در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 936

متن درس





شرح فصوص الحکم – فص زکریاویه (جلسه نهصد و سی و ششم)

شرح فصوص الحکم: فص زکریاویه (جلسه نهصد و سی و ششم)

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۹۳۶)

مقدمه: کاوش در حکمت مالکیه و مقام زکریا علیه‌السلام

فص زکریاویه از فصوص الحکم ابن‌عربی، دریچه‌ای است به سوی فهم عمیق حکمت مالکیه، که با محوریت مقام حضرت زکریا علیه‌السلام، به تبیین مفاهیم ملك، مالك، و ارتباط آن‌ها با قوت، قدرت، و اقتدار نفسانی می‌پردازد. این فص، با استناد به آیات قرآن کریم و تحلیل‌های عرفانی-فلسفی، جایگاه زکریا را در نظام اسمای الهی و نقش او در تحمل بلایا و مصائب بررسی می‌کند. شرح حاضر، با نگاهی نقادانه به تفاسیر شارحان پیشین، تلاش دارد تا معارف عرفانی را با روش‌شناسی دقیق و زبانی متین تبیین نماید..

بخش اول: تبیین مفاهیم ملك، مالك، و حکمت مالکیه

آغاز با بسمه‌الله و معرفی حکمت مالکیه

متن با ذکر بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ («به نام خداوند بخشنده مهربان») آغاز می‌شود و فص زکریاویه را با عنوان حکمت مالکیه معرفی می‌کند، که از واژه «ملك» به معنای شدت و قوت مشتق شده است. حکمت مالکیه، به اقتدار نفسانی و تسلط بر اراده در برابر شداید اشاره دارد، که در سیره حضرت زکریا علیه‌السلام متجلی است.

درنگ: حکمت مالکیه، از واژه ملك به معنای قوت و شدت مشتق شده و به اقتدار نفسانی زکریا علیه‌السلام در تحمل بلایا اشاره دارد.

این آغاز، چون مشعلی فروزان، محور بحث را بر مفهوم مالکیت و اقتدار نفسانی قرار می‌دهد و راه را برای کاوش در مقام زکریا هموار می‌سازد. در عرفان نظری، ملك و مالکیت به‌عنوان جلوه‌های اسمای الهی، در مراتب وجودی و نفسانی تحلیل می‌شوند و با مقام نبوت زکریا هم‌خوانی دارند.

معنای ملك، مالك، و مِلك

«مالك» از «ملك» به معنای شدت، قوت، و قدرت مشتق شده و «مليك» به‌عنوان «شديد القوي» تعریف می‌گردد. همچنین، ملك به معنای وسط راه، قدرت، و تصرف نیز به کار می‌رود. تمایز میان «مُلك» (به معنای ناسوت و جنبه مادی) و «مِلك» (به معنای ملكوت و جنبه معنوی) نیز مورد تأکید قرار گرفته و مالك به هر دو مرتبه نسبت داده می‌شود.

درنگ: «مُلك» به ناسوت و «مِلك» به ملكوت اشاره دارد و مالك، مشتق از هر دو، جلوه‌ای از قوت و اقتدار الهی است.

این تمایز، چون خطی روشن، مرز میان مراتب ناسوت و ملكوت را در نظام وجودی مشخص می‌کند. مالکیت زکریا، چون آیینه‌ای صاف، در هر دو مرتبه ناسوت و ملكوت تجلی یافته و او را به مظهری از قوت و قدرت الهی بدل ساخته است.

نقد ترتیب صفات مليك

ترتیب «الشديد القوي» نادرست دانسته شده و «القوي الشديد» صحیح‌تر شمرده می‌شود، زیرا قوت صفتی ذاتی و مقدم بر شدت است، که وصفی فعلی و وابسته به مقابله است.

درنگ: قوت، به‌عنوان صفتی ذاتی، بر شدت، که وصفی فعلی و وابسته به تعارض است، تقدم دارد.

این نقد، چون تیغی برنده، خطای ترتیب صفات را آشکار می‌سازد و بر اهمیت تقدم قوت در نظام اسمای الهی تأکید دارد. قوت، چون ریشه‌ای استوار، بنیاد شدت را تشکیل می‌دهد و شدت، تنها در ظرف تعارض ظهور می‌یابد.

جمع‌بندی بخش اول

بخش نخست، با تبیین مفاهیم ملك، مالك، و حکمت مالکیه، به کاوش در معنای قوت و اقتدار در مقام زکریا علیه‌السلام پرداخت. تمایز میان مُلك و مِلك، و نقد ترتیب صفات مليك، راه را برای فهم دقیق‌تر جایگاه زکریا در نظام اسمای الهی هموار ساخت. این مفاهیم، چون ستارگانی در آسمان معرفت، مسیر عارف را به سوی حقیقت روشن می‌کنند.

بخش دوم: جایگاه زکریا علیه‌السلام در قرآن کریم و روابط خانوادگی

زکریا در قرآن کریم

حضرت زکریا علیه‌السلام در قرآن کریم، به‌ویژه در سوره مریم، در کنار مریم، یحیی، و عیسی علیهم‌السلام ذکر شده و جایگاه او در سلسله نبوت تبیین گردیده است.

درنگ: زکریا علیه‌السلام، در قرآن کریم، به‌عنوان پیامبری مقدم بر یحیی و عیسی، مظهر قوت و اقتدار الهی است.

این جایگاه، چون شاخه‌ای از درخت نبوت، زکریا را به‌عنوان واسطه‌ای در انتقال حکمت الهی معرفی می‌کند. حضور او در کنار مریم، یحیی، و عیسی، پیوند معنوی و نسبی این انبیا را نشان می‌دهد.

روابط خانوادگی زکریا

مادر مریم، خواهر همسر زکریا (خاله مریم) بوده و یحیی، پسرخاله عیسی علیه‌السلام است. این روابط، پیوند نسبی و معنوی میان این شخصیت‌ها را نشان می‌دهد.

درنگ: روابط خانوادگی زکریا، مریم، یحیی، و عیسی، نشانه پیوستگی مراتب نبوت و تجلی اسمای الهی در یک سلسله است.

این پیوندها، چون رشته‌هایی از یک گوهر، انبیا را در سلسله‌ای معنوی به هم متصل می‌کنند و زمینه‌ساز فهم مقامات آن‌ها در عرفان نظری می‌گردند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با بررسی جایگاه زکریا در قرآن کریم و روابط خانوادگی او با مریم، یحیی، و عیسی، به تبیین پیوندهای نسبی و معنوی این انبیا پرداخت. این پیوندها، چون آیینه‌ای، انعکاس وحدت در کثرت را در سلسله نبوت نشان می‌دهند و جایگاه زکریا را به‌عنوان مظهر قوت و اقتدار الهی برجسته می‌سازند.

بخش سوم: حکمت مالکیه و اقتدار نفسانی زکریا

اقتدار نفسانی زکریا

حکمت مالکیه، به اقتدار نفسانی زکریا علیه‌السلام نسبت داده شده و در تحمل بلایا و مصائب، مانند اره شدن و آزارهای قوم، متجلی است. این اقتدار، نه در ثروت یا قدرت مادی، بلکه در تسلط بر نفس و اراده در برابر شداید نمود می‌یابد.

درنگ: حکمت مالکیه، به تسلط زکریا بر نفس و اراده در برابر بلایا اشاره دارد، که نشانه اقتدار نفسانی اوست.

این اقتدار، چون صخره‌ای استوار در برابر طوفان‌های بلا، زکریا را به مظهری از قوت الهی بدل ساخته و او را در مقام صبر و تسلیم به حکمت الهی قرار داده است.

صبر زکریا در برابر بلایا

زکریا علیه‌السلام، در برابر مصائب، از جمله اره شدن و آزارهای قوم، صبری توحیدی نشان داد که نشانه تسلط او بر نفس و اراده‌اش بود.

درنگ: صبر زکریا در برابر بلایا، نشانه اقتدار نفسانی و تسلیم به حکمت الهی است.

این صبر، چون نوری در تاریکی شداید، قلب زکریا را به سوی قرب الهی هدایت کرد و او را به الگویی بی‌بدیل در سلوک توحیدی بدل ساخت.

حسن سلوک انبیا پیش از نبوت

انبیا، پیش از اعلام نبوت، به دلیل حسن سلوک، متانت، و امانت، مورد احترام قوم خود بودند. مشکلات آن‌ها از زمان اعلام توحید و تعارض با کفر و شرک آغاز می‌شد.

درنگ: انبیا، پیش از نبوت، به دلیل حسن سلوک مورد احترام بودند و مشکلاتشان با اعلام توحید و تعارض با کفر آغاز می‌شد.

این دیدگاه، چون آیینه‌ای صاف، جایگاه اجتماعی انبیا را پیش از نبوت نشان می‌دهد و توحید را چون مشعلی می‌داند که با کفر و شرک به مقابله برمی‌خیزد.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تمرکز بر حکمت مالکیه و اقتدار نفسانی زکریا، به تبیین صبر و تحمل او در برابر بلایا پرداخت. این اقتدار، که در تسلط بر نفس و اراده متجلی است، زکریا را به مظهری از قوت الهی بدل ساخته و جایگاه او را در سلوک توحیدی روشن می‌کند.

بخش چهارم: رحمت و غضب در نظام الهی

رحمت و غضب الهی

رحمت و غضب الهی، دو جلوه از اسمای الهی‌اند که در ظرف وجود، سعه و تأثیر دارند. رحمت، به‌عنوان اسم اولی، وسعت کل شیء را در بر می‌گیرد، در حالی که غضب، به‌عنوان اسم ثانوی، نیازمند زمینه‌ای مانند کفر، شرک، یا ظلم است.

درنگ: رحمت، اسم اولی و فراگیر است، در حالی که غضب، اسم ثانوی و وابسته به زمینه‌ای مانند کفر یا ظلم است.

این تمایز، چون خطی روشن، مرز میان اسمای جمالی و جلالی را مشخص می‌سازد. رحمت، چون دریای بی‌کران، همه چیز را در بر می‌گیرد، در حالی که غضب، چون آتشی در ظرف تعارض، برای تربیت و هدایت ظهور می‌یابد.

نقد نسبت دادن آلام به غضب

نسبت دادن آلام و محن به غضب الهی نادرست است. آلام، نتیجه کاستی‌های عالم طبیعت‌اند، مانند درد کمر که از فشارهای طبیعی ناشی می‌شود، نه لزوماً غضب الهی.

درنگ: آلام، نتیجه کاستی‌های عالم طبیعت‌اند، نه لزوماً غضب الهی.

این نقد، چون آیینه‌ای صاف، خطای خلط آلام طبیعی با غضب الهی را آشکار می‌سازد و بر ضرورت تحلیل نظام‌مند اسمای الهی تأکید دارد.

بلا به‌عنوان سیاط الله

حدیث «البلاء سوت من سیاط الله» («بلا، شلاقی از شلاق‌های خداوند است») بیان می‌دارد که بلا، وسیله‌ای برای سوق دادن بندگان به سوی کمال است، نه صرفاً غضب.

درنگ: بلا، به‌عنوان شلاقی از شلاق‌های الهی، برای هدایت و تربیت بندگان به سوی کمال عمل می‌کند.

این دیدگاه، بلا را چون آتشی می‌داند که بنده را در کوره حکمت الهی می‌پزد و به سوی کمال رهنمون می‌سازد.

رحمت به‌عنوان اسم اولی

رحمت، اسم اولی است که بی‌نیاز از علت، همه چیز را در بر می‌گیرد. غضب، به‌عنوان اسم ثانوی، در خدمت رحمت عمل می‌کند و برای رفع خطایا و ترفیع درجات بنده ظهور می‌یابد.

درنگ: رحمت، اسم اولی و فراگیر است و غضب، در خدمت آن، برای کمال و ترفیع بنده عمل می‌کند.

رحمت، چون خورشیدی ساطع، همه موجودات را در نور خود غرق می‌کند، در حالی که غضب، چون ابزاری در دست حکمت، بنده را به سوی کمال هدایت می‌نماید.

وجود زکریا و رحمت الهی

وجود زکریا علیه‌السلام، از رحمت الهی سرچشمه گرفته و غضب، به‌عنوان وسیله‌ای برای وصول به کمالات و رفع خطایا، در خدمت رحمت است.

درنگ: وجود زکریا از رحمت الهی است و غضب، در خدمت رحمت، به کمال و ترفیع او کمک می‌کند.

این دیدگاه، زکریا را چون گوهری از رحمت الهی می‌داند که در کوره بلایا صیقل یافته و به کمال رسیده است.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با بررسی رحمت و غضب در نظام الهی، به تبیین جایگاه رحمت به‌عنوان اسم اولی و غضب به‌عنوان اسم ثانوی پرداخت. نقد نسبت دادن آلام به غضب و تأکید بر نقش بلا در هدایت بندگان، راه را برای فهم عمیق‌تر حکمت الهی هموار ساخت.

بخش پنجم: نقد دیدگاه‌های شارحان و تحلیل‌های عرفانی

نقد مستجاب‌الدعوه بودن زکریا

ادعای مستجاب‌الدعوه بودن زکریا و عدم درخواست رفع بلا، فاقد دلیل معتبر است. مستجاب‌الدعوه بودن، صفتی خاص است که نیازمند شواهد قرآنی یا روایی است و نمی‌توان آن را به همه موارد تعمیم داد.

درنگ: مستجاب‌الدعوه بودن زکریا، نیازمند دلیل معتبر است و نمی‌توان آن را به همه موارد تعمیم داد.

این نقد، چون تیغی برنده، خطای تعمیم‌های بی‌اساس را آشکار می‌سازد و بر ضرورت استدلال در ادعاهای عرفانی تأکید دارد.

نقد عدم درخواست رفع بلا

دیدگاه شارح که عدم درخواست رفع بلا را نشانه استکبار می‌داند، نادرست است. صبر زکریا، نشانه تسلیم به حکمت الهی است، نه استکبار.

درنگ: صبر زکریا در برابر بلا، نشانه تسلیم به حکمت الهی است، نه استکبار.

این نقد، چون مشعلی فروزان، تفاوت میان صبر و استکبار را روشن می‌سازد و بر نقش صبر در سلوک توحیدی تأکید دارد.

نقد تعمیم مستجاب‌الدعوه بودن به انبیا

تعمیم مستجاب‌الدعوه بودن به همه انبیا، بدون دلیل معتبر، نادرست است. استجابت دعا، وابسته به حکمت الهی و مصالح است و صفتی همیشگی نیست.

درنگ: مستجاب‌الدعوه بودن انبیا، نیازمند دلیل است و نمی‌توان آن را صفتی همیشگی دانست.

این دیدگاه، چون خط‌کشی دقیق، مرز میان ادعاهای مستند و غیرمستند را مشخص می‌کند و بر ضرورت رعایت قواعد کلامی و عرفانی تأکید دارد.

نقد درهم‌آمیختگی مفاهیم

درهم‌آمیختگی مفاهیم مُلك، مِلك، و مالك، به ابهام و گنگ‌گویی منجر شده است. تمایز دقیق این مفاهیم، برای فهم جایگاه مالکیت در نظام وجودی ضروری است.

درنگ: تمایز میان مُلك، مِلك، و مالك، برای وضوح در تحلیل عرفانی و اجتناب از گنگ‌گویی ضروری است.

این نقد، چون آیینه‌ای صاف، خطای خلط مفاهیم را آشکار می‌سازد و بر ضرورت روش‌شناسی دقیق در عرفان نظری تأکید دارد.

نقد دیدگاه فلاسفه درباره آلام

دیدگاه فلاسفه که آلام را عدمی می‌دانند، نادرست است. آلام، وجودی‌اند و بخشی از نظام طبیعی خلقت به شمار می‌روند.

درنگ: آلام، وجودی‌اند و بخشی از نظام طبیعی خلقت‌اند، نه عدمی.

این نقد، چون نوری در تاریکی، خطای فلاسفه را در تحلیل آلام روشن می‌سازد و بر وجودی بودن شرور در نظام خلقت تأکید دارد.

نقد عدم شناخت اسمای الهی

عرفای سنتی، به دلیل عدم شناخت دقیق اسمای الهی، به‌ویژه تمایز میان رحمت و غضب، به خلط مفاهیم دچار شده‌اند.

درنگ: شناخت دقیق اسمای الهی، به‌ویژه تمایز میان رحمت و غضب، برای اجتناب از خلط مفاهیم ضروری است.

این نقد، بر ضرورت بازسازی عرفان نظری با رویکردی علمی و حکمی تأکید دارد تا از گنگ‌گویی و تحمیل مفاهیم غیرمستند جلوگیری شود.

نقد متون کهن عرفانی

متون عرفانی کهن، به دلیل فقدان بحث‌های مدرن و علمی، نیازمند بازخوانی و بازسازی‌اند تا پاسخ‌گوی نیازهای معاصر باشند.

درنگ: متون عرفانی کهن، به دلیل فقدان رویکرد علمی، نیازمند بازسازی برای پاسخ‌گویی به نیازهای معاصرند.

این دیدگاه، چون زنگ بیداری، عرفان نظری را به پویایی و بازخوانی با معیارهای علمی دعوت می‌کند.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با نقد دیدگاه‌های شارحان و تحلیل‌های عرفانی، به بررسی خطاهای رایج در تفسیر فص زکریاویه پرداخت. نقد مستجاب‌الدعوه بودن، خلط مفاهیم، و عدم شناخت اسمای الهی، راه را برای تبیین علمی و حکمی معارف عرفانی هموار ساخت.

جمع‌بندی

فص زکریاویه فصوص الحکم، با تمرکز بر حکمت مالکیه و اقتدار نفسانی حضرت زکریا علیه‌السلام، به کاوش در مفاهیم ملك، مالك، و ارتباط آن‌ها با قوت و قدرت می‌پردازد. تمایز میان مُلك و مِلك، رحمت و غضب، و آلام طبیعی و غضب الهی، از نقاط قوت این شرح است. نقد دیدگاه‌های شارحان، مانند مستجاب‌الدعوه بودن زکریا و نسبت دادن آلام به غضب، بر ضرورت تحلیل علمی و حکمی تأکید دارد. صبر زکریا در برابر بلایا، او را به مظهری از قوت و تسلیم به حکمت الهی بدل ساخته است. این نوشتار، با تبیین دقیق و تفصیلی معارف عرفانی، منبعی ارزشمند برای پژوهشگران حوزه عرفان نظری و فلسفه اسلامی فراهم آورده است.

توصیه برای پژوهش‌های آتی: بررسی تطبیقی دیدگاه این متن با دیگر شارحان فصوص الحکم، مانند قونوی و کاشانی، می‌تواند به تعمیق فهم حکمت مالکیه کمک کند. همچنین، تحلیل دقیق‌تر تمایز میان مُلك و مِلك در نظام عرفانی، زوایای جدیدی را روشن خواهد ساخت.

با نظارت صادق خادمی