متن درس
تبیین عرفانی رحمت الهی در فص زکریاویه فصوص الحکم
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه نهصد و چهل و ششم)
مقدمه: کاوش در رحمت الهی و مقام حضرت زکریا علیهالسلام
فص زکریاویه در فصوص الحکم ابنعربی، مانند چشمهای زلال از معرفت عرفانی، به تبیین مقام والای حضرت زکریا علیهالسلام و تجلی رحمت الهی در نسبت با وجود موجودات میپردازد. این نوشتار، برگرفته از درسگفتار نهصد و چهل و ششم استاد فرزانه قدسسره، به تاریخ دهم آبان ۱۳۸۵، با نگاهی عمیق و نقادانه، به تحلیل این فص اختصاص دارد. متن، با ساختاری علمی و نظاممند، به کاوش در مفاهیم رحمت عام و خاص، رابطه آنها با وجود و هدایت، و نقد شبهات مرتبط میپردازد. با بهرهگیری از آیات قرآن کریم، روایات، و تمثیلات فاخر، این نوشتار مانند آیینهای صاف، حقیقت رحمت الهی را بازتاب میدهد و برای مخاطبان متخصص، راهنمایی روشنگر در مسیر فهم عرفان نظری ارائه مینماید.
بخش یکم: مبانی نظری رحمت الهی در فص زکریاویه
تقسیم رحمت الهی به عام و خاص
رحمت الهی، مانند نوری که از ذات حق ساطع میشود، به دو گونه عام و خاص تقسیم میگردد. رحمت عام، مانند دریایی بیکران، همه موجودات را در بر میگیرد، خواه شاکر باشند یا کافر. رحمت خاص، مانند جویباری که به سوی هدایتیافتگان جاری است، تنها به کسانی تعلق میگیرد که با شکر و ایمان، خود را مستحق آن ساختهاند. این تقسیمبندی، مانند نقشهای که مسیر معرفت را روشن میکند، در عرفان ابنعربی ریشه دارد و فیض وجود را به رحمت عام و سعادت اخروی را به رحمت خاص نسبت میدهد.
رحمت عام: مبنای وجود و ظهور اشیاء
رحمت عام، مانند نفس حیاتبخش خداوند، اصل وجود و ظهور همه اشیاء است. بدون این رحمت، هیچ موجودی به عرصه هستی پای نمینهاد. این اصل، مانند ریشهای که درخت خلقت را استوار میدارد، در دعای کمیل با عبارت «وَسِعَتْ رَحْمَتُهُ كُلَّ شَيْءٍ» (رحمتش همه چیز را فرا گرفته است) و در قرآن کریم با آیه «وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ» (اعراف: ۱۵۶؛ ترجمه: و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است) تأیید شده است. هر موجودی، از جماد تا انسان، در سایه این رحمت به وجود آمده و مرحوم است.
سبقت رحمت بر غضب
رحمت الهی، مانند خورشیدی که پیش از سایه غضب میدرخشد، بر غضب سبقت دارد. این سبقت، ریشه در حدیث قدسی «سَبَقَتْ رَحْمَتِي غَضَبِي» (رحمتم بر غضبم پیشی گرفته است) دارد. سبقت رحمت، مانند چشمهای که پیش از خشکی زمین جاری میشود، به تقدم وجود بر هرگونه نقص یا عذاب اشاره دارد. این اصل، مانند مشعلی در تاریکی، نشان میدهد که وجود هر موجود، حتی کافر یا گمراه، در ظرف رحمت عام قرار دارد.
شمول رحمت عام بر همه موجودات
رحمت عام، مانند آسمانی که بر همه زمین سایه میافکند، فارغ از اوصاف موجودات، همه را در بر میگیرد. شاکر یا کافر، نیکوکار یا بدکار، همه در سایه این رحمت به وجود آمدهاند. این شمول، مانند آیینهای که همه تصاویر را بازتاب میدهد، در آیه «وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ» (اعراف: ۱۵۶) تجلی یافته و بر فراگیری فیض وجودی خداوند تأکید دارد.
جمعبندی بخش یکم
این بخش، مانند بنایی استوار، مبانی نظری رحمت الهی در فص زکریاویه را تبیین کرد. تقسیم ر رحمت به عام و خاص، نقش رحمت عام در وجود اشیاء، سبقت آن بر غضب، و شمول آن بر همه موجودات، مانند ستونهایی هستند که فهم عرفانی این فص را استوار میسازند. این مبانی، راه را برای پاسخ به شبهات و کاوش در چالشهای مرتبط هموار میکنند.
بخش دوم: پاسخ به شبهات رحمت عام
شبهه آلام و رحمت عام
یکی از شبهات بنیادین در فهم رحمت عام، چگونگی سازگاری آلام، بیماریها، کفر، و عذاب با رحمت الهی است. چگونه میتوان جهنم، کفر، یا بیماریها را در سایه رحمت عام قرار داد؟ این شبهه، مانند ابری که نور خورشید را میپوشاند، ذهن را به چالش میکشد. پاسخ آن است که آلام در عالم ناسوت، نتیجه طبیعت یا اعمال انسانهاست، اما وجود آنها در ظرف رحمت عام قرار دارد. همانگونه که قرآن کریم میفرماید: «مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ» (نساء: ۷۹؛ ترجمه: هر خیر که به تو رسد از جانب خداست و هر شر که به تو رسد از خود توست). آلام، مانند محرکی در مسیر سلوک، در نظام رحمانی خلقت نقش دارند.
جهنم و رحمت عام
جهنم، مانند آیینهای که اعمال انسانها را بازتاب میدهد، مظهر عدالت الهی است، اما وجود آن در ظرف رحمت عام قرار دارد. عالم جهیم، ظهور کردار انسانهاست، و وجودش نتیجه فیض رحمانی است. این دیدگاه، مانند کلیدی که قفل شبهه را میگشاید، نشان میدهد که حتی عذاب اخروی، در نهایت، در سایه رحمت عام الهی معنا مییابد.
هشدار نسبت به غفلت از رحمت عام
متن، مانند مشعلی که تاریکیهای غفلت را روشن میکند، هشدار میدهد که نباید به دلیل مشاهده آلام و عذاب، از درک رحمت عام غافل شد: «فَلَا تَحْجَبْ… عَنْ إِدْرَاكِ مَا قُلْنَا» (ترجمه: پس محجوب نشو از درک آنچه گفتیم). این هشدار، مانند نسیمی که پردههای غفلت را کنار میزند، بر ضرورت فهم عمیق رحمت عام تأکید دارد.
پاسخ به شبهه عذاب اخروی
شبههای دیگر، به عذاب اخروی اشاره دارد که دائمی و شدید است: «مَنَ الْأَلَامِ الْآخِرَةِ الَّتِي لَا تَفْتُرُ» (ترجمه: از آلام آخرت که سست نمیشود). پاسخ این است که عذاب اخروی، در ظرف رحمت خاص معنا مییابد، اما وجود آن در رحمت عام قرار دارد. این تمایز، مانند خطی که دو حوزه را از هم جدا میکند، شبهه را برطرف میسازد.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، مانند غربال حقیقت، شبهات مرتبط با رحمت عام را پالایش کرد. آلام، جهنم، و عذاب اخروی، هرچند در ظاهر با رحمت ناسازگار به نظر میرسند، در ظرف رحمت عام معنا مییابند. این پاسخها، مانند ستارگانی در آسمان معرفت، راه را برای فهم عمیقتر رحمت الهی روشن ساختند.
بخش سوم: هدایت و رحمت در پرتو عرفان نظری
هدایت عام و خاص
هدایت، مانند راهی که خداوند پیش پای موجودات نهاده، به دو گونه عام و خاص تقسیم میشود. هدایت عام، همان ظرف وجودی است که برای همه موجودات فراهم است، چنانکه قرآن کریم میفرماید: «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا» (انسان: ۳؛ ترجمه: ما راه را به او نمایاندیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس). هدایت خاص، مانند نوری که تنها بر شاکران میتابد، به کسانی محدود است که با ایمان و عمل صالح، خود را مستحق آن ساختهاند.
نقد تفسیر نادرست صراط مستقیم
شعری که میگوید: «در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست»، به هدایت عام اشاره دارد، نه هدایت خاص. این تفسیر، مانند آیینهای که حقیقت را ناقص بازتاب میدهد، نیازمند اصلاح است. در صراط مستقیم به معنای خاص، گمراهی وجود دارد، اما در ظرف رحمت عام، همه موجودات از فیض وجود برخوردارند. این نقد، مانند مشعلی که مسیر درست را روشن میکند، بر ضرورت دقت در تفسیر متون عرفانی تأکید دارد.
رحمت عام و سعادت وجودی
هر موجودی که رحمت عام به آن تعلق گرفته، به سعادت وجودی رسیده است: «فَكُلُّ مَنْ ذَكَرَتْهُ الرَّحْمَةُ فَقَدْ سَعِدَ» (ترجمه: هر که را رحمت یاد کند، رستگار شده است). این سعادت، مانند گوهری که در صدف وجود نهان است، به معنای برخورداری از فیض وجود است، نه لزوماً سعادت اخروی که به رحمت خاص وابسته است.
ذکر رحمت و ایجاد اشیاء
ذکر رحمت نسبت به اشیاء، مانند کلیدی که درهای وجود را میگشاید، همان ایجاد آنهاست: «وَذِكْرُ الرَّحْمَةِ الْأَشْيَاءَ عَيْنُ إِيجَادِهَا إِيَّاهَا» (ترجمه: و یاد رحمت از اشیاء، عین ایجاد آنهاست). این دیدگاه، مانند نوری که حقیقت خلقت را روشن میکند، با اصل «كُنْ فَيَكُونُ» (ترجمه: باش، پس میشود) هماهنگ است و رحمت را مبنای وجود موجودات میداند.
نتیجهگیری: همه موجودات مرحوماند
متن، مانند آیینهای که حقیقت را بازتاب میدهد، نتیجه میگیرد: «فَكُلُّ مَوْجُودٍ مَرْحُومٌ» (ترجمه: پس هر موجودی مرحوم است). این نتیجهگیری، مانند گوهری در تاج معرفت، شمول رحمت عام را بر همه موجودات، فارغ از اوصافشان، تأیید میکند.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، مانند پلی که مفاهیم رحمت و هدایت را به هم پیوند میدهد، به تبیین هدایت عام و خاص، نقد تفسیر نادرست صراط مستقیم، و نقش رحمت در ایجاد و سعادت وجودی پرداخت. این تحلیلها، مانند ستارگانی در آسمان عرفان، راه را برای فهم عمیقتر رابطه رحمت و وجود روشن ساختند.
بخش چهارم: رحمت عام و تعامل با دشمنان
عدم تبعیض در خلقت
خداوند در خلقت، مانند باغبانی که همه بذرها را بیتبعیض میکارد، تبعیض قائل نشده، اما مراتب و اولیت را قرار داده است. این اصل، مانند آیینهای که عدالت الهی را بازتاب میدهد، در عبارت «لَا تَفَاوُتَ فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ» (ترجمه: در خلقت رحمان تفاوتی نیست) تجلی یافته است. خداوند، دوست و دشمن، نیک و بد را یکسان خلق کرده و همه را در سایه رحمت عام قرار داده است.
رحمت عام و دشمنان
رحمت عام، مانند دریایی که همه را در خود جای میدهد، حتی دشمنان و کافران را در بر میگیرد. این شمول، مانند سایهای که بر همه گسترده است، در سیره معصومین علیهمالسلام، بهویژه امیرالمؤمنین علیهالسلام، تجلی یافته که با دشمنان با احترام و تحمل رفتار میکردند. این سیره، مانند مشعلی در تاریکی، الگویی برای تعامل با مخالفان ارائه میدهد.
نقد رفتار انسانی در برابر دشمنان
انسانهای عادی، برخلاف رحمت عام الهی، مانند درختانی که در برابر باد خم میشوند، تحمل دشمنان را ندارند و به حذف یا نابودی آنها میکوشند. این رفتار، مانند سایهای که نور حقیقت را میپوشاند، با سیره معصومین علیهمالسلام ناسازگار است. انسانهای عادی، اگر بتوانند، دشمن را از هستی ساقط میکنند، در حالی که خداوند، مانند باغبانی که همه گیاهان را پرورش میدهد، دشمن را نیز خلق کرده و در سایه رحمت عام قرار داده است.
دشمن بهعنوان مربی
دشمن، مانند آینهای که عیوب انسان را نشان میدهد، بهترین مربی برای رشد و کمال است. چالشهای ناشی از دشمنی، مانند محرکی که انسان را به حرکت وا میدارد، هوشیاری، دقت، و تلاش را در او برمیانگیزد. انبیاء و اولیاء، مانند ستارگان آسمان نبوت، به دلیل کمالشان دشمنان بیشتری داشتند، و خداوند، بهعنوان کاملترین ذات، بیش از همه دشمن دارد. این اصل، مانند کلیدی که درهای معرفت را میگشاید، نقش دشمن در سلوک معنوی را روشن میسازد.
سیره معصومین و زندگی با دشمن
سیره معصومین علیهمالسلام، مانند چشمهای زلال، مظهر رحمت عام است. امیرالمؤمنین علیهالسلام، مانند کوهی استوار، با دشمنان با احترام و تحمل زندگی میکردند و حتی در برابر فحاشی صبر پیشه میکردند. این صبر، مانند گوهری در تاج کمال، با آیه «فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ» (احقاف: ۳۵؛ ترجمه: پس شکیبا باش همانگونه که پیامبران دارای عزم شکیبا شدند) هماهنگ است.
دشمن و کمال اولیاء
دشمن، مانند تیغی که گوهر را صیقل میدهد، سببجزئی کمال اولیاء میشود. شهادت امیرالمؤمنین علیهالسلام به دست ابن ملجم، مانند گوهری که در بستر رنج شکوفا شد، به سعادت ابدی ایشان منجر گردید: «فزت ورب الکعبه» (به پروردگار کعبه سوگند رستگار شدم). این مثال، مانند آیینهای که حقیقت را بازتاب میدهد، نقش دشمن در تحقق مقادیر الهی را نشان میدهد.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، مانند آیینهای که سیره الهی و انسانی را بازتاب میدهد، به تبیین رحمت عام در تعامل با دشمنان پرداخت. عدم تبعیض در خلقت، تحمل دشمنان در سیره معصومین، و نقش دشمن بهعنوان مربی، مانند ستونهایی هستند که بنای این بخش را استوار ساختهاند. نقد رفتار انسانی و تأکید بر صبر، راه را برای تخلق به اخلاق الهی هموار کرد.
بخش پنجم: نقد تنگنظری و ضرورت تخلق به رحمت عام
نقد تنگنظری در ایمان
تنگنظری در ایمان، مانند سایهای که نور حقیقت را میپوشاند، با رحمت عام الهی ناسازگار است. ادعای ایمان بدون تحمل و وسعت نظر، مانند درختی بیریشه است که با کوچکترین باد فرومیریزد. انسانی که با مخالفت یا فحاشی دشمن به هم میریزد، از حقیقت ایمان دور است. این نقد، مانند مشعلی که تاریکیهای تنگنظری را روشن میکند، بر ضرورت تهذیب نفس تأکید دارد.
نقد رفتارهای تنگنظرانه در امور دینی
تنگنظری در برابر اعمال دینی دیگران، مانند خواندن قرآن یا اقامه نماز، مانند دیواری است که انسان را از رحمت عام الهی جدا میکند. این رفتار، مانند گلی که در سایه خشک میشود، با سیره معصومین علیهمالسلام که حتی مخالفان را تحمل میکردند، ناسازگار است. این نقد، مانند نسیمی که پردههای تعصب را کنار میزند، بر ضرورت وسعت نظر در تعاملات دینی تأکید دارد.
نقد قضاوتهای نادرست در علم دینی
قضاوتهای تنگنظرانه در علم دینی، مانند ادعای انحصار عدالت به گروهی خاص، مانند خاری است که در پای معرفت فرو میرود. این دیدگاه، مانند آیینهای شکسته که حقیقت را ناقص نشان میدهد، با رحمت عام الهی که همه را در بر میگیرد، ناسازگار است. این نقد، مانند کلیدی که قفلهای تعصب را میگشاید، بر ضرورت اجتناب از دگماتیسم تأکید دارد.
رحمت عام و نگاه الهی
خداوند، مانند فاعلی محض که بینیاز از محاسبه است، در خلقت نگاه نمیکند و رحمت عام را بیمنت جاری میسازد. این اصل، مانند نوری که از ذات الهی ساطع میشود، در آیه «لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ» (انعام: ۵۹؛ ترجمه: جز او کسی آن را نمیداند) تجلی یافته است. نگاه هنگام بخشش، نشانه نقص است، اما خداوند، مانند چشمهای که بیمنت جاری است، از این نقص مبراست.
عارف و تخلق به رحمت عام
عارف حقیقی، مانند آیینهای که نور رحمت عام را بازتاب میدهد، بدون محاسبه و نگاه، به همه فیض میرساند. این مقام، مانند گوهری که در سلوک عارفانه شکوفا میشود، انسان را به تخلق به اخلاق الهی دعوت میکند. عارف، مانند چشمهای زلال، هستی خود را بیمنت به دیگران میبخشد و حتی به دشمنان فیض میرساند.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، مانند غربال حقیقت، تنگنظریها و قضاوتهای نادرست را پالایش کرد و بر ضرورت تخلق به رحمت عام تأکید ورزید. نقد رفتارهای تنگنظرانه، مانند آیینهای که عیوب را نشان میدهد، راه را برای اصلاح علم دینی و سلوک عارفانه هموار ساخت.
بخش ششم: دعا و رحمت عام
دعا در راستای رحمت عام
دعا، مانند نسیمی که به سوی حقیقت میوزد، باید در راستای رحمت عام باشد. به جای دعا برای نابودی دشمنان، باید برای هدایت آنها دعا کرد: «خداوندا، دشمنان را به دست ما هدایت کن». این دعا، مانند گوهری در تاج سلوک، با سیره انبیاء و اولیاء که حتی مخالفان را هدایت میکردند، هماهنگ است.
نقد دعاهای تنگنظرانه
دعا برای نابودی دشمنان، مانند بذری که در خاک بیحاصل کاشته میشود، با رحمت عام الهی ناسازگار است. دعای حقیقی، مانند چشمهای که به سوی خیر جاری است، باید برای عزت، هدایت، و رستگاری دشمنان باشد. این دعا، مانند آیینهای که سیره معصومین را بازتاب میدهد، انسان را به تخلق به اخلاق الهی دعوت میکند.
جمعبندی بخش ششم
این بخش، مانند کلیدی که درهای معرفت را میگشاید، بر ضرورت دعا در راستای رحمت عام تأکید ورزید. نقد دعاهای تنگنظرانه و دعوت به هدایت دشمنان، مانند نسیمی که بنده را به سوی معشوق میخواند، راه را برای سلوک عارفانه هموار ساخت.
نتیجهگیری کلی
فص زکریاویه در فصوص الحکم، مانند نوری که از منشور حکمت الهی میگذرد، رحمت عام و خاص الهی را در نسبت با وجود و هدایت موجودات تبیین میکند. این نوشتار، با تحلیل دقیق تقسیم رحمت، پاسخ به شبهات آلام و عذاب، و تأکید بر سیره معصومین در تحمل دشمنان، مانند آیینهای صاف، حقیقت رحمت الهی را بازتاب داد. نقد تنگنظریها، قضاوتهای نادرست، و دعاهای ناسازگار با رحمت عام، مانند غربال حقیقت، علم دینی را پالایش کرد. دعوت به تخلق به رحمت عام و هدایت دشمنان، مانند چشمهای زلال، راه سلوک عارفانه را سیراب نمود. این تحلیل، مانند بنایی استوار، مبانی عرفان نظری را تقویت کرد و راه را برای کاوشهای آتی در این حوزه هموار ساخت.
توصیه برای پژوهشهای آتی: بررسی تطبیقی فص زکریاویه با دیگر فصوص، مانند فص عیسویه یا یحیویه، و تحلیل عمیقتر رابطه رحمت عام و خاص با سلوک عارفانه، میتواند به غنای معرفت عرفانی بیفزاید. همچنین، مطالعه روانشناسی دعا و تأثیر آن بر اصلاح رفتارهای تنگنظرانه، زوایای جدیدی را در این حوزه روشن خواهد ساخت.