متن درس
نقدی عرفانی-فلسفی بر مفهوم هوى و عبادت در فصوص الحکم ابنعربی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۰۴۱)
مقدمه: بازخوانی مفهوم هوى در عرفان نظری
عرفان نظری، بهسان دریایی ژرف، همواره کوشیده است تا معانی والای وجود و رابطه انسان با معبود را در قالب مفاهیم و تعابیر بشکافد. در این میان، فصوص الحکم ابنعربی، بهعنوان یکی از متون بنیادین عرفان اسلامی، با طرح مفاهیمی چون هوى و عبادت، چالشهایی را پیش روی اندیشمندان نهاده است. این نوشتار، با تکیه بر نقد عرفانی-فلسفی، میکوشد دیدگاه شیخ اکبر در باب هوى و جایگاه آن در عبادت را در پرتو معارف قرآنی و روایی بازخوانی کند. مفهوم هوى، که در نگاه ابنعربی بهعنوان سلطان اعظم و معبود بالذات معرفی شده، در این تحلیل مورد نقد قرار گرفته و با معیارهای حکمت، عقل و شریعت سنجیده میشود. این بررسی، با رویکردی جامع، تمامی ابعاد این مفهوم را در چارچوبی علمی و دانشگاهی کاوش میکند تا راه را برای فهمی عمیقتر از عرفان اسلامی هموار سازد.
بخش نخست: چیستی هوى و جایگاه آن در عبادت
طرح مسئله: هوى بهمثابه انگیزه عبادت
ابنعربی در فص هارونیه فصوص الحکم، با استناد به عبارت فَيَحْصُلُ الضَّلَالُ وَالْحَيْرَةُ حَتَّى إِنَّ عِبَادَتَهُ لِلَّهِ كَانَتْ عَنْ هَوًى أَيْضًا (ترجمه: ضلالت و حیرت پدید میآید، تا آنجا که عبادتش برای خدا نیز از روی هوى است)، هوى را محور و انگیزه عبادت معرفی میکند. او هوى را سلطان اعظم و معبود بالذات میخواند و عبادت را معلول آن میشمارد. این دیدگاه، که عبادت را به انگیزهای پست چون هوى پیوند میدهد، از منظر معارف اسلامی مورد نقد جدی قرار گرفته است. هوى، که در لغت به معنای تمایل نفسانی سبک و بیپشتوانه است، نمیتواند جایگاهی والا در نظام عرفانی داشته باشد. این بخش، با کاوش در این ادعا، به نقد آن میپردازد و نشان میدهد که چنین برداشتی با حکمت و شریعت سازگار نیست.
| درنگ: هوى، بهمثابه صفتی پست و سست، نمیتواند محور عبادت خالص قرار گیرد؛ زیرا عبادت حقیقی، ریشه در اخلاص و رهایی از تمایلات نفسانی دارد. |
نقد جایگاه هوى در عرفان ابنعربی
هوى، بهسان بادی بیوزن و بیمحتوا، در افراد پست و ضعیف جلوهگر میشود، اما در مومنان، اولیای الهی و انسانهای وارسته، جایگاهی ندارد. ابنعربی با بزرگنمایی هوى و معرفی آن بهعنوان سلطان اعظم، از مسیر حکمت و عقل منحرف شده است. این دیدگاه، که هوى را معبود بالذات میداند، نهتنها با معارف قرآنی و روایی ناسازگار است، بلکه به تحریف مفهوم عبادت منجر میشود. عبادت، چون گوهری تابناک، تنها در ساحت اخلاص و رهایی از هوى معنا مییابد. انسانهای وارسته، که دلهایشان از بند هوى آزاد است، عبادت را نه از روی تمایل نفسانی، بلکه از سر عشق و تسلیم به معبود انجام میدهند.
اخلاص: رهایی از بند هوى
اخلاص، بهسان کلیدی زرین، راه رهایی از هوى را میگشاید. مومنان مخلص و اولیای الهی، که دلهایشان از هوى پاک شده، عبادت را در ساحت قدسی و عاری از هرگونه تمایل نفسانی بهجا میآورند. روایات اسلامی، اخلاص را به معنای خلاص عن الهوى (رهایی از هوى) تعریف کردهاند. عبادتی که با هوى آمیخته باشد، چون آیینهای غبارگرفته، از درخشش حقیقت محروم است و به بتپرستی و شرک میانجامد. این حقیقت، در سیره انبیا، اولیا و مومنان مخلص متجلی است که عبادتشان خالص برای خداست و هیچ نشانی از هوى در آن یافت نمیشود.
| درنگ: اخلاص، جوهره عبادت حقیقی است و هوى، بهسان سایهای تاریک، مانع درخشش این گوهر در دل مومن میشود. |
بخش دوم: نقد خصلت ابنعربی در بزرگنمایی هوى
تحریف مفاهیم والا
ابنعربی، در رویکردی که به نوعی سادیسم فکری تعبیر شده، امور پست چون هوى را بزرگ و امور والا چون عبادت خالص را کوچک میشمارد. این خصلت، که به تحریف دیانت، حکمت و عرفان انجامیده، از منظر معارف اسلامی مورد نقد است. هوى، که در نظام ارزشی اسلام صفتی پست و سست است، نمیتواند جایگاهی والا در عرفان نظری داشته باشد. این رویکرد، چونان وارونه ساختن آیینه حقیقت، به گمراهی و حیرت میانجامد و از فهم صحیح رابطه انسان با معبود بازمیدارد.
نقد روانشناختی دیدگاه ابنعربی
بزرگنمایی هوى در آثار ابنعربی، ریشه در نگاهی دارد که امور پست را به عرش میرساند و امور والا را به فرش میکشاند. این رویکرد، که به نوعی تحریف معارف دینی منجر شده، از منظر روانشناختی بهعنوان نوعی سادیسم فکری نقد شده است. ابنعربی، با این روش، مفاهیم عمیق عرفانی را به سطح تمایلات نفسانی تنزل داده و از حقیقت عبادت، که در اخلاص و رهایی از هوى نهفته است، دور شده است. این نقد، بر ضرورت بازسازی عرفان نظری با تکیه بر معیارهای قرآنی و روایی تأکید دارد.
بخش سوم: دیدگاه قرآن کریم و روایات درباره هوى
هوى در قرآن کریم
قرآن کریم، هوى را صفتی پست و مانع حق معرفی میکند. آیه فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَىٰ فَتَزْدَادُوا مِنَ الْحَقِّ بُعْدًا (ص: ۲۶، ترجمه: از هوى پیروی نکنید که از حق دور میشوید) به صراحت هوى را عامل دوری از خدا میداند. همچنین، آیه أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ (جاثیه: ۲۳، ترجمه: آیا کسی را که هوای نفسش را خدای خود قرار داده دیدی؟) هوىپرستی را نکوهش کرده و آن را نشانه ضلالت میشمارد. این آیات، هوى را با صفاتی چون شر، کوری، نادانی و بطلان همراه میکنند و هیچگونه عظمتی برای آن قائل نیستند.
| درنگ: قرآن کریم، هوى را مانعی در مسیر حق و نشانه ضلالت میداند، نه سلطان اعظم یا معبود بالذات. |
هوى در روایات اسلامی
روایات اسلامی، هوى را صفتی سست، بیمحتوا و مخالف حکمت، عدالت و صواب معرفی میکنند. عباراتی چون «حکمت و ضد آن هوى است» و «درستی در مخالفت با هوى است» بر این حقیقت دلالت دارند. روایت «دشمنان ما کسانیاند که از هوى پیروی میکنند» هوى را صفتی نکوهیده میداند. همچنین، دعای «خدایا، مرا از علایق هواها خالص کن» نشاندهنده آرزوی مومنان برای رهایی از هوى است. این روایات، هوى را چون بادی بیوزن توصیف میکنند که با حرکت به باد تبدیل میشود و هیچ پشتوانهای ندارد.
هوى و دوری از رحمت الهی
روایات، هوى را مانع رحمت الهی و عامل سقوط در آتش میدانند. روایت «کسی که ولایت مرا انکار کند، در آتش سقوط میکند» هوى را نشانه پستى و پلیدی معرفی میکند. هوى، چون سایهای تاریک، انسان را از دیدن حقایق محروم میسازد و به کوری، نادانی و ضلالت میکشاند. این دیدگاه، با تصویر قرآنی هوى همخوانی دارد و بر ضرورت رهایی از آن تأکید میورزد.
| درنگ: روایات اسلامی، هوى را صفتی پست و مانع رحمت الهی میدانند که انسان را به ضلالت و پلیدی میکشاند. |
بخش چهارم: نقد شارح و تناقض با ابنعربی
عدم صراحت شارح در نقد ابنعربی
شارح فصوص الحکم، داوود قیصری، به دلیل احترام یا ترس از جایگاه ابنعربی، جرأت نقد صریح دیدگاه او را ندارد. او بهجای رد آشکار ادعای شیخ درباره هوى، به توجیهات الهیاتی روی میآورد که با متن اصلی در تناقض است. این رویکرد، چون تلاش برای پوشاندن حقیقت با پردهای نازک، از صداقت علمی به دور است. شارح، بهسان کسی که در برابر طوفان حقیقت سر خم میکند، از بیان صریح اختلاف نظر پرهیز کرده و دیدگاه شیخ را ماستمالی میکند.
تناقض میان شیخ و شارح
دیدگاه ابنعربی، که هوى را معبود بالذات و سلطان اعظم میداند، با تفسیر شارح، که آن را به ذات الهی نسبت میدهد، در تضاد است. شیخ، با عبارت «هیچ چیز جز بهواسطه هوى عبادت نمیشود»، عبادت را به سطحی پست تنزل میدهد، در حالی که شارح میکوشد این دیدگاه را به ساحت الهی پیوند دهد. این تناقض، چون دو راه متضاد در یک مسیر، نشاندهنده عدم انسجام در شرح و نقد متن اصلی است.
| درنگ: شارح، به دلیل عدم جرأت در نقد صریح، دیدگاه ابنعربی را با توجیهات الهیاتی ماستمالی میکند که با متن اصلی در تناقض است. |
نقد مثال جانشین پیامبر
شارح، در مثالی مبهم درباره جانشین پیامبر، با کنایه و بدون صراحت سخن میگوید. این ابهام، نشاندهنده عدم شجاعت علمی در برابر دیدگاههای ابنعربی است. او بهجای بیان نظر صریح، چون مسافری که در میانه راه سرگردان مانده، از صراحت پرهیز میکند و با کنایه سخن میگوید. این رویکرد، از ارزش علمی شرح میکاهد و بر ضرورت شجاعت در نقد متون عرفانی تأکید دارد.
بخش پنجم: عبادت خالص و رهایی از هوى
عبادت اولیای الهی
اولیای الهی، برخلاف مردم عادی، عبادتشان عاری از هوى و مبتنی بر اخلاص است. عبادت آنها، چون جویباری زلال، از هرگونه آلودگی نفسانی پاک است. روایت «نه از ترس آتش و نه از طمع بهشت» نشاندهنده اوج اخلاص در عبادت اولیاست که خدا را نه بهعنوان نردبانی برای ترقی، بلکه بهعنوان معبود حقیقی میپرستند. این عبادت، در برابر عبادت تجار و عبید، که از روی خوف و طمع است، چون ستارهای درخشان در آسمان عرفان میدرخشد.
| درنگ: عبادت اولیای الهی، عاری از هوى و مبتنی بر عشق و اخلاص به خداست، نه طمع به جنت یا خوف از نار. |
نقد عبادت مبتنی بر هوى
عبادت مبتنی بر هوى، چون بدهبستانی دنیوی، از اخلاص به دور است. انسانهایی که عبادتشان از روی طمع به جنت یا ترس از نار است، در دام شرک گرفتارند. این نوع عبادت، که ابنعربی آن را به هوى پیوند میدهد، با معارف اسلامی ناسازگار است. عبادت خالص، چون گوهری ناب، تنها در ساحت رهایی از هوى متجلی میشود و هرگونه آمیختگی با تمایلات نفسانی، آن را به شرك و بتپرستی تبدیل میکند.
بخش ششم: روانشناسی هوى و ضعف انسانی
هوى و ضعف انسان
هوى، نشانه ضعف انسان است، نه قدرت آن. همانگونه که یک ذره هوا در آمپول میتواند بدن را به نابودی کشاند، هوى نیز در انسانهای ضعیف رخنه میکند. سیستم منظم عالم، حتی مقدار اندک هوى را خطرناک میسازد، نه به دلیل عظمت هوى، بلکه به سبب ضعف انسان. این حقیقت، چون آیینهای روشن، نشاندهنده شکنندگی انسان در برابر تمایلات نفسانی است.
تفاوت انسانهای ضعیف و قوی
انسانهای ضعیف، چون برگهایی در برابر باد هوى، بهراحتی گرفتار آن میشوند، اما اولیای الهی، با ارادهای پولادین، از هوى مصوناند. آنان، حتی در شرایط سخت، چون کوهی استوار در برابر هوى میایستند و با اراده خود، بدن و روح را از آسیب آن حفظ میکنند. این تفاوت، چون خطی روشن میان نور و تاریکی، انسانهای وارسته را از انسانهای گرفتار هوى جدا میسازد.
| درنگ: هوى، نشانه ضعف انسان است و اولیای الهی، با ارادهای قوی، از تأثیر آن مصون میمانند. |
هوى و شیطان
هوى، بهسان شیطان، در برابر اولیای الهی ناتوان است و تنها بر انسانهای ضعیف اثر میگذارد. شیطان، چون سایهای ضعیف، در برابر اراده مومنان زبون است و هوى نیز، در برابر ایمان و اخلاص، چون بادی بیاثر میشود. این مشابهت، نشاندهنده ضعف ذاتی هوى و شیطان در برابر انسانهای وارسته است.
بخش هفتم: نقد اشعار و عبارات ابنعربی
نقد اشعار شیخ
اشعار ابنعربی، مانند «حق هوى آن است که هوى سبب هوى است»، که هوى را ریشه عبادت میداند، با معارف دینی ناسازگار است. این اشعار، چون پردهای فریبنده، هوى را ستایش میکنند، در حالی که عبادت خالص، عاری از هرگونه هوى است. این دیدگاه، با اخلاص اولیای الهی در تضاد است و به سوءاستفاده از شعر برای توجیه هوىپرستی منجر شده است.
نقد عبارات شیخ
عبارت ابنعربی، «هیچ چیز جز بهواسطه هوى عبادت نمیشود»، باطل و بیاساس خوانده شده است. این ادعا، عبادت را به سطحی پست تنزل میدهد و با معارف قرآنی و روایی ناسازگار است. عبادت، چون جویباری زلال، تنها در ساحت اخلاص جریان مییابد و هرگونه آمیختگی با هوى، آن را از حقیقت تهی میسازد.
| درنگ: عبارات و اشعار ابنعربی در ستایش هوى، با معارف اسلامی ناسازگارند و عبادت خالص را به سطح تمایلات نفسانی تنزل میدهند. |
بخش هشتم: ضلالت و حیرت ناشی از هوى
ضلالت و حیرت در پرتو هوى
عبارت فَيَحْصُلُ الضَّلَالُ وَالْحَيْرَةُ نشاندهنده ضلالت و حیرتی است که از هوى ناشی میشود. خداوند، با علم عظیم خود، انسان را در صورتهای هوایی حیران میکند تا او را به سوی عبادت حقیقی هدایت کند. این حیرت، چون دریایی مواج، انسان را در خود فرو میبرد، اما راه نجات، در رهایی از هوى و پناه بردن به اخلاص است.
نقد تفسیر شارح از ضلالت
شارح، ضلالت را به حیرت الهی نسبت میدهد، اما این تفسیر با دیدگاه ابنعربی، که هوى را معبود بالذات میداند، در تناقض است. شارح، بهجای نقد صریح، به توجیهات الهیاتی روی میآورد که با متن اصلی سازگار نیست. این رویکرد، چون تلاش برای ساختن پلی لرزان بر فراز حقیقت، از استحکام علمی برخوردار نیست.
نتیجهگیری
این نوشتار، با کاوش در مفهوم هوى و جایگاه آن در عبادت از منظر فصوص الحکم ابنعربی، نشان داد که دیدگاه شیخ اکبر در بزرگنمایی هوى و معرفی آن بهعنوان سلطان اعظم و معبود بالذات، با معارف قرآنی و روایی ناسازگار است. هوى، صفتی پست و سست است که در نظام ارزشی اسلام، مانع حق و نشانه ضلالت شمرده میشود. عبادت خالص، که در ساحت اخلاص و رهایی از هوى متجلی است، تنها راه نیل به حقیقت الهی است. شارح فصوص الحکم، به دلیل عدم جرأت در نقد صریح، به توجیهاتی متعارض روی آورده که از صداقت علمی به دور است. این تحلیل، بر ضرورت بازسازی عرفان نظری با تکیه بر معیارهای قرآنی، روایی و عقلی تأکید دارد و راه را برای فهمی عمیقتر از رابطه انسان با معبود هموار میسازد.
| با نظارت صادق خادمی |