در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 1012

متن درس





تحلیل عرفانی علم فعلی حق در فص لقمانی

تحلیل عرفانی علم فعلی حق در فص لقمانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۰۱۲)

دیباچه

فصوص الحکم ابن‌عربی، چونان گوهری درخشان در عرفان نظری، به تبیین مقامات اولیا و ظهورات الهی می‌پردازد. فص لقمانی، که به مقام لقمان حکیم اختصاص دارد، در این اثر به بررسی حکمت احسانی و علم فعلی حق پرداخته است. این نوشتار، با بهره‌گیری از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره در جلسه هزار و دوازدهم، مفهوم علم فعلی حق را در پرتو آیات قرآن کریم، روایات، و نقدهای عرفانی و فلسفی تحلیل می‌کند. محور اصلی بحث، تمایز علم فعلی از علم ذاتی و انفعالی، نقد تفاسیر شیخ و شارح، و تبیین معنای آیه ﴿لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّىٰ نَعْلَمَ﴾ («و قطعاً شما را می‌آزماییم تا بدانیم») است. این متن، با رویکردی علمی و دانشگاهی، تمامی جزئیات درس‌گفتار و تحلیل‌های مربوطه را با شرح و تفصیل کامل ارائه می‌دهد و با افزودن تمثیلات ادبی و توضیحات تکمیلی، غنای علمی آن را ارتقا می‌بخشد. هدف، ارائه متنی منسجم و عمیق برای پژوهشگران عرفان و فلسفه اسلامی است که به دقائق معنایی و فلسفی این مفاهیم دست یابند.

بخش نخست: مفهوم علم فعلی حق و تمایز آن از علم ذاتی و انفعالی

تعریف علم فعلی حق

علم فعلی حق، چونان جریانی زلال در ظرف فعل الهی، همراه با تحقق عمل و در لحظه وقوع آن متجلی می‌شود. این علم، نه پیش از فعل (علم ذاتی) است و نه پس از آن (علم انفعالی)، بلکه مع‌الفعل و در هماهنگی با ظهورات الهی است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که حق تعالی، با علم ذاتی خود به حقیقت امور، خود را مستفید علم قرار داده است، اما این استفادت، به معنای انفعال یا نقص نیست، بلکه به تحقق علم در ظرف فعل اشاره دارد.

درنگ: علم فعلی حق، علمی است که همراه با فعل و در لحظه تحقق آن متجلی می‌شود، نه پیش از آن (ذاتی) و نه پس از آن (انفعالی).

نفی انفعال در علم فعلی

علم فعلی، برخلاف علم انفعالی که به نقص و وابستگی به غیر اشاره دارد، در ذات حق تعالی بی‌نقص و مستقل است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که نمی‌توان علم فعلی حق را انکار کرد، زیرا خود حق در قرآن کریم به آن اشاره فرموده است. این نفی انکار، به استناد آیات و نصوص قرآنی است که علم فعلی را به‌عنوان صفتی ذاتی و نه انفعالی تبیین می‌کنند.

درنگ: علم فعلی حق، به دلیل ذاتی بودن و استقلال از غیر، از هرگونه انفعال یا نقص مبراست.

تمایز علم فعلی از علم ذاتی

علم ذاتی، چونان نوری پیشین و مستقل از فعل، در ذات حق تعالی موجود است و به حقیقت امور پیش از تحقق آن‌ها تعلق می‌گیرد. در مقابل، علم فعلی، چونان آیینه‌ای که با فعل همراه است، در لحظه تحقق عمل ظهور می‌یابد. این تمایز، از خلط مفاهیم فلسفی و عرفانی جلوگیری کرده و به تبیین دقیق اسمای الهی یاری می‌رساند.

درنگ: علم ذاتی، پیش از فعل و مستقل از آن است، در حالی که علم فعلی، همراه با فعل و در لحظه تحقق آن ظهور می‌یابد.

نقد خلط علم فعلی و انفعالی

استاد فرزانه قدس‌سره، با نقدی عمیق، خلط علم فعلی با علم انفعالی را در تفاسیر شیخ و شارح مورد بررسی قرار داده‌اند. علم انفعالی، که پس از فعل و به‌صورت وابسته محقق می‌شود، برای حق تعالی نقص محسوب شده و با صفت خبیر منافات دارد. این خلط، به دلیل عدم آگاهی از قواعد فلسفی و ادبی، به تفسیر نادرست آیات قرآنی منجر شده است.

درنگ: خلط علم فعلی با علم انفعالی، به دلیل فقدان دقت فلسفی، به نقص در تفسیر صفت خبیر منجر شده است.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، به تبیین مفهوم علم فعلی حق و تمایز آن از علم ذاتی و انفعالی پرداخت. علم فعلی، چونان نوری که در لحظه تحقق فعل درخشش می‌یابد، مع‌الفعل و بی‌نقص است. نفی انفعال در این علم و تمایز آن از علم ذاتی، بنیان تحلیل‌های عرفانی و فلسفی را تشکیل می‌دهد. نقد خلط علم فعلی با انفعالی، بر ضرورت دقت در مفاهیم فلسفی و انطباق با نصوص قرآنی تأکید دارد.

بخش دوم: تحلیل آیه ﴿لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّىٰ نَعْلَمَ﴾ و نسبت آن با علم فعلی

معنای آیه و نقش «حتى» تفرعی

آیه ﴿لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّىٰ نَعْلَمَ﴾ («و قطعاً شما را می‌آزماییم تا بدانیم») در سوره محمد (آیه ۳۱)، به امتحان الهی و تحقق علم فعلی در ظرف عمل اشاره دارد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که «حتى» در این آیه، تفرعی است و نه تعلیلی. «حتى» تفرعی، به معنای همراهی علم با فعل است، نه به معنای انفعال یا وابستگی به نتیجه عمل. این تفسیر، از خلط علم فعلی با علم انفعالی جلوگیری می‌کند.

درنگ: «حتى» در آیه ﴿لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّىٰ نَعْلَمَ﴾ تفرعی است و به تحقق علم فعلی در لحظه فعل اشاره دارد.

نقد تفسیر تعلیلی «حتى»

شیخ و شارح، به دلیل عدم آگاهی از اصطلاحات ادبی قرآنی، «حتى» را تعلیلی تفسیر کرده‌اند، که به معنای علم انفعالی و وابستگی علم حق به فعل خلق است. این تفسیر، با ذات بی‌نقص حق تعالی ناسازگار بوده و به تحریف معنای آیه منجر شده است. استاد فرزانه قدس‌سره، با تأکید بر «حتى» تفرعی، علم فعلی را به‌عنوان علمی مع‌الفعل و مستقل از انفعال معرفی می‌کنند.

درنگ: تفسیر تعلیلی «حتى» به علم انفعالی منجر شده و با ذات بی‌نقص حق ناسازگار است.

استناد به آیه ﴿لَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا﴾

آیه ﴿لَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا﴾ («هیچ برگی فرو نمی‌افتد مگر آنکه او آن را می‌داند»، انعام، ۵۹) نمونه‌ای روشن از علم فعلی حق است. این آیه، به معیت علم الهی با فعل در لحظه وقوع آن اشاره دارد. استاد فرزانه قدس‌سره، این آیه را شاهدی بر تحقق علم فعلی در ظرف فعل دانسته و بر استقلال آن از علم ذاتی و انفعالی تأکید دارند.

درنگ: آیه ﴿لَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا﴾ علم فعلی را به‌عنوان علمی مع‌الفعل و مستقل تبیین می‌کند.

نقد استناد به حدیث قدسی «کُنتُ سَمعَهُ»

شارح، برای تبیین علم فعلی، به حدیث قدسی «من گوش او بودم» استناد کرده و آن را به علم کامل اولیا مرتبط می‌سازد. استاد فرزانه قدس‌سره، این استناد را غیرضروری دانسته و تأکید دارند که نصوص قرآنی، مانند آیه ﴿لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّىٰ نَعْلَمَ﴾، برای اثبات علم فعلی کافی است. این نقد، بر تمرکز بر نصوص قرآنی و پرهیز از استدلال‌های غیرضروری تأکید دارد.

درنگ: استناد به حدیث «من گوش او بودم» برای تبیین علم فعلی ضرورتی ندارد، زیرا نصوص قرآنی کافی‌اند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، به تحلیل آیه ﴿لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّىٰ نَعْلَمَ﴾ و نقش آن در تبیین علم فعلی حق پرداخت. «حتى» تفرعی، به معیت علم با فعل اشاره دارد و از تفسیر تعلیلی که به انفعال منجر می‌شود، جلوگیری می‌کند. آیه ﴿لَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا﴾، نمونه‌ای روشن از علم فعلی است. نقد استناد به حدیث قدسی، بر کفایت نصوص قرآنی تأکید دارد. این تحلیل، بنیان تبیین اسمای فعلی حق را استوار می‌سازد.

بخش سوم: نقد تفاسیر شیخ و شارح در باب علم فعلی و صفت خبیر

نقد خلط علم فعلی با علم ذوقی

شیخ و شارح، علم فعلی حق را به علم ذوقی تفسیر کرده‌اند، که به معنای شهود همراه با فعل است. استاد فرزانه قدس‌سره، این تفسیر را نادرست دانسته و تأکید دارند که علم ذوقی، به‌عنوان مرتبه ابتدایی معرفت عرفانی پس از یقظه، با صفت خبیر که ذاتی و مطلق است، تفاوت دارد. علم ذوقی، چونان جرعه‌ای از چشمه معرفت، محدود به شهود ابتدایی است و نمی‌تواند صفت خبیر را تبیین کند.

درنگ: علم ذوقی، مرتبه ابتدایی معرفت عرفانی است و با صفت خبیر، که ذاتی و مطلق است، متفاوت است.

نقد عدم آگاهی فلسفی و ادبی

استاد فرزانه قدس‌سره، با نقدی عمیق، به عدم آگاهی شیخ و شارح از قواعد فلسفی و ادبی اشاره کرده‌اند. این عدم آگاهی، به خلط مفاهیم و تفسیر نادرست آیات قرآنی منجر شده است. به‌عنوان مثال، ناآشنایی با اصطلاح «حتى» تفرعی در ادبیات قرآنی، تفسیر آیه ﴿لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّىٰ نَعْلَمَ﴾ را به علم انفعالی سوق داده است.

درنگ: عدم آگاهی از قواعد فلسفی و ادبی، به تفسیر نادرست آیات و خلط مفاهیم عرفانی منجر شده است.

نقد تشبیهات ناقص

شیخ، برای تبیین علم فعلی، مثالی از سلطان و وزیر آورده که علم حق را به دریافت از غیر وابسته می‌سازد. استاد فرزانه قدس‌سره، این تشبیه را ناقص و ناسازگار با مقام الهی دانسته‌اند. علم حق، چونان نوری ذاتی، از غیر مستقل است و به تشبیهات جسمانی یا وابسته نیازی ندارد.

درنگ: تشبیه علم فعلی به دریافت سلطان از وزیر، ناقص و با مقام الهی ناسازگار است.

نقد نسبت دادن علم مستفید به حق

شارح، با نسبت دادن علم مستفید (انفعالی) به حق، صفت خبیر را به اشتباه تفسیر کرده است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که حق تعالی، از هرگونه علم مستفید یا انفعالی مبراست، زیرا این نوع علم به نقص و وابستگی اشاره دارد. صفت خبیر، چونان گوهری ذاتی، از هرگونه تقید یا انفعال به دور است.

درنگ: نسبت دادن علم مستفید به حق، با صفت خبیر که ذاتی و مطلق است، منافات دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، به نقد تفاسیر شیخ و شارح در باب علم فعلی و صفت خبیر پرداخت. خلط علم فعلی با علم ذوقی، عدم آگاهی از قواعد فلسفی و ادبی، تشبیهات ناقص، و نسبت دادن علم مستفید به حق، همگی به تفسیر نادرست آیات و اسمای الهی منجر شده‌اند. این نقدها، بر ضرورت دقت در تبیین مفاهیم عرفانی و فلسفی تأکید دارند و راه را برای فهمی عمیق‌تر از علم فعلی و صفت خبیر هموار می‌سازند.

بخش چهارم: اسمای الهی و وحدت ذاتی در برابر تکثر ظهوری

اطلاق اسمای الهی

اسمای الهی، چونان ستارگان در آسمان ذات حق، مطلق و بی‌تقیدند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که اسما، اعم از ذاتی (مانند عالم) یا فعلی (مانند خبیر)، از هرگونه تقید یا تمزی مبرا هستند. تکثر مفهومی اسما، مانند عالم، قادر، و خبیر، به معنای تکثر مصداقی نیست، بلکه مصداق همه اسما واحد و عين ذات حق است.

درنگ: اسمای الهی، مطلق و بی‌تقیدند و تکثر آن‌ها تنها در مفاهیم است، نه در مصداق که عين ذات حق است.

تکثر در مظاهر و ظهورات

تکثر، چونان سایه‌ای در مراتب خلقی، تنها در مظاهر و ظهورات الهی دیده می‌شود و نه در ذات یا صفات حق. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به وحدت وجود، تأکید دارند که خلق فاقد ذات مستقل است و تنها ظهور حق محسوب می‌شود. این دیدگاه، تکثر را به مراتب ظهوری محدود کرده و ذات و صفات حق را از آن مبرا می‌داند.

درنگ: تکثر در مراتب ظهوری و مظاهر خلقی است، نه در ذات یا صفات حق که وحدت کامل دارند.

نقد تکثر اسما

شیخ و شارح، با قائل شدن به تکثر در اسما، از عینیت آن‌ها با ذات حق غافل مانده‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که تکثر مفهومی اسما، مانند عالم و قادر، مانع از عینیت مصداقی آن‌ها با ذات حق نیست. این دیدگاه، با فلسفه اسلامی و وحدت وجود همخوانی داشته و از خلط مفاهیم جلوگیری می‌کند.

درنگ: تکثر مفهومی اسما، مانع عینیت مصداقی آن‌ها با ذات حق نیست.

دولت‌های متفاوت اسما

اسمای الهی، چونان پرتوهای نور در مراتب مختلف، در دولت‌های گوناگون (اول، آخر، ظاهر، باطن) ظهور می‌یابند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این تنوع در دولت‌ها، به معنای تکثر در ذات یا صفات نیست، بلکه به تفاوت در مراتب ظهور اشاره دارد. برای مثال، همه اسما در دولت رحمان یا خبیر ظاهر می‌شوند، اما ذات آن‌ها واحد است.

درنگ: تنوع در دولت‌های اسما (اول، آخر، ظاهر، باطن) به معنای تکثر در ذات یا صفات نیست، بلکه به مراتب ظهور اشاره دارد.

تشبیه عرفانی اسما

اسمای الهی، چونان آغوش‌هایی گشوده از سوی حق، بندگان را به قرب الهی دعوت می‌کنند. استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی عرفانی، اسما را به بغل‌هایی تشبیه می‌کنند که حق را به بندگان نزدیک می‌سازد، مانند «یا الله» و «یا رحمان». این تشبیه، تجربه عرفانی قرب به خدا را از طریق اسما تبیین می‌کند.

درنگ: اسمای الهی، چونان آغوش‌هایی الهی، بندگان را به قرب و معرفت حق دعوت می‌کنند.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، به بررسی اطلاق اسمای الهی و تمایز آن‌ها از تکثر ظهوری پرداخت. اسما، مطلق و عين ذات حق‌اند و تکثر تنها در مظاهر و مراتب ظهور دیده می‌شود. نقد تکثر اسما و تبیین دولت‌های متفاوت آن‌ها، به فهم دقیق‌تر وحدت وجود و ظهورات الهی یاری می‌رساند. تشبیه عرفانی اسما به آغوش‌های الهی، تجربه قرب به خدا را روشن می‌سازد.

بخش پنجم: علم فعلی به‌عنوان سند قیامت و عدالت الهی

علم فعلی و محاسبه قیامت

علم فعلی حق، چونان سندی روشن در روز قیامت، اعمال بندگان را محاسبه می‌کند. آیه ﴿اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا﴾ («کتابت را بخوان، امروز خودت برای حسابرسی خویش کافی هستی»، اسراء، ۱۴) به مسئولیت فردی و دقت علم الهی در محاسبه اشاره دارد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که علم فعلی، نه برای افزایش علم حق، بلکه برای ثبت اعمال به‌عنوان سند قیامت است.

درنگ: علم فعلی حق، سند محاسبه اعمال در قیامت است و به مسئولیت فردی بندگان اشاره دارد.

عدالت الهی در قضاوت

حق تعالی، در روز قیامت، بر اساس فتاوای خود بندگان قضاوت می‌کند، نه بر اساس فتوای خود. این عدالت، چونان آیینه‌ای صاف، آزادی و مسئولیت بندگان را در برابر اعمالشان نشان می‌دهد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این قضاوت، بر اساس کتاب اعمال خود فرد است و حق تعالی هیچ‌گونه تحمیلی بر بنده روا نمی‌دارد.

درنگ: حق تعالی در قیامت، بر اساس فتاوای خود بندگان قضاوت می‌کند، که نشانه عدالت و آزادی مسئولیت است.

نقد ترس از محاسبه

استاد فرزانه قدس‌سره، با نقدی عمیق، تأکید دارند که ترس از محاسبه الهی نباید به انکار علم یا مسئولیت منجر شود. علم، چونان گوهری گرانبها، انگیزه‌ای برای رشد و کمال است و نه مانعی برای سلوک. این دیدگاه، از بندگان دعوت می‌کند تا با پذیرش مسئولیت، به سوی معرفت و کمال گام بردارند.

درنگ: ترس از محاسبه الهی نباید به انکار علم یا مسئولیت منجر شود، بلکه انگیزه‌ای برای رشد است.

نقد انحطاط علمی در تاریخ

استاد فرزانه قدس‌سره، با اشاره به کاهش دقت در علوم دینی، به انحطاط علمی در برخی مقاطع تاریخی اشاره کرده‌اند. این انحطاط، به افزایش ادعاهای علمی بدون پشتوانه و کاهش مجتهدان واقعی منجر شده است. با این حال، این نقد به معنای نفی ارزش علوم دینی نیست، بلکه بر ضرورت بازگشت به دقت علمی تأکید دارد.

درنگ: انحطاط علمی در برخی مقاطع، به کاهش دقت در علوم دینی منجر شده، اما بر ضرورت بازگشت به دقت علمی تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، به نقش علم فعلی به‌عنوان سند قیامت و عدالت الهی در محاسبه اعمال پرداخت. آیه ﴿اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا﴾، مسئولیت فردی و دقت علم الهی را نشان می‌دهد. نقد ترس از محاسبه و انحطاط علمی، بر ضرورت پذیرش مسئولیت و بازگشت به دقت علمی تأکید دارد. این تحلیل، جایگاه علم فعلی را در نظام عدالت الهی روشن می‌سازد.

بخش ششم: وحدت وجود و تمایز نسبی در عرفان

عینیت مسمای عبد و حق

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به وحدت وجود، تأکید دارند که مسمای عبد، در مراتب عرفانی، عين حق است، اما نه به معنای خلط هویت‌ها. عبد و حق، چونان دو روی یک سکه، در ذات واحدند، اما در نسبت‌های عرفانی (عبودیت و سیادت) متمایزند. این عینیت، به وحدت ذاتی و تمایز نسبی اشاره دارد.

درنگ: مسمای عبد و حق در ذات واحدند، اما در نسبت‌های عرفانی (عبودیت و سیادت) متمایزند.

نقد خلط حق و عبد

شارح، با نسبت دادن قوای عبد به حق، به خلط هویت‌ها دچار شده است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این خلط، با تمایز نسبی حق و عبد در عرفان ناسازگار است. حق، چونان نوری مطلق، از هرگونه تقید به قوای خلقی مبراست.

درنگ: نسبت دادن قوای عبد به حق، با تمایز نسبی حق و عبد در عرفان ناسازگار است.

نفی تکثر در ذات و صفات

حق تعالی، چونان ذاتی یکتا، از هرگونه تکثر در ذات و صفات مبراست. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که تکثر، تنها در مراتب ظهور و مظاهر خلقی دیده می‌شود. این دیدگاه، با فلسفه اسلامی و وحدت وجود همخوانی داشته و از خلط مفاهیم جلوگیری می‌کند.

درنگ: تکثر در ذات و صفات حق وجود ندارد و تنها در مراتب ظهور و مظاهر خلقی دیده می‌شود.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، به بررسی وحدت وجود و تمایز نسبی در عرفان پرداخت. عینیت مسمای عبد و حق، به وحدت ذاتی و تمایز نسبی اشاره دارد. نقد خلط حق و عبد و نفی تکثر در ذات و صفات، بر وحدت وجود و استقلال حق از هرگونه تقید تأکید دارد. این تحلیل، فهمی عمیق‌تر از رابطه حق و خلق در عرفان ارائه می‌دهد.

نتیجه‌گیری نهایی

این نوشتار، با تبیین علم فعلی حق در فص لقمانی از فصوص الحکم، به تحلیل عمیق این مفهوم در پرتو آیات قرآن کریم و نقد تفاسیر شیخ و شارح پرداخت. علم فعلی، چونان نوری مع‌الفعل، در لحظه تحقق عمل ظهور می‌یابد و از علم ذاتی و انفعالی متمایز است. آیه ﴿لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّىٰ نَعْلَمَ﴾، با «حتى» تفرعی، به معیت علم با فعل اشاره دارد. نقد خلط علم فعلی با علم ذوقی یا انفعالی، بر ضرورت دقت در قواعد فلسفی و ادبی تأکید دارد. اسمای الهی، مطلق و عين ذات حق‌اند و تکثر تنها در مظاهر ظهوری دیده می‌شود. علم فعلی، به‌عنوان سند قیامت، عدالت الهی را در محاسبه اعمال نشان می‌دهد. وحدت وجود، عینیت مسمای عبد و حق را تبیین کرده و تمایز نسبی را در نسبت‌های عرفانی روشن می‌سازد. این متن، با ارائه تحلیلی جامع و منسجم، ابزاری ارزشمند برای پژوهشگران عرفان و فلسفه اسلامی فراهم می‌آورد تا به دقائق معنایی و فلسفی این مفاهیم دست یابند.

با نظارت صادق خادمی