در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 1031

متن درس





تبیین فص هارونیه از فصوص الحکم: تحلیلی عرفانی و الهیاتی

تبیین فص هارونیه از فصوص الحکم: تحلیلی عرفانی و الهیاتی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۰۳۱)

دیباچه

فص هارونیه از کتاب شریف فصوص الحکم، تألیف عارف نامدار، محیی‌الدین ابن‌عربی، دریچه‌ای است بسوی تأمل در معارف الهی و مواجهه حکیمانه با انحرافات عقیدتی. این بخش، با محوریت گفتار حضرت موسی علیه‌السلام به سامری، پرده از عمق حکمت نبوی در ریشه‌کنی شرک و تثبیت توحید برمی‌دارد. تحلیل حاضر، با استناد به آیات قرآن کریم و نگرش عرفانی، به بررسی رفتار موسی در برابر گوساله‌پرستی قوم بنی‌اسرائیل و نقد دیدگاه‌های شارحان، به‌ویژه ابن‌عربی، می‌پردازد. این نوشتار، با ساختاری علمی و زبانی متین، درصدد است تا معارف عمیق این فص را برای مخاطبان آشنا با علوم الهیاتی و عرفانی روشن سازد. با بهره‌گیری از تمثیلات فاخر و پیوندهای معنایی، تلاش شده تا روح و پیام اصلی درس‌گفتار حفظ گردد و مفاهیم به‌گونه‌ای منسجم و دقیق ارائه شود.

بخش نخست: زمینه‌سازی گفتار موسی و نقد تعلیم و تنبیه

آیه محوری و زمینه تاریخی

گفتار حضرت موسی علیه‌السلام به سامری، ریشه در واقعه گوساله‌پرستی قوم بنی‌اسرائیل دارد که در قرآن کریم، به‌ویژه در آیه ۹۵ سوره طه، به تصویر کشیده شده است:

قَالَ فَمَا خَطْبُكَ يَا سَامِرِيُّ

[موسی] گفت: ای سامری، کارت چیست؟

این آیه، سرآغاز مواجهه موسی با سامری است که با ساختن گوساله‌ای طلایی، قوم را به شرک و انحراف سوق داد. این پرسش، نه از سر نادانی، بلکه از سر حکمت و برای افشای پوچی عمل سامری است، گویی خورشید حقیقت، تاریکی‌های انحراف را به چالش می‌کشد.

نقد دیدگاه ابن‌عربی: تعییر یا تنبیه؟

ابن‌عربی در شرح فص هارونیه، بر این باور است که گفتار موسی در آیه انْظُرْ إِلَىٰ إِلَٰهِكَ («به خدایت بنگر») با هدف تنبیه و تعلیم سامری بیان شده و گوساله را مظهری از مظاهر الهی دانسته است. این دیدگاه، اما، مورد نقد قرار می‌گیرد، زیرا گفتار موسی نه برای تعلیم، بلکه برای تعییر و سرزنش حکیمانه سامری بوده است. واژه «إله» در این سیاق، نه به معنای خدایی حقیقی، بلکه به‌سان تیغی برنده برای افشای پوچی ادعای سامری به کار رفته است.

درنگ: گفتار موسی به سامری، نه با نیت تعلیم، بلکه با هدف تعییر حکیمانه است که پوچی گوساله‌پرستی را در برابر حقیقت توحید آشکار می‌سازد.

تعییر، برخلاف تمسخر که لسانی عامیانه و دور از شأن حکمت نبوی است، روشی است عالمانه که انحراف را با ظرافت و اقتدار افشا می‌کند. موسی، به‌سان باغبانی که شاخه‌های زائد را هرس می‌کند، با این سرزنش، ریشه‌های شرک را نشانه می‌گیرد.

سوزاندن گوساله: نماد تعییر

موسی، پس از سرزنش سامری، گوساله را سوزاند و خاکسترش را در دریا پراکنده کرد، چنان‌که در آیه ۹۷ سوره طه آمده است:

قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ ۖ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَنْ تُخْلَفَهُ ۖ وَانْظُرْ إِلَىٰ إِلَٰهِكَ الَّمَذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا ۖ لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا

[موسی] گفت: برو که در زندگی [این جهان] کارت این است که بگویی: تماس [با من] ممنوع! و برای تو وعده‌گاهی است که از آن تخلف نخواهد شد. و به خدایت که بر آن مداومت داشتی بنگر که آن را می‌سوزانیم، سپس خاکسترش را در دریا پراکنده می‌کنیم.

این اقدام، ادامه تعییر موسی بود که به‌سان آتشی پاک‌کننده، ماده فساد را از میان برد و پوچی ادعای الوهیت گوساله را به سامری و قوم نمایاند. سوزاندن گوساله، نه تنها عملی فیزیکی، بلکه نمادی از ریشه‌کنی شرک و تثبیت توحید بود، گویی موسی با این کار، پرده‌های توهم را درید و حقیقت را عیان ساخت.

جمع‌بندی بخش نخست

مواجهه موسی با سامری، نمونه‌ای است از حکمت نبوی در برابر انحرافات عقیدتی. گفتار او، نه برای تعلیم، بلکه برای سرزنش حکیمانه و افشای پوچی شرک بود. سوزاندن گوساله، به‌سان آیینه‌ای که حقیقت را بازمی‌تاباند، بطلان ادعای سامری را آشکار کرد. نقد دیدگاه ابن‌عربی، بر ضرورت دقت در تمایز میان شرک و مظهر الهی تأکید دارد و نشان می‌دهد که تحلیل‌های عرفانی باید با منطق و حکمت همراه باشند.

بخش دوم: شخصیت سامری و رفتار حکیمانه موسی

سامری: ساحری حرفه‌ای، نه متعلم ساده

سامری، برخلاف تصور برخی شارحان، فردی عادی یا متعلم ساده نبود. او ساحری حرفه‌ای و باتجربه بود که خود را در حد پیامبری می‌دید. این پیشینه، نشان می‌دهد که گفتار موسی برای تعلیم او نبوده، زیرا سامری زمینه‌ای برای پذیرش اصلاح نداشت. او، به‌سان درختی که ریشه در خاک انحراف دارد، از هدایت مستقیم بی‌نیاز بود و تنها سرزنش حکیمانه می‌توانست انحرافش را افشا کند.

درنگ: سامری، به دلیل پیشینه سحر و خودبرتربینی، زمینه‌ای برای تعلیم نداشت و موسی با سرزنش حکیمانه، انحراف او را آشکار ساخت.

رفتار عالمانه موسی

موسی، با شناختی دقیق از شخصیت سامری، نه او را موعظه کرد، نه به توبه دعوت نمود و نه از او خواست گوساله را آتش بزند، زیرا می‌دانست که سامری چنین اقدامی را انجام نخواهد داد. این رفتار، حکمت موسی را در تطبیق برخورد با شرایط مخاطب نشان می‌دهد. او، به‌سان پزشکی که بیماری را با دقت تشخیص می‌دهد، به جای درمان بی‌فایده، ریشه انحراف را نشانه گرفت.

رفع غائله گوساله‌پرستی

موسی، با سوزاندن گوساله، سرزنش هارون و برخورد با قوم، غائله گوساله‌پرستی را ختم کرد. این اقدامات، قاطعیت او را در حفظ توحید و ریشه‌کنی شرک نشان می‌دهد. گویی موسی، چون سرداری در میدان نبرد، با تیغ توحید، دشمن شرک را از پای درآورد.

جمع‌بندی بخش دوم

شخصیت سامری، به‌عنوان ساحری خودبرتربین، زمینه‌ساز انحراف قوم بود. موسی، با حکمت و قاطعیت، نه تنها او را سرزنش کرد، بلکه با سوزاندن گوساله، ریشه شرک را برکند. این رفتار، نمونه‌ای است از مدیریت حکیمانه در برابر انحرافات عقیدتی و نشان‌دهنده اهمیت شناخت دقیق مخاطب در دعوت الهی است.

بخش سوم: نقد مفهوم مظهر الهی و انقیاد موجودات

نقد دیدگاه مظهر الهی بودن گوساله

ابن‌عربی گوساله را مظهری از مظاهر الهی می‌داند، اما این دیدگاه مردود است، زیرا موسی هرگز گوساله را مظهر الهی تلقی نکرد. گوساله، نتیجه عمل خلقی سامری بود، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيهِمْ (آنچه دست‌هایشان به دست آورده). این تمایز، میان شرک و مظهر الهی، چون خطی روشن میان تاریکی و نور است.

درنگ: گوساله، نه مظهر الهی، بلکه نتیجه عمل خلقی سامری بود و سوزاندن آن، برای ریشه‌کنی شرک و اثبات توحید صورت گرفت.

نقد مفهوم انقیاد حیوانیت

ابن‌عربی معتقد است که گوساله، به دلیل حیوان نبودن، تحت انقیاد حیوانیت انسان قرار گرفته و اطاعت کرده است. این دیدگاه، به دلیل خلط میان عقل انسانی و حیوانیت، نادرست است. قرآن کریم در آیه سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ (جاثیه: ۱۳) بر تسخیر همه موجودات برای انسان تأکید دارد، که این تسخیر به عقل انسانی وابسته است، نه حیوانیت. گویی عقل انسان، چون سکان‌داری است که کشتی عالم را هدایت می‌کند.

نقد ضعف منطق شارحان

ضعف منطق و فلسفه در تحلیل‌های شارحان، منجر به خلط میان شرک و مظهر الهی شده است. این ضعف، چون تاریکی است که حقیقت را از دیده پنهان می‌کند. تمایز میان حیطیت خلقی و حیطیت حقی، ضرورتی است برای فهم دقیق متون عرفانی.

جمع‌بندی بخش سوم

نقد دیدگاه‌های ابن‌عربی در باب مظهر الهی بودن گوساله و انقیاد حیوانیت، بر اهمیت منطق و فلسفه در تحلیل عرفانی تأکید دارد. گوساله، نتیجه شرک خلقی بود و تسخیر موجودات، به عقل انسانی وابسته است. این تحلیل، راه را برای فهمی دقیق‌تر از معارف عرفانی هموار می‌سازد.

بخش چهارم: رفتار حس‌پندار قوم و نقش عقل

حس‌پنداری قوم بنی‌اسرائیل

قوم بنی‌اسرائیل، به دلیل حس‌پنداری، به سرعت تحت تأثیر گوساله قرار گرفتند و به آن گرایش یافتند. این رفتار، برخلاف انسان‌های عقل‌نگر است که حس را تحت فرمان عقل می‌آورند. گویی قوم، چون پرندگانی گرفتار دام ظاهر گوساله شدند، حال آنکه عقل‌نگران، با بال‌های عقل، از این دام می‌گریزند.

درنگ: حس‌پنداری قوم بنی‌اسرائیل، زمینه‌ساز گرایش به گوساله بود، در حالی که عقل‌نگران، حس را تحت فرمان عقل می‌آورند.

نقش عقل در تسخیر موجودات

تسخیر موجودات، از جمله گوساله، به قدرت عقل انسانی بستگی دارد. این عقل، چون مشعلی است که عالم را روشن می‌کند و همه موجودات را تحت فرمان می‌آورد. دیدگاه ابن‌عربی در باب حیوانیت، از این حقیقت غافل مانده است.

جمع‌بندی بخش چهارم

حس‌پنداری قوم، ریشه انحرافشان بود، در حالی که عقل انسانی، کلید تسخیر عالم و حفظ توحید است. این بخش، بر ضرورت تقویت عقل در برابر حس‌پنداری تأکید دارد و نشان می‌دهد که حکمت موسی، در هدایت قوم به سوی حقیقت، ریشه در عقلانیت داشت.

بخش پنجم: ملائکه، عوالم تجردی و نقد علوم مادی

ملائکه: موجودات نوری و تسخیر آنها

ملائکه، موجوداتی نوری با شأن تشأنی هستند که تحت تسخیر عقل انسانی قرار می‌گیرند. اما ملائکه عظام، از تسخیر انسان‌های عادی خارج‌اند. این دیدگاه، برخلاف نظر متکلمان که ملائکه را صرفاً مادی می‌دانند و فلاسفه که آنها را مجرد می‌پندارند، بر وجود هر دو نوع ملائکه تأکید دارد. گویی ملائکه، چون ستارگانی در آسمان هستی، برخی نزدیک و برخی دور از دسترس‌اند.

تأثیر عوالم تجردی بر ماده

آثار مادی، مانند طعم و رنگ گیاهان، تنها نتیجه خواص مادی نیست، بلکه تحت تأثیر عوالم تجردی، از جمله دست الهی و ملائکه، قرار دارد. این پیوند، چون رودی است که از سرچشمه‌های معنوی به سوی عالم ماده جاری می‌شود.

نقد علوم مادی مدرن

علوم مادی مدرن، تنها بخشی از خواص اشیا را کشف می‌کنند و از درک کامل حقیقت ناتوان‌اند. این علوم، چون چراغی کم‌نور در برابر خورشید حقیقت‌اند. تلفیق علم مادی با معرفت معنوی، ضرورتی است برای فهم عمیق‌تر عالم.

درنگ: علوم مادی، تنها بخشی از حقیقت را کشف می‌کنند و برای فهم کامل عالم، نیازمند پیوند با معرفت معنوی‌اند.

جمع‌بندی بخش پنجم

ملائکه، به‌عنوان موجودات نوری، و تأثیر عوالم تجردی بر ماده، نشان‌دهنده پیوند عمیق میان عالم معنا و ماده است. نقد علوم مادی، بر ضرورت تلفیق علم و معرفت معنوی تأکید دارد تا حقیقت عالم به تمامی آشکار شود.

بخش ششم: اهمیت نقد علمی و پیشرفت دانش دینی

نقد علمی بدون بی‌احترامی

نقد علمی، حتی اگر به دیدگاه‌های پیشینیان باشد، نباید به‌عنوان بی‌احترامی تلقی شود. این نقد، چون سنگی است که گوهر حقیقت را صیقل می‌دهد. احترام به پیشینیان، مانع از بررسی دقیق و اصلاح دیدگاه‌های نادرست نیست.

نقد فرهنگ احترام غیرعلمی

احترام بیش از حد به پیشینیان، بدون نقد علمی، چون زنجیری است که پای علم را می‌بندد. باید میان احترام و نقد علمی تمایز قائل شد تا دانش دینی به سوی پیشرفت گام بردارد.

جمع‌بندی بخش ششم

نقد علمی، ضرورتی است برای پیشرفت دانش دینی. این نقد، نه تنها به احترام پیشینیان خدشه‌ای وارد نمی‌کند، بلکه راه را برای فهمی عمیق‌تر از معارف الهی هموار می‌سازد.

نتیجه‌گیری نهایی

فص هارونیه، چون گوهری در صدف فصوص الحکم، درس‌های عمیقی در باب توحید، حکمت نبوی و ضرورت نقد علمی ارائه می‌دهد. موسی علیه‌السلام، با سرزنش حکیمانه سامری و سوزاندن گوساله، شرک را ریشه‌کن کرد و حقیقت توحید را تثبیت نمود. نقد دیدگاه‌های شارحان، به‌ویژه ابن‌عربی، بر اهمیت منطق و فلسفه در تحلیل متون عرفانی تأکید دارد. تمایز میان شرک و مظهر الهی، نقش عقل انسانی در تسخیر عالم، و پیوند میان عالم ماده و معنا، از جمله درس‌های این فص است. این تحلیل، مخاطبان را به تأمل در ابعاد عرفانی و الهیاتی واقعه گوساله‌پرستی دعوت می‌کند و بر ضرورت نقد علمی و پیشرفت دانش دینی تأکید دارد.

با نظارت صادق خادمی