متن درس
حکمت زکریاویه در فصوص الحکم
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۹۴۱)
مقدمه: کاوش در اسمای الهی و رحمت ذاتی
فص زکریاویه در فصوص الحکم ابنعربی، با محوریت مقام حضرت زکریا علیهالسلام، به تبیین عمیق نسبت اسمای الهی با ذات احدیت و جایگاه رحمت ذاتی در نظام هستیشناسی عرفانی میپردازد. این فص، مانند مشعلی فروزان، به کاوش در وحدت ذات و اسما، نقد دیدگاههای کلامی سنتی، و روشنسازی تمایز میان اسما و مظاهر خلقی پرداخته و حقیقت توحید را در مراتب ظهور الهی آشکار میسازد. استاد فرزانه قدسسره، با استناد به آیات قرآن کریم و نقد آرای شارحان، بر ضرورت انطباق عرفان نظری با معارف قرآنی تأکید کرده و با زبانی حکمی، راه معرفت را برای طالبان حقیقت هموار میکنند. این نوشتار، با بازنویسی درسگفتار و تحلیلهای تفصیلی، میکوشد مفاهیم پیچیده عرفانی را با ساختاری علمی و قلمی متین، مانند جویباری زلال، به سوی دریای معرفت هدایت کند.
بخش نخست: اسمای الهی و نسبت با ذات احدیت
وحدت اسما با ذات الهی
درسگفتار با استناد به عبارت ابنعربی، «لَمَّا كَانَتِ الْأَسْمَاءُ مِنْ حَيْثُ تَكَثُّرُهَا مُغَايِرَةً لِذَاتِ الْأَحَدِيَّةِ»، به تبیین نسبت اسمای الهی با ذات احدیت میپردازد. این عبارت، در ظاهر، کثرت اسما را مغایر با ذات معرفی میکند، اما استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نقد کرده و اسما را تعینات ظهوری ذات الهی میدانند. اسما، مانند جلوههای نور خورشید، عین ذاتاند و کثرت آنها به محدودیت ادراک انسانی بازمیگردد، نه به جدایی واقعی از ذات.
| درنگ: اسمای الهی، مانند پرتوهای نور از خورشید ذات، عین ذاتاند و کثرت آنها، چون سایههای ادراک انسانی، ظاهری است. |
نقد دیدگاه کلامی قدمای ثمانیه
استاد فرزانه قدسسره، دیدگاه کلامی برخی عالمان دینی را که قائل به «قدمای ثمانیه» (هشت اسم قدیم مانند حیات، علم، و قدرت) و حادث بودن سایر اسما هستند، نقد میکنند. این دیدگاه، ذات را چون قوطی خالی فرض کرده و اسما را صفات افزوده میداند، مانند تصاویر رنگارنگی که در دستگاه شهر فرنگ به نمایش درمیآیند. این تشبیه، به سادهانگاری کلام سنتی در فهم وحدت ذات و اسما اشاره دارد و بر ناکافی بودن آن تأکید میکند.
| درنگ: دیدگاه قدمای ثمانیه، مانند تصاویر شهر فرنگ، اسما را به اشیاء متکثر تقلیل داده و از وحدت ذاتی آنها غافل است. |
مقایسه با اقانیم ثلاثه مسیحیت
درسگفتار، دیدگاه قدمای ثمانیه را با اقانیم ثلاثه مسیحیت (اب، ابن، روحالقدس) مقایسه کرده و هر دو را به دلیل القا کثرت در ذات الهی نادرست میشمارد. این مقایسه، مانند آیینهای، تفاوتهای بنیادین میان کلام اسلامی و مسیحی را آشکار ساخته و بر وحدت ذات و اسما در عرفان نظری تأکید میکند.
| درنگ: اقانیم ثلاثه و قدمای ثمانیه، مانند دو شاخه گمراه، کثرت را به ذات الهی نسبت داده و از حقیقت وحدت دور میافتند. |
اسما بهعنوان تعینات ظهوری
اسما، بهعنوان تعینات ظهوری ذات حق، مانند پرتوهایی از نور الهیاند که در آیینه ادراک انسانی متکثر به نظر میرسند. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که کثرت اسما، نه واقعی، بلکه به محدودیت ادراک بشری وابسته است، مانند مقیاسهایی چون «صد کیلومتر» یا «ده فرسخ» که برای فهم انسان وضع شدهاند.
| درنگ: اسما، مانند مقیاسهای ادراکی، ابزار تقریب ذهن انسان به ذات غیرمتناهیاند و کثرت آنها، چون سایه ادراک، ظاهری است. |
تشبیه اسما به طواف ضریح
ذکر اسما، مانند طواف ضریحی مقدس، راهی است برای تقرب به ذاتی که به دلیل عظمت، در آغوش ادراک انسانی نمیگنجد. انسان، مانند طوافکنندهای که گام به گام پیش میرود، از طریق اسما به سوی حقیقت الهی رهنمون میشود.
| درنگ: ذکر اسما، مانند طواف ضریح، راهی است برای تقرب تدریجی به ذات الهی که در ادراک انسانی نمیگنجد. |
تمایز اسما و مظاهر
درسگفتار بر لزوم تمایز میان اسما و مظاهر تأکید کرده و خلط آنها را خطایی هستیشناختی میداند. اسما، عین ذاتاند، در حالی که مظاهر، جلوههای خلقیاند، مانند تفاوت میان نور خورشید و سایههای آن بر زمین.
| درنگ: اسما، چون نور ذات، عین الهیاند، اما مظاهر، مانند سایههای خلقی، از مرتبه ذات متمایزند. |
جمعبندی بخش نخست
این بخش، با تبیین وحدت اسما با ذات الهی، نقد دیدگاههای کلامی سنتی، و تأکید بر تمایز اسما از مظاهر، مانند مشعلی، حقیقت توحید را در مراتب ظهور الهی روشن ساخت. اسما، بهعنوان تعینات ذاتی، راهنمای انسان در مسیر معرفتاند، و کثرت آنها، مانند سایههای ادراک بشری، ظاهری و غیرواقعی است.
بخش دوم: رحمت ذاتی و جایگاه آن در نظام هستی
رحمت ذاتی و وسعت کل شیء
درسگفتار، با استناد به عبارت «وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ» (سوره اعراف: ۱۵۶؛ رحمت من همه چیز را فرا گرفته است)، رحمت ذاتی را مبنای ظهور همه موجودات معرفی میکند. اسما، مانند شاخههای درختی تنومند، تحت رحمت ذاتی قرار دارند و وسعت آن، چون دریایی بیکران، همه مراتب هستی را در بر میگیرد.
| درنگ: رحمت ذاتی، مانند دریایی بیکران، همه اسما و موجودات را در بر گرفته و مبنای ظهور هستی است. |
رحمت و شیئیت عین احدیت
استاد فرزانه قدسسره، با اشاره به عبارت «فَأَوَّلُ مَا وَسِعَتْ رَحْمَةُ ٱللَّهِ شَيْئِيَّةُ تِلْكَ ٱلْعَيْنِ ٱلْمُوجِدَةِ لِلرَّحْمَةِ»، اولین متعلق رحمت را شیئیت عین احدیت میدانند که خود موجد رحمت است. این بیان، مانند مشعلی، نقش رحمت ذاتی را در ایجاد مراتب هستی روشن میسازد.
| درنگ: شیئیت عین احدیت، مانند چشمهای زلال، اولین متعلق رحمت ذاتی است که خود موجد رحمت میشود. |
رحمت و اسم رحمان
رحمت ذاتی، عین اسم رحمان است و به تعین خاص اسم الله نسبت دارد. استاد فرزانه قدسسره، رحمان را ظهور رحمت در تعین خاص معرفی میکنند، مانند نوری که در آیینهای خاص متجلی میشود.
| درنگ: اسم رحمان، مانند آیینهای، تجلی خاص رحمت ذاتی است که از اسم جامع الله سرچشمه میگیرد. |
تجلی ذاتی و ضرورت رحمت
درسگفتار، با استناد به عبارت «إِذْ لَوْلَا ٱلتَّجَلِّي ٱلذَّاتِيُّ وَٱلرَّحْمَةُ ٱلذَّاتِيَّةُ مَا كَانَ لِشَيْءٍ وُجُودًا»، تأکید میکند که بدون تجلی ذاتی و رحمت ذاتی، هیچ وجودی، اعم از اسم، صفت یا عین، ممکن نیست. رحمت، مانند نفس رحمانی، مبنای خلقت و ظهور همه موجودات است.
| درنگ: رحمت ذاتی، مانند نفس رحمانی، شرط لازم برای وجود همه مراتب هستی است و بدون آن، هیچ چیز موجود نمیشود. |
تمایز صفت و اسم
استاد فرزانه قدسسره، تفاوت میان صفت (مانند رحمت) و اسم (مانند رحمان) را تبیین کرده و رحمان را ذات با صفت رحمت میدانند. این تمایز، مانند تفاوت میان نور و آیینهای که آن را بازمیتاباند، به تعین صفت در اسم اشاره دارد.
| درنگ: رحمان، مانند آیینهای که نور رحمت را بازمیتاباند، نتیجه تعلق صفت رحمت به ذات است. |
جامعیت عین رحمانیه
همه موجودات، مانند شاخههای درختی تنومند، تحت عین رحمانیه قرار دارند. رحمان، بهصورت اجمالی، و سایر اسما، بهصورت تفصیلی، در این مرتبه ظهور مییابند.
| درنگ: عین رحمانیه، مانند درختی تنومند، بهصورت اجمالی همه موجودات را در بر گرفته و سایر اسما، شاخههای تفصیلی آناند. |
رحمت و فیض الهی
رحمت ذاتی، مانند فیض مستمر الهی، مبنای ظهور همه موجودات است. وسعت آن، وصف فعلی و مرتبط با فیض خلقی است، مانند جویباری که از چشمه ذات به سوی خلق جاری میشود.
| درنگ: رحمت ذاتی، مانند جویباری از چشمه فیض الهی، همه موجودات را سیراب کرده و مبنای ظهور خلق است. |
نقد اسمای متضاد
اسمای متضاد یا متناقض، مانند حیات و موت، ذاتی نبوده و به مظاهر خلقی تعلق دارند. اسمای الهی، در مرتبه ذات، متعالی از تضادند، مانند نوری که هیچ تاریکی در آن راه ندارد.
| درنگ: اسمای الهی، مانند نوری متعالی، از تضاد مبرا بوده و تضادها، چون سایههای خلقی، به مظاهر تعلق دارند. |
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تبیین جایگاه رحمت ذاتی بهعنوان مبنای ظهور هستی، نقش آن در تعین اسما و مظاهر را روشن ساخت. رحمت، مانند چشمهای زلال، همه مراتب را سیراب کرده و عین رحمانیه، چون آیینهای، اولین تجلی آن است. تمایز صفت و اسم، و متعالی بودن اسما از تضاد، مانند مشعلهایی، حقیقت توحید را در نظام هستیشناسی عرفانی آشکار کرد.
بخش سوم: نقد دیدگاههای شارحان و عالمان دینی
نقد دیدگاه اشیاء بودن اسما
استاد فرزانه قدسسره، دیدگاه شارح را که اسما را از اشیاء متکثره مانند سنگ و کلوخ میداند، نقد کرده و آن را نادرست میشمارند. اسما، مانند پرتوهای نور الهی، راجع به عین واحده (ذات الهی) بوده و تعینات ذاتیاند.
| درنگ: اسما، مانند پرتوهای نور، تعینات ذاتاند و تشبیه آنها به اشیاء مادی، چون سایهای گمراهکننده است. |
نقد استدلال به آیه اول المسلمین
شارح، برای اثبات اولویت رحمت، به آیه کریم «إِنِّي أَوَّلُ ٱلْمُسْلِمِينَ» (سوره انعام: ۱۶۳؛ من نخستين مسلمانم) استناد میکند. استاد فرزانه قدسسره، این استدلال را بیربط دانسته و تأکید میکنند که آیه به گفتوگوی حضرت ابراهیم علیهالسلام با امتش اشاره دارد، نه به اسما یا رحمت.
| درنگ: آیه «إِنِّي أَوَّلُ ٱلْمُسْلِمِينَ»، مانند مشعلی در بافت تاریخی خود، به تسلیم ابراهیم علیهالسلام اشاره دارد، نه به اسما. |
تبیین آیه در بافت قرآنی
آیه کریم «إِنِّي أَوَّلُ ٱلْمُسْلِمِينَ»، به گفتوگوی حضرت ابراهیم علیهالسلام با امتش مربوط است که خود را الگوی تسلیم به خدا معرفی میکند. این آیه، مانند نوری، نقش ابراهیم علیهالسلام را بهعنوان پیشگام تسلیم در میان قومش روشن میسازد.
| درنگ: ابراهیم علیهالسلام، مانند ستارهای پیشگام، با «أَوَّلُ ٱلْمُسْلِمِينَ» الگوی تسلیم برای امتش است، نه انبیا. |
نقد سکوت در برابر علم دینی
درسگفتار، سکوت در برابر عالمان دینی را عامل عقبماندگی علم دینی دانسته و بر ضرورت پرسشگری و نقد تأکید میکند. این سکوت، مانند غباری، حقیقت را پوشانده و مانع پویایی علمی شده است.
| درنگ: سکوت در برابر علم دینی، مانند غباری بر آیینه حقیقت، مانع پویایی و پیشرفت معرفت دینی است. |
نقد خلط عصمت و اطاعت
استاد فرزانه قدسسره، خلط میان عصمت معصومان و اطاعت مطلق از غیرمعصومان را نقد کرده و اطاعت از عالمان را مشروط به صحت میدانند. این تمایز، مانند خطکشی میان نور و سایه، از خطای اطاعت کورکورانه جلوگیری میکند.
| درنگ: عصمت، نور معصومان است، اما اطاعت از غیرمعصوم، مانند سایهای مشروط، نیازمند نقد و بررسی است. |
اهمیت مباحثه علمی
فقدان مباحثه علمی در حوزههای علمی، مانند خشک شدن چشمه معرفت، به افت علمی منجر شده است. استاد فرزانه قدسسره، مباحثه را مانند نسیمی میدانند که غبار جهل را میزداید.
| درنگ: مباحثه علمی، مانند نسیمی، غبار جهل را از آیینه علم دینی زدوده و راه پویایی را هموار میسازد. |
نقد خرافهپرستی
درسگفتار، خرافهها را نتیجه اشتباهات عالمان دینی دانسته و بر ضرورت پالایش معارف دینی از آنها تأکید میکند. خرافهها، مانند علفهای هرز، از حقیقت قرآن و سنت جدا بوده و باید ریشهکن شوند.
| درنگ: خرافهها، مانند علفهای هرز، از حقیقت قرآن و سنت جدا بوده و پالایش آنها، چون آبی زلال، معرفت را پاکیزه میسازد. |
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با نقد دیدگاههای نادرست شارحان و عالمان دینی، بر ضرورت انطباق با قرآن کریم و پویایی علمی تأکید کرد. نقد اشیاء بودن اسما، استدلالهای بیربط، و خلط عصمت و اطاعت، مانند مشعلهایی، خطاها را روشن ساخته و راه حقیقت را هموار کردند.
بخش چهارم: ویژگیهای انبیا و نقش هدایتگری
ویژگیهای انبیا
استاد فرزانه قدسسره، سه ویژگی انبیا را برمیشمارند: عدم درخواست مزد، عمل به گفتههای خود، و برخورداری از معجزه. این ویژگیها، مانند ستارگان درخشان، انبیا را بهعنوان واسطههای الهی متمایز میسازند.
| درنگ: ویژگیهای انبیا، مانند ستارگان هدایت، اصالت رسالت آنها را در برابر عالمان عادی متمایز میسازد. |
ابراهیم علیهالسلام و الگوی تسلیم
حضرت ابراهیم علیهالسلام، با گفتن «إِنِّي أَوَّلُ ٱلْمُسْلِمِينَ»، خود را الگوی تسلیم در میان امتش معرفی میکند، مانند مشعلی که راه هدایت را برای قومش روشن میسازد.
| درنگ: ابراهیم علیهالسلام، مانند مشعلی فروزان، با الگوی تسلیم، قومش را به سوی حقیقت هدایت کرد. |
تشبیه اسما به نان
اسما، مانند نانی واحدند که به دلیل محدودیت ادراک انسانی، لقمهلقمه شده و در مراتب مختلف ظهور مییابند. این تشبیه، مانند آیینهای، وحدت ذات و کثرت ظاهری اسما را آشکار میسازد.
| درنگ: اسما، مانند نانی واحد، به دلیل محدودیت ادراک انسانی لقمهلقمه شده، اما حقیقت آنها یکی است. |
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تبیین ویژگیهای انبیا و نقش هدایتگری آنها، مانند ستارگانی در آسمان معرفت، راه توحید را روشن ساخت. الگوی تسلیم ابراهیم علیهالسلام و تشبیه اسما به نان، مانند جویبارهایی، حقیقت وحدت را به سوی دریای معرفت هدایت کردند.
نتیجهگیری
فص زکریاویه، با تمرکز بر اسمای الهی و رحمت ذاتی، مانند مشعلی، حقیقت توحید را در مراتب ظهور الهی روشن ساخت. وحدت اسما با ذات، نقد دیدگاههای کلامی سنتی، و تأکید بر تمایز اسما از مظاهر، محورهای اصلی این حکمتاند. رحمت ذاتی، چون چشمهای زلال، مبنای ظهور همه موجودات است و عین رحمانیه، مانند آیینهای، اولین تجلی آن را نشان میدهد. نقد سکوت در برابر علم دینی، خلط عصمت و اطاعت، و خرافهپرستی، راه پویایی معرفت دینی را هموار کرد. این نوشتار، مانند جویباری زلال، مفاهیم عرفانی را با ساختاری علمی و قلمی متین به طالبان حقیقت عرضه داشت.
توصیه برای پژوهشهای آتی: بررسی تطبیقی این فص با دیدگاههای شارحان دیگر، مانند قیصری و کاشانی، و تحلیل دقیقتر تمایز اسما و مظاهر، میتواند افقهای جدیدی در عرفان نظری بگشاید.
| با نظارت صادق خادمی |