حقیقت را بازمی‌تاباند، رابطه میان اسماء الهی و تجلیات آن‌ها در وجود انبیا را نشان می‌دهد و بر اخلاص، علم ذوقی، و دغدغه دین خدا تأکید دارد. استاد فرزانه قدس‌سره در درس‌گفتار شماره ۹۳۰، با رویکردی عمیق و تأویلی، به شرح این فص پرداخته و با نقد دیدگاه‌های سطحی و خودخواهانه، راهی به سوی فهم باطنی مقامات انبیا گشوده‌اند. این نوشتار، با تجمیع محتوای درس‌گفتار و تحلیل‌های تفصیلی، به زبانی علمی و متین، تمامی نکات و جزئیات را با شرح و بسط کامل ارائه می‌دهد. ساختار متن، با عناوین و زیرعناوین تخصصی، مانند نقشه‌ای دقیق، مسیر تأمل در حکمت یحیویه را برای مخاطبان متخصص هموار می‌سازد. تمثیلات و استعارات فاخر، مانند نغمه‌هایی از حقیقت، به غنای متن افزوده و آن را به اثری جذاب و معنادار برای پژوهشگران عرفان تبدیل کرده است.

بخش نخست: وحدت اسم و صفت در مقام حضرت یحیی

جمع میان اسم و صفت در وجود حضرت یحیی

فص یحیویه، با استناد به عبارت ابن‌عربی، بر وحدت میان اسم و صفت در وجود حضرت یحیی علیه‌السلام تأکید دارد: «فَجَمَعَ بَينَ أُصُولِ الصِّفَةِ التي فِی مَن قَبَرَ مِمَّن تَرَكَ وَلَدًا يُحَيِّی بِهِ ذِكرَهُ وَبَينَ اِسمِهِ بِذَلِكَ فَسَمَّاهُ يَحيَی». این عبارت، مانند نوری که از منبع بی‌کران الهی ساطع می‌شود، نشان‌دهنده هماهنگی کامل میان نام «یحیی» (برگرفته از ریشه حی) و صفت احیاء (زنده‌کردن) است. نام یحیی، نه‌تنها صفت حیات را منعکس می‌کند، بلکه به احیای ذکر پدرش، حضرت زکریا علیه‌السلام، دلالت دارد. این وحدت، مانند گوهری که در صدف وجود حضرت یحیی می‌درخشد، نشانه کمال الهی است که در انبیا متجلی می‌شود.

درنگ: نام «یحیی» با صفت احیاء هماهنگی کامل دارد و نشانه وحدت اسم و مسما در وجود حضرت یحیی است.

اسماء الهی و تجلی در انبیا

از منظر عرفانی، اسماء الهی، مانند شعاع‌هایی از نور ذات باری‌تعالی، در وجود انبیا تجلی می‌یابند. نام «یحیی»، که از ریشه «حی» به معنای حیات است، با صفت احیای ذکر الهی و حفظ میراث معنوی حضرت زکریا هماهنگ است. این تناسب، مانند آینه‌ای که حقیقت را بازمی‌تاباند، به اصل عرفانی «الأسماء تنزل من السماء» اشاره دارد، که بر نزول اسماء الهی از آسمان حقیقت دلالت می‌کند. در این راستا، حضرت یحیی به‌عنوان مظهر صفت حیات، نه‌تنها حیات مادی، بلکه حیات معنوی را در عالم انسانی متجلی می‌سازد.

درنگ: اسماء الهی، مانند شعاع‌های نور، در انبیا تجلی می‌یابند و نام یحیی مظهر صفت حیات است.

نقد سطحی‌نگری در تحلیل مقامات انبیا

برخی تحلیل‌ها، مانند نسیمی که به‌جای طوفان حقیقت، تنها سطح را می‌نوردد، به ظواهر بسنده کرده و از عمق معانی قرآنی غافل می‌مانند. استاد فرزانه تأکید دارند که مراجعه به قرآن کریم، مانند گشودن دریچه‌ای به سوی اقیانوس معرفت، مطالب عمیق‌تری درباره هر پیامبر آشکار می‌سازد. این نقد، مانند مشعلی که تاریکی را می‌زداید، بر ضرورت ژرف‌نگری در مقامات انبیا و پرهیز از تحلیل‌های صوری تأکید دارد.

درنگ: تحلیل مقامات انبیا نیازمند ژرف‌نگری قرآنی است، نه بسنده‌کردن به ظواهر صوری.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، مانند نقشه‌ای که مقصد را نشان می‌دهد، وحدت اسم و صفت در وجود حضرت یحیی را تبیین کرد. نام «یحیی»، به‌عنوان مظهر صفت حیات، با احیای ذکر حضرت زکریا هماهنگی دارد و تجلی اسماء الهی را در انبیا نشان می‌دهد. نقد سطحی‌نگری، مانند زنگ بیداری، بر ضرورت تأمل عمیق در معانی قرآنی تأکید دارد. این تحلیل، مانند پلی استوار، راه را برای فهم عمیق‌تر مقامات انبیا هموار می‌سازد.

بخش دوم: حیات و احیای ذکر الهی

حیات به‌عنوان صفت ذاتی الهی

حیات، مانند سرچشمه‌ای که همه هستی از آن جاری می‌شود، صفت ذاتی الهی است که در قرآن کریم با اسم «حی» و «قیوم» متجلی شده است: «اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ» (بقره: ۲۵۵؛ خدا، جز او معبودی نیست، زنده و پاینده است). این صفت، مانند ریشه‌ای که درخت وجود را تغذیه می‌کند، مبنای سایر صفات الهی مانند علم و قدرت است. حضرت یحیی، به‌عنوان مظهر این صفت، نقش احیاگر معنوی را ایفا می‌کند و ذکر پدرش، حضرت زکریا، را از قبر فراموشی زنده می‌سازد.

درنگ: حیات، صفت ذاتی الهی است و حضرت یحیی، به‌عنوان مظهر آن، ذکر الهی را احیا می‌کند.

معنای قبر و احیای ذکر گذشتگان

واژه «قبر» در این فص، مانند استعاره‌ای از گذشته، به معنای آنچه از یادها رفته است تفسیر می‌شود. حضرت یحیی، مانند مشعلی که تاریکی فراموشی را می‌زداید، ذکر پدرش را از قبر گذشته زنده کرد. این احیاء، مانند جویباری که به اقیانوس حقیقت می‌پیوندد، به تداوم رسالت الهی و حفظ میراث معنوی انبیا اشاره دارد.

درنگ: قبر، استعاره از گذشته است و حضرت یحیی، ذکر زکریا را از فراموشی احیا کرد.

نقش انبیا در احیای ذکر پدران

انبیا، مانند ستارگان هدایت در آسمان رسالت، وظیفه احیای ذکر پیشینیان را بر عهده دارند. نمونه‌هایی چون حضرت شیث که ذکر حضرت آدم را زنده کرد و سام که ذکر حضرت نوح را احیا نمود، مانند آیینه‌هایی هستند که نور رسالت را بازمی‌تابانند. بااین‌حال، حضرت یحیی به دلیل وحدت اسم و صفت، از دیگر انبیا متمایز است، زیرا نام او مستقیماً به صفت احیاء اشاره دارد.

درنگ: انبیا، مانند شیث و سام، ذکر پدرانشان را احیا کردند، اما حضرت یحیی با وحدت اسم و صفت متمایز است.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، مانند کتابی مسطور، نقش حیات به‌عنوان صفت ذاتی الهی و تجلی آن در حضرت یحیی را تبیین کرد. احیای ذکر گذشتگان، مانند زنده‌کردن چشمه‌ای خشکیده، وظیفه انبیاست و حضرت یحیی، با وحدت اسم و صفت، این نقش را به کمال رسانده است. این تحلیل، مانند مشعلی فروزان، راه را برای فهم عمیق‌تر مقام حیات در عرفان هموار می‌سازد.

بخش سوم: دعای حضرت زکریا و اخلاص الهی

تقدم اسم الهی در دعای زکریا

حضرت زکریا علیه‌السلام در دعای خود، مانند مسافری که مقصدش را پیش از راه می‌جوید، اسم الهی را بر خواسته‌اش مقدم داشت: «هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ» (آل‌عمران: ۳۸؛ در آنجا زکریا پروردگارش را خواند [و] گفت: پروردگارا، از نزد خود، فرزندی پاکیزه به من عطا کن که تو شنونده دعایی). عبارت «من لدنک»، مانند کلیدی که درهای رحمت را می‌گشاید، نشان‌دهنده اخلاص و جهت‌گیری الهی دعاست. این تقدم، مانند نوری که مسیر را روشن می‌کند، بر خداگرایی حضرت زکریا دلالت دارد.

درنگ: تقدم «من لدنک» در دعای زکریا، نشانه اخلاص و جهت‌گیری الهی اوست.

طلب ولی به‌جای ولد عادی

حضرت زکریا، مانند باغبانی که بذری پاک می‌جوید، نه‌تنها فرزند، بلکه ولی‌ای خواست که در خدمت دین خدا باشد: «فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا» (مریم: ۵؛ پس از نزد خود، ولی‌ای به من عطا کن). این طلب، مانند گوهری که در دل صدف نهان است، به تمایز میان خواسته‌های الهی و مادی اشاره دارد. ولی، مانند ستاره‌ای در آسمان ولايت، شخصی است که مقام ولايت الهی را داراست و برای دین خدا خدمت می‌کند.

درنگ: زکریا ولی خواست، نه ولد عادی، که نشان‌دهنده جهت‌گیری الهی اوست.

نقد اهمیت بیش از حد به جزئیات صوری

تمرکز بر جزئیات صوری، مانند تقدم و تأخر در دعا، مانند سرگرم‌شدن به شاخه‌ها به جای ریشه است. استاد فرزانه تأکید دارند که این جزئیات، مانند سایه‌هایی در برابر نور حقیقت، چندان مهم نیستند و باید به جوهره معانی عرفانی توجه کرد. این نقد، مانند مشعلی که راه را روشن می‌کند، بر ضرورت نفوذ به عمق معانی قرآنی تأکید دارد.

درنگ: تمرکز بر جزئیات صوری، مانند تقدم و تأخر در دعا، از جوهره معانی عرفانی غافل می‌سازد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، مانند نقشه‌ای که مسیر دعا را نشان می‌دهد، اخلاص حضرت زکریا در طلب ولی را تبیین کرد. تقدم اسم الهی در دعا، مانند نوری که قلب را روشن می‌کند، بر خداگرایی انبیا تأکید دارد. نقد تمرکز بر جزئیات صوری، مانند زنگ بیداری، بر اهمیت توجه به معانی باطنی دعا دلالت می‌کند.

بخش چهارم: علم ذوقی و اخلاص در عمل

علم ذوقی و تناسب اسم و مسما

علم ذوقی، مانند چشمه‌ای که از فطرت انسانی می‌جوشد، معرفتی است که با نهاد و استعداد انسان هماهنگ باشد. در حضرت یحیی، تناسب اسم و مسما، مانند گوهری که درخشش آن با صدفش هماهنگ است، به این علم اشاره دارد. این علم، مانند نوری که از قلب سالک ساطع می‌شود، از تجربه باطنی و شهود قلبی ناشی می‌شود و با مطالعه نظری متفاوت است.

درنگ: علم ذوقی، معرفتی است که با فطرت انسان هماهنگ بوده و در حضرت یحیی با تناسب اسم و مسما متجلی است.

نقد انتخاب شغل بر اساس نیاز مادی

انتخاب شغل بر اساس نیازهای مادی، مانند کاشتن بذری در خاک نامناسب، استعدادهای انسانی را تباه می‌سازد. استاد فرزانه تأکید دارند که انسان باید شغلی برگزیند که با فطرت و استعدادهای الهی او هماهنگ باشد، مانند پرنده‌ای که در آسمان عشق پرواز می‌کند. این انتخاب، حتی در برابر سختی‌ها، مانند صخره‌ای استوار، پایدار می‌ماند.

درنگ: انتخاب شغل باید بر اساس فطرت و استعداد باشد، نه نیازهای مادی.

تمایز عمل ذوقی و اجباری

عمل ذوقی، مانند رودی که از چشمه عشق جاری می‌شود، از انگیزه‌های درونی و الهی سرچشمه می‌گیرد و حتی در برابر سختی‌ها پایدار است. در مقابل، عمل اجباری، مانند سایه‌ای که با غروب خورشید محو می‌شود، به منافع مادی وابسته است. انبیا، مانند ستارگان در آسمان حقیقت، همگی ذوقی عمل می‌کردند و از مطامع مادی به دور بودند.

درنگ: عمل ذوقی از عشق الهی سرچشمه می‌گیرد، در حالی که عمل اجباری به منافع مادی وابسته است.

نقد خودخواهی در اعمال دینی

خودخواهی در اعمال دینی، مانند سایه‌ای که نور عبادت را تیره می‌کند، مانع اخلاص است. استاد فرزانه نقد می‌کنند که برخی، مانند مسافری که مقصد را گم کرده، عبادت را برای پرهیز از عیب یا کسب عنوان انجام می‌دهند. این نقد، مانند مشعلی که تاریکی را می‌زداید، بر ضرورت اخلاص در عمل تأکید دارد.

درنگ: خودخواهی در اعمال دینی، مانع اخلاص و تحقق حقیقت عبادت است.

ویژگی انبیا در عمل ذوقی

انبیا، مانند پرندگانی که در آسمان حقیقت پرواز می‌کنند، همگی ذوقی عمل می‌کردند و اعمالشان از عشق به خدا سرچشمه می‌گرفت. این ویژگی، مانند گوهری درخشان، آن‌ها را از مطامع مادی و خودخواهانه متمایز می‌سازد. انبیا، مانند پیامبرانی که خونشان را در راه خدا فدا کردند، دغدغه دین خدا داشتند، نه منافع شخصی.

درنگ: انبیا با عمل ذوقی، از عشق به خدا انگیزه می‌گرفتند و از مطامع مادی به دور بودند.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، مانند آیینه‌ای که حقیقت عمل را بازمی‌تاباند، علم ذوقی و اخلاص در عمل را تبیین کرد. عمل ذوقی، مانند چشمه‌ای که از فطرت جاری می‌شود، انبیا را به‌عنوان الگوهای کامل اخلاص معرفی می‌کند. نقد خودخواهی و انتخاب شغل بر اساس نیاز مادی، مانند زنگ بیداری، بر اهمیت هماهنگی با فطرت الهی تأکید دارد.

بخش پنجم: ارث انبیا و نقد محرومیت عالمان

ارث معنوی و مادی انبیا

حضرت زکریا در دعای خود خواستار فرزندی شد که از او و خاندان یعقوب ارث برد: «يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ» (مریم: ۶؛ که از من و از خاندان یعقوب ارث برد). این ارث، مانند رودی که هم شاخه‌های معنوی و هم مادی را سیراب می‌کند، شامل نبوت، ولايت، و حقوق مادی است. انبیا، مانند انسان‌هایی که حقوق طبیعی دارند، از ارث محروم نیستند و این ارث برای حفظ عزت دین خدا لازم است.

درنگ: ارث انبیا شامل امور معنوی (نبوت و ولايت) و مادی است که برای حفظ عزت دین خدا لازم است.

نقد دیدگاه محرومیت انبیا از ارث

دیدگاهی که انبیا را از ارث محروم می‌داند، مانند حصاری که حقیقت را محدود می‌کند، با عقل و شرع ناسازگار است. استاد فرزانه نقد می‌کنند که این دیدگاه، ریشه در مسائل سیاسی دارد و جایگاه انبیا را تضعیف می‌کند. انبیا، مانند انسان‌هایی که حقوق طبیعی دارند، از ارث محروم نیستند و این حق، مانند گوهری که عزتشان را حفظ می‌کند، برای آن‌ها محفوظ است.

درنگ: محروم‌کردن انبیا از ارث، با عقل و شرع ناسازگار است و ریشه در مسائل سیاسی دارد.

نقد محرومیت عالمان از حقوق اجتماعی

محرومیت عالمان دینی و خانواده‌هایشان از حقوق اجتماعی، مانند خشکاندن ریشه‌های درخت علم، به تضعیف جایگاه علم دینی منجر می‌شود. استاد فرزانه تأکید دارند که عالمان، به‌عنوان وارثان انبیا، باید از حقوقی برخوردار باشند که عزت و کرامتشان حفظ شود. این نقد، مانند مشعلی که تاریکی را می‌زداید، بر ضرورت عدالت در حقوق عالمان تأکید دارد.

درنگ: عالمان دینی، به‌عنوان وارثان انبیا، باید از حقوقی برخوردار باشند که عزتشان حفظ شود.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، مانند نقشه‌ای که مسیر عدالت را نشان می‌دهد، ارث انبیا و عالمان را تبیین کرد. ارث، شامل امور معنوی و مادی، مانند گوهری است که عزت دین را حفظ می‌کند. نقد محرومیت انبیا و عالمان از حقوق، مانند زنگ بیداری، بر ضرورت عدالت در حفظ جایگاه وارثان رسالت تأکید دارد.

بخش ششم: توبه جمعی و مسئولیت اجتماعی

پیامدهای ظلم به اولیا

ظلم به اولیای خدا، مانند کاشتن بذر مصیبت در زمین تاریخ، پیامدهای سنگینی برای امت اسلامی به دنبال داشته است. استاد فرزانه تأکید دارند که این ظلم، مانند سایه‌ای تاریک، مشکلات اجتماعی و تاریخی مسلمین را رقم زده است. این دیدگاه، مانند آیینه‌ای که حقیقت را بازمی‌تاباند، بر آثار وضعی ظلم دلالت دارد.

درنگ: ظلم به اولیای خدا، پیامدهای سنگینی برای امت اسلامی به دنبال داشته است.

دعوت به توبه جمعی

توبه جمعی، مانند جویباری که زمین خشکیده را سیراب می‌کند، راهی برای جبران کوتاهی‌های تاریخی و کسب نصرت الهی است. استاد فرزانه مسلمین را دعوت می‌کنند که به‌جای گذشتگان، توبه کنند: «خداوندا، اگر پدران ما کوتاهی کردند، ما به‌جای آن‌ها توبه می‌کنیم.» این توبه، مانند کلیدی که درهای رحمت را می‌گشاید، امت را به سوی سعادت هدایت می‌کند.

درنگ: توبه جمعی، راهی برای جبران کوتاهی‌های تاریخی و کسب نصرت الهی است.

اشتراک در گناهان و خوبی‌ها

همه انسان‌ها، مانند مسافرانی در کاروان امت، در گناهان و خوبی‌های یکدیگر شریک‌اند. این اشتراک، مانند رشته‌ای که افراد را به هم متصل می‌کند، مسئولیت جمعی را نشان می‌دهد. استاد فرزانه تأکید دارند که آثار وضعی گناهان گذشتگان، مانند سایه‌ای که بر نسل‌های بعدی می‌افتد، مسلمین را تحت تأثیر قرار داده است.

درنگ: انسان‌ها در گناهان و خوبی‌ها شریک‌اند و آثار وضعی آن‌ها بر امت تأثیر می‌گذارد.

نقد کوتاهی اجداد

کوتاهی اجداد، مانند بذری که در خاک ناسازگار کاشته شده، به مشکلات امت اسلامی منجر شده است. استاد فرزانه تأکید دارند که حتی اگر اجداد دشمن نبودند، ممکن است دوستانی سست بوده باشند. این نقد، مانند مشعلی که راه را روشن می‌کند، بر ضرورت توبه از کوتاهی‌های گذشتگان تأکید دارد.

درنگ: توبه از کوتاهی‌های اجداد، بخشی از مسئولیت نسل‌های بعدی برای اصلاح مسیر امت است.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، مانند کتابی که اسرار تاریخ را می‌گشاید، پیامدهای ظلم به اولیا و ضرورت توبه جمعی را تبیین کرد. اشتراک در گناهان و خوبی‌ها، مانند رشته‌ای که امت را متحد می‌سازد، مسئولیت جمعی را نشان می‌دهد. نقد کوتاهی اجداد، مانند زنگ بیداری، بر ضرورت اصلاح مسیر امت تأکید دارد.

بخش هفتم: نقد دیدگاه‌های شارح و تبیین ولايت

نقد تفسیر شارح فصوص

شارح فصوص، مانند مسافری که مسیر را به اشتباه می‌پیماید، مقام حضرت زکریا را به طلب بقای ذکر شخصی فروکاسته و از ولايت الهی غافل مانده است. استاد فرزانه نقد می‌کنند که زکریا، مانند باغبانی که بذری برای دین خدا می‌جوید، نه برای بقای ذکر شخصی، بلکه برای تحقق ولايت الهی دعا کرد. این نقد، مانند مشعلی که تاریکی را می‌زداید، بر ضرورت فهم دقیق مقامات انبیا تأکید دارد.

درنگ: شارح فصوص، مقام زکریا را به طلب ذکر شخصی فروکاسته و از ولايت الهی غافل مانده است.

ولايت به‌عنوان مرتبه‌ای فراتر از ذکر

ولايت، مانند اقیانوسی بی‌کران، مرتبه‌ای فراتر از ذکر الهی است. ذکر، مانند جویباری که به این اقیانوس می‌پیوندد، تنها بخشی از ولايت است. حضرت زکریا، مانند سالکی که به سوی حقیقت می‌شتابد، ولی‌ای خواست که در خدمت دین خدا باشد، نه صرفاً ذاکری برای ذکر الهی.

درنگ: ولايت، مرتبه‌ای فراتر از ذکر است و زکریا ولی‌ای برای دین خدا طلب کرد.

جمع‌بندی بخش هفتم

این بخش، مانند آیینه‌ای که حقیقت ولايت را بازمی‌تاباند، نقد شارح فصوص و تبیین مرتبه ولايت را ارائه کرد. ولايت، مانند قله‌ای رفیع، فراتر از ذکر الهی است و دعای زکریا، مانند نغمه‌ای الهی، در راستای تحقق این مرتبه بود. این تحلیل، مانند پلی استوار، راه را برای فهم عمیق‌تر مقامات انبیا هموار می‌سازد.

نتیجه‌گیری

فص یحیویه در فصوص الحکم، مانند گوهری درخشان، مقام حضرت یحیی علیه‌السلام را به‌عنوان مظهر صفت حیات و احیای ذکر الهی تبیین می‌کند. وحدت اسم و صفت در وجود یحیی، مانند نوری که از منبع الهی ساطع می‌شود، تجلی اسماء الهی را نشان می‌دهد. دعای حضرت زکریا، مانند کلیدی که درهای رحمت را می‌گشاید، اخلاص و خداگرایی انبیا را آشکار می‌سازد. علم ذوقی، مانند چشمه‌ای که از فطرت جاری می‌شود، انبیا را به‌عنوان الگوهای کامل اخلاص معرفی می‌کند. نقد خودخواهی، سطحی‌نگری، و محرومیت انبیا و عالمان از حقوق، مانند مشعل‌هایی فروزان، بر ضرورت عدالت و ژرف‌نگری در عرفان تأکید دارد. توبه جمعی، مانند جویباری که زمین خشکیده را سیراب می‌کند، راهی برای جبران کوتاهی‌های تاریخی و کسب نصرت الهی است. این نوشتار، مانند کتابی مسطور، حکمت یحیویه را با زبانی متین و علمی برای مخاطبان متخصص روشن ساخته و راه را برای تأمل عمیق‌تر در سلوک عرفانی و اجتماعی هموار می‌کند.

با نظارت صادق خادمی