در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 1040

متن درس





شرح فصوص الحکم: تأملی در عبادت، هوى و ضلالت

شرح فصوص الحکم: تأملی در عبادت، هوى و ضلالت

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۰۴۰)

مقدمه

در این نوشتار، به بررسی عمیق و تفصیلی مباحث عرفانی مرتبط با عبادت، هوى و ضلالت پرداخته شده است که از منظر آیات قرآن کریم و تأملات عرفانی استخراج گردیده‌اند. محور اصلی بحث، آیه شریفه أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ (آیا دیدی کسی را که هوای نفسش را معبود خود قرار داده است؟) از سوره جاثیه (آیه ۲۳) است که به‌عنوان نقطه عزیمت، مفهوم هواپرستی و رابطه آن با عبادت و ضلالت را مورد کاوش قرار می‌دهد. این بررسی، با نگاهی به مراتب وجودی انسان، از تمایلات طبیعی تا شرک و توحید، و با تأکید بر نقش عقل و معرفت در این سیر، به تبیین دقیق این مفاهیم می‌پردازد. نوشتار حاضر، با ساختاری منظم و علمی، در پی آن است که این مفاهیم را با زبانی روشن و متین برای مخاطبان آگاه و پژوهندگان حوزه عرفان اسلامی ارائه نماید. تمثیلات و اشارات ادبی، به‌سان نوری که از روزنه‌ای بر تاریکی می‌تابد، برای روشن‌سازی مفاهیم به کار گرفته شده‌اند تا در عین حفظ اصالت علمی، عمق و زیبایی معانی را به تصویر کشند.

بخش اول: علم الهی و کمال آن در هستی

کمال علم خداوند به اشیا

تأمل در علم الهی، به‌سان سفری است به سوی اقیانوسی بی‌کران که هر قطره‌اش حکایتی از آگاهی بی‌حد و حصر پروردگار دارد. این علم، چنان‌که در قرآن کریم آمده، هیچ ذره‌ای را در آسمان‌ها و زمین فروگذار نمی‌کند: لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ (هیچ ذره‌ای در آسمان‌ها و زمین از او پنهان نیست؛ بقره: ۲۵۵). این کمال علم، در حق کسانی که هوای نفس را معبود خویش قرار داده‌اند، به گونه‌ای خاص متجلی می‌شود. خداوند، با آگاهی کامل از نیات و اعمال بندگان، مسیر هدایت و ضلالت را پیش روی آنان می‌گشاید. این علم، نه‌تنها شامل شناخت اشیا و موجودات است، بلکه آگاهی از سیر وجودی انسان در مراتب گوناگون را نیز در بر می‌گیرد.

درنگ: علم الهی، چون آینه‌ای است که هر آنچه در عالم هستی می‌گذرد، در آن منعکس است و هیچ عملی از نگاه او پنهان نمی‌ماند.

این علم، در مورد کسانی که به هواپرستی روی می‌آورند، به معنای اتمام حجت الهی است. خداوند، پیش از آنکه بنده‌ای را به ضلالت واگذارد، هدایت را به او عرضه می‌دارد، چنان‌که در آیه شریفه آمده است: وَأَضَلَّه (و خداوند او را با آگاهی گمراه کرد؛ جاثیه: ۲۳). این ضلالت، نتیجه انتخاب آگاهانه انسان در برابر هدایت الهی است.

ضلالت و حیرت در پرتو علم الهی

ضلالت، در این منظر، به‌سان سرگردانی در بیابانی بی‌انتها، حالتی است که انسان در پی تسلیم به هوای نفس خویش بدان گرفتار می‌شود. قرآن کریم، این حالت را چنین توصیف می‌کند: فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ (پس بازنمی‌گردند؛ یونس: ۱۷). حیرت، نتیجه دوری از معرفت الهی و پناه بردن به معبودهای کاذب است که آرامش قلب را از انسان سلب می‌کند. این ضلالت، نه از سر نادانی، بلکه بر اساس علم الهی است که پس از ارائه هدایت، انسان را به حال خود وا می‌گذارد تا در انتخاب خویش آزاد باشد.

جمع‌بندی بخش اول

بخش نخست این نوشتار، بر کمال علم الهی و تأثیر آن بر مسیر هدایت و ضلالت انسان تمرکز دارد. علم خداوند، چون مشعلی فروزان، راه را به بندگان نشان می‌دهد، اما انتخاب راه هواپرستی، انسان را به سوی حیرت و سرگردانی می‌کشاند. این تأمل، زمینه‌ساز بحث‌های بعدی در باب عبادت و مراتب آن است که در بخش‌های آتی بررسی خواهد شد.

بخش دوم: عبادت در ظرف هستی و مراتب آن

ماهیت عبادت در گستره هستی

عبادت، چون جویباری است که از فطرت انسان سرچشمه می‌گیرد و به سوی کمال جاری می‌شود. در ظرف هستی، عبادت به معنای کرنش و فروتنی در برابر برتری‌هاست، خواه این برتری در سایه درختی خنک باشد، خواه در برابر زیبایی، قدرت یا علم. این کرنش، ریشه در غریزه‌ای طبیعی دارد که انسان را به سوی شناخت و ستایش کمال می‌کشاند. حتی حیوانات، به‌گونه‌ای محدود، توانایی تشخیص خیر و شر را دارند، اما انسان با عقل خدادادی خویش، قادر به درک عمیق‌تر این برتری‌هاست.

درنگ: عبادت، تجلی فطرت انسانی است که در برابر کمال و برتری سر تعظیم فرود می‌آورد و مراتب آن از تمایلات ساده تا توحید الهی امتداد می‌یابد.

این کرنش، گاه به سوی شرک و گاه به سوی توحید سوق می‌یابد. انسان، به اقتضای عقل خویش، زیبایی، قدرت یا ثروت را می‌ستاید، اما این ستایش ممکن است به حسادت، دشمنی یا تخریب منجر شود. این انحراف، نتیجه سوءاستفاده از عقل است که به جای هدایت به سوی حق، انسان را به سوی هواپرستی می‌کشاند.

مراتب روی‌آوردن به برتری‌ها

مراتب روی‌آوردن انسان به برتری‌ها، چون رشته‌ای از مهره‌های رنگارنگ، از دوست‌داشتن‌های ساده تا عبادت الهی گسترده است. دوست‌داشتن یک غذا یا یک چهره، تمایلی فطری است که به شرک ربطی ندارد، اما هنگامی که این دوست‌داشتن به عبادت معبودهای کاذب منجر شود، به شرک می‌انجامد. عبادت ذوی‌العقول، مانند فرعون، یا غیرذوی‌العقول، مانند بت، هر دو شرک‌اند، زیرا عابد افسار خویش را به دست غیر خدا می‌سپارد. در مقابل، عبادت اولیای خدا، چون ستاره‌ای در آسمان توحید، از هرگونه هوى و هوس خالی است و تنها با معرفت الهی نور می‌افشاند.

جمع‌بندی بخش دوم

عبادت، تجلی فطرت انسانی در برابر برتری‌هاست که در مراتب گوناگون، از تمایلات ساده تا شرک و توحید، نمود می‌یابد. نقش عقل در این میان، چون راهنمایی است که می‌تواند انسان را به سوی توحید یا هواپرستی هدایت کند. این بخش، زمینه را برای بررسی دقیق‌تر رابطه عبادت و هوى در بخش بعدی فراهم می‌آورد.

بخش سوم: هوى و رابطه آن با عبادت

تمایز بین هوى و عبادت

هوى، چون سایه‌ای فریبنده، گاه انسان را به سوی خود می‌خواند، اما نه هر هوی عبادت است و نه هر عبادتی هوى. دوست‌داشتن‌های ساده، مانند علاقه به غذا، از جنس تمایلات فطری‌اند و به شرک ربطی ندارند. اما هنگامی که این دوست‌داشتن به عبادت معبودهای کاذب منجر شود، به شرک می‌انجامد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ (آیا دیدی کسی را که هوای نفسش را معبود خود قرار داده است؟؛ جاثیه: ۲۳). این آیه، به گروهی از مشرکان اشاره دارد که هوای نفس را معبود خویش ساخته‌اند.

درنگ: هوى، در مراتب پایین، تمایلی فطری است، اما در مراتب بالا، به شرک و عبادت معبودهای کاذب می‌انجامد، در حالی که عبادت اولیای خدا از هرگونه هوى خالی است.

عبادت اولیای خدا، چون چشمه‌ای زلال، از هرگونه هوى و هوس پاک است و تنها برای رضای الهی انجام می‌شود. این عبادت، با معرفت و عقل الهی پر شده و به توحید منتهی می‌گردد. در مقابل، عبادتی که از هوى سرچشمه می‌گیرد، مانند طمع به بهشت یا ترس از جهنم، هرچند ممکن است به ظاهر عبادت باشد، اما در باطن به هواپرستی آلوده است.

نقد دیدگاه‌های نادرست در باب هوى

برخی دیدگاه‌ها، مانند آنچه در فص هارونی فصوص الحکم آمده، هوى را معبود بالذات و اعظم معبود دانسته‌اند. این دیدگاه، به‌سان آمیختن آب زلال با گل، مفاهیم عبادت، شرک و توحید را درهم می‌آمیزد. چنین دیدگاهی، به دلیل ضعف در منطق و فلسفه، از دقت علمی به دور است و نیازمند نقد و اصلاح است. هوى، برخلاف این ادعا، نه معبود بالذات است و نه عظمت ذاتی دارد؛ بلکه در افراد ضعیف، به دلیل شکنندگی درونی، تأثیرگذار به نظر می‌رسد.

مثال تأثیر هوى، چون ذره‌ای هوا در بدن انسان است که نه به دلیل عظمت خود، بلکه به دلیل ظرافت سیستم بدنی، می‌تواند کشنده باشد. این تمثیل، به‌سان آینه‌ای، شکنندگی انسان در برابر هوى را نشان می‌دهد که نتیجه ضعف درونی و دوری از معرفت الهی است.

جمع‌بندی بخش سوم

هوى، در مراتب گوناگون، از تمایلات فطری تا شرک و عبادت معبودهای کاذب، نمود می‌یابد. عبادت اولیای خدا، خالی از هوى و مبتنی بر معرفت توحیدی است. نقد دیدگاه‌های نادرست، چون مشعلی است که مسیر حقیقت را از بیراهه‌های شرک و هواپرستی جدا می‌سازد.

بخش چهارم: نقد و تحلیل فص هارونی

نقد درهم‌آمیختگی مفاهیم

فص هارونی فصوص الحکم، به دلیل درهم‌آمیختن مفاهیم هوى، عبادت، شرک و توحید، مورد نقد قرار گرفته است. این درهم‌آمیختگی، چون گردابی است که حقیقت را در خود فرو می‌برد و مانع از تبیین دقیق مفاهیم عرفانی می‌شود. دیدگاه فص هارونی، هوى را معبود بالذات و اعظم معبود می‌داند، حال آنکه هوى، چون سایه‌ای زودگذر، فاقد چنین عظمتی است. این نقد، بر ضرورت تفکیک دقیق مفاهیم عرفانی تأکید دارد تا از تعمیم‌های نادرست پرهیز شود.

درنگ: نقد علمی فص هارونی، به‌سان تیغی تیز، مفاهیم درهم‌آمیخته را از یکدیگر جدا می‌سازد و بر اهمیت دقت در تحلیل عرفانی تأکید می‌ورزد.

شارح فص هارونی، در تلاش برای اصلاح این دیدگاه، هوى را به خدا نسبت داده است تا کلام را با توحید سازگار کند. اما این تلاش، با متن اصلی سازگار نیست، زیرا فص هارونی بر عظمت هوى تأکید دارد، در حالی که هوى، در برابر معرفت الهی، چون ذره‌ای در برابر خورشید است.

تجلیات الهی و حیرت عارفان

عارفان، به دلیل کثرت تجلیات و تنوع ظهورات الهی، در حیرتی عارفانه فرو می‌روند، چون ستاره‌گانی که در آسمان بی‌کران الهی سرگردان نور می‌جویند. اما محجوبان، در عبادت معبودهای کاذب خود متوقف می‌مانند، زیرا نمی‌دانند آنچه می‌پرستند، ممکنی چون خودشان است. این میل باطنی به معبودهای کاذب، چون بندی است که آنان را از رهایی بازمی‌دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

فص هارونی، با وجود تحریک بحث‌های عمیق، به دلیل درهم‌آمیختگی مفاهیم، از دقت علمی به دور است. نقد این دیدگاه، همراه با تبیین تجلیات الهی و حیرت عارفان، مسیر روشنی را برای فهم عرفانی مفاهیم عبادت و هوى فراهم می‌آورد.

نتیجه‌گیری نهایی

این نوشتار، با تأمل در آیه شریفه أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ، به بررسی عمیق رابطه عبادت، هوى و ضلالت پرداخت. عبادت، چون جویباری از فطرت انسانی، در مراتب گوناگون از تمایلات ساده تا توحید الهی سیر می‌کند. هوى، در افراد ضعیف، به‌سان سایه‌ای فریبنده، به شرک می‌انجامد، اما در اولیای خدا، عبادت از هرگونه هوى خالی است. نقد فص هارونی، به‌سان مشعلی فروزان، مسیر حقیقت را از بیراهه‌های شرک و هواپرستی جدا می‌سازد. این بررسی، با زبانی متین و علمی، در پی آن است که مفاهیم عرفانی را با دقت و وضوح برای پژوهندگان این حوزه روشن سازد.

با نظارت صادق خادمی